مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
ادبیات عامه
حوزه های تخصصی:
یکی از بن مایه های اساطیری و نمادین در قصه ها و افسانه های کُردی پیکرگردانی به صورت جماد است. در پیکرگردانی شکل و ماهیت موجودات با استفاده از نیروی ماورء الطبیعی شخص یا شیء از حالتی به حالت دیگر تغییر می یابد. در واقع این نوع پیکرگردانی نماد از دست دادن پویایی و حیات روانی است که فرد را برای مدتی از مسیر کمال باز می دارد. در قصه ها و افسانه های کُردی پیکرگردانی و دگردیسی به اشکال مختلف دیده می شود، که یکی از موارد پیکرگردانی انسان به جماد است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانه ای و نیز تحقیقات میدانی انجام شده، به این صورت که با بررسی پنجاه قصه از قصه ها و افسانه های کُردی، پنج مورد دگردیسی و تبدیل پیکره انسان به سنگ یافت شد که با بهره گیری از نقد اسطوره ای به بررسی ریشه های سنگ شدگی در آن ها پرداخته، سپس نحوه مواجهه افراد و نیز علل و ابزارهای لازم جهت رهایی از این تغییر تبیین شده است. از آنجا که مطالعه این قصه ها ما را با بستر اسطوره ای آن ها آشنا می سازد، لذا تلاش بر آن است تا با شناخت ساختار قصه ها وجه مشترک این بن مایه را با اساطیر سایر ملل مقایسه کنیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که انعکاس باورهای اسطوره ای با گذر از تاریخ و رسیدن به عصر حاضر در قصه ها و افسانه های کُردی گویای نامیرایی و پویایی این باورهاست که با رمزگشایی و واکاوی می توان ریشه مشترک این دیدگاه اساطیری را کشف و تفسیر کرد.
کارکردهای سنت گفت وگو در داستان شوهر آهوخانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب عامه در جایگاه یکی از بخش های مهم فرهنگ عامه، علاوه بر جنبه های عمومی و هنری خود، نقش مؤثری در شکل گیری ادبیات جدی آن جامعه و بیش از هر عنصری، در اصالت آثار هنرمندان آن نقش دارد. ذهن هنرمند به عنوان فردی پرورش یافته در فرهنگ بومی یک اجتماع لبریز از وجوه مختلف ادب عامه است و به کارگیری و احضار آن ها در آثار هنری فردی، روحی تازه و عمیق و ژرف به اثر می بخشد. هرچند درمورد وجوه مختلف فرهنگ عامه و حتی ادب عامه در آثار مختلف بحث شده، اما کارکردها و جنبه های هنری آن کم تر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی (از نوع مطالعه موردی) انجام گرفته، بررسی وجوه زیباشناختی سنت های گفت و گوی عامه در داستان شوهر آهوخانم نوشته علی محمد افغانی است. وی توانسته جنبه های وسیع این نوعِ ادبیات ازجمله: کاربرد حکایات، ضرب المثل ها، کنایات، بوم سروده ها و واسونک های بومی را در ایجاد لحن مناسب، تصویرپردازی، فضاسازی، ایجاد رابطه بینامتنی و ساخت پشتوانه و بستر فرهنگی متناسب با موضوع به کار گیرد تا جایی که بخشی از وجوه اثرگذاری، ادبیت و ژرفای فرهنگی این داستان، برخاسته از کاربرد هنرمندانه ادب عامه به خصوص سنت های گفت وگو در آن است.
مطالعه تطبیقی داستان های عامه ایرانی و آلمانی (مطالعه موردی: حکایت های ملانصرالدین و افسانه های برادران گریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
1 - 32
حوزه های تخصصی:
ملانصرالدین، شخصیتی ساده لوح اما عاقل و طناز است که در بین ایرانیان، ترک ها و عرب ها جایگاه ویژه ای دارد. حکایت های او که نه راوی ثابتی دارند و نه منبع مشخصی، سینه به سینه نقل شده اند و هر انسان اهل ذوقی، داستانی بر آن افزوده است. در کشور آلمان نیز، برادران گریم، به ثبت و ضبط افسانه های آلمانی پرداخته اند. حضور دائمی شخصیت های عامه که معمولاً با ساده لوحی ایفای نقش می کنند، در این مجموعه جالب توجه است. شباهت بسیاری از درون مایه های این داستان ها با حکایاتی در ادبیات فارسی که از آن ها برای آموزش افراد استفاده می شد، ما را بر آن داشت که به مقایسه تطبیقی آن ها با توجه به رویکرد مکتب آمریکایی در مطالعات تطبیقی بپردازیم. در این پژوهش، با ابزار کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا، شباهت ها و تفاوت های داستان های ملانصرالدین و افسانه های برادران گریم بررسی شده است. افراد ساده لوحِِ قهرمان این داستان ها ، مردم عادی جامعه هستند که رویاهایشان در درون قصه ها به حقیقت می پیوندد. در قصه های ایرانی، ملا، شخصیتی ساده و نادان دارد که اغلب دچار خودکم بینی است ولی گاهی خود را چنان حق به جانب و خودبزرگ بین جلوه می دهد که همین تضاد شخصیتی باعث ایجاد خنده در مخاطب می شود. قهرمانان افسانه های برادران گریم نیز ساده لوح، نادان و زودباورند. اغلب آن ها، سومین برادر هستند و گاهی از نظر جثه، کوچک تر و ضعیف تر از دیگرانند. خوش شانسی، زیرکی و حوادثِ اتفاقیِ خوشایند در زندگی این افراد ساده لوح، از نقاط عطف داستانی است و حضور جادو و عناصرجادویی در قصه های آلمانی، از عواملی است که بر جذابیت این آثار می افزاید.
