مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
طرحواره
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، نشان دادن این نکته است که طرح واره حوزه مبدأ استعاره هایِ مفهومی، در حوزه مقصد آن ها نیز شکل می گیرد و بر آن اثرگذار است. به این منظور، تعداد 3 متن کوتاه استعاره ای و 3 متن متناظر غیر استعاره ای آن ها در نرم افزار سایکوپای، در دو نسخه دیداری و شنیداری طراحی شد و 47 نفر از افراد پس از خواندن/ شنیدن متن ها، در معرض بازشناسی کوتاه مدت آن ها قرار گرفتند. داده های به دست آمده، با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. 23 تحلیل شد و نتایج نشان داد که آثاری از طرح واره اصلی متن غیراستعاره ایِ متناظر با متن استعاره ای، در متن استعاره ای نیز به چشم می خورد. این یافته ما را به این فرض نزدیک می کند که در استعاره ها این طرح واره حوزه مبدأ است که بر حوزه مقصد فرا فکنده می شود و آن استعاره را قابل فهم تر می سازد.
روان روایت شناسیِ طنز در داستان های کودک: با رویکردی طرح واره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«روان روایت شناسی» مطالعه بازنمایی های شناختیِ روایت است. «طرحواره ها» مجرای تحقق بازنمایی ها بوده، حاوی کلیتی از ویژگی های شاخص، و فاقد جزئیات اند. مقاله پیشِ رو بر آن است: با استفاده از مفهوم طرحواره، ابتدا «طنز» را تعریف؛ سپس وفقِ چگونگی تأثیر متن بر بازنمایی های ذهنی مخاطب، سب ک های طنزپردازی را در داستان های کودک دسته بندی کند. روش این مقاله تحلیلی توصیفی و قائم بر دو مؤلفه است. یکی از مؤلفه ها مبین تغییرات طرحواره گفته یابِ درون رواییِ متن (شخصیتِ مضحک داستان) است، دیگری مبین تغییرات طرحواره گفته یاب برون روایی (خواننده). نتایج پژوهش نشان می دهد: اول اینکه طنز عبارت است از علم بر تحقق خطای شناختیِ ناشی از دیالکتیکِ دو طرحواره متباین؛ دوم اینکه خنده آفرینیِ روایت های طنز زاده تعاملِ دو متغیر است: یکی طرحواره ذهنیِ گفته یاب درون روایی و دیگری طرحواره ذهنی گفته یاب برون روایی؛ سوم اینکه از منظر تفکرِ شناختی، سبک های روایت های طنزِ کودکانه تکرار یا تلفیقی از سبک های روایت های ل ط یفه گون (انکدوت ها) است. در این مقاله برای نخستین بار، ضمن بررسی ارتباط میان سازوکارهای معناسازیِ متون طنز کودک با فرایند بازنماییِ ذهنیِ خواننده، طنزپژوهیِ دومؤلفه ای (برحسب دو گفته یابِ درون روایی و برون روایی) معرفی می شود. دستاورد عملی پژوهش، ارائه الگوریتم هایی شناختی برای خنده آفرینی است که می تواند یاریگر طنزنویسانِ حوزه کودک باشد.
تدوین مدل علی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
173 - 189
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تدوین مدل علّی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع مطالعه همبستگی و جامعه آماری زنان دارای تعارضات زناشویی در آستانه طلاق شهر تهران بود که در بازه زمانی اردیبهشت تا آبان 1399 به مراکز شورای حل اختلاف خانواده منطقه سه شهر تهران مراجعه کرده بودند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای از بین هفت مرکز شورای حل اختلاف خانواده سه مرکز انتخاب و حجم نمونه براساس نرم افزار آماری سمپل پاور 440 زن انتخاب شد. سپس پرسشنامه های تعارضات زناشویی براتی و ثنایی، 1379، دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید 1990 و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ 1988 توسط آن ها تکمیل و داده ها با استفاده از معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مسیر مستقیم برازش مدل از دلبستگی ایمن با طرحواره های بریدگی/طرد (24/0-=β) و خودگردانی/عملکرد مختل (27/0-=β) و سبک دلبستگی اجتنابی با طرحواره بریدگی/طرد (16/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (11/0=β)؛ و همچنین از سبک دلبستگی دوسوگرا با طرحواره بریدگی/طرد (50/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (30/0=β؛ بین سبک دلبستگی ایمن با تعارض زناشویی (17/0-=β) و سبک دلبستگی اجتنابی (23/0=β) و دوسوگرا (56/0=β) تعارض زناشویی شدت اثر مطلوبی دارد. همچنین بین طرحواره بریدگی/طرد(39/0=β) و طرحواره خودگردانی/عملکرد مختل (40/0=β) با تعارضات زناشویی اثر مستقیم مطلوبی داشته است. نتیجه گیری: برآیند پژوهش نشان داده است که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و با نقش واسطه ای طرحواره های بریدگی/طرد و خودگردانی/عملکرد مختل در زنان در آستانه طلاق با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است؛
خودتنظیمی زناشویی در زنان متاهل بر اساس طرحواره های هیجانی و سیستم های رفتاری: با تأکید بر نقش واسطه ای سبک تبادل اجتماعی در روابط بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
