مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نوآوری باز
منبع:
مدیریت کسب و کارهای بین المللی سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰ «ویژه نامه کرونا و کسب و کار»
117-136
حوزه های تخصصی:
امروزه افزایش پیچیدگی، عدم اطمینان و مشکلات زیستمحیطی، اهداف استراتژیک بسیاری از بنگاهها را از اصطلاح «تلاش برای سودآوری» به «تلاش برای تابآوری» تغییر داده است. دراینبین بلایای طبیعی، بیماری همهگیر، حملات تروریستی، رکود اقتصادی، خرابی تجهیزات، خطاهای انسانی و شرایط تجارت جهانی چالشهایی را بهویژه برای کسبوکارهای نوپا ایجاد کرده است. در راستای سازگاری فعال با بحرانهای فراگیر، این تحقیق به دنبال ارائه مدلی برای خلق تابآوری پویا در کسبوکارهای نوپا برابر بحران کرونا است. استراتژی پژوهش حاضر کیفی و ازنظر هدف بنیادی و از نگاه ماهیت و روش توصیفی– تحلیلی است. در این پژوهش از روش فراترکیب برای غربالگری منابع استفادهشده است و مقالات مرتبط با موضوع پژوهش بین سالهای 2010 تا 2020 موردبررسی قرارگرفته است. پس از تجزیهوتحلیل یافتههای تحقیق با روش داده بنیاد گلیزری، 85 واقعه در 17 مفهوم، 5 مقوله فرعی و 2 مقوله اصلی برچسبگذاری شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد با «ظرفیتسازی چندگانه» از طریق «توانمندسازی پایدار»، «نوآوری باز» و «همافزایی» در کنار ابزارهایی مانند «وب 2.0» و «استراتژیهای تعاملی» و همچنین «خلق ارزش مشترک» با درگیر نمودن «سرمایه اجتماعی» و «سازگاری فراگیر» تابآوری کسبوکارهای نوپا در برابر بحرانهای زیستمحیطی فراگیری مانند ویروس کرونا تقویت خواهد شد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در انتخاب راهبرد اکتساب نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
نوآوری در بخش های گوناگون شرکت ها و سازمان ها به یکی از عوامل اصلی موفقیت تبدیل شده است. طی دهه های اخیر، با توجه به رشد نوآوری در دنیا و صنایع گوناگون، همچنین گسترش همه جانبه علوم، مدیران شرکت ها و سازمان ها دیگر قادر نیستند، چه از لحاظ منابع انسانی و چه از لحاظ منابع مالی و غیرمالی، صرفاً در مراکز تحقیق و توسعه داخلی به همه یا بخش زیادی از پیشرفت های نوآورانه روز در صنعت دست یابند؛ بنابراین، ناگزیرند برای بقا، حفظ سودآوری و عقب نماندن از روندهای نوآوری، با راهبردهای گوناگون، نوآوری های موردنظرشان را از طریق منابع خارجی کسب کنند. مدیران شرکت هایی که قصد اکتساب نوآوری دارند از راهبردهای گوناگونی اعم از مالکیت، همکاری مشترک، برون سپاری، اخذ مجوز و نوآوری باز استفاده می کنند و هریک از این راهبرد ها را به تأثیر از دسته های متعددی از عواملی انتخاب می کنند. همچون عوامل سازمانی، منبع نوآوری، فرایند اکتساب، عوامل مربوط به نوآوری، و عوامل محیطی. هریک از این دسته ها خود مجموعه ای از عوامل را دربر دارند. در این پژوهش، با مطالعه پژوهش های پیشین، به بررسی راهبرد های اکتساب نوآوری، شناسایی عوامل مؤثر در اکتساب نوآوری و تحلیل این عوامل پرداخته شده است.
بررسی تأثیر روابط مدیریتی در نوآوری باز، با توجه به ظرفیت جذب در شرکت های فناور و نوآور(مقاله علمی وزارت علوم)
امروز سازمان های فناور و نوآور قادرند با بهبود روابط مدیریتی، اثربخشی و کارایی خود را بهینه سازی کرده، با استفاده از استراتژی نوآوری باز و خلق ظرفیت جذب، فرصت های جدید را کشف و از آن استفاده کنند. جامعه آماری این تحقیق را شرکت های فناور و نوآور ایرانی شرکت کننده در نمایشگاه اینوتکس خرداد 1396 تشکیل می دهند. نتایج حاصل نشان داد که بین روابط مدیریتی در نوآوری باز، روابط مدیریتی در ظرفیت جذب و ظرفیت جذب در نوآوری باز تأثیر معناداری وجود دارد؛ به این معنا که روابط مدیریتی باعث تقویت نوآوری باز و ظرفیت جذب و همچنین ظرفیت جذب باعث تقویت نوآوری باز در شرکت های فناور و نوآور می شود. در این وضعیت، شرکت ها به طور مؤثر دانش و ایده های ابتکاری را کشف و بهره برداری کرده، دسترسی به طیف وسیعی از ایده ها و منابع جدید را فراهم می کنند؛ به گونه ای که آن ها را در ارزیابی، ادغام، بهره برداری و بازسازی این ایده ها کرده، نقش حیاتی ظرفیت جذب در ترویج فعالیت های نوآورانه باز را برای تجاری سازی دانش و منابع شرکت مشخص می کنند.