اهمیت جایگاه رویکرد تطبیقی در تاریخ ادب عامه فارسی (با تکیه بر نقد درسنامه متون نظم و نثر عربی سر فصل گرایش ادبیات عامه مقطع کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
33 - 73
حوزه های تخصصی:
گرایش ادبیات عامه در ایران، سال 1392 در مقطع کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی تأسیس شد. در سرفصل این گرایش، دو واحد به «متون نظم و نثر عربی» اختصاص داده شده است. منابع این درسنامه با منابع درس نظم و نثر عربی در سایر گرایش های کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی مشترک است و به ادبیات نخبه گرا و رسمی عربی تکیه دارد. این در حالی است که فرهنگ و ادبیات عامه ایرانیان که از فرهنگ عربی_اسلامی نیز تأثیر پذیرفته، در قرون نخست اسلامی تا حد زیادی در منابع عربی بازتاب یافته و دلایل بسیاری مبنی بر اهمیت این منابع در باب فرهنگ و ادب عامه ایرانی وجود دارد. به بیان بهتر رویکرد تطبیقی کلید حل ابهام ها و خلل های تاریخی موجود در زمینه پژوهش های مربوط به ادب عامه ایرانی است. بر این اساس لازم است در درس «متون نظم و نثر عربی» در گرایش ادبیات عامه اهداف، رؤوس مطالب و منابع با توجه به اهمیت رویکرد تطبیقی در قرون نخست اسلامی متناسب سازی شود. در این جستار ابتدا دلایل اهمیت رویکرد تطبیقی در تاریخ ادب عامه ایرانی با روش توصیفی_تحلیلی بررسی شده و سپس اهمیت این درسنامه در سرفصل گرایش ادب عامه نیز تبیین شده است. سرانجام با تکیه بر ظرفیت فراوان ادبیات تطبیقی از نظر مؤلفه های ادب عامه، درسنامه ای متناسب با نیاز علمی دانشجویان این گرایش برای درس متون نظم و نثر عربی طراحی می شود
نقد و بررسی ساختار، زبان، بلاغت و محتوای گاگریوه های بختیاری (گونه ای از اشعار عامّه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گاگریوه اصطلاحی است برای گونه ای از سوگ سروده های بختیاری . بختیاری ها به سوگ سروده های خود «گاگریوه»، «سرو» یا «دندال» می گویند. این اشعار مانند بسیاری از اشعار عامّه، ساده و بی تکلّف اند؛ سراینده مشخّصی ندارند و زنان اولین سرایندگان آن هایند. با اینکه این اشعار، در میان بختیاری ها از قدمت و محبوبیّت فراوانی برخوردارند، به صورت چندجانبه نقد و بررسی نشده اند. در این مقاله این اشعار با روش تحلیل محتوا، رویکرد توصیفی تحلیلی نقد و بررسی شده اند. داده ها به صورت میدانی در قالب پانزده نمونه (675 بیت)، از سه شهرستان اَردل، کوهرنگ و لردگان واقع در استان چهارمحال و بختیاری جمع آوری شده اند. در این مقاله به طور خلاصه مشخص شده است که گاگریوه های بختیاری نوعی شعر روایی توصیفی اند که گفت وگو وار از زبان خواننده به نیابت از خود، خانواده و متوفا بیان می شوند. از آنجا که اغلب آن ها به صورت دوبیت دوبیتی (دوگانی) تنظیم شده اند، می توان قالب آن ها را دوگانی نامید. وزن در آن ها هجایی است. از نظر صنایع ادبی، تشبیه، استعاره و کنایه بالاترین بسامد را دارند. در حجم نمونه (675 بیت) 68 تشبیه، 45 استعاره و 50 کنایه به دست آمد. در اغلب این آرایه های ادبی، سادگی و ملموس بودن آشکار است. این اشعار از نظر زبانی دربردارنده مجموعه بزرگی از واژگان، ترکیبات و اصطلاحات زبان لری بختیاری اند. از نظر محتوا، دارای محتوایی چندوجهی اند؛ در آن ها هم به دنیا توجه می شود و هم به آخرت. سن، جنس، شغل، موقعیت و چگونگی مرگ متوفا بخش دیگری از محتوای این اشعار را تشکیل می دهد. صبغه محلی در این اشعار قوی است و برخی از نگرش های مردم بختیاری را ازجمله ترسناک و مذموم بودن مرگ، باور به قیامت و چالش با آسمان و فلک در این اشعار می توان دید.
