مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تیزهوش
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۴
185 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اهداف پیشرفت، ادراک از جّو مدرسه و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر اهواز بود. این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای می باشد. نمونه آماری شامل 300 نفر (140تیزهوش پسر و 160تیزهوش دختر) که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها ازسه پرسشنامه اهداف پیشرفت میدگلی وهمکاران (1998)، پرسشنامه ادراک از جّو مدرسه تریکت و موس (1973) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام وتیلور (1999) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری از جمله تحلیل واریانس چند متغیری و تک متغیری استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد دانش آموزان پسر در مولفه اهداف تبحری و رویکردی اهداف پیشرفت از دانش آموزان دختر میانگین پایینی دارند ودراهداف اجتنابی دانش آموزان دختر از دانش آموزان پسر میانگین پایین تری داشتند، همچنین ادراک از جّو مدرسه و عملکرد تحصیلی پسران نسبت به دختران میانگین پایین تری را نشان داد، در نتیجه تمام متغیر های پژوهش (به جزء اهداف اجتنابی) دختران تیزهوش از عملکرد بهتری نسبت به پسران تیزهوش بر خوردار بودند. این تفاوت ها در سطح 05/0معنی داربود.
رویکردهای مورد استفاده ی استادان دانشگاه برای مشارکت در فرایند برنامه ریزی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رویکردهای مورد استفاده ی استادان دانشگاه برای مشارکت در فرایند برنامه ریزی درسی است. روش تحقیق کیفی و راهبرد آن تئوری زمینه ای است. جامعه ی آماری این پژوهش را اساتید دانشگاه بوعلی سینا و دانشجویان همان استادان در دوره های تحصیلات تکمیلی در نیم سال دوم سال ۱۳92 تشکیل می دهد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه گیری موارد ویژه، یازده عضو هیئت علمی دانشکده های ادبیات و علوم انسانی، اقتصاد و علوم اجتماعی و دانشجویان همان اساتید انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساختمند با استادان، مشاهده ی کلاس درس و مصاحبه ی گروه کانونی با دانشجویان منتخب جمع آوری شد. تحلیل داده ها بر اساس تئوری زمینه ای و طی سه مرحله ی کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. بدین ترتیب که ابتدا داده ها مفهوم پردازی و در طبقات عمده کدگذاری شده و سپس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که رویکردهای مورد استفاده ی استادان برای مشارکت در فرایند برنامه ریزی درسی از مجری محض برنامه درسی به برنامه ساز درسی محدود در نوسان است. بدین صورت که رویکردهای مورد استفاده ی آنان شامل مجری محض برنامه درسی، انتقال برنامه درسی با حداقل تغییرات، برنامه ریز درسی با انطباق محدود، برنامه ریز درسی با حداکثر تغییرات و برنامه ساز درسی محدود می باشد. همچنین رویکرد برنامه درسی غالب بین استادان مشارکت کننده در پژوهش، رویکرد برنامه ریز درسی با انطباق محدود است.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه سرمایه روان شناختی در نوجوانان تیزهوش دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز، آولیو، آوی و نورمن، 2007) در بین نوجوانان تیزهوش دختر و پسر انجام شد. روش: در مطالعه همبستگی حاضر، 366 نوجوان (182 پسر و 186 دختر) به پرسشنامه سرمایه روان شناختی، پرسشنامه سبک زندگی تحصیلی سلامت محور (صالح زاده، شکری و فتح آبادی، 1396الف)، سیاهه مشغولیت تحصیلی (سالملا آرو و آپادایا، 2012) و سیاهه فرسودگی مدرسه (سالملا آرو، کیورا، لسکینن و نورمی، 2009) پاسخ دادند. به منظور تعیین روایی عاملی پرسشنامه سرمایه روان شناختی از روش آماری تحلیل عاملی تأییدی و به منظور آزمون هم ارزی جنسی ساختار عاملی پرسشنامه سرمایه روان شناختی از تحلیل عاملی تاییدی چندگروهی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تاییدی بر پایه نرم افزار AMOS نشان داد که در دو گروه جنسی، نسخه چهار عاملی پرسشنامه سرمایه روان شناختی شامل خودکارآمدی، امید، تاب آوری و خوش بینی، با داده ها برازش مطلوبی داشت. نتایج تحلیل عاملی تاییدی چندگروهی نیز، تغییرناپذری بین گروهی ساختار عاملی، بارهای عاملی، مقادیر خطا و واریانس ها و کواریانس های بین عاملی پرسشنامه سرمایه روان شناختی را در نوجوانان دختر و پسر نشان داد. نتایج مربوط به همبستگی بین سرمایه روانشناختی با رفتارهای سبک زندگی تحصیلی و بهزیستی تحصیلی به طور تجربی از روایی ملاکی پرسشنامه سرمایه روان شناختی حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی درونی عامل های خودکارآمدی، امید، تاب آوری و خوش بینی به ترتیب برابر با 87/0، 86/0، 86/0 و 80/0 به دست آمد. نتیجه گیری: در مجموع، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که نسخه فارسی پرسشنامه سرمایه روان شناختی برای سنجش سازه سرمایه روان شناختی در نوجوانان تیزهوش دختر و پسر، ابزاری روا و پایا بود.