مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
مدل تاپسیس
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال پنجم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۸
۸۵-۱۰۰
حوزه های تخصصی:
شهر به عنوان یک "منبع توسعه"، نیازمند مدیریتی پویا در تمامی ابعاد است. یکی از موضوع هایی که بیشتر شهرهای جهان با آن دست به گریبان اند، سوانح طبیعی است. بنابراین می توان گفت در عرصه مدیریت شهری، مدیریت بحران و مقابله با سوانح طبیعی باید در اولویت برنامه ریزی قرار گیرد، زیرا با یک برنامه ریزی و مدیریت بحران صحیح می توان امنیت و آرامش خاطر بیشتری را به شهروندان هدیه داد و جان انسان های بی گناه زیادی را نجات داد. از این رو این پژوهش در راستای اهداف مدیریت بحران شهری، به دنبال ارایه الگویی مناسب برای برنامه ریزی مدیریت بحران در منطقه 3 شهر اصفهان می باشد. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده که اطلاعات مورد نیاز آن از طریق مشاهده میدانی، مصاحبه، مطالعه طرح های صورت گرفته در رابطه با شهر اصفهان و نقشه 2000/1 این شهر به دست آمده است. سپس داده های بدست آمده را از طریق نرم افزار GIS، Expert choise، Excel و مدل تاپسیس مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با توجه به شاخص های تراکم جمعیت و ساختمانی، درجه محصوریت، عمر ابنیه، کیفیت ابنیه و کاربری اراضی، نواحی منطقه 3 شهر اصفهان به صورت مقایسه ای در ارتباط با بحران زلزله مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ناحیه 9 دارای بدترین وضعیت می باشد و اگر قرار باشد یک طرح و برنامه ریزی برای مقابله با اثرات بحران زلزله در منطقه 3 شهر اصفهان تدوین گردد باید این ناحیه در اولویت اول برنامه ریزی قرار گیرد.
سطح بندی میزان توسعه فضاهای روستایی در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سطح بندی مناطق روستایی به لحاظ برخورداری از مولفه های توسعه در راستای تعیین وضعیت موجود و همچنین برنامه ریزی متوازن منطقه ای از اهمیت بالایی برخوردار است.پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن ترکیبی از روش های اسنادی و تحلیلی می باشد، پایه تجزیه و تحلیل بر اساس اطلاعات آماری مندرج در جداول و ساختارهای اطلاعاتی بوده که به صورت ماتریسی، جهت تجزیه و تحلیل نهایی بر اساس مدل تاپسیس استفاده شده است. تحلیل داده ها در مقیاس هفت شهرستان استان کرمانشاه (سر پل ذهاب، اسلام آباد غرب، گیلان غرب، جوانرود، دالاهو، ثلاث باباجانی و قصرشیرین) می باشد. برای محاسبه توسعه یافتگی روستاهای نمونه تحقیق از شاخص های جمعیتی، بهداشتی، زیرساختی، خدماتی و فرهنگی استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است که بر اساس شاخص های مورد نظر، دهستان های حمیل، بان زرده، شیان، حومه جنوبی، قلعه شاهین، کلاشی، حومه شمالی ، نصرآباد و گورانی در جایگاه دهستان های بسیار توسعه یافته ، دهستان های حومه سرپل، بشیوه پاطاق، حومه کرند، شروینه، هرسم، دشت ذهاب، حیدریه، منصوری و دیره در جایگاه دهستان های توسعه یافته، دهستان های دشت حر، زمکان، پشت تنگ، چله، پلنگانه، قلخانی، حومه و خانه شور در جایگاه دهستان های کمتر توسعه یافته و دهستان های بازان، فتح آباد، ویژنان، بیونیج، جیگران، گوآور ، ازگله و سرقلعه که بیشتر در فاصله دور از مرکز شهرستان قرار گرفته اند، در جایگاه دهستان های توسعه نیافته قرار می گیرند.
ارزیابی کیفیت زندگی شهری در شهر اردبیل با استفاده از تلفیق داده های سنجش از دور و تحلیل های مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
24 - 36
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی شهری به عنوان یکی از مهم ترین حوزه های مطالعات شهری در کشورهای مختلف جهان محسوب می شود. این مهم به دلیل افزایش روز افزون کارآمدی مطالعات کیفیت زندگی در پایش سیاست های برنامه ریزی شهری و ایفای نقش آن به عنوان ابزاری حیاتی در مدیریت و برنامه ریزی شهری است. از این رو هدف پژوهش حاضر ارزیابی کیفیت زندگی شهری در شهر اردبیل با استفاده از تلفیق داده های سنجش از دور و اطلاعات مکانی است. جهت دستیابی به شاخص نهایی کیفیت زندگی در شهر اردبیل، زیرمعیارهای مربوط به چهار معیار اصلی مخاطرات محیطی، اجتماعی، دسترسی و فیزیکی به صورت جداگانه براساس مرورو پیشینه تحقیق انتخاب شدند. فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) به منظور اختصاص اوزانی به این زیر معیارها و معیارها مورد استفاده قرار گرفت. سپس از نرم افزار Arc map جهت تولید نقشه کیفیت زندگی در هر یک از قلمروها به صورت جداگانه و دستیابی به شاخص نهایی کیفیت زندگی در شهر اردبیل استفاده شد. همچنین به منظور رتبه بندی مناطق مختلف شهر از نظر کیفیت زندگی مدل تاپسیس مورد استفاده قرار گرفت. توزیع مکانی شاخص کیفیت زندگی در شهر اردبیل بیانگر آن است که کیفیت زندگی در حد نسبتا متوسطی قرار دارد به طوری که، منطقه 1 و بخش هایی از مناطق 2 و 4 از نظر کیفیت زندگی نسبت به سایر بخش های شهر دارای امتیاز بالایی می باشند و منطقه 3 دارای امتیاز پایینی از این نظر است. همچنین یافته های پژوهش نشانگر آن است که از بین قلمروهای موثر در کیفیت زندگی شهری معیارهای اجتماعی، مخاطرات محیطی، دسترسی به خدمات عمومی و فیزیکی به ترتیب با اوزان 28/0، 27/0، 25/0 و 20/0 به عنوان مهم ترین عامل در تحلیل کیفیت زندگی شهری محسوب می شوند. نتایج پژوهش همچنین نشان دهنده قابلیت بالای تکنولوژی سنجش از دور در تلفیق با داده های مکانی به منظور ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق شهری می باشد که می تواند یاری گر برنامه ریزان و مدیران شهری به منظور اداره هر چه بهتر شهر باشد.
