مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تروما
حوزه های تخصصی:
زمان سنجى گردش کار بیماران در بخش اورژانس، بر بسیارى از فرایندهاى این بخش تأثیر مى گذارد. هدف این مطالعه بررسى زمان سنجى گردش کار بیماران در بخش اورژانس بیمارستان شهداى هفتم تیر تهران و ارتباط آن با عوامل مختلف در یک دوره زمانى 10 روزه بود. روش بررسی: در این پژوهش مشاهده اى مقطعى، از پرونده ى 649 بیمار اطلاعات دموگرافیک، نوع بیمارى، نحوه ى مراجعه به بخش اورژانس، زمان هاى لازم، درخواست یا عدم درخواست آزمایش ها و ویزیت سایر سرویس ها، استخراج ؛وداده ها مستقل تحلیل شد. t و آزمون آمارى SPSS توسط نرم افزار یافته ها: متوسط فاصله ى زمانى بین تریاژ تا ویزیت پزشک، 22 دقیقه، ویزیت پزشک تا تعیین تکلیف، 210 دقیقه، تعیین تکلیف تا خروج بیماران، 51 دقیقه و تریاژ تا تعیین تکلیف، 243 دقیقه است. این زمان ها با جنس بیمار و نوع بیمارى و شیفت کارى، رابطه ى آمارى معنادار ندارند، ولى با نحوه ى ورود به بخش اورژانس، درخواست تصویربردارى و آزمایش، بین درخواست ویزیت جراحى و جراحى عصبى و فواصل زمانى تریاژ تا ویزیت پزشک و ویزیت پزشک تا تعیین تکلیف؛ و تعیین تکلیف تا خروج بیماران و تریاژ تا تعیین تکلیف، به ترتیب ارتباط آمارى معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: متوسط زمان بین تریاژ با ویزیت پزشک و ویزیت پزشک تا تعیین تکلیف و متوسط مجموع زمان بین تریاژ و تعیین تکلیف در این مرکز (تروما)، در حد استاندارداست. نحوه ى مراجعه و درخواست آزمایش هاوویزیت سرویس های جراحى و جراحى عصبى بر این زمان هامؤثر است..
بررسی فراوانی موارد ضرب و جرح ناشی از نزاع در مراجعین به واحد معاینات سرپایی مردان ستاد مرکزی سازمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سوانح و حوادث از جمله مهم ترین علل مرگ و میر و معلولیت در جهان محسوب می شوند. تصادفات، منازعات و حوادث شغلی از مهم ترین علل ایجاد آسیب بوده و در این بین صدمات ناشی از نزاع سهم عمده ای را به خود اختصاص می دهد به گونه ای که طبق آمار به دست آمده از مراجعین به بخش معاینات پزشکی قانونی سراسر کشور50% از مراجعین سال 1381 متعاقب نزاع به این سازمان مراجعه نموده اند. در این مقاله با بررسی اپیدمیولوژیک موارد نزاع در مراجعین به سازمان پزشکی قانونی کشور و بررسی نقش متغیرهای مختلف در این زمینه در نظر داریم گامی جهت روشن شدن اذهان عمومی برداریم. روش بررسی: جمعیت مورد مطالعه در این پژوهش مردان ارجاعی به ستاد سازمان بوده اند که جهت بررسی آسیب های ناشی از نزاع و اخذ نظرات کارشناسی در خصوص آسیب های وارده در یک دوره زمانی سه ماهه به بخش معاینات مردان واحد مرکزی استان تهران مراجعه کرده اند. 300 مورد از مراجعین علاقمند به همکاری در این طرح پژوهشی انتخاب شده و ضایعات آنان به همراه سایر اطلاعات مورد نیاز در پرسشنامه های مخصوص جمع آوری گردیده و سپس به کمک روش های آماری، مورد آنالیز و بررسی قرار گرفته است. یافته ها: جنسیت طرف دعوا (ضارب) در 3/95% موارد مذکر و در 7/4% موارد مؤنث بوده است. در موارد نزاع در 9/7% موارد سابقه مصرف مواد مخدر و در 5/2% موارد مصرف الکل و در 8/1% موارد سابقه مصرف دارو در فرد مضروب وجود داشته است. از بین آسیب های ایجاد شده بیشترین مورد را خراشیدگی و کمترین آن را شکستگی تشکیل داده است. بر طبق آنالیز داده ها در اکثر موارد (2/75%) در همان روز فرد مضروب به واحد معاینات مراجعه کرده است و آسیب هایی نظیر پارگی عمیق، کبودی، قرمزی، تورم و سیاه شدگی بین این دو طیف قرار می گیرند. از نظر میزان تحصیلات در بیشتر موارد (3/34%) تحصیلات در حد متوسطه بوده و در توزیع شغلی بیشتر موارد را شغل آزاد و پس از آن کارگران تشکیل داده اند. بر طبق آنالیز آماری به دست آمده دراکثر موارد (6/41%) مشت، در 5/14% موارد جسم سخت و در 5/10% موارد سلاح سرد عامل ایجاد آسیب بوده و در بررسی آسیب های وارده توسط سلاح سرد یا جسم برنده مورد استفاده در نزاع، کارد به عنوان بیشترین سلاح به کار رفته قلمداد شده است (64%) و قمه و تیغ موکت بری، شیشه شکسته و سایر ابزارها در مرتبه های بعدی قرار دارند. از نظر توزیع فراوانی سنی فرد ضارب و مضروب اکثراً در بین سنین 30-20 سالگی قرار دارند. از نظر فراوانی محل ایراد ضربه در بیشتر موارد آسیب به سر و صورت و کمترین آن در ناحیه کمر و پهلوها ذکر شده است. نتیجه گیری: نتایج حاصله نشانگر اهمیت بررسی بر روی ضایعات ناشی از ضرب و جرح بوده و بیانگر آن است که با ارایه راهکارهای مناسب و فرهنگ سازی در تمام زمینه ها از جمله افزایش میزان آگاهی افراد از تأثیر سوء مصرف مواد مخدر و الکل بر ایجاد نزاع و آسیب های ناشی از آن، افزایش سطح علمی و آگاهی عمومی، منع حمل ادوات و وسایل ایجاد ضرب و جرح نظیر چاقو و در نظر گرفتن جریمه های سنگین در صورت کشف آن ها و رواج فرهنگ سازش و توسل به قانون به جای انتقام گیری های شخصی می تواند نقش مؤثری در کاهش این گونه آسیب ها به همراه داشته باشد.
