مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
طراحی برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یادگیری الکترونیکی پدیده ای است، که توجه دست اندرکاران آموزش عالی و محققان این حیطه را به خود جلب کرده است. هدف این پژوهش، شناسایی چالش ها و عوامل بازدارنده طراحی برنامه درسی دوره آموزش مجازی دانشگاه شهید بهشتی در جارچوب عناصر نه گانه کلاین از نظر اعضای هیأت علمی است. روش ها: در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 48 نفر اعضای هیأت علمی آموزش مجازی دانشگاه شهید بهشتی است که 42 نفر با توجه به جدول مورگان و با روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. جهت تعیین روایی پرسشنامه از نظرات اساتید و کارشناسان حوزه استفاده شد و پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرانباخ 89/0 محاسبه گردید. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی(فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(آزمون تی تک نمونه ای و تی برای دو گروه مستقل، تحلیل واریانس یکراهه، آزمون تعقیبی توکی) استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد از نظر اعضای هیأت علمی طراحی برنامه درسی آموزش مجازی با چالش اهداف(p=0/003)، محتوا (p=0/017)، فعالیت های یادگیری(p<0/001)، راهبردهای یاددهی(p<0/001)،گروهبندی(p<0/001) و ارزشیابی(p<0/001) مواجه است. این نتایج با توجه به مقدار سطح معنی داری آنها که از 05/0 p< کمتر است با اطمینان 95 درصد معنی دار است. نتیجه گیری: طراحی برنامه درسی آموزش مجازی دانشگاه شهید بهشتی با چالش هایی روبروست. بنابراین بایستی با تدوین برنامه درسی جدید منطبق با اصول طراحی برنامه درسی چالش های موجود را از بین برد.
واکاوی ضرورت طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عدم آگاهی از مهارتهای مطالعه، موجب می شود دانشجویان از تلاش خود نتیجه مطلوبی بدست نمی آورند. طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در ارتقاء وکیفیت بخشی نظام آموزشی و توانمند سازی فردی دانشجویان بسیار حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی ضرورت طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی ایران بود روش ها: تحقیق حاضر از نظر ماهیت پژوهش کیفی و از حیث نوع مطالعه، تحلیل محتوا بود. برای دست یابی به اجماع نظر متخصصان از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شدکه اشباع نظری در مصاحبه 15محرز گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی داده های حاصل از مصاحبه ها کدگذاری شد و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار MAXQDA10 انجام شد. یافته ها : نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها شامل 119 کد اولیه بود که در نهایت با ادغام کدهای مشابه ،54 کد نهایی در6 زیر طبقه و 2طبقه اصلی استخراج گردید. طبقه اصلی« ارتقاءکیفیت آموزشی» شامل زیر طبقات:«کیفیت بخشی به یادگیری»،«پیشرفت تحصیلی» و«ایجاد علاقه و انگیزه»و طبقه اصلی«توانمند سازی فردی» شامل زیر طبقات:«ارتقاء خودباوری واعتماد بنفس»، «کمک به استعدادهای فطری» و« شناسایی تکنیک های مطالعه» بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که؛ طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی می تواند در جهت اعتلای ،توانمندسازی و پیشرفت دانشجویان کشور کمک سازنده ای باشد.
طراحی برنامه درسی نظام آموزش مجازی ایران براساس الگوی نه گانه کلاین در دانشگاه شهید بهشتی در سال تحصیلی 1393-1392؛ موانع و چالش ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یادگیری الکترونیکی پدیده ای است، که توجه دست اندرکاران آموزش عالی و محققان این حیطه را به خود جلب کرده است. هدف این پژوهش، شناسایی چالش ها و عوامل بازدارنده طراحی برنامه درسی دوره آموزش مجازی دانشگاه شهید بهشتی در جارچوب عناصر نه گانه کلاین از نظر اعضای هیأت علمی است. روش ها : در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 48 نفر اعضای هیأت علمی آموزش مجازی دانشگاه شهید بهشتی است که 42 نفر با توجه به جدول مورگان و با روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. جهت تعیین روایی پرسشنامه از نظرات اساتید و کارشناسان حوزه استفاده شد و پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرانباخ 89/0 محاسبه گردید. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی(فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(آزمون تی تک نمونه ای و تی برای دو گروه مستقل، تحلیل واریانس یکراهه، آزمون تعقیبی توکی) استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد از نظر اعضای هیأت علمی طراحی برنامه درسی آموزش مجازی با چالش اهداف( p=0/003 )، محتوا ( p=0/017 )، فعالیت های یادگیری( p<0/001 )، راهبردهای یاددهی( p<0/001 )،گروهبندی( p<0/001 ) و ارزشیابی( p<0/001 ) مواجه است. این نتایج با توجه به مقدار سطح معنی داری آنها که از 05/0 p< کمتر است با اطمینان 95 درصد معنی دار است. نتیجه گیری: طراحی برنامه درسی آموزش مجازی دانشگاه شهید بهشتی با چالش هایی روبروست. بنابراین بایستی با تدوین برنامه درسی جدید منطبق با اصول طراحی برنامه درسی چالش های موجود را از بین برد .
