مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
توسعه میان افزا
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1319 - 1337
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون جمعیت شهری و افزایش مهاجرت به کلان شهرها از یک سو و فقدان برنامه ریزی های کارآمد، از سوی دیگر، علاوه بر افزایش دامنه ساخت و سازها در نقاط پیرامونی شهرها، استفاده بی رویه و ناصحیح از منابع و تخریب اراضی کشاورزی را در پی داشته است. توسعه میان افزا یکی از رویکردهای اصلی در مقابله با پدیده پراکنش و رشد افقی شهرهاست. یکی از اصلی ترین حوزه هایی که در توسعه میان افزای شهر به آن توجه می شود زمین های بایر و بلااستفاده در محدوده شهر است. توجه به ظرفیت بالای زمین های بایر در شهر می تواند راه ما را در رسیدن به شهری پایدار هموار کند. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی شاخص های توسعه پایدار شهری با تأکید بر شاخص های توسعه میان افزای شهری در شهر اهواز در قالب سه بُعد اجتماعی، کالبدی، و فضایی از طریق بررسی 33 شاخص است. روش تحقیق در این مطالعه روش توصیفی- تحلیلی است.همچنین، برایدست یابی به این هدف از ضریب آنتروپی شانون، مدل TOPSIS، و تحلیل خوشه ای استفاده شده است. اطلاعات لازمه از طریق مطالعات کتابخانه ای و با استفاده از آمار نامه سال 1395 شهر اهواز به دست آمده است. نتایج حاصل از مدل تاپسیس نشان داد، به لحاظ ظرفیت توسعه میان افزا، با استفاده از شاخص های منتخب به ترتیب مناطق 5 (589/0) و 1 (416/0) دارای بالاترین ضریب و بیشترین ظرفیت توسعه میان افزای شهری را دارا می باشند. مناطق 2 (024/0) و 7 (145/0) دارای کمترین ظرفیت توسعه میان افزای شهری در شهر اهواز را دارا می باشند. همچنین، مناطق 4 (923/0) و 6 (759/0) به لحاظ وضعیت توسعه پایدار شهری به ترتیب دارای بالاترین ضریب برخورداری اند و مناطق 5 (022/0) و 2 (177/0) نیز دارای کمترین ضریب برخورداری اند. نتایج بررسی وضعیت میزان برخورداری مناطق هشت گانه شهر اهواز به لحاظ شاخص های منتخب توسعه پایدار شهری متفاوت است؛ به طوری که از لحاظ برخورداری از شاخص اجتماعی منطقه4، شاخص خدمات شهری منطقه 1، و شاخص کالبدی منطقه 4 دارای بیشترین میزان برخورداری اند و از نظر میزان عدم برخورداری (محرومیت) از لحاظ شاخص اجتماعی منطقه 5، شاخص کالبدی منطقه7، و از نظر شاخص خدمات شهری منطقه8 به عنوان محروم ترین مناطق از لحاظ برخورداری از شاخص های منتخب توسعه پایدار شهری مشخص شدند.
بررسی و سنجش راهبردهای تاب آوری در سبک زندگی مورد پژوهی: محله شکوفه شمالی منطقه 19 شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال پنجم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۰
83 - 96
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی در جامعه شهری به ویژه در کلانشهرها متاثر از عوامل درونی و بیرونی گوناگونی می باشد. این تاثیرپذیری موجب متکثر شدن سبک زندگی و گرایش به سمت فردگرایی و مصرف گرایی به عنوان مشخص ترین آسیب در این جوامع شده است. از اینرو چنین سبکی از زندگی، موجب کاهش سرمایه اجتماعی، کاهش ارزش-های اخلاقی و به تبع آن بروز مشکلات اجتماعی - اقتصادی، کاهش توانایی و تاب آوری افراد و جوامع در مقابل مشکلات و مسائل مختلف می گردد. لذا ارتقا تاب-آوری در سبک زندگی اجتماعات، جهت کاهش آسیب ها دارای اهمیت می باشد. نگارندگان در این پژوهش با بررسی سبک زندگی در محله شکوفه شمالی، اقدام به سنجش میزان تاب آوری در سبک زندگی ساکنان این محله نموده اند. روش پژوهش پیمایشی- تحلیلی و روش نمونه گیری اتفاقی ساده می باشد. جهت تعیین حجم جامعه نمونه از جدول مورگان و حجم آن 379 نفر تعیین شده است. نتایج پژوهش گویای آن است که تاب آوری در محله ی شکوفه شمالی در حد متوسط قرار دارد. همچنین میان عوامل موثر بر سبک زندگی و تاب آوری همبستگی وجود دارد. علاوه بر آن نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که به ترتیب عوامل اجتماعی، اقتصادی و نهادی موجب تاب آوری در سبک زندگی ساکنان محله می شود. در نهایت جهت بررسی کاهش آسیب پذیری در سبک زندگی محله براساس نظر کارشناسان با استفاده از مدل SWOT اقدام به تدوین راهبردها و جهت اولویت بندی آنها از مدل QSPM استفاد شده است.
