مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
همگرایی فرهنگی
حوزه های تخصصی:
اسلام هراسی یا منفی نمایی های غیرعقلانی از اسلام و مسلمانان، ریشه در فراز و فرودهای تاریخی، رویکردهای سیاسی هدایت شده و آسیب های ابزارهای معرفت شناسانه غربی دارد. رویکردهای اسلام هراسی معاصر بر دو نحله: نئومحافظه کاری و لیبرالی تفکیک شده است.
تئوری برخورد تمدن ها، مبنای نظری رویکردهای افراطی نئومحافظه کار در اروپا شد، به نحوی که مفهوم «یورابیا» در این راستا از سوی برخی از نویسندگان اروپایی ابداع شد و بدون اینکه نتیجه ای از این لفاظی های بی مبنا حاصل شود صرفاً بر احساسات غیرعقلانی اسلام هراسانه در اروپا افزود.
اما اسلام هراسی در رویکرد لیبرال، با تمرکز حملات بر اسلام سیاسی و قراردادن برنامه هایی در جهت لیبرال سازی مسلمانان اروپایی انجام شد. در این راستا سیاست چندفرهنگ گرایی به سیاست تک فرهنگ گرایی و انسجام فرهنگی تغییر داده شد.
رویکرد معرفت شناسانه سکولار که به عنوان سازه ای اجتماعی ـ تاریخی در فضای معرفتی غرب تکوین یافته است به عنوان مهم ترین سب آسیب گرایشات اسلا م هراسانه در اروپا محسوب می شود و از آنجا که در ذات تعالیم اسلامی و فرهنگ مسلمانان آمیختگی ساحت های اجتماعی و سیاسی با بنیادهای مذهبی و اخلاقی وجود دارد، رویکرد سکولار غربی باید اسلام سیاسی را به عنوان «زبانی غیر غربی» از سیاست تلقی کند.
نقش جهانگردی در فرایند همگرایی و توسعه فرهنگی کشورهای اسلامی
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی در پی آن است که آثار جهانگردی را در همگرایی و توسعه فرهنگی جوامع اسلامی تبیین کند. در این مقاله، عوامل گوناگون رکود جهانگردی بین کشورهای اسلامی در دو دستة، عوامل درونی و بیرونی بررسی و تحلیل می شود. با توجه به سابقة صنعت جهانگردی به ویژه جهانگردی زیارتی در جهان اسلام، جهانگردی به اشکال گوناگون از جمله تفریحی، تجاری، مذهبی، زیارتی و ورزشی، در فرایند همگرایی فرهنگی کشورهای اسلامی نقش دارد.
نتایج این پژوهش، مشخص می کند صنعت گردشگری عاملی مؤثر برای توسعة فرهنگی در سطح محلی، منطقه ای و بین المللی است. با توجه به توسعة فنّاوری در هزارة سوم، با برنامه ریزی و مدیریت صحیح و مناسب برای جهانگردی، می توان به توسعة فرهنگی دست یافت. صنعت جهانگردی در تعاملات علمی، رشد تولیدات اقتصادی ـ اجتماعی، وحدت جوامع اسلامی، تحول و تکامل ارزش ها و آداب وسنن مؤثر است. به منظور تقویت و تحکیم صلح و دوستی و همگرایی فرهنگی کشورهای اسلامی، همکاری دولت ها در ایجاد و توسعة امنیت، توسعة زیرساخت ها، اعطای خدمات مناسب جهانگردی، نهادینه کردن قوانین جهانگردی، اطلاع رسانی و بهره گیری از فنّاوری اطلاعات برای تبلیغات و بازاریابی، آموزش نیروی انسانی و تحقیقات دربارة جهانگردی، از جمله راهکارهای توسعة جهانگردی است که باید عملیاتی و اجرایی شود.
راهبرد کشور های اسلامی در تعامل با نظام بین المللی حقوق بشر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می خواهد بررسی نماید که آیا همگرایی های فرهنگی و دینی در بین کشور های عضو سازمان همکاری اسلامی به انداز ه ای مؤثر بوده است که دست کم در باب گفتمان حقوق بشر بر واگرایی های سیاسی و اقتصادی فایق آمده و این کشور ها بتوانند راهبرد واحدی را در تعامل با نظام بین المللی حقوق بشر اتخاذ نمایند؟ انگارة نویسنده آن است که در دوران تدوین و شکل گیری نظام بین المللی حقوق بشر کشور های اسلامی هیچ گونه راهبرد منسجمی نداشتند؛ به دلیل شرایط سیاسی حاکم بر جامعة بین المللی این کشور ها بین دو اردوگاه شرق و غرب پراکنده شده و در گفتمان حقوق بشر سیاست های مختلفی اتخاذ کرده بودند. حال آنکه در دوران توسعه و تحول این نظام، کشور های اسلامی به هویت فرهنگی متفاوت خود پی برده و با تشکیل اردوگاه اسلامی کوشیدند راهبرد منسجمی اتخاذ نمایند.