112 - 136
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مدل یابی خودتنظیمی زناشویی بر اساس طرحواره های هیجانی و سیستم های رفتاری و با نقش میانجی سبک های تبادل اجتماعی بود. روش : این مطالعه، توصیفی و بر اساس طرح همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال تحصیلی 1400-1399 بود که تعداد 420 نفر بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های خودتنظیمی زناشویی ویلسون و همکاران، طرحواره های هیجانی لیهی، سیستمهای رفتاری کارور و وایت و سبکهای تبادل اجتماعی لیبمن و همکاران پاسخ دادند. داده ها بر اساس معادلات ساختاری و با نرم افزار AMOS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: بر این اساس علاوه بر معنادار شدن اثر مستقیم طرحواره های هیجانی (انطباقی و غیرانطباقی) و فعال سازی رفتاری بر خودتنظیمی زناشویی، سبک های انصاف و فردگرایی به صورت مثبت اثر فعال سازی رفتاری و طرحواره های هیجانی انطباقی را بر خودتنظیمی زناشویی و سبک فردگرایی به صورت منفی اثر بازداری رفتاری و طرحواره های هیجانی غیرانطباقی را بر خودتنظیمی زناشویی میانجی گری می کند. نتیجه گیری: علاوه بر نقش مثبت طرحواره های هیجانی انطباقی، فعال سازی رفتاری و سبک تبادل انصاف در خود تنظیمی زناشویی ، سبک تبادل اجتماعی فردگرایی بر اساس نوع طرحواره های هیجانی و سیستم های مغزی –رفتاری می تواند کارکرد متفاوتی در خودتنظیمی زناشویی در زنان متاهل داشته باشد و به گونه ای متفاوت برآورد سود و هزینه در روابط را تحت تاثیر قرار دهد.
پیش بینی پیوند با مدرسه بر اساس خوش بینی تحصیلی و طرحواره های هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رابطه دانش آموزان با مدرسه یکی از مهم ترین ابعاد تحصیلی است، متغیرهای متعددی می توانند در این ارتباط دخیل باشند و آن را تحت تاثیر قرار دهند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پیوند با مدرسه بر اساس خوش بینی تحصیلی و طرحواره های هیجانی صورت گرفت. روش : پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن عبارت بودند از کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر کنگاور در سال تحصیلی 99-1398. تعداد 200 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های پیوند با مدرسه رضایی شریف و همکاران(1390)، پرسشنامه خوش بینی تحصیلی شیرر و کارور و پرسشنامه طرحواره های هیجانی لیهی بود. داده های بدست آمده با استفاده ازspss نسخه 23 با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین خوش بینی و طرحواره های هیجانی با پیوند با مدرسه دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین 52 درصد از کل واریانس پیوند با مدرسه دانش آموزان بر اساس خوش بینی و طرحواره های هیجانی قابل پیش بینی می باشد. نتیجه گیری: بر همین مبنا می توان متغیرهای پیش بین را از مولفه های مهم و کلیدی در رابطه و پیوند دانش آموزان با مدرسه به شمار آورد و آگاهی والدین و هم چنین معلمان از این مهم می تواند به تعمیق و تقویت پیوند با مدرسه دانش آموزان منجر شود.
بررسی و مقایسه رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت در زنان وابسته به مواد مخدر افیونی در شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های اختلالات شخصیت در بین زنان وابسته به مواد مخدر افیونی مستقر در کانون های تولد دوباره شیراز بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود، جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از 43 نفر از زنان وابسته به مواد مخدر افیونی مستقر در کانون های تولد دوباره شیراز که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه طرحواره های یانگ (1988) و پرسش-نامه چند محوری بالینی میلون (1987) پاسخ دادند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t برای گروه های وابسته و رگرسیون چند متغیری مدل ورود مورد تحلیل قرار گرفتند. تحقیق حاضر دارای 2 سؤال تحقیق در خصوص وجود رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های اختلالات شخصیت، تفاوت های طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های اختلالات شخصیت در بین زنان می باشد. نتایج نشان داد که بین طرحواره-های ناسازگار اولیه و ویژگی های اختلالات شخصیت همبستگی معنی دار وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیری مدل ورود نیز نشان داد که طرحواره ها قادرند ویژگی های اختلالات شخصیت را پیش بینی کنند و نیز در خصوص تفاوت ویژگی های اختلالات شخصیت در بین زنان وابسته به مواد مخدر افیونی، فقط اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال شخصیت وسواسی معنی دار بودند.