سنجش آسیب پذیری مراکز آموزشی از منظر پدافند غیرعامل؛ (مطالعه موردی: مدارس ابتدائی کلان شهر اهواز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۷
43 - 60
حوزههای تخصصی:
فضای آموزشی از جمله کاربری های استراتژیک شهری می باشند که بعضاً به دلیل عدم توجه به شرایط مکانی به صورت ناموزون، به عنوان کاربری های غیرسازگار با کاربری آموزشی همجوار شده اند؛ هدف اصلی این تحقیق سنجش آسیب پذیری مراکز آموزشی از منظر پدافند غیرعامل مطالعه موردی: مدارس ابتدائی کلان شهر اهواز می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی است. داده-های نظری پژوهش به روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شد و به منظور سنجش آسیب پذیری مراکز ابتدائی با توجه به دو اصل مکانیابی و مقاوم سازی پدافند غیرعامل از بانک داده مکانی بهره گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای(Excel GIS, Geoda, Spss,) استفاده شده است. مدل به کار رفته نیز تحلیل سلسله مراتب فازی (FAHP) با نظرخواهی از 7 نفر از کارشناسان بوده است. تحلیل یافته ها نشان می دهد که از لحاظ ماتریس سازگاری مدارس در مناطق مختلف کلانشهر اهواز، مناطق دو، سه و شش آسیب پذیرترین مناطق می باشد و مناطق هفت و چهار ایمن ترین مناطق شناخته شده است. میزان تأثیر طیف های طبقه بندی پژوهش در سنجش آسیب شناسی مدارس ابتدائی با استفاده از مدل برازش رگرسیونی حکایت از آن دارد که تمامی طیف های پنج گانه با سطح اطمینان 100% معنی دار بوده، جهت سنجش آسیب پذیری مدارس ابتدائی از منظر اصل مقاوم سازی از شش شاخص با استفاده از روش های خودهمبستگی فضایی و Anselin local Morans استفاده شد، نتایج نشان می دهد که 28/41 درصد مدارس ابتدائی در شهر اهواز در وضعیت کاملا ایمن و 35/18 درصد نیز در وضعیت کاملا ناایمن قرار گرفته اند.
ارزیابی توسعه میان افزا در محله های شهری با رویکرد زمینه گرایی در افزایش تعاملات ساکنین (مطالعه موردی:کوی دانش تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
79 - 93
حوزههای تخصصی:
توسعه میان افزا، ضرورت گریزناپذیر شهر در مواجهه با رشد بی رویه شهرنشینی، خزش شهر به حاشیه ها و پراکنده رویی می باشد. اما تأثیر توجه به پیامد آن بر پیکره شهر در بهبود اقدامات آتی، ضرورت تمرکز بر مرحله ارزیابی را به رغم تأخر زمانی نسبت به مراحل اولیه توسعه، در درجه بالایی از اهمیت قرارداده و لزوم سنجش موفقیت هر توسعه را در گذر زمان در تطابق با اهداف مشخص شده از سوی نهادهای شهری و برنامه های فرادست ایجاب میکند. اگرچه رشد شهر حاصل تعامل پیچیده ی عوامل مختلف و گاهاً پنهان در طول زمان بوده و به تدریج نمود می یابد؛ لیکن بازتاب کلیه ی تصمیمات کلان و عوامل تاثیر گذار، اعم از کالبدی و کارکردی به مرور در محتوای ذهنی ساکنین بروز می یابد. بر این اساس میزان همگرایی ذهنی و اتفاق نظر شهروندان در جهت تعامل هرچه بیشتر می تواند نشانه ای از اتخاذ تصمیمات به جا در بدو شکل گیری و انسجام حاصل از توسعه ای موفق و معیاری بر میزان تعاملات بخش اضافه شده با زمینه، به لحاظ کارکردی و فضایی تبیین و تعبیر شود. هدف از این پژوهش ارزیابی موفقیت توسعه میان افزا در مطالعه موردی کوی دانش تبریز پس از سپری شدن سه دهه از جاگیری در محله قدیمی امامیه با معیارهای مستخرج از اصول زمینه گرایی و تاثیر آنها در محتوای ذهنی ساکنین می باشد. دراین مقاله کوشیده شده است با مراجعه به منابع معتبر علمی، معیارهای ارزیابی توسعه میان افزا بر اساس رویکرد زمینه گرایی با روش متنی روایی استخراج و درنهایت میزان همگرایی ذهنی اهالی درمطابقت با این معیارها در مطالعه موردی کوی دانش تبریز از طریق پرسشنامه و مصاحبه، با روش تحلیل داده های کمی مورد بررسی قرارگیرد. نتایج مطالعات نشان می دهد ساکنین کوی دانش به غیر از تعاملات اجتماعی و فرهنگی و تعهد اکولوژیکی از حیث سایر معیارهای زمینه گرایی اعم از مشارکت فضایی، معنایی، تاریخی، تمایلی برای تعامل با محلات مجاور نداشته و در مجموع ترجیح بر دوری گزینی دارند.