ارزیابی ابعاد و مولفه های زیست پذیری در نواحی شهری با رویکرد توسعه پایدار (نمونه موردی نواحی شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیست پذیری شهری به عنوان یکی از مهمترین عناصر کیفیت و جاذبه شهری، در شهرهای مختلف مورد توجه روزافزون قرار گرفته است. این مفهوم برآسایش اجتماعی، سلامتی و رفاه فردی و اجتماعی در شهر که از اصول توسعه پایدار نیز هستند، دلالت دارد. در همین راستا پژوهش حاضر نیز با هدف ارزیابی ابعاد و مولفه های زیست پذیری در نواحی شهر خرم آباد انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزار پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه آماری آن تمام شهروندان شهر خرم آباد که در سرشماری سال 1395برابر380829 نفر بوده است. برای تخمین حجم نمونه از فرمول شارل کوکران استفاده شده است و مطابق این فرمول تعداد نمونه 384 نفر برآورد شده است.روش انتخاب نمونه تقسیم شهر به 11 ناحیه و پخش 34 پرسشنامه در هر ناحیه به صورت تصادفی ساده بوده است. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار های Spss,Arc Gis, Excel و بهره گیری از مدل های آنالیز واریانس یک طرفه(ANOVA) و تاپسیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین نواحی شهر خرم آباد از نظر ابعاد زیست پذیری تفاوت معنی دار وجود دارد و در سطح نواحی شهر ابعاد زیست پذیری با شدت و ضعف همراه است. همچنین مدل تاپسیس نشان داد که از نظر میزان زیست پذیری کلی ناحیه شقایق با مقدار Si 0.823 بالاترین میزان زیست پذیری و ناحیه دره گرم با مقدار Si 0.176پایین ترین میزان زیست پذیری را در بین نواحی شهر خرم آباد به خود اختصاص داده اند و سایر نواحی نیز در این بین قرار گرفته اند.
رتبه بندی زمینه های شبکه شهرهای خلاق یونسکو برای شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال 2004 شبکه شهر های خلاق یونسکو با هدف کمک به بازیابى پتانسیل هاى اقتصادى، اجتماعى و خلاق صنایع فرهنگى معرفی شد. در حال حاضر 246 شهر از سراسر جهان در یکی از هفت زمینه موسیقی، ادبیات، سینما، صنایع دستی و هنرهای مردمی، طراحی، هنرهای رسانه ای و خوراک شناسی عضو شبکه مزبور هستند. در مطالعه حاضر ضمن بررسی پتانسیل تبریز برای شهر خلاق شدن، زمینه خلاق آن نیز شناسایی می شود. در این راستا با مطالعه خلاصه ارائه شده توسط یونسکو برای هر یک از شهرهای خلاق ثبت شده در یونسکو و شاخص های شهر خلاق معرفی شده توسط یونسکو، نه شاخص شهر خلاق شناسایی شده و با استفاده از بررسی اسناد داده های مورد نیاز برای تبریز جمع آوری می شود. نتایج بررسی شاخص های شناسایی شده و میزان تاپسیس محاسبه شده حاکی از آن است که زمینه صنایع دستی و هنرهای مردمی از لحاظ شاخص های ذخایر فرهنگی، حمایت مالی، صادرات، زیرساخت های هنری و زیرساخت های آموزش نسبت به سایر زمینه ها در وضعیت مطلوب تری قرار گرفته است. در مجموع بر اساس نتایج این تحقیق تبریز در زمینه صنایع دستی و هنرهای مردمی دارای بیشترین پتاسیل برای معرفی به عنوان شهر خلاق می باشد. از این روی تمرکز اغلب راهبردها و برنامه ها برای دستیابی به شهر خلاق در زمینه مزبور بایستی در راستای تقویت رویدادهای فرهنگی و دانش آموختگان باشد. از جمله می توان با افزایش برگزاری نمایشگاه ها و بازارچه های موقت و تکمیل پروژه های موزه فرش و شهر صنایع دستی، ضمن شناساندن صنایع دستی، به ترغیب مردم به سمت آموزش و جذب دانشجو و هنرآموز نیز شد.
