براساس دیدگاه مبتنی بر منابع، این پژوهش چگونگی تأثیرپذیری قابلیتِ ارتباطات یکپارچه بازاریابی شرکت، از جهت گیری های استراتژیک یادگیری مداری، بازارگرایی، گرایش به کارآفرینی و برندگرایی را بررسی کرده است. علاوه بر این، پژوهش حاضر چگونگی تأثیر قابلیت ارتباطات یکپارچه بازاریابی بر عملکرد برند را واکاوی می کند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد است که روایى آن از نظر صاحب نظران و پایایى آن به روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شده است. براساس داده های حاصل از نظرسنجی از 368 نفر از مدیران ارشد کسب وکارهای کوچک و متوسط فعال در صنعت غذایی کشور در شش ماه اول سال 1395، این مقاله تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری را با استفاده از نرم افزار SmartPLS 2 برای ارزیابی روابط مفروض به کار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد یادگیری مداری به طور مستقیم بر گرایش به کارآفرینی و بازارگرایی و از طریق بازارگرایی و برندگرایی بر قابلیت ارتباطات یکپارچه بازاریابی تأثیر می گذارد. همچنین یافته ها نشان می دهد هرچند قابلیت ارتباطات یکپارچه بازاریابی به طور مستقیم از بازارگرایی و برندگرایی تأثیرپذیر است، تمامی جهت گیری های استراتژیک مکمّل یکدیگرند و هیچ یک به تنهایی مؤثر نیست. همچنین، توسعه قابلیت ارتباطات یکپارچه بازاریابی برای بهره مندی از منافع جهت گیری های استراتژیک سازمانی به منظور بهبود عملکرد برند بسیار مهم است.