مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
تعارضات زناشویی
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۳
95 - 120
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با موضوع اثربخشی آموزش معنویت بر کاهش تعارضات زناشویی انجام شد. پس از بررسی و مطالعه مباحث و دیدگاه های گوناگون انجام شده، در خصوص روابط میان متغیرها، تعداد 2 فرضیه مطرح شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد تعارضات زناشویی دکتر ثنایی بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره دادگستری شهرستان شاهرود در سال 1395 بود که با روش نمونه گیری تصادفی، تعداد 30 زوج به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. طرح پژوهشی طرح نیمه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. ابتدا برای هر گروه پیش آزمون اجرا گردیده، سپس مداخله آزمایشی (مهارت های معنویت) در طی 10 جلسه به اجرا درآمد. پس از اتمام برنامه آموزشی، پس آزمون اجرا گردید. زوجین پس از گذشت 5/1 ماه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. نتایج فرضیات با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند؛ داده ها نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارتی آموزش معنویت موجب کاهش تعارضات زوجین گردید.
اثربخشی آموزش بهداشت کلام مبتنی بر آموزه های اسلامی بر دلبستگی به همسر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه، با هدف بررسی اثربخشی آموزش بهداشت کلام، مبتنی بر آموزه های اسلامی بر دلبستگی به همسر به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون، با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران های خانوادگی، فردی و اجتماعی بهزیستی شهر بیرجند در سه ماهه سوم سال 1394می باشد. از این میان، 32 نفر از زنان هدف به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 16 نفره قرار گرفتند و به ابزار دلبستگی به همسر ب ارتولومیو و ه ورویتز پاسخ دادند. اعضای گروه های آزمایش در 9 جلسه 60 دقیقه ای، آموزش های بهداشت کلام مبتنی بر آموزه های اسلامی دریافت کردند. یافته های حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیره حاکی از اثربخشی آموزش بهداشت کلام، مبتنی بر آموزه های اسلامی بر کاهش میزان دلبستگی اجتناب و اضطراب نسبت به همسر است. ازاین رو، آموزش بهداشت کلام در جهت فعال سازی گفتار سودمند و بازداری از گناهان زبان، مبتنی بر آموزه های اسلامی می تواند بر دلبستگی به همسر مؤثر باشد.
تحلیلی بر علل تعارضات زناشویی در دو دهه اخیر (یک مرور نظامند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۸ شماره ۷۹
819-828
حوزه های تخصصی:
زمینه: تعارض رایج ترین مشکل در روابط زوجین است که کیفیت زندگی زناشویی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار می دهد و سبب بروز پیامدهای منفی جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی می شود. تشدید و ناتوانی در حل آن ممکن است خانواده را دچار آسیب نماید و حتی منجر به طلاق شود. علی رغم پژوهش های میدانی متعددی که در این موضوع صورت گرفته است، جمع بندی و تحلیل منسجمی از علل تعارضات و ابعاد آن در دسترس نیست. هدف: هدف پژوهش حاضر مرور تحقیقات انجام شده در این زمینه و شناسایی علل تعارضات زناشویی بود. روش: در این تحقیق که به روش مرور سیستماتیک انجام شد، جامعه آماری مقالات علمی - پژوهشی، پایان نامه ها و طرح های پژوهشی مرتبط با تعارضات زناشویی بودکه در دو دهه اخیر (1380 تا 1398 و 2000 تا 2019) انجام شده اند. از بین 768 مورد جستجو شده تعداد 58 مورد مرتبط با علل تعارضات زناشویی انتخاب و وارد مطالعه شدند. یافته ها: در مجموع تعداد 41 عامل (با فراوانی 375) به عنوان علل تعارضات زناشویی شناسایی و در 4 دسته طبقه بندی شدند که به ترتیب از بیشترین میزان عبارت بودند از: عوامل خانوادگی با 40/80 درصد فراوانی؛ عوامل فردی با 40/53 درصد فراوانی؛ عوامل محیطی با 16/27 درصد فراوانی و عوامل معنوی با 2/4 درصد فراوانی. همچنین عمده ترین علل تعارضات زناشویی از بین 41 عامل عبارت بودند از: 1. مشکلات مالی (با 74/7 درصد فراوانی)؛ 2. دخالت خانواده ها و اطرافیان (با 7/20 درصد فراوانی)؛ 3. خشونت جسمانی و کلامی (با 14/6درصد فراوانی)؛ 4. ضعف مهارت های ارتباطی و حل مسأله (با 5/6 درصد فراوانی)؛ 5. مشکلات جنسی (با 4/8 درصد فراوانی) . نتیجه گیری: شناسایی مجموعه عوامل و میزان سهم هر یک از عوامل به پژوهشگران کمک می کند تا به کشف یک مدل منسجم از علل تعارضات زناشویی نائل شوند و مطابق این مجموعه عوامل ابزار پیش بینی و پیشگیری از تعارضات زناشویی را تدوین کنند.