بررسی میزان حمایت شرایط زمینه ای ایران از اتخاذ رویکرد نوآوری باز، مطالعه ی موردی در نظام نوآوری هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، در قالب یک الگو تحلیل کارکرد پویای نظام نوآوری فناورانه، ارائه شده توسط برگک و همکاران (2008) توان نظام نوآوری هوایی برای بهره گیری از توان اندیشگی، علمی- فناورانه و صنعتی ملی و بین المللی را مورد کندوکاو خود قرار دادهاست. این تحقیق با مرور ادبیات نظامهای نوآوری، با تاکید بر نظریات مالربا درباره ی نظام بخشی نوآوری و نظریه ی هنری چس براو در خصوص رویکرد نوآوری باز، سعی در تلفیق آن ها در قالب الگو نوآوری صنعت هوایی ایران کرد.
سؤال تحقیق عبارت بود از: شرایط زمینهای ایران به چه میزان از اتخاذ رویکرد نوآوری باز در بخش هوایی حمایت میکند؟ در این راستا، شرایط زمینهای تاثیرگذار بر بخش هوایی و دلالتهای آنها نسبت به رویکرد نوآوری، در قالب پنج مولفهی اجتماعی، فناورانه، اقتصادی، زیستمحیطی، و سیاسی مورد سنجش قرار گرفت. نهایتا، ضمن حصول به این نتیجه که شرایط زمینهای ایران به میزان زیادی از اتخاذ رویکرد نوآوری باز در بخش هوایی حمایت میکند، رویکرد نوآوری باز را به عنوان یک راه حل برای ارتقای اثربخشی نوآوری در بخش هوایی ایران معرفی کرد. در پایان، سیاستها و راهکارهایی نیز جهت ارتقای شرایط زمینهای جهت تسهیل اتخاذ رویکرد نوآوری باز توسط بخش هوایی ارائه شدهاست.
تأثیر نوآوری باز و ناپایداری های فن آورانه برعملکرد نوآوری در راستای کسب مزیت رقابتی در شرکت های دانش بنیان (مورد مطالعه: شرکت های مستقر در پارک علم وفن آوری شیخ بهایی واقع در شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محقّقان مختلفی پارادایم نوین نوآوری باز را به دو بُعد وارد شونده و خارج شونده ، تقسیم کرده اند. هدف این پژوهش در مرحله اول، بررسی تاثیر مستقیم هر یک از این ابعاد بر عملکرد نوآوری شرکت های دانش بنیان است. در مرحله ی بعد نیز تاثیر هر یک از این ابعاد، تحت تاثیر عامل تقویت کننده و تعدیل گر ناپایداری های فن آورانه مورد بررسی قرار می گیرد. لازم به ذکر است که در این دو مرحله، متغییر عملکرد نوآوری به عنوان یک عامل واسطه گر در مسیر کسب مزیت رقابتی تعریف شده است. بر این اساس، پس از بررسی ادبیات و پیشینه ی پژوهش، مدل مفهومی و سوال های پرسش نامه (به عنوان ابزار جمع آوری داده ها)، تدوین شد. نمونه ی آماری این پژوهش، شامل60 شرکت دانش بنیان مستقر در پارک شیخ بهایی واقع در شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان بوده است. نتایج این پژوهش که با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و به روش حداقل مربّعات جزیی و به وسیله نرم افزار smart PLS استخراج شده است، نشان می دهد که تاثیر نوآوری باز وارد شونده بر عملکرد نوآوری در این شرکت ها به صورت قابل ملاحظه ای قابل تایید است، در حالی که این شرایط برای نوآوری باز خارج شونده وجود ندارد. همچنین نتایج بر تاثیر مثبت و قابل ملاحظه ی عملکرد نوآوری بر کسب مزیت رقابتی اشاره دارد اما تاثیرات تعدیل گری ناپایداری های فن آورانه در مسیر بین نوآوری باز و عملکرد نوآوری تایید نمی شود.
شناسایی قابلیت های مدیریت طرح های توسعه ی محصول جدید در فضای نوآوری باز مطالعه موردی: صنعت فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر، به شناسایی قابلیت های مدیریت طرح در فضای نوآوری باز می پردازد. هنگامی که سازمان ها برای اجرای طرح ها و پروژه های خود از راهبرد نوآوری باز و استفاده از شبکه و توانمندی های خارج از سازمان استفاده می نمایند، لازم است برای مدیریت طرح-ها، قابلیت هایی را کسب و یا برخی از قابلیت های موجود را تقویت نمایند تا بتوانند از طریق شبکه و نوآری باز موفقیت بیشتری را در طرح های توسعه ی محصول جدید کسب نمایند. بدون دست یابی به این قابلیت ها، این شرایط جدید اثر منفی بر عملکرد و موفقیت خواهد داشت. در این مقاله، نظریه پردازی داده بنیاد، برای شناسایی قابلیت های جامع و مانع مدیریت طرح، مورد استفاده قرار گرفته است و از مصاحبه نیمه ساختار یافته برای جمع آوری اطلاعات در صنعت فضایی و صنایع وابسته، پیمان کاران و نهادها استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، تحلیل تم، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، انجام شده است. تعداد هشت قابلیت، به عنوان مهم ترین قابلیت های شناسایی شده در این مطالعه که بر موفقیت طرح های توسعه ی محصول جدید در فضای نوآوری باز موثرند، عبارت اند از: مدیریت یکپارچگی و تغییرات؛ شکست، تعریف و تحویل گیری کار؛ مدیریت دانش و فن آوری؛ تدوین استراتژی مناسب همکاری و برون سپاری؛ مدیریت قرارداد و دعاوی؛ مدیریت شبکه؛ بودجه بندی و تامین به موقع منابع مالی و مدیریت ارتباطات. قابلیت های ذکر شده، قابلیت هایی هستند که علاوه بر قابلیت های عمومی مورد نیاز، برای مدیریت طرح های توسعه ی محصول، جدید بوده و بایستی این قابلیت ها در فضای نوآوری باز، توسعه و تقویت شوند و لازم است از آن ها برای تکمیل قابلیت های مورد نیاز صنعت فضایی کشور، با رویکرد نوآوری باز، استفاده شود.
