در ادب غنائی ، معشوق با نام های گوناگونی یاد شده که اصلی ترین آنها عبارت است از: معشوق، یار، دوست، جانان و دلبر. علاوه بر این نام های اصلی ، معشوق در شعر غنائی با عنوان های تشبیهی ، استعاری و وصفی خطاب شده یا دربارهء او سخن گفته شده است که بررسی آن با توجه به درون مایه و فضای معنایی کلام سودمند به نظر می رسد. در این تحقیق سیر کلی نام های معشوق در غزل بررسی می شود تا ضمن شناسایی انواع نام های معشوق از نظر ساخت، مشخّص گردد آیا درون مایه غزل بر انتخاب نام معشوق تاثیر داشته است؟
شاید در نگاه اول پنداشته شود که ""معشوق""، ""یار""، ""دوست"" ، ""جانان"" و ""شاهد"" معنا ، مفهوم و کاربرد یکسانی در غزل دارند ،اما این پژوهش نشان خواهد داد که گرچه در موارد زیادی این نام ها، به صورت مترادف هم به کار برده می شوند،اما هر یک در هالهء معنایی خاصی به کار گرفته شده اند. در این تحقیق، بحث کلی نام های معشوق، در غزل های تعدادی از غزلسرایان برجسته و صاحب سبک بررسی شده ،اما بررسی معنایی نام های اصلی معشوق، به غزل های ""سنائی""، ""عطار""، ""سعدی"" و ""حافظ"" محدود شده است.