تحلیلی بر پیشران های موثر بر الگوی مطلوب توسعه میان افزا و مدیریت اراضی قهوه ای (موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۶
279 - 289
حوزههای تخصصی:
توسعه میان افزا، سرمایه گذاری برای تجدید حیات مراکز شهرها را افزایش داده و از همه ظرفیت های موجود در شهر برای توسعه شهر و ایجاد کاربری های مختلط استفاده می کند. از طرفی، بازآفرینی اراضی قهوه ای به عنوان یکی از مفاهیم توسعه درونی و استفاده از ظرفیت های داخلی شهر در دستیابی به توسعه میان افزای شهری محسوب می شود. لذا، تبیین و تعریف الگوی مطلوب توسعه میان افزا با مدیریت اراضی قهوه ای کلانشهر تبریز، هدف اصلی این مطالعه است. بدین منظور از روش تحقیق توصیفی تحلیلی بهره گیری شده است. گردآوری داده ها با روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی بر مبنای پرسشنامه متخصص محور انجام شد. جامعه آماری شامل گروه متخصصین با روش نمونه گیری گلوله برفی به تعداد 30 نفر است. برای تحلیل داده ها از آزمون تک نمونه ای t، و تحلیل مسیر در قالب مدل DPSIR با کمک نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مولفه پویایی جمعیت باضریب 0.26 کمترین و ضوابط شهرسازی و حقوقی با ضریب 5.42 بیشترین تاثیر را در توسعه میان افزا دارند. از طرفی، در قالب مدل DPSIR ، مولفه «پاسخ» با ضریب 3.3 بیشترین و مولفه «تاثیر» با ضریب 2.73 کمترین تاثیر را بر توسعه میان افزا دارند. علاوه براین، طبق تحلیل مسیر شاخص «فشار» با ضریب اثر کل 0.623 بیشترین رابطه علی را با الگوی مطلوب توسعه میان افزا و مدیریت اراضی قهوه ای دارد. در نتیجه بمنظور دستابی به الگوی مطلوب باید بر موضوعاتی مانند امنیت؛ آلودگی؛ بهداشت محیط؛ فرم سازی فضای شهر توجه گردد.
پهنه بندی توسعه میان افزا؛ کوششی در سناریوی توسعه کالبدی کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه میان افزا مقوله ای پیچیده و چندوچهی است. اهمیت این سیاست توسعه، در پایداری شهر و حفاظت محیط پیرامون شهر است. این مقاله کوشیده است با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از داده های اسنادی، عرصه های توسعه میان افزا را پهنه بندی و بر اساس آن برنامه ها و اولویت های اقدام سناریو ی توسعه کالبدی تهران را شناسایی نماید. نتایج نشان می دهد تهران از نظر پهنه بندی منطقه ای و کاربری، ظرفیت ها و فرصت های میان افزایی یکسانی ندارد و سناریوی توسعه کالبدی تهران برای درونی کردن توسعه بایستی به آن توجه نماید.اولویت دادن به مناطق پیرامونی و پهنه های نیازمند مداخله، بهره گیری از توان میان افزایی اراضی توسعه جدید در کوتاه مدت، تعیین فضاها و کارکردهای جایگزین برای استقرار در عرصه های توسعه مجدد، جلوگیری از تفکیک و حفظ یکپارچگی ذخایر توسعه جدید و مجدد برای اسکان و درون ریزی جمعیت و ایجاد کارکردهای چندمنظوره و تجدید حیات محله های هدف در بافت فرسوده بر اساس برنامه ریزی پایین به بالا، شالوده اولویت های برنامه اقدام سناریوی توسعه کالبدی برای درونی کردن توسعه تهران است.
برنامه ریزی بازتوسعه اراضی متروکه شهری منطقه 19 تهران با تأکید بر رویکرد توسعه میان افزا (مطالعه موردی: منطقه 19 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درپی رشد سریع و گسترش افقی شهرها، بسیاری از اراضی، کاربری ها و بافت های فرسوده به صورت دایر و بایر در شهرها درپی این توسعه غیراصولی و شتاب زده، از جریان عمران و توسعه بازمانده اند .بخش قابل ملاحظه ای (بین 15 تا 25 درصد) از بافت پر شهرها را به خود اختصاص داده اند که ارزش زیادی دارند. منطقه 19 شهر تهران به عنوان دروازه غربی ورود به تهران، از موقعیت استراتژیکی برخوردار است. در حال حاضر میزان قابل تأملی از اراضی اختصاص یافته به صنایع و انبارها، غیرفعال یا متروکه هستند. چنین زمین هایی مسائل و مشکلات زیادی ازجمله رکود اقتصادی و کاهش ارزش زمین، آلودگی محیطی (تجمع زباله و نخاله ساختمانی)، آلودگی بصری، اختلال در عملکردهای شهری چون خدمات رسانی و دسترسی، کاهش نفوذپذیری در بخش هایی از منطقه، تأثیر منفی بر امنیت محیط، کاهش سرزندگی و شادابی محیط شهری برای رشد اجتماعی را ایجاد کرده است. بنابراین پژوهش حاضر تحت عنوان «برنامه ریزی و ساماندهی فضاهای رهاشده و متروکه» در منطقه 19 با توجه به ضرورت های موجود و در راستای توسعه ی میان افزای شهری نگاشته شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی و جمع آوری داده ها به صورت اسنادی- میدانی بوده است که. براساس هدف از نوع تحقیقات کاربردی محسوب می شود. بعد از شناسایی منطقه، استخراج شاخص ها و معیارها، اراضی و فضاهای متروکه موجود در منطقه شناسایی شد. از طریق مدل swot و qspm راهبردهای ساماندهی اراضی مذکور مشخص شد که به ترتیب اولویت عبارت اند از: توسعه مجدد اراضی رهاشده و بارگذاری اراضی متروکه در راستای توسعه ی اقتصادی و اجتماعی منطقه، وضع عوارض بر زمین های متروکه و معاملات آن ها، استفاده از فضاهای رهاشده و متروکه برای تأمین بخشی از کمبودهای خدماتی منطقه، اولویت دهی به ساماندهی اراضی رها مانده ای که دسترسی مناسب تری به شبکه های شریانی منطقه و خارج از منطقه دارند، برقراری کیفیت مطلوب و یکپارچه سازی بافت و ایجاد انسجام در سازمان فضایی و استخوان بندی منطقه و در نهایت سیاست های راهبردی و سازوکارهای اجرایی این راهبردها نیز ارائه شده است.