بررسی اثربخشی بازی درمانی تحولی مبتنی بر دلبستگی بر علایم اختلال آسیب دیدگی تحولی کودکان 3 تا 9 سال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر کارایی بازیدرمانی تحولی مبتنی بر دلبستگی را در اختلال آسیبدیدگی تحولی کودکان سنجید.
روشکار: این مطالعهی از نوع نیمهآزمایشی با گروه شاهد بود که در سال 1388 در مشهد انجام گرفت. از مراجعهکنندگان به کلینیک فوقتخصصی اطفال بیمارستان ابنسینا و دکتر شیخ، 14 کودک 3 تا 9 ساله که مطابق معیارهای وندرکولک دچار اختلال آسیبدیدگی تحولی بوده و والدین ایشان رضایت به شرکت در مطالعه داشتند، به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. مادران، پرسشنامههای یول جهت سنجش میزان تنش کودکان و تنش والدین-فرم کوتاه جهت بررسی تنش والدین را پاسخ گفتند. در پایان 10 جلسه بازیدرمانی، والدین دو گروه مجددا آزمونها را تکمیل نمودند. نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای تی مستقل و زوجی و مجذور خی تحلیل شدند.
یافتهها: تفاوتی بین دو گروه در متغیرهای جنس، سن و تحصیلات کودکان و سن و تحصیلات مادران وجود نداشت (05/0<P). تفاوت نمرات مقیاس یول، پرسشنامهی تنش والدین-فرم کوتاه و زیرمقیاس پریشانی والد آن بین دو گروه پیش از انجام درمان، بدون معنی (به ترتیب 10/0=P، 34/0=P و 52/0=P) و پس از آن، معنیدار (به ترتیب 001/0>P، 01/0=P و 01/0=P) بود. تفاوت نمرات زیرمقیاس کودک مشکل بین دو گروه پیش و پس از انجام درمان، بدون معنی (به ترتیب 86/0=Pو 14/0=P) بود. نمرهی زیرمقیاس اختلال عملکرد در ارتباط کودک-والد در طی درمان در گروه آزمون تفاوت معنیدار یافت (01/0=P) ولی در گروه شاهد چنین نشد (52/0=P).
نتیجهگیری: بازیدرمانی تحولی مبتنی بر دلبستگی باعث کاهش تنش تجربه شده توسط کودکان و مادران ایشان میشود.
همبودی تروماهای متعدد، دلیریم، مانیا و مصرف مواد: معرفی یک بیمار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
صدمات مغزی به دنبال ضربات جمجمه، امروزه یکی از موارد شایع اورژانس ها می باشد و اغلب عواقب روان پزشکی متعددی را به بار می آورد. از آن جایی که برخی مشکلات دیگر روان پزشکی مانند اختلالات خلقی و مصرف مواد از عوامل زمینه ساز این ضربات می باشد، پیچیدگی علایم و تظاهرات ناشی از این مجموعه در بسیاری از موارد باعث بروز مشکلات تشخیصی و درمانی متعددی می گردد. بدیهی است که وقتی دلیریم (Delirium) و برخی عوارض دیگر ناشی از درمان های جراحی هم به این مجموعه اضافه گردد، مشکلات اداره بیمار بسیار بیشتر می شود. در مقاله حاضر پس از معرفی بیمار، جوانی با مجموعه ای از این مشکلات، یعنی: ضربه مغزی منجر به بیهوشی، دلیریم، مانیا و مصرف مواد مخدر به بحث در مورد تشخیص های افتراقی و اداره آن ها پرداخته شد.
