مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
مصرف انرژی
حوزه های تخصصی:
گسترش سریع مناطق شهری در کشورهای صادرکننده نفت خام عضو سازمان اوپک و وابستگی زیاد اقتصاد آن ها به مصرف نفت خام، باعث تغییرات جدی زیست محیطی در این کشورها شده است. ازاین رو بررسی عوامل تأثیرگذار بر انتشار دی اکسیدکربن مانند رشد اقتصادی، مصرف انرژی و شهرنشینی در این کشورها حائز اهمیت است. در این مقاله به بررسی تأثیر رشد اقتصادی، مصرف انرژی و شهرنشینی بر انتشار دی اکسیدکربن پرداختیم. بدین منظور نمونه ای شامل ۸ کشور عضو سازمان اوپک برای دوره ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ انتخاب شد. با توجه به وجود اثر مجاورت از اقتصادسنجی فضایی برای بررسی اثرات سرریز از کشورهای همسایه استفاده شده است. نتایج نشان دادکه وابستگی فضایی در بین کشورهای بررسی شده وجود دارد. تجزیه و تحلیل سرریز فضایی به تفکیک نشان داد که هر دو اثر رشد اقتصادی و جمعیت شهری محلی (مستقیم) و سرریزفضایی (غیر مستقیم) انتشار دی اکسیدکربن در هر کشور و کشورهای همسایه را افزایش می دهد، ولی میزان اثر مستقیم بیش از میزان اثر غیرمستقیم بر کشورهای دیگر است. این واقعیت که آلودگی محیط زیست ناشی از رشد اقتصادی و توسعه مناطق شهری و افزایش مصرف انرژی های تجدیدناپذیر در هر کدام از این کشورهای مورد مطالعه بر کیفیت محیط زیست کشورهای همسایه نیز تأثیر می گذارد، زمینه همکاری را بین کشورهای عضو سازمان اوپک که در مجاورت یکدیگر قرار دارند، برای توسعه فناوری تولید انرژی های پاک (انواع انرژی های تجدیدپذیر) را فراهم می کند.
پیچیدگی اقتصادی و مصرف انرژی فسیلی: تحلیل تجربی بر پایه داده های استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اقتصادی سال بیست و دوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸۵)
155 - 188
حوزه های تخصصی:
پیچیدگی اقتصادی به انباشت توانمندی های مولد در یک اقتصاد اطلاق می شود. با تسریع انباشت این توانمندی ها، ظرفیت اختراع و جذب تکنولوژی های جدید را افزایش می یابد. در مراحل آغازین توسعه اقتصادی، اغلب کشورها تکنولوژی های انرژی بر را جذب می کنند؛ عاملی که منجر به افزایش مصرف انرژی فسیلی خواهد شد. با افزایش درجه پیچیدگی اقتصادی یک کشور و انباشت توان مندی های پیچیده، امکان جذب و تولید تکنولوژی های جدید انرژی اندوز و پاک فراهم می شود که عاملی در جهت کاهش شدت مصرف انرژی های فسیلی خواهد بود. در این تحقیق تأثیر پیچیدگی اقتصادی استان های ایران بر مصرف انرژی فسیلی طی دوره 1384-1397 بررسی شده است. برای این منظور از تخمین زن گشتاورهای تعمیم یافته سیستمی داده های پنلی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، افزایش پیچیدگی اقتصادی استان ها محرک مصرف انرژی فسیلی است به طوری که فرضیه «انرژی - منحنی کوزنتس زیست محیطی» بین استان های کشور رد می شود. بر این اساس، پیچیده تر شدن ساختار فعلی تولید در اقتصاد ایران به کاهش مصرف انرژی فسیلی کمکی نخواهد کرد. سایر نتایج نشان می دهد که الف- مصرف سرانه انرژی فسیلی نسبت به قیمت نسبی سوخت بی کشش است. ب- نرخ شهرنشینی محرک مصرف انرژی است. به موجب یافته های تحقیق توصیه می شود، دولت به جای اجرای سیاست های قیمتی به منظور کاهش مصرف انرژی بر تغییر ساختار تولیدی با به کارگیری تکنولوژی های پاک تأکید کند.
اثر شدت مصرف انرژی بر انتشار دی اکسیدکربن در استان های ایران: رهیافت اقتصادسنجی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل های اقتصادی توسعه ایران (سیاست گذاری پیشرفت اقتصادی) سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
67 - 86
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل مربوط به محیط زیست، افزایش مصرف انرژی در فعالیت های اقتصادی است. انرژی جزو مهم ترین عوامل توسعه اقتصادی به حساب می آید، اما رسیدن به توسعه پایدار، بدون در نظر داشتن مسائل زیست محیطی امکان پذیر نیست. انرژی از یک سو، نهاده تولید محسوب می شود که استفاده از آن برای رشد اقتصادی ضروری است و از سوی دیگر، مصرف انرژی، موجب انتشار گازهای گلخانه ای مانند دی اکسیدکربن و عدم دستیابی به توسعه پایدار می گردد. بر این اساس هدف از انجام این تحقیق، بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم (سرریز) شدت مصرف انرژی بر انتشار دی اکسیدکربن در استان های ایران طی سال های 96-1387 (آخرین اطلاعات موجود ترازنامه هیدروکربوری استانی) با استفاده از الگوی اقتصادسنجی فضایی می باشد. پیش از تخمین مدل، ابتدا آزمون ریشه واحد لوین، لین، چو (LLC) جهت بررسی پایایی متغیرها، برآورد شده، و در ادامه، از آزمون هاسمن و آزمون های تشخیص والد و والد چندگانه برای انتخاب مدل مناسب استفاده به عمل آمده، و نتایج حاصل از تخمین مدل، نشان داده است که شدت انرژی، تولید ناخالص داخلی سرانه و جمعیت، اثر مثبت و مستقیم معناداری بر انتشار دی اکسیدکربن مناطق داشته اند. همچنین شدت انرژی، تولید ناخالص داخلی سرانه و تغییر ساختار استان ها، دارای اثرات غیرمستقیم (سرریزی) منفی بر انتشار دی اکسیدکربن استان ها می باشند.
