مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
هزارویک شب
حوزه های تخصصی:
هزارویک شب همچون بسیاری از آثار ادبی جهان آیینه ای است که کهن نمونه ها را، به عنوان محصولات تجربه های مکرر بشر که در ناخودآگاه وی به یادگار نهاده شده اند، به شیوه ای نمادین منعکس می کند. مطالعة روان کاوانة اسطوره ها، که گنجینة آرزوها و اندیشه های بشری اند، نشان دهندة حضور ناخودآگاه جمعی است که در این نمونه های ازلی آشکار می شوند. در این پژوهش یکی از داستان های هزارویک شب با عنوان «جوذر» با توجه به یافته های یونگ در عرصة روان شناسی اسطوره تحلیل می شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در این اثر علاوه بر کهن نمونه های اصلی همچون آنیما، آنیموس، پیر دانا، سایه و مادر، انواع کهن نمونه های فرعی نیز به چشم می خورند. کهن الگو ها در سه دسته موقعیت های کهن نمونه ای، شخصیت های کهن نمونه ای و نمادهای کهن نمونه ای طبقه بندی شده اند. در این پژوهش انواع موقعیت های کهن نمونه ای چون سفر، دیدار با آنیما و پیر خردمند و انواع شخصیت های کهن نمونه ای چون قهرمان، پیر دانا و مادر و انواع نمادهای کهن نمونه ای چون اعداد و حیوانات دیده می شود. بررسی موردی حاضر دربارة یکی از داستان های هزارویک شب نشان دهندة قابلیت بالای این اثر برای مطالعة روان جمعی مشترک بشر در طول تاریخ است که شامل قصه ها و افسانه ها نیز می شود.
بررسی تأثیر هزارویک شب بر پیشگامان هنر نمایش نوین عربی
حوزه های تخصصی:
با توجه به تأثیرگذاری شگرف هزارویک شب بر عرصه های مختلف ادبی و فرهنگی ملل جهان، این پژوهش با هدف بررسی نقش هزارویک شب در شکوفایی نمایش نوین عربی، نزد پیشگامان این هنر صورت گرفت. بدین منظور پس از بررسی ریشه ها و خاستگاه های نمایش و شکل های مختلف هنرهای دراماتیک در کشورهای عربی، به معرفی هزارویک شب و قابلیت های نمایشی آن پرداخته شد. همزمان با شکل گیری تئاتر نوین عربی و پایه ریزی آن توسط نمایشنامه نویسان بزرگ عرب، موج تازه ای از تأثیرگذاری هزارویک شب بر ادبیات عربی و این بار در عرصه ی هنر نمایش به وجود آمد که بررسی و معرفی مهم ترین نمایشنامه هایی که براساس این کتاب نوشته شده اند، بخش بعدی این پژوهش را تشکیل می دهد. دستاورد این تحقیق اثبات قابلیت های نمایشی هزارویک شب از طریق بررسی نمونه ها و همچنین معرفی موج تأثیرپذیری نویسندگان عرب در دوره ی شکوفایی نمایش از نیمه ی قرن نوزدهم به بعد، نزد آنان است و بدین صورت ثابت می کند که توجه پیشتازان عرصه ی نمایش عربی و پایه گذاران آن، بیش از ادبیات اروپا به میراث تاریخی ادبیات عربی به طور عام و هزارویک شب به طور خاص بوده است.
پازولینی و اقتباس از هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله پیش روی، بررسی فیلم پازولینی مقتبس از کتاب هزارویک شب در شکل بازآفرینی آن در هزارویک شب سینمایی می باشد. مسیله تحقیق ما این است آیا اقتباس پازولینی، امکان روشن تر کردن معنی متن و یا افزودن معانی جدید به متن را دارا است یا خیر؟ هدف از این مقاله علاوه بر بدست دادن وجوه مشترک و متفاوت متن و تصویر با رویکردی تطبیقی، این است تا اثبات کند که پازولینی در پی گنجاندن مکانیزیم های ایدیولوژیک و گفتمان های مکتبی خود در برداشت جدید از هزارویک شب می باشد. روش این مقاله با تکیه بر نظریه اقتباس لیندا هاچن قرار دارد تا فیلم هزارویک شب ساخت 1975، به کارگردانی پازولینی مورد بررسی قرار دهیم. هاچن، اقتباس را اخذ می پندارد که گرته برداری نیست بلکه اثری تازه و بدیع است که دارای شان و شوکت هنری خاص خود است. طبق نظریه هاچن، پازولینی هزارویک شب را ملک کلک خویش ساخته و با توجه به سبک و سیاق هنری خویش در آن بر رفق وفق و سیاق وفاق تغییراتی ایجاد کرده است و به صرافت طبع خویش جهان بینی خویش را بر آن سوار کرده و از متن فاصله گرفته است که این فاصله، جز جدایی ناپذیر اقتباس است.