پیش بینی ناگویی خلقی در نوجوانان بر اساس تروماهای اوایل زندگی و نگرش به والدین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش ها دریافته اند که بین ناگویی خلقی و طیف گسترده ای از بیماری ها از جمله اختلالات خلقی، اختلالات خوردن، سوءمصرف مواد، بیماری های قلبی عروقی، بیماری دیابت، آرتریت روماتوئید، بیماری التهابی روده، سرطان، بیماری های تنفسی و دردهای مزمن، همبستگی مثبت وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی ناگویی خلقی بر اساس تروماهای اوایل زندگی و نگرش نسبت به پدر و مادر است.
روش کار: در این پژوهش همبستگی متعارف در سال 92-1391، نمونه ای به حجم 300 نفر (150 دختر و 150 پسر) از دانش آموزان دبیرستان های شیراز، به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شد. ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری داده ها شامل مقیاس تروماهای اوایل زندگی، مقیاس نگرش نسبت به پدر و مادر، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ی 18 و روش همبستگی متعارف استفاده شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش بیانگر این است که الگویی از نمرات بالا در دشواری در شناسایی هیجانات و دشواری توصیف هیجانات با الگویی از نمرات بالا در تروماهای دوران کودکی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر همبسته هستند (001/0>P). بنابراین، ترکیب دشواری در شناسایی هیجانات و دشواری در توصیف هیجانات پایین، احتمال وجود تروماهای دوران کودکی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر را پایین می برد.
نتیجه گیری: بنا بر نتایج، تروماهای اوایل زندگی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر، قادر به پیش بینی دشواری در توصیف و شناسایی هیجانات بوده و واریانس قابل توجهی از شاخص بقا را تبیین می کنند.
تأثیر عوامل ایجادکننده ترومای سازمانی برمیزان ترک خدمت کارکنان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر باهدف بررسی تأثیر عوامل ایجادکننده ترومای سازمانی بر ترک خدمت کارکنان نظامی انجام پذیرفته که ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش، توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش را 571 نفر از کارکنان دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره) تشکیل داده اندو با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و بر اساس جدول مورگان تعداد 230 نفر انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 34 گویه که بر اساس طیف لیکرت تنظیم شده بود. جهت محاسبه روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوی و استفاده از نظریات خبرگان و جهت محاسبه پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب مذکور 81/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از اطلاعات جمعیت شناختی (آمار توصیفی) و در بخش استنباطی نیز برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی، ضریب رگرسیون چندمتغیره، آزمون t برابری و نابرابری واریانس ها و آنالیز واریانس (ANOVA) استفاده گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که بین ابعاد ایجادکننده ترومای سازمانی و ترک خدمت کارکنان رابطه معنی داری وجود دارد و سهم تأثیرگذاری هریک از این عوامل متفاوت می باشد. همچنین این تأثیر بر اساس جنسیت، نوع استخدام، سنوات خدمت و پست سازمانی بر کارکنان با یکدیگر متفاوت است.
پیش بینی افسردگی بر اساس تروماهاي اوایل زندگی و طرح واره های ناسازگار اولیه در کودکان 7 تا 12 سال
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که کودکان باعزت نفس پايين مستعد ابتلا به افسردگي هستند و از طرفي علائم افسردگي بر کيفيت زندگي، عملکرد تحصيلي و کارکرد اجتماعي آن ها تأثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین تروماهای اوایل زندگی و طرح واره های ناسازگار اولیه به عنوان پیش بین ابعاد افسردگی در نمونه ای از دانش آموزان 7-11 ساله بود که به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از همه شرکت کنندگان خواسته شد به پرسشنامه ی افسردگی کودکان و نوجوانان، پرسشنامه ی تروماهای دوران کودکی و پرسشنامه ی طرح واره های ناسازگار اولیه برای کودکان پاسخ دهند. به طورکلی، یافته ها نشانگر این هستند ترکیب خطی از متغیرهای پیش بین با افسردگی همبستگی چندگانه معنی دارد (21/5=F و 01/0 P=) بر این اساس می توان بیان داشت که سؤال پژوهش حاضر تائید می شود. باملاحظه ی نتایج دریافت که از بین متغیرهای پیش بین، تروماهای اوایل زندگی 01/0 p=و 16/0- = و طرح واره های ناسازگار اولیه 05/0 p=و 07/0- = نقش معنی داری در پیش بینی افسردگی دارد.