بررسی عوامل تعیین کننده انتشار دی اکسیدکربن توسط خانوارهای شهری: کاربرد مدل های هکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع جمعیت شهری سبب گسترش فعالیت های اقتصادی و مصرف بیشتر انرژی شده که منجر به افزایش انواع آلاینده های زیست محیطی به ویژه انتشار دی اکسیدکربن می شود. بنابراین انتشار CO2 ممکن است آسیب های اجتماعی قابل توجهی به دلیل گرمایش جهانی و خطر تغییرات آب و هوا ایجاد کند. در این مقاله سعی شده است میزان انتشار دی اکسیدکربن ناشی از گرمایش خانه (گاز طبیعی)، مصرف برق خانوارها و حمل ونقل (مصرف سالانه بنزین برای خانوارهایی که خودروی شخصی دارند) در شهرهای مختلف کشور با استفاده از روش داده های ادغام شده و روش دو مرحله ای هکمن برآورد شود. برای این منظور، داده های هزینه-درآمد خانوار برای سال 1388 که 14000 خانوار شهری می باشد به کار گرفته شده است. نتایج حاصل از تخمین معادلات مربوط به تقاضای گرمایش خانه (گاز طبیعی)، برق و حمل ونقل خانوارهای شهری نشان می دهند که درآمد رابطه مثبت و معنی داری با مصرف هر سه حامل انرژی دارد. همچنین رابطه مثبت میان انتشار دی اکسیدکربن و درآمد، بعد خانوار و سن وجود دارد.
مصرف انرژی، مصرف الکتریسته و توسعه انسانی در ایران (رویکرد آزمون باند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۰
127 - 144
حوزه های تخصصی:
بیشتر مطالعات انجام شده در خصوص ارتباط بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی، از شاخص های تولید ناخالص ملی، تولید ناخالص داخلی و یا از تولید ناخالص داخلی سرانه برای اندازه گیری رشد اقتصادی استفاده کرده اند که قادر به توضیح در مورد افزایش توسعه اقتصادی و توسعه انسانی نیستند. این مطالعه با استفاده از روش خودتوضیح با وفقه های گسترده و آزمون باند به بررسی رابطه بین مصرف سرانه انرژی، مصرف سرانه الکتریسته و توسعه انسانی به عنوان شاخص رفاه ایران برای دوره ی زمانی 1350 تا 1390 می پردازد. نتایج مطالعه نشان می دهد که در کوتاه مدت و بلندمدت مصرف سرانه انرژی روی شاخص توسعه انسانی تأثیر منفی و معناداری دارد؛ اما مصرف سرانه الکتریسته تأثیر مثبت و معناداری روی شاخص توسعه انسانی در کوتاه مدت و بلندمدت دارد. نتایج نشان می دهند که ضریب تأثیرگذاری مصرف انرژی سرانه الکتریسته در حدود دو برابر ضریب مصرف انرژی در بلندمدت است. همچنین بررسی رابطه علّی نش ان می دهد که در بلند مدت علّیت دوطرفه میان مصرف انرژی و توسعه انسانی و علّیت دوطرفه میان مصرف انرژی الکتریسته و شاخص توسعه انسانی وجود دارد.
تحلیل تجزیه ی ساختاری آلودگی درایران: رهیافت داده – ستانده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۰
145 - 175
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه سعی بر تحلیل تجزیه انتشار به سه اثر ساختاری لئونتیف، تقاضای نهایی و شدت انتشار؛ با استفاده از روش تحلیل تجزیه ساختاری SDA و سپس مقایسه بین آن ها می باشد. روش از دو خانواده لاسپیرز و دیویژیا تشکیل شده است. از آن جا که استفاده از روش مستلزم داشتن جداول داده- ستاده می باشد؛ از جداول 1365-1370 و 1380-1385 استفاده می شود. همچنین در جهت همسان سازی جداول 1380-1385 از روش رأس برای به دست آوردن ماتریس مبادلات بین بخشی استفاده می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در سطح گروه ها سه اثر مذکور عمدتاً در جهت افزایش انتشار مشارکت دارند(در هر دو مقایسه 1365-1370 و 1380-1385). درحالی که در سطوح زیرگروه ها، در سال های 1365-1370 نزدیکی بالایی بین سه روش در اثر شدت انتشار مشاهده می شود؛ اما در سال های 1380-1385 چنین نزدیکی و تقربی مشاهده نمی شود.
