حوزه مدیریت در نظام آموزش عالی از نخستین حوزه هایی است که ارتباط گیری با دانشجویان و فرایند شکل دهی به ذهنیت آن ها را آغاز می کند. مطالعه این فرایند از دو جنبه ممکن و مهم است: آنچه مدیران، اراده می کنند؛ آنچه مخاطبان برداشت می کنند. اهمیت جنبه دوم، از منظر سیاست گذاری فرهنگی به عنوان لازمه اجرای سیاست ها، جایگاه ذی نفعان در فرایند سیاست گذاری، زمینه سازی برای بهبود سیاست ها، و تنظیم پیشنهادهای سیاستی، همیشگی و محوری است. مقاله حاضر در پی کاوش و بازشناسی نظری دیدگاه و خوانشی است که دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان در مورد مدیریت فرهنگی دانشگاه، به عنوان زیرنظامی از نظام مدیریت دانشگاه، دارند. داده های لازم از طریق روش های مشاهده مشارکتی (مشارکت کننده در نقش مشاهده گر) و مصاحبه (روش هدایت کلیات) گردآوری شده اند. در مصاحبه، 35 نفر از دانشجویان (19 دختر و 16 پسر) و 5 نفر از مدیران فرهنگی دانشگاه، با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. مصاحبه ها با روش نظام دار (منسوب به استراوس و کوربین) در 4 سطح، تحلیل شدند. در جریان تحلیل، 109 مفهوم، 15 مقوله، و 5 مقوله عمده پدیدار شدند که درنهایت به نظر پژوهشگران، برسازنده سبکی از مدیریت بومی فرهنگی ایرانی، به نام پدرسالاری فرهنگی، هستند. این نوع از مدیریت، در حوزه سیاست گذاری و برنامه ریزی، مبتنی بر برنامه ریزی عمودی، تک بُعدی، و تک جنسیتی، در حوزه هدایت و هماهنگی، مبتنی بر غیرسازی، و در حوزه پایش و نظارت، مبتنی بر نگاهبانی و مراقبت است. سلوک پدرانه، امتیازی است که می تواند این سبک مدیریتی را تعالی بخش، کارآمد، مطلوب، و ارزنده معرفی کند.