زن در ادبیات از تروما (روان زخم) به خودشناسی رسیدن
منبع:
زن و فرهنگ سال ششم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
67-79
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش در این مقاله، روان زن و ادبیاتی است که توانسته آنرا به تصویر بکشد. باید قبول کنیم که "ادبیات اساسی ترین و اصلی ترین رکن هنر به شمار می رود که سایر رشته های هنری را تحت تاثیرقرار می دهد" )آذر، 1387 (. نویسنده ی زن همانطوری که هلن سیزو ) 1976 ( معتقد است باید به فرم نوشتار زنانه بنویسد، بدین معنی که یک نوشتار باید به سبک متغیر و با قدرت سیاسی بتواند امیال زنانه را در زبانی بکار ببرد که افکار مرد سالارانه را بشکند. زنان در نوشته های ادبی مارگرت اتوود داستان تروما، رنج ها و مشکلات روحی خود را بیان می کنند، آنها از شناخت خود نسبت به جامعه ای که در آن زندگی می کنند می نویسند به این دلیل که بتوانند خواننده ای را بیابند که به حرف های آنها گوش کند و با روایت کردن داستان هایشان درد و ترومای خود را کم کنند و هم اینکه به خوانندگان خود درسی بدهند که به شناخت و بصیرت برسند. آنها زمان گذشته، حال و آینده را به هم ربط می دهند. بدین معنی که در زمان حال می توانیم از گذشته ی خود و خطاهای خود درس عبرت بگیریم و درس موفقیت را در آینده بسازیم.پس در نتیجه باید همانند شخصییت های اتوود بپذیریم که زندگی به معنی راحت زیستن نیست بلکه باید با انگیزه زیستن و تغییر یافتن را سر لوحه کارهای خود قرار دهیم. باید قبول کرد که زندگی به معنی ماندن و یا رفتن نیست بلکه به سادگی زیستن است.
ارتباط تروما و بهزیستی روان شناختی: نقش واسطه ای ترس از شادی و ناگویی خلقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بهزیستی روان شناختی پذیرش خود، استقلال، روابط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی، رشد شخصی و تسلط بر محیط است. عوامل متعددی بر بهزیستی روان شناختی تأثیر دارند؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای ترس از شادی و ناگویی خلقی در ارتباط با تروما و بهزیستی روان شناختی بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. برای این منظور ۲۶۲ نفر از دانشجویان دانشگاه های البرز و علم و فرهنگ به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ترس از شادی ( FSH )، بهزیستی روان شناختی، ناگویی هیجانی تورنتو ( TAS ) و ترومای دوران کودکی ( CTQ ) پاسخ دادند. تحلیل داده ها نیز با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ۸.۸۵ LISREL انجام شد. همچنین برای برآورد آمار توصیفی از نرم افزار SPSS۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری برازش دارد (۰۵۵/۰= RMSEA ، ۹۲/۰= CFI ،۵۸۸/۲= x ۲ /df ). نتایج تحلیل نشان دادند که تروما و آسیب دوران کودکی با میانجی گری ناگویی خلقی و ترس از شادی قادرند بهزیستی روان شناختی را پیش بینی کنند، به نحوی که ناگویی خلقی و ترس از شادی به طور مثبت و غیرمستقیم قادر به پیش بینی بهزیستی روان شناختی بودند. نتیجه گیری: می توان بر اساس یافته های پژوهش نتیجه گرفت که ترس از شادی و ناگویی هیجانی در رابطه بین ترومای دوران کودکی و بهزیستی روان شناختی نقش واسطه ای دارند. توجه به این مکانیسم تأثیر می تواند در بهزیستی افراد و نیز مداخلات مؤثر بر ترومای دوران کودکی مؤثر باشد.
تأملی بر نقش ترومای سازمانی بر بدبینی سازمانی با نقش تعدیلگر سرمایه روان شناختی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
117 - 136
هدف: برخورداری کارکنانِ دانشگاه سمنان از مفهوم سرمایه روان شناختی مثبت موجب می شود تا علاوه بر مقابله بهتر در برابر موقعیتهای استرس زا و ضربه های روحی و روانی وارده بر دانشگاه، کمتر دچار تنش شوند؛ لذا این گونه کارکنان دارای سلامت روان شناختی بالاتری نیز می باشند. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر ترومای سازمانی بر بدبینی سازمانی با نقش تعدیلگری سرمایه روان شناختی بود. روش: این مطالعه از نوع پیمایشی- مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان دانشگاه سمنان بود. با توجه به جدول کرجسی- مورگان نمونه ای به تعداد 213 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها سه پرسشنامه استاندارد ترومای سازمانی؛ بدبینی سازمانی و سرمایه روان شناختی بود که پایایی آنها به ترتیب با محاسبه آلفای کرونباخ 89/0، 85/0 و 92/0 تأیید شده بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شد. یافته ها: ترومای سازمانی تأثیر مثبت و معناداری بر بدبینی سازمانی دارد(ضریب بتا: 403/0، تی=249/5). همچنین سرمایه روان شناختی رابطه بین ترومای سازمانی و بدبینی سازمانی را با بتای 025/0- و آماره آزمون 540/2 تعدیل می کند. نتیجه گیری: سرمایه روان شناختی به وسیله افزایش خودکارامدی، امید، خوش بینی و تاب آوری موجب کاهش ترومازدگی می شود.