تبیین چگونگی عود عفونت های زنان به دلیل تعارضات زناشویی براساس مفاهیم رویکرد سیستمی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضرتوجیه چگونگی عود عفونت های زنان به دلیل تعارضات زناشویی براساس مفاهیم رویکرد سیستمی( به خصوص مثلث سازی ) می باشد. به این منظور زنانی که چندین بار برای درمان عفونت به مرکز درمانی مراجعه کرده بودند وعلی رغم مصرف دارو دچار عود عفونت گردیده بودند مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. سوالات مصاحبه از مقیاس درجه بندی بالینی مک مستر (MCRS) و پرسشنامه بیورز یا پرسشنامه گزار شخصی خانواده (SFI-) و مصاحبه استاندارد بالینی خانواده SCFI) استخراج و تنظیم شده بود. تعداد مصاحبه ها در 15 مورد به اشباع رسید. روش شناسی این تحقیق کیفی بود و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل تماتیک، بر اساس مفاهیم رویکرد سیستمی تجزیه و تحلیل شدند. روش نمونه گیری هدفمند بود و نمونه ها از بین کسانی که برای درمان عفونت به مرکز درمانی مراجعه کرده بودند و ملاک های ورود داشتند، انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. نگارنده در این تحقیق به یازده مثلث دست پیدا کرد. بر اساس نتایج دیگر این پژوهش مثلث عفونت شکل گرفته است. تعارضات زناشویی خود یک عامل مهم در ایجاد استرس خانواده است. استرس باعث کاهش سیستم دفاعی بدن شده و این می تواند عاملی برای ایجاد عفونت زنانگی (واژینیت) گردد. در نهایت بر اساس یافته های این پژوهش عفونت، خود تشکیل مثلثی می دهد که کاهنده اضطراب است و بر اساس مفاهیم رویکرد سیستمی این همان دلیلی برای عود عفونت می شود.
نقش پیش بین سبک های هویت و پنج عامل شخصیت در تعارضات زناشویی زوجین ۲۰ تا ۴۰ ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
127-145
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بین سبک های هویت و پنج عامل شخصیت در تعارضات زناشویی زوجین ۲۰ تا ۴۰ ساله بود. روش تحقیق توصیفی همبستگی بود، ۱۲۰ نفر (۶۰ مرد، ۶۰ زن) با نمونه گیری هدفمند و لحاظ کردن معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند، از پرسشنامه های هویت برزونسکی، شخصیتی نئو فرم کوتاه و تعارضات زناشویی براتی و ثنایی برای گردآوری اطلاعات استفاده گردید، برای تجزیه تحلیل داده ها نیز از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی شامل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که از میان پنج عامل شخصیت، سازگاری، وظیفه شناسی و نوروز گرایی توانایی معناداری در پیش بینی تعارضات زناشویی داشتند، همچنین از میان سبک های هویت نیز سبک هویت اطلاعاتی توانایی معناداری برای پیش بینی تعارضات زناشویی داشت.از یافته های پژوهش می توان در برنامه های درمانی و پیش گیری برای کاهش تعارضات زناشویی بهره گرفت.