التبر المسبوک فی نصیحه الملوک غزالی مأخذ چند حکایت از هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه یابی حکایت ها، اندیشه ها و دست مایه های ادبی و زبانی شاعران و نویسندگان، یکی از شاخه های مهم در بررسی های زبانی و ادبی است. این مسیله، زمانی اهمیت بیشتری می یابد که آموزه های یک اثر، به زبانی دیگر ترجمه شود و از طریق ترجمه ای خوب، نه تنها اثر جای خود را در میان فرهنگ و زبان ملتی دیگر باز می کند، بلکه تأثیرات بینامتنی خود را نیز ماندگار می نماید. پژوهش حاضر می کوشد تا ضمن یک مقابله و تطبیق دقیق متنی میان متن عربی هزارویک شب و ترجمه عربی نصیحه الملوک غزالی که به نام التبر المسبوک فی نصیحه الملوک معروف است، ثابت کند که کتاب التبر المسبوک ، مأخذ پنج حکایت از حکایت های هزارویک شب است و با وجود متون گوناگون عربی که به نوعی برخی از آن ها، روایت های دیگری از این پنج حکایت را در خود دارند، گردآورندگان و راویان هزارویک شب ، در گزارش این پنج داستان، اساس خود را بر این کتاب نهاده اند. اقتباس راویان هزارویک شب در یکی از حکایت های بررسی شده، اقتباس محتوایی و در چهار حکایت دیگر، اقتباس های صرفی و نحوی و منطبق بر متن عربی التبر المسبوک است، به گونه ای که میان حجم این حکایت ها در متن هر دو کتاب، تفاوت های زیادی وجود ندارد و نشان می دهد، راویان هزارویک شب ، با وجود برخی از این حکایت ها در متون عربی، متن التبر المسبوک را برای اقتباس خود برگزیده اند.
Band und ʻAhd Die Untersuchung eines Ausdrucks in der Erzählung “Der Fischer und der Dschinn”in Tausendundeine Nacht(مقاله علمی وزارت علوم)
Die Erzählung des Fischers ist eine der bekanntestenErzählungen aus Tausendundeine Nacht, eine ziemlich lange Erzählung, die in der dritten Nacht beginnt und bis zur neunten Nacht dauert. Die Zusammenfassung dieser Erzählungist, dass ein armer Fischer ans Meer geht und nach drei vergeblichen Versuchen eingeschlossenes Weinfass fängt,dasmit König Suleyman’s Stempelversehen ist. Sobald er das Fass aufmacht, kommt ein Rauch heraus und durch den Rauch taucht ein Dschinn auf, der auseinem unbekannten Grund geschworen hat, die Person umzubringen, die ihn aus dem Fass befreit. Der Fischer betrügt jedoch den Dschinn und sperrt ihn ins Fass ein. Der Dschinn fleht ihn anund schwört, dass er dieses Mal seinen Retter glücklich macht und der Fischer lässt ihn wieder aus dem Fass frei. Als Belohnung für seine Großzügigkeit bringt ihn der Dschinn an einen Teich, in dem es eigenartige und bunte Fische gibt. Dann sagt er dem Fischer, dass er einige bunte Fische fangen und zum Sultan bringen soll, um eine reiche Belohnung zu erhalten. Der Fischer folgt seinem Tipp, ohne zu wissen, dass der erwähnte Teich tatsächlich eine Stadt ist und die Fische die Bürger der Stadt sind, die infolge der Hexerei einerbösen Zauberinin Fische verwandelt wurden.
