از ادوار گذشته خیرخواهی و کمک به نیازمندان با روح ورزش زورخانه ای عجین بوده و است. هدف پژوهش حاضر تجزیه وتحلیل فعالان ورزش زورخانه براساس انگیزه های مشارکت در بازاریابی خیرخواهانه با استفاده از رویکرد ترکیبی است. در گام اول با استفاده از رویکرد کیفی (تحلیل محتوا)، 50 کد به عنوان انگیزه های مشارکت در بازاریابی خیرخواهانه استخراج و با توجه به مشابهت و قرابت معنایی در 10 عامل دسته بندی شدند و بر مبنای آن پرسشنامه پژوهش طراحی شد. در گام دوم از رویکردهای کمی در علم داده کاوی (تشریحی و پیش بینی) به منظور بررسی جامعه آماری استفاده شد. به منظور تشریح جامعه پژوهش، 393 فعال این ورزش با استفاده از شاخص دیویس-بولدین در دو خوشه مجزا از هم خوشه بندی و بررسی شدند. همچنین به منظور طراحی مدل پیش بینی کننده رفتار فعالان ورزش زورخانه ای در فعالیت های خیرخواهانه از شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در خوشه اول به ترتیب عمل متقابل، تمایل به سرگرمی و کسب لذت، اهمیت احساسی و در خوشه دوم به ترتیب آموزه های مذهبی، نیاز به کمک دیگران و تمایل به مشارکت اجتماعی بیشترین مراکز خوشه ها را به دست آورده اند. به کارگیری شبکه های عصبی نشان داد متغیرهای مستقل پژوهش حاضر از قابلیت پیش بینی کنندگی بالایی برخوردارند و با استفاده از آنها می توان تغییرات متغیر وابسته را با دقت 958/0 پیش بینی کرد. همچنین نتایج تحلیل حساسیت اهمیت متغیرهای جمعیت شناختی، نمادین و آموزه های مذهبی در مشارکت فعالان ورزش زورخانه ای در فعالیت های خیرخواهانه را تأیید کرد.