دور الاتجاهات المعنویه وأسالیب التفکیر فی توقع التعافی بعد التعرض للإصابه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۲۸ سال ۱۴۴۳ شماره ۳
123-143
یسعی البحث الراهن إلی تحدید دور الاتجاهات المعنویه وأسالیب التفکیر فی توقع التعافی بعد التعرض للإصابه بین مصابی الحرب المفروضه. اعتمدنا فی البحث الراهن علی المنهج الوصفی – الترابطی. وتکونت أفراد عینه البحث من 362 شخصاً من مصابی الحرب المفروضه العراقی ه الایرانیه (وکانت إصابات 267 منهم تتراوح بین 25 بالمئه إلی 49 بالمئه فیما کانت إصابه 95 شخصاً بین 50 إلی 70 بالمئه. ینتمی أفراد عینه البحث إلی مدن محافظه طهران، وقد تم اختیارهم بصوره عشوائیه وقمنا بعملیه تقییمیه استناداً إلی استماره الاتجاهات المعنویه لجابر وآخرین (2012م)، والتعافی بعد التعرض للإصابه لتدسجی وکالهون (2011م) وأسالیب التفکیر لاسترنبرغ وواغنر (1979م). أظهر تحلیل نتائج الارتباط والانحدار لرجرسیون متعدد المتغیرات أنّ هناک علاقه داله بین المیول الروحیه والمعنویه وبین أسالیب التفکیر ما بعد الإصابه لدی مصابی الحرب. والمیول المعنویه ( Beta=0.711 ) وأسالیب التفکیر التشریعیه ( Beta=0.559 )، یمکن أن تتوقع التعافی بعد الإصابه بشکل دال ( p<0.01 ) .کما تمکنت المیول المعنویه وأسالیب التفکیر من تفسیر 65٪ من التغییرات فی التعافی بعد الإصابه. تدعم النتائج حقیقه أنّ الروحانیات والمیول الروحیه المیول الروحیه إلی جانب أسلوب التفکیر قد اضطلع بدور مهمّ ومؤثّر للغایه فی التعافی بعد الإصابه لدی مصابی الحرب. لذلک، یبدو أنه من الضروری تصمیم برامج تعلیمیه أو إرشادیه لمصابی الحرب وفقاً لهذه النتائج.
جو اخلاقی عامل ترومازای حسابداران و حسابرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
97 - 110
حوزه های تخصصی:
جو اخلاقی نامناسب می تواند موجب ایجاد لطمات روحی به حسابداران و حسابرسان شود و موجب تأثیر نامطلوب در تصمیم گیریهای اخلاقی آنها گردد . هدف از این پژوهش بررسی اثر انواع جو اخلاقی بر ترومای ( لطمه روحی) وارده برحسابداران وحسابرسان بانکها است . به همین منظور بانک مسکن مورد مطالعه قرار گرفت.
برای انجام این پژوهش از روش تحقیق آمیخته استفاده شد. در قسمت کیفی نمونه آماری یازده نفری از خبرگان بانکی بصورت غیر تصادفی و هدفمند انتخاب و با استفاده از پرسشنامه نیمه ساختارمند مصاحبه شدند و هجده شاخص برای سنجش پنج نوع جو اخلاقی و نه شاخص برای سه نوع عامل موثر بر ترومای وارد بر حسابداران شناسایی شد. روش تحقیق کمی از نوع توصیفی و همبستگی بود. بر مبنای داده های به دست آمده از مصاحبه ها و سه پرسشنامه جو اخلاقی ویکتور و کولن و اعتماد سازمانی الونن و عملکرد شغلی پودساکف پرسشنامه ای تدوین شد و بین هشتاد و چهار نفری از حسابداران و حسابرسان بانک مسکن توزیع شد و نتایج حاکی از اثر مثبت و معنی دار جو ابزاری و اثر منفی و معنی داری جو های اخلاقی حرفه گرایی، مقرراتی، مستقل و مراقبتی روی ترومای حسابداران بود.همچنین جو اخلاقی ابزاری قوی ترین جو اخلاقی حاکم بر حسابداران شناسایی شد.
رابطه بین رشد پس از سانحه و معنای زندگی با نقش واسطه ای بهزیستی معنوی در بیماران بهبودیافته از ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بهزیستی معنوی در ارتباط بین رشد پس از سانحه و معنای زندگی در بیماران بهبودیافته از کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نظر هدف، جزء مطالعات بنیادی بود. جامعه موردمطالعه پژوهش، شامل کلیه ی بیماران بهبودیافته از کرونا تا اردیبهشت سال 1400بود. تعداد 395 نفر (281زن، 114مرد) از بیماران بهبودیافته کرونایی از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. نمونه موردمطالعه پژوهش به پرسشنامه های رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون(1996)، پرسشنامه معنا در زندگی(2006) و پرسشنامه بهزیستی معنوی (1992) پاسخ دادند. از بین این تعداد، 220 نفر (157زن، 63 مرد) این بیماری را تجربه ای استرس زا می دانستند و شرایط لازم برای ورود به پژوهش را داشتند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار AMOSو LISREL انجام شد. یافته های حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری، نشان دهنده اثرمستقیم رشدپس از سانحه بر بهزیستی معنوی و معنای زندگی می باشد. همچنین اثر غیرمستقیم رشد پس از سانحه بر معنای زندگی از طریق بهزیستی معنوی نیز تایید شد. بنابراین بهزیستی معنوی واسطه ای در ارتباط رشد پس از سانحه با معنای زندگی در بیماران بهبودیافته از کرونا بود.درواقع این افراد از طریق بهزیستی معنوی به بازآفرینی معنای زندگی خود می پردازند. بنابراین می توان انتظار داشت که معنای زندگی افراد بهبودیافته از کرونا به واسطه بهزیستی معنوی تقویت و یا تغییر یابد.