آرمان جهانی اسلام در اندیشه ی فرهنگی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران یکی از متغیرهای مهمی است که در چند دهه ی اخیر منجر به ایجاد نگرش
جدید نسبت به اسلام در جهان شده است. این انقلاب بر اساس رویکرد فرهنگی در صدد ایجاد
همگرایی فرهنگی در میان جوامع اسلامی در جهان میباشد و معتقد است که؛ از مهمترین عواملی
که می تواند کشورهای مسلمان را به یک انسجام درونی و اجماع جهانی فرا خواند همانا تأکید بر
مشترکات دینی و تعامل حول آنها است. از اینرو دعوت به وحدت اسلامی بر اساس تعالیم الهی
اسلام از طرف بنیانگذار انقلاب اسلامی مطرح میشود. این امر در اصول توحید، اسلامی بو دن،
وحدت و انسجام، عدالت و مبارزه با ظلم و.. که برگرفته از اسلام و در بطن ایدئولوژی جمهوری
اسلامی است نمود مییابد و آرمان هایی نظیر اندیشه ی امامت، بسط عدالت، نابودی ظلم و ستم،
نیل به سعادت برای همه ی انسان ها و در نهایت، آرمان جهانی با کانون محوری اسلام ر ا در نظر
دارد.
تأثیرجهانی شدن بر تقویت همگرایی در حوزه فرهنگی نوروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی بررسی تأثیراتجهانی شدن بر همگرایی منطقه ای در منطقه نوروز بوده و با طرح این سؤال که جهانی شدن چه تأثیری بر همگرایی در این منطقه خواهد داشت؟ با فرض اینکه یکی از اساسی ترین ویژگی های همگرایی منطقه ای، فرهنگ مشترک بوده و نظریه های همگرایی نیز کم و بیش بر آن تأکید ورزیده و منطقه گرایی مقدمه ای برای جهانی شدن است، نوروز می تواند عامل اصلی همگرایی میان کشورهای این حوزه باشد. پژوهش با نگاهی به روند تحول جهانی شدن و منطقه گرایی و نظریه های موجود مبتنی بر فرهنگ و همگرایی در روابط بین الملل، و با بررسی حوزه جغرافیایی، فرهنگی و تمدنی نوروز و اشتراکات موجود میان کشورهای منطقه به این نتیجه رسید که در صورت تعریف درست و شفاف منطقه مزبور و ایجاد ساز و کارهای مناسب می توان در راستای ایجاد نوعی خاص از همگرایی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گام برداشت، و موج گریزناپذیر جهانی شدن را در جهت مثبتِ همگرایی هدایت نموده و تأثیرات منفی آن را به حداقل رساند.
نوروز و همگرایی فرهنگی در حوزه ی تمدّنی ایران
حوزه های تخصصی:
نوروز نخستین روز از فروردین ماه و جشن ملّی و کهن ایرانیان محسوب می شود. این جشن از عصری به عصر دیگر انتقال یافته و تا به امروز همچنان ایرانیان پیوند عمیق خود را با آن حفظ کرده اند. نوروز یکی از کهن ترین جشن های به جا مانده از دوران باستان و یکی از آیین های برجسته در زمینه ی فرهنگ مشترک و عاملی برای همگرایی فرهنگی میان ایران و کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران محسوب می شود. این آیین علاوه بر ایران در دیگر کشورهای حوزه تمدّن ایرانی از جمله آسیای مرکزی، قفقاز، کشورهای همجوار ایران در غرب و شرق؛ مثل عراق، ترکیه، کشورهای حوزه ی جنوبی خلیج فارس، پاکستان و حتّی مناطق دیگر ازجمله بالکان و شبه قارّه هم جشن گرفته می شود. پرسش اصلی که در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از رویکرد نظری سازه انگاری به آن پاسخ داده خواهد شد این است که چگونه می توان از آیین نوروز برای گسترش همکاری میان کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران بهره گرفت؟ فرضیه ای که برای پاسخ به سؤال اصلی مطرح می شود این است که آیین نوروز می تواند مبنای تعاملات همکاری جویانه ی کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران (به خصوص در حوزه ی فرهنگی) قرار گیرد و سبب شکل گیری هویت و به دنبال آن منافع مشترک میان آنها شود. زیرا این شاخص ها و مؤّلفه های مشترک فرهنگی می تواند مبنای فرآیند یادگیری اجتماعی پیچیده قرار گیرد و در این فرآیند، کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران از طریق تعامل همکاری جویانه ی فرهنگی با یکدیگر، منافع و ترجیح های جدیدی را کسب می کنند. برای بررسی این موضوع، مقاله ی حاضر از دو مبحث تشکیل خواهد شد: در مبحث نخست با استفاده از رویکرد نظری سازه انگاری و با تأکید بر مفهوم ایران فرهنگی تلاش می شود جایگاه آیین نوروز به عنوان بستری برای همگرایی فرهنگی در کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران تبیین شود و در مبحث دوم هم پیشنهادها و راهکارهایی به منظور گسترش همکاری فرهنگی میان کشورهای حوزه ی تمدّنی ایران بر اساس ظرفیت آیین نوروز ارائه خواهد شد.