بررسی تحلیلی و خاستگاه شناسی بُرگِ/ ماسک های نمادین در فرهنگ و ادبیات کهن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مرداد و شهریور ۱۴۰۲ شماره ۵۱
۲۴۸-۲۱۱
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی جنبه های رمزگانی بُرگِ/ماسک های آیینی ایران، با رویکرد کهن الگویی است. بُرگ/ماسک ها همواره در فرهنگ نمایشی مردم ایران، دارای جایگاهی گوناگون، گاهی متضاد، نافذ و معناگرا بوده و در مناسبت های متفاوتِ مناسکِ آیینی، مورد بهره برداری نمادین، تزیینی، طبیعی و گاهی تفریحی قرار می گرفته است. بُرگِ ها به مرور زمان به عنوان امکانات صحنه، در نقش آفرینی های نمادینِ فرهنگ ِ مردم، مهم و اثرگذار بوده اند. فرهنگ و ادب ایران برای هر یک از تفاوت ها و تمایزهای فرهنگیِ عناصر نمادین، دلایل و بیانیه هایی ویژه دارد. داستان ها و حاشیه های مربوط به بُرگِ/ماسک ها، این فرایند را روشن تر می سازد. بُرگ/ماسک ها برپایه داستان های مربوط به کاراکترهای کهن (شفاهی یا مکتوب) در فرهنگ مردم، از کارکردهای گوناگون نمایشی، سیاسی، کمدی، فرهنگی، اجتماعی و گاهی نیز اقتصادی برخوردارند. نتایج نشان می دهد که برگ ها در فرهنگ و زبان ایران، به بُرکِ، بُرکا، بورگ، یا بُرگِه مشهورند و با هم نشینی کلاغ، در آیین های بومی و مذهبی هفت گانه اسطوره میترا، مفهومی نمادین پیدا کرده اند. ریشه باستانی بُرکِ/ماسک، یا بُرگِ در فرهنگ و ادبیات ایران، به هزاره سوم پیش از میلاد مربوط می شود. در حال حاضر نیز مردم جنوب ایران، افغان ها، اعراب، ارمن ها و دیگر اقوام غیرایرانی آن را مورد استفاده قرار می دهند و در پاره ای از موارد متأثر از فرهنگ و زبانِ عربی آن را برقِع می گویند. ارمنیان نیز آیینی نمایشی با عنوان باریگِندان دارند که پژوهشگران ارمن شناس هنر به آن جشن بالماسکه می گویند. بُرگِ های ایرانی به تناسب آیین ها، فصل ها و فرهنگ ها، نمود سمبلیک یا نشانه ای و تمثیلی پیدا کرده اند. روش این پژوهش، کتابخانه ای اسنادی و میدانی (مشاهده مشارکتی نگارنده در میدانِ پژوهش) است.
آموزه هایی منفی در ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مَثَل های فارسی از کهن ترین نمونه های ادبی ایران هستند که از روزگار باستان تا به امروز الهام بخش گفتار و رفتار مردم این سرزمین بوده اند و با توجه به اینکه در پیدایش آن ها، ذوق، قریحه، دانش و تجربه لایه های گوناگون اجتماع نقش داشته، پذیرش و رواج عمومی آن ها نیز زیاد بوده است. پژوهش در مَثَل های هر جامعه، به شناختی بهتر درباره جنبه های مختلف زندگی و فرهنگ آن جامعه کمک می کند و از این طریق لایه های مغفول مانده فرهنگ عمومی، به صورت دقیق تر بررسی خواهد شد. برخی از عادت های ناپسند یا آموزه های ناصواب فرهنگی از طریق مثل ها، در زبان، ساری و جاری می شوند. این کارکرد ضرب المثل ها را می توان آموزه های منفی آن ها دانست. این مقاله، چنین جنبه ای را در مثل های فارسی بررسی کرده و ضمن تأکید بر آموزه های نیک موجود در بیشتر ضرب المثل های فارسی به نمودهای بدآموزی یا آموزه های منفی برخی دیگر از آن ها پرداخته است. شوخی ریشخندگونه با سرزمین ها و اهالی هر سرزمین یا اقوام و قبایل، برخورد با دیگریِ دینی و اعتقادی، تحقیر برخی از وضعیت های جسمانی، ریشخند برخی از نقش های خانوادگی و به ویژه نقش های زنانه، تقدیرگرایی های کاملاً منفعلانه، توجیه خوی های ناپسندی چون خودرأیی و شوخی تمسخرگونه با برخی از نام های خاص و نظایر این آموزه های منفی را در مثل ها فارسی می توان دید.