تحلیلی بر توسعه یافتگی مناطق شهری رشت با استفاده از تکنیک تاپسیس و آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به رتبه بندی و تعیین درجه توسعه یافتگی مناطق شهری رشت بر اساس 36 شاخص درپنج گروه آموزشی، بهداشتی درمانی، فرهنگی اجتماعی، اقتصادی تجاری و تاسیسات شهری پرداخته شده است. برای رسیدن به اهداف مطالعه از مدل های تاکسونومی عددی ، موریس و تاپسیس استفاده شده است. با به کارگیری این مدل ها و آنالیز هر یک از آنها مناطق پنج گانه شهر رشت رتبه بندی و سطوح توسعه یافتگی هریک به تفکیک مشخص گردیده است. نتایج مطالعات نشان می دهد که امکانات و خدمات بیشتر در مرکز شهر تمرکز یافته اند.از این رو نابرابری در مناطق پنج گانه با اختلاف زیاد مشاهده می گردد. به طوری که در آنالیز هر سه مدل مناطق یک و دو از وضعیت مطلوب تری برخوردارند ولی منطقه پنج جزء محرومترین مناطق می باشد در حقیقت با فاصله گیری از مرکز شهر از شدت برخورداری از امکانات و خدمات کاسته می شود. این امر حاصل نتایج سیاست های رشد قطبی است که در نتیجه آن تمام امکانات و قدرت در یک یا چند منطقه تمرکز می یابد و سایر مناطق به صورت حاشیه ای عمل می کنند. به دلیل نوع ماهیت و تفاوت شیوه ارزش دهی به شاخص ها درجه توسعه یافتگی مناطق مورد مطالعه در هر مدل متفاوت از دیگری است. از این به منظور رسیدن به نتیجه واحد در سنجش توسعه یافتگی مناطق درصد تغییرات شدت تغیرات و ضریب اختلاف محاسبه و نتایج حاصل به تفکیک شاخص ها استخراج گردیده است.
تحلیلی بر تاثیر پراکندگی چشم اندازهای شهری در سطح برخورداری محلات از خدمات (مورد مطالعه: شهر نورآباد ممسنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تحلیل پراکنش مکانی، ویژگی های ساختاری شهرها و نیز مدل سازی و پیش بینی تغییرات زمانی - مکانی آن ها به یکی از مهم ترین موضوعات پژوهشی تبدیل شده است. پراکندگی شهری، یک نوع رشد نامطلوب شهری است که یکی از نگرانی های عمده برنامه ریزان و مدیران شهری می باشد. در دهه های اخیر، تجزیه و تحلیل رشد شهری از دیدگاه های مختلف به دلایل بسیاری به یک عملیات اساسا ضروری تبدیل شده است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی سعی دربررسی تاثیرات پراکندگی شهری بر میزان برخورداری نواحی از خدمات شهری دارد. بدین منظور با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس و آنتروپی شانون به ارزیابی و برخورداری این محلات از خدمات شهری پرداخته و از مدل هلدرن برای بیان درصد رشد نامتوازن و یا متوازن استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی ازآن است که اختلافات فاحشی از نظر میزان برخورداری از امکانات بین محلات شهر نورآباد مشاهده می شود. به طوری که محلات مرکزی شهر یعنی محله یک با نمره 622/0 و محله دو از ناحیه دوم شهری با نمره 517/0 که دارای شکلی متمرکز است در سطح برخوردار قرار می گیرند، در صورتی که محلات اسکان عشایر و دوراهی مثل محله پنجم که از مرکز شهر فاصله گرفته با نمره 268/0 در رده محروم از امکانات و خدمات شهری قرار دارند. به عبارتی نوعی عدم تعادل بین محلات و نواحی مختلف شهر از نظر دسترسی به خدمات متفاوت وجود دارد. و بیشترین سطح برخورداری شامل محلات متراکم و مرکزی شهر می باشد. و کمترین امکانات در محلات پراکنده ی شهری مشاهده می شوند.
تحلیل فضایی بنیان های معیشتی سکونتگاه های روستایی کوهستانی (مورد مطالعه: دهستان دشتویل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تغییراتی عمده ای در تفکر توسعه روستایی در نیم قرن گذشته رخ داده و در کشورهای درحال توسعه رهیافت معیشت پایدار روستایی در تلاش برای کاهش فقر روستایی مطرح شده است. هدف : هدف این پژوهش، تحلیل بنیان های معیشتی سکونتگاه های روستایی با رویکرد فضایی است. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با روش های کتابخانه ای و میدانی (روش پیمایش مبتنی بر پرسشنامه) صورت گرفته است. جامعه آماری شامل روستاهای دهستان دشتویل است که از بین آن ها 12 روستا بر اساس نمونه گیری مکانی انتخاب شده است. حجم نمونه با فرمول کوکران و اعمال روش تصحیح آن، تعداد 133 خانوار تعیین شد. از آزمون تی تک نمونه ای برای مقایسه تفاوت ها و آزمون فریدمن برای رتبه بندی شاخص ها استفاده شد. همچنین از مدل تاپسیس برای تحلیل و رتبه بندی روستاها و در نهایت، از روش تحلیل فضایی کریجینگ برای نمایش الگوی فضایی بنیان های معیشتی استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که پنج بُعد سرمایه های معیشتی مورد بررسی به طور کلی در روستاهای مورد مطالعه دارای وضعیت نامطلوب هستند. از میان این پنج بُعد، ابعاد سرمایه طبیعی و سرمایه اجتماعی در وضعیت مطلوبی هستند. نتایج حاصل از رتبه بندی براساس آزمون فریدمن نشان داد بُعد سرمایه معیشی در جایگاه اول بوده و در رتبه بندی شاخص ها، پوشش گیاهی در رتبه اول قرار می گیرد. براساس نتایج مدل تاپسیس، روستای چلگاسر در رتبه نخست جای گرفت. نتایج حاصل از تحلیل فضایی کریجینگ حاکی از این است که اختلاف فضایی در روستاهای دهستان دشتویل وجود داشته به طوری که روستاهای واقع در پهنه فضایی شرق در وضعیت برخوردار و روستاهای واقع در پهنه فضایی غرب نابرخوردار (محروم) هستند. نتیجه گیری: در بنیان معیشتی روستاهای کوهستانی واقع در دهستان دشتویل خلا سرمایه های فیزیکی، انسانی و مالی وجود دارد. در بررسی علل وجود این نقصان می توان به دلایلی همچون محدود بودن گزینه های معیشتی، کسب درآمد و گذران زندگی از طریق روش های سنتی (وابستگی به دام، کشاورزی محدود، اقتصاد تک محصولی) اشاره کرد.
