مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
تعارضات زناشویی
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش زوج درمانی با مدل EIS بر تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کووید-19 انجام شده است. روش پژوهش : طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان دارای مشکل ناباروری مراجعه کننده به مطب های متخصصین زنان و زایمان سطح شهر کرمانشاه تشکیل می دهند. 80 نفر از این افراد (40 نفر تحت آموزش زوج درمانی با مدل EIS و 40 نفر هم گروه گواه) به عنوان نمونه مشخص می گردد که این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب خواهند شد. ملاک ورود آزمودنی ها به این پژوهش شامل دامنه سنی 30 تا 40 سال، داشتن حداقل سابقه 5 سال نازایی و عدم توانایی باروری داشته اند، بود. از مقیاس های تعارضات زناشویی (MCQ-R)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و آموزش زوج درمانی مدل EIS (همدلی، صمیمیت، رضایت جنسی) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری با استفاده از نرم افزار SPSS23 استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد آموزش زوج درمانی EIS بر تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی زنان نابارور مؤثر بوده است (05/0>P) و میزان آن ها در روابط زناشویی کاهش داشته است و این تأثیر تا مرحله پیگیری ماندگار مانده است (05/0>P). نتیجه گیری : شرکت در جلسات آموزش زوج درمانی EIS باعث بهبود تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی می گردد و روشی مناسب برای کاهش تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی در روابط زناشویی است
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی توکل بر خدا مبتنی بر رویکرد شناخت درمانی و بررسی کارآمدی آن بر میزان تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی مهاجران افغانستانی ساکن مشهد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی، ازجمله عواملی است که موجب بهبود سلامت زندگی افراد جامعه می شوند و کاهش تعارضات، افزایش کیفیت، رضایت و معنای زندگی موجب پیشگیری از تحمیل آسیب های جبران ناپذیر به جامعه خواهد شد. این پژوهش با هدف بررسی کارآمدی آموزش گروهی مفهوم توکل به خدا، بر تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی زوج های مهاجر افغانستانی ساکن شهر مشهد صورت گرفت. روش این پژوهش، از نوع ترکیبی شامل بخش کیفی و بخش کمی بود. در بخش کیفی، بسته آموزشی توکل بر خدا مبتنی بر رویکرد شناخت درمانی به روش تحلیل محتوا و اعتباریابی آن، به روش محاسبه روایی محتوایی انجام شد و روش پژوهش در بخش کمّی، از نوع شبه آزمایشی طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. چهارده زوج (28 نفر)، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. قبل و بعد از اجرای مداخله، پرسش نامه های تعارضات زناشویی، کیفیت، رضایت و معنای زندگی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها حاکی از این است که بسته آموزشی توکل به خدا بر میزان تعارضات زناشویی، کیفیت، رضایت و معنای زندگی اثر دارد (01/0 ≥ P) و آموزش گروهی بسته آموزشی توکل به خدا بر تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی مؤثر است.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر سازگاری و صمیمیت زناشویی زنان دچار تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۱۷۸-۱۶۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر سازگاری و صمیمیت زناشویی زنان دچار تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی زنان دارای تعارضات زناشویی بودند که جهت حل اختلاف خانوادگی خود در شش ماهه پاییز و زمستان 1399 به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، با استفاده از پرسشنامه ی تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (1387)، 30 نفر از زنانی که دارای تعارضات زناشویی بودند، به طور هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند و به پرسشنامه های سازگاری زناشویی لاک-والاس (LWMAT) (1959) و صمیمیت زناشویی (MIS) والکر و تامپسون (1983) پاسخ دادند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای یک بار) فنون رفتار درمانی دیالکتیکی را براساس بسته آموزشی لینهان (1970) آموزش دیدند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که اثربخشی درمانی دیالکتیکی بر سازگاری (01/0P<، 79/17=F)، و صمیمیت زناشویی (01/0P<، 82/14=F)، زنان دچار تعارضات زناشویی، مورد تائید قرارگرفته است (05/0>P) و زنان دچار تعارضات زناشویی گروه آزمایش نسبت به زنان دچار تعارضات زناشویی گروه گواه در پس آزمون، به طور معناداری، سازگاری و صمیمیت زناشویی بیشتری داشتند (05/0>P). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که رفتار درمانی دیالکتیکی در افزایش سازگاری و صمیمیت زناشویی زوجین اثربخش است.