واکاوی ضرورت طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : عدم آگاهی از مهارتهای مطالعه، موجب می شود دانشجویان از تلاش خود نتیجه مطلوبی بدست نمی آورند. طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در ارتقاء وکیفیت بخشی نظام آموزشی و توانمند سازی فردی دانشجویان بسیار حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی ضرورت طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی ایران بود روش ها : تحقیق حاضر از نظر ماهیت پژوهش کیفی و از حیث نوع مطالعه، تحلیل محتوا بود. برای دست یابی به اجماع نظر متخصصان از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شدکه اشباع نظری در مصاحبه 15محرز گردید . سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی داده های حاصل از مصاحبه ها کدگذاری شد و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار MAXQDA10 انجام شد. یافته ها : نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها شامل 119 کد اولیه بود که در نهایت با ادغام کدهای مشابه ،54 کد نهایی در6 زیر طبقه و 2طبقه اصلی استخراج گردید. طبقه اصلی« ارتقاءکیفیت آموزشی» شامل زیر طبقات:«کیفیت بخشی به یادگیری»،«پیشرفت تحصیلی» و«ایجاد علاقه و انگیزه»و طبقه اصلی«توانمند سازی فردی» شامل زیر طبقات:«ارتقاء خودباوری واعتماد بنفس»، «کمک به استعدادهای فطری» و« شناسایی تکنیک های مطالعه» بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که؛ طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی می تواند در جهت اعتلای ،توانمندسازی و پیشرفت دانشجویان کشور کمک سازنده ای باشد.
طراحی الگوی تلفیقی مؤلفه های برنامه درسی و تربیت زیباشناختی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
آموزش عالی مؤلفه ای کلیدی در نظام آموزشی و توسعه نیروی انسانی در هر کشوری محسوب می شود. عملکرد نظام آموزشی ابزاری برای پاسخگویی به مشکلات و نیازهای جامعه است. نیازهای آموزشی ویژه در رده های مختلف سنی متفاوت است، که منطق ویژه فرایند آموزشی در آموزش عالی را تعیین می کند. ازآنجاکه نظام آموزش عالی وظیفه مهم تربیت نیروی انسانی متخصص را بر عهده دارد، لازم است در طراحی، اجرا و ارزشیابی فعالیت های آن از شیوه های مطلوب، دقیق و نظام مند استفاده شود. این پژوهش به دنبال طراحی الگوی تلفیقی مؤلفه های برنامه درسی و تربیت زیباشناختی در آموزش عالی می باشد. هدف اصلی دست یابی به مؤلفه هایی از زیباشناختی است که می توان در کنار سایر مؤلفه های برنامه درسی برخاسته از حوزه علوم انسانی در برنامه درسی دانشگاه بکار گرفت. بدین منظور با روش کیفی و اکتشافی این مؤلفه ها از منابع ادبیات مطالعات برنامه درسی، دیدگاه صاحب نظران این رشته و همچنین دیدگاه صاحب نظران رشته هنر و زیباشناختی استخراج گردید و پس از اجماع نظر و امکان به کارگیری آنها توسط دانشگاه های دولتی سطح استان خوزستان آن مؤلفه ها در طراحی الگوی پیشنهادی به کار گرفته شدند و در ادامه الگوی پیشنهادی طراحی گردید. یافته های پژوهش نشان داد که هنر و زیباشناختی به عنوان یک چشم انداز و پارادایم در برنامه درسی، حاوی مؤلفه ها، الهامات و مؤلفه های زیادی است. این مؤلفه ها می توانند با محوریت مؤلفه های مهم برنامه درسی مانند هدف، محتوا، روش و ارزشیابی در طراحی، تدوین و اجرای برنامه های درسی به کار گرفته شوند.
