مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
امنیت انرژی
منبع:
پژوهشنامه اقتصادی سال بیست و دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۸۴)
139 - 169
حوزه های تخصصی:
این مطالعه تاثیر امنیت انرژی بر رشد اقتصادی ده کشور منتخب خاورمیانه ای صادرکننده انرژی را بررسی کرده است واین موضوع را با استفاده از شاخص هایی که با توجه به مفاهیم تبیین و تعریف شده اند، انجام داده است. مدل معیار براساس نسخه تعمیم یافته از تابع تولید کاب داگلاس ساخته شده است. ده شاخص امنیت انرژی را با استفاده از پنج مفهوم امنیت انرژی از جمله در دسترس بودن، دسترسی(امکان نزدیکی)، قابل قبول بودن، مقرون به صرفه بودن و قابلیت توسعه داشتن، برای مجموعه کل پانل استفاده کرده است. و از روش حداقل مربعات تعمیم یافته برآوردی و همچنین از خطاهای استاندارد تصحیح شده پانل برای تخمین مدل به منظور استحکام بیشتر نتایج استفاده شده است. بر اساس نتایج این مقاله، فقدان شکاف بین «تولید و مصرف انرژی» بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب صادر کننده انرژی خاورمیانه تاثیر مثبت داشته است. همچنین، «توانایی تامین انرژی ملی»، «ساختار انرژی ملی»، «مصرف انرژی های تجدید پذیر» ، «میزان انتشاردی اکسیدکربن حاصل ازمصرف انرژی های فسیلی» «ثبات سیاسی» و « قیمت نفت» نیز بر رشد اقتصادی کشورهای مزبور تاثیر مثبت داشته است. اما میزان «شدت انرژی» و «نسبت انتشار دی اکسید کربن به تولید ناخالص داخلی» بر رشد اقتصادی آنها تاثیر منفی داشته است.
تحلیل نگرانی اروپا از استفاده ابزاری روسیه از انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف بالا و نیاز روزافزون اتحادیة اروپا به واردات انرژی به ویژه از روسیه به عنوان بزرگ ترین دارنده منابع گازی جهان باعث شده که مسکو از منابع انرژی به عنوان اهرمی راهبردی برای بازسازی امپراتوری خود و پیش بردن سیاست های کرملین در قبال بروکسل استفاده کند. این امر موجب شده که امنیت منابع و مسیرهای تأمین انرژی برای اروپا از اهمیت بالایی برخوردار شود. در این راستا، اروپا کوشیده است با متنوّع کردن این منابع و مسیرها، آسیب پذیری خود را در این مسئله کاهش دهد که این امر باعث توجّه ویژه اروپا به منطقة قفقاز جنوبی شده است. بدین ترتیب، نوشتار پیش رو درصدد است تا نگرانی های اروپا از استفاده ابزاری روسیه از انرژی را براساس مؤلّفه ها و شاخص های امنیت انرژی تحلیل نماید و در پی پاسخ گویی به این پرسش اصلی خواهد بود که نگرانی اروپا از استفاده ابزاری روسیه از انرژی در چیست؟ فرضیه پژوهش این است که نگرانی اتحادیه اروپا از انحصار روسیه بر منابع انرژی منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و از سویی، استفاده کرملین از برگ انرژی به عنوان یک سلاح قدرتمند به منظور پیش برد اهداف سیاسی و اقتصادی خود در قبال اروپا، تأثیر راهبردی بر امنیت انرژی و احتمال به خطرافتادن امنیت ملّی اتحادیه خواهد داشت؛ بنابراین مقامات بروکسل برای رهایی از وابستگی فلج کننده به منابع انرژی روسیه و تضمین امنیت انرژی بالا، در تلاش برای جایگزینی و تنوّع بخشی به سبدهای وارداتی نفت و گاز برآمده که این امر ضمن منزوی کردن مسکو در بازار انرژی، به افزایش قدرت چانه زنی و بازیگری اروپا در معادلات منطقه و بین الملل کمک خواهد کرد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد؛ پیگیری سیاست تنوّع بخشی و کاهش سلطه روسیه بر بازار انرژی منطقه، ضمن کاهش تهدیدات امنیت انرژی، به استقلال هرچه بیشتر اروپا در تصمیمات و سیاست های انرژی و ارتقای قدرت و جایگاه بین المللی اروپا منجر خواهد شد. روش مورد استفاده در این نوشتار توصیفی - تحلیلی است.