نگاهی انتقادی به کلک خیال انگیز (داستان سنتی فارسی در دام فانتزی روایت شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
59-79
کلک خیال انگیز ، نوشته ابوالفضل حری، به موضوعاتی چون «نظریه انواع ادبی»، «فانتزی و فانتاستیک»، «شگرف در روان کاوی و ادبیات»، «رویکرد ساختاری به وهم ناک»، و «بوطیقای ادبیات وهم ناک، معجزات، و کرامات در عمل» می پردازد. پیکره تحلیلی کتاب شامل فرج بعد از شدت ، هفت پیکر ، هزارویک شب ، عجایب نامه ها، و داستان های سوره کهف می شود. رویکرد اصلی مؤلف نیز روش تزوتان تودوروف در کتاب فانتاستیک (رویکردی ساختاری به گونه ای ادبی) است. در نگاهی کلی و ارزیابانه می توان انتقادات بسیاری را برشمرد: کاربست نظریه فرنگی بر پیکره داستان سنتی فارسی کارآمد و مفید به نظر نمی رسد؛ حدود گونه های مختلف به درستی تعریف و تدقیق نشده اند؛ در انتخاب پیکره ملاحظه ویژه ای صورت نگرفته است؛ در تحلیل داستان ها اشکالاتی دیده می شود و برخی نمونه ها و مثال ها چندان منطبق بر مقتضیات رویکرد نویسنده نیست؛ تعداد اندکی از معادل های زبانی نادرست اند؛ گاه مشکلات ویرایشی و چاپی ساده ای دیده می شود؛ حشو و تکرار و اطناب ممل مخل خوانش است؛ نتیجه گیری های کلی و بدیهی در کتاب فراوان اند؛ در نظام ارجاعی و منابع کتاب، اشتباهاتی وجود دارد؛ و ازهمه مهم تر، گاه ترجمه جای تألیف را گرفته است.
بررسی تطبیقی داستان های هزارویک شب با داستان هفت پیکر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هزارو یک شب، معروفترین مجموعه داستانی است که عناصر فرهنگی ملّت های گوناگون مشرق زمین را در دل خود جای داده است. در این مجموعه داستان، نشانه هایی از افسانه های هندی، ایرانی، عربی و ... دیده می شود، اما با اطمینان نسبی می توان اظهار کرد که نخستین پایه هزارو یک شب، همان کتاب ایرانی هزارافسان بوده که پس از ترجمه به زبان پهلوی به قصّه های ایرانی افزوده گردید. هفت پیکر یا بهرام نامه، چهارمین منظومه نظامی از نظر ترتیب زمانی و یکی از دو شاهکار او در کنار خسرو و شیرین از لحاظ کیفیّت است. از آن جا که داستان های این دو کتاب از نظر شخصیت پردازی و فضای داستان، توصیفات، محیط و ... تطابق و شباهت هایی دارند، این پژوهش سعی دارد به همانندی های داستان های هزارویک شب با هفت پیکر بپردازد.
بررسی نگاره «وقتی خلیفه با جعفر صحبت می دارد» از مجموعه هزار و یک شب مصور صنیع الملک با رویکرد چندصدایی باختین
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
25 - 38
حوزه های تخصصی:
کتاب هزارویک شب بین سال های 1268 تا 1271ق، زیر نظر ابوالحسن غفاری (صنیع الملک) در «مجمع الصنایع» ناصری، مصور شده است.متن مورد مطالعه ی این نوشتار یکی از چالش برانگیزترین نگاره های این مجموعه ی شش جلدی ست. مجلسی که با عنوان «خلیفه با جعفر صحبت می دارد.»، از سایر مجالس کتاب قابل تشخیص است: (مجلس میانی در تصویر«1»). این نوشتار تلاش دارد، با بهره گیری از عناصر «درون متنی» از قبیل نشانه های تصویری و کلامی موجود در متن و همین طور سود جستن از عناصر «برون متنی» ازجمله: مؤلف، جامعه و مستندات تاریخی، با به خدمت گرفتن عناصر پیرامتنی(نگاره های قبل و بعد از این مجلس) به خوانش و تفسیر متن بپردازد. نگارندگان در فرایند خوانش این اثر از نظریه ی «گفت وگومندی»[1] و«چندصدایی»[2] «میخاییل باختین»[3] سود برده اند و با استفاده از مطالب مطرح شده توسط باختین و دیگر منتقدان پساباختینی، در نهایت این سؤال را مطرح می کنند که: در این نگاره، به راستی، چه کسانی با یکدیگر گفت وگو می کنند؟ سپس ضمن مطرح کردن چندین پاسخ و گزینه، انتخاب را به رأی خوانندگان واگذار می کنند. چرا که یکی از ویژگی های چند صدایی بودن یک اثر این است که: هیچ صدایی بر صداهای دیگر برتری ندارد . [1]Dialogisme [2] Polyphonique [3]Mikhail Bakhtin(1895-1975)
