از جمله مفاهیم قابل توجه در مطالعات انسان شناختی توجه به زبان و فرهنگ است. زبان به تعبیر ادوارد بارنت تایلور یکی از عناصر فرهنگی است که پس از عبور از فرهنگ در سطح فرهنگ عامه با تولیدات ادبی به نقش آفرینی های نوینی در زندگی فرهنگی و اجتماعی انسان ها می پردازد. از آن جمله می توان به داستان ها و افسانه های قومی اشاره نمود که این تولیدات لایه هایی از فرهنگ جامعه انسانی را بر می تابد. این مقاله با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا و با بهره گیری از دیدگاه اشتراوس وگریماس، به بررسی ساختار زبان شناختی برخی از قصه های لری که در آن بر رابطه زن، باروری و آب تأکید شده می پردازد و ارتباطات آن با جهان اجتماعی و فرهنگی را نشان می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد ساختار زبان شناختی این قصه ها با ویژگی های فرهنگی و انسان شناختی منطقه دارای رابطه است. زنان به عنوان کنش گرانی فعال، در پی نیل از وضعیتی وضیع به شریف در سلسله مراتب اجتماعی به طور عمده از طریق باروری و ازدواج، در فرهنگی به کنش می پردازند که در آن ارتقاء این قشر اجتماعی اغلب از طریق پدیده های بالا میسّر است. هم چنین واکاوی بافت فرهنگی و مردم شناختی نشان داد عناصر و مولفه های این قصه ها دارای ریشه های تاریخی در تمدن بومی نجد ایران بوده و در پدیده های مختلفی چون الهه های آب و باروری، آئین ها و مناسک مردمی و اسطورهای آب و باروری خودنمایی کرده و حاکی از زنده بودن و تجدید حیات عناصر و نمادهای های فرهنگی یادشده در فرهنگ و زندگی روزمره مردم این منطقه است.