در پژوهش پیش روبه نسبت فهم زمانی کنشگران و شیوة حل مسئله دریک وضعیت بغرنج می پردازیم. در این مسیر با بررسی تعدادی ازفیلم های برنامة «پلیس نامحسوس»، به شیوة حل مسئلةرانندگان توجه می کنیم. در این مطالعه با استفاده از رویکرد مردم روش شناسی و با تکنیک تحلیل گفتگو به نظم نهادی اندرکنش ها در موقعیت این فیلم ها پرداخته ایم و با استفاده از چارچوب نظری پدیدارشناسی و شاخص های ارنست پوپل می کوشیم فهم های زمانی دخیل در این گفتگو را تحلیل کنیم. در فرایند کار به لحظه ای توجه می کنیم که متخلفین پس از متوقف شدن به وسیلة پلیس می کوشند دلایل تخلف خود را توضیح دهند. با تحلیل این گفتگوها می بینیم که رانندگان متخلف از بیان هایی استفاده می کنند که مبتنی برفهم چرخنده از زمان است. این در حالی است که زمان قانون و پلیس و حتی زمان فن آوری جاده و اتومبیل،زمانی خطی و همگن است. در ادامه می بینیم که رانندگان متخلف چگونه برای مدیریت کردن مسئله و شرایط بغرنج خود یک گفتگو را به گونه ای سامان می دهند که مبتنی بر زمان خطی نباشد. در پایان این نتیجه حاصل می شود که زمان نه یک مقولة عام بر فراسوی جامعه بلکه مقوله ای است که در تجربه های خرد گوناگون پیوسته اشکال گوناگون به خود می گیرد.