بررسی فرهنگ عامّه در رساله جلالیه اثر محتشم کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۶
192 - 218
حوزه های تخصصی:
فرهنگ عامّه میراثی کهن با قلمروی به گستردگی تاریخ بشریّت است که به صورت شفاهی، سینه به سینه و نسل به نسل به شکل تجاربی ارزشمند، به ارث رسیده است. ادبیات عامیانه هر قوم و ملیتّی، برخاسته از فرهنگ و تمدن آن است و اندیشه ها، دیدگاه ها و همچنین سبک زندگی و اقوام و ملل را در گذشته های دور، انعکاس می دهد. هدف از این پژوهش، شناساندن باورها و آداب و سنن رایج در رساله جلالیه اثر محتشم کاشانی است. بنابراین پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا و بر اساس مطالعات کتابخانه ای به «بررسی فرهنگ عامّه در رساله جلالیه اثر محتشم کاشانی» پرداخته است. نتایج حاصل از بررسی ها، نشان می دهد که محتشم کاشانی از بیشتر عناصر فرهنگ عامّه در اثر خود استفاده کرده است و از آن ها در راه جذاب تر و پرمخاطب کردن اثر خود بهره گرفته است و علاوه بر آن از این راه به حفظ سنّت های نیک و کهن نیز کمک شایانی کرده است که در این میان بیشترین بسامد مختص به باورها و عقاید عامّه و ادبیات و اصطلاحات عامّه و همچنین کمترین آن ها به مواردی همچون مشاغل و حرفه ها و آداب و رسوم عامّه اختصاص یافته است.
گشت نُمادها در پهنه اسطوره ها (جُستاری در انگاره های نمادین اسطوره ملک جمشید و دیو سیب دزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
103 - 118
حوزه های تخصصی:
نماد در مفهوم عام، نشانه یا تصویری است که برای ایجاد ارتباط و انتقال پیام به شکل های گوناگون و در مفهوم خاص، همانند یک تصویر خیالی، مثل استعاره مصرّحه، بر بستر عنصر ادبی تشبیه استوار است. نماد در همه انواع ادبی و ازجمله در ادبیّات عامّه و به تبع آن در اسطوره ها، البته به فراخور و تناسب، نقش ایفا می کند. اسطوره ها نیز مانند دیگر مظاهر ادبیات عامّه، بخش عمده ای از میراث ادبی و فرهنگی بشر را می سازند؛ به عبارتی مَظهر هنجارهای فرهنگی، آموزه های اخلاقی، گرایش های روان شناختی، حوادث و فراتاریخ اقوام اند و از دیرباز همزاد و همراه زندگی اقوام و ملّت ها و بخش گسترده ای از حافظه مردم بوده اند. یکی از این نمونه ها در ادبیات فارسی، اسطوره «ملک جمشید و دیو سیب دزد» از مجموعه مشدی گلین خانم است. هدف از نگارش این مقاله، معرفی بیشتر این اسطوره، با رویکردی به شناخت نمادینه ها، وابستگی و درهم تنیدگی اسطوره ها، نمادها و کهن الگوها، انواع نمادهای موجود در آن و از همه مهم تر نشان دادن کارکردها و ظرفیت های عنصر ادبی نماد در اسطوره مدّنظر است. این پژوهش به شیوه اسنادی توصیفی و تااندازه ای تحلیل محتوا انجام می گیرد و سرانجام به این نتیجه می رسد که اسطوره «ملک جمشید و دیو سیب دزد» ظرفیت های گسترده ای ازمنظر نقد و تحلیل نمادشناسی و انواع انگاره های نمادین دارد. مطالعه، بررسی و رمزگشایی نمادهای این اسطوره، به درک مفهوم و شناخت پیام آن کمک می کند؛ نیز لذت خوانش آن را می افزاید و سرانجام خوانش را با موضوع مهم رشد هوشی روانی و شخصیت مخاطب، متناسب می کند.