اثربخشی واقعیت درمانی بر تعارضات زناشویی و شدت ناتوانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی واقعیت درمانی بر تعارضات زناشویی و شدت ناتوانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران زن مبتلا به ام.اس مراجعه کننده به انجمن ام.اس و کلینیک های تخصصی شهر قزوین در سه ماهه سوم سال 1396 بودند که از بین آنها 24 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در 2 گروه 12 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90-75 دقیقه ای بصورت هفتگی تحت آموزش واقعیت درمانی قرار گرفتند. اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ی تعارضات زناشویی (ثنائی و همکاران، 1375) و مقیاس ناتوانی گسترش یافته (EDSS) (کورتزک، 1983) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار 18-SPSS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد واقعیت درمانی به طور معناداری موجب کاهش تعارضات زناشویی (01/0P<) و شدت ناتوانی (01/0P<). زنان مبتلا به ام.اس شد. براساس نتایج، واقعیت درمانی جهت بهبود روابط زوجی و شدت ناتوانی زنان مبتلا به ام.اس می تواند مورد استفاده درمانگران و مشاوران متخصص قرار گیرد.
رابطه اعتیاد به اینترنت و استفاده آسیب زا از تلفن همراه با تعارضات زناشویی معلمان شهر کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه اعتیاد به اینترنت و استفاده آسیب زا از تلفن همراه با تعارضات زناشویی معلمان شهر کرمانشاه است. پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی معلمان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 می باشند تشکیل می دهد. نمونه موردنظر در پژوهش حاضر مطابق با جدول مورگان 100 نفر به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس از معلمان ناحیه یک متوسطه اول انتخاب شدند و با کسب رضایت از آن دسته از معلمانی که حاضر به همکاری در پژوهش بودند به پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت کیمبرلی و یانگ، مقیاس استفاده آسیب زا از تلفن همراه جنارو و همکاران و تعارضات زناشویی پاسخ دادند. نتایج به دست آمده با استفاده از رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که اعتیاد به اینترنت و استفاده آسیب زا از تلفن همراه توانایی پیش بینی تعارضات زناشویی رادارند. با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت که اعتیاد به اینترنت و استفاده آسیب زا از تلفن همراه از عوامل مؤثر و مرتبط با تعارض زناشویی هستند که این نکته می تواند در مراکز مشاوره خانواده موردتوجه قرار گیرد.
اثربخشی روش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۳۵۸-۳۳۵
حوزه های تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی افراد سوءمصرف کننده در انجمن معتادان گمنام شهرستان استهبان بود. روش: این مطالعه از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه شامل کلیه افراد وابسته به مواد حاضر در انجمن معتادان گمنام استهبان بود که از طریق نمونه گیری در دسترس از میان آن ها 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به دو گروه (آزمایشی و گواه) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های تعارضات زناشویی و تعارض والدین بود. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و به روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که روش اجرای دوازده قدم انجمن معتادان گمنام موجب بهبود تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی و کاهش فراوانی و شدت تعارضات والد- فرزندی شده است. نتیجه گیری: برنامه دوازده قدمی انجمن معتادان گمنام نقش مهمی در فرآیند بهبودی فرد به روال یک زندگی سالم و برقراری روابط مناسب خانوادگی و اجتماعی ایفا می کند.
اثر بخشی زوج درمانی رفتاری بر مدیریت تعارضات زناشویی در زوج های جوان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی زوج درمانی رفتاری بر مدیریت تعارضات زناشویی زوج های جوان در سال 1400-1399 انجام گرفت. در این پژوهش از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. در پژوهش حاضر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر از زوج های جوان به صورت نمونه گیری تصادفی در دسترس و به روش تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین و به پرسشنامه تعارضات زناشویی پاسخ دادند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش زوج درمانی رفتاری هفته ای دو بار به مدت 45 دقیقه دریافت کردند و مشارکت کنندگان گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. تحلیل یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مستقل نشان داد که آموزش زوج درمانی رفتاری باعث کاهش تعارضات زناشویی در زوج های جوان شده است. مهم ترین نتایج این پژوهش، مؤثر بودن آموزش زوج درمانی رفتاری در بهبود تعارضات در زوج های جوان می باشد. ازاین رو به مسئولین مراکز مشاوره خانواده توصیه می شود گام های مؤثری در جهت کاهش و بهبود تعارضات زناشویی بردارند.