طراحی مدلی برای برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان پیش از دبستان (3 تا 5 سال)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان پیش دبستان 3 تا 5 بر اساس الگوی کلاین است. برای دستیابی به این هداف از روش سنتزپژوهی در طراحی الگو استفاده شد. قلمرو پژوهش حاضر، اسناد در حوزه فلسفه برای کودک و نمونه گیری به روش هدفمند و تعداد نمونه 50 مقاله (25 مقاله فارسی و 25 مقاله لاتین) ، الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودک بر اساس عناصر نه گانه کلاین طراحی گردید. نتایج پژوهش حاضر حاکی از 13 مؤلفه اصلی برنامه درسی فلسفه برای کودک بود که عبارت اند از: اصول فلسفه برای کودک، ویژگی های فلسفه برای کودک، اهداف، توجه به سن، منابع آموزشی، مراحل آموزش فلسفه، روش های آموزش، ویژگی های معلم، روش های یادگیری، فعالیت های یادگیری، روش های ارزشیابی، پیامدهای برنامه درسی فلسفه برای کودک.
حدود و ثغور مشارکت دانش آموزان در برنامه درسی: تحلیل دیدگاه صاحبنظران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۵۳
۲۶-۷
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، درصدد پاسخگویی به این پرسش بوده که حدود و ثغور مشارکت دانش آموزان در برنامه درسی از دیدگاه صاحبنظران چگونه است؟ برای پاسخ دادن به این پرسش نخست دیدگاههای صاحبنظران درباره مشارکت دانش آموزان در برنامه درسی با به کارگیری روشهای اسنادی، کتابخانه ای و تحلیل مفهومی، توصیف و طبقه بندی شده است. سپس ضمن نقد دیدگاههای مطرح شده، ابعاد مورد وفاق و مغفول مشارکت دانش آموزان در برنامه درسی از دیدگاه صاحبنظران به تصویر کشیده شده است. آنگاه با بررسی وضع موجود، دیدگاه صاحبنظران در زمینه حد و مرز مشارکت دانش آموزان در برنامه درسی مشخص شده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش، سیزده نفر از صاحبنظران و سیاستگذاران حوزه برنامه درسی بودند که با معیار داشتن دیدگاه در زمینه مشارکت دانش آموزان در برنامه درسی، به صورت هدفمند انتخاب شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دیدگاههای صاحبنظران نشان داد که مشارکت دانش آموزان در برنامه درسی در همه ابعاد برنامه درسی قابل اجراست. باوجوداین، هنوز سازوکار نظری و عملی مشارکت واقعی دانش آموزان در برنامه درسی فراهم نشده است. سرانجام با بررسی الگوهای گوناگون، «الگوی برنامه درسی مذاکره ای» به عنوان رهیافت بدیل در زمینه مشارکت دانش آموزان در برنامه درسی تعیین شد که بر اساس آن، تغییر اساسی در نگاه به دانش آموز به عنوان "دانش آموز به مثابه فردی موثر و آگاه" که می تواند در بهبود نظام برنامه درسی مشارکت کند، نشان داده شده است.
