مقاله حاضر به تحلیل مقایسه ای اثرهای استفاده از برنامه های تلویزیون و ماهواره و برخی متغیرهای رسانه ای اثرگذار بر سرمایه اجتماعی و ابعاد و مؤلفه های آن پرداخته است. چهارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش نظریه «کاشت» است که به وسیله جرج گربنر و همکارانش بسط و گسترش یافته است . هدف مقاله حاضر، بررسی رابطه سرمایه اجتماعی افراد با میزان استفاده آنان از رسانه های جمعی داخلی و خارجی و برخی متغیرهای زمینه ای، مانند: جنسیت، محل سکونت خانواده، طبقه اجتماعی، رشته و مقطع تحصیلی دانشجویان و میزان مصرف رسانه ای، الگوی مصرف رسانه ای، میزان اعتماد رسانه ای، میزان احساس ترغیب به مشارکت اجتماعی از سوی رسانه های جمعی، میزان احساس آگاهی بخشی رسانه های جمعی و نوع مصرف رسانه ای بر اساس ترجیح مصرف تلویزیون یا ماهواره است. براساس نتایج پژوهش، در هر دو گروه مخاطبان تلویزیون و ماهواره، افرادی که از نظر الگوی مصرف رسانه ای دارای مصرف کیفی هستند، از سرمایه اجتماعی بالاتری نسبت به مخاطبان دارای مصرف عامیانه برخوردار هستند. میزان سرمایه اجتماعی بینندگان عادی برنامه های تلویزیون و ماهواره از مخاطبان پرمصرف بیشتر است. براساس ضرایب بتای متغیرهای مستقل مورد بررسی در تحلیل مسیر عوامل رسانه ای اثرگذار بر سرمایه اجتماعی، متغیرهای میزان اعتماد رسانه ای، میزان مصرف رسانه ای، نوع مصرف رسانه ای، محل سکونت خانواده، جنسیت، میزان احساس آگاهی بخشی رسانه ها، میزان احساس ترغیب به مشارکت اجتماعی و سیاسی توسط رسانه ها و الگوی مصرف رسانه ای به ترتیب بیشترین تا کمترین تأثیر را بر سرمایه اجتماعی دانشجویان دارند