رابطه دلبستگی به والدین و ادراک سندرم ترومای عشق: نقش میانجی طرحواره های ناسازگارانه حوزه طرد و بریدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش دلبستگی به والدین و ادراک ترومای عشق با میانجی گری طرحواره های ناسازگارانه حوزه طرد و بریدگی بود. این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد مجردی بودند که با تجربه شکست عاطفی به مراکز مشاوره دانشگاه های علوم پزشکی ایران، تهران و آزاد اسلامی رودهن در سال 1399 مراجعه کردند که به شیوه در دسترس 200 نفر به عنوان نمونه مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از نسخه کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ (YSQ-SF) (یانگ، 1998)، پرسشنامه دلبستگی والدین و همسالان (IPPA) (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) و پرسشنامه ضربه عشق (LTI) (راس، 1999) انجام شد. روش تحلیل این پژوهش، مدل معادلات ساختاری بود. پس از اصلاح مدل و حذف روابط غیرمعنادار، نتایج نشان داد که ارتباط با والدین بر ادراک ترومای عشق اثر منفی دارد. همچنین اعتماد به والدین و بیگانگی از والدین بر طرحواره های حوزه طرد اثر مستقیم و معنادار دارند (05/0>P). طرحواره های حوزه طرد بر ادراک ترومای عشق اثر مثبت و معنادار دارند. همچنین نتایج نشان داد که اعتماد به والدین و بیگانگی از والدین با میانجی گری طرحواره های حوزه طرد بر ادراک ترومای عشق به ترتیب اثر منفی و مثبت معنادار دارند (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ادراک ترومای عشق تحت تاثیر دلبستگی به والدین و طرحواره های حوزه طرد بود، بنابراین اجرای مداخلات درمانی با هدف بهبود این عوامل پیشنهاد می شود.
جستاری در کاربرد دفترچه فرایند به عنوان ابزاری کمک آموزشی در کارگاه طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دفترچه فرآیند به عنوان یک ابزار کمک آموزشی در کارگاه طراحی معماری، نشان دهنده مسیر اندیشه و نیز اقدامات انجام شده دانشجو در روند انجام پروژه طراحی و حاوی دست نگاره ها، نمودارها، و یادداشت های وی است. مقاله حاضر گزارشگر پژوهشی است که با هدف ارزیابی میزان اثربخشی دفترچه فرایند و راهیابی ارتقاء تأثیر آن در فرایند آموزش طراحی معماری انجام شده است. مقاله، پس از برشمردن پشتوانه های نظری دفترچه فرایند، در پرتو دو مفهوم "بار شناختی" و " طرحواره ذهنی " در روانشناسی آموزش، مستندات کاربرد دفترچه را در کارگاه طرح یک کارشناسی معماری مورد تحلیل قرار می دهد. جامعه مورد پیمایش، سه دوره از دانشجویان طرح یک دانشگاه فردوسی بودند و بازخورد آنان از طریق دو پرسشنامه باز و بسته گردآوری و بعنوان داده پژوهشی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد، اثربخشی آموزشی دفترچه فرایند به عنوان یک ابزار کمکی مفید، به رغم برخی کاستی ها، کاملا پذیرفتنی است. علاوه بر آن، در جمع بندی نهائی، راهکارهایی نیز برای تقویت فواید دفترچه و رفع کاستی های آن پیشنهاد می شود. راهکارهای پیشنهادی معطوف به آن هستند که دفترچه فرآیند نقش مؤثرتری در کاهش بار شناختی دانشجو و نیز تقویت توان تولید و تعمیق طرحواره های ذهنی او داشته باشد.
