شعرپژوهی (بوستان ادب)

شعرپژوهی (بوستان ادب)

شعرپژوهی سال 17 بهار 1404 شماره 1 (پیاپی 63) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

عالمان دینی در شعر ناصرخسرو با تأکید بر تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برجسته سازی تحلیل گفتمان غیریت سازی فرکلاف لاکلائو و موفه ناصرخسرو

تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
عالمان دینی در شعر ناصرخسرو با تأکید بر تحلیل گفتمان انتقادی چکیده تحلیل گفتمان انتقادی یکی از روش های تحلیل کیفی است که به ما می آموزد در ورای متن، مفاهیم پنهانی نهفته است. غیریت سازی، به حاشیه رانی و برجسته سازی ازجمله شیوه هایی هستند که سازندگان متن از آن ها بهره می برند تا گفتمان رقیب را به حاشیه برانند و گفتمان خودی را به جای آن برجسته کنند. ناصرخسرو یکی از کسانی است که از این روش به فراونی بهره برده است. وی عالمان دینی گفتمان رقیب را آماج غیریت سازی و به حاشیه رانی قرار داده و گفتمان خودی را که همان تشیع فاطمی است، برجسته کرده. روش طبقه بندی اطلاعات مقاله توصیفی- تحلیلی و روش تجزیه وتحلیل آن، روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف و روش تحلیل گفتمان اجتماعی- سیاسی لاکلائو و موفه است. پس از بررسی اشعار ناصرخسرو در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به این نتایج دست یافتیم: در سطح توصیف ناصرخسرو از روش های حذف گفتمان رقیب، طنز، تشخص زدایی، تقابل ضمیر، حسن تعبیر، حصر موصوف و اسطوره سازی بهره برده است. در سطح تفسیر می توان به درگیری های مذهبی و نیز نگرش منفی نسبت به اسماعیلیان اشاره کرد. در سطح تبیین با توجه به رسالت ناصرخسرو برای ترویج مذهب اسماعیلیه وی کوشیده است ریاکاری، جبرگرایی و دیگر ناهنجاری های جامه ی خویش را به حاشیه براند و دال های گفتمانی خودی مانند خردورزی، دانش گرایی و... را جایگزین آن ها کند.              
۲.

چراییِ مادینگیِ آسمان در نگرشِ ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زن در شعر ناصرخسرو زن در کیش میترا و مانویت مادینگی آسمان ناصرخسرو

تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
گذشتگان آسمان را پدر و زمین را مادر می انگاشتند که در آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان ازجمله ناصرخسرو می توانیم این باور را ببینیم؛ اما همین ناصرخسرو در بیت هایی آسمان را «مادرِ» مردمان و در جایی دیگر «خواهرِ اهریمن» می خواند و بدین ترتیب به مادینه بودنِ او اشاره می کند. به نظر می رسد چراییِ این موضوع را باید در باورهایِ کهنِ ایرانی (کیش مهر و مانویت) که اسماعیلیان و ازجمله ناصرخسرو از آن متأثر بودند، پی بگیریم و برشماریم، به این معنا که: 1. ایرانیان هنگام نیایشِ ایزدمهر، از آسمان هم یاد می کردند و ازآنجاکه نزد برخی این ایزد مؤنث تلقی می شده، گویا آنان آسمان را نیز به دلیل هم جواری با مهر مادینه می انگاشتند؛ 2. ایرانیان گوهر آسمان را از سنگ می دانستند؛ گوهری که برای مهریان زنی پنداشته شده که مهر از دل آن بیرون آمده و بدین ترتیب جنبه ای مادرانه از او به تصویر کشیده شده که این باور سپس تر در متنی ادبی چون دیوان ناصرخسرو بازتاب یافته است؛ 3. در کلام ناصرخسرو آسمانِ مادینه معادل «آز» به کار رفته است. در مانویت آسمان از تن دیوانی شکل گرفته که آز، مادرِ دروندِ آن ها است و مادینه پنداشته می شود؛ از همین روی در متنی مانوی می خوانیم که آز از آسمان بر خشک و تر افتاده و رنج در هستی از آن برخاسته است؛ پس اینکه ناصرخسرو ازسویی آسمان را مادر و در دیگرسو بدمهر می خواند، می تواند از این نگرش مانوی ها برخاسته باشد، چنان که وقتی او از فلک در جایگاه خواهرِ اهریمن یاد می کند، به صورت ناآگاهانه همین نگاه مانویان به آز را با خود داشته است؛ یعنی همان گونه که در متن های مانوی، آزِ مادینه به عنوان اصلِ مُجزای شریر در کنار اهریمن (همچون خواهری در کنار برادر) قرار می گیرد، شاعر قبادیان نیز فلک را که همسان و در پیوند با آز است، خواهر اهریمن می خواند.               
۳.