تأثیر رشد مصرف انرژی بر رشد ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصاد ایران: مدل های مارکف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۵ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۱۹
83 - 107
حوزه های تخصصی:
رشد اقتصادی از فاکتورهای بسیار مهمی است که باید به منظور بررسی تغییرات برنامه ریزی شده در مصرف انرژی در نظر گرفته شود؛ بر این اساس در این تحقیق با استفاده از داده های سالیانه 1346 تا 1392، ارتباط بین مصرف انرژی و رشد ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصاد ایران بررسی شده است نتایج تحقیق حاضر بیانگر اثر مثبت رشد مصرف انرژی بر رشد ارزش افزوده بخش صنعت و معدن و حمل نقل کشور در فاز رکود اقتصادی حاکم بر این بخش های است، از طرفی در بخش کشاورزی، در رژیم رکود شاهد اثرگذاری منفی رشد مصرف انرژی بر رشد ارزش افزوده این بخش هستیم. نتایج بیانگر این است که در فاز رونق، رشد مصرف انرژی دارای اثر معنی داری بر ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصاد کشور نمی باشد. نتایج فوق بیانگر این است که اجرای سیاست های مانند هدفمندی یارانه های انرژی، درصورتی که زمینه ساز کاهش مصرف انرژی شود، بسته به شرایط حاکم بر اقتصاد کشور می تواند اثرات متفاوتی را بر روی ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصاد ایران داشته باشد، درصورتی که چنین سیاست های زمینه ساز رکود اقتصادی گردند یا در شرایط رکود حاکم بر اقتصاد کشور اجرا گردند، می توانندزمینه ساز رکود فزاینده تری در اقتصاد شوند.
تأثیر توسعه مالی و ارزش افزوده بر مصرف انرژی در بخش های صنعت و کشاورزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۵ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۱۹
269 - 286
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه تأثیر دو متغیر توسعه مالی و ارزش افزوده بر مصرف انرژی در بخش های کشاورزی و صنعت ایران، طی دوره زمانی 1392-1355 با به کارگیری روش آزمون همگرایی باند مبتنی بر مدل تصحیح خطای نامقید (UECM) (پسران، شین و اسمیت، 2001) بررسی شده است. در این تحقیق نسبت اعتبارات پرداخت شده به ارزش افزوده بخش های صنعت و کشاورزی، به عنوان شاخص توسعه مالی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج آزمون باند ARDL نشان می دهد که در هر دو بخش در بلندمدت و کوتاه مدت رشد توسعه مالی و ارزش افزوده موجب افزایش مصرف انرژی می شوند. رشد توسعه مالی به میزان 1 درصد، مصرف انرژی را در بلندمدت در بخش صنعت و کشاورزی به ترتیب به میزان 0.05 و 0.025 درصد افزایش می دهد و 1 درصد افزایش در ارزش افزوده باعث رشد مصرف انرژی به میزان 0.31 و 0.62 درصد در بخش های مذکور می شود. همچنین، در مورد تأثیر متغیرهای شهرنشینی و آزادسازی تجاری به عنوان متغیرهای کنترل، نتایج حاکی از تأثیر منفی شهرنشینی و آزادسازی بر مصرف انرژی در بخش کشاورزی و تأثیر مثبت این متغیر ها بر مصرف انرژی در بخش صنعت است.
معرفی و محاسبه تابع تولید فیزیکی برای اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
145 - 166
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که تابع تولید به عنوان یک ابزار مهم اقتصادی در تجزیه وتحلیل های اقتصادی می باشد، در این مطالعه، تابع تولیدی معرفی و برآورد شده که متأثر از تعاملات مجزای سرمایه با نیروی کار و انرژی است. تابع تولید فیزیکی بر مبنای نیرویی است که از طریق سرمایه، کار تولید می کند و جایگاه ویژه ای را برای نهاده سرمایه در توابع تولید قائل است. همچنین در این مطالعه تلاش شده است در کنار برآورد تابع تولید فیزیکی برای اقتصاد ایران در طول دوره ی 1395-1353، از دو تابع تولید رایج دیگر؛ تابع تولید کاب داگلاس و ترانسلوگ جهت مقایسه و تعیین نتایج اقتصادسنجی قابل اعتمادتری استفاده شود. لازم به ذکر است که حالت های مختلفی برای برآورد توابع تولید در نظر گرفته شده تا بهترین نتایج ممکن به دست آید که ازجمله آن می توان به روش حداقل مربعات معمولی و روش تصحیح خطا اشاره کرد که در کنار آن ها نیز توابع تولید با در نظر گرفتن نهاده انرژی و بدون آن بررسی شدند. نتایج آزمون های تشخیص و درستی مدل و همچنین ضرایب متغیرها در برآورد توابع بیانگر آن است که تابع تولید فیزیکی دارای الگوی مناسب تری نسبت به دو تابع دیگر برای اقتصاد ایران است. در بین نهاده های تولید، سرمایه فیزیکی (85/2 درصد) و نیروی کار (95/1 درصد) دارای بیشترین تأثیر بر روی تولید هستند و این نشان دهنده اهمیت سرمایه گذاری و سرمایه انسانی در اقتصاد کشور است که بایستی به صورت بهینه و با برنامه ریزی در زیرساخت ها، آموزش و مهارت نیروی کار انجام شود.