پرسشنامه طرحواره مثبت یانگ(YPSQ) : ویژگی های روانسنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
366 - 387
هدف: پژوهش حاضر به دلیل نبود نسخه فارسی ابزار حاضر به بررسی ویژگی های روانسنجی و بررسی ساختارعاملی پرسشنامه طرحواره مثبت یانگ در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین پرداخت. روش پژوهش: تحقیق حاضر، از نوع تحقیق های توصیفی- کاربردی و با روش میدانی بود. ابزارهای جمع آوری داده شامل پرسشنامه طرحواره مثبت یانگ لوئیس و همکاران (2018)، فرم کوتاه پرسشنامه ی طرحواره ی یانگ ویلبورن و همکاران (2002)، مقیاس افسردگی و اضطراب و استرس لاویبند (1995) و پرسشنامه فرزندپروری یانگ یانگ و همکاران (2003) بود. جهت بررسی روایی صوری و محتوایی نظر 11 متخصص در حوزه روانشناسی و جهت بررسی روایی سازه و پایایی درونی 468 نمونه، جهت روایی واگرا داده های 135 نمونه و به منظور ارزیابی پایایی باز-آزمایی داده های 100 نمونه مورد تحلیل قرار گرفت. در این تحقیق از روش روایی محتوایی (CVR) و شاخص روایی محتوایی (CVI) برای محاسبه روایی محتوا استفاده شد. به منظور ارزیابی پایایی درونی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده و به منظور ارزیابی پایایی زمانی از روش باز-آزمایی، روایی واگرا از همبستگی پیرسون با نرم افزار SPSS استفاده شد. جهت بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی با نرم افزار LISREL استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد مدل 76 سوالی با 17 عامل مورد تایید است. ضریب همبستگی پیرسون بین نمرات حاصل از دو اجرا در محدوده 68/0 تا 87/0 و همگی معنادار بودند (001/0>P) که نشان از همبستگی بالای دو آزمون و در نتیجه پایایی بازآزمایی مناسب تمامی خرده مقیاس های پرسشنامه طرحواره مثبت یانگ است. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت مدل 76 سوالی با 17 عامل پرسشنامه طرحواره مثبت یانگ ابزاری مطلوب برای شناسایی و ارزیابی طرحواره های مثبت است. مطلوب است تحقیقات آینده به بررسی اعتبار وپایایی پرسشنامه در خرده فرهنگ های دیگر و طیف های سنی و شغلی مختلف بپردازند.
مقایسه اثرات آموزش فرزند پروری مثبت و کتاب درمانی بر اضطراب کودکان با رویکرد طرحواره(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر دو روش آموزش برنامه فرزند پروری مثبت و کتاب درمانی با رویکرد طرحواره بر اضطراب کودکان انجام شده است. روش: طرح پژوهش از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله مدارس ناحیه دو شهر کرمان در سال 1398 بود که از مسیر فهرست رفتاری کودک آخن باخ (آخنباخ و رسکورلا ، 2001) از بین آنها 45 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 15 نفره تقسیم شدند. دو گروه 15 نفره آزمایشی ( آموزش گروهی فرزند پروری مثبت، کتاب درمانی با رویکرد طرحواره) و یک گروه به عنوان گروه کنترل. فرزند پروری مثبت در 8 جلسه 90 دقیقه ای و کتاب درمانی در 4 جلسه 60 دقیقه ای برای مادران این کودکان اجرا شد و دوباره فهرست رفتاری کودکان آخن باخ (CBCL ) به وسیله مادران هر سه گروه تکمیل شد. گروه کنترل هیچ گونه مداخلاتی دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-20 و روش تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج، اثر بخشی هر دو روش بر کاهش اضطراب را نشان داد. آموزش گروهی فرزند پروری مثبت نسبت به روش کتاب درمانی اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری: بنابراین به نظر می رسد این دو روش ، راهبردهای مؤثری هستند که می توان آنها را در تدوین طرح های روان درمانی کودکان با مشکل اضطراب مد نظر قرار داد.
مدل سازی بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی گرایش به خودکشی: میانجی گری معنای زندگی در دانش آموزان متوسطه شهرستان گچساران
زمینه و هدف: در پژوهش حاضر رابطه ی طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با گرایش به خودکشی با میانجی گری معنای زندگی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی (مدل یابی معادلات ساختاری) بود. 420 دانش آموز دوره متوسطه دوم شهرستان گچساران (215 نفر دختر و 205 نفر پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار یانگ و همکاران (1998)، ویژگی های شخصیتی نئو (مک کری و کاستا، 1985)، معنای زندگی استگر و همکاران (2006) و گرایش به خودکشی مهرابی (1389) استفاده شد. در این پژوهش الگویابی معادلات ساختاری ( SEM ) با نرم افزار AMOS ویراست 26 استفاده شد. روابط واسطه ای در الگوی پیشنهادی با استفاده از روش بوت استراپ آزموده شدند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. طرحواره های ناسازگار اولیه اثر منفی و معنی داری بر معنای زندگی داشته (11/0-= β ؛ 017/0= P ) ولی اثر آنها بر گرایش به خودکشی معنی دار نبود. همچنین یافته ها نشان دادند که ویژگی های شخصیتی روان رنجوری (23/0-= β ، 001/0 > P )، برون گرایی (19/0 = β ، 002/0 > P )، توافق پذیری (17/0 = β ، 003/0 > P )، و وجدانی بودن (48/0 = β ، 001/0 > P )، دارای قدرت پیش بینی کنندگی معنی دار معنای زندگی در بین دانش آموزان بوده اند. نتیجه گیری: نتایج مربوط به روابط غیر مستقیم نیز نشان دادند، طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های روان رنجوری، برون گرایی، توافق پذیری و وجدانی بودن از طریق معنای زندگی اثرات غیر مستقیم معنی داری بر گرایش به خودکشی داشتند، ولی مسیر غیرمستقیم ویژگی تجربه گرایی به گرایش به خودکشی از طریق معنای زندگی، معنی دار نشد.