تأثیر بخشش درمانی بر تعارضات زناشویی و کیفیت زندگی زنان مراجعه کننده به بهزیستی شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵۰
118-139
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین تأثیر بخشش درمانی بر تعارضات زناشویی و کیفیت زندگی زنان مراجعه کننده به بهزیستی شهر اراک بود. برای این منظور از بین زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی شهر اراک1389که در آزمون تعارض زناشویی نمرات بالاتر از 25) کسب کرده بودند، نمونه ای با حجم 30 نفر انتخاب( نمونه ای در دسترس) و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در پژوهش از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نخست تعارضات زناشویی و کیفیت زندگی آزمودنی ها با دو پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه تعارض زناشویی انریچ اندازه گیری شد. پس از آن، گروه آزمایش 10 جلسه 75 دقیقه ای برنامه بخشش درمانی دریافت کرد، اما گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام مداخلات درمانی، بار دیگر، تعارضات زناشویی و کیفیت زندگی آزمودنی ها اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره برای نمرات افتراقی و تی تست نشان داد که بخشش درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش کیفیت زندگی زنان به طور کلی تأثیر داشته و این تأثیر از لحاظ آماری معنی دار بود.( p&le.05)
تأثیر زوج درمانی دلبستگی محور بر بهبود انطباق پذیری خانوادگی و کاهش تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر جهت بررسی اثربخشی زوج درمانی دلبستگی محور بر بهبود انطباق پذیری خانوادگی و کاهش تعارضات زناشویی بود. در این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون، 20 زوج از مراجعه کنندگان به مراکز خانه سلامت شهرداری منطقه 2 شهر تهران دارای ملاک های ورود به مطالعه، به صورت تصادفی به دو گروه مساوی آزمون و شاهد تقسیم شدند.ابتدا پرسشنامه های انطباق پذیری مثبت و تعارضات زناشویی (MCQ) به عنوان پیش آزمون در مورد دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمون تحت زوج درمانی بر اساس نظریه ی دلبستگی در 8 جلسه قرار گرفتند و یک ماه بعد از اتمام جلسات از دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس تک متغیری (انکوا) و چند متغیری (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که زوج درمانی دلبستگی محور ضمن آنکه انطباق پذیری خانوادگی را بهبود بخشیدبر کاهش تعارضات زناشویی و ابعاد آن مؤثر بوده است (001>P). با توجه به نتایج، زوج درمانی مبتنی بر دلبستگی با افزایش انطباق پذیری و کاهش تعارضات زناشویی، موجب اصلاح و بهبود زندگی زناشویی می شود.
پیامدهای نشخوار فکری در زنان دارای تعارضات زناشویی: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۷
122-153
حوزه های تخصصی:
هدف : نشخوار فکری عامل پیش بینی قوی برای افسردگی است. افسردگی نیز می تواند به رابطه زوجی آسیب وارد نماید. لذا این پژوهش با هدف بررسی پیامدهای نشخوار فکری در زنان دارای تعارضات زناشویی انجام شد. روش: این پژوهش به شیوه کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع بوده و داده ها از 15 زن متأهل که دارای تعارضات زناشویی بودند به دست آمده است. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. یافته ها: پس از تحلیل محتوای داده ها، شش مقوله اصلی حاصل گردید که عبارتند از: علائم افسردگی(درد های جسمانی، کاهش انرژی، کاهش خلق، کاهش میل به زندگی، مشکل خواب،کاهش انگیزه وکاهش تمایل جنسی)، هیجان های منفی (خشم، غم، تنفر، حس انتقام،کینه و اضطراب)، تکانشگری (پرخاشگری و نداشتن کنترل بر رفتار)، کاهش کار آمدی (پرخاشگری با فرزندان، کاهش ارتباط با فرزندان و انجام ندادن کارهای منزل) و گیر افتادن در چرخه های ارتباطی منفی (جرو بحث کردن، انتقادگری و اجتناب از همسر)، اجتناب از دیگران(کاهش ارتباط با دیگران وگوشه گیری). نتیجه گیری : هنگامی که تعارض حل نشود، فرایند نشخوار فکری در زنان فعال شده وکاهش کارآمدی در روابط فردی وزوجی و افسردگی از پیامدهای آن است. افسردگی منجر به افزایش نشخوار فکری و افزایش تعارضات زناشویی را در پی خواهد داشت. هدف : نشخوار فکری عامل پیش بینی قوی برای افسردگی است. افسردگی نیز می تواند به رابطه زوجی آسیب وارد نماید. لذا این پژوهش با هدف بررسی پیامدهای نشخوار فکری در زنان دارای تعارضات زناشویی انجام شد. روش: این پژوهش به شیوه کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع بوده و داده ها از 15 زن متأهل که دارای تعارضات زناشویی بودند به دست آمده است. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. یافته ها: پس از تحلیل محتوای داده ها، شش مقوله اصلی حاصل گردید که عبارتند از: علائم افسردگی(درد های جسمانی، کاهش انرژی، کاهش خلق، کاهش میل به زندگی، مشکل خواب،کاهش انگیزه وکاهش تمایل جنسی)، هیجان های منفی (خشم، غم، تنفر، حس انتقام،کینه و اضطراب)، تکانشگری (پرخاشگری و نداشتن کنترل بر رفتار)، کاهش کار آمدی (پرخاشگری با فرزندان، کاهش ارتباط با فرزندان و انجام ندادن کارهای منزل) و گیر افتادن در چرخه های ارتباطی منفی (جرو بحث کردن، انتقادگری و اجتناب از همسر)، اجتناب از دیگران(کاهش ارتباط با دیگران وگوشه گیری). نتیجه گیری : هنگامی که تعارض حل نشود، فرایند نشخوار فکری در زنان فعال شده وکاهش کارآمدی در روابط فردی وزوجی و افسردگی از پیامدهای آن است. افسردگی منجر به افزایش نشخوار فکری و افزایش تعارضات زناشویی را در پی خواهد داشت.
نقش میانجی تعارضات زناشویی در رابطه ی بین باورهای ارتباطی، اختلالات هیجانی، ارتباطات زناشویی با رضایت زناشویی زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
9-28
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی تعارضات زناشویی در رابطه ی بین باورهای ارتباطی، اختلالات هیجانی، ارتباطات زناشویی با رضایت زناشویی زنان دارای همسر معتاد اجرا شد. روش : روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور، تعداد 100 نفر از زنان دارای همسر معتاد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد و کمپ های درمانی ترک اعتیاد و سازمان های مردم نهاد مربوطه در سطح شهر اصفهان در سال 1397، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسش نامه های باورهای ارتباطی، اختلالات هیجانی، ارتباطات زناشویی، تعارضات زناشویی و رضایت زناشویی پاسخ دادند. یافته ها : نتایج، حاکی از تأثیر غیر مستقیم باورهای ارتباطی، اختلالات هیجانی و ارتباطات زناشویی بر رضایت زناشویی بود. لذا تعارض زناشویی در رابطه بین باورهای ارتباطی، اختلالات هیجانی، و ارتباطات زناشویی با رضایت زناشویی از نقش میانجی برخوردار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصین حوزه ی اعتیاد می توانند با کاهش اختلالات هیجانی و تأکید بر افزایش توانمندی های مرتبط با باورهای ارتباطی و ارتباطات زناشویی میزان تعارضات زناشویی را کاهش و به دنبال آن رضایت زناشویی آن ها را افزایش دهند.