رابطه بین سبک های دلبستگی و تعارضات زناشویی با واسطه دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
82 - 91
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف تعیین بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و تعارضات زناشویی با واسطه دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمت بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز بود که در 1400 در این شهر زندگی می کردند و حداقل دو سال از مدت ازدواج آنها سپری شده بود. در این مطالعه تعداد 100 زوج (200 نفر) به روش در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های دلبستگی بزرگسالان ، ترس از صمیمت، دیدگاه فهمی زوجی (DPTS) و تعارضات زناشویی (MICQ) استفاده شد و نتایج با روش تحلیل مسیر و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار آماری 3Smartpls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمت می توانند بین سبک های دلبستگی و تعارضات زناشویی نقش میانجی ایفا نمایند. با توجه به اثرات تعارضات زناشویی بر زوجین، خانواده ها و جامعه، شناسایی متغیرهای دخیل در این مهم می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی به منظور پیشگیری و درمان تعارضات زناشویی فراهم سازد و بنظر می رسد که دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمت از جمله عوامل موثر بر ایجاد تعارضات زناشویی می باشند.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر نظام رفتاری تلفیقی بر تعارضات زناشویی، صمیمیت زوجین و کارکردهای خانواده در زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر نظام رفتاری تلفیقی بر تعارضات زناشویی، صمیمیت زوجین و کارکردهای خانواده در زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر ماهشهر بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از تمامی زوج هایی که به دلیل مشکلات زناشویی، به مراکز مشاوره شهر ماهشهر در سال 99-98 مراجعه کردند. از میان جامعه آماری تعداد 60 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و در ادامه این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایشی (40 زوج) و یک گروه کنترل (20) زوج داده شدند. برای یک گروه زوج درمانی مبتنی بر نظام رفتاری تلفیقی به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای، به صورت هفتگی اجرا شد. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه تعارضات زناشویی (MCQ)، صمیمیت زناشویی (MQI) و پرسش نامه کارکرد خانواده (FAD) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیری (مانکوا) استفاده شد. یافته ها: نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر نظام رفتاری تلفیقی بر کاهش تعارضات زناشویی، بهبود صمیمیت زوجین و کارکردهای خانواده موثر بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت زوج درمانی مبتنی بر نظام رفتاری تلفیقی از جمله درمان های موثر در کاهش تعارضات زناشویی، بهبود صمیمیت زوجین و کارکردهای خانواده زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره است.
تدوین بسته آموزشی انصاف برای کاهش تعارضات زناشویی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین بسته آموزشی انصاف برای کاهش تعارضات زناشویی بر اساس منابع اسلامی با روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی است. از میان منابع اسلامی و کتب معتبر دینی و حدیثی، 7 مؤلفه: یکسان انگاری خود-دیگری، توانایی فرض خودمیزان گری، خوددگر پسندی امور، خوددگر ناپسندی امور، دگر دوستی، دگر تقدم گری و برآوردن انتظارات معقول و مشروع، برای انصاف استخراج گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل مفهومی به تحلیل مؤلفه های انصاف پرداخته و با استفاده از روش های کمّی به بررسی اعتبار محتوای بسته آموزشی پرداخته شده است؛ لذا برای بررسی روایی مؤلفه ها، به همراه منابع آنها با استفاده از شاخص CVI و CVR فرمی آماده گردید. آن فرم در معرض آرا و نظر کارشناسان دارای مدرک دکترا در رشته روان شناسی و رشته راهنمایی و مشاوره، قرار گرفت. نتایج نشان داد که 4 مؤلفه: یکسان انگاری خود-دیگری، توانایی فرض خودمیزان گری، خوددگر پسندی امور، خوددگر ناپسندی امور، تأیید گردید. بر اساس منابع اسلامی برای هر یک از مؤلفه ها تکنیک هایی به عنوان محتوای جلسات بسته آموزشی با هدف کاهش تعارضات زناشویی تدوین گردید. کارشناسان، محتوای بسته آموزشی را ارزیابی نمودند که با استفاده از شاخص CVI، تمامی تکنیک ها تأیید گردید.
