هدف از این پژوهش دست یافتن به مفروضه های بنیادین عرفان اسلامی و دلالت های این مفروضه ها برای آموزش صلح است. زیرا صلح، از جمله مهم ترین ضرورت ها و نیازهای جهان امروز تلقی می شود. بنابه نظر بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان تربیتی، آن را بایستی جزء مهم ترین اهداف تربیتی و آموزشی بشمار آورد. به نظر می آید صلح آموزی از منظر عرفان اسلامی می تواند به عنوان رویکردی نوین در مدیریت آموزشی مطرح شود. با این وصف، اهمیت این موضوع برای جوامع مسلمان دو چندان است زیرا به دلایل گوناگون، صلح در این گونه جوامع در معرض خطر قرار دارد. از جمله مهم ترین دلایل این امر می توان به نوع قرائت های اسلامی رایج در این گونه جوامع اشاره کرد. بنابراین، دغدغه و مسئله اصلی پژوهشگران در رابطه با صلح و آموزش آن، نوع نگاه قرائت های گوناگون اسلامی است. این مطالعه پژوهشی کیفی است که به روش تحلیلی – استنتاجی در ابتدا به استخراج و توصیف مفروضه های بنی ادین عرفان اسلامی پرداخت ه سپس به استنتاج دلالت های تربیتی این مفروضه ها برای آموزش صلح و کاربرد آن برای مدیران آموزشی کوشیده است. جامعه مورد بررسی در این پژوهش منابع، مقاله ها و کتاب های عرفانی است. پژوهشگران به عنوان ابزار پژوهش به بررسی اسناد، برای رسیدن به هدف یاد شده تلاش کرده اند. نمونه گیری پژوهش هدفمند بوده و زمانی که پژوهشگران دریافته اند به مقصود (نقطه اشباع) رسیده اند، مطالعه را متوقف کرده اند. نتایج پژوهش، گواه بر این است که اصل وحدت، اصل ظاهر و باطن، عشق و زیبایی، فطرت، تزکیه و تهذیب و دلالت های آن ها، شرایط و بستر تربیتی مناسبی برای کم کردن دشمنی و دگرگون سازی مفهوم دشمن فراهم کرده و در نتیجه، تحقق صلح آموزی را در نظام آموزش و پرورش بویژه تربیت دینی، امکان پذیر می سازد. از سوی دیگر، رویکرد یاد شده می تواند مورد پژوهش در حیطه مباحث مدیریت آموزشی و برنامه ریزی درسی باشد.