مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۶۱.
۷۶۲.
۷۶۳.
۷۶۴.
۷۶۵.
۷۶۶.
۷۶۷.
۷۶۸.
۷۶۹.
۷۷۰.
۷۷۱.
۷۷۲.
۷۷۳.
۷۷۴.
۷۷۵.
۷۷۶.
۷۷۷.
۷۷۸.
۷۷۹.
۷۸۰.
افسردگی
حوزههای تخصصی:
افسردگی شایعترین اختلال روانی است و باعث اختلال در روند زندگی بیمار و تحمیل هزینه بر جامعه می شود. اخیرا استفاده از زیست نشانگر ها در تشخیص و بررسی روند درمان در اختلالات روانی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از این زیست نشانگر ها، توان برگرفته از الکتروآنسفالوگرافی برای تفکیک بیماران افسرده از سالم هستند. هدف این پژوهش، مقایسه توان در باندهای فرکانسی مختلف در افراد افسرده و سالم است. شرکت کنندگان این پژوهش علی-مقایسه ای با استفاده از ملاک های بالینی بر مبنای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) در کلینیک آتیه در سال97-1396 انتخاب شدند (۲۹ زن و ۲۱ مرد افسرده؛ ۱۹ زن و ۳۱ مرد سالم). الکتروآنسفالوگرام با استفاده از سیستم ۱۰-۲۰، در ۱۹ کانال و پنج باند فرکانسی (دلتا، تتا، آلفا، بتا و گاما) در دو حالت استراحت (چشم بسته) و فعالیت (حین انجام تکلیف عملکرد پیوسته هیجانی) ثبت شد. نتایج نشان داد که در حالت استراحت، میانگین توان، تنها در باند گاما ( Fz, Cz ) ، به شکلی معنی دار در گروه افسرده بالاتر بود (p<.05) . همچنین در حالت فعالیت در باند تتا ( P8 ، O1 و O2 ) ، آلفا ( P4 ، P8 و O1 ) ، بتا ( Fp1 ، P3 ، Pz و P4 ) و گاما ( Fp1 ، Fp2 ، Fz و O1 ) تفاوت معناداری مشاهده شد و میانگین توان در گروه افسرده بالاتر بود . (p<.05) به نظر می رسد توان در حالت فعالیت توانایی تمیز بیشتری از توان در حالت استراحت دارد و بالقوه می توان از آن به عنوان زیست نشانگر در تشخیص افسردگی استفاده کرد.
اثر بخشی گروه درمانی شناختی - رفتاری بر افسردگی مردان مبتلا به ضایعات نخاعی
حوزههای تخصصی:
هدف: آسیب نخاعی یک ع ارضه مخرب است که برحسب وسعت و شدت، تغییرات عظیمی در سلامت و سبک زندگی فرد ایجاد می کند. این پژوهش به منظور اثر بخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر افسردگی مردان مبتلا به ضایعات نخاعی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون یک گروهی بود. جامعه پژوهش را کلیه مردان مبتلا به ضایعه نخاعی شهر اصفهان را تشکیل دادند که به مراکز توان بخشی این شهر مراجعه نمودند؛ روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود؛ و تعداد 15 نفر براساس معیار های ورود به پژوهش انتخاب و تحت گروه درمانی شناختی - رفتاری قرار گرفتند. ابزار های جمع آوری اطلاعات پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم(BDI-II) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t نمونه های همبسته به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی - رفتاری افسردگی افراد مبتلا به ضایعه نخاعی به طور معناداری کاهش داده است(01/0p<). نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش موید تاثیر گروه درمانی شناختی-رفتاری بر کاهش افسردگی این بیماران است لذا توصیه می شود تا مداخلات روان شناختی از جمله انواع گروه درمانی جهت کاهش عوارض روانی بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی به کار گرفته شود.