تحلیل کالبدی- فضایی مناطق شهری همدان بر اساس تلفیق شاخص های رشد هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
127 - 142
حوزه های تخصصی:
توسعه جدید شهری از طریق تثبیت و احیای محله های موجود می پردازد؛ در واقع رشد هوشمند یک تئوری برنامه ریزی است که بر جلوگیری از گسترش پراکنده شهر تأکید دارد.این پژوهش برخورداری مناطق چهارگانه شهر همدان از شاخص های مختلف رشد هوشمند را مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهد. این پژوهش برحسب هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی است و از مدل تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس جهت تحلیل فضایی شاخص های رشد هوشمند شهری بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد منطقه 1 با میزان تلفیقی تاپسیس 7569/0 در رتبه اول ( برخوردار) منطقه 2 با میزان تاپسیس 5143/0 در رتبه دوم ( نیمه برخوردار) منطقه 3 با امتیاز تاپسیس 4669/0 رتبه سوم (محروم) و منطقه 4 با میزان تاپسیس 3136/0 در رتبه چهارم (محروم) هستند؛ بنابراین نحوه توزیع شاخص های رشد هوشمند در مناطق شهر همدان به شکل عادلانه ای صورت نپذیرفته است و بین مناطق شهر همدان اختلاف فراوانی وجود دارد به طوری که در 4 منطقه شهر همدان از همه انواع پهنه بندی برخوردار، نیمه برخوردار و محروم وجود دارد. نحوه پراکنش جمعیت نیز گویای این است که در محدوده های نزدیک به مرکز شهر همدان (میدان امام خمینی) و رینگ اول و دوم تراکم جمعیت بسیار زیاد بوده است و به تدریج در حاشیه شهر تراکم جمعیت کمتر بوده است.
تحلیل فضایی- کالبدی شاخص های رشد هوشمند شهری در مناطق چهارگانه (23 محله) یاسوج براساس مدل های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت شهری و مهاجرت به آن باعث تغییرات بالایی در ساختارهای فضایی شهرها شده، جهت کنترل و بهبود این وضعیت، الگوهایی از جمله رشد هوشمند ارائه شده است. این الگو بر افزایش تراکم شهری، اختلاط کاربری ها و کاهش استفاده از اتومبیل تأکید دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از 63 شاخص از جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و دسترسی، به بررسی وضعیت نواحی چهارگانه شهری یاسوج به لحاظ شاخص های رشد هوشمند شهری پرداخته است. در این راستا از مدل تاپسیس جهت رتبه بندی و از مدل تحلیل خوشه ای جهت سطح بندی محلات استفاده شده است. نتایج حاصل بیانگر این بود؛ تنها ناحیه یک در شهر یاسوج از شاخص های رشد هوشمند شهری برخوردار بوده و سایر نواحی واقع در شهر یاسوج (نواحی 2 تا 4) ازاین شاخص ها بی بهره هستند. به طوری که بر اساس مدل تاپسیس نواحی 3 و 4 نیمه برخ وردار و ناحیه 2 محروم می باشند. همچنین، نتایج حاصله در بررسی محلات 23گانه شهر یاسوج براساس شاخص های تلفیقی رشد هوشمند حاکی از آن است که محله 17 کاملاً برخوردار، محله 3 برخوردار، محله 22 نیمه برخوردار و سایر محلات محروم می باشند. نتایج نهایی تحلیل رگرسیونی نشان داد، شاخص های زیست محیطی و کالبدی (کاربری اراضی) در سطح 95 درصد اطمینان با متغیر وابسته (شاخص های تلفیق رشد هوشمند شهری محلات شهر یاسوج) دارای ارتباط معنی داری هستند. براساس نتایج بدست آمده درزمینه محلات با استفاده از شاخص تلفیق، توجه به الگوی رشد هوشمند شهری ضروری می باشد.
ارزیابی توزیع فضایی شاخص های خلاقیت در نظام سکونتگاهی استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی وضعیت ابعاد شاخص هایی خلاقیت در نظام سکونتگاهی استان هرمزگان پرداخته است. روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر روش های کتابخانه ای و اسنادی است. به طورکلی این پژوهش بر اساس دو هدف اصلی بنیان نهاده شده است هدف اول پژوهش استخراج عوامل و شاخص های اثرگذار و کلیدی در خلاقیت شهرهای استان هرمزگان و هدف دوم دستیابی به یک رتبه بندی از شهرهای استان هرمزگان بر اساس میزان خلاقیت بوده است. برای هدف اول پژوهش از معادلات ساختاری و نرم افزار میک مک (MICMAC) استفاده شده است و نتایج آن نشان داد که عواملی همچون درصد تکنسین ها و متخصصان و درصد هنرمندان به عنوان اثرگذارترین شاخص ها در تحقق شهر خلاق در استان هرمزگان و شاخص های تعداد چاپخانه، تعداد کتابخانه و تعداد نمایشگاه های فرهنگی و هنری به عنوان کم اثرترین شاخص ها در تحقق شهر خلاق شناخته شده اند. در راستای هدف دوم از مدل تاپسیس (TOPSIS) استفاده گردید و نتایج آن نشان داد که شهر بندرعباس بالاترین میزان خلاقیت را به خود اختصاص داده است و در مراتب بندر لنگه در رتبه دوم، میناب در رتبه سوم، قشم در رتبه چهارم، رودان در رتبه پنجم، بستک در رتبه ششم، پارسیان در رتبه هفتم، حاجی آباد در رتبه هشتم، جاسک در رتبه نهم، خمیر در رتبه دهم، سیریک در رتبه یازدهم، ابوموسی در رتبه دوازدهم و بشاگرد در رتبه آخر قرار گرفته است.