الگوی حکمرانی شبکه ای با تأکید بر توسعه فرآیندهای نوآوری باز در نهادهای تحقیقاتی امنیت سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
33 - 56
حوزه های تخصصی:
حکومت ها به فراخور فضای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نوع حکمرانی خود را تغییر می دهند. تغییر و تحولات سریع در حوزه فناوری، افزایش هزینه های نوآوری و رقابت روزافزون در محصولات و خدمات جدید منجر به افزایش نیاز سازمان به تعامل با محیط و ذینفعان خارجی شان شده است که از این طریق سبب باز شدن مرزهای سازمان و استفاده از پارادایم نوآوری باز در توسعه روندهای داخلی نوآوری و گسترش بازار برای استفاده خارجی از نوآوری شده است. از پرتغییرترین فناوری های روز، فناوری های مربوط به فضای سایبری و امنیت آن است؛ حفظ امنیت در این فضا از مسائل مهم در امنیت ملی کشور محسوب می شود. به علت پراکندگی، عدم همسویی و عدم هم افزایی نهادهای تحقیقاتی امنیت سایبری در ایران، بهره مندی از مدلی برای حکمرانی این فضا جهت استفاده متناسب از تمام ظرفیت ها برای تولید محصول بومی، راه حل مناسبی برای حاکمیت محسوب می شود. این مقاله باهدف دستیابی به مدل حکمرانی شبکه ای و با تأکید بر توسعه فرآیندهای نوآوری باز در نهادهای تحقیقاتی امنیت سایبری به دنبال شناسایی عناصر حکمرانی و عوامل توسعه فرآیندهای نوآوری باز با توجه به شرایط محیطی حاکم بر آن در ایران است. این عوامل با استفاده از روش نظریه داده بنیاد شناسایی شده اند. بدین منظور، 16 مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان این موضوع صورت گرفته است. تحلیل داده ها در فرآیند کدگذاری باز با کمک نرم افزار MAXQDA10 منجر به تولید 16 مقوله فرعی در قالب 4 مقولۀ اصلی شده است. مدل ارائه شده در این مقاله با رویکرد خودظهور به دست آمده است و نتایج آن به صورت گزاره های نظری تبیین می شود.
الگوی نظری عملکرد طرح های توسعه محصول جدید در فضای نوآوری باز مبتنی بر قابلیتهای مدیریت طرح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
137 - 159
حوزه های تخصصی:
مقالۀ حاضر، به ارایه مدل نظری برای شناسایی قابلیت های مدیریت طرح و بررسی اثر آنها بر عملکرد طرح های توسعه محصول جدید در فضای نوآوری باز می پردازد. سازمان هایی که راهبرد نوآوری باز برای توسعه محصولات جدید خود انتخاب می نمایند، نیاز دارند که قابلیت های جدیدی را در سطح طرح، پروژه و سازمان مادر ایجاد و یا قابلیت هایی را تقویت کنند تا بتوانند در این فضای جدید موفق باشند. با ایجاد یا توسعه این قابلیت ها، می توان از طریق استفاده از ظرفیت های شبکه خارج از سازمان و توانمندی ها و فن آوری های موجود در بازار، عملکرد بهتری در مدیریت طرح های توسعه محصول جدید داشت. بدون توجه به این قابلیت ها ممکن است عملکرد و موفقیت کمتری را در سازمان شاهد باشیم. در این مقاله با استفاده از روش نظریه داده بنیاد، قابلیت های مورد نیاز در سطح طرح و سازمان مادر برای توسعه محصولات جدید در فضای نوآوری باز شناسایی گردید. با مطالعۀ چهار طرح نسبتاً موفق و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و تجزیه و تحلیل داده ها، این قابلیت ها شناسایی و در قالب یک مدل نظری ارایه شد. هشت قابلیت شناسایی شده، به عنوان مهم ترین قابلیت های موثر بر موفقیت عملکرد طرح های توسعۀ محصول جدید عبارت اند از: مدیریت یکپارچگی و تغییرات؛ شکست، تعریف و تحویل گیری کار؛ مدیریت دانش و فن آوری؛ تدوین استراتژی مناسب همکاری و برون سپاری؛ مدیریت قرارداد و دعاوی؛ مدیریت شبکه؛ بودجه بندی و تامین به موقع منابع مالی و مدیریت ارتباطات. این قابلیت ها مکمل قابلیت های عمومی مورد نیاز برای مدیریت طرح های توسعه ی محصول جدید بوده و بایستی در فضای نوآوری باز، توسعه و تقویت شوند. همچنین، عواملی مانند مدیریت شبکه، سازماندهی و معماری مناسب، انعطاف در آئین نامه ها و الزامات حقوقی و بازرگانی، صندوق های حمایتی از پیمان کاران، مدیریت فن آوری، سیستم های نگه داشت منابع انسانی، دانش فنی و فرهنگ سازمانی باز در سطح سازمان باز برای افزایش موفقیت طرح های توسعه محصول جدید شناسایی گردید. در نهایت، یک مدل نظری بر مبنای داده های جمع آوری شده و تحلیل های انجام شده، ارایه گردیده است.