پیش بینی سلامت روان، افسردگی و اضطراب دانش آموزان دبیرستانی بر اساس استفاده از شبکه های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
رسانه های نوین و در رأس آن ها اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی باعث ایجاد دگرگونی هایی در روحیات افراد شده اند و دامنه و شدت آن همچنان در حال افزایش است. این پژوهش به منظور پیش بینی سلامت روان، افسردگی و اضطراب دانش آموزان دبیرستانی بر اساس استفاده از شبکه های اجتماعی انجام شد. روش کار: روش این پژوهش از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی است. در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی شهر سمنان می باشد که در نیمسال اول تحصیلی 95-94 از بین افراد در دسترس، نمونه ای با حجم 200 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده و به پرسشنامه های سلامت عمومی، اضطراب بک، افسردگی بک و پرسشنامه محقق ساخته شبکه های اجتماعی پاسخ دادند. این پژوهش از طریق ضریب آماری پیرسون و رگرسیون خطی ساده به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل انجام گرفت.نتایج: با توجه به نتایج پژوهش استفاده از شبکه های اجتماعی می تواند ابعاد کیفیت زندگی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهد و در شکل دهی سلامت روان، افسردگی و اضطراب نقش دارند. بحث: شبکه های اجتماعی در شکل دهی سلامت روان، افسردگی و اضطراب نقش دارند و حتی روی ابعاد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جوامع هم تأثیرگذارند. لذا بایستی اقدامات آگاهی بخشی و مدیریتی در راستای میزان و محتوای مورداستفاده در شبکه های اجتماعی انجام گیرد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ناگویی خلقی و نارسایی شناختی در زنان دارای اختلال افسردگی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی با پیامدهای مختلفی مانند ناگویی هیجانی و نارسایی شناختی همراه است که رفع آن ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ناگویی خلقی و نارسایی شناختی در زنان مبتلا به اختلال افسردگی بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی– تجربی (پیش آزمون و پس آزمون) با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه زنان مبتلا به افسردگی (سال ۱۳۹۷) شهر خرمآباد بود. ۳۰ زن مراجعه کننده به کلینیک اعصاب و روان صدیق شهر خرم آباد که طبق تشخیص روان پزشک و مصاحبه بالینی پژوهشگر تشخیص افسردگی اساسی دریافت کرده بودند، با روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه ۱۵ نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه های افسردگی بک (BDI-II)، ناگویی خلقی (-۲۰TAS) و نارسایی شناختی (CFQ) استفاده شد. گروه آزمایشی به مدت ۸ جلسه ۲ ساعته، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) سگال، ویلیامز و تیزدل (۲۰۰۰) را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، موجب کاهش ناگویی خلقی و نارسایی شناختی شده است و این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (۰/۰۰۰=P). نتیجه گیری: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش ناگویی خلقی و نارسایی شناختی زنان دچار افسردگی اثربخش است و می تواند در کنار مداخلات دارویی مورد توجه قرار گیرد.
