مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۸۱.
۷۸۲.
۷۸۳.
۷۸۴.
۷۸۵.
۷۸۶.
۷۸۷.
۷۸۸.
۷۸۹.
۷۹۰.
۷۹۱.
۷۹۲.
۷۹۳.
۷۹۴.
۷۹۵.
۷۹۶.
۷۹۷.
۷۹۸.
۷۹۹.
۸۰۰.
افسردگی
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۸
57 - 78
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای کودکان مبتلا به اتیسم انجام شده است. این مطالعه از نوع آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اتیسم مرکز اتیسم دوم آوریل شهر تهران در سال 97-96 بود که از بین آنها تعداد 18 مادر دارای کودک با اختلال اتیسم به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس،(DASS-21 )، برای گرداوری داده ها استفاده شد و از تحلیل واریانس و تحلیل کوواریانس با رعایت پیش فرضها، برای تحلیل داده ها استفاده شد. برنامه درمانی در 12 جلسه متوالی دو ساعته به مدت دو ماه برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، نمرات افسردگی، اضطراب و استرس مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری(05/0P>)، کاهش یافته است. با توجه به موثر بودن درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای کاهش افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای فرزند اتیسم از این روش می توان به عنوان یک مداخله روان شناختی در کنار سایر مداخله ها استفاده نمود
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
189 - 202
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت نوع دو یکی از شایع ترین بیماری های متابولیک مزمن و پیشرونده در دنیا است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران دیابت نوع دو انجام شد . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به دیابت نوع دو شهر یزد در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 22 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 11 نفری (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه استاندارد اضطراب، استرس و افسردگی لاویبوند، در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در پایان نیز داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرده و این کاهش در مرحله پیگیری پایدار مانده است (001/0>p) . نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، واقعیت درمانی گروهی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در کاهش مشکلات روانشناختی افراد دیابت نوع دو موردتوجه قرار گیرد.
تأثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر نگرش صمیمانه، عزت نفس و افسردگی زنان معلول جسمی-حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
25 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه : ناتوانی نه تنها در جسم، بلکه بیشتر در نگرش معلولین وجود دارد. نگرش های منفی و موانع اجتماعی سبب کاهش عزت نفس و افزایش افسردگی آنان می شود. هدف پژوهش بررسی اثر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر نگرش صمیمانه، عزت نفس و افسردگی زنان معلول جسمی- حرکتی کاشان در سال 1398 بود. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری 48 زن معلول زیر نظر بهزیستی بود که 40 نفر به شیوه تصادفی انتخاب و در دو گروه مساوی قرار گرفتند. ابزار پژوهش، مقیاس های نگرش صمیمانه تریدول، عزت نفس آیزنک و افسردگی بک بود. پس از انجام پیش آزمون از گروه ها، آموزش تحلیل رفتار متقابل طی 8 جلسه، برای گروه آزمایش برگزار شد. سپس از دو گروه پس آزمون و یک ماه بعد آزمون پی گیری، گرفته شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. یافته ها : آموزش گروهی سبب افزایش عزت نفس، نگرش صمیمانه، صمیمیت ذهنی، صمیمیت عاطفی و کاهش افسردگی معلولین گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، شد (01/0≥ P). میانگین نمرات این متغیرها در گروه آزمایش، در پس آزمون و پی گیری، در یک سطح آماری بودند که نشان دهنده پایداری اثرات آموزش بود. نتیجه گیری : آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل از طریق شناخت ارزش های وجودی و بهبود ارتباط بین فردی در بهبود نگرش و عزت نفس و کاهش افسردگی معلولین مؤثر می باشد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر اضطراب و افسردگی بیماری عروق کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
45 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی شهر تهران در سال 1398 انجام شد . روش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون (سه گروهی) با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران قلبی شهر تهران تشکیل دادند که از بین آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان هیجان مدار 9 جلسه 60 دقیقه ای و گروه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای 5 جلسه 20 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل افسردگی (بک، استیر و براون، 1996) و اضطراب (بک، اپستین، براون و استر، 1988) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورداستفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کواریانس) انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو مداخله به کاررفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری اضطراب و افسردگی بیماران قلبی را بهبود بخشیدند (05/0p <)، با این تفاوت که مداخله مبتنی بر درمان هیجان مدار دارای تأثیر بیشتری بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی بود. به علاوه در مرحله پس آزمون-پیگیری تفاوت معنی دار مشاهده نشد (05/0p <) که بیانگر پایداری تغییرات مداخله است . نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش، درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای، مداخلات مؤثری در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران قلبی دارند اما تأثیر درمان هیجان مدار بیشتر بود.
