با آنکه مثنوی معنوی یکی از جامعترین و بزرگترین آثار عرفانی ادبیات فارسی محسوب میشود، سراینده آن آشکارا بیان میکند که از گفتن برخی مطالب و آموزههای عرفانی سر باز زدهاست. هدف این مقاله بررسی این ناگفته های مولوی در مثنوی است. مطالعه ی حاضر با بهرهگیری از شیوههای علمی، نخست بر اساس «نظریه ی ارتباط» یاکوبسن به چگونگی انتقال پیام و نحوه ی برقراری ارتباط فرستنده و گیرنده پرداختهاست. سپس دلایل و عواملی که موجب اختلال در انتقال پیام و ناگفته ماندن برخی سخنان در مثنوی شده و سراینده آن ها را نیمه گفته، بازنهادهاست، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است و در نهایت به این نتیجه دست یافته که نارسایی و نقص در هر یک از عناصر ششگانه ی ارتباط، موجب اختلال در پیام رسانی و انتقال مفاهیم از گوینده به مخاطب شده است.