بررسی تفاوت های فردی دانش آموزان از منظر دلالت های نظری در طراحی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نظریه های حامی تفاوت های فردی یادگیرندگان در برنامه درسی به منظور استخراج دلالت های آن ها برای عناصر برنامه درسی صورت پذیرفته است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده روش پژوهش نطریه ای انجام شده است و برای این منظور، الگوی برنامه درسی تار عنکبوتی اَکِر (Akker) به عنوان مبنا در طراحی جهت تعیین ویژگی عناصر برنامه درسی برگزیده شده است. یافته های پژوهش در بخش اول به معرفی هر نظریه به طور مجزا پرداخته و سپس دلالت های هر نظریه برای طراحی برنامه درسی ارائه شده است و در بخش دوم دلالت های مشترک حاصل از آن ها برای طراحی برنامه درسی ارائه شده است. نظریه فرهنگی - اجتماعی رشد، نظریه یادگیری در حد تسلط، نظریه هوش های چندگانه، نظریه سبک های شناختی، نظریه سبک های یادگیری و نظریه یادگیری مبتنی بر مغز از مهم ترین نظریه های پشتیبان تفاوت های فردی بوده اند که در این پژوهش به آن ها پرداخته شده است که از مهم ترین دلالت های مشترک این نظریات می توان چهار اصلِ تنوع و کثرت، شمول و فراگیری، انعطاف پذیری و یادگیرنده محوری در برنامه درسی را بر شمرد که عدالت آموزشی را به دنبال خواهد داشت. از این رو توصیه می شود طراحان و برنامه ریزان درسی با استفاده از دستاوردهای غنی و دلالت های تحول آفرینِ چنین نظریه هایی، برای متناسب سازی برنامه های درسی در نظام آموزش و پرورش ایران اقدام نمایند.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی سواد اطلاعاتی برای دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۴
۲۸-۷
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی سواد اطلاعاتی برای دوره متوسطه دوم بوده است. به این منظور از روشهای تحلیل اسنادی، تحلیل محتوای مضمونی و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. منابع مورد مطالعه برای گردآوری داده ها شامل 233 منبع داخلی و خارجی اعم از کتاب، مقاله و پایان نامه درباره برنامه درسی سواد اطلاعاتی بود و مشارکت کنندگان چهار متخصص رشته برنامه ریزی درسی و شش متخصص علم اطلاعات و دانش شناسی بودند که به طور هدفمند انتخاب شدند. فنون گرد آوری داده ها عبارت بودند از: توصیف و تحلیل محتوا و مصاحبه نیمه ساختار یافته با صاحب نظران. داده های منتج از مصاحبه ها و تحلیل محتوا با نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA 2018 کدگذاری و تحلیل شدند. خروجی نرم افزار ویژگیهای عناصر برنامه درسی سواد اطلاعاتی را در پنج مقوله، 20 زیرمقوله و 77 شاخص به ترتیب برای هدف، محتوا، فعالیتهای یادگیرنده، نقش معلم و ارزشیابی مشخص کرد و الگوی اولیه برنامه طراحی شد. برای اعتباریابی برنامه، نظرات ده نفر از صاحب نظران و 34 نفر از دبیران مجرب درباره ضرورت عناصر برنامه (CVI) و تناسب عناصر برنامه (CVR) به صورت پرسشنامه اخذ شد که حاکی از ضرورت و تناسب همه عناصر برنامه و معتبر بودن برنامه با ویژگیهای جامع، تلفیقی، دانش آموز-محور و منعطف بود. نتایج این پژوهش را می توان در طراحی برنامه درسی سواد اطلاعاتی برای دوره متوسطه دوم به کار برد.
رویکرد سیستمی در تدوین و نوسازی برنامه درسی در آموزش مهندسی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۵۹
1 - 24
طراحی و تغییر برنامه های درسی همواره چالش عمده برنامه ریزان درسی در حوزه های مختلف علمی بوده است و می تواند رویکردها و نتایج متفاوتی داشته باشد. در این بین، رویکرد سیستمی به تدوین برنامه های درسی، به دلیل ماهیت نظام مند خود، اثربخشی بهتری نسبت به سایر رویکردها دارد. افزایش حجم دانش در حوزه مطالعاتی آموزش مهندسی نیازمند به کارگیری بهترین رویکردها برای گزینش بهترین برنامه های درسی است. در این مقاله ابتدا با بررسی برنامه درسی و رویکرد سیستمی در آن و معرفی برخی الگوها در این زمینه، چگونگی به کارگیری این رویکرد در تدوین و نوسازی برنامه های درسی در آموزش مهندسی شرح داده شده است. الگوهای معرفی شده در این زمینه نشان می دهند که برنامه ریزان برنامه درسی رشته آموزش مهندسی، در هر یک از زیر سیستم های نظام برنامه درسی از قبیل درونداد، فرایند، برونداد و بازخورد و بازبینی برنامه نیازمند در نظر گرفتن شرایط و عوامل مختلف برای رسیدن به بهترین نتیجه در برنامه درسی تدوین شده هستند. این الگوها در جهت تدوین برنامه های درسی بهتر برای دوره ها و گرایشهای مختلف رشته مهندسی در کشور راهگشا هستند و ایده های مناسبی را برای برنامه ریزان درسی در آموزش مهندسی و تغییر از شیوه سنتی طراحی برنامه درسی به رویکردهایی اثربخش تر فراهم می آورند.