بررسی دموگرافیک بیماران منتقل شده توسط هلیکوپتر امداد به بیمارستان امام خمینی (ره) تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: باتوجه به ضروررت کاهش زمان انتقال ودرمان بیماران، مسئله انتقال بیماران به وسیله هواپیما یا هلی کوپتر می تواند نقش مهمی درکاهش مرگ و میر بیماران ایفا می نماید هدف از این مقاله بررسی دموگرافیک بیماران منتقل شده توسط هلیکوپتر امداد به بیمارستان امام خمینی (ره) تهران، با هدف ضرروت مناسب برای تریاژ مصدومان و استفاده مناسبتر از امکانات می باشد. روش ها: دراین مطالعه پرونده های بیماران منتقل شده توسط اورژانس هوایی به بیمارستان امام خمینی (ره) از شروع پایه گذاری اورژانس هوایی (خرداد 1379 ) تا پایان اسفند 1380 مورد بررسی از لحاظ اپیدمیولوژی تروما و چگونگی خدمات دهی اورژانس قرار گرفتند. یافته ها: از 158 بیمارمورد مطالعه 92% بیماران بر اثر تصادف آسیب دیده بودند. شایع ترین محلهای آسیب اندام ها و سپس سر وگردن بود و شدیدترین آسیب دربیماران مولتیپل ترومای دچار آسیب به سر وگردن و توراکس دیده شد. میانگین فاصله زمانی بین ورود بیمار به اورژانس واولین ویزیت پزشک 23 دقیقه بود و اکثر بیماران در سرویس جراحی عمومی وسپس در سرویس ارتوپدی مورد درمان قرار گرفته بودند . نتیجه گیری: استفاده از معیار مناسب جهت غربالگری بیماران امداد هوایی ضروری به نظر می رسد. همچنین تعداد بالای بیماران نیازمند خدمات سرویس اورتوپدی و جراحی عمومی نشانهء لزوم تجهیز بیشتر نیرو و امکانات امداد هوایی در این زمینه است.
بررسی اپیدمیولوژیک بیماران ترومایی مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر اراک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: امروزه تروما بعنوان یک علت مهم مرگ و میر و ناتوانی در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است. از آنجا که شناسایی وسعت مساله در هر منطقه به منظور ارایه راهکارهای در جهت پیشگیری و کاهش تروما از اهمیت خاصی برخوردار است، مطالعه حاضر به منظور بررسی اپیدمیولوژیک بیماران ترومایی مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر اراک در سال 1385 انجام شد. روش کار: در این مطالعه توصیفی مقطعی اطلاعات 813 بیمار ترومایی مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر اراک در سال 1385 استخراج شد. این اطلاعات شامل متغیرهای دموگرافیک، محل رخداد حادثه و نوع آن، نوع تروما (نافذ، بلانت)، مصرف سیگار یا مواد مخدر حین حوادث رانندگی، بستن کمربند ایمنی حین حادثه رانندگی، نحوه انتقال بیمار به بیمارستان و عامل ایجاد تصادف رانندگی بود. یافته ها: حوادث رانندگی با 351 مورد (43%) و پس از آن حوادث کاری با 171 مورد (21%) بیشترین علل تروما بودند. بیشتر بیماران مرد (74%)، در گروه سنی 44-20 (53%) و با تحصیلات کمتر از دیپلم (64%) بودند. بیشتر حوادث در بیرون از شهر رخ داده بود (704 مورد، 87%) و اکثر بیماران (690 نفر، 85%) توسط مردم به بیمارستان منتقل شده بودند. در 693 مورد (85%) تروما از نوع بلانت بود. حین حادثه رانندگی، 16 نفر (5%) مشغول مصرف سیگار بوده و 6 نفر (2%) هم نارکوتیک مصرف کرده بودند. همچنین تنها 64 نفر (18%) از کمربند ایمنی استفاده کرده بودند. عامل ایجاد تصادف در 200 مورد (57%) وسیله نقلیه، در 65 مورد (18%) انسان و در 86 مورد (25%) اشیا و موانع بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که همانند دیگر مطالعات شایعترین علت تروما حوادث رانندگی است و بیشترین افراد در معرض خطر مردان جوان هستند. همچنین دومین علت شایع تروما حوادث شغلی بود. از آنجا که صدمات ناشی از تروماها و حوادث یکی از چالش های بزرگ بهداشت عمومی است، از اینرو آموزش و فرهنگ سازی برای استفاده از کمربند ایمنی و کلاه ایمنی توسط رانندگان وسایل نقلیه و موتورسواران و نیز انجام اقدامات ایمنی حین انجام کار از مهمترین عوامل پیشگیری از اینگونه حوادث می باشد.