بحران جدید گاز ایران؛ چرایی و دلالت های امنیت اقتصادی آن
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۰ آذر ۱۴۰۱ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۴)
31 - 44
حوزه های تخصصی:
بر اساس گزارش مجمع شرکت های تولیدکننده گاز، ایران با 34 تریلیون مترمکعب ذخیره اثبات شده (ذخایر اثبات شده یا P1 به ذخایری با احتمال بیش از 90 درصد اطلاق می شود) گاز پس از روسیه بیشترین ذخایر گازی دنیا (حدود 16 درصد از مجموع کل ذخایر اثبات شده جهان) را در اختیار دارد (مجمع کشورهای تولیدکننده گاز، 2022). با اتکا به همین منبع عظیم، برداشت و تولید از ذخایر گازی در دستور کار قرار گرفت. با آغاز بهره برداری از میدان گازی پارس جنوبی در دهه 1370، اکنون گاز به عنوان مهم ترین حامل انرژی در کشور شناخته می شود و قریب به 75 درصد از سبد انرژی کشور را به خود اختصاص داده است. توسعه صنعت گاز وابستگی به سوخت مایع را کاهش داده و از منافع ایران در میدان مشترک با قطر حراست کرده، اما عرضه گاز جهت مصرف داخلی بوده و در بخش مصرف کنترل و محدودیتی اعمال نشده است. افت فشار میدان پارس جنوبی و روند صعودی مصرف، چالشی جدی برای تأمین گاز پیش روی کشور قرار داده است. متأسفانه در 5 سال گذشته، سرمایه گذاری مناسبی در نگهداشت و توسعه تولید گاز ایران صورت نگرفته است و با کاهش دست کم روزانه حدود 30 میلیون مترمکعب تولید (معادل یک فاز پارس جنوبی) در هر سال مواجه هستیم. در فصل سرد، افزایش تقاضای بخش خانگی موجب اعمال قطعی در بخش صنعت، کاهش صادرات یا افزایش مصرف نفت کوره به عنوان سوخت نیروگاه ها می شود. متأسفانه امروز نه تنها نمی توان به صادرات گاز فکر کرد، بلکه با افزایش روزافزون مصرف با توجه به قیمت های نسبتاً رایگان گاز، خطر تبدیل شدن به واردکننده گاز برای تأمین انرژی کشور در فصل سرد، کشور را تهدید می کند. اتخاذ سیاست هایی برای افزایش تولید، کنترل مصرف و سرمایه گذاری بر منابع انرژی جایگزین با بهره گیری از ظرفیت های یکتای ایران در انرژی های تجدیدپذیر، از اولویت های مهم برای تأمین امنیت انرژی در کشور است.
جایگاه کشورهای منطقه خلیج فارس در سیاست های تأمین انرژی اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴ (پیاپی ۶)
151 - 185
موقعیت راهبردی، بازار صدور کالا و تجهیزات نظامی و وجود ذخایر عظیم نفت و گاز مهم ترین دلایل اهمیت ژئوپلتیکی خلیج فارس به شمار می روند. خلیج فارس همچنین نقطه پیوند سه قاره اروپا، آسیا و افریقا محسوب می شود و نزدیک به 65 درصد از ذخایر نفتی جهان در این منطقه واقع است. نیاز روزافزون کشورهای صنعتی به انرژی و به ویژه نفت، این منطقه را همچنان کانون توجهات قدرت های بزرگ قرار داده است. اتحادیه اروپا یکی از مهم ترین بلوک های مصرف انرژی در جهان است که به دلیل چالش های موجود در زمینه نفت وگاز، سیاست تنوع سازی در منابع تأمین انرژی را دنبال می کند. منطقه خاورمیانه و حوزه خلیج فارس از مهم ترین منابع تأمین انرژی است. پژوهش حاضر، سیاست های انرژی اروپا و همچنین روابط منطقه ای این اتحادیه و حوزه خلیج فارس را بررسی می کند. فرضیه مقاله پیش رو این است که با وجود افزایش چالش های بین المللی امنیت انرژی (افزایش قیمت انرژی، تشدید رقابت بر سر منابع با حضور کشورهای پرمصرفی همچون چین و هند)، ذخایر نفت و گاز خلیج فارس منبعی برای تنوع عرضه انرژی به اروپا است.
روابط استراتژیک اسراییل و آذربایجان: بنیادها و الزامات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره پنجم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
218 - 185
در سالهای اخیر روابط روابط اسراییل- آذربایجان در منطقه خاورمیانه و قفقاز در مرکز توجه سیاسی قرار گرفته است. ماهیت روابط میان آذربایجان و اسراییل باید فراتر از دشمنی ایدئولوژیک و سیاسی با ایران یا ارمنستان و در جهت درک توازن قوا و موضوع نیازهای متقابل اقتصادی و امنیت انرژی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. اگر چه در ادبیات سیاسی موجود، به نقش فاکتورهای سیاسی و امنیتی پرداخته شده است، اما به صورت چشمگیری نقش فاکتورهای اقتصادی و تکنولوژیک و تاثیر آن در پیشبرد رابطه میان دو کشور مورد غفلت قرار گرفته است. هدف محقق در تحقیق حاضر آن است دریابد علاوه بر اهداف، منافع و الزامات سیاسی و امنیتی، عوامل اقتصادی و تکنولوژیک و نیازهای متقابل حیاتی دو کشور در این زمینه چه نقشی را در شکل دهی و تحکیم روابط در سطح کنونی ایفا کرده اند. به همین دلیل، در پژوهش حاضر توجه خاصی به نقش آذربایجان به عنوان یک تولید کننده عمده نوظهور انرژی و همچنین نیازهای حیاتی اسراییل در حوزه امنیت انرژی شده است. برای پاسخ به این سوال پژوهش ابتدا تاریخچه روابط دو کشور و اهداف، انگیزه ها و اولویتهای سیاست خارجی که باعث ترغیب باکو و تل آویو به ایجاد و گسترش رابطه به گردیده، واکاوی می شود و سپس نقش فاکتورهای اقتصادی، تکنولوژیک و نظامی در پیشبرد این رابطه به تفکیک مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد نیازهای متقابل حیاتی اقتصادی دو کشور در حوزه امنیت انرژی و نیز دسترسی به تکنولوژی پیشرفته نظامی و دانش مدرن برای دستیابی به توسعه پایدار تاثیرگذارترین فاکتورها در شکل دهی سطح کنونی رابطه میان آذربایجان و اسراییل بوده است.
