برمبنای نظریه و روش تحلیل گفتمان، بین معرفت و فرایندهای اجتماعی و تاریخی، پیوند ناگسستنی وجود دارد. فرایندهای اجتماعی و تاریخی، شیوه های فهم انسان ها از جهان را خلق و دگرگون می کنند و ازسوی دیگر، از طریق شیوه های فهم جهان، هدایت می شوند. براین اساس، آثار ادبی و هنری، در خلأ تولید نمی شوند و با متن و بستر اجتماعی و تاریخی خود رابطه ای دوسویه دارند. در مقاله حاضر، گفتمانی که در سال های پایانی دهه 1380 در فضای شعر کشور هژمون شده است، با واکاوی اشعار علیرضا آذر به عنوان یکی از مطرح ترین عرضه کنندگان این گفتمان بررسی می شود و مؤلفه های چهارگانه آن (آرمان گریزی، ناامیدی، شخص محوری، و میل به خودکشی و انهدام خویشتن) در ارتباط با تحولات سیاسی و اجتماعی ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، تبیین می شود. تحلیل انتقادی به روش نورمن فرکلاف، چرایی و چگونگی مفصل بندی جهان به گونه ای خاص را در گفتمان اخیر توضیح می دهد و کارکرد ایدئولوژیک آن را در جاودانه نشان دادن مفاهیم محدود تاریخی نشان می دهد.