بررسی ارتباط بین اختلالات روانی و مشکلات گوارشی در بین آسیب دیدگان ناشی از تروما پس از زلزله بم در بیمارستان شهر کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
Journal of Rescue and Relief (امداد و نجات) دوره پنجم پاییز ۱۳۹۲ (۲۰۱۳ م) شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
۴۰-۵۷
مقدمه: مطالعات گوناگون حکایت از افزایش مشکلات گوارشی پس از زلزله دارد. از آنجا که در برخی مطالعات، ریشه مشکلات گوارشی در اختلالات روانی و نیز شیوع بالای اختلالات روانی پس از زلزله گزارش گردیده است، این مطالعه بر آن است تا ارتباط بین نشانه های اختلالات روانی و مشکلات گوارشی در بین مصدومین ترومای ناشی از زلزله بم در سال 1382 را در یکی از بیمارستان های شهر کرمان بررسی کند. روش ها: در این مطالعه مقطعی، مصدومین ترومای ناشی از زلزله که در بخش جراحی بیمارستان افضلی پور کرمان بستری بودند مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. بیماران به دو گروه دارای مشکلات گوارشی و بدون مشکلات گوارشی تقسیم شدند. پرسشنامه اضطراب و افسردگی از طریق مصاحبه توسط پزشک برای تمامی این بیماران تکمیل شد. یافته ها: در این مطالعه نزدیک به 40 درصد بیماران بستری از مشکلات گوارشی رنج می بردند. 35 درصد این بیماران دچار بی اشتهایی، 40 درصد دچار سیری زودرس و 25 درصد دچار سوزش سردل بودند. نمره اضطراب و افسردگی در گروه بیماران با مشکلات گوارشی به طور معنی داری بالاتراز گروه بیماران بدون مشکلات گوارشی بود.(p<0.05) نتیجه گیری: با توجه به ارتباط بین اختلالات روانی و علایم گوارشی در بیماران پس از زلزله ، تسکین علایم روانی در اقدامات درمانی آسیب دیدگان زلزله پیشنهاد می گردد.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی بر تنظیم هیجان و مکانسیم های دفاعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در بهبود ترومای پس از آسیب مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه اثرات آموزش های مثبت اندیشی و ذهن آگاهی بر کسی پوشیده نیست و می توان از اثرات مثبت آن بر آن را بر روی بیماران مشاهده نمود. با توجه به این موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی بر تنظیم هیجان و مکانسیم های دفاعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در بهبود ترومای پس از آسیب مغزی به روش نیمه آزمایشی انجام گرفت. روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ناشی از ترومای آسیب مغزی بودند که از میان آن ها 60 نفر برای این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب می شوند. این پژوهش بر پایه پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) اجرا شد. ابزار گرد آوری اطلاعات در پژوهش حاضر پرسشنامه استاندارد تنظیم هیجان گارنفسکی (2001) و پرسشنامه پرسشنامه استاندارد اندروز (1998) بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آماری توصیفی و تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده در مرحله پیش آزمون بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری از نظر سطح تنظیم هیجان و مکانسیم های دفاعی وجود نداشت. اما پس از مداخله (آموزش مثبت اندیشی و ذهن آگاهی) به طور معنی داری بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به میانیگن های اصلاح شده حاصل از تحلیل کواریانس میتوان نتیجه گرفت آموزش مهارت های مثبت اندیشی و ذهن آگاهی موجب بهبود سطح تنظیم هیجان و بهبود مکانسیم های دفاعی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل میگردد.
توصیف بسترهای زمینه ساز سبک های مقابله ای مؤثر کودکان مواجه شده با ترومای زلزله کرمانشاه سال 1396(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۶۷۶-۶۶۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: تجربه تروما در دوران کودکی منجر به کاهش عملکردهای روانی-اجتماعی کودکان می شود که تا بزرگسالی نیز ادامه دار است. نحوه مقابله و واکنش های کودکان نقش مهمی در سازگاری با رویدادهای تروماتیک بازی می کند و می تواند منجر به آسیب های روان شناختی و یا رشد پس از رویداد شود. مطالعات پژوهشی پیشین، به صورت کمی و پراکنده، برخی از عوامل اثرگذار بر سبک های مقابله ای را نشان داده اند اما تاکنون پژوهش متمرکز و عمیق در این حیطه بخصوص بر روی کودکان ایرانی انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر به دنبال شناخت و توصیف بسترهای زمینه ای سبک های مقابله ای مؤثر کودکان مواجهه شده با زلزله کرمانشاه در سال 1396 بود. روش: این پژوهش از نوع کیفی و روش تحلیل محتوای عرفی بود. 23 دختر سنین 10 تا 12 سال با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا شد. داده ها با استفاده از روش 5 مرحله ای گرانهایم و لاندمن (2004) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج 4 مقوله اصلی و 14 مقوله فرعی به عنوان بسترهای زمینه ساز اتخاذ سبک های مقابله ای نشان داد که عبارت اند از: تأثیرپذیری (تجارب قبلی زندگی، الگوبرداری)، مهارت های فردی (مسئولیت پذیری در برابر دیگران «تعهد بیرونی» و در برابر خود «تعهد درونی»، مدیریت زمان، کنترل هیجانات، تحمل شکست و شفقت با اطرافیان)، روابط اعضای خانواده با کودک (صمیمیت با اعضای خانواده، حمایتگری اعضای خانواده و نحوه برخورد والدین) و مهارت های اجتماعی (اعتماد به همسالان، ارزش گذاری به روابط و میزان توانمندی در دوست یابی و حفظ آن). نتیجه گیری: یافته ها حاکی از تأثیر عوامل درون فردی و بین فردی در روند انتخاب روش های مختلف کودکان در مواجهه با ترومای زلزله است.