اولویت بندی نقش مؤلفه های توسعه میان افزا (درون زا) در توسعه فیزیکی شهر با رویکرد تحقق شهر هوشمند (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه کالبدی سال چهارم پاییز ۱۳۹۸شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
123 - 133
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه شهرنشینی بی رویه تأثیر بسزایی بر تامین نیاز به زمین برای ساخت و سازها و توسعه شهری در نواحی شهری دارد. استفاده گسترده زمین های شهری با کاربری های مسکونی منجر به توسعه افقی درشهرها و افزایش میزان اراضی خالی در درون شهرها موجب رشد سریع حومه گستری شده است. در این راستا، پارادایم توسعه شهری فشرده، رشد هوشمند و استفاده از اراضی خالی در درون شهر برای نیل به پایداری و عدالت اجتماعی و فضایی مطرح می شود. در همین راستا، مقاله حاضر درصدد است با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از مقوله تراکم شهری، چگونگی توسعه شهری فشرده و گسترده شهر یزد به عنوان یک شهر کویری و خشک را تبیین نماید. برابر بررسی های صورت گرفته طی سالهای 1395-1345، مساحت شهر یزد حدود 5/19 برابر و جمعیت آن 5/6 برابر افزایش یافته است. طی همین سالها، کاهش شدید تراکم ناخالص جمعیتی و فاصله قابل ملاحظه آن با تراکم خالص جمعیتی (6/154)، بیانگر گستردگی بیش از حد شهر و خالی ماندن بیشتر فضاها و غیرفعال سطوح شهری در محدوده شهری یزد است. بررسی مؤلفه های توسعه میان افزا در شهر یزد نشان می دهد چنانچه طی سال های آینده در این شهر هیچ گونه رشد و توسعه ای در محدوده های بیرونی و اطراف شهر صورت نگیرد و تمامی رشد و گسترش فیزیکی آینده شهر محدود به استفاده از زمین های خالی داخل شهر شود، در25 سال آینده شهر یزد نیاز به افزایش مساحت و وسعت نخواهد داشت و محدوده موجود شهر پاسخگوی نیازهای مسکونی و غیر مسکونی شهروندان خواهد بود.
تحلیلی بر نقش راهبردی توسعه میان افزا در بازآفرینی بافت های فرسوده شهری (نمونه موردی: منطقه 8 کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه میان افزا فرایند توسعه و باز استفاده قطعات یا بخش های خالی یا بلااستفاده در میان نواحی موجود شهری که قبلاً توسعه یافته است. توسعه میان افزا که شاید بتوان آن را ساده ترین تعبیر از توسعه درون زا دانست، با تأکید بر زمین های خالی و رها شده درون شهری، سعی دارد توسعه را بر روی این اراضی بارگذاری نماید. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی در توسعه میان افزا با تأکید بر منطقه 8 شهرداری تبریز و بهره گیری از روش های آماری- فضایی به این موضوع پرداخته است. نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. روش شناسی این تحقیق مبتنی بر رویکردهای کمی- فضایی است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این تحقیق توصیفی – تحلیلی با استفاده از روش های اسنادی- کتابخانه ای است. در بخش تحلیلی با در نظر گرفتن شاخص ها و ملاحظات توسعه میان افزا در قالب 15 شاخص هدف، به صورت موردی به بررسی و امکان سنجی توسعه میان افزا در منطقه8 شهرداری تبریز پرداخته شده است. به منظور بررسی و تحلیل نقش راهبردی توسعه میان افزا در بازآفرینی بافته ای فرسوده شهری محور تاریخی- فرهنگی کلانشهر تبریز از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) و تحلیل توابع همپوشانی ( Overlay ) از نوع همپوشانی وزن دار ( Weighted Overlay ) و FAHP بهره گیری شده است. نبود مدیریت و برنامه ریزی دقیق برای احیاء و نوسازی این منطقه با تأکید بر استفاده از رویکرد توسعه میان افزا مهم ترین آفت در ارتباط با موضوع بازآفرینی این بخش از شهر تبریز می باشد. نتایج پژوهش حاضر در قالب 3 اولویت توسعه ای و همچنین محدوده های غیرمجاز توسعه، به صورت نقشه مورداشاره قرارگرفته است.