تأثیر مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی بر امید، خوشبینی، تاب آوری و خودکارآمدی بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۹ شماره ۹۵
1411-1422
حوزههای تخصصی:
زمینه: در قالب مطالعات مداخله ای، اثربخشی درمان های روانشناختی مختلف بر روی افسردگی مورد بررسی قرار گرفته است، اما پژوهشی که به بررسی تأثیر مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی بر امید، خوشبینی، تاب آوری و خودکارآمدی بیماران افسرده پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی برامید، خوشبینی، تاب آوری و خودکارآمدی بیماران افسرده انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه این پژوهش را تمامی افراد مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط مراجعه کننده به مرکز مشاوره آفتاب شهر نجف آباد اصفهان در نیمه اول سال 1397 تشکیل دادند. نمونه این مطالعه 30 بیمار افسرده بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرارگرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه افسردگی بک (1978) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی مک گی (2011) بود. گروه آزمایش، مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی (لوتانز، یوسف و آولیو، 2007) را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت نمودند. برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس تک متغیری و تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی در بهبود سرمایه روانشناختی و مؤلفه های امید، خوشبینی، تاب آوری و خودکارآمدی بیماران افسرده مؤثر بود. همچنین مداخله آموزشی در کاهش میزان افسردگی بیماران اثر مثبت داشت (0/01> p ) . نتیجه گیری: مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی می تواند به عنوان روشی کارآمد جهت افزایش نیرومندی های امید، خودکارآمدی، تاب آوری و خوشبینی و کاهش نشانه های افسردگی در بیماران مبتلا به افسردگی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری گروهی بر افسردگی و بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۹ شماره ۹۵
1507-1518
حوزههای تخصصی:
زمینه: نظر به مزمن و طولانی بودن بیماری مولتیپل اسکلروزیس و اهمیت شاخص افسردگی و بحران هویت در این بیماران، لزوم توجه به کاربرد درمان فعال سازی رفتاری گروهی در این بیماران مغفول مانده است. هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری گروهی بر افسردگی و بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران زن مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهر کرج در بازه زمانی اردیبهشت تا دی ماه سال 1398 بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 بیمار ام اس بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های افسردگی بک و همکاران ویرایش دوم (1996) و پرسشنامه بحران هویت رجایی و همکاران (1387) بود. گروه آزمایش تحت درمان فعال سازی رفتاری گروهی در 8 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند، اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. جهت تحلیل آماری داده ها از میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 در سطح معنی داری 0/05 = α استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در پس آزمون پس از تعدیل نمرات پس آزمون بر روی نمرات پیش آزمون میانگین نمرات افسردگی و بحران هویت گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (0/001 > p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، از درمان فعال سازی رفتاری گروهی به عنوان درمان مکمل در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود وضعیت روانشناختی بیماران مولتیپل اسکلروزیس استفاده شود.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و سطوح سازش روان شناختی در زنان افسرده و غیر افسرده با تجربه مرگ داخل رحمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
115-140
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه راهبردهای مقابله ای و سطوح سازش روان شناختی در زنان افسرده و غیر افسرده با تجربه مرگ داخل رحمی انجام شد. روش: این مطالعه از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش زنان دارای تجربه مرگ داخل رحمی افسرده و غیر افسرده بود که در سال 96 دارای پرونده فعال در مطب های تخصصی نازایی منطقه 3 شهر تهران بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از زنان افسرده با تجربه مرگ داخل رحمی و 30 نفر از زنان غیر افسرده دارای تجربه مرگ داخل رحمی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مقابله با موقعیت های فشارزا، مقیاس سلامت روانی و پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زنان افسرده از راهبردهای مقابله ای هیجانی مدار و زنان غیر افسردهراهبردهای مقابله ای مسئله مدار به طور معناداری بیشتر استفاده می کنند (01/0> P ). اما در راهبردهای مقابله ای اجتنابی بین زنان غیر افسرده و افسرده تفاوت معناداری مشاهده نشد (79/0= P ). همچنین، نتایج نشان داد که درماندگی روان شناختی زنان غیر افسرده به طور معناداری از زنان افسرده پایین تر است و زنان غیرافسرده از بهزیستی روان شناختی بالاتری برخوردار می باشند (001/0> P ). نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که راهبردهای مقابله ای و سازش روان شناختی متغیرهایی هستند که می توانند بر افسردگی زنان با تجربه مرگ داخل رحمی تاثیر داشته باشند. بنابراین برای درمان افسردگی این افراد، باید به این متغیرها توجه داشت.
