ویژگی عمده جامعه شناسی معرفت و علم جدید تأکید بر فرهنگ و تحلیل فرهنگی در مطالعات علم و فناوری است. در این مقاله به بررسی دو حوزه مطالعاتی می پردازیم که جامعه شناسان جدید علم و فناوری در آن تحلیل های فرهنگی خود را ارائه داده اند. این دو حوزه عبارتند از: جامعه شناسی معرفت علمی و مطالعات فرهنگی علم.جامعه شناسی معرفت علمی، نخستین مکتبی است که محتوای درونی معرفت علمی را مستعد و منقاد تحلیل های فرهنگی و جامعه شناختی می کند. در مکتب SSK، پیش فرض اصلی این است که «معرفت علمی تماماً قراردادی است». بر این اساس، طرح و ارزیابی نظریه ها و دعاوی علمی، معلول علایق اجتماعی و گرایشات فرهنگی است، به طوری که نظریه های علمی ابزاری اند برای توجیه، مشروعیت بخشیدن، ترغیب و اقناع.در اوایل دهه 90، با بحران به وجود آمده در تبیینات جامعه شناسی معرفت علمی و انتقادات مطرح شده نسبت به آن، موضوعیت کلی این حوزه به بن بستی جدی رسید و ابتکار در مطالعات علم به جهت گیری های نظری متفاوتی از جمله مطالعات فرهنگی واگذار شد. مطالعات فرهنگی علم بر خلاف جامعه شناسی معرفت علمی، به رد «تبیین» می پردازد و به جای آن بر «معنا» و «درک» تأکید می کند. به عبارت دیگر، مطالعات فرهنگی به مشاجره قدیمی ای بازگشته است که بین رویکردهای تفسیری و هرمنوتیک و رویکردهایی که جامعیت قانون نگر را در امتداد خطوط اثبات گراتر دنبال می کنند، درگرفته بود. این حوزه نوظهور بر این مسئله تأکید می کند که باید برای تعین ناپذیری، بی ثباتی، ابهام و تفاوت نقش مهم تری در علم قائل شد. مطالعات فرهنگی علم، تغییر از جامعه شناسی معرفت علمی به یک فرهنگ گرایی نوین را بنیاد نهاد.