اثر آستانه ای پیچیدگی اقتصادی بر مصرف انرژی در ایران با استفاده از یک الگوی رگرسیون انتقال ملایم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
103 - 127
حوزه های تخصصی:
شاخص پیچیدگی اقتصادی یکی از جدیدترین شاخص های منتشر شده جهت سنجش سطح دانش و تکنولوژی در کشورهاست. در این مقاله با استفاده از یک الگوی رگرسیون انتقال ملایم اثرپذیری مصرف انرژی از پیچیدگی اقتصادی برای اولین بار در اقتصاد ایران طی دوره زمانی 1392-1355 مورد ارزیابی قرار می گیرد. نتایج حاصل از برآورد الگو تأییدکننده وجود رابطه غیرخطی بین متغیرهای درآمد سرانه، شاخص قیمت حقیقی انرژی و پیچیدگی اقتصادی با مصرف انرژی سرانه است. همچنین پیچیدگی اقتصادی سبب یک ساختار دو رژیمی با حد آستانه 15/1- در این رابطه شده است به طوری که در رژیم اول که مربوط به سطوح پایین پیچیدگی اقتصادی است، اثر این متغیر بر مصرف انرژی مثبت بوده که می تواند ناشی از وجود آثار بازگشتی افزایش تکنولوژی بر مصرف انرژی باشد. در رژیم دوم که مربوط به سطوح بالاتر پیچیدگی است، رابطه موردنظر منفی بوده است؛ بنابراین در رژیم دوم بهبود سطح پیچیدگی می تواند به صرفه جویی در مصرف انرژی کمک نماید. از طرف دیگر کشش پذیری درآمدی و قیمتی انرژی در هر دو رژیم کوچک تر از یک بوده است اما با گذر پیچیدگی از حد آستانه کشش پذیری به ویژه نسبت به قیمت افزایش یافته است که نشان می دهد با افزایش تکنولوژی و سطح دانش کشور قدرت واکنش مصرف کنندگان انرژی به تغییرات آن بیشتر می شود.
نقش سرمایه انسانی در رشد اقتصادی، مصرف انرژی و آلودگی زیست محیطی در راستای توسعه پایدار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
77 - 107
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش نقش سرمایه انسانی در توسعه پایدار از طریق بررسی همزمان سه معادله ی رشد اقتصادی، مصرف انرژی و انتشار CO2 با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) طی دوره زمانی 2014-1971 بررسی و تحلیل شده است. در همین راستا و با هدف بهبود تبیین مفهوم سرمایه انسانی در این الگوی معادلات همزمان از شاخص سرمایه انسانی مبتنی بر متوسط سال های تحصیل و بازدهی های آموزش استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که سرمایه انسانی در ایران به دلیل عدم توجه به آموزش های کاربردی، کیفیت آموزش و به کارگیری در موقعیت های شغلی نامتناسب با تحصیلات نه تنها منجر به افزایش رشد اقتصادی نشده است بلکه با اخلال در روند تخصیص بهینه منابع و اتلاف منابع، کاهش رشد اقتصادی را نیز به همراه داشته است. همچنین نتایج مؤید نقش سرمایه انسانی در کاهش مصرف انرژی و در نتیجه کاهش انتشار آلودگی از طریق گسترش فناوری های کارا و کاهنده انرژی است. از طرفی افزایش سرمایه گذاری سبب افزایش رشد اقتصادی در ایران شده است؛ اما در روند رشد و مصرف انرژی به ملاحظات زیست محیطی توجهی صورت نپذیرفته است. در نهایت نتایج نشان دهنده ی آن است که افزایش رانت های نفتی در ایران در مقادیر پایین، سبب کاهش رشد اقتصادی شده است درحالی که در مقادیر بالا، افزایش رشد را به همراه داشته است؛ بنابراین علائمی از بروز پدیده "نفرین نفت" در ایران حداقل در مقادیر کم رانت های نفتی وجود دارد.
مدلی جهت بهینه سازی عملکرد پردازش اطلاعات در زنجیره تأمین مجازی، مبتنی بر اینترنت اشیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، صنعت تولید با گسترش محدودیت های فیزیکی تجارت در سطح جهان، فناوری های مدرن اطلاعاتی را به منظور بهینه سازی روند تجارت و دستیابی به ادغام با شرکای زنجیره تأمین در پیش گرفته است که ازنظر جغرافیایی پراکنده اند. مدل های سنتی زنجیره تأمین، توجه اصلی را به بهینه سازی جریان های فیزیکی می دهد؛ با وجود این، اطمینان از اینکه واحدهای فیزیکی قابلیت پردازش اطلاعات مناسب را دارد نیز به همان اندازه مهم است. به این منظور در این پژوهش، بهینه سازی عملکرد پردازش اطلاعات در زنجیره تأمین مجازی حلقه بسته، با هدف حداکثرسازی سود و سرعت پردازش اطلاعات، با در نظر گرفتن هزینه های مجازی، امنیت اطلاعات و مصرف انرژی بررسی شده است. مدل برنامه ریزی خطی نهایی با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری نسخه دوم الگوریتم ژنتیک، با مرتب سازی نامغلوب (NSGA-II) و نسخه دوم، مبتنی بر قوت پارتو (SPEA-II) بهینه سازی شده است. نتایج حل مدل با استفاده از الگوریتم های NSGA-II و SPEA-II، سود زنجیره تأمین مجازی را به ترتیب 106×93/9 و 106×23/4 و سرعت پردازش اطلاعات را به ترتیب 48/337 و 07/94 واحد نشان داد. به این ترتیب، الگوریتم NSGA-II در سودسازی زنجیره تأمین عملکرد بهتری دارد.
ارائه یک پوسته تطبیق پذیر هوشمند با رویکرد بیومیمتیک جهت کاهش مصرف انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
23 - 38
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به پوسته ی خارجی ساختمان، بعنوان یکی از مهم ترین بخش های ساختمان که می تواند میزان مصرف انرژی را کنترل کند، پرداخته است. هدف از این تحقیق دستیابی به راهکارهای تأثیرگذار کاهش مصرف انرژی در ساختمان بوسیله ی پوسته تطبیق پذیر و رویکرد بیومیمتیک است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و سایت های اینترنتی و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و شبیه سازی می باشد. نرم افزار راینو6 و افزونه گرس هاپر و کامپوننت انرژی پلاس برای آنالیز نور روز و میزان مصرف انرژی استفاده شده است. آزمون نتایج با توجه به سیستم لید انجام گرفته است. با بررسی تأثیر پوسته خارجی بر فضای شبیه سازی شده مشخص شد که این پوسته ها بار حرارتی کل را %28 ، بار سرمایش را %56 و احتمال خیرگی نور روز را %23 کاهش دهد. با الگوبرداری رفتاری از گیاهان، بدلیل ماهیت ایستا و تطبیق پذیری با محیط پیرامون می توان به مکانیسمی در ساختمان مانند پوسته ای پاسخگو به محیط رسید.