سطح بندی میزان توسعه یافتگی استان های کشور بر مبنای شاخص های حمل و نقل جاده ای با استفاده از تلفیق تکنیک های AHP و TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال هشتم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۹
75 - 98
حوزه های تخصصی:
در جهان کنونی پیشرفت در بخش حمل ونقل از شاخص های توسعه یافتگی محسوب می شود و کارشناسان بر این باورند که هر واحد رشد اقتصادی در کشورها مستلزم یک و نیم تا دو واحد رشد در مجموعه ی بخش حمل و نقل می باشد؛ به این خاطر، از آن به عنوان زیربنای توسعه نام برده می شود. حمل ونقل جاده ای در میان کشورهای جهان یکی از محورهای اصلی ترانزیت کالا و مسافر تلقی می شود و بیش ترین جابه جایی مسافر و کالا در این بخش صورت می گیرد و به لحاظ اقتصادی سبب کاهش هزینه تمام شده تولید، توزیع، مصرف کالا و خدمات می شود و بستر مناسبی برای جابه جایی مسافر به واسطه ارزانی، ایمنی و در دسترس بودن می باشد. هدف از این پژوهش سطح بندی میزان توسعه استان های کشور بر مبنای شاخص های حمل ونقل جاده ای می باشد؛ بدین منظور با توجه به ابعاد محدوده مورد مطالعه از 10 شاخص تبیین کننده موضوع استفاده شده است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و در آن به منظور جمع آوری اطلاعات از سالنامه آماری سازمان راهداری کشور در سال 1390 استفاده شده است. برای تحلیل داده های خام از تکنیک دلفی و مدل تصمیم گیری سلسله مراتبی (AHP) به منظور وزن دهی شاخص ها و مدل تاپسیس به منظور سطح بندی استان ها استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که استان هایی چون تهران، اصفهان و خوزستان در سطوح بالا و استان های قم، چهارمحال و بختیاری، ایلام، کهکیلویه و بویراحمد، البرز و خراسان شمالی در پایین ترین جایگاه سطح بندی میزان توسعه استان ها بر مبنای شاخص های حمل ونقل جاده ای، قرار گرفته اند. همچنین فاصله ی امتیازی زیاد سطوح بالا به نسبت سطوح میانی و پایین در بین استان ها نشان از عدم تعادل و توازن منطقه ای از لحاظ برخورداری از تأسیسات و تسهیلات حمل و نقل جاده ای را در کشور دارد.
تحلیل کاربری های اراضی شهری با توجه به شاخص های راهبرد رشد هوشمند شهری (مورد مطالعه: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
147 - 168
حوزه های تخصصی:
رشد روزافزون شهرنشینی از نظر تعداد و جمعیت در دو دهه اخیر بدون تغییرات اساسی در الگوهای شهرنشینی مشکلات عدیده ی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را برای ساکنان آن به همراه داشته است. در راستای غلبه بر این مشکلات، تفکر توسعه پایدار شهری و هماهنگ با آن رویکردها و راهبردهای جدیدی همچون رشد هوشمند شهری از سوی اندیشمندان شهری ارائه شده است. رشد هوشمند شهری یکی از الگوهای نوین برنامه ریزی شهری جهت ساماندهی به روند توسعه شهرها و پاسخی در برابر رشد پراکنده شهری است. در حقیقت راهبرد رشد هوشمند، سعی در شکل دهی مجدد شهرها و هدایت آنها به سوی اجتماع توانمند با دسترسی به محیط زیست مطلوب، سیستم حمل و نقل یکپارچه شهری، تراکم و فشردگی شهرها و اختلاط کاربری ها را دارد. در مقاله حاضر نواحی پنجگانه شهری مرند از نظر کاربری زمین شهری با توجه به شاخص های راهبرد رشد هوشمند شهری مورد مطالعه قرار گرفته است. روش تحقیق در این مقاله «کاربردی» و شیوه آن «توصیفی- تحلیلی» می باشد. با استفتاده از روش AHP شاخص های مورد نظر وزن دهی گردیده و به وسیله مدل تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS به تحلیل و ارزیابی نواحی پنجگانه شهر مرند بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری پرداخته شده است. نتایج تحقیق مدل تاپسیس نشانگر تفاوت های معناداری از نظر شاخص رشد هوشمند شهری و کاربری های شهری در نواحی شهری مرند می باشد. به طوری که ناحیه 3 مرند با نمره ی تاپسیس 1133/0 در رتبه یک و ناحیه ی 5 با امتیاز تاپسیس 0128/0 در رتبه آخر قرار گرفته است. با توجه به نابرابری نواحی می باید ضمن توجه به راهبرد رشد هوشمند شهری در کل شهر، نواحی1 و5 که نواحی کمتر توسعه یافته می باشند، در اولویت برنامه های توسعه مد نظر برنامه ریزان و دست اندرکاران شهر قرار گیرد.
