مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
ادبیات عامه
حوزههای تخصصی:
یکی از نشانه های مهمی که در مرحله گذار فرد برای رسیدن به فردیت، در روایات بنیادین جهان دیده می شود، عبور از راهرو پیچ در پیچ افقی یا عمودی (چاه/غار) است؛ تاریک جایی که به سبب دیده نشدن و ناشناختگی پر از ترس و وحشت است؛ هیولاها، مارها و موجودات جهان زیرین در این مکان مسکن دارند و تنها با جنگیدن می توان از آن ها رست. گاه در عمق و بن این مکان ترسناک، موانعی قرار دارد که به ظاهر، پاداش یا هر چیز خوشایند دیگری است، اما همان شیء یا موقعیت با ایجاد تعلیق، خود مرحله ای از آزمون محسوب می شود و گاه مانعی از پیروزی قهرمان خواهد بود. در این مقاله کوشش شده به روش توصیفی تحلیلی، مصادیق تعلیق با الگوی تکرار شونده «مرد آویزان» در ادب عامه و رسمی ایران و جهان، بررسی شود. حاصل کار نشان می دهد این تصویر در ذات مشترک نگرش انسان در مواجهه با دشواری های زیستی ریشه دارد و با توجه به زمان و مکان زیست و نوع انسان، با قدرت در ادبیات، فرهنگ و دین، هنر، سیاست و اقتصاد به حیات خود ادامه داده است. این تصویر، متأثر از تجربه اندوزی از فاجعه بوده که کارکرد ذهن انسان است و به رغم تکامل فرهنگی نوع انسان، از ذهن وی حذف نشده و ابتدا در قالب بن مایه در اساطیر و آیین های مادی بازتاب یافته و در دوران نوتر، با ورود به انواع ادبی رسمی و یا عامه، کارکردی متفاوت یافته و موجد انواع ادبی خاصی شده است.
گونه ادبی صلوات خوانی در ادب عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۲
111 - 138
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های ادبی شعر عامه صلوات خوانی است که به منظور تبرک بخشی و توسل به اولیای دین در موقعیت ها و مراسم مختلف خوانده می شود و مخاطب را به فرستادن صلوات فرا می خواند. غالباً این اشعار را تحت تأثیر موقعیت اجرای آنها زیر عنوانهای دیگر قرار می دهند؛ برای مثال آنها را شعر کار، چاووشی یا سحری خوانی در نظر می گیرند حال اینکه هر یک گونه ای متمایز و مستقل است. در این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش هستیم که صلوات خوانی از دید ژانرشناسی چگونه شعری است و چه ویژگیهایی دارد. با در نظر گرفتن مطالعات ژانری ویژگیهای متنی و برون متنی این اشعار بررسی شد؛ ویژگیهایی همچون ساختار، محتوا، کارکرد و چگونگی تعامل میان سرخوان و مخاطبان. در منابع مکتوب نمونه های اندکی از صلوات خوانی وجود دارد؛؛ اما در همین نمونه های اندک، ساختار و ویژگیهای واحدی به چشم می خورد که می توان بر اساس آنها صلوات خوانی را یک گونه ادبی مستقل به شمار آورد.