بررسی تأثیرات هوشمندسازی ساختمان بر صرفه جویی انرژی
حوزه های تخصصی:
امروزه با پیشرفت تکنولوژی، امکان به روزرسانی اجزای ساختمان جهت افزایش سطح تعامل انسان و تکنولوژی، تأمین آسایش بیشتر، دست یابی به ایمنی، امنیت، راحتی و کنترل بهتر فضای فراهم شده است. همچنین بحران کمبود انرژی در سراسر جهان به یکی از جدی ترین مشکلات بشر تبدیل شده و معماری هوشمند می تواند با کاهش مصرف سوخت های فسیلی، موجب کاهش مصرف برق و گاز، کاهش تولید گازهای گل خانه ای و کاهش اثرات مخرب زیست محیطی شود، به همین دلیل ضروری است که از هوشمندسازی در معماری داخلی بهره برده شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیرات استفاده از تکنولوژی در ساختمان و واکاوی تأثیر عناصر هوشمندسازی در بهینه سازی مصرف انرژی است. روش پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت، کیفی و از لحاظ هدف کاربردی است. در گام نخست با مرور مبانی نظری و پیشینه تحقیق در حوزه هوشمندسازی و بهینه سازی انرژی، اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای-اسنادی جمع آوری و عناصر هوشمندسازی در قالب مدل مفهومی استخراج شد. در گام بعدی از طریق تحلیل محتوا به بررسی نحوه عملکرد مقوله ها و زیرمقوله های هوشمندسازی بر کاهش مصرف انرژی پرداخته شد. یافته ها نشان داد، هوشمندسازی یکی از تأثیرات مثبت تکنولوژی در فرایند ساختمان سازی است که از طریق «مواد و مصالح هوشمند»، «حسگرها»، «سامانه کنترل ایمنی، امنیت و نظارت» و «تجهیزات خدماتی» می تواند منجر به بهبود مؤلفه های اقتصادی، روانی، کالبدی و زیست محیطی زندگی ساکنین شود و از دو روش باسیم و بی سیم قابل اجرا است. یکی از مهمترین اثرات هوشمندسازی کاهش مصرف انرژی از مؤلفه زیست محیطی است که نحوه عملکرد مقوله ها و زیرمقوله های آن در قالب نموداری ارائه شده است.
اثر بازگشتی مستقیم بهبود کارایی خودروهای سواری بر مصرف بنزین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۵۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۲)
95 - 120
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان مصرف سوخت در بخش حمل ونقل، افزون بر تشدید مصرف غیربهینه، خطرات دیگری در حوزه های محیط زیست، تأمین وامنیت انرژی ملی به دنبال دارد. از این رو، بهبود بهره وری در مصرف انرژی، با هدف صرفه جویی در مصرف سوخت، مورد توجه سیاست گذاران می باشد، اما در حقیقت، چنین رویکردی، با بروز پدیده اثر بازگشتی روبرو شده و تا حدود زیادی از میزان اثرات مثبت آن در جهت تقلیل مصرف انرژی، خنثی می شود. در این مطالعه با هدف برآورد اثر بازگشتی مستقیم بهبود کارایی مصرف بنزین خانوارهای شهری به تفکیک چهار طبقه مصرفی (کم تر از 60 لیتر، 60 تا 80 لیتر، 80 تا 120 لیتر و بیش از 120 لیتر)، طی سال های 1396 - 1399، از مدل سیستم تقاضای تقریبا ایده آل و روش رگرسیون به ظاهر نامرتبط، استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که اثر بازگشتی مستقیم بهبود کارایی مصرف بنزین به تفکیک چهار طبقه مصرفی کم تر از 60 لیتر، 60 تا 80 لیتر، 80 تا 120 لیتر و بیش از 120 لیتر به ترتیب برابر با 73/0، 94/0، 63/0 و 47/0 می باشد. چنین یافته هایی نشان می دهد که به موازات افزایش مصرف غیرسهمیه ای بنزین، صرفه جویی بیشتری تحقق می یابد. در حقیقت مکانیزم قیمت گذاری بنزین که همواره مورد انتقاد قرار گرفته، عاملی مهم در میزان اثر بازگشتی است و اصلاحات بیشتری در این زمینه لازم می باشد. طبقه بندی JEL : K32, C32, H20, D61
بررسی ارتباط بین توسعۀ مالی و مصرف انرژی در ایران (با تأکید بر صنعتی شدن و شهرنشینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
52 - 64
حوزه های تخصصی:
مقدمه درک نقش توسعه مالی به دلیل اینکه به سیاست گذاران یک کشور اجازه می دهد تا با ارتقای فعالیت های بانکی و بورسی و جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی منجر به افزایش کارایی اقتصادی سیستم مالی کشور شوند، بسیار حائز اهمیت است. سیاست گذاران با انجام این سیاست گذاری درست می توانند بر فعالیت های اقتصادی و تقاضای انرژی تأثیر بگذارند [1]. دیدگاه های مختلفی وجود دارند که توسعه مالی را نتیجه رشد اقتصادی می دانند [2-4].