رتبه بندی شاخص های تعیین محدوده بافت های ناکارآمد میانی شهری (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران (1384)، فرسودگی در نواحی شهری "کاهش کارایی" یک بافت نسبت به سایر بافت های شهر معرفی گردید و در مصوبه سال 1385، تنها به سه شاخص ناپایداری، نفوذناپذیری و ریزدانگی اکتفا شد. اما بررسی ها، نقاط ضعف کمی و کیفی در تعیین این شاخص ها را شناسایی نموده اند. پژوهش حاضر با هدف اصلی رتبهبندی شاخصهای تعیین محدوده بافتهای ناکارامد میانی شهرها، با مطالعه موردی بر روی شهر رشت انجام گرفته است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به روش اسنادی است. پس از مطالعات اسنادی و مرور بر ادبیات موضوع، شاخص ها شناسایی و رتبهبندی شدند و بدین منظور با اعمال نظر 8 تن از متخصصان، از دو تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی و اولویت بندی ترجیحی بر اساس تشابه به پاسخ های ایده آل استفاده گردید. پس از فرایند شاخص سازی، 22 شاخص در ارتباط با شناسایی بافت های ناکارآمد میانی شهرها تبیین شد و با لحاظ شرایط محیطی، اقتصادی و اجتماعی شهر رشت و اعمال نظر کارشناسان، در نهایت 12 شاخص واجد شرایط رتبهبندی شدند. نتایج نشان میدهد که ناکارآمدی بافت های میانی شهرها را می توان به ترتیب در پنج بعد کالبدی، اجتماعی، کارکردی، اقتصادی و زیستمحیطی تعیین نمود. علاوه بر سه شاخص همیشگیِ ریزدانگی، ناپایداری و نفوذناپذیری، شاخص های شناسایی شده قابل توجهی چون فقر و محرومیت؛ سطح بالای بیکاری، وضعیت نامناسب آموشی، تراکم بالای جمعیتی، قدمت ابنیه، مشخص نبودن مالکیت، و کمبود فضای باز و سبز نشانگر ابعاد فراکالبدی تعیین بافت های ناکارامد میانی شهری است که می تواند در بازشناسی آن ها در کلانشهرهای کشور نیز مورد مداقه قرار گیرد.
تحلیل سطح توسعه یافتگی روستاها در حوضه آبریز دریاچه ارومیه
درفرآیندبرنامه ریزیوتوسعهنواحیروستایی،بررسیتفاوت های محلی وناحیه ای،تبیینعواملموثردرتوسعهوتعدیل نابرابری هایموجودازاهمیتویژه ایبرخوردار است در این راستا هدف این پژوهش ارزیابی و تبیین علّی توسعه یافتگی روستاها در حوضه آبریز دریاچه ارومیه می باشد. نوع تحقق کاربردی بوده روش بررسی آن توصیفی تحلیلی است. شاخص های مورد مطالعه، شاخص های توسعه یافتگی مرکز آمار ایران است که از مدل های تاپسیس و تحلیل خوشه ای جهت ارزیابی میزان توسعه یافتگی و طبقه بندی روستاها استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بیشتر روستاهای بسیار توسعه یافته (15 روستا) در محدوده مورد مطالعه در اراضی با شیب کمتر از 5 درصد، 8 روستا در محدوده شیب 5 تا 12 درصد و 3 روستا در شیب بالای 12 درصد قرار گرفته است. از کل روستاهای بسیار توسعه یافته در شیب کمتر از 5 درصد 11 روستا در استان آذربایجان شرقی و 4 روستا در استان کردستان واقع شده است. از 8 روستای واقع در شیب 5 تا 12 درصد، استان های آذربایجان غربی و شرقی هر کدام دارای 4 روستا می باشند و 3 روستای بسیار توسعه یافته واقع در اراضی بالای 12 درصد در استان آذربایجان غربی قرار گرفته است.
مقایسه تطبیقی توسعه یافتگی مناطق شهری رشت با استفاده از روش های ارزیابی چند شاخصه(مقاله علمی وزارت علوم)
کمبود منابع و امکانات در مناطق شهری سنجش کارایی مناطق را ضروری می سازد. بنابراین منابع باید به گونه ای تخصیص داده شود که بتوان بیشترین خدمات را از طریق منابع موجود عرضه کرد. برای شناخت توسعه یافتگی یا عدم توسعه یافتگی مناطق به بررسی الگوی نابرابری ها و تفاوت های میان آن ها و بررسی میزان برتری یک مکان نسبت به ساختار مکان های مشابه در سطح شهر مورد نیاز است. شناخت تفاوت های موجود بین مناطق مختلف در سطح شهر از نظر میزان برخورداری آن ها از شاخص های گوناگون، به منظور آگاهی از سطوح توسعه و یا محرومیت، کاهش نابرابری های منطقه ای و تنظیم بر نامه های متناسب با شرایط و امکانات هر منطقه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش به رتبه بندی و تعیین درجه توسعه یافتگی مناطق شهری رشت بر اساس 36 شاخص درپنج گروه آموزشی، بهداشتی درمانی، فرهنگی اجتماعی، اقتصادی تجاری و تاسیسات شهری پرداخته شده است. برای رسیدن به اهداف مطالعه از مدل های تاکسونومی عددی، موریس و تاپسیس استفاده شده است. با به کارگیری این مدل ها و آنالیز هر یک از آن ها مناطق پنج گانه شهر رشت رتبه بندی و سطوح توسعه یافتگی هریک به تفکیک مشخص گردیده است. نتایج مطالعات نشان می دهد که امکانات و خدمات بیشتر در مرکز شهر تمرکز یافته اند.از این رو نابرابری در مناطق پنج گانه با اختلاف زیاد مشاهده می گردد. به طوری که در آنالیز هر سه مدل مناطق یک و دو از وضعیت مطلوب تری برخوردارند ولی منطقه پنج جزء محرومترین مناطق می باشد در حقیقت هر چه از مرکز شهر فاصله می گیریم از شدت برخورداری از امکانات و خدمات کاسته می شود. این امر حاصل نتایج سیاست های رشد قطبی است که در نتیجه آن تمام امکانات و قدرت در یک یا چند منطقه تمرکز می یابد و سایر مناطق به صورت حاشیه ای عمل می کنند. به دلیل نوع ماهیت و تفاوت شیوه ارزش دهی به شاخص ها درجه توسعه یافتگی مناطق مورد مطالعه در هر مدل متفاوت از دیگری است. از این به منظور رسیدن به نتیجه واحد در سنجش توسعه یافتگی مناطق درصد تغییرات شدت تغیرات و ضریب اختلاف محاسبه و نتایج حاصل به تفکیک شاخص ها استخراج گردیده است.