ارائه چارچوبی برای سنجش نوآوری باز در صنایع دفاعی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
25 - 47
حوزه های تخصصی:
شواهد متعددی از تشدید نیاز صنایع دفاعی برای حرکت به سمت نوآوری باز وجود دارد که افزایش پراکندگی دانش و کاهش بودجه نظامی از مهم ترین آنهاست. صنایع دفاعی کشورمان نیز برای پاسخ به این چالش های نوآوری باید بتوانند به الزامات نوآوری باز پاسخ دهند اما در حال حاضر الگو های نوآوری باز برای بخش دفاعی توسعه نیافته و بنابراین مدلی برای کمک به آنها در طی این مسیر وجود ندارد. هدف این تحقیق ارائه چارچوبی برای سنجش میزان باز بودن نوآوری در صنایع دفاعی است تا جایگاه این صنایع در نوآوری باز را مشخص و به آنها کمک کند که میزان رشد حرکت خود به سمت نوآوری باز را تصویر کنند. نتیجه این تحقیق چارچوبی سه بُعدی شامل "عمق همکاری نوآورانه"، "گستره همکاری نوآورانه" و "عمق دانشی" است که می توان از آن برای اندازه گیری میزان باز بودن نوآوری بخش دفاعی در سطح پروژه استفاده نمود. این چارچوب در وهله اول از طریق مطالعه پیشینه و سپس اصلاح آن با توجه به نظرات خبرگان بخش دفاعی توسعه یافته است و می تواند الگویی را برای اندازه گیری میزان باز بودن پروژه های دفاعی ترسیم نماید. مندرجات و یافته های آن در انتها مورد بحث قرار گرفته اند.
تعیین موانع نوآوری باز در حوزه صنایع غذایی با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه وجود خلاقیت و نوآوری در سازمان ها ضروری است برخی منابع نبود خلاقیت و نوآوری را با نابودی سازمان در دراز مدت یکی دانسته اند. فرایند نوآوری در گذشته بستگی به منابع فکری درون سازمانی و تلاش برای توسعه و تجاری سازی آنها در درون سازمان داشته است. اما امروزه پارادایم نوآوری باز باعث شده است که شرکت ها در کسب و کار خود از ایده ها و فناوری های بیرونی بیشتر استفاده کنند و به دیگر شرکت ها هم اجازه دهند از ایده های نوآورانه آنها استفاده کنند. نوآوری باز موضوعی است که در سال های اخیر به شدت مورد توجه محققان و مدیران قرار گرفته است. در این پژوهش سعی شد موانع نوآوری باز در حوزه صنایع غذایی را با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا مشخص کرد تا بتوان این موانع را برطرف و نوآوری باز را در این صنعت افزایش داد. با استفاده از این پژوهش مشخص گردید که این موانع عبارتند از: عدم اعتماد بین کارکنان، عدم توجه به مالکیت فکری، تعصبات مدیران بر باورها و مفروضات خود که بر اساس تجربه به دست می آید، عدم وجود مشوق های کافی برای نوآوری خود در شرکت، عدم توانایی جذب ایده ها، عدم آگاهی از تغییرات تکنولوژیک، ارتباط ضعیف مدیریت با کارکنان، ارتباط ضعیف سازمان با مشتریان و رقبا، وجود افراد با تخصص پایین در سازمان، بی توجهی به فعالیت های نوآورانه کارکنان، R&D ضعیف، عدم پویایی سازمان، موانع سیاسی، موانع فرهنگی، عدم وجود بازاری برای فروش فناوری، ارتباط ضعیف بین صنعت و دانشگاه، فضای رقابتی ضعیف در جامعه، وجود برخی قوانین دست و پاگیر.
تاثیر نوآوری باز بر مزیت رقابتی با نقش میانجیگری مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال هجدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
117 - 150
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان" تاثیر نوآوری باز بر مزیت رقابتی با نقش میانجیگری مدیریت دانش " در محدوده زمانی سال1396 در شرکت داده ورزی سداد در شهر تهران است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر نوآوری باز بر مزیت رقابتی(دارای ابعاد کیفیت، کارایی، پاسخگویی و ن وآوری) با نقش میانجیگری مدیریت دانش میباشد. نوع تحقیق کاربردی،روش آن توصیفی-پیمایشی و برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی(پرسشنامه) استفاده شده است.جامعه این تحقیق 200 نفراز کارشناسان شرکت داده ورزی سداد بانک ملی در شهر تهران که تعداد131 نفر به عنوان نمونه جهت انجام تحقیق از طریق فرمول کوکران انتخاب شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. در سطح آمار توصیفی از شاخص هایی چون فراوانی و درصد فراوانی؛ در سطح آمار استنباطی از روشهایی مثل همبستگی، تحلیل عاملی تائیدی و مدلسازی معادلات ساختاری انجام شده است؛ که برای این منظور از نرم افزارهای spss وlisrel استفاده شد.در نهایت نتایج نشان داد نوآوری باز نقش کلیدی در مدیریت موثر سازمانها دارد. از طریق نوآوری باز، شرکت ها می توانند مدیریت دانش را به یک دارایی تبدیل کنند که نوآوری های پایدار را که بر پایدار بودن سازمانی تاثیر می گذارد، ترویج دهد.
تأثیر منابع انسانی استراتژیک سازمان و جرأت ورزی کارکنان بر نوآوری باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳
157 - 173
حوزه های تخصصی:
نوآوری باز ازجمله رویکردهایی است که از کاراییِ قابل توجه و متناسب با مدرنیزه شدن جوامع و اقتصادها برخوردار است و کارکنان قلب نوآوری و خلاقیت یک منابع سازمان هستند که در پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر منابع انسانی استراتژیک و جرأت ورزی کارکنان بر نوآوری باز در شرکت شیشه همدان است. جامعه آماری پژوهش کلیه کارمندان و مدیران شرکت شیشه همدان هستند که سابقه حداقل ۵ سال فعالیت را داشته باشند که بر اساس فرمول نمونه گیری تعداد ۲۶۹ پرسشنامه با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس بین اعضا توزیع شد که پس از تائید روایی و پایایی آن و با توجه به نرمال بودن متغیرهای پژوهش تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Amos انجام و نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری از حیث نوآوری باز بین گروه های مختلف جنسیتی، سابقه فعالیت و گروه های سنی وجود دارد. در بین فرضیه های پژوهش هم جرأت ورزی کارکنان و منابع انسانی استراتژیک تأثیر مستقیم و معناداری بر نوآوری بازداشته و تأثیر میانجی گری جرأت ورزی کارکنان از طریق منابع انسانی استراتژیک بر نوآوری باز بیش از حالت مستقل آن است.
