رتبه بندی شاخص های تعیین محدوده بافت های ناکارآمد میانی شهری (مطالعه موردی: شهر رشت) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
بر اساس مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران (1384)، فرسودگی در نواحی شهری "کاهش کارایی" یک بافت نسبت به سایر بافت های شهر معرفی گردید و در مصوبه سال 1385، تنها به سه شاخص ناپایداری، نفوذناپذیری و ریزدانگی اکتفا شد. اما بررسی ها، نقاط ضعف کمی و کیفی در تعیین این شاخص ها را شناسایی نموده اند. پژوهش حاضر با هدف اصلی رتبهبندی شاخصهای تعیین محدوده بافتهای ناکارامد میانی شهرها، با مطالعه موردی بر روی شهر رشت انجام گرفته است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به روش اسنادی است. پس از مطالعات اسنادی و مرور بر ادبیات موضوع، شاخص ها شناسایی و رتبهبندی شدند و بدین منظور با اعمال نظر 8 تن از متخصصان، از دو تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی و اولویت بندی ترجیحی بر اساس تشابه به پاسخ های ایده آل استفاده گردید. پس از فرایند شاخص سازی، 22 شاخص در ارتباط با شناسایی بافت های ناکارآمد میانی شهرها تبیین شد و با لحاظ شرایط محیطی، اقتصادی و اجتماعی شهر رشت و اعمال نظر کارشناسان، در نهایت 12 شاخص واجد شرایط رتبهبندی شدند. نتایج نشان میدهد که ناکارآمدی بافت های میانی شهرها را می توان به ترتیب در پنج بعد کالبدی، اجتماعی، کارکردی، اقتصادی و زیستمحیطی تعیین نمود. علاوه بر سه شاخص همیشگیِ ریزدانگی، ناپایداری و نفوذناپذیری، شاخص های شناسایی شده قابل توجهی چون فقر و محرومیت؛ سطح بالای بیکاری، وضعیت نامناسب آموشی، تراکم بالای جمعیتی، قدمت ابنیه، مشخص نبودن مالکیت، و کمبود فضای باز و سبز نشانگر ابعاد فراکالبدی تعیین بافت های ناکارامد میانی شهری است که می تواند در بازشناسی آن ها در کلانشهرهای کشور نیز مورد مداقه قرار گیرد.Indicators Ranking of Determining the Diffuse Textures of Inner-City (Case Study: Rasht City)
According to the decision of the Supreme Council of Unbanning and Architecture of Iran (2005), burnout in urban areas "reduction of efficiency" of one texture compared to other textures of the city was introduced and in the decision of 1385, only three indicators of instability, impenetrability and microdermabrasion were sufficient. However, studies have identified quantitative and qualitative weaknesses in determining these indicators. The present study aims to rank the indicators for determining the range of dysfunctional textures of Inner-City, with a case study on the city of Rasht. This research is practical and documentary in terms of purpose. After documentary studies and review of the literature, the indicators were identified and ranked, and thus, by applying the opinion of 8 experts, two techniques of process of analytic hierarchy analysis and preferential prioritization based on similarity to ideal responses were used. After the indexing process, 22 indicators were explained in relation to the identification of dysfunctional intermediate textures of cities, and in terms of environmental, economic and social conditions of Rasht city and the application of expert opinion, 12 qualified indicators were finally ranked. The results show five dimensions: physical, social, functional, economic and environmental. In addition to the three permanent indicators of instability, impenetrability and microdermabrasion, indicators such as poverty and deprivation; High level of unemployment, poor educational status, high population density, age of buildings, uncertainty of ownership, and lack of open and green space indicate the trans-physical dimensions of dysfunctional inner-urban that can be identified in the country's metropolises.