ارزیابی و الویت سنجی پارک های شهری (مطالعه موردی: منطقه 13شهری کلان شهرمشهد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پارک های شهری؛ منطقه ای پوشیده از گیاه در داخل و اطراف شهر است که دارای دو کارکرد مهم برای شهر است. تعدیل دما، تلطیف هوا و زیبایی. با توجه به کمبود سرانه فضای سبز و توزیع نامناسب آن درکلان شهرمشهد و اهمیت این موضوع در این پژوهش به ارزیابی واولویت سنجی پارک های موجود در منطقه 13 شهری کلانشهرمشهد بر اساس6 شاخص؛ امکانات، زیبایی، امنیت، دسترسی، توزیع- پراکندگی، مساحت – وسعت؛ و استفاده از مدل تاپسیس پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی با تاکید بر جنبه کاربردی و جمع آوری اطلاعات بر اساس پیمایش میدانی بوده است. نتایج حاصل از یافته های تحقیق نشان می دهد؛ از میان 13 پارک موجود در منطقه ثامن کلانشهرمشهد؛ تنها پارک امورشهراست که شاخص-های مطلوبیت و کیفیت آن تا حدی ارتقاء یافته است. همچنین نتایج حاصل از مدل تاپسیس حاکی از آن است که پارک امور شهر با رتبه (CL) 993/0، پارک شهید فهمیده با رتبه(CL) 773/0، پارک میر با رتبه(CL) 625/0 دارای بالاترین و پارک کوچه عیدگاه با رتبه(CL)240/0، و پارک جاویدان با رتبه(CL)185/0 و پارک بهاالتولیه با رتبه(CL) 140/0 دارای کمترین کیفیت و مطلوبیت می باشند.
توسعه ادواری کلانشهر کرمانشاه و تحلیل آسیب پذیری زلزله از منظر پدافند غیر عامل با استفاده از مدل های تاپسیس و آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
483-466
حوزه های تخصصی:
شهرها به عنوان کانون های جمعیتی و مراکز اجتماعی متناسب با شرایط سیاسی و موقعیت اقتصادی، ارتباطی مسیر رشد و توسعه را پیش گرفته اند و پذیرای جمعیت از اقصی نقاط محدوده و فرامحدوده خود می شوند و همین امر توسعه فیزیکی شهر را در ادوار مختلف تاریخی دست خوش تغییر و تحولات انسانی و طبیعی نموده است، عموما با گسترده ترین دخالت های نسنجیده انسانی در محیط طبیعی از جمله ساخت و سازهای بی رویه در حریم گسل، عدم توجه به مباحث پدافند غیرعامل در برنامه ریزی شهری، فقدان و یا بی توجهی به ضوابط و استانداردهای ساخت و ساز نیز تشدید می شود. کاهش آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله، به عنوان یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی شهری و طراحی شهری محسوب می گردد. لذا ضرورت توجه به توسعه شهری کارآمد و لزوم توجه به اندیشه های جدید شهرسازی و برنامه ریزی دفاعی شهر، برای رسیدن به اهداف پدافند شهری بسیار مهم به نظر می رسد. نتایج ارزیابی آسیب شناسی از پهنه های لرزه خیز در فضای سرزمینی حاکی از تمرکز قابل توجهی از فضاهای سکونتی به ویژه شهرها است. از سوی دیگر تجارب مدیریت بحران ناشی از مخاطرات زلزله در کشورهای مختلف و به ویژه ایران نیز نشانگر ناکارآمدی در آسیب شناسی و حفاظت از فضاهای شهری و کاهش خسارات اقتصادی و انسانی بوده است. در بسیاری از پژوهش های اخیر موضوع کاهش خسارات ناشی از زلزله در قلمرو حوزه کالبدی_ فضایی به منظور افزایش مقاومت بنا در برابر زلزله بوده است. در حالیکه این پژوهش با شناخت مولفه های محیطی، کالبدی_ فضایی، اجتماعی، اقتصادی و شاخص های اثرگذار در هر مولفه، آسیب شناسی و پهنه های خطرپذیر ناشی از زلزله را به صورت جامع و مطلوب تعیین و بر اساس آن استراتژی های کاهش خطر را باز تعریف ساخته است. در مقاله حاضر با بررسی های بنیادی و ارائه مبانی نظری در ارتباط با موضوع و محدوده مورد مطالعه نسبت به تشکیل پایگاه اطلاعاتی مورد نیاز در محیط نرم افزاری ArcGIS اقدام گردید و سپس با هدف ارزیابی میزان آسیب پذیری مناطق شهرداری کلان شهر کرمانشاه، متناسب با شرایط محدوده مورد مطالعه پرداخته شده است که در نهایت آسیب پذیری مناطق شهرداری کلانشهر کرمانشاه با توجه به اصول پدافندغیرعامل و معیارهای کمی و کیفی با استفاده از نرم افزار ArcGIS و مدل آنتروپی شانون در شناسایی مولفه های تاثیرگذارتر و همچنین مدل تاپسیس جهت شناسایی مناطق شهرداری با آسیب پذیری بیشتر به صورت نقشه پهنه آسیب پذیر مشخص گردید و به ترتیب مناطق8 و 4 و ... دارای کمترین آسیب پذیری شناخته شدند (منطقه 8 رتبه اول، منطقه 4 در رتبه دوم، منطقه 1 در رتبه سوم، منطقه 3 و 2 به طور مشترک رتبه چهارم، منطقه 5 رتبه پنجم، منطقه 6 رتبه ششم و منطقه 7 رتبه هفتم) و در ادامه با ارائه راهکارهایی سیر توسعه ادواری شهر و جهات توسعه کالبدی کلان شهر کرمانشاه براساس موقعیت مکانی محدوده با رویکردی به ملاحظات پدافندغیرعامل بررسی و ارائه راهکار صورت پذیرفته است.