طراحی چارچوب برنامه درسی آموزش میان فرهنگی برای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی آموزش میان فرهنگی برای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان انجام شد. این پژوهش مبتنی بر رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام شد. میدان پژوهش متخصصان برنامه درسی، متخصصان علوم اجتماعی بودند که با حضور 18 مشارکت کننده به روش هدفمند و با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. داده های لازم با روش کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. برای اعتباربخشی چارچوب از گروه های کانونی با بهره گیری از نظرات خبرگان بهره برداری شده است. تحلیل عمیق مصاحبه ها به شناسایی و دسته بندی ویژگی های عناصر برنامه درسی آموزش میان فرهنگی منتج شد. مضامین ناظر بر اهداف برنامه درسی آموزش میان فرهنگی در سه بعد اساسی (شناختی، عاطفی/ نگرشی و مهارتی) تأکید دارد. در بخش محتوای آموزشی مواردی از جمله ترویج احترام به ارزش ها و تفاوت ها، تأکید بر حفظ و انتقال میراث فرهنگی، ضررت تأکید بر پرهیز از نژادپرستی، انطباق با هویت تاریخی محلی اقوام مختلف، توجه به انسجام ملی و قومی، توجه به تکثرفرهنگی، توجه به آموزش زبان های بومی و محلی، توجه به پرورش خودآگاهی فرهنگی، ترویج عدالت و برابری، توجه به ادیان مختلف آسمانی، پذیرش تفاوت ها. در بخش روش های یاددهی یادگیری، ایفای نقش، روش نمایشی، روش پروژه، روش تدریس همیاری، روش تدریس گردش علمی، روش تکیه سازی، روش بارش مغز، روش حل مسئله، روش محاکم قضائی و در نهایت، عنصر ارزشیابی در قالب آزمون عملکردی، ارزشیابی مشاهده ای، ارزشیابی شفاهی، آزمون مداد کاغذی، تکالیف مهارت محور،خودسنجی، و همسال سنجی شناسایی شدند.
تحلیل و تبیین پایه های نظری و نوع جهت گیری نظریه کثرت گرایی شناختی به طراحی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور به کثرت گرایی شناختی قدمتی طولانی دارد و به ارسطو و تمایز او از اشکال دانش برمی گردد؛ ولی این مفهوم با عناوین کثرت معنا و کثرت هوش طی دهه های اخیر وارد حوزه تعلیم و تربیت شده است. ورود این نظریه، نویدبخش نگاهی متفاوت به مسائل و پدیده های تربیتی است؛ ازاین رو، طراحی برنامه درسی نیز مطابق با نوع جهت گیری این نظریه به اهداف و محتوای تربیتی مستلزم نگرشی تازه است. به این منظور، پژوهش حاضر به روش مرور نظام مند مقاله ها و کتاب های مرتبط با کثرت گرایی شناختی، به توصیف و تحلیل مبانی نظری و پیام های کثرت گرایی شناختی برای طراحی برنامه درسی می پردازد. مطابق این مرور، الیوت آیزنر و هوارد گاردنر نمایندگان برجسته کثرت گرایی شناختی هستند که پایه های هنجاری و توصیفی این نظریه را صورت بندی کرده اند. آیزنر معتقد است که فهم به اشکال گوناگونی اکتساب و تجربه می شود و انسان ها از نظام های عملکردی گوناگونی فراتر از گفتمان شفاهی و نوشتاری برای کسب، ذخیره و اصلاح فهم خود بهره می گیرند و ازاین رو، بر اهمیت پرورش همه اشکال گوناگون دانش تأکید می کند. گاردنر نیز با اتکا به نظریه هوش چندگانه معتقد است یادگیری بهینه زمانی محقق می شود و بیانگر میزان بالایی از درک و فهم ازجانب یادگیرنده است تا بتواند دانش خود را به طرق مختلف نشان دهد و در موقعیت های مختلف و متنوع به کار گیرد. درمجموع، با پیروی از آموزه های کثرت گرایی شناختی مبنی بر اهمیت و ضرورت استفاده از شیوه های متعدد تدریس و سنجش می توان به تحقق سواد چندگانه و برقراری عدالت تربیتی امید بست.