بوم ناب نوآوری باز در سازمان های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی آذر و دی ۱۳۹۹ شماره ۶۳
17 - 42
حوزه های تخصصی:
امروزه نوآوری در صنایع گوناگون، دیگر به واحدهای تحقیق و توسعه در سازمان محدود نیست و به ورای این مرزها رسیده است. این مفهوم با عنوان نوآوری باز به برقراری ارتباط با پژوهش ها می پردازد و مکملی برای تحقیق و توسعه است؛ ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف تدوین بوم ناب نوآوری باز در فدراسیون های ورزشی منتخب انجام شد. برای دستیابی به اهداف مطالعه، در گام اول مصاحبه نیمه ساختاریافته با 10 نفر از خبرگان شامل اساتید دانشگاه، رئیس ها و نائب رئیسان فدراسیون ها و کارشناسان فدراسیون ها که به روش غیراحتمالی هدفمند انتخاب شده بودند، انجام گرفت.سپس عوامل اولیه با استفاده از نرم افزار اطلس. تی آی از متن مصاحبه ها استخراج شدند. در مرحله دوم برای جلوگیری از سوگیری ناخواسته و تأیید منابع کلیدی نوآوری باز از روش دلفی فازی استفاده شد. در این مرحله از نرم افزار آماری اکسل استفاده شد. پس از انجام شدن این مراحل، شش عامل از طریق 26 مؤلفه در نوآوری باز شناسایی شدند که شامل عوامل سازمانی، فردی، تعاملی، مالی، محیطی و بازاریابی بودند. سپس نقشه بوم ناب و سنجه های کلیدی آن ترسیم شد. این عوامل نشان دادند که اجرای نوآوری باز نیازمند شرایطی نظام مند و ساختاریافته است و مدیران فدراسیون ها با شفاف سازی مسیر فعالیت ها و فراهم کردن این شرایط می توانند از این راهبرد نو استفاده کنند و به شکلی رقابتی تر و پویاتر به فعالیت های خود ادامه دهند.
بررسی ابعاد و نقش مالکیت فکری در فرایند نوآوری باز با تأکید بر راهبردهای موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دهه های گذشته نوعی از نوآوری در حال استفاده و رشد است که از آن با عنوان « نوآوری باز» یاد می شود. نوآوری باز مفهومی در مقابل نوآوری بسته است که بر استفاده از منابعی خارج از سازمان برای سرعت بخشیدن به نوآوری، کاهش خطرات و افزایش بازده اشاره می کند. در این نوع از نوآوری که فعالان متعدد با منافع ناهمگون به تبادل ایده ها، دانش و فناوری می پردازند یکی از موضوعات بحث برانگیز نقش و جایگاه مالکیت فکری می باشد. مسأله اصلی آن است که آیا اصول مالکیت فکری نوآوری باز را تشویق می کند یا مانعی در جهت آن است؟ و اگر مالکیت فکری نقشی موثر در این فرآیند دارد چگونه و با چه راهکاری قادر به ایفای نقش خود خواهد بود؟ در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی نشان داده می شود که با وجود نظریه ها و استدلال های مختلف و مخالف، یک نظام مالکیت فکری قوی می تواند نوآوری باز را تسهیل کند. لیکن در حال حاضر به دلیل نواقص و یا خلاء های قانونی در زمینه مالکیت فکریِ نوآوری باز لازم است از روش های جایگزینی استفاده گردد که از میان راهکارهای موجود، مدل مجوزِ ثبت اختراعِ دفاعی می تواند تضمین بیشتری را برای جوامع نوآور باز فراهم آورد.
تأثیر توانایی های مالی مدیران بر ارزش نقدینگی سرمایه های جذب شده در فعالیت اقتصادی بانک های خصوصی با رویکرد DEA
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی توانایی های مالی مدیران بر ارزش نقدینگی سرمایه های جذب شده در در بانک ها خصوصی است. براساس صورت های مالی 15 بانک خصوصی در طی بازه پنج سال از سال 1393 تا 1397 اقدام به جمع آوری داده های مبتنی بر مدل مفهومی در خصوص دو متغیر وابسته و مستقل گردیده است. سپس با توجه به ساختار توانایی های مالی مدیران و روند محاسبه با استفاده از مدل تحلیل پوششی داده ها با رویکرد خروجی محور اقدام به محاسبه میزان توانایی مدیران در هر یک از بانک ها در طی بازه 5 ساله شده است. در گام دوم اقدام به محاسبه میزان ارزش نقدینگی سرمایه های جذب شده براساس مدل مفهومی و فرمول مربوطه شده و در نهایت پس از انجام آزمون های معادلات رگرسیونی چند متغیره و همچنین انجام آزمون های پیش شرط و محاسبه میزان نرمال بودن داده ها اقدام به آزمون فرضیه اصلی برای مشخص شدن روابط و تأثیر بین متغیرها و ارزش نقدینگی سرمایه های جذب شده گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین میزان توانایی های مالی مدیران در بانک های خصوصی و سطح ارزش نقدینگی سرمایه های جذب شده رابطه معنادار و تأثیر مثبت وجود دارد.