دریافت پیام در رسانه ها و تئاتر: درباره طرحواره ها و انگیزه های رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
رابطه تفسیری میان مخاطب و رسانه موضوع تحقیق مطالعات دریافت مخاطب و بخش عمده ای از انسان شناسی تئاتر است. این مقاله این بحث را باز می کند که آیا با مطالعات دریافت مخاطب می توان موضوع بیننده را در انسان شناسی تئاتر بیشتر توسعه داد، به طوری که بتوان زمینه پژوهش های نظری و تجربی آتی درباره طرح واره ها و انگیزه های رسانه ای را تقویت کرد؟ این مقاله با تاکید بر این عنوان و بازتایید فرض باتسون درباره شباهت های اساسی میان بافتار و مسائل مختلف مربوط به آنها، می تواند مسیرهایی را برای پژوهش های بعدی درباره مخاطب رسانه ها با در نظر گرفتن عصر حاضر پیشنهاد کند. برخی از نتایج نشان می دهند که انگیزه ها و طرحواره های رسانه ای آن گونه که در این مقاله نشان داده شدند، درصدد هستند که انگیزه را در سطح نظریه با مراجعه به محرک های فردی به مخاطب نسبت دهند. این هم توجیهی است برای تفاوت های رفتاری میان اشخاص و تفاوت های (واریانس) رفتاری یک فرد. این دیدگاه معارفه ای درباره مساله طرحواره- انگیزه در دریافت محتوای رسانه ها شامل تعاملات میان حوزه های عمومی و خصوصی پیام رسانه ای می شود و همچنین به عنوان زمینه ای به کار می رود که در آن پژوهش های مختلفی درباره مسائل دقیق رسانه ها می تواند شکل بگیرد. پژوهش هایی که قرار است انجام شود و در آنها طرحواره-هدف فرافرهنگی بلندمرتبه انسانی نه تنها لحاظ می گردد، بلکه مشهود و برجسته بوده و قابل انطباق با تمام عناوین می باشند.
در جستجوی معنایی نو برای مفهوم گونه و گونه شناسی در معماری (مطالعه موردی: خانه گونه تالاردار شهر تفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۲
۳۸-۲۱
حوزه های تخصصی:
نتایج تحقیقات معاصر در گفتمان گونه شناسی، تضادهای فراوانی در تعریف ماهیت و مفهوم گونه و گونه شناسی در معماری، به عنوان یک تصویر ساده و کلی که گروهی از ساختمان ها را نمایندگی می کند، نشان می دهد. در این تعاریف برخی جنبه های شکلی و برخی دیگر ابعاد معنایی و شهودی گونه را مد نظر داشته اند. تحقیق حاضر در جستجوی تعریف واقعی و مبتنی بر شواهد میدانی و تاریخی، از گونه و گونه شناسی است که امکان حضور ماده (کالبد) و معنا را به صورت در هم آمیخته فراهم نماید . این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به معرفی و نقد اندیشه های معاصر در گونه و گونه شناسی می پردازد و تعریفی پیشنهادی از گونه و گونه شناسی به عنوان «شِمایی مرکب از اندام های کالبدی و طرحواره ها» ارائه می نماید. از این رو «شِما» به عنوان نماینده گروهی از بناها در ذهن معمار، سه بعدِ کالبدی و شیوه زندگی عجین شده ساکنان بنا(باشندگان)، با اندام های کالبدی را در برمی گیرد. در این تعریف، استخراج طرحواره ها، از فهم تجربه زندگی باشندگان در بنا حاصل می شود و محقق را با منطق ایجاد و کاربردِ فضاها و حس زیستن در اندام های معماری آشنا می نماید. آگاهی به این احساسات و تجربیات در کنار اندام های کالبدی، معنای گونه را از یک تعریف صرفاً مادی خارج می سازد و تعریف آن را به منابع مذهبی و فرهنگی، اقلیم و ... پیوند می زند. تفاوت عمده در معنای گونه در تعریف پیشنهادی با نوشته های مشابه در آثار غربی، استناد به همین منابع درونی می باشد یعنی معماران، ساکنان و تجربیات معماری که از آثار برجای مانده قابل تشخیص است. در ادامه، بر اساس تعریف و روش پیشنهادی در گونه شناسی، خانه گونه تالاردارِ رون راسته، به عنوان یک نمونه از گونه های سکونت در شهر تفت، که در مطالعات گونه شناسانه مسکن بومی شهر تفت بر اساس روش شناسی پیشنهادی در این مقاله حاصل آمده است، ارائه و تحلیل می شود. در نهایت در این پژوهش، به دلیل ریشه و سابقه زیست شناسانه و شکلی واژه گونه، عبارت «دستگاه معماری» پیشنهاد و جایگزین می شود که با توجه به ماهیت آن، معادل نزدیک تر و مناسب تری برای واژه گونه در معماری است. دستگاه معماری، شِمایی است که با داشتن یکسری از ویژگی های مادی (اندام های کالبدی) و غیر مادیِ (طرحواره های عجین شده با اندام ها) مشخص، یک شخصیت متمایز از سایر قالب ها عرضه می کند.