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان تیزهوش مبتلا به افسردگی غیر بالینی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همدلی عاطفی و مهارت های اجتماعی ضعیف از زمره مشکلاتی است که دختران دانش آموز تیزهوش افسرده از آن رنج می برند. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان دختر تیزهوش مبتلا به افسردگی غیربالینی اجرا شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود با گروه گواه. به منظور انجام پژوهش از میان دانش آموزان دختر تیز هوش مقطع متوسطه در شهر شاهرود در سال 1398 به صورت هدفمند 30 دانش آموز مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه مهارت های اجتماعی و پرسشنامه همدلی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه ذهن آگاهی مثبت نگر به مدت دوازده جلسه، تحت درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچگونه درمانی دریافت نکردند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مانکوا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر با گروه گواه در مهارت اجتماعی مناسب،رفتارهای غیراجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود داشتن و رابطه با همسالان و همدلی عاطفی و شناختی در پس آزمون پس از کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر در بهبود مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دختران دانش آموز افسرده درمان موثری است.
مقایسه تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، تن آرامی و دارودرمانی در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
62 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، تن آرامی و دارودرمانی در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیزهوش بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش همه دانش آموزان دارای اضطراب امتحان شهر خرم آباد در سال 1396 با دامنه سنی 12 تا 14 سال بودند که تعداد 60 دانش آموز دختر مبتلا به اضطراب امتحان به روش نمونه گیری هدفمند در 3 گروه برابر آزمایش و یک گروه کنترل، انتخاب و گمارده شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیل برگر (1997) بود. گروه های آزمایش به ترتیب طی هشت جلسه مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال و همکاران،2002)، دارو و تن آرامی را دریافت کردند، داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و دارودرمانی بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تیزهوش (01/0>P) تأثیر معنی دار داشته است، ولی آموزش تن آرامی نسبت به دو روش دیگر بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان دختر تأثیر نداشت. پیشنهاد می شود استفاده از روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و دارودرمانی در قالب برنامه های جامع و پیشگیرانه برای کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان دختر در سطح مدارس استفاده شود و در رابطه با تن آرامی پژوهش های مقایسه ای دیگری انجام گیرد.
مقایسه پریشانی روا شناختی، ذهن آگاهی و خودکار آمدی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه پریشانی روانشناختی (استرس، افسردگی، اضطراب)، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی در بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-98 بودند. 200 دانش آموز (100 نفر دانش آموز تیزهوش- 100 نفر دانش آموز عادی) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های پریشانی روان شناختی لویندا (DASS-21)، پرسشنامه ذهن آگاهی بروان و ریان (MASS) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (ASEQ)، جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) تحلیل شد. نتایج نشان داد بین دو گروه در متغیر های پریشانی روان شناختی، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معنا داری وجود دارد (01>P). ذهن آگاهی و خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی بیشتر بود و پریشانی روان شناختی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی کمتر بود (01/0>P). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که متغیر هوش نقش مهمی را در ذهن آگاهی، خود کارآمدی تحصیلی و پریشانی روان شناختی دارد.