اثربخشی طرحواره درمانی به شیوه ی گروهی بر باورهای غیرمنطقی و تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی شهر تهران
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مهر ۱۴۰۱ شماره ۵۲
179 - 197
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی طرحواره درمانی به شیوه ی گروهی بر باورهای غیرمنطقی و تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی شهر تهران بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تجربی به صورت طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان بالای 30 سال مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی مناطق 13 و 15 شهر تهران در سال 1400 بودند بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 20 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه های آزمون باورهای غیر منطقی اهواز(4IBT-A) و تعارضات زناشویی ثنایی ذاکر و براتی (1387) به صورت پیش آزمون و پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. به گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای آموزش طرحواره درمانی داده شد، برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی به شیوه ی گروهی بر کاهش باورهای غیر منطقی زنان دچار طلاق عاطفی شهر تهران موثر بود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
69 - 83
حوزه های تخصصی:
هدف: تعارضات زناشویی سلامت روان زوجین را با آسیب مواجه می کند. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش حاضر زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره مهستا، اوستا، ایرانیان و ارمغان شهر تهران در سال 1396 بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه (30 زن) و گمارش آنها در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، گروه های آزمایش مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 جلسه) و ایماگوتراپی (10 جلسه) را طی سه ماه به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه کنترل این مداخلات را دریافت نکرد. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی براتی و ثنایی(1375) و پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی (باسبی و همکاران، 1995) بود. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با بهره گیری از نرم افزار SPSS 23 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی موثر بوده است (0001/0>p). همچنین بین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی دارای اثربخشی مشابهی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی بوده و می توان از این دو روش جهت بهبود کیفیت زندگی زناشویی این زنان استفاده کرد.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). پس از ریزش تعداد 34 نفر در پژوهش باقی ماندند (16 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر (بویسه و همکاران، 2010) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) و فرسودگی زناشویی (پاینز، 1996) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تأثیر معنادار داشته (p < 0/001) و توانسته منجر به کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی این زنان شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که درمان فراتشخیصی یکپارچه با بهره گیری از فنونی همانند شناسایی هیجان ها، آموزش آگاهی هیجانی، ارزیابی مجدد شناختی، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان و بررسی رفتارهای ناشی از هیجان می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی دو نوع درمان شفقت درمانی بخشش محور مبتنی بر تعارضات زناشویی و درمان مبتنی بر شفقت بر خشم و سازگاری زناشویی زنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شفقت درمانی بخشش محور مبتنی بر تعارضات زناشویی و درمان مبتنی بر شفقت بر خشم و سازگاری زناشویی زنان اجرا شد. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان دارای تعارضات زناشویی شهر یزد در سال 1398 بود. 45 زن دارای تعارضات زناشویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. گروه های آزمایش، شفقت درمانی بخشش محور و درمان مبتنی بر شفقت را به شکل جداگانه دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ)، کنترل خشم ( ACQ) و سازگاری زناشویی (MSQ) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شفقت درمانی بخشش محور و درمان مبتنی بر شفقت بر خشم (0001≥P؛ 41/0=Eta؛ 71/12=F) و سازگاری زناشویی(0001≥P؛ 45/0=Eta؛ 25/15=F) زنان تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد که شفقت درمانی بخشش محور نسبت به درمان مبتنی بر شفقت تاثیر بیشتری بر سازگاری زناشویی داشته است. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر معنادار شفقت درمانی بخشش محور و درمان مبتنی بر شفقت، توصیه می شود در راستای بهبود سازگاری زناشویی و خشم زنان دارای تعارضات زناشویی، این دو روش مورد استفاده قرار گیرند.