پیکرگردانی در نارت نامه و هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
۱۴۱-۱۶۸
حوزه های تخصصی:
دگرگونی شخصیت های داستان از مسائلی است که در متون ادبی با عنوان پیکرگردانی بررسی می شود. پیکرگردانی بر جنبه رازآلودگی متن و خیال انگیزی آن می افزاید و بازتاب آرزوهای آدمیان ، جلوه ای از پیوند تخیل با جهان واقع است و زاییده نیاز آدمیان به برتری یافتن نسبت به دیگر انسان ها و موجودات و پدیده هاست. باتوجه به اینکه این موضوع در ادبیات ملل مختلف دیده می شود، بررسی این موضوع می تواند به آگاهی یافتن از مشترکات فرهنگی میان ملت ها کمک کند و زمینه ای مناسب برای مطالعه پیوندهای ادبی و فرهنگی به شمار آید. در پژوهش حاضر، انواع پیکرگردانی در نارت نامه و هزارویک شب به صورت توصیفی تحلیلی مطالعه شده است. نارت نامه مجموعه افسانه هایی است درباره دلاوری های قوم نارت و قهرمانان منطقه قفقاز شمالی و سواحل دریای سیاه. قدمت این افسانه ها به هزاره دوم پیش از میلاد مسیح بازمی گردد که به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر نقل شده است. این افسانه ها درباره موضوعات مهم زندگی همچون عشق به سرزمین مادری، مبارزه با شروران، یاری رساندن به ناتوانان و ... است. هزارویک شب نیز از برجسته ترین نمونه های افسانه های شرقی است که آمیزه ای از افسانه های هندی، عربی و ایرانی به شمار می رود . باتوجه به وجود پیکرگردانی در هردو اثر، در این پژوهش، مشترکات و اختلافات این دو کتاب از این منظر بررسی شده است.
جایگاه اجتماعی و ویژگی زنان در هزارویک شب و کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار ادبی، متون کهن و قصه ها زنان به عنوان بخشی از جامعه نقش ها و ویژگی های گوناگونی داشته اند. تالیف و نوشته شدن این آثار توسط مردان و پرداختن به زن و جایگاه اواز دیدگاه آن ها از مهم ترین ویژگی های این متون است. هزارویک شب و کلیله و دمنه به عنوان دو اثرداستانی بازگو کننده بسیار خوبی برای بیان جایگاه زنان و موقعیت آنان در جوامع کهن هستند. زنان در قصه های این دواثر ویژگی، نقش و جایگاه گوناگونی داشته و بیان خصوصیات منفی و مثبت در مورد آن ها زیاد است. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی، به مقایسه و بیان خصوصیات، جایگاه و نقش اجتماعی زنان در قصه های هزارویک شب و کلیله و دمنه پرداخته شده است. نتایج این پژوهش گویای آن است که توجه هرچه بیشتر به خصوصیات منفی زنان در قصه های هزارویک شب و کلیله و دمنه نشان دهنده نوع نگاه نویسندگان مرد دریک جامعه مردسالار نسبت به زنان و جایگاه آن هاست. در قصه های هزارویک شب خیانتگری زنان حتی در برترین جایگاه و مقام یعنی ملکه و همسر پادشاه موضوع اصلی و آغاز کننده داستان ها بوده است، اما در داستان های کلیله و دمنه این ویژگی به زنان در طبقات دیگر جامعه اختصاص داده شده است. سایر خصوصیات مثبت و منفی همچون تدبیر، دانش، خرد، شجاعت، حیله گری و نیرنگ بازی همه از مواردی است، که در داستان های دو کتاب هزارویک شب و کلیله و دمنه به زنان نسبت داده شده است.