ارزیابی تاب آوری کالبدی با استفاده از مدل TOPSIS - AHP با تأکید بر مسکن (نمونه موردی مطالعه شهرستان های کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷
1 - 24
حوزه های تخصصی:
تاب آوری با توجه به وقوع سوانح طبیعی و یا انسان ساخت در دنیای امروز از مسائل بسیار اساسی است. فرآیند تاب آوری مسکن بایستی از توانایی لازم برای پیش بینی حوادث و پیشگیری تحمیل تلفات جانی و مالی به شهروندان برخوردار باشد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی - تحلیلی مبتنی بر رویکرد مطالعات کالبدی سازه ای است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تاب آوری کالبدی در برابر سوانح طبیعی و با تأکید بر واحد های مسکونی و کیفیت مساکن در برابر سوانح طبیعی است. قلمرو مورد مطالعه همه شهرستان های کشور می باشد. برای دستیابی به اهداف تحقیق شاخص های منتخب کیفیت مصالح و تراکم خانوار در واحد مسکونی استخراج شد؛ و مجموعا 17 شاخص شد. جهت وزندهی به شاخص ها از مدل ahp و برای ارزیابی و رتبه بندی تاب آوری کالبدی هریک ازشهرستان های کشور با کمک مدل تصمیم گیری تاپسیس مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته و برای تحلیل الگوی شاخص های تاب آوری مسکن از خودهمبستگی فضایی (Moran's) استفاده شده و برای تولید نقشه ازمحیط gis استفاده شده است. نتایج نشان می دهد؛ که ضریب خطا کلیه شاخص ها کوچکتر از 0.1 است. شاخص نسبت واحد های مسکونی دارای اسکلت فلزی بیشتر از 300 متر با وزن 0.148 بیشترین وزن را دربین شاخص ها دارا است. در شهرستان های کشور به لحاظ تاب آوری در وضعیت متوسط هستند شهرستان هایی که در مرکز کشور واقع شده اند. تحلیل فضایی تاب آوری مسکن به صورت کلی در کشور از الگوی خوشه ایی پیروی می کند. در وضعیت مطلوب واقع شده اند و شهرستان هایی که در حاشیه کشور واقع شده اند در وضعیت نامطلوب واقع شده اند.
ارائه یک مدل ترکیبی جهت سنجش هویت مکانی در فضاهای شهری (نمونه موردی: بافت تاریخی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تغییر و تحولات شدید جمعیتی، اقتصادی و کالبدی- فضایی در دهه های اخیر هویت شهرها نیز دچار تغییرات زیادی شده است. با توجه به اینکه هویت مکانی تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی، کالبدی، معنایی، کارکردی و طبیعی است که هر یک از این ابعاد دارای شاخص های متعدد با روابط درونی پیچیده می باشد؛ سنجش و ارزیابی آن مسئله ای اساسی و پیچیده است؛ بنابراین هدف این پژوهش «ارائه مدلی ترکیبی جهت سنجش هویت مکانی در فضاهای شهری» است. برای تحقق این هدف از روش های کمی استفاده شده است بدین صورت که ابتدا پرسشنامه خبرگان با حجم نمونه 19 نفر در قالب ترکیب مدل های دیماتل و فرایند تحلیل شبکه تحلیل شده و در ادامه پرسشنامه استفاده کنندگان از فضا با حجم 384 نمونه در 12 فضای شهری توسط مدل تاپسیس آنالیز شد. نتایج نشان می دهد که بازار تهران به عنوان هسته مرکزی بافت تاریخی تهران علی رغم افت هویت در دهه های اخیر هنوز از سطح قابل قبولی برخوردار است اما هر چه فاصله از بازار بیشتر شود، ابعاد مختلف اجتماعی، کالبدی، کارکردی، طبیعی و معنایی هویت با افت مواجه می شوند. همچنین از بعد روش شناختی می توان گفت که مدل ترکیبی DANP-TOPSIS برای سنجش ابعاد مختلف هویت مکان به صورت یکپارچه، مدل مناسبی است.