اثربخشی آموزش فراشناختی بر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
87 - 104
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت از شایع ترین بیماری های مزمن عصر حاضر است که عدم تعادل سطوح کلسترول و پریشانی روانشناختی نظیر افسردگی را به همراه دارد. لذا با توجه به اثرات منفی سطوح بالای کلسترول و افسردگی در روند کنترل و درمان دیابت، ارائه مداخلاتی جهت تعدیل کلسترول و بهبود افسردگی در این گروه احساس می شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش فراشناختی بر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد . روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. به منظور اجرای پژوهش از زنان مبتلا به دیابت نوع 2 در مرکز دیابت شهید شعبانی اصفهان به صورت دردسترس 50 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) گمارده شدند. از پرسشنامه افسردگی بک (BDI) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه برای سنجش افسردگی و از آزمایش خون به منظور سنجش کلسترول (LDL) و کلسترول (HDL) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش جلسات آموزش فراشناختی به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای هفتگی را دریافت نمودند و گروه کنترل در لیست انتظار بودند. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید. یافته ها: با تعدیل نمرات پیش آزمون، بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p < ). نتیجه گیری: می توان از آموزش فراشناختی در جهت تعدیل کلسترول (کاهش کلسترول (LDL) و افزایش کلسترول (HDL)) و بهبود افسردگی بیماران مبتلا به دیابت استفاده نمود.
اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی بیماران مبتلا به سرطان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
105 - 118
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی بیماران سرطانی با علائم افسردگی صورت گرفت . روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر تبریز و مطب چندین نفر از متخصصان شهر تبریز در سه ماهه سوم سال 1398، بودند که دارای علائم افسردگی بودند. نمونه ی پژوهش 30 نفر بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل به صورت یکسان گمارش شدند. گروه آزمایش به صورت گروهی، در 8 جلسه دوساعته، تحت درمان مبتنی بر خودشفقتی قرار گرفتند، درحالی که اعضای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ی درمانی دریافت نکردند. ابزارهای جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی پذیرش و عمل برای سنجش اجتناب تجربه ای و پرسشنامه ی آمیختگی شناختی بودند. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش حاضر از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر خودشفقتی در کاهش اجتناب تجربه ای (03/0>P) و آمیختگی شناختی (01/0>P) بیماران مبتلا به سرطان دارای علائم افسردگی تأثیر معناداری داشته است . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر خودشفقتی، روشی مؤثر در کاهش اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی بیماران مبتلا به سرطان دارای علائم افسردگی بوده است.
اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی بر افسردگی، رضایت جنسی و بهبود کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
119 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی بر افسردگی، رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ بود . روش: روش اینپژوهش طرح آزمایشی تک موردی از نوع خطوط پایه چندگانه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران دیابتی نوع ۲شهر مشهد در سال 1398 بود. در این پژوهش 4 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به مقیاس های افسردگی، رضایت جنسی و پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان بهزیستی روانشناختی بر کاهش افسردگی و بهبود رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ اثربخش است . نتیجه گیری: می توان از درمان بهزیستی روانشناختی به عنوان یک راهبرد کوتاه مدت روان درمانی که با پیامدهای مثبت در زندگی فردی و بین فردی همراه است، برای کاهش افسردگی، بهبود رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ استفاده کرد.