فهم «در انتظار گودو» از منظری روانکاوانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
207 - 231
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر با توسل به میراث فکری فروید و لاکان خاصه آن گونه که اسلاوی ژیژک، فیلسوف و روانکاو معاصر، آن را پرورانده است، به برسی اجمالی از اثر در انتظارگودو ساموئل بکت می پردازد. ژیژک بر مبنای مفهوم" شی" یا همان "چ یز" لاکان، تقسیم بندی خاصی از مدرنیسم و پست مدرنیسم ارائه می کند و بر مبنای همین تقسیم بندی مدعی است که نمایش نامه ی در انتظار گودو در زمره ی آثار مدرنیستی است. اما ما با شرح و توضیح برخی از خود منظومه مفاهیم ژیژک و با مبنا قرار دادن تقسیم بندی او، داعیه ی او را به چالش می کشیم و تا حدی نشان می دهیم که در انتظار گودو اثری پست مدرنیستی است. از این حیث مقاله ی حاضر سر آن ندارد که به برسی خیل عظیم آثاری بپردازد که پیرامون در انتظار گودو وجود دارند، بلکه این مقاله بیشتر نوعی توضیح مفاهیم فلسفی-روانکاوانه ی ژیژک، و یا به تعبیر دقیق، نوعی دیالوگ و درگیری فکری با این فیلسوف و روانکاو معاصر است. به همین خاطر، آنچه به عنوان نتیجه گیری نیز بیان می کند بیشتر به نوعی پرسش یا چالش شباهت دارد تا نوعی نتیجه گیری قطعی. با اتخاذ چنین استراتژی است که مقاله حاضر بیان می دارد که گودو نامی برای یک "جیغ خاموش" است؛ چرا که گودو نامی برای عدم بیش نیست، گودو نام غیبتی محوری است؛ جیغ خاموشی که در گلوگیرکرده است و شاید به تعبیری که همسو با روح آثار بکت باشد، این جیغ خاموش همان "سکوت" است.
شناسایی عوامل ایجادکننده ترومای سازمانی در معلمان مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۳
69 - 100
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل ایجادکننده ترومای سازمانی در معلمان مدارس ابتدایی به شیوه کیفی و با استفاده از رویکرد اکتشافی انجام شده است. بدین منظور با 20 نفر از صاحب نظران مصاحبه شد. سپس اطلاعات گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل محتوا تجزیه وتحلیل شدند. بر اساس یافته های پژوهش، تبعیض و بی عدالتی، سوءاستفاده مالی، سطح پایین معیشت و رفاه، دشواری مسئولیت محوله، بیماری و مرگ، حرفه ای نبودن، شرایط سخت ارتقا و رشد حرفه ای، افت کیفیت و مسائل و مشکلات شخصی (عوامل فردی)؛ سیاست زدگی آموزش وپرورش، بودجه و اعتبارات ناکافی، ضعف مدیریت، جذب نیروی انسانی ناکارآمد، بوروکراسی و کاغذبازی، نبود حمایت سازمانی، تمرکزگرایی، ارزیابی عملکرد نامناسب و نظام پاداش و پرداخت نامناسب (عوامل سازمانی)؛ شرایط نامساعد محیط کار، بی توجهی به امر تعلیم و تربیت، نارضایتی و اعتراض ذی نفعان، جایگاه اجتماعی اقتصادی نامناسب معلم در جامعه، نزول شأن آموزش وپرورش، مسائل و مشکلات خانوادگی دانش آموزان، انتظارات غیرواقع بینانه از معلم، عملکرد ضعیف رسانه ها در ارتباط با آموزش وپرورش (عوامل محیطی)؛ محدودیت دسترسی به ملزومات فناورانه، هزینه بربودن فناوری، ناتوانی در استفاده از فناوری های آموزشی، نبود پشتیبانی و بهره برداری مناسب از فناوری های موجود، مخاطره آمیزبودن فناوری و رشد و تغییرات سریع فناورانه در حوزه آموزش (عوامل فناورانه) از عوامل ایجادکننده ترومای سازمانی در معلمان مدارس ابتدایی اند. سیاست گذاران و مدیران آموزش وپرورش می توانند با استفاده از نتایج به دست آمده تمهیداتی درزمینه مدیریت پدیده تروما در حیطه های شناسایی شده بیندیشند.