بررسی عوامل مؤثر بر رهیافت توسعه میان افزا (مطالعه موردی منطقه 12 شهر تهران، محله سنگلج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
95-108
حوزههای تخصصی:
توسعه میان افزا یا توسعه از درون درحقیقت نوعی از توسعه است که برخلاف سایر سیاست های توسعه شهری، در بستر شهر موجود و با حضور ساکنان و شهروندان و واحدهای همسایگی صورت می پذیرد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تحقق پذیری توسعه میان افزا، به روش پیمایشی درسه زمینه کیفیت فضا، مشارکت ساکنان و سرمایه گذاری عاملان انجام گرفته است. حوزه پژوهش محله سنگلج در منطقه 12 شهرتهران بوده و جامعه آماری آن شامل سه گروه ساکنان، افرادگذری و صاحبان سرمایه بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برآورد شد که به شیوه نمونه گیری طبقه ای به روش تصادفی دردسترس انتخاب شده اند. ابزارگردآوری اطلاعات شامل3 پرسشنامه محقق ساخته(ساکنان، صاحبان سرمایه و افرادگذری) است. داده ها با روش های تحلیل عاملی اکتشافی، رگرسیون چندمتغیره و به شیوه مقایسه دودویی ساعتی، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد؛ از میان عوامل کیفیت فضا، مشارکت و سرمایه گذاری، کیفیت فضا مهمترین عامل در توسعه میان افزا در بافت های فرسوده شناسایی شد. همچنین از میان عوامل مؤثر برکیفیت فضا، پویائی فضا، از میان عوامل مؤثر بر مشارکت ساکنان، روابط همسایگی، و از میان عوامل مؤثر بر سرمایه گذاری خصوصی، تسهیلات صدور پروانه ساخت و وام ساخت مسکن بافت های فرسوده، بیشترین تأثیر را دارد.
روش شناسی تبارشناسانه تیپومورفولوژی شهری باهدف استخراج الگو برای تهیه ضوابط فرم محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
109-122
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار، نحوه استخراج الگو های ریخت شناسانه ای است که سالیان متمادی جواب خود را در پیوند با یکدیگر و با کل شهر پس داده اند و مادامیکه هویت شهر را شکل داده اند، غریب افتاده اند. از این رو توسعه های میان افزا و پروژه های مداخله در بافت های تاریخی، نیازمند اصولی هستند که نه بر اساس ضوابط مجرد که برخاسته از ویژگی های فرم مآبانه و مکان محور باشد. تحقیق مذبور به دنبال کاربست چهارچوبی است تبارشناسانه، که بتواند مسئله استخراج الگو ها و گونه های فرم شهری به صورت طبقه بندی شده و سیستمی را پوشش دهد. ساختار سه ردیفه پژوهش در ابتدا شامل یک نقشه تبارشناسانه از بافت تاریخی بر اساس نقشه های دارالسلطنه و دارالخلافه ناصری تا پیش از اقدامات مدرنیستی بوده و مرحله دوم بررسی الگوهای ساخت در یاخته های معماری با استفاده از تیپومورفولوژی ارتباط میان فضاهای ساخته شده و فضای باز است. در آخر نیز الگوی ارتباطی فضاهای باز در سلسله مراتب مراکز گذر گاهی برداشت شده است که در نتیجه ریخت های شهری در ابعاد و مقیاس های مختلف با استفاده از طبقه بندی داده های تحلیلیِ برآمده از مطالعه ای تبارشناسانه در مورد گونه های فرم شهری، قابل تجزیه و کالبد شکافی شده و آماده استخراج اصول فرم محور بر اساس مشخصه های هویت کالبدی و محلی می شود.
شناسایی متغیرهای کلیدی مؤثر بر توسعه میان افزا در بافت های ناکارآمد مرکزی شهر با بهره گیری از آینده پژوهی (مطالعه موردی: محله شهشهان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
82 - 83
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات بزرگ شهرهای معاصر، رشد ناموزون وگسترش افقی آنهاست که حاصل عدم توجه به توسعه فضاهای درونی شهر می باشد. به همین دلیل، رویکردهایی چون توسعه میان افزا با هدف توسعه مجدد بافت های ناکارآمد مرکزی شهر بیش از پیش اهمیت یافته است. از طرفی، گذر زمان ناکارآمدی شیوه های برنامه ریزی سنتی در تحقق این توسعه را به ما نشان می دهد. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی متغیرهای کلیدی مؤثر بر تحقق توسعه میان افزا در بافت های ناکارآمد مرکزشهر و با تأکید برمحله شهشهان شهر اصفهان با بهره گیری از رویکرد آینده پژوهی به عنوان یکی از رویکردهای نوین برنامه ریزی در حل مسائل غیرقابل پیش بینی و عدم قطعیت ها می باشد. نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و روش برپایه روش های نوین علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که در دو مرحله شناسایی متغیرهای اولیه از روش دلفی و تعیین متغیرهای کلیدی از روش تحلیل ساختاری به کمک نرم افزار MIC MAC بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان داد که از مجموع 40 متغیر بررسی شده، پنج متغیر بیشترین تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را برکل سیستم دارند و به عنوان متغیرهای کلیدی مؤثر بر وضعیت آینده توسعه میان افزا و کاهش فرسودگی در محله شهشهان قابل معرفی هستند که عبارتند از: تعدیل نقش و عملکرد فرامحلی محله شهشهان، تناسب مشوق های نوسازی-بهسازی با توان بهره گیری ساکنین از آن، افزایش مشارکت ساکنین، رفع مشکلات مالکیت زمین و مسکن و بهبود نظام ارتباطات ودسترسی ها در سطح محله. این متغیرها بیشترین نقش را در وضعیت آینده تحقق توسعه میان افزا در محله شهشهان ایفا می کنند و زمینه ساز تدوین سناریوهای توسعه آتی این محله محسوب می شوند.