بررسی اثر مثبت اندیشی در سه ماهه آخر بارداری بر افسردگی بعد از زایمان مادران ( مطالعه موردی شهرستان چالوس)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مثبت اندیشی در سه ماهه آخر بارداری بر افسردگی بعد از زایمان مادران اجرا گردید. این پژوهش از نوع نیمه تجربی( نیمه آزمایشی) و کاربردی است که با طرح پژوهشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان باردار شهرستان چالوس که به مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان چالوس در سال 1397 مراجعه کرده اند. که ازتعداد200 نفر زنان باردار به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 150 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. و این150 نفر زنان باردار به پرسشنامه افسردگی پاسخ دادند . تعدا د 93 نفر نمره پرسشنامه افسردگی آنها یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود.که30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر) آنگاه گروه آزمایش طی8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای دوبار تحت آموزش مثبت اندیشی قرارگرفته اند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از : بسته آموزشی مثبت اندیشی ، پرسشنامه افسردگی (1986)، کانر و دیوید سون (2003) تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره به کمک نرم افزار spss انجام گردید. نتایج نشان داد که بین میزان افسردگی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد01/0p< . یافته ها نشان داد که آموزش مثبت اندیشی در کاهش میزان افسردگی سه ماهه آخر بارداری زنان باردار شهرستان چالوس که به مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان چالوس مراجعه کردند، تاثیر دارد .
بررسی تأثیر درمان مثبت گرایی گروهی بر افسردگی و گرایش به خودکشی (مطالعه موردی نمونه ای از آموزشگاه سربازی در همدان)
منبع:
دانش انتظامی همدان سال چهارم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
121 - 141
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مثبت گرایی گروهی بر روی افسردگی و افکار خودکشی سربازان بدو خدمت یکی از آموزشگاه های سربازی شهر همدان بود. تحقیق حاضر از نوع مطالعات مداخله ای و روش تحقیق نیمه آزمایشی یا طرح پیش آزمون و پس آزمون و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه سربازان پایه خدمتی اسفند 95 تا شهریور 96 شهر همدان مشغول آموزش بودند (به صورت انتخاب رندومی) که از تعداد کل آنها، تعداد 40 نفر (20 نفر در گروه کنترل و 20 نفر در گروه مداخله) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . به پرسشنامه های افسردگی و افکار خودکشی بک پاسخ دادند و نتایج داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس یک متغیره و چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد، میانگین نمرات افسردگی در پس-آزمون گروه های آزمایش 68/4 ± 96/21 نسبت به پیش آزمون این گروه 65/6 ± 19/44، کاهش پیدا کرده است. در بین مؤلفه های خودکشی، در گروه آزمایش کتمان خودکشی با میانگین وزنی(میانگین تقسیم بر تعداد سؤالات) 58/1 قوی ترین و تمایل به مرگ با میانگین وزنی21/1 ضعیف ترین مؤلفه های خودکشی در بین افراد مورد بررسی گروه آزمایش بوده است. در گروه کنترل نیز کتمان خودکشی با میانگین وزنی52/1 قوی ترین و آمادگی برای خودکشی با میانگین وزنی 23/1 ضعیف ترین مؤلفه های خودکشی در بین افراد مورد بررسی گروه آزمایش بود.