تأثیر تمرینات یوگا بر افسردگی، اضطراب آشکار و پنهان زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس یکی از اختلال های سیستم اعصاب مرکزی است که علاوه بر علائم جسمانی، علائم روان شناختی مانند افسردگی و اضطراب را به همراه دارد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی تمرینات یوگا بر افسردگی و اضطراب آشکار و پنهان زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه ای به تعداد 30 نفر از کلیه زنان مراجعه کننده به انجمن ام اس شهر گرگان در سال 1397 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. بیماران گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در برنامه آموزش تمرینات یوگا قرار گرفتند، ولی بیماران گروه گواه هیچگونه تمرینی دریافت نکردند. ابزار پژوهش، پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس اضطراب اشپیلبرگر بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد پس از تمرینات یوگا میانگین نمرات افسردگی و اضطراب آشکار و پنهان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به صورت معناداری کاهش یافته بود. لذا نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تمرینات یوگا می تواند به عنوان یک روش مداخله مفید برای کاهش افسردگی و اضطراب آشکار و پنهان زنان به مولتیپل اسکلروزیس به کار رود.
بررسی نقش شفقت به خود و سرمایه های روانشناختی (امید، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش-بینی) در پیش بینی افسردگی و اضطرابِ مرگ در بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم دی ۱۳۹۹ شماره ۱۰ (پیاپی ۵۵)
103-114
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش شفقت به خود و سرمایه های روانشناختی (امید، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی) در پیش بینی افسردگی و اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به سرطان بود. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به انواع سرطان بالای 20 سال بود که در سال 1398 به یکی از بیمارستان های شهرستان شهرکرد مراجعه کرده بودند. از میان آنها، 148 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های شفقت به خود نف (2003)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، افسردگی بک (1961) و اضطراب مرگ تمپلر (۱۹۷۰) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، ضریب همبستگی تفکیکی و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که شفقت به خود و سرمایه های روانشناختی (امید، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی) با افسردگی همبستگی منفی معنادار دارند. همچنین بین تاب آوری، امید و خوش بینی با اضطراب مرگ همبستگی منفی معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مهم ترین متغیر پیش بینی کننده افسردگی و اضطراب مرگ، به ترتیب تاب آوری و امید است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برای بهبود مشکلات روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان، توجه به سرمایه های روانشناختی و شفقت به خود توصیه می شود.
نقش تنظیم هیجان، خودباوری و انعطاف پذیری روانشناختی در پیش بینی اضطراب اجتماعی و افسردگی دانش آموزان دختر متوسطه اول با میانجی گری عملکرد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن پژوهش با هدف بررسی نقش تنظیم هیجان، خودباوری و انعطاف پذیری روانشناختی در پیش بینی اضطراب اجتماعی و افسردگی دانش آموزان با میانجی گری عملکرد اجتماعی انجام شد. روش پژوهش کّمی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانش آموزان دختر مدارس دوره اول متوسطه شهر قم در سال تحصیلی 1399-1398 بودند . 359 نفر از این افراد به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی وارد پژوهش شدند و به سیاهه اضطراب اجتماعی (کانر و همکاران، 2000)، سیاهه تجدیدنظرشده افسردگی (بک و همکاران، 1996)، پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) ، مقیاس خودباوری کودکان و نوجوانان (پیرس و همکاران، 2002)، سیاهه انعطاف پذیری روانشناختی (دنیس و وندروال، 2010) و مقیاس درجه بندی عملکرد اجتماعی (گرشام و الیوت، 1990) پاسخ دادند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تحلیل شد. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود ( 058/0 = RMSEA ، 920/0 = GFI ، 941/0 = IFI ، 671/8/0 = 2 χ و 05/0 > P-value ) . تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند (05/0> P ) و مسیرهای غیرمستقیم تنظیم هیجان، خودباوری و انعطاف پذیری روانشناختی نیز از طریق عملکرد اجتماعی با اضطراب اجتماعی و افسردگی معنادار بود. نتایج پژوهش حاضر می تواند به عنوان الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامه های پیشگیری از مشکلات ناشی از اضطراب اجتماعی و افسردگی دانش آموزان مفید باشد.