واکاوی ظرفیت های توسعه درونی محلات مسکونی با نگرش توسعه میان افزا ، مطالعه موردی: محله شریعتی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
119 - 134
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر با ظهور انگاره های جدید، رشد و توسعه شهری به صورت هوشمند مطرح شده است و توسعه درون زا جزئی از آن به شمار می آید. به ویژه با گسترش مفهوم توسعه پایدار شهری که در آن بهره گیری مؤثر و پایدار از ظرفیت های توسعه ای رهاشده در درون مناطق شهری را توصیه می کند اهمیت ویژه و بخصوصی پیدا کرده است. هدف از این تحقیق ظرفیت سنجی توسعه میان افزا به منظور توسعه آتی محله شریعتی (شهناز سابق) در شهر تبریز و به دست آوردن پتانسیل های توسعه مسکونی آن می باشد که از چندین شاخص ازجمله نرخ فضای باز، کیفیت ابنیه، دسترسی و نفوذناپذیری، فشردگی و ریزدانگی و ... استفاده شده است. محدوده موردمطالعه در این پژوهش شهر محله شهناز تبریز می باشد. هدف تحقیق کاربردی و روش تحقیق آن، تحلیلی – توصیفی می باشد. نتایج نشان می دهد که 04/34 درصد از مساحت محله دارای پتانسیل خیلی زیاد و 42/37 درصد پتانسیل زیاد، 37 /23 درصد پتانسیل متوسط، 7/5 درصد دارای پتانسیل کم می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت محله موردمطالعه که از محلات فرسوده کلان شهر تبریز به شمار می رود، نیاز مبرم به برنامه ریزی به منظور توسعه میان افزا دارد. در نتیجه استفاده از الگوی رشد هوشمند و ظرفیت های درونی خود محله می تواند به توسعه و پایداری محله کمک شایانی کرده باشد. با در نظر گرفتن دو گروه توسعه پذیری خیلی زیاد و زیاد می توان گفت که بیش از نیمی از مساحت کل محدوده موردمطالعه مستعد توسعه از درون می باشد که این امر الزامی برای تدوین برنامه ریزی مناسب بر اساس اصول رشد هوشمند می باشد.
بافت های فرسوده فرصتی برای توسعه درون زای شهری در راستای تأمین مسکن محله سرچشمه منطقه سه شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده مهم ترین پتانسیل شهرها برای استفاده از زمین، جهت اسکان جمعیت، تأمین فضاهای باز و خدماتی و نیز بهبود محیط زیست محسوب می شوند. از سوی دیگر این بافت ها راهکاری عملی برای جلوگیری از گسترش کالبدی شهر از زمین های توسعه نیافته پیرامون شهری و توسعه زمین های خالی و متروکه داخل متاطق شهری است که می تواند به احیاء و تجدید حیات شهری کمک نماید. در این راستا هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی ظرفیت پذیری بافت فرسوده در جهت تولید مسکن می باشد. این پژوهش از حیث ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی –تحلیلی و از حیث هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. در جهت رسیدن به اهداف پژوهش با به کارگیری داده های مکانی و انج ام تحلیل های مربوطه در سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل تصمیم گیری چن د معی اره AHP,VIKOR,SAW اقدام شده است. جامعه آماری این پژوهش متخصصین حوزه شهری شهر اصفهان و حجم نمونه از طریق اشباع نظری به تعداد 30 کارشناس است. روش نمونه گیری هم به صورت نمونه گیری گلوله برفی می باشد. نتایج حاصل از دو روش ویکور و ترکیب وزنی خطی نشان می دهد که از مجموع کل مساحت محله سرچشمه، در مدل ویکور حدود 336354.29 مترمربع و در مدل ترکیب خطی وزنی حدود15213.59مترمربع ظرفیت بالا جهت تولید مسکن دارا می باشند. ازآنجایی که تعداد پیکسل های در آستانه مطلوبیت در مدل ویکور بیشتر است خروجی مدل ویکور در جهت استفاده از بافت فرسوده جهت تأمین مسکن آتی در اولویت می باشد.