نورد استریم2: گذشته، حال و آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۱)
133 - 164
حوزه های تخصصی:
«نورد استریم- II » [1] یا «جریان شمالی-2» نام خط لوله گاز طبیعی صادراتی جدید روسیه به اروپا از طریق دریای بالتیک است که در سال های اخیر به عنوان تهدیدی برای امنیت انرژی اروپا از آن نام برده می شود. ازاین رو، این پروژه از ابتدا با چالش هایی مواجه بود که نه تنها موجب تعویق دوساله در تکمیل احداث این خط لوله شد، بلکه تا به امروز مانع از بهره برداری آن و عرضه گاز به اروپا شده است. در این نوشتار سعی بر این است که ضمن مروری بر زمینه های طراحی این خط لوله، دلایلی که مانع از احداث به موقع و همچنین بهره برداری از آن شده، مورد بررسی قرار گیرد. مقاله به ضرورت های احداث پروژه از نگاه روسیه و چالش هایی که مخالفان غربی آن برای منافع خود متصور هستند می پردازد. از نگاه روسیه راه اندازی این پروژه در راستای تأمین منافع ملی اقتصادی و ژئوپلیتیک است درحالی که از نگاه غرب موجب تضعیف امنیت انرژی اروپا خواهد شد. افزون بر این، تأثیر تجاوز نظامی روسیه علیه اوکراین بر این خط لوله نیز مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله یک پژوهش توصیفی تبیینی است که بر اساس منابع کتابخانه ای نگاشته شده است.
امنیت انرژی و نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
129 - 151
حوزه های تخصصی:
مفهوم امنیت انرژی سالیان اخیر در سطح وسیعی مورد توجه اندیشمندان حوزه روابط بین الملل قرار گرفته است و وارد دستورکار مطالعاتی این اندیشمندان شده است. موضوع انرژی در ابتدا بیشتر دارای ابعاد اقتصادی بود، لیکن در سالیان اخیر و به ویژه پس از بحران گازی سال 2006 بین روسیه و اوکراین، ابعاد امنیتی و سیاسی آن نیز پررنگ شده است. پس از وقوع مجدد این بحران در سال 2009، تنش های مکرر در منطقه راهبردی خاورمیانه و به ویژه پس از مناقشه روسیه و غرب در بحران اوکراین در سال 2014 اهمیت آن دوچندان گشته است. تمام انواع انرژی از لحاظ در معرض بودن و امنینی کردن در یک سطح نیستند. گاز طبیعی برای امنیتی کردن و انرژی های تجدیدپذیر در انتهای این صف قرار دارند، زیرا عمدتاً به صورت محلی تولید و مصرف می شوند. این مقاله براساس مفهوم نظری رهیافت مجموعه امنیتی منطقه ای که به وسیله باری بوزان ارائه شده به بررسی مفهوم امنیت انرژی می پردازد. این مقاله تلاش می کند تا با رویکردی توصیفی تحلیلی با معرفی نظریه «مجموعه امنیتی انرژی» و مفاهیم این نظریه به ویژه مفهوم مهم «امنیتی کردن» آن را بر روی مسئله امنیت انرژی کاربردی نماید.
ارزیابی ریسک های اقتصادی-امنیتی صادرات گاز طبیعی از طریق خط لوله به کشورهای هند، پاکستان و ترکیه
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵
83 - 104
حوزه های تخصصی:
وجود منابع عظیم گاز طبیعی در کشور در کنار تقاضای روزافزون گاز طبیعی به عنوان یک سوخت فسیلی پاک، مطالعات مربوط به حوزه صادرات گاز طبیعی با رویکردهای گوناگون را به امری ضروری بدل کرده است. در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن وضعیت انرژی سه کشور هند، پاکستان و ترکیه، شرایط صادرات گاز طبیعی از طریق خط لوله به این کشورها بررسی شد. در این راستا ریسک های اقتصادی- امنیتی مربوط به صادرات گاز طبیعی از طریق خط لوله شناسایی و سپس با ارائه شاخص های کمی، هریک از این ریسک ها برای کشورهای موردمطالعه محاسبه و با یکدیگر مقایسه شدند. درنهایت با محاسبه شاخص کلی ریسک های موجود، کشور ترکیه با کمترین ریسک (519/0) به عنوان اولویت صادراتی جمهوری اسلامی ایران تعیین شد. هند (67/0) و پاکستان (677/0) به ترتیب اولویت های دوم و سوم تعیین شدند.