امکان سنجی آموزش مجازی شناختی، هیجانی ورفتاری متمرکز بر کمال گرایی بر کیفیت ارتباط بین فردی، عزت نفس و بهزیستی روانی دانش آموزان تیزهوش دارای کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۹۴-۲۸۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی آموزش مجازی شناختی، هیجانی و رفتاری متمرکز بر کمال گرایی بر کیفیت روابط بین فردی، عزت نفس و بهزیستی روانی دانش آموزان تیزهوش مقطع متوسطه دوم به انجام رسید. این پژوهش از نظر هدف؛ کاربردی و از حیث روش گرد آوری داده ها تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان کمال گرای مدارس متوسطه دوم تیزهوش استان لرستان در سال تحصیلی 1400-1399 که از میان آن ها 30 شرکت کننده به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایشی (15نفر) و گواه (15نفر) به صورت تصادفی جایگذاری شدند ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کمال گرایی فراست و همکاران (1390) (MPS)، کیفیت روابط پیرس و همکاران (1991) (QRI)، عزت نفس روزنبرگ (1965) RSE)) و بهزیستی روان شناختی ریف (1989) (SPWB) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که مداخله شناختی، هیجانی و رفتاری طراحی شده دارای تاثیری معنادار بر بهبود روابط بین فردی، عزت نفس و بهزیستی روانی افراد بود (001/0). نتایج حاصل نشان داد که مداخله تدوین شده در این مطالعه که مبتنی بر ویژگی های افراد کمال گرا بود، قابلیت کاربرد توسط روان شناسان و مشاوران مدارس را دارد.
مقایسه ی حمایت اجتماعی و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش و عادی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی حمایت اجتماعی و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش و عادی و در یک طرح علّی- مقایسه ای، انجام شد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان مدارس عادی و تیزهوش دوره ی اول متوسطه در شهر اصفهان بود که در سال تحصیلی 1399-1398 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه ی آماری 400 نفر دانش آموز (200 نفر دانش آموز عادی و 200 نفر دانش آموز تیزهوش) به روش نمونه گیری خوشه ای از مدارس عادی و تیزهوش دوره ی اول متوسطه ی شهر اصفهان انتخاب شدند. آزمودنی ها به مقیاس های شایستگی اجتماعی فلنر و حمایت اجتماعی زیمت پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری t مستقل تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که میانگین نمرات حمایت اجتماعی و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش به طور معنی داری بیشتر از دانش آموزان عادی است و بین میانگین نمرات حمایت اجتماعی و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 >P). با توجه به نتایج به دست آمده، برنامه ریزی به منظور افزایش حمایت اجتماعی و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان مدارس عادی می تواند دستاوردهای مثبتی چون افزایش انگیزش تحصیلی، عملکرد و پیشرفت تحصیلی و ارتباط مؤثر با همسالان را در پی داشته باشد. بر این اساس، پیشنهاد می شود برنامه ریزی آموزشی لازم، به منظور افزایش حمایت اجتماعی و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان مدارس عادی انجام گیرد.