جستجوی کیفی در تجارب زیسته زوج های شاغل از رضایت و تعارضات زناشویی: زوج شاغل ماهر و غیرماهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(تیر) ۱۳۹۹ شماره ۸۸
391-412
حوزه های تخصصی:
زمینه : سبک زندگی زوج شاغل با وجود جنبه های مثبت و منفی در حال افزایش است. مسأله اصلی این است که تجارب زیسته زوج های شاغل درباره رضایت و تعارضات زناشویی چگونه است؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف تجارب زیسته زوج های شاغل از رضایت و تعارضات زناشویی انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری در سال 1397 در شهر نورآباد (لرستان) انجام شد. نمونه های پژوهش با انتخاب 12 زوج شاغل دارای رضایت زناشویی (با اذعان زوجین به رضایت و کسب نمره بالاتر از 161 در پرسشنامه ENRICH ) با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی و 12 زوج شاغل دارای تعارضات زناشویی (با اذعان زوجین به تعارض و کسب نمره 187 یا بالاتر از آن در پرسشنامه MCQ ) با روش نمونه گیری هدفمند به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها با استفاده از روش دیکلمن، آلن و تانر که دارای ماهیت تیمی بوده و در پدیدارشناسی تفسیری مرسوم است، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل تجارب مشارکت کنندگان، منجر به شناسایی 2 مضمون اصلی زوج شاغل ماهر با مضامین فرعی؛ نقشه زناشویی کارآمد و خصیصه های مثبت زوجی و زوج شاغل غیرماهر با مضامین فرعی؛ نقشه زناشویی ناکارآمد و خصیصه های منفی زوجی شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد آنچه زوج شاغل ماهر و غیرماهر را از هم تفکیک می کند نه فقدان تعارضات زناشویی بلکه داشتن برنامه ریزی و اولویت بندی، نحوه مواجه شدن با تعارضات، ادراک منصفانه از توزیع ها، مراقبت مالی و شغلی از همسر و سازگاری است. نتایج به دست آمده می تواند زمینه را برای تدوین برنامه های پیشگیرانه و مدل های درمانی جهت متقاضیان ورود به این نوع سبک زندگی و کاهش تعارضات زناشویی این نوع زوج ها فراهم کند.
واکاوی راهبردهای زوجین در مواجهه با تعارضات زناشویی: یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۱
77-95
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل بومی تعارضات زناشویی با استفاده از روش نظریه زمینه ای، از روش های مرسوم در تحقیقات کیفی، انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 40 زن و مرد متأهل که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، جمع آوری شد. تحلیل داده ها، منطبق با رویکرد نظریه زمینه ای، براساس غوطه ور شدن در داده ها، مقایسه مداوم و کدگذاری انجام شد. بر اساس یافته ها، زمینه های موثر بر تعارضات زناشویی شامل: اختلاف نظر، نیازهای ارضا نشده، موقعیت استرس آور، رفتارهای متضاد، بدقولی، اشتباهات همسر، فضای مجازی، حضور در جمع، ارتباط با خانواده های اصلی و شرایط نامساعد اقتصادی می باشد. افراد در هر یک از این زمینه ها اقدام به اتخاذ راهبردهایی هم چون گفت وگو، نیازشناسی، همیاری، علت یابی، عدم تذکرگری، زمان شناسی، درک نیاز ارتباطی، عدم موضع گیری، عدم شرمسار کردن و غیره نموده اند. می توان نتیجه گرفت که هرچند بروز تعارض در روابط زناشویی اجتناب ناپذیر است، اما راهبردهای اتخاذ شده توسط زوجین در مواجهه با این زمینه های تعارض برانگیز، می تواند اثر بحران سازی این تعارضات را از بین برده و پیامدهای مثبتی هم چون افزایش صمیمیت، تکامل شخصیتی، فرصت سازی، جذب احترام و غیره را در برداشته باشد
اثربخشی رویکرد تلفیقی طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مشکلات شایع در روابط زوجین تعارض زناشویی است که ممکن است به صورت افسردگی، اعتیاد، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی بروز نماید . پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی رویکرد تلفیقی طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مداخله در بحران شهر مشهد در زمستان ۱۳۹۷ بود. نمونه شامل ۳۰ زوج (۱۵ زوج گروه آزمایشی و ۱۵ زوج گروه کنترل) بودند که به روش نمونه گیری داوطلبانه با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای پروتکل طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند در گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. هر دو گروه مقیاس تعارضات زناشویی و میل به طلاق را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS و تحلیل کوواریانس مانکوا تجزیه وتحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق منجر به ایجاد تفاوت معنی داری در پس آزمون گروه مداخله شده و مقایسه میانگین ها حاکی از کاهش تعارضات زناشویی ( ۰۳/۶۷= F ،۰۰۱/۰= p ،۵۲/۰=۲ ƞ ) و میل به طلاق( ۱۸/۶۶= F ،۰۰۱/۰= p ،۵۴/۰=۲ ƞ ) زوجین متقاضی طلاق در گروه مداخله بو د (۰ ۰۱/۰ > p ) . نتیجه گیری: یافته های حاصل از این پژوهش، بیانگر سودمندی طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی و میل به طلاق زوجین متقاضی طلاق است. مشاوران و درمانگران خانواده می توانند از یافته های پژوهش حاضر در راستای مداخلات بالینی و درمانی استفاده کرده و از این رویکرد تلفیقی و مؤثر در جهت حل تعارضات و کمک به بهبود روابط زناشویی افراد بهره ببرند.