اهمیت منابع عربی در تدوین تاریخ ادبیات عامه ایران بعد از اسلام (با تأکید بر امثال و حکم و حکایات موجود در آثار ابن مقفع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
55 - 77
حوزه های تخصصی:
به عقیده صاحب نظران، تاریخ ادبیات ایران تاکنون به ادب عامه توجهی نداشته و از دلایل آن وجود موانعی بر سر راه تدوین تاریخ ادب عامه است. به نظر نگارندگان این تحقیق یکی از این موانع، نادیده گرفتن اهمیت منابع عربی قرون نخست اسلامی و نهضت ترجمه در حفظ ادبیات فولکلور ایرانی در تدوین تاریخ ادبیات عامه است؛ اهمیت این منابع در حفظ هویت، شکل اصیل و سیر تطور بسیاری از مؤلفه های فرهنگ و ادب عامه ایرانی به همراه بازتاب چگونگی اختلاط آن با فرهنگ عربی اسلامی است. با وجود این حتی در مهم ترین آثار پژوهشی پیشین نظیر مدخل ادبیات عامیانه دانشنامه زبان و ادب فارسی، کتاب زبان و ادبیات عامه ایران تألیف حسن ذوالفقاری، پژوهش و بررسی فرهنگ عامه ایران تألیف حسینعلی بیهقی و یا کتاب ادبیات عامیانه ایران نوشته محمدجعفر محجوب نیز به اهمیت این منابع در حفظ فرهنگ و ادبیات عامه ایرانی توجه کمتری شده است یا در موارد استثنا نظیر بخشی از مجموعه مقالات «زمینه فرهنگ مردم» نوشته جلال ستاری، صرفاً بر متون حاوی اطلاعاتی درباره اخلاق عامه تأکید شده است. در تحقیق حاضر با هدف تبیین اهمیت منابع عربی در تاریخ ادب عامه ایرانی، بازتاب مؤلفه های ادب عامه به ویژه امثال و حکم و حکایات موجود در آثار ابن مقفع (به دلیل تقدم تاریخی بر دیگر نویسندگان) بررسی شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که آثار ابن مقفع حاوی مجموعه کثیری از مؤلفه های ادب عامه به ویژه امثال و حکم و حکایات تعلیمی است که در تبیین سیر تاریخی، انواع و زمینه استفاده از این مؤلفه ها تا حد زیادی سودمند است.
بچه خوانی در ادبیات عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
309 - 333
بچّه خوانی اصطلاحی است مربوط به دو حوزه ادبیات عامه: تعزیه (شبیه خوانی) و ادبیات مکتب خانه ای. در تعزیه کودکانی که در نقش هایی همچون طفلان مسلم، سکینه و رقیه شبیه خوانی می کنند، اصطلاحاً بچّه خوان نامیده می شوند و در ادبّات مکتب خانه ای نیز منظور از بچّه خوانی، کتاب هایی است که برای آموزش کودکان در دوره قاجار و اوایل پهلوی به صورت منظوم و منثور تألیف می شده است. در این مقاله، پس از تبیین این اصطلاح در تعزیه و ادبیات مکتب خانه ای، به ابعاد مختلف موضوع پرداخته و کوشش شده است تا جوانب مختلف مسئله، جستارگشایی شود. با این هدف، شیوه آموزش و تربیت کودکان در شبیه خوانی به منظور ایفای نقش های گوناگون و نیز منابع و مواد درسی در مکتب خانه ها بررسی می شود. پیش از این درباره بچّه خوانی، صرفاً اطّلاعاتی پراکنده وجود داشته است و مقاله حاضر، از حیث پرداختن مستقل به این موضوع، اهمیت دارد. روش تحقیق در این نوشتار، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطّلاعات، کتابخانه ای و سندپژوهی است.
