آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

هدف پژوهش حاضر، آزمون و مقایسه  مدل رابطه علی الگوهای ارتباط خانوادگی(گفت و شنود و همرنگی، فراشناخت و گرایش به تفکر انتقادی  با میانجی گری باورهای معرفت شناختی در دانش آموزان پسر  و دختر  پایه های  مختلف تحصیلی دبیرستانی( متوسطه اول و  دوم)  شهر اهواز بود.  جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان  پسر و دختر  دبیرستان های شهر اهواز بود که به روش نمونه گیری  خوشه ای تصادفی چند مرحله ای 808 نفر به عنوان نمونه از میان آن ها انتخاب شدند. در پژوهش حاضر پنج پرسشنامه،  یعنی الگوهای ارتباط خانوادگی کوئرنر و فیتزپاتریک (2002)، آگاهی های فراشناختی شرا و دنیسون (1994)، پرسشنامه  باورهای معرفت شناختی بیلس (2009) و پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003)  جهت جمع آوری داده ها مورداستفاده قرار گرفتند. ارزیابی مدل پیشنهادی از طریق  مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده  از  نرم افزارهای SPSS  و AMOS  ویراست 21 انجام گرفت. در این مدل،  رابطه گفت و شنود،  فراشناخت و باورهای معرفت شناختی با  گرایش به تفکر انتقادی مثبت و معنی دار بود.  همچنین،  رابطه همرنگی و گرایش به  تفکر انتقادی منفی و معنی دار بود.  شاخص های برازندگی نشان دادند که در کل نمونه مدل با داده ها برازش قابل قبول دارد.  فرضیه های غیر مستقیم با استفاده از روش بوت استراپ بررسی شدند و نتایج نشان داد  همه فرضیه های غیر مستقیم مورد تأیید می باشند.  همچنین، برای مقایسه مدل پایه های مختلف تحصیلی از روش تحلیل چند گروهی استفاده شد.  نتایج حاصل از مقایسه مدل ها  نشان داد سه مسیر در دانش آموزان دو پایه تحصیلی (سوم متوسطه اول  با سوم متوسطه دوم)  با هم تفاوت معنی دار داشتند.

تبلیغات