بررسی تعارضات زناشویی و عوامل موثر بر آن در میان زنان ساکن در بوشهر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تعارضات در خانواده و از جمله تعارضات زناشویی در حال حاضر به رغم طبیعی بودن، به یکی از موضوعات مورد توجه محققین قرار گرفته است. زیرا اگر چنانچه این تعارضات شدت گرفته و مدیریت نشود می تواند موجبات آشفتگی و طلاق را فراهم سازد. لذا با توجه به اهمیت آن، پژوهش حاضر به مطالعه جامعه شناختی این موضوع پرداخته است. این پژوهش، یک بررسی کمی بوده که با استفاده از تکنیک پیمایش انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه و جامعه آماری نیز تمامی زنان متأهل شهر بوشهر بوده که با استفاده از فرمول کوکران 384 نفربه عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که فرضیات مربوط به سن، مدت ازدواج و تعداد فرزندان، تأیید شده، و رابطه آماری معناداری میان این متغیرها و تعارضات زناشویی مشاهده شده است. اما میان وضعیت اشتغال، تحصیلات پاسخگو و تحصیلات همسر با تعارضات زناشویی هیچ گونه رابطه آماری معناداری مشاهده نشد. در مجموع می توان نتیجه گیری کرد. علیرغم اینکه تعارضات زناشویی بیشتر در حوزه روانشناختی مورد بحث است و به عنوان یک مسأله روان شناختی مورد توجه قرار دارد. اما به شدت تحت تأثیر مولفه های اجتماعی فرهنگی بوده و لازم است تا مسئولین در حوزه خانواده در سیاستگذاریها و برنامه ریزیها به این متغیرها نیز توجه کافی داشته باشند.
آزمون رابطه علی تعارضات زناشویی بر اساس مولفه های بخشودگی در زنان متقاضی طلاق
منبع:
زن و فرهنگ سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
81-91
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر آزمون رابطه علی تعارضات زناشویی براساس مولفه های بخشودگی در زنان متقاضی طلاق است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز قضایی شهر تهران در سال 98-99 می باشد. نمونه پژوهش 257 نفرکه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) ذاکر و براتی(1387) و پرسشنامه بخشودگی(IFI) احتشام زاده و همکاران (1388) استفاده شد. روش تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس روش معادلات ساختاری صورت گرفت. نتایج یافته ها نشان داد؛ که مولفه های بخشودگی( ارتباط مجدد و کنترل، کنترل رنجش و درک واقع بینانه) روابط مستقیم معنی داری با تعارضات زناشویی دارند و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود.
