هدف این پژوهش، سنجش هوش سازمانی کارکنان کتابخانه های دانشگاه فردوسی مشهد و آستان قدس رضوی است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به روش پیمایشی ـ تطبیقی بین جامعه ای مشتمل بر 100 نفر (47 نفر از کتابداران کتابخانه آستان قدس رضوی و 53 نفر از کتابداران کتابخانه های دانشگاه فردوسی مشهد) انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ای براساس هفت مهارت «کارل آلبرخت» میباشد. «کارل آلبرخت» برای پاسخگویی و جلوگیری از کندذهنی گروهی، از عنوان هوش سازمانی استفاده ومدلی را ارائه میکند که دارای هفت بعد است: چشم انداز استراتژیک، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، اتحاد و توافق، روحیه، کاربرد دانش و فشار عملکرد. هر یک از این بُعد ها، یکی از فرضیه های پژوهش است. فرضیة اصلی پژوهش این است که بین هوش سازمانی در کتابخانه های دانشگاه فردوسی مشهد و هوش سازمانی در کتابخانه آستان قدس رضویتفاوت معناداری وجود ندارد. این فرضیه تأیید شد و فرضیه های فرعی پژوهش یعنی «چشم انداز استراتژیک در کتابخانه دانشگاه فردوسی مشهد با کتابخانه آستان قدس مشابه است»، رد میشود و فرضیه اعتقاد به سرنوشت مشترک در کتابخانه های دانشگاه فردوسی مشهد و کتابخانه آستان قدس رضوی تأیید و در مورد عملکرد کارکنان در خصوص میل به تغییر، مشابه بودن این دو کتابخانه را در این مورد تأیید میکند. روحیه کارکنان در هر دو کتابخانه اختلاف معناداری ندارد و این فرضیه نیز تأیید شد. میانگین شاخص اتحاد و توافق کارکنان در کتابخانه های دانشگاه فردوسی مشهد و کارکنان کتابخانه آستان قدس رضوی این مشابهت را تأیید میکند. فرضیه «کاربرد دانش» در کتابخانه های دانشگاه فردوسی مشهد وکتابخانه آستان قدس رضوی تأیید شد. برخورد مدیران در رابطه با عملکرد کارکنان در هر دو کتابخانه مورد پژوهش، مشابه است