جریان سیال ذهن، روشی نسبتاً جدید در داستان نویسی است که نویسندگانی چون دورثی ریچاردسون، ویرجینیا وولف و جیمز جویس، در آثار خود ازآن بهره گرفته اند. ویژگی این روش، ارائه ی جریانی از اندیشه ها و تصاویر ذهنی است که اغلب فاقد یک پارچگی و ساختار مشخص می باشند؛ طرح داستان مرزهای زمان و مکان متعارف را در می نوردد وخواننده تنها از طریق واگویه های شخصیت ها، می تواند به طور نسبی، به درک آن نائل آید. این شیوه در کشور ما از همان آغاز رمان نویسی به سبک نوین در آثار نویسندگانی چون صادق هدایت و صادق چوبک مورد استقبال قرار گرفت. صادق چوبک، در رمان سنگ صبور، برای به تصویر کشیدن روحیات پیچیده و اغلب هولناک اشخاص داستان و برای رخنه به اعماق روان آن ها، از تکنیک جریان سیال ذهن و به خصوص از شیوه ی تک گویی های درونی مدد گرفته است. روشی که مبتنی بر تداعی معانی آزاد است و با تلفیقی از ناتورالیسم سیاه، سنگ صبور را در ردیف یکی از بهترین نمونه های این سبک خاص قرار داده است.