ویژگی های روان سنجی مقیاس انگیزه مشاوره تعارضات زناشویی زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۹
173 - 194
حوزه های تخصصی:
یکی از راهکارهای اساسی کاهش طلاق استفاده از خدمات مشاوره تعارضات زناشویی است. ولی خیلی از زنان درآستانه ی طلاق انگیزه چندانی برای مشاوره ندارند. برای مشخص کردن این گروه از زنان در آستانه طلاق و ایجاد انگیزه مشاوره در آنها، این پژوهش با هدف تدوین مقیاس انگیزه مشاوره تعارضات زناشویی زنان در آستانه ی طلاق انجام گرفت. روش پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان در آستانه طلاق استان همدان در سال 1398 تشکیل داده اند. شیوه نمونه گیری هدفمند است، نمونه از بین شهرهای استان همدان، شهرستان های همدان، اسدآباد و بهار انتخاب شد. حجم نمونه 291 نفر بود. برای پی بردن به ساختار عاملی و روایی سازه ویژگی های روان سنجی مقیاس انگیزه مشاوره تعارضات زناشویی، از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی استفاده شد. با انجام تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی و با چرخش واریماکس و استخراج نهایی، سه عامل انتظار، ابزار و ارزش به دست آمد ، این سه عامل درمجموع، 94/78 از واریانس کل سؤالات مقیاس را تبیین نمود. ضریب آلفای کرونباخ خرده مقیاس ها برای عامل انتظار 95 /0، برای ابزار 96/0 و برای ارزش 94/0 و برای نمره کل پرسشنامه نیز 95/0 برآورد شد که نشان دهنده پایایی مناسب گویه های مقیاس بود. تحلیل عاملی تائیدی و شاخص های آن نیز بیانگر برازش مطلوب مقیاس بود و نشان داد همبستگی بین سؤالات و سازه در این مدل سه عاملی مورد تأیید است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می-توان گفت این نسخه مقیاس انگیزه مشاوره تعارضات زناشویی در بین زنان در آستانه ی طلاق از پایایی و روایی کافی برخوردار است و می توان از آن در موقعیت های مختلف مشاوره ی تعارضات زناشویی و فعالیت های پژوهشی استفاده کرد.
مقایسه تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رویکرد تلفیقی طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رویکرد تلفیقی طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل 90 نفر از زوجین مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران شهر مشهد در زمستان 1397 بودند که به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و گروه گواه کاربندی شدند. گروه های آزمایشی، با رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و پروتکل تلفیقی طرحواره درمانی مبنتی بر پذیرش و تعهد مورد آموزش قرار گرفتند. هر سه گروه مقیاس تعارضات زناشویی ((MCQ ثنایی و همکاران (1387) را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 24 و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنا داری 0.05 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو درمان بر کاهش تعارضات زناشویی اثربخش می باشندو مقدار F بدست آمده برای هر دو گروه آزمایش در سطح آلفای 01/0 معنی دار بود. همچنین بین اثربخشی دو درمان تفاوت معناداری بود. میانگین تعارضات زناشویی در گروه ACT 2/184 و بعد از درمان4/153 و میانگین تعارضات زناشویی قبل از درمان در گروه طرحواره درمانی مبتنی بر ACT 6/179 و بعد از درمان، 1/132 بدست آمد و مقایسه میانگین ها نشانگر اثربخشی بیشتر طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی بود (P<0.1). نتیجه گیری: با توجه به افزایش نرخ طلاق در کشور، رویکرد تلفیقی طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند درکاهش تعارضات زناشویی و در نهایت کاهش میل به طلاق موثر باشد.