بررسی تحلیلی- توصیفی مقوله خودکشی در بین گروه سنی نوجوانان و جوانان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل و توصیف مقوله خودکشی در بین گروه سنی نوجوانان و جوانان و با استفاده از روش فراتحلیل انجام پذیرفته است. خودکشی از ریشه لاتین Sui به معنی «خود» و Caedere به معنی «کشتن» مشتق شده است و در حال حاضر نه به صورت «خودکشتن» که به صورت خودکشی استعمال می شود. براین اساس، در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی از ﺧﻮدﮐﺸﯽ، ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻋﻮاﻣﻞ ﺧﻄﺮ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺧﻮدﮐﺸﯽ ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺴﯿﺎر اﺳﺖ. از ﻣﯿﺎن ﺗ ﺸﺨﯿﺺﻫ ﺎی روانپزشکی، افسردگی اساسی شایع ترین بیماری عصبی -روانی مشاهده شده در اقدام کنندگان به خودکشی است. این پژوهش با روش بنیادی به بررسی تحلیلی-توصیفی نتایج پژوهش ها، نظریه ها و دستاوردهای پژوهشگران و صاحبنظران در عرصه ملی و بین المللی به صورت: 1. شناسایی منابع و ارزشیابی نتایج پژوهش ها 2.ترکیب نتایج پژوهش های انتخاب شده و مقایسه آن ها با یکدیگر3.ارزشیابی نتایج فراتحلیل به منظور کاهش خطا پرداخته است و با ارائه راهکارهای کاربردی، منسجم، یکپارچه به چگونگی پیشگیری از خودکشی در بین نوجوانان و جوانان پرداخته است. بنابراین، براساس مطالعات انجام پذیرفته مشخص گردید مهم ترین عوام ل خودکشی در بین گروه سنی موردنظر عبارت است از؛ عوامل روان ش ناختی، زیس ت ش ناختی و ویژگ ی ه ای جمعی ت ش ناختی(س ن و ج نس)، خ انوادگی(فقدان وال دین، بیم اری وال دین)، محیط ی(ش هری ی ا روس تایی ب ودن) و جامع ه شناختی(بی کاری، وض عیّت اجتم اعی- اقتص ادی پ ایین) می باشند.
تاثیر قابلیت های رهبری فرماندهان بر کاهش فرار از خدمت، پرخاشگری و احساس افسردگی سربازان ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۸۹)
115 - 144
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: موفقیت فرماندهان در تعامل مطلوب با سربازان وظیفه به عنوان بخشی از بدنه ناجا، بستگی انکارناپذیری به توانایی نفوذ آن ها بر افراد دارد. این توانایی که در ادبیات رفتار سازمانی رهبری نام دارد، مهم ترین ابزار تاثیرگذاری بر افراد است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر قابلیت های رهبری فرماندهان بر کاهش فرار از خدمت، پرخاشگری و احساس افسردگی سربازان ناجا است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را سربازان مرکز آموزش شهید بیگلری مشکین شهر ناجا(1035 نفر) در زمستان سال 1398 تشکیل داده اند که از بین آن ها 280 نفر به صورت نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند . داده ها با استفاده از پرسشنامه های محقق ساخته قابلیت های رهبری و فرار از خدمت با آلفای کرونباخ 84/0 و 78/0 و پرسشنامه های استاندارد پرخاشگری باس و پری(1992) و افسردگی بک(1961)، به ترتیب با آلفای کرونباخ 82/0 و 81/0 جمع آوری و با استفاده از مدل معادلات ساختاری با نرم افزار PLS تحلیل شد. یافته ها و نتایج: پژوهش نشان داد همه قابلیت های رهبری فرماندهان در چهار بعد نگرش، صفات، رفتار و اقتضائات رهبری، به طور معناداری بر کاهش فرار از خدمت، پرخاشگری و احساس افسردگی سربازان تاثیر دارد. بنابراین در یک رویکرد انسانی و با هدف کاهش همه این موارد، پژوهش بیش از هر چیزی تمرکز بر توسعه قابلیت های فرماندهان در ابعاد چهارگانه آن را گوشزد می کند، چراکه بکارگیری ظرفیت های موجود برای تعداد محدودی فرماندهان که تاثیرات اهرمی بر نگرش های شناختی و عاطفی و رفتار تعداد قابل توجهی سرباز وظیفه دارند، بسیار منطقی است.
