پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دیپلماسی علم و فناوری و چابکی سازمانی با میانجیگری سواد اطلاعاتی انجام گرفت. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری تحقیق شامل 630 نفر کارمندان دانشگاه ارومیه، بود تعداد 230 نفر آن ها از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های موردنیاز با استفاده از سه پرسشنامه استاندارد دیپلماسی علم و فناوری مقیمی (1395)، چابکی سازمانی شریفی و ژانگ (1999) و سواد اطلاعاتی نیک پور (1390) جمع آوری و با استفاده از آزمون آماری مدل معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی (pls) برای فرضیه های پژوهشی تجزیه و تحلیل شدند. روایی پرسشنامه از طریق اعتبار محتوا و روایی همگرا و پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شده اند. یافته های پژوهش نشان داد که دیپلماسی علم و فناوری توان تبیین تغییرات چابکی سازمانی را به میزان 41 درصد را در جهت مستقیم دارد. از سوی دیگر دیپلماسی علم و فناوری به میزان 72 درصد از واریانس سواد اطلاعاتی را در جهت مستقیم دارا می باشد. از دیگر یافته های این تحقیق این است که سواد اطلاعاتی با چابکی سازمانی رابطه ای معنادار و مثبتی دارد و 60 درصد از تغییرات چابکی سازمانی را سواد اطلاعاتی تشریح می نماید. دیپلماسی علم و فناوری توان تبیین چابکی سازمانی از طریق نقش میانجی سواد اطلاعاتی را به میزان 43درصد را دارد. با توجه به نتایج آماری، کلیه فرضیات تحقیق تأیید شد.