پوشش زنانه و مردانه عصر ناصری در نگاره های هزارویک شب صنیع الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
111 - 122
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در سال های اولیه حکمرانی ناصرالدین شاه قاجار، منسوجات مورد استفاده در پوشش زنانه و مردانه با نقوش متنوع آراسته می شده است. نگاره پردازی های نسخه هزارویک شب صنیع الملک، به دلیل تعلّق به این بازه تاریخی و واقع نماییِ زندگی مردم، محل مناسبی برای پژوهش در این موضوع محسوب می شود؛ بنابراین پرسش این است: با نظر به نگاره پردازی های هزارویک شب صنیع الملک، کدام طرح ها و نقوش در منسوجاتِ کاربردی در پوشش زنانه و مردانه عصر ناصری رواج داشته اند؟ و فرضیه این است که در این روزگار، همچون ادوار پیشین، نقش اندازی بر بستر لباس جلوه های متنوعی داشته و تفاوت های جنسیتی، تا اندازه ای، در گزینش پارچه جهت دوخت پوشاک تعیین کننده بوده است. هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش آن است که با مطالعه نگاره های نسخه قاجاری هزارویک شب صنیع الملک، انواع طرح و نقش پارچه در اوان دوره ناصری باز شناخته و مقایسه شوند. روش پژوهش: مطالعه به شیوه توصیفی-تحلیلی و نمونه گیری احتمالیِ طبقه بندی شده بیست وچهار نگاره از هزارویک شب صنیع الملک انجام شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که در مورد پوشش زنانه منسوجات طرح دار با نقوش گیاهی در اندرونی به کار می رفت؛ در مقابل، استفاده از انواع ساده در فضای بیرونی مرسوم بود. در خصوص پوشش مردانه، اولویت با منسوجات ساده بود، فقط پارچه های ترمه (منقوش به بته جقه) در دوخت قبا مورد استفاده قرار می گرفت و بهره گیری محدود از دیگر انواع طرح دار به تزئینات لباس خلاصه می شد.
مخارج تولید نسخه خطی هزارویک شب بر پایه براتی از آلبوم بیوتات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۹)
233 - 251
نسخه هزارویک شب یکی از مهم ترین نسخه های خطی مصور ایرانی است که در دوره قاجار به دستور ناصرالدین شاه، در کارگاه کتاب آرایی سلطنتی تدوین شده است. این نسخه نه تنها از منظر متن، بلکه از حیث تعداد نگاره ها و ویژگی های بصری آنها حائز اهمیت است. در منابع معدودی، به چگونگی شکل گیری این نسخه پرداخته شده است. در خصوص جزییات دستمزدهای نگارگران این نسخه، تا کنون دو سند یافت شده است: یکی مقاطعه نامچه ای میان معیرالممالک و صنیع الملک و دیگری براتی دیوانی محفوظ در آلبوم بیوتات که در این مقاله بررسی خواهد شد. سند اخیر در پایان کار کتابت، مجلس سازی، و تذهیب و طلااندازیِ نسخهْ آماده شده و در آن، جزییاتی درباره اجرت هر یک از فعالیت ها آمده و شیوه پرداخت از خزانه در هر سال معلوم شده است. مقایسه این دو سند که یکی در ابتدای کار و یکی در انتهای کار تدوین شده، دربردارنده اطلاعاتی در باب تغییراتی است که در پرداخت های طی هشت سال تدوین این نسخه روی داده است.
نقش اسطوره کردی شاماران در شکل گیری داستان ملکه مارانِ هزارویک شب و شناسایی ریشه اساطیری آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از سده های بسیار دور تاکنون، اسطوره موجودی با سر زن و بدن مار به نام شا ماران، در میان قوم ایرانی کرد وجود دارد. احترام به این اسطوره در میان مردمان غرب ایران همواره با آیین های ویژه ای همراه بوده است. در کتاب هزارویک شب که یکی از آثار مهم ادبی و فرهنگی مشرق زمین است داستانی به نام ملکه ماران و حاسب کریم الدین وجود دارد که بسیار به داستان شاماران شبیه است. عناصر این دو داستان نیز یادآور اساطیر هستند. بی تردید بسیاری از داستان ها، باورها و فرهنگ های عامیانه با اساطیر کهن پیوند ژرفی دارند. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش اسطوره شاماران در شکل گیری داستان شاماران و یافتن ریشه مشترک این دو است. با تکیه بر بن مایه های اصلی این داستان و اسطوره که انسان مار و فرمان روایی او بر مارها و زیستن او در زیرزمین و کنار آب ها هستند، ریشه آن بررسی می شود. یافته های این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است نشان می دهد که داستان ملکه ماران براساس اسطوره شاماران ساخته شده است و این اسطوره در اساطیر و دین عیلام که یکی از مهم ترین تمدن های باستان ایرانی است، ریشه دارد و یکی از انواع ارباب حیوانات عیلامی است.