کشورها همواره برای افزایش رشد اقتصادی خود در تلاش هستند تا نهادهای لازم، به خصوص نهادهای مالی خود را گسترش دهند. از طرفی، گسترش نهادهای مالی باعث رشد تقاضای انرژی می شود؛ به تازگی درباره نقش حیاتی توسعه مالی بر رشد اقتصادی اتفاق نظر به وجود آمده است [5-8]. از سوی دیگر، نتایج برخی مطالعات نشان می دهد رشد اقتصادی باعث افزایش تقاضای انرژی در ایالات متحده طی سال های 1947-1974 شده است [9]. با توجه به مطالعات [10-13] افزایش تقاضای انرژی در کشورهای در حال ظهور به دلیل افزایش درآمد آن ها است. کشورهای نوظهور برای برآوردن نیازهای رو به رشد مردم خود به تولید بیشتری نیاز دارند که آن هم منجر به مصرف بیشتر انرژی می شود. پس می توان اذعان داشت که نتایج مطالعات در راستای روابط مصرف انرژی و توسعه مالی با رشد اقتصادی وجود رابطه معنادار توسعه مالی و مصرف انرژی را بیان می کند.در ادبیات اقتصادی چندین متغیر کنترلی برای توصیف رابطه مصرف انرژی و رشد اقتصادی استفاده می شود. رشد جمعیت، شهرنشینی و صنعتی شدن از جمله عوامل مهمی هستند که بر مصرف انرژی تأثیر می گذارند. رشد سریع جمعیت منجر به شهرنشینی می شود که ممکن است باعث استفاده بیشتر از انرژی شود. صنعتی شدن نیز می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم بر مصرف انرژی اثرگذار باشد [14].شهرنشینی به معنای انتقال از مناطق روستایی به مناطق شهری است که می تواند از راه های مختلفی بر مصرف انرژی تأثیر بگذارد. به دنبال افزایش شهرنشینی با تغییر الگوی مصرف افراد، افزایش تولید در راستای افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات و افزایش حمل ونقل عمومی، مصرف انرژی افزایش می یابد [15]. از طرفی، با افزایش شهرنشینی اجتناب از پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن مانند تغییر الگوی مصرف، تشدید روند کاهش منابع تجدید ناپذیر و افزایش انتشار آلاینده ها و... امکان پذیر نیست [16]. با توجه به بحث محدودیت منابع و پایان پذیری ذخایر انرژی، مدیریت مصرف انرژی بسیار حائز اهمیت است و سیاست گذاران اقتصادی در سراسر جهان به دنبال راهی برای مدیریت رشد شهری به منظور کاهش اثرات فرایندهای شهرنشینی بر مصرف انرژی هستند.با توجه به مطالب یادشده ، در این مطالعه این مسئله بررسی می شود که آیا شواهد تجربی اقتصاد ایران نیز نشان دهنده وجود ارتباط بین مصرف انرژی و مؤلفه های توسعه مالی، شهرنشینی و صنعتی شدن است؟ و در صورت وجود ارتباط بین این متغیرها، در بازه زمانی سال های 1370 1400 نحوه اثرگذاری آن ها به چه صورت بوده است؟ بنابراین، فرضیه های این پژوهش به صورت زیر مطرح می شوند:1- توسعه مالی تأثیر مثبت و معناداری بر مصرف انرژی دارد.2- صنعتی شدن تأثیر مثبت و معناداری بر مصرف انرژی دارد.3- شهرنشینی تأثیر مثبت و معناداری بر مصرف انرژی دارد.در بسیاری از مطالعات انجام شده داخلی و خارجی به بررسی تأثیر توسعه مالی، به عنوان متغیر اصلی، بر مصرف انرژی پرداخته شده و در برخی از آن ها متغیر شهرنشینی یا صنعتی شدن نیز به عنوان متغیر کنترلی، در برآورد مدل وارد شده است. در برخی از مطالعات نیز اثر شهرنشینی یا صنعتی شدن بر مصرف انرژی، به طور مستقل بررسی شده است. در مقاله پیش رو اثر مشترک متغیرهای توسعه مالی، صنعتی شدن و شهرنشینی بر مصرف انرژی بررسی می شود. طبق بررسی های انجام شده مرکز آمار، ایران طی سال های اخیر با افزایش فزاینده شهرنشینی روبه رو بوده است، به طوری که در حال حاضر 74 درصد از جمعیت ایران شهرنشین هستند. بنابراین، یافته های این پژوهش می تواند برای کمک به سیاست گذاران اقتصادی در اعمال سیاست های مناسب توسعه مالی و مدیریت صنعتی شدن و شهرنشینی به منظور کنترل مصرف انرژی مؤثر باشد.در ادامه این مقاله به بررسی مبانی نظری، مرور پیشینه تحقیق و سپس شرح داده ها و روش شناسی تحقیق پرداخته خواهد شد. درنهایت ، نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت.مواد و روشدر این پژوهش با استفاده از نرم افزار EViews و روش خودرگرسیون با وقفه توزیعی (ARDL) به بررسی تأثیر توسعه مالی، رشد اقتصادی، صنعتی شدن و شهرنشینی بر مصرف انرژی در کشور ایران طی دوره زمانی 1370 1400 پرداخته شده است.یافته هانتایج تخمین الگو بیانگر آن است که در کوتاه مدت و بلندمدت اثر متغیرهای ارزش افزوده صنعتی و جمعیت شهری بر مصرف انرژی مثبت و معنادار است، در حالی که متغیرهای توسعه مالی و رشد اقتصادی اثر منفی بر مصرف انرژی دارند. بنابراین، در بازه زمانی مورد بررسی این پژوهش، اثر توسعه مالی بر مصرف انرژی در ایران منفی است، اما صنعتی شدن و شهرنشینی رابطه مثبتی با مصرف انرژی دارند.