مقایسه افشای هیجانی، تحمل آشفتگی و سبک زندگی دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
119 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه افشای هیجانی، تحمل آشفتگی و سبک زندگی میان دانش آموزان مدارس پسرانه تیزهوش و عادی شهرستان تنکابن است. روش پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پایه های های هفتم، هشتم و نهم مدارس پسرانه تیز هوش و عادی شهرستان تنکابن به تعداد 525 نفر تشکیل دادند. تعداد 120 نفر (60 نفر از دانش آموزان مدارس عادی و 60 نفر از دانش آموزان مدارس تیزهوش) به عنوان حجم نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد خود افشایی هیجانی اسنل (2001)، تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (2005) و سبک زندگی لعلی و همکاران (2012) استفاده گردید که روایی آنها توسط صاحبنظران دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آنها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک و چندمتغیره توسط نرم افزار Spss نسخه 22 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد سطح معناداری بدست آمده برای متغیرهای افشای هیجانی، تحمل آشفتگی و سبک زندگی کمتر از 05/0 می باشد. بنابرین تفاوت معناداری بین نمرات دو گروه دانش آموز تیزهوش و عادی وجود دارد. نتایج تحقیق حاکی از این امر است که میان افشای هیجانی، تحمل آشفتگی و سبک زندگی دانش آموزان مدارس پسرانه تیزهوش و عادی شهرستان تنکابن تفاوت معنی داری وجود دارد.
بررسی رابطه ی بین سرمایه روان شناختی و کیفیت زندگی در مدرسه با نظر به نوع مدرسه موردمطالعه: مقایسه دانش آموزان مدارس عادی و تیزهوش شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سرمایه روان شناختی و کیفیت زندگی در مدرسه، با نظر به نوع مدارس موردمطالعه، به روش پس رویدادی انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دوره دوم متوسطه تیزهوش و عادی شهر سنندج بود که در سال تحصیلی 98-1397 ثبت نام کرده بودند. حجم نمونه برای جامعه دانش آموزان تیزهوش برابر با 118 و برای دانش آموزان عادی برابر با 137 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرمایه روان شناختی (PCQ) و کیفیت زندگی در مدرسه آینلی و بورک (1992) استفاده شد. نتایج آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره نشان دادند که بین دانش آموزان تیزهوش و عادی در مقیاس سرمایه روان شناختی به صورت کلی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما ازلحاظ خرده مؤلفه امیدواری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی در مقیاس کیفیت زندگی در مدرسه به طورکلی و همین طور خرده مؤلفه فرصت، تفاوت معنی دار بود. همچنین با استناد به ضرایب بتا محاسبه شده می توان چنین نتیجه گرفت که رابطه بین کل مقیاس سرمایه روان شناختی و خرده مؤلفه امیدواری با کیفیت زندگی مدرسه در بین دانش آموزان مدارس عادی، قوی تر از مدارس تیزهوش است.
«استعداد برتر» از مناقشه در نظر تا آشفتگی در عمل؛ چرخشی در سیاست های استعدادیابی و استعدادبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم مهم در حوزه تربیت، مفهوم «استعداد برتر» است. این مفهوم از دیرباز یکی از دغدغه های اندیشمندان تربیتی بوده و در قرن بیستم، جریانی قوی در روانشناسی را به خود اختصاص داده است. در این میان، برخی کشورهای درحال توسعه مانند ایران به دلیل دغدغه های توسعه ای، توجه ویژه ای به آن داشته و سیاست های مختلفی در راستای استعدادیابی و استعدادبانی، طراحی کرده و به اجرا گذاشته اند. این پژوهش از منظری فلسفی-تربیتی و با رویکردی تحلیلی به ارزیابی این مفهوم می پردازد و در گام بعد، دشواری های پیش روی اقدام های عملی ناظر بر آن را مورد ارزیابی قرار می دهد و در گام نهایی نیز با رویکرد استنباطی و استنتاج ضمنی، چرخش هایی در سیاست های استعدادیابی و استعدادبانی پیشنهاد کرده است. چالش های چهارگانه نظری «ابهام در مفهوم برتری»، «چالش در مفهوم ارزشمندی و سودمندی»، «مفهوم استعداد برتر در مقام ایدئولوژی سلطه در آموزش» و «استعداد برتر، توهم ناشی از خودشیفتگی انسان مدرن»، این مفهوم را تهدید می کنند. از سوی دیگر در عرصه عمل، دوگانه هایی چون ذاتی/اکتسابی، بالقوه/بالفعل، دفعی/تدریجی، قضاوت های تربیتی در باب استعداد برتر را دچار ابهام می سازد. با نظر به این منظومه چالش های نظری و عملی، مطلوبیت سیاست های استعدادیابی و استعدادبانی با چالش جدی مواجه است. در پایان نیز چرخش هایی پنج گانه در این سیاست ها پیشنهاد شده است.
