آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

طبق استدلال نظریه شرمسارسازی بازپذیرکننده بریث ویت، تأثیر مثبت (بازپذیرکننده) یا منفی (بدنام کننده) شرمسارسازی بر وقوع جرم، به شیوه اجرای آن بستگی دارد. ازنظر بریث ویت، به هم پیوستگی بستری مساعد برای شرمسارسازی بازپذیرکننده است و به گونه ای آن را مشروط می کند. در اینجا، فرض بر این است که افراد دارای روابط به هم پیوسته قوی تر، به طور عمده به صورت بازپذیرکننده ای رفتار و از شیوه های بدنام کننده کمتری استفاده می کنند. وابستگی متقابل افراد سبب می شود آنها هنگام واکنش به رفتارهای مجرمانه (شرمسارسازی)، به شیوه ای جذب کننده (بازپذیرکننده) رفتار کنند نه طردکننده (بدنام کننده). این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و توزیع پرسش نامه میان دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم دبیرستان شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 انجام شده است. نمونه گیری با روش خوشه ای همراه با طبقه بندی انجام شده و حجم نمونه 835 نفر بوده است. برای سنجش بزهکاری، شش بعد در نظر گرفته شد. اعتبار سنجه های پژوهش با روش اعتبار محتوا و اعتبار سازه و روایی پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شده است. نتایج به دست آمده فرضیه اصلی پژوهش را تأیید کردند و نشان دادند متغیر به هم وابستگی خانوادگی با متغیرهای شرمسارسازی و بازپذیری رابطه مثبت و با متغیر انگ زنی رابطه منفی دارد؛ اما این ادعا که به هم پیوستگی ازطریق متغیرهای شرمسارسازی، به طور غیرمستقیم بر بزهکاری تأثیر می گذارد، تنها تاحدودی (از رهگذر متغیر انگ زنی) تأیید شد. مقاله حاضر، درباره دلالت های یافته های پژوهش در ارزیابی نظریه شرمسارسازی در بستری اجتماعی و فرهنگی متفاوت (جامعه ایرانی) بحث می کند. می توان چنین گمانه زنی کرد که خانواده ها در شهر تبریز روابط به هم پیوسته ای دارند؛ اما این شهر، جامعه ای اجتماع گرا محسوب نمی شود (یعنی سرمایه اجتماعی پایین تری دارد).

تبلیغات