بررسی و تحلیل مضامین (موتیف ها) در لالایی های آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۲۲۷-۱۸۵
حوزه های تخصصی:
لالایی ها یکی از شاخه های ادبیات عامه و اولین نغمه هایی هستند که از حیث پرداختن به مسائل کودکان در زیرمجموعه ادبیات کودک گنجانده می شوند. با آنکه سرایندگان اولیه لالایی ها گمنام هستند، امّا سادگی زبان و کاربردی بودن لالایی ها در میان مردم، یکی از رازهای ماندگاری این اشعار زیباست. مضمون لالایی های اقوام مختلف، بازتاب افکار و تأملات درونی، دغدغه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و مذهبی مردمان آن جامعه است که بررسی این مضامین ما را با عواطف و افکار فردی و جمعی آن اقوام و شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی آن جامعه بیشتر آشنا می کند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی 120 مورد از لالایی های رایج آذری را که در قالب بایاتی سروده شده است، مورد بررسی قرار می دهد تا ضمن شناساندن این لالایی ها، تأملات درونی، احساسات فردی و اجتماعی، اندیشه های دینی، شرایط اجتماعی و فرهنگی مادران آن روزگار را نیز به تصویر بکشد. در این جستار، لالایی ها براساس مضمون به پنج دسته: مضامین دینی و مذهبی، طبیعت، آرزوهای مادرانه، درون مایه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، خانواده و خویشاوندان تقسیم می شوند؛ که مضمون طبیعت با 42 مورد و آرزوهای مادرانه با 28 مورد، بیشترین بسامد را در بین این مضامین دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد که این مضمون ها دورنمایی از جهان بینی گویندگان لالایی ها، دیدگاه خاص آن ها به زندگی و انسان و آشکارکننده ویژگی های شخصیتی و حساسیت های سرایندگان آن ها هستند که شناخت و تحلیل این مضامین، باعث درک درست مختصات اصلی و زوایای پنهان مفاهیم لالایی ها می شود.
تحلیل مفهوم انتظار در دوبیتی های ادب عامه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۲۰۸-۱۷۳
حوزه های تخصصی:
انتظار از مهم ترین درون مایه های ترانه های غریبانه است. این ترانه ها مضامین مهمی از زندگی، کار و رنج آدمی را شامل می شود و در عین حال با عشق و دلدادگی پیوندی دیرینه دارد. ادبیات عامه، علمی برای شناخت آداب و رسوم و عقاید مردم است که افسانه ها، باورداشت ها، داستان ها، ترانه ها را شامل می شود. ترانه های عامه به دلیل پاسداری از هویت فرهنگی ملی و انتقال احساسات و عقاید گذشتگان ما، بخش مهمی از ادبیات شفاهی محسوب می شوند. در اشعار مازندرانی درون مایه هایی ازجمله انتظار نهفته است که در فرهنگ و زندگی روزمره مردم این دیار ریشه دارد، اما تاکنون به آن پرداخته نشده است. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی قصد دارد مفهوم انتظار را در دوبیتی های ادب عامه مازندران بررسی کند. با مطالعه بیش از هزار دوبیتی مازندرانی، 310 دوبیتی یعنی حدود 31 درصد درون مایه انتظار دیده شده است. براساس یافته های کتابخانه ای و میدانی تحقیق، می توان گفت که ترانه هایی با درون مایه مفهوم انتظار و انتظار عاشق برای بازگشت دوباره معشوق بیشترین بسامد را داراست. علاوه بر آن، انتظار عاشق برای آمدن فصل بهار و شکوفا شدن گل ها و دیدن معشوق، انتظار معشوق برای بازگشت عاشق از خدمت سربازی، انتظار اعضای خانواده برای بازگشت عزیزانشان به شهر و دیار، انتظار کشاورز زحمت کش برای برداشت محصول زراعی و همچنین انتظار پایان غم و غصه، رنج غربت و رسیدن به آرامش و آزادی از جایگاه خاصی برخوردارند.
بررسی و تحلیل تطبیقی خواب و رؤیا در آثار نروال و اشعار مولانا
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲
108 - 128
حوزه های تخصصی:
یکی از مقوله های فرهنگ عامه که از دیرباز در ادبیات باستان و عامیانه مردم نفوذ کرده، خواب و رؤیا و مسئله خیال است. تقریباً می توان گفت تمامی اقوام باستانی به تأثیر آن در زندگی آدمی اعتقاد داشته و «رؤیای صادقه» را نوعی کشف و شهود، پیش بینی و خبر از آینده می پنداشتند. در این پژوهش می کوشیم تا با تطبیق آرای دانشمند بزرگ «مولانا جلال الدین محمد بلخی» و شاعر بزرگ قرن نوزدهم فرانسه «ژرار دو نروال»، نماینده ادبیات فرانسه، خواب و رؤیا را از منظر تطبیق اندیشه های الوهی_انسانی و نیز با رویکرد فراوانی اعتقاد عوام در جهان به مقوله خواب و خواب دیدن بررسی کرده و این همانی اندیشه بشر را از فراسوی زمان و مکان به اثبات رسانیم. می کوشیم تا به تبیین دیدن در معنای واقعی در آموزه-های عامیانه کهن و نیز تعالیم معرفتی _ عرفانی به عنوان توانایی برای طی طریق در مسیر و درک غایت حقایق و نفوذ در ناخودآگاه انسان به سمت تعالی و تزکیه درون بپردازیم.