بررسی تأثیر هزینه های نظامی و رشد اقتصادی بر مصرف انرژی در ایران با ارائه راهکارهایی به منظور تقویت امنیت انرژی
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۵
9 - 28
حوزه های تخصصی:
امنیت انرژی توانایی یک اقتصاد برای تضمین قدرت تأمین منابع انرژی به صورت پایدار و در طول زمان با سطح قیمتی است که تأثیر نامطلوبی بر عملکرد اقتصادی آن اقتصاد نگذارد. سه هدف مشخص امنیت انرژی کاهش آسیب پذیری در برابر تهدیدها یا فشار خارجی، جلوگیری از بروز بحران عرضه و به حداقل رساندن تأثیر اقتصادی و نظامی بحران انرژی در صورت وقوع چنین بحرانی است. امنیت عرضه انرژی در دسترس بودن دائمی انرژی در حالات مختلف، با مقادیر کافی و در سطوح قیمتی معقول است و امنیت تقاضای انرژی وجود یک تقاضای ثابت و منظم برای صادرات انرژی با قیمت های رقابتی که حداقل هزینه های تولید و تراکنش را جبران کند می باشد. در ایران به عنوان یک کشور تولیدکننده عمده انرژی، امنیت انرژی باید علاوه بر بخش تولید، شامل امنیت مصرف و تقاضای انرژی نیز بشود زیرا امنیت انرژی وابسته به یک بازار مداوم و همراه با رشد منطقی و کم نوسان در آینده است. هزینه های نظامی به صورت مستقیم و غیرمستقیم دارای تأثیر بر تولید ناخالص داخلی و مصرف انرژی است که این تأثیر می تواند مثبت یا منفی باشد. بنابراین هزینه های نظامی از طریق تأثیری که بر مصرف انرژی دارد عاملی موثر در شاخص های امنیت انرژی است. در این پژوهش با استفاده از داده های تابلویی تأثیرگذاری هزینه های نظامی و رشد اقتصادی را بر مصرف انرژی در کشورهای ایران، ترکیه، مصر و عربستان بررسی کردیم. در این پژوهش داده ها در بازه زمانی سال های ۱۹۶۵ تا ۲۰۱۸ میلادی مورد استفاده قرار گرفته اند. با بهره گیری از مدل ARDL تاثیرگذاری رشد اقتصادی و هزینه های نظامی بر مصرف انرژی را در ایران مورد بررسی قرار دادیم که مشخص شد در کوتاه مدت تأثیر متغیرهای مذکور بر مصرف انرژی به صورت آنی مثبت می باشد و رابطه بلندمدت بین آن ها وجود ندارد. در ضمن آزمون علیت گرنجر نشان داد تولید ناخالص داخلی (نمایانگر رشد اقتصادی) علت مصرف انرژی در ایران در معیار گرنجر است. در پایان به منظور تقویت امنیت در حوزه انرژی راهکارهایی ارائه شد.
آینده پژوهی انرژی های نو در جهان به منظور تحلیل و ارائه راهبردهای مناسب جهت ارتقاء امنیت انرژی ایران
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۶
115 - 150
حوزه های تخصصی:
امروزه ارتقاء تکنولوژی انرژی های نو، اهمیت یافتن ملاحظات زیست محیطی، تحریک اقتصاد، ایجاد صنایع و مشاغل جدید، منجر به این مساله شده است که کشورهای صنعتی و در حال توسعه، گسترش سهم این منابع انرژی را در برنامه های توسعه ای خود قرار دهند. در این میان کشور ایران به عنوان دارنده بیشترین مجموع ذخایر نفت و گاز جهان، باید نسبت به تحولات حوزه انرژی و افزایش نفوذ انرژی های نو در بازار بیش از سایر کشورها حساسیت داشته باشد؛ تا با طراحی یک برنامه جامع و اتخاذ راهبردهای مناسب، در صدد ارتقاء امنیت انرژی و متعاقبا امنیت ملی کشور برآید.