مدل یابی تعارضات زناشویی بر اساس خودشناسی، عشق و هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
309 - 332
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف سلامتی خانواده و کاهش تعارضات زناشویی به بررسی عوامل کاهنده مهم آن به بررسی مدل یابی تعارضات زناشویی براساس خودشناسی، عشق و هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی پرداخت. تحقیق حاضر بنیادین و از نوع همبستگی می باشد به طوری که با نمونه گیری خوشه ای 248 نفر نمونه (115 زن و 133 مرد) به صورت تصادفی از مراجعین زوج مراکز مشاوره شهر تهران، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه تعارضات زناشویی ثنایی و همکاران (1396)، پرسش نامه خودشناسی قربانی و همکاران (2008)، پرسش نامه عشق استرنبرگ (1986)، پرسش نامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ (منصوری، 1380) و پرسش نامه تمایزیافتگی دریک (2011) بودند. داده های پیمایش پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SMART.PLS و از طریق مدل سازی معادلات ساختاری به شکل بدون خرده مقیاس تجزیه- تحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای خودشناسی، عشق و هوش هیجانی، توانستند واریانس تمایزیافتگی را با مقدار 715/0 توجیه کنند و این سه متغیر همراه متغیر میانجی توانستند واریانس تعارضات زناشویی را با مقدار 517/0 پیش بینی کنند، همچنین نقش میانجی گری تمایزیافتگی در هر سه مسیر معنی دار بود. و نتایج نشان داد که مدل پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس خودشناسی، عشق، هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی دارای برازش مطلوب است همچنین پیشنهاد این مطالعه بنیادی، تدوین پروتکل آموزشی- درمانی برای زوجین است تا قدم به قدم در جهت کاهش تعارضات زناشویی و سلامت جامعه به کار گرفته شود.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب با آموزش زوج درمانی با مدل EIS بر تعارضات زناشویی، انعطاف پذیری کنشی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
89 - 106
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان دارای مشکل ناباروری مراجعه کننده به مطب های متخصصین زنان و زایمان سطح شهر کرمانشاه تشکیل می دهند. 120نفر از این افراد (40نفر تحت آموزش زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب، 40نفر تحت آموزش زوج درمانی با مدل EIS و 40 نفر هم گروه گواه) به عنوان نمونه مشخص می گردد که این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب خواهند شد. ملاک ورود آزمودنی ها به این پژوهش شامل دامنه سنی 30 تا 40 سال، داشتن حداقل سابقه 5سال نازایی و عدم توانایی باروری داشته اند، ملاک خواهد بود. ازمقیاس های تعارضات زناشویی (MCQ-R)، انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM) و آموزش زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و زوج درمانی مدل EIS (همدلی، صمیمیت، رضایت جنسی) استفاده شد. داده ها توسط آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. ننتایج نشان داد بین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و آموزش زوج درمانی EIS بر تعارضات زناشویی و مولفه های آن، دلزدگی زناشویی و انعطاف پذیری کنشی زنان نابارور تفاوت معنی داری وجود داشته است (05/0>p) و آموزش زوج درمانی با مدل EIS میزان اثربخشی بیشتری بر متغیرهای مورد بررسی داشته است
رابطه سرمایه فرهنگی و شدت تعارضات زناشویی و راهبردهای مواجهه در میان زوجین شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
131 - 150
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف، بررسی رابطه شدّت تعارضات زناشویی و راهبردهای مقابله ای با سرمایه فرهنگی زوجین است. با توجه به افزایش سرمایه فرهنگی در اختیار زنان در دهه های گذشته، تغییراتی نیز در روابط اجتماعی داخل و خارج خانواده رخ داده است. از آنجا که تعارضات زناشویی یکی از مهم ترین پیش آیندهای طلاق هستند، بررسی کمیت و نوع رابطه سرمایه فرهنگی در اختیار زوجین و تعارضات زناشویی می تواند در فهم تحولات خانواده بسیار راهگشا باشد. روش و داده ها: چارچوب نظری، نظریه منابع هنجاری در روابط زوجین انتخاب شده است. روش تحقیق پیمایشی بود. جامعه آماری، زوجین ساکن شیراز در محدوده سنّی 64-15 سال بودند که حداقل یک سال از ازدواج شان گذشته باشد. 375 زوج که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند، پرسشنامه را تکمیل کردند. مقیاس سرمایه فرهنگی به صورت محقق ساخته تهیه و تعارضات با استفاده از پرسشنامه جهاد دانشگاهی اندازه گیری شده است. یافته ها: بین سرمایه فرهنگی زوجین، تفاوت معناداری وجود نداشت. سرمایه فرهنگی گرچه در برخی از ابعاد با شدّت تعارضات رابطه داشته امّا رابطه اصلی با راهبردهای مواجهه با تعارض مشاهده شده است. سرمایه فرهنگی بالاتر باعث استفاده بیشتر از راهبردهای مثبت و استفاده کم تر از راهبردهای منفی می شود. سرمایه و پایگاه اجتماعی شوهر اهمّیت زیادی در کاهش شدّت و استفاده کم تر از راهبردهای منفی دارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده ارتباط سرمایه فرهنگی و توانایی مدیریت تعارضات زناشوئی بود. هرچه زن و مرد فرهیخته تر باشد توانایی بیشتری برای حلّ مشکلات شان دارند زیرا سرمایه فرهنگی بیش از همه بر نحوه مواجهه زوجین با تعارضات تأثیر می گذارد. پیام اصلی: تقویت سرمایه فرهنگی به خودی خود می تواند خانواده های بهتری ایجاد کند اما باید بین زن و مرد تعادلی وجود داشته باشد.