بررسی دگردیسی های روایات فریدون از اوستا تا طومارهای نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برمایه پیشااسلامی و پسااسلامی دگردیسی ضحّاک کاوه فریدون متون

تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
بررسی دگردیسی های روایات فریدون از اوستا تا طومارهای نقالی چکیده فریدون یکی از بزرگ ترین پادشاهان پیشدادی است که در گستره ی متون پیش و پس از اسلام و طومارها، روایات متعددی را به خود اختصاص داده است. هدف این پژوهش، بررسی توصیفی تحلیلی روایات فریدون در اوستا و متون پیش از اسلام، شاهنامه ، تواریخ دوره ی اسلامی و طومارهای نقالی است تا روشن شود که چه دگردیسی هایی در روایات این پادشاه پیشدادی صورت گرفته است.پس از واکاوی روایات در پیوند با این داستان، این نتیجه حاصل شد که اگرچه در مواردی چون نبرد فریدون با ضحاک و تقسیم جهان بین سه پورش، هم سویی قابل توجهی با شاهنامه دیده می شود؛ اما تطورات و دگردیسی هایی در این متون نسبت با شاهنامه دیده می شود که یا نتیجه ی آبشخور دیگرگون این روایات و یا حاصل دخل و تصرفاتی است که با دور شدن از بستر اسطوره ای روایت، به این متون راه یافته است؛ برای نمونه این سیمرغ است که مانع کشتن ضحاک می شود تا معاملت او به قیامت بماند یا کاوه با ضحاک طرح دوستی می افکند و با حیله و تدبیر او را به دماوند می برد و بنا بر دستور هوم عابد، ضحاک را در دماوند حبس و پنج طلسم بر او استوار می کند. مورد دیگر اینکه ضحاک با کوهی که بدان بسته شده، پرواز می کند و فریدون در شهر بهرریز(ری)، دیگربار او را درمی یابد. ازدیگرسو این ایرج است که از سلم و تور باج می خواهد و زمینه ی دشمنی را فراهم می آورد و تقسیم جهان نیز با آزمون پرتاب تیر و کمان اعمال می شود یا برخلاف شاهنامه ، برماین، وزیر سلکت است که فریدون را شیر دانش ارزانی می کند.      
۴.

سیر تکاملی سلوک در داستان شیخ صنعان عطار بر اساس مفهوم «امتزاج افق ها» ی هرمنوتیک گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عطار نیشابوری عشق شیخ صنعان گادامر هرمنوتیک امتزاج افق ها

تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
در طبقه بندی آثار منظوم عطار، «منطق الطیر» جایگاه خاصی دارد و در این منظومه داستان بلند «شیخ صنعان» چه از نظر مهارت قصه پردازی و چه از دیدگاه پرداختن به معانی بلند عرفانی موقعیتی ممتاز دارد. نقد هرمنوتیکی پس از این که به واسطه ی دیدگاه های متألّه پروتستانی شلایر ماخر ظهور می کند، با دیلتای و پس از او هایدگر افق های تازه ای یافته و در اندیشه ی والای گادامر قوام تمام می یابد. گادامر با طرح و تبیین مفاهیمی چون «افق امتزاج»، «تاریخ تأثیر»، «سنّت» و «پیش داوری» و هم چنین فاصله گرفتن از «نیّت مؤلف» و تکیه بر «فهم» حاصل از دیالکتیک، نقش خواننده را پررنگ کرده و دریچه ی جدیدی را بر نقد ادبی و خوانش متن می گشاید. در این مقاله نگارنده با شیوه تحلیل محتوای کیفی، پس از مرور اجمالی تاریخچه ی هرمنوتیک به تبیین آرای گادامر و سپس تحلیل این داستان بر اساس مفهوم «امتزاج افق ها» ی هرمنوتیک فلسفی گادامر پرداخته است. نتیجه ی حاصل این که هسته ی مرکزی این داستان حرکت از نوعی ریاضت عابدانه به سمت تجربه ی عاشقانه که نمودی از همان عشق الهی است می باشد. در این تحلیل دختر ترسا نه یک وسیله ی آزمون صرف بلکه در نقش زنی کاردان ظاهر می شود که برای شیخ صنعان واسطه ی تجربه ای رو به تکامل در عشق است؛ عشقی که می توان آن را به منزله ی پلی برای درک عشق جاویدان الهی قلمداد کرد و از این نظر دختر ترسا خود نقش پیر راهنما را برای شیخ صنعان یافته است.
۵.

 بررسی تطبیقی جلوه های عشق در شعر سعدی و ابونواس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابونواس ادبیات تطبیقی سعدی عشق

تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
  بررسی تطبیقی جلوه های عشق در شعر سعدی و ابونواس چکیده این پژوهش با هدف شناخت بهتر ادبیات ملی و درک بیشتر هنر شاعری سعدی از دریچه ی ادبیات تطبیقی، به کنکاش در غزلیات سعدی و ابونواس از شاعران مشهور ادب فارسی و عربی در باب عشق پرداخته و همانندی های غیرقابل انکاری در این جنبه ی مهم شعری آن دو کشف کرده است. گرچه برخی از پژوهشگران با توجه به تسلط سعدی بر ادب عربی، سعی در القای اثرپذیری وی از ادب عربی دارند؛ اما این پژوهش با رویکردی متفاوت با توجه به خاصیت کهن الگویی عشق و فطری بودن آن و طبع شعری بلند سعدی و قریحه ی وقاد و خیال بلندپرواز وی بر این فرض استوار است که پنداشتن این همانندی ها در عین جرعه نوشی سعدی از ادب زلال عربی، بر اصل توارد بهتر می نماید. با این فرض، پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفیِ غزلیات دو شاعر، رویکرد تطبیقی خود را مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی برگزیده که قائل به جهانی بودن ادبیات و وحدت و انسجام ادبیات های مختلف است. تحلیل یافته های پژوهش پس از نشان دادن موضوعات مشترک و مشابه نشان داد که با توجه به زبان مشترک عشق و نبوغ و قریحه ی سعدی، وجود این تشابهات، علاوه بر اثرپذیری، تواردهای ذهنی دو شاعر نیز است که گاه در نقطه ای به هم رسیده اند.    
۶.

بررسی ترجمه های انگلیسی منطق الطّیر عطّار بر پایه ی برداشت درست از متن مبدأ (مطالعه ی موردی ترجمه های شعله وُلپی و دیک دیویس از داستان شیخ صنعان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برداشت درست از متن ترجمه ی منطق الطّیر دیویس نقد ترجمه وُلپی

تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
ترجمه ی شعر مستلزم فهم درست آن است. معمولاً دشواری فهم شعر سبب برداشت نادرست مترجمان از آن و بروز خطا در ترجمه می شود. پژوهش حاضر به شیوه ی توصیفی و با رویکرد انتقادی به واکاوی ترجمه های شعله وُلپی و دیک دیویس از منطق الطّیر عطّار با تمرکز بر داستان شیخ صنعان می پردازد و وفاداری مترجمان به متن مبدأ و برداشت دُرست ایشان از آن را ارزیابی می کند. بررسی ترجمه های یادشده نشان می دهد که اشکال اصلی هر دو ترجمه در فهم ساخت های کنایی و نحوی متن مبدأ است. این مسئله پیامد دانش ناقص ادبی و اطّلاعات ناکافی مترجمان از زبان هنری شعر است. خطای دیگری که در هر دو ترجمه نمونه هایی از آن وجود دارد، ایرادات ناشی از خوانش نادرست متن مبدأ است. خوانش متون فارسی، به دلیل نبودن حرکت گذاری در رسم الخط فارسی و وجود کلمات هم آوا در زبان فارسی، دشوار است. این دشواری گاه خوانندگان فارسی زبان را هم به چالش می کشد. یکی از موارد قابل توجّه که در فرایند ترجمه میان متن مبدأ و مقصد شکاف ایجاد می کند، اختلافات فرهنگی شاعر و مترجم است. در ترجمه ی دیویس، به عنوان مترجم غیرفارسی زبان، شواهدی از پایبند نبودن به متن مبدأ به دلیل تفاوت فرهنگی جامعه ی مبدأ و مقصد وجود دارد. در این نمونه ها، گرایشات فرهنگی مترجم (جامعه ی مقصد) سبب تعدیل متن به نفع فرهنگ مقصد شده است. بر مبنای یافته های این پژوهش، ترجمه ی وُلپی نسبت به دیویس به متن اصلی نزدیک تر است.              
۷.

مقاله کوتاه: شواهدی نویافته بر معنا و کاربرد «بلبل» در متون روایی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بلبل راوی رستم و اسفندیار شاهنامه ی فردوسی گوسان ها

تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
شواهدی نویافته بر معنا و کاربرد «بلبل» در متون روایی فارسی   چکیده بلبل به عنوان پرنده ای خوش خوان که به زندخوان، زندباف و زندواف نیز مشهور است، در ادبیات فارسی جایگاه ویژه ای دارد. فردوسی در ابتدای داستان رستم و اسفندیار بیتی به قرار زیر آورده:  ز بلبل شنیدم یکی داستان           که برخواند از گفته ی باستان  در این مقدمه، بلبل راویِ داستانِ اسفندیار شمرده شده است. جلال خالقی مطلق برای نخستین بار حدسی مطرح می کند که آیا این بلبل می تواند نه بلبلِ پرنده که لقب یک راوی باشد که در روایتِ داستان به مقام استادی رسیده است؟ پس از انگاره ی خالقی مطلق، شواهدی توسط پژوهشگران حاکی از آنکه در اندیشه ی ملل مختلف به فردِ راوی، شاهنامه خوان و گوسان ها «بلبل» اطلاق می شود، بیان شد. این پژوهشگر ضمن معرفی شواهدِ گذشته و نقل قول های پیشین، به شواهدی جدید دست یافته است که در این مقاله به تحلیل آن ها خواهد پرداخت. این کوته مقاله که با روش توصیفی – تحلیلی نوشته شده، به این نتایج دست یافته که بلبل در مقدمه ی رستم و اسفندیار لقب یا صفت یک راوی است و در قزاقستان، پاکستان، هند، ازبکستان، لهستان و ایران این لقب برای گوسان ها وجود داشته و تا چندی پیش نیز در برخی شهرهای ایران ازجمله شیراز کاملاً شناخته شده بوده که مستندهای آن در متن مقاله آمده است.      

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۶۴