بازآفرینی بافت های فرسوده شهری با تاکید بر جایگاه توسعه میان افزا (نمونه موردی: منطقه 8 کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه میان افزا که شاید بتوان آن را ساده ترین تعبیر از توسعه درون زا دانست، با تأکید بر زمین های خالی و رها شده درون شهری، سعی دارد توسعه را بر روی این اراضی بارگذاری نماید. بطور خلاصه این رویکرد به توسعه در درون محدوده و باز توسعه محدوده با استفاده از پتانسیل های درونی آن می پردازد. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی در توسعه میان افزا با تأکید بر منطقه 8 شهرداری تبریز و بهره گیری از روش های آماری- فضایی به این موضوع پرداخته است. نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. روش شناسی این تحقیق مبتنی بر رویکردهای کمی- فضایی است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این تحقیق ترکیبی از روش های اسنادی- کتابخانه ای است. در بخش تحلیلی با در نظر گرفتن شاخص ها و ملاحظات توسعه میان افزا در قالب 15 شاخص هدف، به صورت موردی به بررسی و امکان سنجی توسعه میان افزا در منطقه8 شهرداری تبریز پرداخته شده است. در پژوهش حاضر به منظور بررسی و تحلیل نقش راهبردی توسعه میان افزا در بازآفرینی بافته ای فرسوده شهری محور تاریخی- فرهنگی کلانشهر تبریز از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تحلیل توابع همپوشانی (Overlay) از نوع همپوشانی وزن دار (Weighted Overlay) بهره گیری شده است. نتایج پژوهش در قالب 3 اولویت توسعه ای و همچنین محدوده های غیرمجاز توسعه، به صورت نقشه مورد اشاره قرارگرفته است.
توسعه میان افزا در بافت های فرسوده شهری (مورد مطالعه: محله خانی آباد تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال دهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
41 - 54
حوزههای تخصصی:
سالهاست که مراکز شهری با مسائل پیچیده ای همچون فرسودگی زودرس، زمین های قهوه ای، کاهش ایمنی و امنیت روبروست و همواره فکر متخصصان، برنامه ریزان و سیاست گذاران شهری را به خود مشغول داشته است. یکی از نظریه هایی که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است موضوع توسعه میان افزا است. بطور خلاصه این رویکرد به توسعه در درون محدوده و باز توسعه محدوده با استفاده از پتانسیل های درونی آن می پردازد. هدف از این پژوهش بررسی و ارزیابی طرح های توسعه میان افزا در بافت های فرسوده و معرفی اراضی و بافت هایی با پتانسیل بالا جهت پیاده نمودن توسعه میان افزا است. در این تحقیق با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به رتبه بندی و اولویت بندی بلوک های شهری محدوده، دست می یابیم که بیانگر محدوده هایی با بالاترین پتانسیل توسعه میان افزا در محله است.
ارزیابی زمین های بایر به منظور توسعه میان افزا . نمونه موردی: شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
163 - 182
حوزههای تخصصی:
توسعه میان افزا یکی از رویکردهای اصلی در مقابله با پدیده پراکنش و رشد افقی شهرها می باشد.یکی از اصلی ترین حوزه هایی که در توسعه میان افزای شهر به آن توجه می شود زمین های بایر و بلا استفاده در محدوده شهر می باشد.توجه به ظرفیت بالای زمین های بایر در شهر می تواند راه ما را در رسیدن به شهری پایدار هموار کند. بنابراین در این پژوهش، هدف، ارزیابی زمین های بایر جهت توسعه میان افزا براساس متغیرهای تاثیرگذار بر توسعه شهری در شهر اهواز می باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. ابتدا معیارهای مناسب موضوع انتخاب گردید و در محیط ArcGIS لایه های مناسب با استفاده از نرمال سازی فازی و توابع مناسب، نرمال سازی شده اند. جهت تخصیص وزن به لایه ها از دو مدل دیمتل وANP استفاده شد بدین ترتیب که روابط معیارها با استفاده از مدل دیمتل در محیط نرم افزار Excel و Matlab مشخص گردید سپس با تعیین روابط، وزن شاخصها با روش ANP محاسبه گردید و در لایه های موردنظر ضرب شده و از تکنیک تاپسیس جهت تلفیق نقشه ها در محیط ArcGIS استفاده شد و نقشه نهایی اولویت بندی زمین های بایر به منظور توسعه میان افزا ارائه شده است. اولویت اول زمین های بایر با مساحت 368هکتار و اولویت های دوم تا پنجم به ترتیب 1659هکتار،1470هکتار، 530هکتار و 1745هکتار می باشد. اولویت بندی زمین های بایر در مناطق 7گانه شهر اهواز براساس مساحت به این ترتیب می باشد که در منطقه یک اولویت اول 16هکتار، در منطقه دو اولویت اول 25هکتار در منطقه سه اولویت اول 124هکتار، در منطقه چهار، اولویت اول 93هکتار، در منطقه شش، 99هکتار، در منطقه هفت، اولویت اول 99هکتار، در منطقه هشت، اولویت اول 148هکتار می باشد.