بنابراین در این پژوهش تلاش شده است تا با تکیه بر اصول علم آینده پژوهی، استفاده از ابزار برنامه ریزی مبتنی بر سناریو و به کار بستن روش جی بی اِن، به مقوله آینده انرژی های تجدیدپذیر و نو در بازار جهانی انرژی و ارائه راهکارهای مناسب در راستای ارتقاء امنیت انرژی کشور پرداخته شود. روش جی بی اِن با تولید و توسعه ماتریس سناریو، از تقابل دو عدم قطعیت بسیار مهم درباره یک موضوع مشخص، چندین چارچوب باورشدنی اما چالش برانگیز برای آن موضوع بدست می دهد. بدین منظور سه سناریو مختلف طراحی شده اند؛ در سناریو اول نیروهای بازار و توسعه فناوری، در سناریو دوم سیاست های اعمال شده برای مبارزه با تغییرات اقلیمی و در سناریو سوم رقابت ها و تنش های ژئوپلتیک به عنوان محرک های اصلی بازار انرژی در نظر گرفته می شوند. در انتها نیز راهکارهای ارتقاء امنیت انرژی کشور در فضای هر یک از این سناریوها و منطبق بر سند ملی راهبردی انرژی پیشنهاد شده اند؛ همچنین به منظور افزایش کارآیی راهبردها، افق کوتاه مدت و بلند مدت برای اعمال آن ها در نظر گرفته می شود.
دیپلماسی انرژی چین در حوزه ی دریای خزر و تاثیر آن بر امنیت انرژی اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
57 - 92
حوزه های تخصصی:
درنظام اقتدارگریز بین الملل هیچ قدرت برتری وجود ندارد که بتواند قانون و نظم را در سیاست بین الملل اجرا کند. از این رو، دولت ها برای تأمین امنیت خود باید بر توان مندی های داخلی خود تکیه کنند. چین برای رشد پایدار اقتصاد خود نیاز به تأمین بی وقفه انرژی دارد. این کشور تلاش می کند تا مسیرهای واردات انرژی خود را از طریق خطوط لوله تنوع بخشد. هم چنین پس از حمله روسیه به اوکراین در سال 2022، اروپا سعی کرده است تا مسیرهای واردات انرژی خود را از روسیه متنوع کند. منابع حوزه ی خزر جایگزینی برای هر دو طرف است. سؤال اصلی مقاله این است که آیا روندهای همکاری در حوزه دریای خزر در بخش انرژی از نظر وابستگی متقابل به سمت چین است یا اروپا؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که رشد پایدار مصرف انرژی چین و درگیری های کمتر در شرق دریای خزر باعث شده است تا همکاری های کشورهای حوزه ی خزر در بخش انرژی با چین نسبت به اروپا بیشتر باشد. نتایج نشان می دهد که چین رشد تولید ناخالص داخلی و شاخص توسعه انسانی پایداری را پس از اصلاحات اقتصادی خود تجربه کرده است. هم چنین، دیپلماسی انرژی چین در حوزه ی خزر با سه مفهوم ابتکار کمربند و جاده، سازمان همکاری شانگهای، و همکاری متقابل با کشورهای حوزه ی خزر تعریف می شود. به علاوه، درگیری های پیرامون حوزه ی خزر در غرب ماهیتی ژئوپلیتیکی دارد اما در شرق ماهیتی داخلی دارد. بنابراین روندهای موجود در حوزه ی خزر باعث شده است که گرایش کشورهای حوزه خزر به سمت چین باشد.
روابط چین و روسیه در حوزه انرژی: از همکاری ناپایدار تا همکاری راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از بحران اوکراین در سال 2014 و ایجاد گرایش شرقی در سیاست روسیه، همکاری با چین افزایش یافت. این موضوع در حوزه انرژی از یک همکاری ناپایدار پیش از بحران، به مشارکت راهبردی رسیده است. مسئله این است که ادعای راهبردی بودن، چگونه و با چه سازوکارهایی درک پذیر خواهد بود و آیا این مشارکت راهبردی ادامه خواهد یافت و چه پیامدهایی در پی دارد؟ در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که چگونه مشارکت راهبردی روسیه و چین در حوزه انرژی در سال های اخیر عملیاتی شده است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که پیشرفت همکاری های دوجانبه در حوزه انرژی و تقویت رویکرد نگاه به شرق در راهبرد انرژی روسیه، رویکرد چین برای تنوع و امنیت انرژی، ایجاد قراردادهای بلندمدت، خطوط انتقال و سرمایه گذاری ها، مشارکت راهبردی دو کشور را عملیاتی کرده است. روش در این نوشتار کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیلی - تبیینی است. در این مطالعه از متن ها، گزارش ها و سندها مربوط به انرژی دو کشور و سازوکارهای عملیاتی کردن راهبرد انرژی آن ها بهره گرفته و از نظریه واقع گرایی نوکلاسیک و ارزیابی عوامل در سطح سیستم و هم سطح واحد و نیز ژئوپلیتیک انرژی استفاده می کنیم. یافته های این نوشتار نشان می دهد که روسیه و چین به پیشبرد بیشتر گسترش تجارت انرژی ادامه داده، می توانند به ابزارهای بیشتری برای ارتقای دستورکار خود در ایجاد تعادل با ایالات متحد و نیز الگوی مطلوب چندقطبی در جهان دسترسی پیدا کنند.