خوانش و تحلیل لاکانی حکایت «شهریار و برادرش شاهزمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مطالعات بینارشته ای و نقد روان کاوانه، افق های تازه ای به روی پژوهشگران گشوده است. قصّه های هزارویک شب تاکنون در اشکال گوناگونی مورد ارزیابی قرار گرفته اند، اما جنبه روانکاوی قصه ها کمتر موردتوجه قرار گرفته است. درون مایه حکایت «شهریار و برادرش شاهزمان»، بیانگر مشکلی منحصر به تمدن است، که بررسی آن می تواند دریچه های تازه ای از معانی نهفته را به روی مخاطبان بگشاید. با آنکه فروید، پدر روان کاوی، به خوانش آثار شاعران و نویسندگان از جمله داستان های وهم آمیز و فراواقع گرا روی آورده بود و منشأ الهام خود و آنها را با دو روش متفاوت، یکی می دانست (شریعت کاشانی، 1393: 13)، ولی در ادبیات روزگار ما، نقد روان کاوانه، آن گونه که شایسته است، حضور برجسته ای ندارد و یا مورد نقد شدید کسانی است که از نظریه پردازانی چون فروید، لاکان و دیگران حمایت نمی کنند. توانایی های تحلیلیِ روان کاوی و استعداد آن در تفسیرگری، ما را بر آن داشت که با توجه به نظریات لاکان، حکایت بنیادین و اصلی هزارویک شب را رمزگشایی کنیم. نظریات لاکان با همه مشکل فهمی، نه کژفهمیِ مفاهیم فروید را در بر دارد و نه در آن از برترشماریِ روان شناسی واقع گریز و عرفان زده یونگ خبری است. این مقاله با نگاه لاکانی به ریشه های حکایت شهریار و برادرش شاهزمان می پردازد.
تأثیرپذیری «هزار و یک شب» از داستانهای شاهنامه (مطالعه موردی: خوانش تطبیقی پیرنگ و عناصر آن در داستان «سودابه و سیاوش» از شاهنامه و «حکایت مکر زنان» از هزارویک شب)
حوزه های تخصصی:
هزارویک شب داستان هایی از زبان یک قصه گوی ادیب و آگاه است که از داستان های ملل مختلف و ادبیات داستانی پیش از خود آگاه است؛ به طوری که گفته اند به ندرت داستانی در این کتاب وجود دارد که پیشروان، مشتقات یا نظیره هایی نداشته باشد. یکی از حکایت های این کتاب «حکایت مکر زنان» است که ساختار پیرنگی آن مشابهت های فراوانی با داستان «سودابه و سیاوش» در شاهنامه دارد. این پژوهش به شیوه تطبیقی و بر اساس نظریه تزوتان تودروف؛ دانشمند ساختارگرای بلغاری- فرانسوی، به مقایسه عنصر پیرنگ و عناصر آن پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که پیرنگ در دو داستان، بسیار به هم نزدیک بوده و این شباهت ساختاری پیرنگ در دو داستان ، به ریشه و پیشینه آنها مربوط است. گفتار حاضر بر آن است که حکایت مکر زنان از کتاب هزارویک شب بنا بر دلایل ریشه شناسی و همانندی و همگونی ساختار پیرنگی دو داستان و تحریر هزارویک شب در روزگاری پسین تر از پیدایش داستان سیاوش در ایران، می تواند گزارش و روایتی دیگر از داستان سیاوش باشد که در شاهنامه فردوسی روایت شده است.