اثربخشی کنترل شناختی زبان مبتنی بر آموزه های اسلامی بر کنترل عواطف زنان با تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود تعارض زناشویی به کاهش میزان بهداشت روانی و به کم شدن میزان رضایت از زندگی زوجین می انجامد و این تعارضات ناشی از به کارگیری متفاوت نحوه کلمات و گفتگوهای میان زنان و مردان است. لذا این مطالعه با هدف اثربخشی آموزش کنترل شناختی زبان بر کنترل عاطفه زنان با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره انجام شد. این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل تمام زنان با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحرانهای خانوادگی، فردی و اجتماعی بهزیستی شهر بیرجند در سه ماهه سوم سال 1394، است. با روش نمونه گیری در دسترس 32 نفر انتخاب شدند و کاملا تصادفی در دو گروه 16 نفر قرار گرفتند. ابزار پژوهش کنترل عواطف توسط ویلیامز و چمبلس (1997) بود. اعضای گروه های آزمایش در نه جلسه 60 دقیقه ای آموزشهای کنترل شناختی زبان را مبتنی بر آموزه های اسلامی دریافت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس در سطح معنی داری 05/0 تجزیه و تحلیل شد. یافته های تحلیل کواریانس چندمتغیره حاکی از اثربخشی آموزش کنترل شناختی زبان مبتنی بر آموزه های اسلامی بر کاهش میزان خشم، اضطراب و افسردگی و افزایش عاطفه مثبت است. براساس نتایج این مطالعه، آموزش کنترل شناختی زبان در جهت فعال سازی گفتار سودمند و بازداری از گناهان زبان مبتنی بر آموزه های اسلامی می تواند بر کنترل عواطف مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بر فرسودگی زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فرسودگی در زوجین یک روند تدریجی و به ندرت ناگهانی است که طی آن صمیمیت و عشق به تدریج رنگ باخته و به همراه آن خستگی عمومی عارض می گردد. از طرفی اغلب مداخله ها و رویکردهای زوج درمانی درصدد کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان زوجین می باشند؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بر فرسودگی زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری ۴۵ روزه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زوجین دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرج در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد ۱۴ زوج که نمره بالاتر از ۱۱۱ در پرسشنامه تعارضات زناشویی کسب کردند در یک گروه آزمایش (۷ زوج) و یک گروه کنترل (۷ زوج) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای) قرار گرفت؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) براتی و ثنایی (۱۳۷۲) و فرسودگی زناشویی (MBQ) پاینز (۲۰۰۳) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی، فرسودگی زناشویی را در زوجین به طور معناداری کاهش داده و نتایج در دوره پیگیری نیز از ثبات لازم برخوردار بوده است (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی می تواند به عنوان یک گزینه مداخله ای در کاهش مشکلات زناشویی مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). پس از ریزش تعداد 34 نفر در پژوهش باقی ماندند (16 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (لواس و اسچامان- الیور، 2018) را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) و فرسودگی زناشویی (پاینز، 1996) بود. داده های پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تأثیر معنادار داشته (p <0/001) و توانسته منجر به کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی این زنان شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند اصلاح پردازش شناختی، توجه آگاهانه، پذیرش و رفتارهای آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی نشانه های میل / برانگیختگی جنسی در زنان با سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجیگری تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال میل/ برانگیختگی جنسی در زنان متأهل از شایع ترین مشکلات جنسی زنان و یک اختلال چندعاملی است. هدف پژوهش حاضر تقش میانجی تعارضات زناشویی در رابطه بین سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با نشانه های میل / برانگیختگی جنسی در زنان بود. مواد و روش: مطالعه مقطعی حاضر بر روی 322 نفر از کارمندان و دانشجویان زن متأهل دانشگاه های شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل فرم مشخصات جمعیت شناختی، شاخص عملکرد جنسی زنان، پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال کولینز و رید، پرسشنامه تمایزیافتگی خود و پرسشنامه وضعیت زناشویی بود. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزارهای SPSS-21 و Amos انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل نشان داد که علاوه بر ارتباط مثبت و معنادار میان بین سبک دلبستگی ایمن و نشانه های میل/ برانگیختگی و نیز رابطه منفی و معنادار سبک های دلبستگی ناایمن دوسوگرا و اجتنابی با نشانه های میل/برانگیختگی جنسی، بین تمایزیافتگی خود و نشانه های میل/برانگیختگی جنسی نیز رابطه مستقیم و معناداری مشاهده شد. همچنین باید افزود که متغیرهای پیش گفته به صورت غیرمستقیم و با نقش میانجی گر تعارضات زناشویی با متغیر ملاک رابطه معناداری دارند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که ریشه تعارضات زناشویی در سبک های دلبستگی و تمایز یافتگی خود است که نقش تجربیات کودکی و ارتباطات فرد با والدین در آن زمان را آشکار می کند. به عبارت دیگر، مؤلفه های روان شناختی که در قالب روابط خانواده اصلی شکل می گیرند، می تواند الگوهای رفتاری و زناشویی را در خانواده فعلی تحت تأثیر قرار دهند.