مدل منطقه گرایی سازمان همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه گرایی از الگوهای تعامل در عرصه روابط بین الملل است که با گذر از یک سیر تحولی از الگوی کلاسیک اروپامحور به سوی مدل های نوین حرکت کرده است. نفتا، آسه آن و سازمان همکاری شانگهای نمونه هایی از منطقه گرایی نوین هستند که براساس شرایط، موقعیت و اقتضا های منطقه خود، الگو های ویژه ای را پیگیری کرده اند. در این پژوهش مدل منطقه گرایی سازمان همکاری شانگهای را بررسی می کنیم. پرسش اصلی این است که الگوی منطقه گرایی سازمان همکاری شانگهای و به طور مشخص الگوی تعاملی و سازوکارهای همگرایی آن چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش از راهبرد کاوش نظام مند و روش بررسی تاریخی استفاده می کنیم. یافته ها نشان داد که پس از پیوستن هند و پاکستان به این سازمان در سال 2017 سازمان همکاری شانگهای وارد دور جدیدی از منطقه گرایی شده است و با گذار از الگوی «هدایت شده» وارد الگوی «فراگیر» شده است و سازوکارهای همکاری سازمان همکاری شانگهای از ظرفیت های چشمگیری برای منطقه گرایی چندبعدی و تأمین منافع اعضا برخوردار است. بر این اساس، نتیجه این پژوهش نشان داد که از زمان تأسیس سازمان همکاری شانگهای، مفهوم همکاری و سازوکارهای مشارکت، مداوم غنی تر و توسعه یافته تر شده است و سازمان از ظرفیت قوی برای اثرگذاری بر نظم نوین جهانی برخوردار است. اما با توجه به درگیری های درونی و نبود هویت جمعی، سازمان همچنان تا رسیدن به مرحله همگرایی فاصله زیادی دارد.
تحلیلی بر کارکرد سیاست فرهنگی یونسکو در پیوند کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
297 - 321
حوزه های تخصصی:
شناختن و شناساندن عناصر فرهنگی مشترک، نقش مهمی در همگرایی و واگرایی ملت ها دارد. وجود تشابهات فرهنگی و آگاهی از آن ها، موجب تسهیل در همکاری و ارتباطات میان کشورهاست. کارویژه اصلی یونسکو نیز پیشبرد همکاری های فرهنگی میان ملت ها می باشد و این کارگزاری با ایجاد سازوکارهای نهادی، به شناخت متقابل فرهنگ های متجانس مبادرت می نماید. در این میان، حوزه تمدنی ایران فرهنگی به عنوان یکی از برجسته ترین پهنه های فرهنگی جهان، همواره از ظرفیتی کم نظیر به منظور گسترش همکاری در میان واحدهای سیاسی ذیربط برخوردار می باشد. با توجه به موارد مذکور این پرسش مطرح می باشد که یونسکو چگونه از سیاست فرهنگی در جهت توسعه پیوندهای سیاسی-هویتی در میان کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی بهره جسته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای چهارچوب نظری دیپلماسی فرهنگی و با استناد به منابع کتابخانه ای و آماری انجام گرفته است. در نهایت، یافته های این پژوهش بیانگر آن است که یونسکو در قالب اجرای پروژه های فرهنگی همانند میراث جهانی، میراث فرهنگی ناملموس، حافظه جهانی، دانشگاه های همزاد، شهرهای خلاق و دیگر موارد، به همگرایی فرهنگی در حوزه تمدنی مزبور مبادرت ورزیده است. روندی که علاوه بر توسعه مناسبات چندوجهی فرهنگی در میان کشورهای این حوزه، همواره تحت الشعاع شماری از چالش های اجرایی، سیاسی و اجتماعی نیز بوده است.