شناسایی مبانی علمی و فلسفی آموزش دانش آموزان تیزهوش در فنلاند و ایران و ارائه الگویی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
77 - 104
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مبانی علمی و فلسفی آموزش دانش آموزان تیزهوش در فنلاند و ایران و ارائه الگویی برای ایران انجام شد. روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اسناد و مدارک و خبرگان دانشگاهی بودند که تعداد 10 نفر از آنها طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی دانش آموزان پسر تیزهوش منطقه 5 شهر تهران در سال 99-1398 بودند که تعداد 160 نفر آنها طبق جدول کرجسی و مورگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته (57 گویه ای) استفاده شد. داده ها در بخش کیفی با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مبانی علمی آموزش دانش آموزان تیزهوش در فنلاند دارای 16 شاخص، 4 مقوله معلمان ثابت، نیاز به تعامل های مثبت و سازنده، اهمیت خودمختاری و بازی و اعتماد کامل و 2 مضمون عدم جداسازی و غربالگری دانش آموزان اعتماد و مبانی فلسفی آن دارای 16 شاخص، 5 مقوله ورزش و هنر، تاکید بر خلاقیت، علاقمندی به یادگیری، عدم توجه به تخیل و رویاپردازی و اصالت وجود/ انسان گرایی و 2 مضمون توجه به همه قابلیت ها و عدم تفکیک گذاری بود. نتیجه گیری: با توجه به الگوی مبانی علمی و فلسفی آموزش دانش آموزان تیزهوش برای ایران، برنامه ریزی جهت استفاده از آن برای بهبود شرایط آموزشی دانش آموزان تیزهوش ضروری است
اثربخشی آموزش هوش موفق بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: یکی از متغیرهای روانشناختی مرتبط با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت، بهزیستی روان شناختی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش هوش موفق بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت بود. روش پژوهش: در این پژوهش از روش پژوهش مورد منفرد با طرح A-B-A استفاده شد. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت متوسطه اول شهر اصفهان در سال 1400 بود که از بین آنها ۳ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از تعیین موقعیت خط پایه، 12 جلسه مداخله هوش موفق در طی 2 ماه برای دانش آموزان صورت گرفت و یک ماه پس از پایان مداخله، پیگیری انجام شد. ابزارهای پژوهش مقیاس پیشرفت تحصیلی، چک لیست کم پیشرفتی، مقیاس هوش وکسلر کودکان 4 و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از روند افزایشی پایدار نمرات مقیاس بهزیستی روان شناختی دانش آموزان بود که بیانگر اثربخشی آموزش هوش موفق در افزایش بهزیستی روان شناختی است. نتیجه گیری: بهزیستی روان شناختی باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی می شود که انگیزه برای یادگیری بیشتر و پیشرفت تحصیلی را بالا می برد و از طرفی آموزش هوش موفق با ایجاد تعادل بین سه توانایی تحلیلی، خلاق و عملی و باور منطقی نسبت به ضعف ها، می تواند در افزایش بهزیستی روان شناختی و در نتیجه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت مؤثر باشد.