بررسی نقش میانجی دوسوتوانی سازمانی در رابطه بین نوآوری باز و گرایش کارآفرینانه شرکت های کوچک و متوسط فعال در شهرک صنعتی شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
205 - 230
حوزه های تخصصی:
در جهان کنونی هر کدام از کشورها به دنبال ربودن گوی پیشرفت از سایر رقبا هستند. بنابراین کشورهای در حال توسعه نیازمند استفاده از موتور محرکه قدرتمندی همچون گرایش کارآفرینانه است. ازاین رو هریک از کشورها که گرایش به کارآفرینی آن ها بالاتر باشد در مسیر جلوتری قرار می گیرد. در این مسیر پر تلاطم استفاده از تکنیک های موجود در رویکرد نوآوری باز موفقیت بیشتری برای این کشورها به وجود می آورد. از طرفی شرکت های کوچک و متوسط علاوه بر تأکید به نوآوی، نیازمند بهره بردن از منابع و امکانات موجود نیز هستند. بنابراین وجود دوسوتوانی سازمانی به عنوان متغیر میانجی در این رابطه احساس می شود. تحقیق حاضر از جنبه هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی_ پیمایشی است. در این تحقیق79 شرکت از 99 شرکت کوچک و متوسط فعال در شهرک صنعتی شهر زاهدان به عنوان نمونه بررسی شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS 16 و Smart PLS 2 استفاده شده و سپس پایایی و روایی پرسشنامه تأیید گردید. چهار فرضیه اصلی برای این تحقیق در نظر گرفته شده است که نتایج تحقیق نشان می دهد که دوسوتوانی سازمانی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین گرایش کارآفرینانه و نوآوری باز در شرکت های کوچک و متوسط تأثیر مثبت و معناداری دارد.نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که گرایش کارآفرینانه بر نوآوری باز اثر می گذارد. بنابراین فرضیه اصلی تحقیق تأیید می شود. در نهایت پس از بررسی چهار فرضیه اصلی تحقیق نتیجه گرفته می شود که شرکت-های کوچک و متوسط با استفاده از گرایش کارآفرینانه به همراه دوسوتوان سازمانی می توانند به نوآوری دست یابند و از این طریق موفقیت اقتصادی بیشتری برای شرکت ها ایجاد می شود.
تحلیل اثر مدیریت دانش و جهت گیری بازار بر عملکرد بازار با نقش میانجی نوآوری باز (نمونه پژوهش: بانک تجارت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
89 - 122
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مفاهیم هر سازمانی در هر بخش و اندازه ای عملکرد بازار می باشد که نقش مهمی در موفقیت سازمان دارد. اندازه گیری عملکرد باعث ارزیابی اجرای راهبردها می گردد و در صورت فقدان آن، تصمیم گیرندگان نمی توانند از دستیابی به اهدافشان اطمینان حاصل نمایند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مدیریت دانش و جهت گیری بازار بر عملکرد بازار با میانجی گری نوآوری باز انجام شد. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی، شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و از لحاظ زمانی، مقطعی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل کارمندان، کارشناسان و مدیران بانک تجارت منطقه 5 در شهر تهران بود که با مراجعه به جدول مورگان حجم نمونه 242 نفر در نظر گرفته شد و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های مدیریت دانش (لاوسون، 2003)، جهت گیری بازار نارور و اسالتر (1990)، نوآوری باز روتر و همکاران (2018) و عملکرد بازار ریمان، اسچیلک و توماس (2010) استفاده گردید. روش تجزیه و تحلیل داده ها در بخش توصیفی از میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی و در بخش استنباطی مدل یابی معادلات ساختاری به کارگرفته شد و با استفاده از نرم افزارهای SPSS 23 و Lisrel 8.8 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان دادند که متغیرهای مدیریت دانش (با ضریب مسیر 37/0)، جهت گیری بازار (با ضریب مسیر 41/0) و نوآوری باز (با ضریب مسیر 32/0) بر عملکرد بازار اثر مستقیم مثبت و معنادار دارند؛ همچنین مدیریت دانش و جهت گیری بازار علاوه بر تأثیر مستقیم، از طریق نوآوری باز بر عملکرد بازار اثر غیرمستقیم و معنادار نیز دارند که با توجه به میزان به دست آمده برای آماره VAF مشاهده گردید که 2/23 درصد تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد بازار و 7/33 درصد تأثیر جهت گیری بازار بر عملکرد بازار از طریق نوآوری باز می تواند تبیین گردد. با توجه به تأثیر مثبت مدیریت دانش بر عملکرد بازار، اگر بانک ها صلاحیت لازم در توسعه دانش را نداشته باشند، مزیت رقابتی مبتنی بر دانش را کسب نمی کنند. همچنین با توجه به اهمیت جهت گیری بازار در دستیابی به عملکرد بازار بیشتر، باید رقابت پذیری در بازار افزایش یابد. فهم بازار در جهت شناخت دیدگاه مشتریان می تواند در افزایش عملکرد بازار نقش داشته باشد. بانک ها باید روش های مناسبی را جهت حفظ مشتریان کلیدی خود به کارگیرند تا رضایت آن ها افزایش یابد.