بررسی نمادشناختی افسانه های خواف؛ با تأکید بر نمادهای آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی بازتاب زندگی اجتماعی و فرهنگی و نشان دهنده منش، احساس و اعتقادات هر جامعه است. افسانه های عامیانه از بطن اندیشه ها و عواطف مردم برخاسته اند و ظرفیت بسیاری برای تحلیل معنایی دارند و عمدتاً نمادها در این زمینه دارای نقشی اساسی هستند. این افسانه ها جلوه گاه فرهنگ هر جامعه اند و از باورهای آغازین و تخیلات مردم سرچشمه گرفته اند. از میان افسانه های شهرستان خواف که عمدتاً دارای بافتی نمادین هستند دو قصه «کاکل زری و دندان مروارید» و «سلطان و حیدربیگ» با روایت ویژه این شهرستان برای تحلیل نمادشناسی انتخاب شده اند. این قصه ها قابلیت معناسازی قابل توجهی دارند و به ویژه حضور مفاهیم آیینی را در نمادها به صورتی پررنگ نشان می دهند. پژوهش حاضر، به تحلیل نمادشناسانه این دو قصه با تشریح مفاهیم آیینی آن پرداخته و نخست به این سؤال پاسخ داده است که نمادهای موجود در متن از کدام بخش فرهنگ منشأ گرفته اند و سپس مفاهیم ذهنی و بسامد اندیشه های آیینی را در متن قصه ها بررسی کرده است. با توجه به نتایج به دست آمده، بیشتر نمادها از محیط زیست و فرهنگ مادی شهرستان گرفته شده اند و غالباً با مفهوم آیینی در متن حضور یافته اند. با توجه به شرایط جغرافیایی سخت گیر شهرستان خواف، به نظرمی رسد مردم با بخشیدن معنای دینی و عرفانی به عناصر مادی و طبیعی محیط اطراف خود و سهیم شدن در قصه ها، اسطوره ها و آیین های مذهبی، سعی داشته اند تعلق داشتن به یک گروه را به عنوان شکلی از امنیت به دست آورند.
بررسی دلالت های ایدئولوژیک زیبایی شناسی شعر فولکلوریک کودکانه شاملو با رویکرد مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
111 - 145
حوزههای تخصصی:
ادبیات عامه؛ اعم از قصه های شفاهی و شعر فولکلور، روایت هایی باز هستند که هر گوینده ای به فراخور قصد خویش از آن بهره می جوید. این گونه ادبی اما به دلایلی چندان محل اعتنا نبوده است. شاملو، پس از نیما و شاید بیش از او، برجسته ترین شاعری است که قلمرو شعر را به گونه های مختلف، به عرصه عمومی کشانده؛ بی آنکه از وجه فاخر شعر غفلت ورزیده باشد. این رویکرد البته برآیند نظریه او نسبت به ادبیات است که برای آن وظیفه تعهد و التزام به عدالت و بیدارگری توده مردم و نسل سازی کودکان علیه ستم و بی عدالتی قائل است؛ از همین رو با استفاده از رمزگان ویژه مردم عامه و افسانه های کودکانه؛ چه به صورت شعر فولکلور که مبتنی بر قصه ها و افسانه های مردم است و چه واژگان عامیانه و حتی تدوین کتاب کوچه، به تثبیت این ایدئولوژی مبادرت ورزیده است. این مقاله با رهیافت مطالعات فرهنگی که ایدئولوژی، دال مرکزی آن است، دو سوی متناقض بهره گیری استعاری از زبان و شعر فولکلوریک او را مورد تأمل قرار داده است: 1. واسازی رویکرد نخبه گرا به ادبیات از طریق آشنایی زدایی با زبان عامیانه و شعر فولکلور؛ 2. بهره گیری ایدئولوژیک شاملو از زبان و گفتمان کودکانه در شعر فولکلوریک؛ که بر همسانی توده و کودک دلالت دارد و لزوم هدایت و رهبری توسط یک منجی، و به این نتیجه رسیده است که این رویکرد ایدئولوژیک به شعر، درنهایت به تقویت و تثبیت همان ایدئولوژی مورد انتقاد او؛ یعنی فرادستی شاعر(در اینجا به عنوان نجات بخش) و فرودستی توده مردم منجر می شود.