مقایسه مهارت های اجتماعی و اضطراب امتحان در نوجوانان تیزهوش، تیزهوش کاذب و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
85 - 106
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف مقایسه مهارت های اجتماعی و اضطراب امتحان در نوجوانان تیزهوش، تیزهوش کاذب و عادی انجام شد. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علیّ-مقایسه ای بود. نمونه پژوهش شامل 147 دانش آموز (50 تیزهوش، 47 تیزهوش کاذب و 50 عادی) بود که از بین دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی متوسطه اول استان اصفهان به صورت دردسترس و با توجه به ملاک های ورود انتخاب شدند. برای تفکیک دانش آموزان تیزهوش و تیزهوش کاذب از آزمون هوش ریون استفاده شد. افراد نمونه به صورت آنلاین به فرم دانش آموزان دبیرستانی نظام ارزیابی مهارت های اجتماعی و مقیاس اضطراب امتحان فریدمن پاسخ دادند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) و آزمون تعقیبی LSD تحلیل شد. نتایج آزمون های چندمتغیری تفاوت کلی و معنادار میانگین مهارت های اجتماعی و اضطراب امتحان در بین سه گروه را نشان داد. آزمون اثرات بین آزمودنی نشان داد که اثر خودکنترلی و همکاری از ابعاد مهارت های اجتماعی و خطای شناختی از ابعاد اضطراب امتحان معنادارند. نتایج LSD نشان داد میانگین خودکنترلی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری بزرگتر از سایرین است. میانگین همکاری دانش آموزان تیزهوش کاذب به طور معناداری کمتر از سایرین و میانگین خطای شناختی دانش آموزان تیزهوش کاذب به طور معناداری بیشتر از سایر گروه ها است. نتایج این پژوهش، لزوم تفکیک دانش آموزان تیزهوش کاذب از دانش آموزان تیزهوش در مدارس تیزهوشان ایران را نشان می دهد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (مهارت های مقابله با خلق منفی و مدیریت استرس) بر راهبردهای نظم جویی شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
96 - 105
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر راهبردهای نظم جوییِ شناختی هیجان دانش آموزان دختر تیزهوش انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود و جامعه آماری، دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس تیزهوشان شهر تهران (متوسطه دوره دوم) در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۹۹ بودند، که با روش نمونه گیری در دسترس، دانش آموزان پایه دهم دبیرستان فرزانگان تهران(۱۷۰ نفر)، انتخاب شده و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل نمودند. از بین آنها ۳۲ نفر که نمره های پایینی در راهبردهای انطبافی داشتند، به عنوان گروه نمونه مشخص و به صورت تصادفی، به دو گروه ۱۶ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. به گروه آزمایش در ۱۲ جلسه ۷۰ دقیقه ای (دوبار در هفته)، مهارت های مقابله با اضطراب و افسردگی و مدیریت استرس آموزش داده شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزش و همچنین پس از گذشت یک ماه و نیم در مرحله پیگیری، پرسشنامه مذکور برای هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از روش «تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر» نشان داد، آموزش مهارت های زندگی در دانش آموزان تیزهوش به صورت معنادار و پایدار، استفاده از راهبردهای انطباقی نظم جویی شناختی هیجان را افزایش و استفاده از راهبردهای غیر انطباقی نظم جویی شناختی هیجان را کاهش می دهد. نتیجه: استفاده از آموزش مهارت های زندگی می تواند در افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی نظم جویی شناختی هیجان و کاهش راهبردهای غیر انطباقی آن موثر واقع شود.
تدوین برنامه آموزش کمال گرایی و امکان سنجی آن بر تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان مدارس تیزهوشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزشی کمال گرایی و امکان سنجی آن بر تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان مدارس تیزهوشان بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس تیزهوشان دخترانه شهر رودهن در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گانفسکی و کرایج، 2006، CERQ) بود. داده های به دست آمده با روش کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون مدیریت هیجانات مثبت و مدیریت هیجانات منفی در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0وجود داشت از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که برای دانش آموزان تیزهوش با بهره گیری از رویکردهای آموزشی مبتنی بر کمال گرایی می توان هیجانات را در جهت مثبت سوق داد و از این رو میزان موفقیت در زمینه های مختلف را بهبود بخشید.
امکان سنجی برنامه تدوینی مدیریت کمال گرایی بر سلامت عمومی و کمال گرایی دانش آموزان مدارس تیزهوشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر امکان سنجی برنامه مدیریت کمال گرایی بر سلامت عمومی و کمال گرایی دانش آموزان مدارس تیزهوشان بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس تیزهوشان دخترانه شهر رودهن در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) (گلدبرگ، 1972) و پرسشنامه کمالگرایی (PI) (هیل و همکاران،2004) بود. داده های پژوهش با روش تحلیل کووارایانس چند متغیری تجزیه و تحلیل قرار شد. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون سلامت عمومی و کمال گرایی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود دارد. نتایج بدست آمده این نتیجه حاصل می شود که برای دانش آموزان تیزهوش با بهره گیری از رویکردهای آموزشی مبتنی بر کمال گرایی می توان سلامت عمومی و کمال گرایی را در جهت مثبت سوق داد.