بررسی رابطه توسعه تجربه یادگیری از طریق مشارکت کلاسی با مقوله نظم دهی هیجانی، اضطراب و افسردگی در بین دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره بیستم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
138 - 165
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه توسعه تجربه یادگیری از طریق مشارکت کلاسی با نظم دهی هیجانی و اضطراب و افسردگی دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه رازی است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری شامل دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه رازی در سال تحصیلی 95-96 است که در مجموع 120 نفر می باشند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 92 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده ها از دو پرسش نامه سنجش توسعه یادگیری از طریق مشارکت و سنجش وضعیت اضطراب و افسردگی و نظم دهی هیجانی، استفاده شده است. همچنین، تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی و با کمک نرم افزار آماری اس پی اس اس انجام شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد میانگین یادگیری از طریق مشارکت کلاسی و ابعاد آن، از دیدگاه دانشجویان مورد بررسی، بیش از متوسط و در سطح مطلوب است. بیشترین فراوانی مربوط به «طبیعت درس ها و مشارکت کلاسی» (02/4) و کمترین فراوانی مربوط به «موانع مشارکت در کلاس» (84/2) است. به طورکلی نتایج نشان داد بین مؤلفه های یادگیری از طریق مشارکت و اضطراب و افسردگی و نظم دهی هیجانی رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: یادگیری از طریق مشارکت کلاسی یکی از روش های مؤثر آموزشی است که در بین روش های مختلف آموزش و یادگیری، متخصصان آن را پیشنهاد می کنند. تلاش و مطالعه بیشتر دانشجویان مضطرب و افسرده منجر به بهبود عملکرد تحصیلی و افزایش یادگیری آنها می شود. بنابراین، تبدیل کلاس های درس به گروه های فعّال پرسش وپاسخ به دانشجویان، فرصت مشارکت فعال و توسعه یادگیری در کلاس را خواهد داد.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله و درمان فرا شناختی بر عود افکار منفی دانش آموزان استعداد درخشان با اختلال اضطراب و افسردگی همایند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات نشان می دهند که بندرت می توان اضطراب را به تنهایی تشخیص داد و اختلالات اضطرابی و افسردگی همبودی بالایی دارند. این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله به روش شناختی اجتماعی و مهارت های فرا شناختی بر نگرانی و نشخوار فکری دانش آموزان استعداد درخشان انجام شد. روش ها: فرضیه های این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط پایه چند گانه ی پلکانی طی 8 جلسه بر روی شش دانش آموز استعداد درخشان مراغه (دبیرستان شهید بهشتی) به صورت نمونه گیری هدفمند مورد بررسی قرار گرفت. از پرسشنامه های ی نگرانی پنسیلوانیا (میر و همکاران، 1990) و نشخوار فکری(نولن- هوکسیما و مورو، 1991) استفاده شد. درمان فراشناخت و حل مساله به صورت فردی اجرا شد. پرسشنامه ها در خط پایه، انتهای درمان و پیگیری یک ماهه تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل نموداری و ترسیمی و از شاخص درصد بهبودی استفاده شد. یافته ها: : درمان فراشناخت و آموزش حل مساله به طور معنی داری موجب کاهش شدت نگرانی و نشخوارفکری در مرحله پس از درمان و پیگیری شدند به طوری که به ترتیب در گروه فراشناخت و حل مساله درصد بهبودی برای 6 آزمودنی در متغیر نگرانی 2/57 درصد و 6/51 درصد و در متغیر نشخوارفکری 6/59 درصد و 66 درصد به دست آمد. نتیجه گیری: به عنوان نتیجه گیری می توان گفت آموزش ذهن آگاهی و چالش با باورهای مثبت و منفی فراشناخت می تواند در کاهش نگرانی، نشخوار فکری دانش آموزان استعداد درخشان تاثیر بلند مدت تری داشته باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر احساس انسجام و افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
173-204
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر احساس انسجام و افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون و پیگیری 3 ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همسران مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز درمان و بازتوانی اعتیاد دکتر معینی شهر گرگان از سال 1387 تا 1397 بود. از بین آن ها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر یک 15 نفر) و یک گروه گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش و درمان فراشناختی افسردگی و گروه آزمایش دوم مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری را دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه احساس انسجام و مقیاس افسردگی بک استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که هر دو مداخله منجر به افزایش معنادار احساس انسجام و کاهش معنادار افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد شدند. همچنین، بین اثربخشی دو مداخله بر احساس انسجام و افسردگی در دو گروه آزمایش تفاوت معنا داری وجود نداشت. به علاوه، این نتایج در طول مرحله پیگیری پایدار باقی ماندند. نتیجه گیری: هر دو مداخله آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس شناختی-رفتاری می توانند به عنوان مداخلاتی سودمند در همسران مردان وابسته به مواد به کار گرفته شوند.