معادلات قدرت در محیط امنیتی قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
149 - 172
حوزه های تخصصی:
در دهه پایانی قرن بیستم خلأ قدرت ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در کنار اختلافات سرزمینی برخی اقوام با صورت بندی متکثر قومی مذهبی و فقدان توسعه سیاسی موجب شد منطقه قفقاز جنوبی با ساختاری آنارشیک شکل گیرد. منطقه ای با سه جمهوری مستقل آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، که با تداوم ناپایداری امنیتی همراه با عدم شکل گیری یک رژیم امنیتی مشترک نفوذ بازیگران منطقه ای و بین المللی را در روند تحولات منطقه در پی داشته است. در این میان، منافع و اهداف متعارض بازیگران منطقه ای همچون روسیه، ایران، ترکیه و نیز بازیگران فرامنطقه ای از جمله ایالات متحده، ناتو و رژیم صهیونیستی محیط امنیتی قفقاز جنوبی را با چالش های جدیدی از رقابت ژئوپلیتیک مواجه کرده است. این در حالی است که قفقاز به رغم چالش های سیاسی امنیتی، به لحاظ منابع انرژی و ترانزیت آن و اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک از جایگاه بالایی در معادلات سیاست بین الملل برخوردار می باشد. مقاله حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای و رویکرد توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی آثار رقابت بازیگران منطقه ای و بین المللی در قفقاز جنوبی به این پرسش می پردازد که رویکردهای راهبردی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای چه تاثیری بر مسائل امنیتی حوزه قفقاز جنوبی بر جای گذاشته است؟ به نظر می رسد طی دو دهه اخیر در محیط امنیتی قفقاز جنوبی رقابت منفی بین بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای تشدید یافته و این امر باعث تداوم بی ثباتی در این حوزه راهبردی شده است.
منابع غیرمتعارف انرژی و جایگاه خلیج فارس در سیاست امنیت انرژی ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
173 - 198
حوزه های تخصصی:
طی یک دهه اخیر و همزمان با افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی، روند جدیدی در سیاست انرژی آمریکا به منظور کاهش وابستگی این کشور به منابع نفت و گاز خلیج فارس و حرکت به سمت خودکفایی انرژی از طریق افزایش بهره برداری از منابع غیرمتعارف موسوم به شیل، در حال شکل گیری است. بنابراین، پرسش اصلی مقاله حاضر اینست که بهره برداری از منابع غیر متعارف انرژی (شیل) تا چه میزان در تحقق خودکفایی انرژی آمریکا مؤثر بوده و این مسئله چه تأثیراتی بر جایگاه خلیج فارس در راهبرد امنیت انرژی آمریکا خواهد داشت؟ فرضیه این مقاله این است که افزایش بهره برداری از منابع غیرمتعارف انرژی در کاهش وابستگی آمریکا به نفت خلیج فارس مؤثر بوده و می تواند در آینده، این کشور را به رقیبی برای تولیدکنندگان سنتی انرژی تبدیل نماید. از این رو می توان کاهش دخالت سنتی آمریکا در خاورمیانه همزمان با افزایش توجه آمریکا به منطقه آسیا پاسفیک در پی ظهور چین به عنوان قدرت اقتصادی نظامی عمده در این منطقه را به عنوان نشانه هایی از دگرگونی جایگاه خلیج فارس از مهم ترین تولید کننده انرژی فسیلی جهان به یکی از مناطق تولیدکننده انرژی، در راهبرد امنیت انرژی آمریکا در نظر گرفت. در راستای تبیین این فرضیه، کوشش خواهد شد با استفاده از چارچوب مفهومی واقع گرایی نئوکلاسیک، سیاست امنیت انرژی آمریکا به عنوان بخشی از راهبرد کلان سیاست خارجی این کشور مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
تأثیر انقلاب منابع غیرمتعارف گاز بر بازار جهانی گاز، محیط زیست و امنیت انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۳)
185 - 210
حوزه های تخصصی:
گاز طبیعی به دلیل ویژگی های منحصر به فرد خود از جمله آلایندگی کمتر نسبت به سایر سوخت های فسیلی توسط کارشناسان حوزه انرژی به عنوان امیدبخش ترین سوخت فسیلی در قرن بیست و یکم در نظر گرفته شده است؛ بطوری که آژانس بین المللی انرژی در گزارش چشم انداز انرژی سال 2011 از دوره کنونی به عنوان «عصر طلایی گاز» یاد می کند. از طرف دیگر، پیشرفت های فناورانه در یک دهه گذشته امکان بهره برداری از حجم عظیمی از منابع گاز طبیعی که در گذشته به دلیل هزینه بالای تولید و فقدان فناوری مناسب قابل برداشت نبودند را فراهم نمود و موجب گردید تولید گاز طبیعی بویژه در منطقه آمریکای شمالی افزایش چشمگیری یابد. این تحول فناورانه که از آن به عنوان «انقلاب منابع نامتعارف گاز» یاد می شود باعث شد ایالات متحده آمریکا در سال 2010 با پشت سر گذاشتن روسیه بزرگترین تولیدکننده گاز طبیعی در جهان شود و این کشور از واردکننده عمده گاز به صادرکننده بالقوه آن تبدیل شود. انقلاب منابع نامتعارف گاز تغییرات عمده ای در مؤلفه های بازار جهانی گاز طبیعی از قبیل ذخایر، عرضه، تقاضا، قیمت، نظام قیمت گذاری، قراردادها و تجارت گاز طبیعی ایجاد کرد. مصرف کنندگان عمده انرژی و گاز طبیعی با وقوع انقلاب گاز شیل به دلیل افزایش میزان عرضه انرژی به بازارهای جهانی، متنوع سازی منابع عرضه، کاهش وابستگی به تولیدکنندگان سنتی و ثبات قیمت های انرژی در بازار با بهبود وضعیت امنیت عرضه انرژی مواجه هستند؛ تولیدکنندگان سنتی نیز در زمینه امنیت تقاضا با چالش هایی در آینده روبرو خواهند شد.