طرح و نقش منسوجات کاربردی (غیرجامگانی) در اوایل عصر ناصری با نظر به نگاره پردازی های هزارویک شب صنیع الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
71 - 82
حوزه های تخصصی:
هزارویک شب صنیع الملک، منبع تصویری مردم نگار به حساب می آید که با جستجو در آن می توان ظرایف فرهنگی عصر ناصری را مورد مطالعه قرار داد. در سوی دیگر، طرح و نقش منسوجات دورۀ قاجار هستند که در کاربردی جز تنپوش، کمتر محل بررسی بوده اند. هدف این پژوهش، جستجو در خصایص طرح و نقش این انواع با نظر به تصاویر هزارویک شب صنیع الملک است که امکان گمانه زنی دربارۀ شیوه های تولید را نیز فراهم خواهد آورد. بدین تقریر پرسش آن است: با نظر به تصاویر هزارویکشب صنیع الملک، طرح ها و نقوش منسوجات غیرملبوس در عصر ناصری چگونه و در چه قالبی تعریف می شود؟ با نظر به دستاوردهای مطالعات پیشین و به احتمال، طرح واگیرهای و نقش بته جقه در منسوجات کاربردی در زندگی روزمرۀ رواج بیشتری داشته است. بهرغم این فرضیه، نتیجۀ مطالعه به شیوۀ توصیفی-تحلیلی به مدعای نمونه گیری طبقه بندی احتمالی هجده تصویر از هزارویکشب صنیع الملک نشان می دهد: در این دوره، حداقل پارچه های بدون طرح، واگیرهای، قابی، محرمات، محرابی و ترنج دار با نقوش گیاهی طبیعت گرا و انتزاعی ازجمله بته جقه و اسلیمی در تهیۀ منسوجات غیرجامگانی به کار می آمده که برخی با تکنیک های بافت همچون دارایی، طرح اندازی شده اند و برخی دیگر با عملیات تکمیلی همچون چاپ، نقش گرفته اند. در این بین، محرمات همچون ترمه از پرکاربردترین انواع بوده و در تنوع وسیع نسبت به سایرین استعمال می شده است.
کارکرد دگردیسی در روایتگری هزارویک شب (با معرفی نوع ادبی خاص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۰
97 - 129
حوزه های تخصصی:
هزارویک شب یکی از قصه های عامیانه شرقی است که چالش مردان با زنان را فراتر از نظام طبقاتی به تصویر می کشد؛ دنیای این اثر با 360 قصه در هزارویک شب، نگرش واقعی مرد به زن و بالعکس، با رویکردی ماهرانه در جدال نیرو و قدرت مردان و مکر و تزویر زنان و مکار دانستن ایشان است. در پژوهش حاضر، با روش تحلیلی توصیفی نقش و کارکرد دگردیسی در دو حوزه ساختار و پیام قصه بر اساس روایت اصلی شب اول («بازرگان و عفریت») بررسی شده است. حاصل کار نشان می دهد که در ساختار گسستی هزارویک شب، «وفای به عهد» فرادست به فرودست، محور اثر را شکل داده و در ساختاری تقابلی، «خیانت» دگردیسی را برای اشخاص قصه به همراه دارد. تقریباً همه نقش آفرینان به اختیار یا به اجبار دگردیسی می یابند یا سبب دگردیسی می شوند تا پاداش اصلی (حفظ جان) تحقق یابد. نیز، به سبب تغییر جایگاه قدسی «پادشاه» و «زن» در روایت اثر، اشخاص بر خلاف هنجار قصه ها، «مطلق» نیستند و به دلایل مختلف، ویژگی نیکی و بدی را با هم دارند.
مقایسه ی تطبیقی سیمای زن در داستان های هزارویک شب و نگاره های صنیع الملک نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعات فرهنگی درباره ی زن کتاب هزارویک شب، مرجع نسبتاً مهمی بوده است. کتاب دربردارنده ی ده ها شخصیت زن است که نقش های کارکردی و اخلاقی گوناگونی را به عهده دارند. به نظر می رسد که کتاب تنها بازتاب دیدگاه های رایج یک عصر و منعکس کننده ی تجربیات فردی مؤلفانش در رابطه با زنان نیست؛ بلکه برآیند پیچیده ای از نگاه جامعه به این مقوله و تجربه های گوناگون مؤلفان آن است که در طول ازمنه، فرصت های موجود برای بیان یک ایده، و یا نحوه ی برخورد با اندیشه ای را فراهم کرده و ماندگاری یا فنای آن را رقم زده اند. حوزه ی مورد مطالعه در این مقاله، ترجمه ی فارسی داستان های هزارویک شب و تعدادی از نقاشی های صنیع الملک است. در این مقاله داستان هایی مورد مطالعه قرار گرفته اند که نقش محوری آن ها را زنان به عهده دارند. مطالعه ی سیمای زن در این داستان ها و مقایسه ی تطبیقی آن با نقاشی های صنیع الملک هدف مقاله ی حاضر است. شهرزاد هزارویک شب برترین نمونه ی زنان است که با به تصویر کشیدن موقعیت زنان و توصیف ایشان به عنوان زن مدبّر، شجاع و دلاور، عاشق پیشه، هنرمند و اهل قلم، همگرایی کلی ای را در داستان به وجود آورده؛ و سبب شده تا دیگر به نظر تخفیف به زن نگریسته نشود، بلکه خوانندگان داستان او (زن) را مکمّل، هم کار و یار و یاور مرد بدانند و برای حل معضلاتش گام بردارند. صنیع الملک نیز همگام با زبان راوی قصه ها و رعایت اصول داستان ها، فضایی دموکراتیک در باب زنان پدید آورده که حاکی از تأثیرگذاری عمیق شهرزاد و دیگر زنان داستان بر وی است.
