مقاله حاضر قابلیت کانون های فرهنگی و هنری را به مثابه تشکل های مدنی دانشگاهی در توسعه سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد. با استناد به رویکرد نظری پاتنام و متناسب با موضوع تحقیق اشکال سه گانه «سرمایه اجتماعی درون کانونی»، «سرمایه اجتماعی بین کانونی» و «سرمایه اجتماعی نهادی با توجه به مولفه های سه گانه سرمایه اجتماعی یعنی «شبکه روابط»، «همیاری» و «اعتماد» در بین این کانونها مورد بررسی قرار گرفته است. ترکیبی از روش های کمی (پیمایش) و کیفی (مصاحبه عمیق) به منظور گردآوری داده ها استفاده شده است. اعضای کانون های فرهنگی و هنری دانشگاه های دولتی شهر تهران جامعه آماری تحقیق هستند. حجم نمونه در بخش کمی 200 نفر و در بخش کیفی 25 نفر است. نتایج بیانگر این است که اشکال درون گروهی سرمایه اجتماعی(درون کانونی) بر اشکال برون گروهی و تعمیم یافته(بین کانونی و نهادی) در کانون ها غلبه دارد. اگرچه تمایل در بین کانو ن ها در جهت گسترش اشکال برون گروهی سرمایه اجتماعی وجود دارد اما فضای ایجاد شده توسط مدیریت دانشگاه ها واعمال محدودیت های گسترده امکان توسعه سرمایه اجتماعی تعمیم یافته را از کانون ها سلب کرده است.