ژئواکونومی نوین انرژی و پیامدهای آن برای امنیت انرژی جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۶)
71 - 102
حوزه های تخصصی:
انرژی یکی از مهمترین پیشران های توسعه اقتصادی است. در عرصه مناسبات و رقابت های جهانی، برخورداری از منابع انرژی هم ابزار قدرت محسوب می شود و هم در مواردی به هدف تبدیل می شود. منابع انرژی را می توان یکی از عوامل مهم ایجاد امنیت و پایدار شدن اقتصادهای جهان دانست. در عین حال انرژی خود نیز تابع و مشمول روندهایی است که می تواند امنیت آن را تقویت و یا تضعیف کند. امروزه مفهوم امنیت انرژی همگام با روندهای نوین ژئواکونومی انرژی، ابعاد جدیدی یافته است. روندهای تعیین کننده ای مانند شتاب بهره برداری از انرژی های تجدیدپذیر در کنار افزایش کارآمدی و کاهش شدت مصرف، نیل به کاهش تغییرات نامطلوب آب و هوایی، افزایش تولید نفت و گاز شِیل (منابع غیرمتعارف) و حرکت تدریجی بین المللی شدن بازار گاز طبیعی، فرصت هایی را برای تامین امنیت انرژی در سمت تقاضا ایجاد کرده است. البته این تحولات در حالی رخ داده که انرژی های فسیلی و اشکال متعارف تولید آن، همچنان اصلی ترین منابع انرژی جهان است و تغییر جهت بازار مصرف آن به سمت کشورهای در حال توسعه آسیایی، محل عرضه از شرق و مرکز آسیا را به مقصد تقاضای آن یعنی شرق و جنوب آسیا پیوند داده است. پیوندی که امنیت انرژی کشورهای عمده تولیدکننده را تقویت کرده است.
اهداف عربستان سعودی از توسعه فناوری هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۷)
147 - 176
حوزه های تخصصی:
تلاش عربستان سعودی برای دستیابی به فناوری هسته ای، به چهار دهه قبل بازمی گردد. این کشور با تأسیس «شهر دانش و فناوری ملک عبدالعزیز» و ساخت «شهر انرژی اتمی و تجدیدپذیر ملک عبدالله»، مشارکت در موافقت نامه های منطقه ای و سازمان های بین المللی و همچنین با تقاضای فناوری هسته ای از قدرت های بزرگ، به تدریج توسعه این فناوری را آغاز کرد؛ اولویتی که در سال های گذشته با جدیت بیشتری موردتوجه نسل جدید رهبران این کشور و در رأس آن ها محمد بن سلمان ولیعهد عربستان و اهداف کلان او در چشم انداز 2030 قرار گرفته است. این مقاله با روش تحلیلی تبیینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، این پرسش را در نظر دارد که «هدف اصلی عربستان سعودی از توسعه فناوری هسته ای چیست و در این راستا، با چه فرصت ها و چالش هایی مواجه است؟». در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مطرح می شود که مهم ترین هدف عربستان از توسعه فناوری هسته ای کسب قدرت بازدارندگی و در ذیل آن، استفاده از فرصت هایی مانند امنیتی سازی برنامه هسته ای ایران، ارتقای امنیت انرژی و کسب اعتبار بین المللی، کسب فناوری و جلب حمایت کشورهای قدرتمند هسته ای در سازمان های بین المللی است. مهم ترین چالش های عربستان نیز شامل عدم موافقت آمریکا با اعطای تأسیسات ساخت بمب اتم، مخالفت بازیگران مهم منطقه ای و همچنین وجود عوامل بی ثبات کننده داخلی، ناامنی ناشی از جنگ یمن و عدم اعتماد کامل قدرت های بزرگ به ثبات بلندمدت این کشور است.