طرح واره های ساخت مقایسه عالی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر به بررسی طرحواره های ساخت مقایسه عالی و رمزگذاری ساختواژی-نحوی این مفهوم دستوری در زبان فارسی می پردازد. بدین منظور رویکرد شناختی هاینه (1997) به عنوان چهارچوب نظری پژوهش با داده های فارسی محک خورده و مورد ارزیابی قرار می گیرد. فرضیه تحقیق این است که الگوی نظری پیشنهادی هاینه نمی تواند «ساخت مقایسه عالی» و طرحواره های این مفهوم دستوری را در این زبان به خوبی تبیین کند. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده ها از فرهنگ فارسی عامیانه نجفی (1387) استخراج شده اند. یافته ها نشان داد که زبان فارسی برای بیان مقایسه عالی، علاوه بر هشت طرحواره مطرح شده توسط هاینه (طرحواره های کنش، مکان، منبع، هدف، قطبیت، توالی، شباهت و مبتدایی ) از پنج طرحواره اصلی شامل: 1-طرحواره اتصالی، 2-طرحواره مالکیت، 3-طرحواره برابری، 4-طرحواره نام اندامی، 5- طرحواره اصطلاحی و همچنین از سه زیرطرحواره فرعی و نیز طرحواره های آمیخته (ترکیبی از دو یا چند طرحواره) بهره می گیرد. همچنین، به نظر می رسد برخی از این طرحواره (زیرطرحواره)ها مختص زبان فارسی هستند که در فهرست زبان ها و طرحواره های مورد مطالعه هاینه مورد توجه قرار نگرفته اند. علاوه براین، نمود صوریِ مؤلفه های نشانگرِ درجه، نشانگر استاندارد و حتی استاندارد در این زبان اجباری نیست و در اینگونه موارد، مفهومِ مقایسه عالی توسط عنصر/عناصری رمزگذاری می شود که این مولفه ها را با یکدیگر ادغام می کند. در پایان، فرضیه تحقیق تایید شد و مشخص شد که رویکرد هاینه اگرچه بسیاری از ساخت های مقایسه عالی را در زبان های مختلف تبیین می کند، اما در مواجهه با داده های فارسی کفایت لازم و کافی را ندارد و نیازمند بازنگری و ارائه تقسیم بندی جدیدی است.
بررسی مدل روابط ساختاری ترومای کودکی و تحریفات شناختی با اختلال شخصیت خودشیفته: با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۸
85 - 108
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت خودشیفته، اختلالی بسیار پیچیده است که منجر به مشکلات قابل توجه در افراد مبتلا می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری ترومای کودکی و تحریفات شناختی با اختلال شخصیت خودشیفته با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه بود. طرح پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری و جامعه آماری آن شامل دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 99-1398 بود که 225 دانشجو از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های شخصیت خودشیفته آمز، تحریفات شناختی عبدالله زاده و سالار، کودک آزاری نوربخش و طرحواره ناسازگار یانگ را تکمیل کردند. نتایج نشان داد مسیرهای ترومای کودکی، تحریفات شناختی و طرحواره ناسازگار اولیه با خودشیفتگی و مسیر های ترومای کودکی و تحریفات شناختی با طرحواره ناسازگار اولیه معنی دار است. همچنین نتایج کاربست آزمون بوت استراپ نشان داد مسیرهای غیر مستقیم ترومای کودکی وتحریفات شناختی با اختلال شخصیت خودشیفته از طریق طرحواره ناسازگار اولیه از شاخص برازش برخوردار است. براساس یافته های این پژوهش، به نظر می رسد طرحواره های ناسازگار اولیه می تواند رابطه ساختاری بین ترومای کودکی و تحریفات شناختی با اختلال شخصیت خودشیفته را تحت تاثیر قرار دهد.