طراحی برنامه درسی مبتنی بر جستجوی رفتار شغلی در هنرستان های فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی برنامه درسی مبتنی بر جستجوی رفتار شغلی در هنرستان های فنی و حرفه ای می باشد. رویکرد کلی پژوهش، آمیخته (کیفی-کمی) با طرح اکتشافی بود.این پژوهش از نظر هدف کاربردی؛ از نظر روش جمع آوری داده ها ترکیبی و از نظر نوع داده تحقیق، در بخش کیفی، مطالعه نظری و تحلیل به شیوه محتوای قیاسی است و در بخش کمی، پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی و با ابزار پرسشنامه و بهره گیری از روش های آماری است. جامعه آماری پژوهش، شامل خبرگان و کارشناسان آموزش فنی و حرفه ای هنرستان های آموزش و پرورش در استان بوشهر بود که با توجه به اصل اشباع، تعداد 47 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش، متناسب با سوالات و اهداف تحقیق، پرسشنامه بسته پاسخ با 53 سوال 5 گزینه ای بر اساس طیف لیکرت تدوین گردید. به منظور تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوایی و سازه استفاده شد و پایایی پرسشنامه با احتساب ضریب آلفای کرونباخ 04/96 و پایایی ترکیبی محاسبه شد که مورد تایید قرار گرفتند. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از مفاهیم و مبانی تحقیق بود. جهت تنظیم مدل از روش تحلیل محتوای قیاسی استفاده شده است. در سطح دوم جهت اعتباربخشی الگوی طراحی شده از روش آماری تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد از آنجا که رفتار جستجوی شغلی، نقطه سوق آموزش های کشورهای موفق در زمینه برنامه های درسی فنی و حرفه ای است، طراحی الگوی رفتار شغلی در آینده از ضروریات آموزشهای مهارتی فنی و حرفه ای است. فقدان مدل اعتباربخش آموزش های فنی و حرفه ای، سهل انگاری در تخصیص سهم آموزش های مهارتی در نظام آموزشی و فقدان مهارت های لازم در دانش آموختگان مراکز فنی و حرفه ای، مهمترین چالشهای پیش روی این حوزه است.
طراحی هدف ها و محتوای برنامه درسی (مورد مطالعه: درس روش های فیزیکی و شیمیایی جداسازی در کارشناسی ارشد شیمی تجزیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۸ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۴
265 - 301
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، طراحی هدف ها و محتوای برنامه درسی برای درس روش های فیزیکی و شیمیایی جداسازی در مقطع کارشناسی ارشد شیمی تجزیه بوده است. این پژوهش توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری، تمامی اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری و پژوهشگران کارشناسی ارشد و دکتری حوزه شیمی تجزیه در سال 1395 بود که 315 نفر از آنها با روش نمونه گیری داوطلبانه، هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته، بر اساس سرفصل های این درس در کشورهای مختلف بود که روایی محتوایی آن با استفاده از نظرات 12 نفر از استادان و متخصصان حوزه «روش های فیزیکی و شیمیایی جداسازی» و دانشجویان مقطع دکتری بررسی و درنهایت 11 هدف (فصل) و 90 محتوا (سرفصل) به عنوان سؤال های اصلی پرسشنامه انتخاب شد. آلفای کرونباخ پرسشنامه 96/0 به دست آمد و بیانگر پایایی عالی پرسشنامه است. داده ها با آزمون های ناپارامتری رتبه ای علامت دار ویلکاکسون و نمونه های مستقل کروسکال-والیس تحلیل شد. نتایج نشان دهنده آن است که در سطح اطمینان 95 درصد هدف ها و محتواهای طراحی شده از نظر تمام پرسش شوندگان، مهم و ضروری هستند.