مدل یابی سرزندگی تحصیلی براساس درگیری تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
233 - 245
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش مدل یابی سرزندگی تحصیلی براساس درگیری تحصیلی با میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مدارس استعدادهای درخشان بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با تکیه بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان تیزهوش دوره متوسطه اول (پایه هفتم و هشتم) مشغول به تحصیل در مدارس استعدادهای درخشان (سمپاد) شهر اصفهان در نیمه دوم سال تحصیلی 1402- 1401 بود. نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در نهایت 340 نفراز دانش آموزان به عنوان نمونه به پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391)، درگیری تحصیلی ریو (2013) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مورگان – جینکز (1999) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار ایموس23 تحلیل شدند. یافته ها: براساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که درگیری تحصیلی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی اثر معناداری دارد (05/0>P). و این نقش با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی برجسته تر نیز می شود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار درگیری تحصیلی با سرزندگی تحصیلی و تأیید نقش میانجی خود کارآمدی تحصیلی، در این زمینه پیشنهاد می شود. به منظور افزایش سرزندگی تحصیلی دردانش آموزان تیزهوش ضمن توجه به افزایش درگیری تحصیلی بر افزایش خودکارآمدی تحصیلی نیز در این گروه تمرکز شود. در این زمینه توانمندسازی دانش آموزان و همچنین جلسات آموزشی فوق برنامه با تمرکز بر متغیرهای فوق الذکر اهمیت دارد.
نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه با کارکردهای اجرایی با سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
75 - 84
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی در رابطه با کارکردهای اجرایی با سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی ساختاری بود. جامعه آم اری پژوهش شامل کلی ه دانش آموزان تیزهوش دوره متوسطه اول (پایه هفتم و هشتم) مشغول به تحصیل در مدارس استعدادهای درخشان شهر اصفهان در نیمه دوم سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ ب ود. تعداد ۳۴۰ نفر ب ه روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (AVQ) حسین جاری و دهقانی زاده (۱۳۹۱)، مقیاس نارسایی در کارکردهای اجرایی (BDEFS) بارکلی (۲۰۱۲) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (MJSES) مورگان - جینکز (۱۹۹۹) بود. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که کارکردهای اجرایی هم به صورت مستقیم با سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد (05/0>P) و هم به صورت غیرمستقیم از طریق میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی اثرگذار است (05/0>P). این نتایج نشان می دهد که کارکردهای اجرایی چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم با میانجی گری خودکارآمدی می تواند تبیین کننده سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش باشد.
مدل علی سرزندگی تحصیلی براساس تفکرانتقادی با نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۴
55 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش مدل یابی سرزندگی تحصیلی براساس تفکرانتقادی با میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مدارس استعدادهای درخشان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با تکیه بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان تیزهوش دوره متوسطه اول (پایه هفتم و هشتم) مشغول به تحصیل در مدارس استعدادهای درخشان شهر اصفهان در نیمه دوم سال تحصیلی 1402- 1401 بود. نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در نهایت 340 نفراز دانش آموزان به عنوان نمونه به پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی حسین-چاری و دهقانی زاده (1391)، پرسشنامه تفکرانتقادی Ricketts (2003) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی Morgan-Jinks (1999) پاسخ دادند. یافته ها: دادهها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. براساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که تفکر انتقادی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم از طریق خودکارآمدی تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی اثر معناداری و مثبت دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان بیان کرد، به منظور افزایش سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش ضمن توجه به افزایش مهارت تفکرانتقادی برافزایش خودکارآمدی تحصیلی نیز در این گروه تمرکز شود.