چگونگی و میزان تأثیر دین در هر جامعه ای از یک سو به تعریف و نقش دین در زندگی افراد و از سوی دیگر به شرایط اجتماعی-فرهنگی آن جامعه بستگی دارد. در واقع می توان دین را هم امری فردی دانست که در باورهای افراد ریشه دوانیده و هم موضوعی اجتماعی قلمداد کرد که در هنجارها و ارزش های موجود در کنش های اجتماعی تبلور یافته است. لذا می توان استدلال کرد که تغییرات اجتماعی جوامع، نظیر نوسازی، بسط و گسترش تجدد، جهانی شدن، شهرنشینی، رشد فناوری، عقلانیت و ... بر مقوله دین تأثیری انکارناپذیر دارد. این پژوهش با هدف درک معنای مذهب در دو بعد اعتقادی و مناسکی در میان جوانان، به بررسی و مطالعه 18 نفر از دانشجویان دانشگاه دولتی اصفهان پرداخته است. روش شناسی این مطالعه از نوع کیفی است و از روش نظریه زمینه ای برای انجام پژوهش استفاده شده است. تکنیک گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته است و برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری آسان و نظری استفاده شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که جوانان مشارکت کننده در بعد اعتقادات پایه ای دارای اعتقادات مورد تأیید و سفارش دین هستند اما در سایر ابعاد، در خصوص بعد مناسکی پاسخگویان به باز معنایی در این حوزه پرداخته و بر اساس درک و فهم خود حتی در صورت مغایرت با دین روش هایی را اتخاذ نموده اند. از دلایل این گسست در بستر شرایط زمینه ای و مداخله گر می توان به ضعف محتوای کتب، ضعف کارشناسان دینی، ناسازگاری قول و عمل مدعیان مذهب، جو خانوادگی-محیطی اشاره کرد.