بازتوسعه مراکز شهری در چارچوب رویکرد توسعه میان افزای مسکونی. نمونه موردی: محله بازار تجریش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۱
13 - 38
حوزههای تخصصی:
ضرورت طرح یک راه حل مناسب، جهت مقابله با پدیده گسترش بیرویه شهرها از یک طرف، و تغییر نگرش نحوه مداخله در بافت های درونی قدیمی و ناکارآمد ازطرف دیگر، سبب تکامل یافتن چارچوب های نظری این نحوه مداخله در بافت های شهری، با هدف استفاده هر چه بهتر از زمین های زیر توسعه شهری و حفظ هرچه بیشتر زمین های واجد ارزش غیر شهری گردیده است. شهرسازی نوین، توسعه پایدار، مدیریت رشد، رشد هوشمند و توسعه میان افزا، همگی مفاهیم و رویکردهای یک فلسفه فکری و نظری است که در تقابل با گسترش بی رویه شهری به صورت یک روند تکاملی مورد توجه قرار گرفته اند. رشد بیرویه افقی کلانشهرهای کشور از جمله تهران، ضرورت اندیشیدن به راه حلی مناسب را نمایان می کند. در این ارتباط، هدف کلی این پژوهش امکانسنجی استفاده از پتانسیل توسعه میان افزا جهت بازتوسعه مراکز شهری در تقابل با رشد بیرویه کلانشهرهای ایران، می باشد. بدین منظور محدوده میدان تجریش، به عنوان یکی از مراکز اصلی شهرتهران، جهت ارزیابی شرایط بازتوسعه از نظرگاه رویکرد توسعه میان افزا، انتخاب گردید. در این راستا، با برگزیدن روش تحقیق توصیفی تحلیلی، در ابتدا شاخص-های موردنظر توسعه میان افزا بازیابی شده، با استفاده از تکنیک تحلیل ظرفیت به عنوان پایه اصلی مدل تحلیلی پژوهش، ظرفیت های محدوده جهت بازتوسعه در چارچوب میان افزا شناسایی و تحلیل گردیده، شاخص ها با تکنیک دلفی و دوبه دویی و نرم افزار GIS ارزشگذاری و پهنه بندی فضایی گردیده است. دستاورد اصلی پژوهش، استفاده از شاخص های بومی شده و کاربردی توسعه میان افزا درجهت یافتن اولویت های بازتوسعه، برای مراکز شهری و طرح ریزی کلی باتوجه یافته ها برای محدوده مورد مطالعه به عنوان نمونه می باشد.
سنجش ظرفیت توسعه فضاهای بدون استفاده در مرکز شهر قزوین؛ با تأکید بر رویکرد توسعه میان افزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی افزایش روزافزون جمعیت و کالا و فعالیت ها در شهرها، راه حل های متفاوت و گاه متناقضی برای توسعه شهرها مطرح شد، که بهره گیری از این راه حل ها به شکل گیری حومه ها، حاشیه نشینی، مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها و پیامدهایی از این دست، به ویژه در اواخر قرن بیستم، دامن زد. ادامه این روند، ضمن آنکه رشد پراکنده شهرها را در اراضی و محیط زیست اطراف شان موجب شد، زمینه بازماندن نواحی مرکزی شهرهای سنتی را نیز از جریان توسعه فراهم آورد؛ اما با مطرح شدن رویکردهای جدید توسعه شهری نظیر توسعه میان افزا، نگرش توسعه پایدار و استفاده از امکانات موجود در دستور کار قرار گرفت. بنابراین سطوح میان افزا سطوحی که به رغم دارا بودن تأسیسات، تجهیزات زیرزمینی و روزمینی، و دسترسی مناسب به مراکز خدماتی شهر از جریان توسعه بازمانده و متروک و بی استفاده باقی مانده اند طی سال های اخیر به سبب پتانسیل بالایی که دارند، بیش از پیش مورد توجه دلالان و بساز و بفروش ها قرار گرفته اند. بررسی دلایل شکل گیری چنین سطوحی در مرکز شهر قزوین، نشان داد که بالاترین قابلیت توسعه، به محدوده هایی مربوط می شود که بیشترین مشکلات را از لحاظ شاخص های کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی دارند و پلاک هایی که از لحاظ ضوابط و قوانین منطقه بندی شرایط مناسبی دارند، دارای بیشترین ظرفیت توسعه اند.
چهارچوب توسعه میان افزا در بافت های تاریخی بررسی موردی: دستور کار طراحی سایت ایلچی خان در بافت تاریخی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
93 - 112
حوزههای تخصصی:
توسعه های میان افزا در بافت های تاریخی با دوگانگی متناقضِ توسعه و حفاظت مواجه است که با تخطی از یکی، دیگری به چالش کشیده می شود. نخستین پرسش برای مداخله در بافت های تاریخی، فرآورده و فرآیند توسعه های جدید در آن هاست. در توسعه های میان افزا چه باید ساخت و «اقتضای بافت تاریخی» باید چگونه لحاظ گردد؟ کاربست توسعه میان افزا در احیای بافت تاریخی ابتدا باید با تعریف و سپس گونه شناسی انواع آن آغاز شود. بدین منظور پیشینه نظری به دنبال چیستی، چرایی و چگونگی توسعه میان افزا و پیشینه عملی به دنبال تجارب داخلی و خارجی آن است. ترکیب گفتمان توسعه بافت تاریخی و اقدامات متخصصان در هدایت و کنترل آن با نظریه کل رشدیابنده کریستوفر الکساندر، چارچوبی عملیاتی- تحلیلی برای توسعه های میان افزا در بافت های تاریخی را فراهم می نماید. بر مبنای این چارچوب، توسعه میان افزا در بافت های تاریخی باید هم پیوند با زمینه آن بوده، در بافت تاریخی یزد باید تفسیری از این هم پیوندی در لایه های فرم شهرِ تاریخی یزد (ماهوی) و نیز محیط های مرتبط (رویه ای) با آن باشد. این هم پیوندی برای سایت ایلچی خان به صورت ویژه از طریق اصول و رهنمودهایی جهت نیل به توسعه هم پیوندِ میان افزا در بافت تاریخی یزد محقق می گردد.