جایگاه آذربایجان در امنیت انرژی اروپا
حوزه های تخصصی:
دستیابی به منابع باثبات نفت و گاز از دیرباز بهعنوان یکی از دغدغههای اصلی کشورهاي اروپایی بوده است. اروپا عمده واردات انرژی خود را از روسیه انجام میدهد اما با توجه به بروز اختلافات متعدد با روسیه ازجمله بر سر مسئله اوکراین تلاش دارد تا از میزان وابستگی خود به روسیه بکاهد. در این زمینه توجه به انتقال منابع انرژی از آذربایجان بسیار موردتوجه قرارگرفته است. حال این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که جایگاه آذربایجان در امنیت انرژی اروپا چیست؟ یافتهها نشان میدهد علیرغم اینکه آذربایجان دارای منابع انرژی قابلتوجهی است ولی به سبب آنکه ظرفیت انتقال انرژی را بهاندازهای که بتواند جایگزین روسیه شود را ندارد بنابراین جایگاه این کشور در امنیت انرژی اروپا نمیتواند بسیار قابلتوجه در نظر گرفته شود.
تبیین میزان تأثیرپذیری ج.ا.ایران از نقش نوین چین در منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به چرایی این پرسش است که چین چه نقش و جایگاهی در آینده اقتصادی و سیاسی منطقه خلیج فارس دارد؟ و این نوع از رقابت چه تأثیری بر منافع ملی ج.ا.ایران خواهد داشت؟ فرضیه این است که به موازات ارتقای جایگاه تجاری چین در زنجیره اقتصاد جهانی و افزایش نیاز این کشور به انرژی های فسیلی، پکن حضور گسترده تری در منطقه خلیج فارس در قالب مراودات نفت و صادرات کالا و خدمات با کشورهای منطقه خواهد داشت. بر این اساس، پکن تلاش خواهد کرد تا با کمترین تعارضی، آسیب ها و دغدغه های امنیت انرژی در این منطقه را در برابر واشنگتن، پشت سر بگذارد. از سوی دیگر ایالات متحده با درک جایگاه مهم خلیج فارس در عرصه سیاست و اقتصاد جهانی، حاضر نیست میدان را به رقبای جهانی به ویژه چین که با رشدی چشمگیر، هژمونی جهانیِ ایالات متحده را در معرض خطر قرار داده است، واگذار نماید. با توجه به رقابت های واشنگتن و پکن، تهران نیز می تواند از رهگذر تأمین انرژی مورد نیاز چین، دو هدف اصلی را دنبال نماید: 1- تأمین امنیت انرژی چین، 2- فروش نفت و برگشت ارز ناشی از آن با هدف مقاوم سازی اقتصاد کشور در برابر تحریم های تحمیلی مجموعه غرب و ایالات متحده.
علل گسترش حضور چین در حوزهل خلیج فارس(در قالب رویکرد توسعه مسالمت آمیز)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
186-209
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس از دوره باستان در منطقه بین النهرین، به خصوص در زمینه تجارت و حمل ونقل اهمیت داشته است. چین به عنوان کشوری رو به رشد که در نظر دارد تا در اقتصاد گوی سبقت را از آمریکا برباید، در دهه های گذشته سعی کرده تا سیاست درهای باز را در سیاست و اقتصاد دنبال کند و برای همین، روابط خود با جهان را به سطح بالاتری ارتقا بخشیده است. از آنجا که در رسیدن چین به اهداف خود به خصوص در صنعت، نیاز به انرژی حرف اول را می زند، این کشور کوشیده تا این نیاز را از طریق رابطه با مناطق نفت خیز جهان برطرف کند که از نقاط مهم در این عرصه خاورمیانه و به خصوص خلیج فارس است. در دهه گذشته حضور چین در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس موجب شده تا به یک بازیگر مهم در منطقه تبدیل شود. این کشور با ایفای نقش فعال در این نقطه از جهان، نیازهای اساسی صنعت خود را رفع کرده و از جانبی، با بالا بردن سطح روابط خود، به بازیگری مطرح و تأثیرگذار در منطقه تبدیل شده است. با تمام این اوصاف هنوز این کشور یک تازه وارد به منطقه محسوب می شود و در رویکرد خود با چالش های بسیار مواجه است. مقاله پیشِ رو با توصیف شرایط چین، به دنبال تبیین این مسئله است که چین در منطقه خلیج فارس چه اهدافی دارد و در راه دستیابی به اهداف خود چه الگوی رفتاری ای را دنبال کرده است؟ نکته مهم درباره حضور چین در منطقه پیوند منافع سیاسی و اقتصادی است. فرضیه این نوشتار نیز بر همین اساس شکل گرفته است و بیان می کند که چین در راستای دستیابی به اهداف توسعه طلبانه و در چارچوب توسعه مسالمت آمیز به دنبال رفع نیاز انرژی خود و امنیت آن، ارتقای طرح کمربند و جاده و سرمایه گذاری در زیرساخت های اقتصادی منطقه وارد تعامل با کشورهای منطقه شده و الگویی که در منطقه دنبال می کند شامل دوری از مداخله گری، برخورد رفتار تعادلی با کشورهای منطقه و دوری جستن از برخورد با آمریکا است.