مقایسه اثربخشی مداخله آدلری و هیجان مدار بر صمیمیت زنان دارای تعارض زناشویی: رویکردی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله آدلری و هیجان مدار بر صمیمیت زنان دارای تعارض زناشویی انجام پذیرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، با گروه کنترل همراه و با مرحله پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری را کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی منطقه 12 شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند که در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 60 نفر زن دارای نمره بالاتر از 111 در پرسشنامه تعارضات زناشویی انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (20 نفر گروه مداخله آدلری و 20 نفر گروه درمان هیجان مدار) و یک گروه کنترل (20 نفر) جای گذاری شدند. گروه آزمایش اول، در 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله آدلری و گروه آزمایش دوم در 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان هیجان مدار قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های تعارضات زناشویی MCQ ثنایی ذاکر و همکاران (1387) و مقیاس صمیمیت زناشویی MIS تامپسون و والکر(1983) استفاده شد. نتایج با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس، اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که هر درمان مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل، اثربخشی معناداری بر افزایش صمیمیت داشته است (05/0>P). افزون بر این، براساس آزمون تعقیبی بن فرونی، درمان هیجان مدار اثربخشی بیشتری بر افزایش صمیمیت زناشویی دارد(05/0>P).
پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی در دوران قرنطینه خانگی ناشی از شیوع کرونا ویروس
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی در دوران قرنطینه خانگی ناشی از شیوع کرونا ویروس بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متأهل شهر شیراز در دوران شیوع کرونا در سال 1400 بودند. حجم نمونه 385 نفر از این افراد بر اساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) براتی و ثنایی (1372)، مقیاس کیفیت زندگی زناشویی (DAS) باسبی و همکاران (1995) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) کریستیسن و سالاوی (1984) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی با تعارضات زناشویی رابطه معنادار وجود دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 4/27 درصد واریانس تعارضات زناشویی به وسیله کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی نقش مهمی در پیش بینی تعارضات زناشویی در دوران قرنطینه خانگی ناشی از شیوع کرونا ویروس دارند.
پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی زنان در آستانه طلاق: نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
117 - 136
هدف: هدف از این پژوهش تدوین مدل علّی پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی زنان در آستانه طلاق: نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه است. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی، از نوع مطالعه همبستگی چند متغیری است. اما بدان جهت که درنهایت باید نتایج حاصل به صورت مدل بیان شود، از معادلات ساختاری استفاده شده است.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی در آستانه طلاق شهر تهران که در سال 1399 به مراکز مشاوره خانواده منطقه سه شهر تهران مراجعه نموده اند. روش نمونه گیری به کار رفته در این پژوهش، نمونه گیری خوشه ای در دسترس (هدفمند) است، که به صورت تصادفی از بین مناطق مختلف شهری یک منطقه انتخاب، سپس از بین مراکز مشاوره در آن منطقه نمونه مورد نظر انتخاب شده اند. داده ها پرسشنامه های تعارضات زناشویی، براتی و ثنایی، پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن وشیور و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ فرم کوتاه استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد، خود گردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری با تعارضات زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ همچنین نتایج نشان داد که بین سبک های دلبستگی نا ایمن اجتنابی/ دوسوگرا و طرحواره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد، خود گردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد؛ اما بین سبک دلبستگی ایمن و طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه منفی وجود دارد. نتیجه گیری: برآیند پژوهش نشان داده است که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و با نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در زنان در آستانه طلاق با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است.