بررسی ظرفیت های سمک عیار برای اقتباس سریالی پویانمایی با تأکید بر عناصر «شخصیت» و «حادثه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
119 - 138
حوزه های تخصصی:
از آغاز تاریخ سینما، اقتباس از ادبیات، سهم چشمگیری از آثار نمایشی اعم از فیلم های سینمایی، تلویزیونی و سریال ها را در جهان به خود اختصاص داده است. پس از گذشت بیش از یک قرن، توجه به اقتباس از آثار ادبی در ژانر پویانمایی (انیمیشن) روند رو به گسترشی را در سینما تجربه می کند. در این میان، بهره مندی از ادبیات عامه روایت محور برای تولید آثار نمایشی، یکی از بزنگاه های مناسب استفاده از گنجینه ادبیات فارسی است. در این پژوهش تلاش می شود به روش توصیفی تحلیلی و با نگاهی میان رشته ای، ظرفیت های سمک عیار به عنوان یکی از محبوب ترین آثار این نوع ادبی، برای ساخت یک اقتباس سریالی پویانمایی بررسی شود؛ بر این اساس، به نظر می رسد با توجه به ساختار پرماجرا و درون مایه های متنوع و سرگرم کننده در بستر انواع گره افکنی و گره گشایی های بی شمار داستانی که دربردارنده کشمکش های عمل محور و تعلیق ساز و نقاط بحران، اوج و فرودهای فراوان است، این قابلیت وجود دارد تا با گزینش و پرداخت شخصیت های متنوع و محبوب این متن و با تکیه بر انواع موقعیت ها و صحنه پردازی های هیجان انگیز، از آن در ساخت سریالی در ژانر پویانمایی استفاده کرد.
بررسی نقش و جایگاه زنان در ترانه های بختیاری
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۴ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۹
92 - 110
حوزه های تخصصی:
ترانه یکی از پرکاربردترین گونه های ادبیات شفاهی و عامه بختیاری است. در فرهنگ و ادبیات بختیاری حضور انسان در مفهوم فردی و اجتماعی در متون ترانه نقش پررنگی دارد که در این میان نقش زنان بسیار برجسته و حائز اهمیت است. در نوشتار حاضر به نقش زن در ترانه های بختیاری بصورت ویژه پرداخته شده است. در ساختار کلی ترانه ها به هشت دسته اصلی تقسیم شده اند. شیوه بررسی متنها توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر گردآوری و پژوهش میدانی است. زن بختیاری، در غالب موارد خود سازنده ترانه، گوینده و سراینده آن است و در مراحل زندگی متناسب با کاری که انجام می دهد مضامین ابزار و اهداف خود را در قالب ترانه بیان می کند. در عین حال در این پژوهش به ترانه هایی برخورد شد که ساخته و پرداخته زنان نیست، بلکه وصف آنان از زبان مردان است.
بررسی مؤلفه های فانتزی (ادبیّات شگرف) در افسانه های بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
ادبیات عامیانه، جلوه های گوناگون از فرهنگ و تمدن هر قومی است که به شکل افسانه، قصه، ترانه و ... تجلی می یابد. افسانه های بیرجند نیز نمونه گویا و مهمی از نمایش بیرونی فرهنگ مناطق کویری ایران است. این مقاله بر آن است تا با بررسی مؤلفه های فانتزی در افسانه های بیرجند با شیوه تحلیلی توصیفی به این پرسش ها پاسخ دهد که 1. بسامد چه نوع فانتزی و چه شخصیت و قهرمانی در افسانه های بیرجند بیشتر است؟ 2. شگردهای موجود در افسانه های بیرجند برای پیوند دنیای واقعی و شگفتانه کدام است؟ با بازنمایی ویژگی های فانتزی در بیست و سه افسانه بیرجند این نتایج حاصل شد که پنج افسانه از بیست و سه افسانه، از نوع فانتزی جانوری هستند. شخصیت ها ایستا هستند و جز انسان، گاهی دیوها و موجودات فراطبیعی نیز نقش بازی می کنند و حالات انسانی به آن ها منسوب می شود. این شخصیت ها با کارکردها و شگرد سحر و جادو به هدف می رسند. همواره شخصیت های اصلی و فرعی همراه یکدیگرند و با شگردهای عجیب و جادویی و انجام امور شگفتانه، قصّه را به پایان می برند. طرح و ساختار این افسانه ها ساده اند و همه این قصّه ها دارای پیام مستقیم و غیر مستقیم است و هر خواننده با توجه به شرایط روحی و اجتماعی و فضای افسانه برداشتی آزادانه از آن دارد و غالب افسانه ها مفاهیم اجتماعی را به خواننده منتقل می کنند که خود بیانگر ویژگی چندصدایی این افسانه هاست و همچنین برخی از آن ها با توجه به شرایط اقلیمی و اجتماعی از نوع آگاهی گر هستند.