آسیب های دلبستگی و افسردگی: نقش واسطه ای احساس خشم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
25 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای احساس خشم در رابطه بین آسیب های دلبستگی و افسردگی بود. طرح پژوهش همبستگی بود و به روش توصیفی اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد مبتلا به اختلالات افسردگی 18 تا 65 ساله، مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی شهر اصفهان بود. از بین این افراد تعداد 75 بیمار افسرده (45 زن، 30 مرد) از طریق نمونه گیری به روش هدفمند از بین داوطلبانی که واجد معیارهای ورود و خروج پژوهش بودند، انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس دلبستگی بزرگسال، مقیاس احساس خشم نوواکو و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس را تکمیل کردند. از آزمون های همبستگی و تحلیل مسیر برای تحلیل آماری داده های پژوهش استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل فرضی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوب دارند. بین آسیب های دلبستگی، احساس خشم و افسردگی همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت و نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دهنده نقش واسطه ای احساس خشم در رابطه بین آسیب های دلبستگی و نشانه های افسردگی بود. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که آسیب های دلبستگی و احساس خشم می توانند شدت نشانه های افسردگی را پیش بینی کنند. در نظر گرفتن آسیب های دلبستگی و احساس خشم می تواند نقش بالینی مهمی در فرایندهای پیش گیری، تشخیص و درمان افسردگی داشته باشد.
نقش واسطه ای بی حوصلگی و ترس از در حاشیه ماندن در رابطه بین نشانگان افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
109 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطه ای بی حوصلگی و ترس از در حاشیه ماندن در رابطه بین نشانگان افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 1398- 1399 بود. از این جامعه تعداد 276 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس چندبعدی حالت بی حوصلگی، ویرایش دوم سیاهه افسردگی بک، مقیاس استفاده مفرط از تلفن همراه و مقیاس ترس از در حاشیه ماندن گردآوری و با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم نشانگان افسردگی ، اثر مستقیم بی حوصلگی و اثر مستقیم ترس از در حاشیه ماندن بر استفاده مشکل زا از تلفن همراه مثبت معنادار بود. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای بی حوصلگی و ترس از در حاشیه ماندن در رابطه نشانگان افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه معنادار بود. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت که افسردگی، بی حوصلگی و ترس دور بودن از اطلاعات و در حاشیه ماندن از رخدادهای اجتماعی از عوامل مهم اثرگذار بر استفاده مشکل زا از تلفن همراه در بین نوجوانان است. لذا، پیشنهاد می شود که متخصصین از طریق آموزش و مداخلات مشاوره ای با کاهش بی حوصلگی و اضطراب ناشی از در حاشیه بودن به نوجوانان کمک کنند که نشانگان معمول افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه را مدیرت کنند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل مدار بر کیفیت زندگی و افسردگی دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
141 - 156
حوزههای تخصصی:
اختلال روانی افسردگی از علل عمده آشفتگی کیفیت زندگی است که می تواند عملکرد تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی را تا مرز ناتوان شدن مختل سازد. هدف این پ ژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل مدار بر افسردگی و کیفیت زندگی دختران افسرده بود. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دختران جوانی بودند که در سال 1398 برای درمان افسردگی به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده و با روش در دسترس انتخاب شدند. نمونه شامل 40 نفر که به صورت تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان راه حل مدار و گروه کنترل، جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه افسردگی و پرسشنامه کیفیت زندگی بود. سپس گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان راه حل مدار طی 9 جلسه 2 ساعته تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. باوجوداینکه نتایج نشان دادند که هر دو روش درمانی تأثیر مطلوبی بر افسردگی و ارتقاء کیفیت زندگی داشته اند، اما روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد مؤثرتر بوده است ولی بین دو روش درمانی در هر دو متغیر تفاوت معنی دار وجود ندارد. بنابراین ، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند یک درمان انتخابی برای کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی در دختران جوان افسرده باشد.