تطبیق مصادیق اجتماعی زنان در دوره قاجار با جایگاه زن در نگارگری نسخه خطی هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
455 - 471
حوزه های تخصصی:
منابع تصویری به جای مانده از آثار هنری دوران قاجار می تواند به منزله یکی از مدارک معتبر جهت شناسایی هویت و نقش اجتماعی زنان در این دوره بررسی شود. از این منظر، نقاشی ها ی نسخه خطی هزارویک شب صنیع الملک، که از آثار ممتاز نگارگری ایران در دوران قاجار است، این قابلیت را دارد که به منزله مرجعی جهت شناخت بهتر زنان دوره قاجار بررسی شود. این نسخه مصور ویژگی ها ی منحصر به فردی دارد که آن را از دیگر نسخه ها ی مصور شده در این دوره متمایز می کند. یکی از این ویژگی ها استفاده نگارگر از منابع اجتماعی و شخصیت ها ی معاصر خود در ترسیم تصاویر این نسخه است. بر این اساس، هدف از این مقاله توصیف جایگاه اجتماعی زنان در دوره قاجار با استفاده از سفرنامه ها و منابع مکتوب دیگر و مقایسه تطبیقی آن با تصاویر این نسخه از هزارویک شب است. در این مقاله، تصویر ها یی مطالعه شده اند که حضور زن در آن ها پر رنگ تر است. بنابر یافته این پژوهش، گرچه صنیع الملک جهت ترسیم زنان این نسخه از شرایط اجتماعی معاصر خویش استفاده کرده است، در برخی موارد، نظیر تفکیک جنسیتی، بیشتر به متن وفادار بوده است تا ساختار اجتماعی و نقش واقعی زنان هم عصر خویش.
پویایی عاشق و معشوق در هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
189 - 210
حوزه های تخصصی:
منظور از پویایی (Dyamics)، تحول در نگرش (Attitude) و کنش (Activity) شخصیّت هاست. عواملی از قبیل: عیّاری، سفر، ابزارهای مادی و معنوی، پریان و قوای مافوق بشری و... نمودهای مختلف پویایی عاشق و معشوق هستندکه نگارندگان به شرح، تبیین عوامل یاد شده در دوازده داستان عاشقانه هزار ویک شب پرداختند تا از این رهگذر اهمیّتِ شخصیت پردازی پویا در اثرگذاری آن مشخص گردد. در آغاز چنین تصور می شد که معشوق کنش های پویایی کمتری نسبت به عاشق دارد امّا وی در «بزنگاه» و «زیرساخت»، از تمامی تضادها برای دست یابی به عاشق بهره می گیرد بنابراین پژوهش حاضر که به روش تحلیلی –توصیفی، با نگاهی به زیرساخت فکر اثر انجام گرفته است؛ پاسخی به این است: چرا راوی برای شکل گیری شخصیت ها گاه رویکرد جامعه شناختی و معنی انگارانه (نگرشی) داشته وگاهی رو به ساخت وکارکردها و کنش های عیّاررانه آن هامی پردازد؟ این رویکرد بدان جهت صورت می گیرد تا شهرزاد بتواند با بیان جذاب و شیوا به شکل دهی روان شهریار بپردازد و با طرح رفتارها و منش های انسانی با شیوه تجسم نمایشی، به الگوگیری از انسان کامل ترغیبش سازد. نتایج پژوهش نشان می دهد در هزار ویک شب هر جا عاشق به ایستایی می رسد، معشوق با طرح عیّارانه او را به پویایی وکنش وا می دارد. همچنین هر گاه وی در زنجیره نحوی کلام معشوق را از دست داده در محور همنشینی یک یاریگر مانند پری با تشویق و ایجاد انگیزه عاشق را به سفر ترغیبش کرده و حلقه گمشد خود را باز می یابد. از «فردیت» می گسلد، درونش شکوفا می گردد.