نتیجه گیریشواهد تجربی این پژوهش نشان می دهد صنعتی شدن و شهرنشینی در ایران باعث افزایش مصرف انرژی در بلندمدت می شود. توسعه مالی و رشد اقتصادی نیز در بلند مدت باعث کاهش مصرف انرژی در ایران می شود. از این رو، در راستای سیاست های کاهش مصرف انرژی در کشور، باید ایجاد نظام مالی سالم و توسعه یافته ای که بتواند سرمایه گذاران را جذب کند، بورس را رونق بخشد و کارایی فعالیت های اقتصادی را بهبود بخشد، تشویق شود. از طرفی، رشد اقتصادی پایدار نیز تقاضای بیشتری را برای خدمات مالی ایجاد می کند و منجر به توسعه بخش مالی می شود. بنابراین، اقدامات مناسب برای دستیابی به این رشد اقتصادی پایدار به کاهش مصرف انرژی در کشور کمک خواهد کرد. با وجود اینکه صنعتی شدن و شهرنشینی باعث افزایش مصرف انرژی در ایران می شوند، اما توجه و تلاش برای رونق آن ها، از نظر اینکه از مؤلفه های مهم توسعه اقتصادی هستند، بسیار حائز اهمیت است و هرگز نباید از روند توسعه کنار گذاشته شود. اما دولت می تواند با اعطای تسهیلات انرژی در مناطق روستایی رشد سریع شهرنشینی را کنترل کند و از افزایش مصرف انرژی در کشور جلوگیری کند. در غیر این صورت، برای پاسخ گویی به تقاضای فزاینده انرژی باید به دنبال کشف منابع جدید و افزایش عرضه باشد که هزینه های به مراتب بیشتری را به دنبال خواهد داشت.
آثار کوتاه مدت و بلندمدت مصرف انرژی در بخش صنعت بر نابرابری مناطق شهری و روستایی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
401 - 433
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر آثار کوتاه مدت و بلندمدت مصرف انرژی در بخش صنعت بر نابرابری بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع غیرآزمایشی می باشد. جامعه آماری اطلاعات و آماری کشور ایران بود که بر اساس نیازمندی های مربوط به متغیرهای تحقیق و بر اساس آمار موجود، اطلاعات سال های 1361 تا 1395 بعنوان نمونه آماری تحقیق تعیین شد. میزان مصرف انرژی (نفت، گاز، سوخت های جامد و برق) در صنایع کشور به عنوان متغیر مستقل و اطلاعات مربوط به ضریب جینی، سهم 10% ثروتمندترین به 10% فقیرترین و شاخص متوسط درآمد کل سالانه ی یک خانوار شهری/روستایی بعنوان متغیرهای وابسته تحقیق بود . جهت تحلیل فرضیات تحقیق از مدل رگرسیون ARDL در نرم افزار Eviews10 استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در بلند مدت مصرف فراورده های نفتی، گاز طبیعی، سوخت های جامد در بخش صنعت تاثیر منفی معنادار و مصرف برق در بخش صنعت تاثیر مثبت و معناداری در ضریب جینی دارد. در بلند مدت مصرف سوخت های جامد و برق در بخش صنعت تاثیر منفی و معناداری در شاخص سهم 10% ثروتمندترین به 10% فقیرترین دارد. همچنین در بلند مدت تاثیر مصرف فراورده های نفتی و برق تاثیر مثبت معناداری در متوسط درآمد شهری روستایی داشته است. مصرف انرژی در بخش صنعت یک کشور می تواند با افزایش درآمد قشر کارگر و دهک های پایین جامعه به کاهش فقر در کشور کمک نماید و توزیع درآمد را عادلانه سازد. در این زمینه انرژیهای ارزان تاثیر بهتری داشته اما انرژی های گران قیمت نتایج متناقضی ارائه نموده اند.
تحلیل فضایی الگوی مصرف انرژی بخش خانگی در محلات شهر بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
103 - 120
حوزه های تخصصی:
انرژی و الگوی مصرف آن ازجمله موضوعات اساسی مرتبط با توسعه پایدار است. دریک شهر، بخش مهمی ازتفاوت در الگوی مصرف انرژی را فرم شهر و ویژگهای مکانی آن تبیین می کند. براین اساس، مطالعه حاضر درصدداست با تکیه بر روشهای تحلیل فضایی، الگوی مصرف گاز در بخش خانگی شهر بیرجند را مورد سنجش قرار دهد. مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی و متغیرهای تحقیق شامل 1)مصرف انرژی، 2)جمعیت، 3)کیفیت ابنیه، 4)قدمت بنا، 5)وسعت قطعات، 6)نمای ساختمان و 7)فرم شهری می باشد. محدوده مورد مطالعه نیز شامل5353 قطعه مسکونی، در 5 محله شهر بیرجند باویژگیهای متفاوت کالبدی، اجتماعی-اقتصادی است. درگام اول پس از جمع آوری داده های مرتبط با مصرف گاز به تفکیک واحدهای مسکونی، اقدام به تشکیل پایگاه اطلاعات مکانی درمحیط ArcGisگردید. همچنین در این پایگاه ویژگیهای کالبدی هر قطعه نیز جمع آوری شد. در ادامه با بهره گیری از روشهای آمارکلاسیک (ضریب همبستگی، تحلیل واریانس وآنتروپی شانون) و روشهای آمارفضایی(نظیر مدلهای تراکمی، موران دوطرفه وخودهمبستگی فضایی)، اقدام به تحلیل یافته هاشد. نتایج نشان دادکه مصرف انرژی با متغیرهای قدمت بنا، جمعیت و کیفیت ابنیه رابطه معکوس و با ضریب آنتروپی رابطه مستقیم دارد. این بدان معنی است که بافتهای نوساز، علاوه بر عمرکم و تراکم کمتر جمعیت، نتوانسته اند در کاهش مصرف انرژی اثرگذار باشند. دردیگرسو بافتهای ارگانیک با وجود جمعیت بالا، میزان کمتری از مصرف انرژی را نشان می دهند. این موضوع ضرورت توجه به فرایندهای نوسازی بافت و اثرگذاری آن بر مصرف انرژی را در مقایسه با بافت های با قدمت بالاتر نشان می دهد. از سوی دیگر مبین آن است که توجه به الگوهای مکانی مصرف، از جمله نکات کلیدی در اصلاح الگوی مصرف انرژی خواهد بود.
