هویت یکی از پیچیده ترین مفاهیم در حوزه علوم انسانی و اجتماعی به شمار می رود؛ پدیده ای چندوجهی که از مناظر مختلف، مبانی و معانی گوناگونی را نمایان می سازد. در یک نگاه کلی می توان هویت را حاصل دیالکتیک نظام ذهنی و ساختار اجتماعی و فرهنگی قلمداد نمود؛ رویکردی که هویت را در کنار غیریت مورد توجه قرار داده و بدین سان واحد تحلیل خود و دیگری را در حوزه هویت برجسته می سازد؛ اما وقتی از هویت فرهنگی سخن می گوییم نسبت هویت با مفاهیم پیچیده ای چون فرهنگ و ملیت، کلافی درهم تنیده را پدیدار می سازد که مفهوم هویت را با رویکرد های نظری گوناگون مواجه می سازد. این معنا در مورد ایران از اهمیت والایی برخوردار است زیرا منابع هویتی ایرانی، اسلامی و غربی هرکدام در دوره ای و به نحوی در انباشت هویتی ایرانیان تأثیر گذاشته و هویت فرهنگی ایرانی معاصر را پدید آورده اند. در این راستا می توان دو رویکرد هویتی را در نظر گرفت: رویکرد توصیفی که ناظر به حال و گذشته است و رویکرد تجویزی یا سیاستی که ناظر به سیاست های هویتی است. در رویکرد تجویزی، مؤلفه های هویتی مفاهیمی عام، انتزاعی و کلی هستند چراکه اساساً تغییر و تحول هویتی حرکتی تدریجی و البته آرام در نظر گرفته می شود. با لحاظ نمودن این مبنا در سیاست هویتی، می توان مؤلفه های اصلی هویت فرهنگی ایرانیان را در پنج حوزه تحلیل کرد: دیانت، زبان، جغرافیای فرهنگی، تاریخ و حافظه فرهنگی و نظام اجتماعی.