بررسی تطبیقی احادیث اسلامی، عهد قدیم و ادبیات عامّه؛ مطالعه ی موردی یکی از قضاوت های منسوب به علی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۸)
52 - 70
حوزه های تخصصی:
در کتاب الارشاد، قضاوتی از علی علیه السلام پیرامون نزاع دو زن بر سر مادریِ یک کودک گزارش شده. پژوهش پیش رو، در پی این است که با ارائه ی شواهدی بر اساس رویکرد تطبیقی، نشان دهد این گزارش یک داستان غیر واقعی و در زمره ی داستان های فولکلور است. ابتدا با بررسی واژه «عامه و خاصه» که شیخ مفید این گزارش را به آنان نسبت داده، ادعای ادبیات عامه بودن گزارش تقویت شده. سپس نشان داده شده این داستان با همین ریخت و ساختار، در عهد عتیق که پیش از اسلام تدوین گردیده به حضرت سلیمان منتسب شده. در ادامه نیز با بررسی یک متن آلمانی، این گمانه به قوت می رسد که نسخه ی علوی داستان مانند بسیاری از نسخه های دیگر آن در ملل مختلف، داستانی عامیانه است.
تحلیل و بررسی جایگاه زنان در ضرب المثل های شهر دهاقان بر بنیاد تحریف های شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
25 - 44
حوزه های تخصصی:
ادبیات شفاهی هر منطقه نوعی از ادبیات عامیانه محسوب می گردد که می توان از طریق تحلیل و بررسی آن، به شناخت جنبه های مختلف فرهنگ و ادبیات حاکم بر آن منطقه و طرز تفکر مردمانش پرداخت. ضرب المثل یکی از اجزاء ادبیات عامه است. برخی از ضرب المثل ها سو گیری جنسیتی دارند. در هر فرهنگی ضرب المثل های جنسیتی، نشان دهنده موقعیت اجتماعی زن و مرد است. در این ضرب المثل ها توقعات و خواست های جامعه از هر جنس (زن و مرد) مشخص شده است. بررسی جایگاه زنان در ضرب المثل های رایج در شهر دهاقان - از توابع اصفهان- می تواند نشان دهنده تفکر و ذهنیت مردمان این منطقه درباره زنان باشد. هدف از این پژوهش که به روش کتابخانه ای – میدانی انجام شده بررسی این ضرب المثل ها بر بنیاد تحریف های شناختی است که زیر مجموعه خطاهای شناختی و جزء مباحث علم روانشناسی محسوب می شود. بررسی ضرب-المثل ها بر بنیاد مذکور، تاحدی درک و شناخت دقیقی از جایگاه زنان در این شهر ارائه خواهد داد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در شکل گیری ضرب المثل های جنسیتی در شهر دهاقان برخی از تحریف های شناختی دخیل بوده اند که عبارتند از: تفکر همه یا هیچ، تعمیم مبالغه آمیز، نتیجه گیری شتابزده، استدلال احساسی، بایدها و نبایدها، برچسب زدن.
طبقه بندی موضوعی چیستان در ترکی قشقایی
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به طبقه بندی موضوعی چیستان های موجود در گویش ترکی قشقایی پرداخته شد. چیستان ها به دلیل اهمیتی که در بازتاب فضای فکری و هویت فردی و اجتماعی یک قوم دارند، از مباحث ارزشمند در مطالعات زبانی محسوب می شوند. با توجه به اینکه تاکنون تحقیقات چندانی در این زمینه صورت نپذیرفته است انجام پژوهش هایی از این دست ضرورت می یابد. جستار پیش رو به روش کتابخانه ای و با استفاده از 320 چیستان برگرفته از کتاب »قاشقایی تاپماجالاری (بو لماجالار) (مجموعه چیستان های فولکلور قشقایی)» تالیف میرزایی (1396)، انجام پذیرفته است. شواهد به دست آمده نشان داد موضوعاتی چون انسان، روحیات و عواطف انسانی، گیاهان، و خوراکی ها، حیوانات و اجزاء حیوانی، عناصر و اجزاء طبیعت، علوم و معارف بشری، ابزار و محصولات بشری و امور روزمره در زندگی عشایری محوریت موضوعات چیستان های قشقایی را شامل می شوند. در این میان، موضوعاتی چون ابزار و محصولات بشری با 94 مورد و پس از آن حیوانات و اجزاء حیوانی با 52 مورد، بیشترین و علوم و معارف بشری با 14 مورد کمترین کارکرد موضوعات مربوط را در میان چیستان های قشقایی به خود اختصاص داده اند.