تعامل نوآوری باز با ظرفیت جذب، رهبری و فرهنگ یادگیری سازمانی در شرکت های دانش بنیان: تحلیل یک مدل میانجی تعدیل شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
197 - 228
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر رهبری توانمندساز بر نوآوری باز با در نظر گرفتن فرهنگ یادگیری سازمانی و تعدیل گری ظرفیت جذب بوده است. تحقیق حاضر از لحاظ روش تحقیق همبستگی و از لحاظ هدف از نوع کاربردی بوده است. ابزار تحقیق بر اساس پرسش نامه استاندارد نقش بندی و تابش (2018) می باشد که پس از سنجش روایی (همگرا، واگرا و اکتشافی) و پایایی (آلفای کرونباخ، ترکیبی و دایسترا)، از طریق مشارکت 131 نفر از مدیران و کارشناسان شرکت های دانش بنیان استان چهارمحال و بختیاری که با روش نمونه گیری تصادفی و از طریق جدول مورگان، انتخاب شدند، اجرا گردید. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزارهای «SPSS25» و «WarpPLS7» اجرا شد. یافته هایی تحقیق نشان داد، بیشترین ضریب مسیر (β=0.79) و ضریب تعیین (R2=0.63) مربوط به مسیر رهبری توانمندساز به فرهنگ یادگیری سازمانی بوده است، همچنین فرهنگ یادگیری سازمانی به طور کامل، رابطه بین رهبری توانمندساز و نوآوری باز داخلی (VAF=0.64) و خارجی (VAF=0.69) را میانجی گری نموده است.
طراحی مدل کسب وکار بانکداری باز در پرتوی نوآوری باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
245 - 268
حوزه های تخصصی:
هدف و مقدمه: فناوری مالی پارادایم جدیدی در فناوری اطلاعات به وجود آورده اند و باعث نوآوری در صنعت خدمات مالی شده اند. آنها با تغییر قوانین بازی و بهره گیری از نوآوری مخرب توانسته اند بازارهای مالی سنتی را دگرگون سازند. چشم انداز فعالیت این شرکت های نوپا حرکت از «بانکداری باز» به سوی «نوآوری باز» است. هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و ارائه مدل کسب وکار بانکداری باز در پرتوی ظهور نوآوری باز در صنعت بانکداری کشور به همراه پیشران ها و پیامدهای مربوط به آن می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از روش تحقیق آمیخته (کیفی-کمّی) استفاده نموده است. در ابتدا با مرور پیشینه و نظرسنجی از 34خبره با استفاده از تکنیک دلفی، مدل مفهومی پژوهش شناسایی گردید و سپس جهت اعتبارسنجی مدل، از پرسشنامه محقق ساخته 40 سئوالی استفاده شده و در بین نمونه آماری متشکل از 361 نفر از کارکنان و مدیران شبکه بانکی کشور که از روش احتمالی خوشه ای انتخاب شدند توزیع گردیده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار اسمارت PLS استفاده شده است. برای آزمون های پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و برای سنجش روایی واگرا از آزمون فورنل و لارکر استفاده گردیده است. آزمون نیکویی برازش نیز قدرت پیش بینی مدل را قوی نشان می دهد. یافته ها: نتایج نشان می دهد ساختار موسسات مالی، توسعه دهندگان فناوری های مالی و مدل منظومه ای محیط کسب وکار بر مدل بانکداری باز تاثیر مثبت می گذارد، لکن بخش بندی مشتریان بر مدل بانکداری باز فاقد تاثیر است. همچنین مدل کسب وکار بانکداری باز بر بهبود فضای کسب وکار و بهبود عملکرد سازمانی تاثیرگذار است، ولی بر پذیرش بانکداری مجازی فاقد تاثیر می باشد. بحث و نتایج: با توجه به تایید فرضیه 1 مبنی بر تاثیر ساختار موسسات مالی بر مدل کسب وکار بانکداری باز، می توان گفت برای بهبود مدل کسب وکار بانکداری باز و ایجاد هماهنگی با خدمات مالی الکترونیکی که دارای سرعت بیشتری می باشند، ساختارهای بزرگ و پیچیده موسسات مالی می بایست چابک تر گردد و سعی در استفاده از ساختارهای مسطح تر و افقی تر داشته باشند تا بدین ترتیب چرخه توسعه محصولات و خدمات بانکی کوتاه تر گردد. با توجه به تایید فرضیه 2 مبنی بر تاثیر توسعه دهندگان فناوری های مالی بر مدل کسب وکار بانکداری باز، باید گفت شرکت های فناوری مالی و استارتاپ های مالی در بهبود مدل کسب وکار به کسب و کار بانک ها نقش دارند. این شرکت ها می توانند عناصر اصلی شبکه شرکا در نظر گرفته شوند و در قالب خرید یا تملک این شرکت ها، و یا ادغام افقی و یا عمودی با بانک ها فعالیت نمایند. همچنین فرآیند توسعه خدمات بانکی می تواند در قالب برون سپاری به این شرکت ها واگذار شود تا آن ها با برخورداری از چابکی بیشتر در ارائه خدمات و چرخه کوتاه توسعه محصول، مشتری مداری را افزایش دهند. با توجه به تایید فرضیه 3 مبنی بر تاثیر شرایط محیطی بر مدل کسب و کار بانکداری باز، باید گفت مدل منظومه ای محیط کسبوکار بر بهبود مدل کسب وکار بانکداری باز تاثیر دارد. بنابراین دسترسی به بازار خدمات مالی الکترونیکی و نیروی کار متخصص، پشتیبانی دولت، وضع قوانین و مقررات شفاف در خصوص فعالیت های بانکداری باز، تامین امنیت تراکنش ها در محیط سایبری مهم می باشد. با توجه به عدم تایید فرضیه 4 مبنی بر فقدان تاثیر بخش بندی مشتریان