تحلیلی بر کارکرد سیاست فرهنگی یونسکو در پیوند کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
297 - 321
حوزه های تخصصی:
شناختن و شناساندن عناصر فرهنگی مشترک، نقش مهمی در همگرایی و واگرایی ملت ها دارد. وجود تشابهات فرهنگی و آگاهی از آن ها، موجب تسهیل در همکاری و ارتباطات میان کشورهاست. کارویژه اصلی یونسکو نیز پیشبرد همکاری های فرهنگی میان ملت ها می باشد و این کارگزاری با ایجاد سازوکارهای نهادی، به شناخت متقابل فرهنگ های متجانس مبادرت می نماید. در این میان، حوزه تمدنی ایران فرهنگی به عنوان یکی از برجسته ترین پهنه های فرهنگی جهان، همواره از ظرفیتی کم نظیر به منظور گسترش همکاری در میان واحدهای سیاسی ذیربط برخوردار می باشد. با توجه به موارد مذکور این پرسش مطرح می باشد که یونسکو چگونه از سیاست فرهنگی در جهت توسعه پیوندهای سیاسی-هویتی در میان کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی بهره جسته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای چهارچوب نظری دیپلماسی فرهنگی و با استناد به منابع کتابخانه ای و آماری انجام گرفته است. در نهایت، یافته های این پژوهش بیانگر آن است که یونسکو در قالب اجرای پروژه های فرهنگی همانند میراث جهانی، میراث فرهنگی ناملموس، حافظه جهانی، دانشگاه های همزاد، شهرهای خلاق و دیگر موارد، به همگرایی فرهنگی در حوزه تمدنی مزبور مبادرت ورزیده است. روندی که علاوه بر توسعه مناسبات چندوجهی فرهنگی در میان کشورهای این حوزه، همواره تحت الشعاع شماری از چالش های اجرایی، سیاسی و اجتماعی نیز بوده است.
همگرایی فرهنگی کشورهای حوزه نوروز بر مبنای رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
65 - 98
در گستره وسیع حوزه نوروز، کشورهایی که علاوه بر نوروز، در سایر شاخصه های فرهنگی هم چون دین، حافظه تاریخی، مشاهیر، هنرها و غیره اشتراک دارند؛ تحت عنوان هسته مرکزی این حوزه، از پتانسیل های بیشتری برای همسویی و همگرایی با یکدیگر برخوردارند. آینده اندیشی پیرامون این اشتراکات، می تواند زمینه ساز این مهم باشد. در این پژوهش با استفاده از روش آینده پژوهی در پی پاسخ به این سوال بودیم که ، سناریوهای ممکن و محتمل در روابط فرهنگی کشورهای هسته مرکزی حوزه نوروز کدامند و آینده مطلوب پیش روی آنها چیست؟ فرضیه این گونه مطرح شد که سناریوهای وحدت، همگرایی، تعامل، رقابت و تعارض سناریوهای ممکن می باشند. همگرایی، تعامل و رقابت، سناریوهای محتمل، و سناریوهای تعارض و وحدت دور از انتظار به نظر می رسند. همگرایی فرهنگی به عنوان سناریوی مطلوب، در صورتی که در اولویت دیپلماسی فرهنگی کشورهای ذی ربط قرار گیرد، در بلند مدت قابل حصول است.
نقش امام زادگان در همگرایی فرهنگی و اجتماعی میان شیعه و اهل سنتِ افغانستان (از تیموریان تا معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۱
145 - 165
حوزه های تخصصی:
مزار امام زادگانِ مدفون در افغانستان، در همگرایی بین مسلمانان این کشور، نقش بسزایی دارد. این پژوهش درصدد است جایگاه و نقش قبور امام زادگان مذکور در همگرایی و همزیستی مسالمت آمیز بین مردم مسلمان افغانستان را تبیین و تحلیل کند. این پژوهش با روش گردآوری داده های کتابخانه ای و به شیوه توصیفی_ تحلیلی انجام گرفته است. دستاورد این پژوهش این است که قبور امام زادگان در افغانستان، به خاطر قداستی که نزد همه مردم دارند، از اثرگذاری خوبی در همگرایی جامعه برخوردار بوده، و مانند ریسمان وحدت بخش پیروان مذاهب اسلامی را به هم پیوند زده، و از شقاق و پراکندگی مذهبی بازداشته است. این همگرایی در قالب برنامه های فرهنگی، که در این مکانهای مقدس انجام می گیرد (زیارت امام زادگان، توسل، تعلیم و تعلم، دعا و نیایش) و برنامه های اجتماعی (تجمعات فرهنگی_ مذهبی عید نوروز)، در این مراقد متبرک و اماکن مقدس تبلور پیدا کرده است.