طرحواره های روانشناختی رابط نحو به نما در شعر «هدیه» فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوه فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است می تواند انواع قواعد نحوی را تولید نماید؛ بنابراین انواع عوامل شامل انگیزه، ترس، تأکید و ... باعث جابه جایی جایگاه کلمات و تولید انواع آرایه بیانی و کلامی می شود که این نیز به نوبه خود منطق های تصویری مختلفی را به وجود می آورد. طرحواره ها مرز مشترک میان مولف، متن و مخاطب هستند که بر اساس منطق خاص تصویری می توان آن ها را بازنمایی کرد. بر اساس همین رویکرد و با توجه به هم پوشانی تفسیر متن و مولف و تاییدهای روانشناختی شعر «هدیه» فروغ فرخزاد از تصویر سینمایی بهره می گیرد، چرا که این شعر بر مبنای تصاویر عمق بر پایه تصاویر اثباتی از طریق قابلیت حسّی (بینایی) و تجسّم عمل (نور و تاریکی) به کار گرفته شده است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، شب و تاریکی به عنوان تصویر مرکزی، در کانون قرار دارد که با استفاده از مجاز و همچنین با بهره از نمادپردازی، با هدف اختصار که نمای بسته را توجیه می کند، تصاویر شعری خلق شده اند. لحن این تصویر بر اساس موسیقی شعر که بر وزن بحر مجتث است، لحنی غمگین دارد و در نتیجه ریتمی آهسته در ارائه را می طلبد. این شعر دارای دو بند است که با توجه به محتوا باعث می شود مرحله آغازین و پایانی در تصویر متضاد باشند. همچنین این شعر به لحاظ کارکردی، اجتماعی است و همچون بیانیه ای انتقادی، هم به نقد جامعه و هم به راه برون رفت از بن بست اجتماعی و فرهنگی می پردازد.
بررسی طرحواره های ساخت موصولی در زبان فارسی با رویکرد پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
39 - 64
حوزه های تخصصی:
ساخت موصولی به عنوان یک ساخت پیچیده همواره در مطالعات زبانی مورد بررسی قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، ساخت موصولی در زبان فارسی گفتاری مورد بررسی قرار گرفته است و هدف آن شناسایی و توصیف طرحواره های است که به دلیل کاربرد فراوان در ذهن گویش ور شکل گرفته و بنابراین پردازش ساده تری دارند. به این منظور، حدود 1400 جمله موصولی از داده های گفتاری زبان فارسی گردآوری شده و با استفاده از برخی روش های داده کاوی و آماری مطرح شده در زبان شناسی پیکره بنیاد (Gries, 2009 Wiechmann, 2015;) مورد توصیف و تبیین قرار گرفته اند. این روش ها در نهایت خوشه هایی از ساخت موصولی را بر اساس میزان شباهت به یک دیگر در نمودارهایی درختی نشان می دهند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی گفتاری، گویشوران ترکیب بندی های معنایی و نحوی معینی از ساخت موصولی را در موقعیت های گوناگون به کار می برند. در این پژوهش، همچنین برخی از ترکیب بندی های نحوی و معنایی ساخت موصولی به عنوان ساخت ه ای پادگونه ی موصولی در زبان فارسی معرفی شده اند.
مقایسه سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه در سربازان فراری از خدمت وسربازان عادی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خدمت سربازی به عنوان وظیفه ای اجتناب ناپذیر در زندگی هر فرد محسوب می گردد که گریز از آن با انطباق پذیری روانی اجتماعی مرتبط است. پژوهش حاضر با تکیه بر بعد روانشناختی فرار از خدمت سربازان پرداخته است.
روش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کلیه سربازانی است که در سال 1390 در یکی از پادگان های کشور مشغول خدمت سربازی بوده و از میان آنها به صورت نمونه گیری در دسترس تعداد 70 سرباز دارای تجربه فرار خدمتی و 70 سرباز منظم انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات استفاده از دو پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ(1995) و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور(1987) بود.