بر مدل کسب و کار بانکداری باز، شاید بتوان گفت تفاوت مذکور ناشی از انتخاب جامعه آماری است. به نظر می رسد بانک ها اهمیت بخش بندی، هدف گذاری و جایگاه یابی را به درستی درک ننموده اند و در شناسایی مشتریان هدف و ویژگی های جمعیت شناختی آنان دارای ضعف می باشند و بخش بندی مشتریان به درستی انجام نمی گردد. امروزه مشتریان دارای سلیقه ها و نیازهای گوناگونی می باشند و هر مشتری می خواهد بر اساس نیازهای فردی و منحصر به فرد خود، خدمات مورد نظرش را دریافت نماید. بانک ها می بایست در جهت افزایش تمایل و قصد مشتریان در خصوص استفاده از خدمات بانکداری باز نیازهای گروه های مختلف مشتریان را به خوبی شناسایی نموده و سپس متناسب با درخواست و نیاز مشتری، محصولات و خدمات مشخصی را برای آن گروه از مشتریان شخصی سازی نمایند. با توجه به تایید فرضیه 5 مبنی بر تاثیر مدل کسب وکار بانکداری باز بر فضای کسب و کار، باید گفت طراحی مدل کسب وکار بانکداری باز باعث بهبود فضای کسب وکار می شود و منجر به پیشرفت هر چه بیشتر تجهیزات و فناوری های بانکداری الکترونیک، ارتقای رابط برنامه نویسی کاربری باز و ایجاد بیشتر سامانه های کاربرپسند می گردد. همچنین باعث افزایش شفافیت در حوزه خدمات مالی الکترونیکی و ایجاد احساس امنیت بیشتر در بین مشتریان و سرمایه گذاران می شود. با توجه به تایید فرضیه 6 مبنی بر تاثیر مدل کسب وکار بانکداری باز بر عملکرد سازمانی، باید گفت طراحی مدل کسب و کار بانکداری باز باعث بهبود عملکرد بانک ها می گردد و منجر به کاهش ریسک های عملیاتی، افزایش نرخ جذب مشتریان جدید، افزایش اعتماد و وفاداری مشتری، چابکی بیشتر در ارائه خدمات، بکارگیری موثر داده های مشتریان، ارائه محصولات مشتری محور، بهبود تجربه مشتری، افزایش چرخه عمر مشتریان در بانک ها می شود. با توجه به تایید نشدن فرضیه 7 مبنی بر فقدان تاثیر مدل کسبوکار بانکداری باز بر پذیرش بانکداری مجازی، شاید بتوان گفت تفاوت مذکور ناشی از انتخاب جامعه آماری است. به نظر می رسد کارکنان و مشتریان بانک ها هنوز با مفهوم بانکداری بازو خودخدمتی آنلاین به خوبی آشنا نیستند. بنابراین بانک ها می بایست در جهت شناساندن این مفاهیم و ارائه مزیت های بی شمار آن به مخاطبان و ذی نفعان گام بردارند. بانک ها می بایست امکان دسترسی به داده های مشتریان و زیرساخت های پرداخت را برای فناوری مالی مهیا سازند تا برخی سرویس های بانکی مانند پرداخت ها، بانکداری شخصی، نقل و انتقال پول از طریق فناوری مالی انجام پذیرد. در این راستا می باید اطلاعات حساب ها با رضایت مشتریان و از طریق امن در اختیار فناوری مالی قرار گیرد. با توجه به اینکه در بین متغیرهای مستقل، توسعه دهندگان فناوری های مالی دارای بیشترین ضریب مسیر می باشد، نتایج پژوهش بار دیگر بر اهمیت همکاری سیستم بانکی با فناوری مالی و شرکت های نوپا مالی تاکید دارد. لذا پیشنهاد می گردد این شرکت ها به عنوان عناصر اصلی شبکه شرکا و تامین کنندگان در مدل کسب وکار بانکداری باز در نظر گرفته شوند. فناوری مالی می توانند منجر به ارتقای زیرساخت ها و زنجیره تامین، افزایش مزیت رقابتی، بهبود مشتری مداری و تعالی مدیریت کیفیت شده، و مکمل سیستم بانکی گردند.
طراحی و تبیین مدل ساختاری تأثیر توانمندسازی رهبری بر فرهنگ یادگیری سازمانی و نوآوری باز با تأکید بر نقش تعدیلی ظرفیت جذب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر توانمندسازی رهبری، ظرفیت جذب و فرهنگ یادگیری سازمانی بر نوآوری باز در شرکت ایران خودرو پرداخته شده است. برای این منظور، در ابتدا به بررسی تاثیر توانمندسازی رهبری بر متغیرهای فرهنگ یادگیری سازمانی و نوآوری باز پرداخته شده و سپس اثر میانجی فرهنگ یادگیری سازمانی بر رابطه بین توانمندسازی رهبری و نوآوری و هم چنین اثر تعدیلی ظرفیت جذب بر رابطه بین فرهنگ یادگیری سازمانی و نوآوری باز مورد سنجش قرار گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها در گروه پژوهش های توصیفی پیمایشی قرار دارد که برای بررسی فرضیه های پژوهش از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS بهره گرفته شد. هم چنین، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران عملیاتی شرکت ایران خودرو در شهر تهران می باشد که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 323 نفر به عنوان نمونه آماری برگزیده شدند که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه استاندارد می باشد و برای تجزیه و تحلیل داده از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر نشان می دهد توانمندسازی رهبری بر نوآوری باز درونی و بیرونی تأثیر دارد. هم چنین، توانمندسازی رهبری با توجه به نقش میانجی فرهنگ یادگیری سازمانی بر نوآوری باز درونی و بیرونی تأثیر دارد. در نهایت، ظرفیت جذب رابطه بین فرهنگ یادگیری سازمانی و ورودی (و خروجی) نوآوری باز را تعدیل می کند.