اثر بخشی روان درمانی تحلیل کارکردی بر افسردگی، کیّفیت زندگی و نشانه های وسواس در مبتلایان به وسواس فکری و عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
75 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان تحلیل کارکرد بر وسواس، افسردگی و کیّفیت زندگی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی است. پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به اختلال وسواس بود. از بین آن ها 30 بیمار متأهل مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی همراه با همسران آن ها جمعاً 60 نفر انتخاب و در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند . تعداد 6 جلسه 120 دقیقه ای فرد مبتلا و همسران در گروه شرکت داشتند و در تعداد 4 جلسه 60 دقیقه ای صرفاً همسران بیماران در گروه شرکت کردند، تمام 6 جلسه زوجین با هم در گروه شرکت داشتند و در 4 جلسه فقط همسران به صورت گروهی شرکت داشتند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های افسردگی بک، کیّفیت زندگی، مقیاس وسواس فکری و عملی ییل براون بودند. 10 جلسه درمان برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد گروه آزمایش در تمام متغیرها بهبود داشته است. لذا می توان از روان درمانی تحلیل کارکرد برای کاهش نشانه های وسواس و افسردگی و ارتقای سطح کیّفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال وسواس استفاده کرد.
نقش مؤلّفه های همجوشی شناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
89 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مؤلّفه های همجوشی شناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی دانشجویان بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه های لرستان در سال 1398 بود که از بین آن ها تعداد 340 دانشجو (186زن، 154مرد) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه همجوشی شناختی و پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی بود. روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مؤلّفه های همجوشی شناختی (همجوشی و گسلش) با افسردگی رابطه مثبت معنادار دارند؛ در حالی که مؤلّفه های ذهن آگاهی (مشاهده، عمل توأم با هشیاری، غیرقضاوتی بودن به تجربه درونی، توصیف و غیرواکنشی بودن) با افسردگی رابطه منفی معنا دار دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون بیان کننده آن بود که مشاهده، عمل توأم با هشیاری، غیرقضاوتی بودن به تجربه درونی، همجوشی و گسلش به ترتیب توانستند افسردگی را پیش بینی کنند. از نتایج به دست آمده می توان به اهمیت نقش مؤلّفه های همجوشی شناختی و ذهن آگاهی در افسردگی دانشجویان پی برد. بنابراین، با بهبود وضعیت شناختی و ذهن آگاهی دانشجویان می توان در جهت ارتقاء سلامت روانی آن ها گام برداشت.
بررسی اثر بخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر اضطراب و افسردگی بیماران ام اس شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
179 - 200
حوزههای تخصصی:
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهبود اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس در شهر بجنورد انجام شد. روش کار: نمونه ها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برگزیده (به تعداد 22 نفر) و سپس به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (11 نفر در گروه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس) و یک گروه کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. در پیش آزمون از پرسشنامه های اضطراب بک و افسردگی بک استفاده شد. در مرحله ی بعد، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس طی 8 جلسه و یکبار در هفته به مدت دو ساعت بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. سپس پس آزمون برای هر دو گروه تکمیل گردید و داده های لازم گردآوری و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه استرس درمانی بر مبتنی ذهن آگاهی با گروه گواه در متغیرهای اضطراب و افسردگی وجود دارد. نتیجه گیری: با عنایت به یافته های بدست آمده، به منظور کاهش سطح اضطراب و افسردگی بیماران ام اس باید به مداخله ی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس توجه بیشتری مبذول گردد.