بررسی کارایی اقتصاد-انرژی-محیط زیست(3E) در صنایع ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵)
55 - 86
حوزه های تخصصی:
از مقدار انرژی ورودی به هر سیستمی، بخشی به عنوان پسماند به محیط برگردانده می شود. به همین دلیل برای پایدار بودن فرآیندها، تمرکز بر ساز و کاری که ورودی(های) سیستم را به خروجی(ها) نسبت می دهد، اهمیت دارد. در تعریف توسعه پایدار این سازوکار، اقتصاد است. سوال تحقیق حاضر این است که روند تغییرات کارایی مصرف انرژی و محیطزیست در صنایع اقتصاد ایران چگونه است؟ ضرورت پاسخ به این سوال، اخذ نتایجی است که بتواند راهنمای سیاستگذاری و ارایه توصیه های سیاستی باشد. برای این منظور، اطلاعات مصرف انواع مختلف حامل های انرژی و پسماندهای تولید (به تفکیک انواع آلودگی) به همراه ارزش ستانده، برای23 صنعت (کدهای آیسیک دو رقمی) طی دوره 1388 تا 1395 مورد استفاده واقع خواهد شد. این اطلاعات، برای محاسبه شاخص بهره وری مالم کوئیست (MI) به کار گرفته شد. نتیجه محسابات شاخص MI نشان داد که بهبود کارایی کل در سال های اخیر کاهش یافته است. اگر هم معدود بهبودی رخ داده است به دلیل تغییرات ساختاری صنایع بوده است و نه به خاطر افزایش کارایی فنی آن ها. با این حال، صنعت نساجی مثال خوبی است که در آن بهبود کارایی کل ناشی از پیشرفت کارایی فنی رخ داده است. همچنین از شش صنعت مهم، دو صنعت بزرگ ("مواد غذایی" و "فلزات اساسی") تقریبا هیچ بهبود کلی از هیچ نوعی نداشته اند. بنابراین، توصیه می شود که تمرکز سیاستگذاران بر بهبود کارایی دو صنعت اخیر باشد. همچنین پیشنهاد می گردد که تمرکز سیاستگذاران از بهبودهای فنی به تغییرات ساختاری معطوف باشد.
فناوری ساخت میکرومتر اپتیکی دیجیتال بر پایه استفاده از فناوری های پیشرفته
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۹
51 - 58
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت فنآوری نیاز انسان به اندازه گیری های دقیق ابعادی گسترش یافته است به نحوی که امروزه اندازه گیری دقیق ابعاد قطعات یکی از بخش های مهم در فرآیند تولید، ساخت و کنترل کیفیت محصولات به شمار می رود. می توان گفت که در صنایع امروز سیستم های اندازه گیری صنعتی بخشی از سامانه های هوشمند کنترل هستند که با دقت بالایی پارامترهای تعیین شده را اندازه گیری و مانیتور می کنند. در بین روشهای اندازه گیری، روش های اندازه گیری تماسی مانند استفاده از کولیس و میکرومتر، روش هایی زمان بر و گاهی مخرب بوده و امکان استفاده از آنها در خط تولید قطعات وجود ندارد. در این مقاله، تکنولوژی ساخت میکرومتر اپتیکی دیجیتال به عنوان یک روش غیرتماسی و غیرمخرب به منظور اندازه گیری دقیق و بلادرنگ در سیستم های اتوماسیون صنعتی مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق، با تغییر المانهای مورد استفاده در سیستم های اپتیکی رایج، از جمله جایگزینی لیزر با LED، تغییر سیستم اپتیکی فرستنده و گیرنده نور، استفاده از آشکارسازهای ماتریسی و استفاده از روش های مناسب پردازش سیگنال، گامی در جهت رفع معایب سیستم های لیزری برداشته شده است.میکرومتر اپتیکی دیجیتال ساخته شده، قابلیت اندازه گیری ابعاد اجسام را با دقت 4± میکرومتر فراهم می آورد و با توجه به قابلیت اندازه گیری بلادرنگ ابعاد قطعات وارسال سیگنال بازخورد می تواند به منظور کنترل خط تولید استفاده شود. علاوه بر آن قابلیت نمایش مقطع جسم در حال اندازه گیری و هم چنین قابلیت ذخیره سازی اندازه گیری ها نیز در آن وجود دارد.