نقد کهن الگویی منظومه عامیانه «طالب و زهره»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
203 - 243
حوزههای تخصصی:
ادبیات، به ویژه ادبیات عامه، بستری مناسب برای ظهور انگاره های کهن الگویی به شمار می رود، زیرا قریب به اتفاق افسانه ها و داستان های عامه تا حد زیادی در فعالیت های ناخودآگاه جمعی انسان ریشه دارد. نقد کهن الگویی، رویکردی تلفیقی و میان رشته ای است که نشان دهنده چگونگی حضور ناخودآگاه جمعی یونگی در آثار ادبی است. درواقع، بشر از دیرباز تاکنون به وجود و نقش اسطوره و کهن الگو، معتقد بوده که این امر موجب شده کهن الگوها در پستوی ضمیر ناخودآگاه جای گیرند؛ از این رو آثار شکل گرفته در این حوزه، یکی از مناسب ترین تجلی گاه های کهن الگوها محسوب می شوند. همسو با این اصل، منظومه طالب و زهره، یکی از قصه های بومی برخاسته از فرهنگ عامه مازندران است که بن مایه های آن، دارای عمق تاریخی و اساطیری است. در بین مردم عامه مازندران، برخی این منظومه غنایی را سرگذشت طالب آملی، شاعر بلندآوازه سبک هندی، دانسته اند. با توجه به اشتراکاتی که میان این منظومه و کهن الگوها مشاهده می شود، در این پژوهش به بررسی آن براساس نقد کهن الگویی به روش تحلیل کمّی و کیفی و براساس آرای کارل گوستاو یونگ پرداخته شده و ضمن آوردن تعاریفی نسبتاً گویا و جامع از کهن الگوها و نمادهای کهن الگویی، میزان و چگونگی بهره گیری شاعر از کهن الگوهایی چون آنیما، نقاب، سایه، سفر و آب سنجیده شده است.
انواع نبرد در افسانه های خراسان جنوبی و مقایسه آن با افسانه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
نبرد که ابتدا کنشی زیستی و روانی برای حفظ حیات انسان بود، با پیچیده تر شدن حیات اجتماعی بر همه ی ساحت های زیستی انسان نظیر اقتصاد، دین، آیین، سیاست، تفریح و جز آن حاکم شد. گستردگی این کنش و واکنش های خصومت آمیز و نقش آن در زندگی را می توان به وضوح در افسانه ها که از مهم ترین اسناد بازمانده از حیات اجتماعی انسان هستند، مشاهده کرد. در افسانه ها نبرد به اعتبار طرفین، دلیل، انگیزه، نوع، دستاورد، نتیجه و جز آن قابل تحلیل است. در کنار این موارد، نباید نقش شرایط جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی را در افسانه های هر منطقه از نظر دور داشت. در این پژوهش طرفین نبرد، مهم ترین پایه ی آن، در افسانه های خراسان جنوبی با روش توصیفی تحلیلی بررسی شده اند. برای دریافت بهتر ماهیت، انواع و ویژگی های این افسانه ها و نیز دستیابی به درک صحیح تر این ویژگی ها، در هر بخش، نگاهی کوتاه به افسانه های ایران نیز شده است. با توجه به این تحقیق، طرفین نبرد در افسانه های ایران عبارت اند از: انسان انسان، انسان نفس، انسان حیوان، انسان گیاه، انسان موجودات خیالی، انسان شیء، انسان عناصر طبیعی، غیرانسان غیرانسان. نبرد انسان با انسان حوزه های گسترده ای را، از عشق و ازدواج تا نبردهای خانوادگی و غیرخانوادگی بین سطوح مختلف اجتماع، دربرمی گیرد. نبرد غیرانسان غیرانسان نیز با این طرفین در افسانه ها قابل مشاهده است: دیو/ غول دیو/ غول، دیو/ غول حیوان، حیوان حیوان، حیوان غیرجاندار/ گیاه، غیرجاندار غیرجاندار، حیوان/ غیرجاندار عناصر طبیعی. با مقایسه ی افسانه های ایران با خراسان جنوبی، می توان دریافت که در افسانه های خراسان جنوبی روابط خانوادگی آرامش، دوام و استحکام بیشتری دارند. برخی از نبردها مانند نبرد با نفس، ستیز غیرجانداران و ستیز حیوان غیر جاندار/ گیاه در افسانه های خراسان جنوبی نمونه ای ندارند. این امر احتمالاً حاکی از سادگی و نبود پیچیدگی در روایت و تفکر افراد در خراسان جنوبی است.