نتایج: نتایج نشان داد که در سبک دلبستگی بین دو گروه سربازان عادی و فراری تفاوت معناداری وجود ندارد. اما نتایج بیانگر تفاوت معناداری در متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه بوده است به طوری که در گروه سربازان فراری از میان 5 حوزه طرحوارهای ناسازگار در دو حوزه؛ بریدگی/ طرد که خود شامل پنج طرحواره رهاشدگی و بی ثباتی، بی اعتمادی و بدرفتاری،نقص و شرم، انزوای اجتماعی و بیگانگی است و همچنین در حوزه وابستگی/عملکرد مختل که شامل طرحواره های وابستگی و بی کفایتی،آسیب پذیری، خودتحول نیافته، گرفتار و شکست می باشد نسبت به سربازان عادی این طرحواره ها فعال تر بوده است.
بحث: در میان عوامل مختلف تأثیرگذار بر پدیده فرار از خدمت مطالعه پیشینه روانشناختی از جمله سنجش و شناخت طرحواره ه ای ناس ازگار سرب ازان ف راری با فراهم ساختن زمینه مداخلات پیشگیرانه و درمانی امکان مواجهه مناسب را برای دست اندرکاران فراهم می آورد.
مفهوم سازی «خودویرانگری» در داستان های کودک: بر اساس طرحواره های کاربردشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
77 - 97
حوزه های تخصصی:
«مفهوم سازی» فرایندی پویا است که وفقِ آن، واحدهای زبانی در خدمت عملیات مفهومی و دانش پس زمینه ای قرار می گیرند. صاحب نظران علوم شناختی ساختار زبانی را بازتاب مستقیم شناخت می دانند؛ بدین معنا که هر اصطلاح خاص، مربوط به ادراک وضعیتی خاص است. بر همین اساس، واژه ای واحد می تواند در موقعیت های مختلف مفهوم سازی های مختلف داشته باشد. طرحواره ها، به عنوان یکی از ابزارهای شناخت، تصوراتی کلی اند که از درونی سازی تجربیاتِ زیسته ایجاد می شوند و وظیفه سازمان دهی، تفسیر و تبادل اطلاعات را بر عهده دارند. طرحواره های کاربردشناختی، خرده طرحواره هایی هستند که وابسته به بافتِ موقعیتی و کاربردی فراخوانده می شوند. این پژوهش با التفات به کلان طرحواره «خودویران گری»، در پی رده بندی خرده طرحواره های کاربردشناختی و مفهوم سازی های متناظرشان است. دامنه پژوهش حاضر داستان های واجدِ درون مایه «خودویران گری» در گروه سنی «الف»، «ب» و «ج» است. هر یک از داستان ها به مثابه موقعیتی کاربردی و عینی برای فراخوانی خرده طرحواره ای خاص از کلان طرحواره «خودویران گری» به شمار می آید. پژوهش پیش ِرو با روش تحلیلی توصیفی در صدد پاسخ به چگونگی مفهوم سازی طرحواره خودویران گری در بافت های موقعیتیِ داستان های کودک است. نتیجه پژوهش پنج طرحواره کاربردشناختی را به عنوان پنج پایه مفهومی متفاوت معرفی می کند: طرحواره های گسستی، پیوستی، گسستی- پیوستیِ فردی، گسستی- پیوستی جمعی، گسستیِ ناخواسته. مقاله حاضر برای نخستین بار خودویران گری را در ادبیات کودک مورد مداقّه قرار می دهد.
مدل ساختاری طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن با اختلال اضطراب اجتماعی: نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
37 - 48
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تبیین اختلال اضطراب اجتماعی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن با نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی انجام گرفته شد.روش: روش پژوهش، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در سال 1401 بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب گردیدند. ابزارجمع آوری داده ها شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه، پرسشنامه سبک های دلبستگی، پرسشنامه حساسیت اضطرابی و پرسشنامه اضطراب اجتماعی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزار 19SPSS و 24AMOS استفاده شد.یافته ها: متغیرهای پیش بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن به صورت مستقیم و غیرمستقیم با میانجی گری حساسیت اضطرابی بر اختلال اضطراب اجتماعی دارای تاثیر معنادار بودند(0/01 >p). همچنین حساسیت اضطرابی دارای تاثیر مستقیم بر اختلال اضطراب اجتماعی بود(0/01 >p).نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن می توانند پیشبین های قوی اختلال اضطراب اجتماعی باشند و در این میان حساسیت اضطرابی به عنوان متغیر میانجی بخشی از فرآیند اثرگذاری در شکل گیری نشانه های اضطراب اجتماعی است.