بررسی رابطه بین روابط معلم-دانش آموز و آموزش سنتی با اضطراب و افسردگی در دانش آموزان با میانجی گری احساس شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین روابط معلم-دانش آموز و آموزش سنتی با اضطراب و افسردگی در دانش آموزان با میانجی گری احساس شرم و گناه بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر راهنمایی و متوسطه شهر رشت در سال 99-1398 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه ارتباط معلم-دانش آموز (2001)، پرسشنامه آموزش سنتی (1398)، پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (2007)، مقیاس کوتاه شرم و گناه (2015) و پرسشنامه سلامت بیمار (افسردگی) (2013) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل مسیر که با استفاده از آن روابط علی متغیرهای پژوهش بررسی شد. یافته ها نشان داد که ارتباط معلم دانش آموز چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به واسطه شرم و گناه قادر به پیش بینی افسردگی و اضطراب بود. نتیجه می شود که ارتباط معلم دانش آموز نقشی کلیدی در سلامت روان دانش آموز دارد؛ و رابطه معنی دار و مراقبتی و حمایتی و همدلانه بین معلم و دانش آموز می تواند نقش پیگیرانه مهمی در بروز آسیب های بعدی داشته باشد.
پیش بینی نشانه های وسواس فکری و عملی براساس حساسیت اضطرابی، پریشانی روانشناختی و انعطاف پذیری روانشناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نشانگان وسواس فکری -عملی بر اساس حساسیت اضطرابی، پریشانی روانشناختی و انعطاف پذیری روانشناختی در دانشجویان بود. روش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه سمنان بود که از میان آن ها، 311 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس وسواس فکری-عملی (فوا و همکاران، 2002)، مقیاس تجدیدنظر شده حساسیت اضطرابی (رایس و پترسون، 1987)، نسخه دوم پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (لوی باند و لوی باند، 1995) استفاده شد. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که ابعاد حساسیت اضطرابی، انعطاف پذیری روانشناختی و ابعاد پریشانی روانشناختی با نشانگان وسواس فکری -عملی همبستگی معنادار دارند (01/0 P≤ ). نتایج رگرسیون حاکی از این بود که پریشانی روانشناختی، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری روانشناختی به ترتیب 31 درصد، 35 درصد و 36 درصد از واریانس نشانگان وسواس فکری -عملی را تبیین کردند. این سه متغیر به طور همزمان با هم توانستند 37 درصد از واریانس نشانگان وسواس فکری -عملی را تبیین کنند. باتوجه به نقش مهم انعطاف پذیری روانشناختی، حساسیت اضطرابی و ابعاد پریشانی روانشناختی در پیش بینی نشانگان وسواس فکری -عملی در دانشجویان، طراحی مداخلات مبتنی بر بهبود این ویژگی ها به عنوان مبنایی برای ارتقای کیفیت زندگی این گروه از افراد پیشنهاد می شود .
پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بر اساس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رایج ترین اختلال های روانی، اختلال های اضطرابی و افسردگی هستند. بنابراین شناخت عوامل موثر در شکل گیری و تداوم آنها دارای اهمیت به سزایی است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بر اساس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی بود. بدین منظور، تعداد 362 نفر (220 مرد، 142 زن) از دانشجویان دانشگاه تهران به صورت نمونه گیری در دسترس، از رشته های مختلف تحصیلی در این پژوهش انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی ( BNSG-S ، گنیه، 2003) و مقیاس اضطراب افسردگی استرس ( DASS ، لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و نشانه های اضطراب و افسردگی همبستگی منفی و معنادار وجود دارد ( 01/0 < P ). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان داد ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در کل 16% واریانس مربوط به متغیرهای پژوهش را تبیین می کند. بر اساس یافته های پژوهش، می توان ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی را یکی از تعیین کننده های سلامت روانی و در عین حال از عوامل پیشگیری کننده اختلال روانی دانست.
تدوین مدل رواندرمانی مثبت یکپارچه نگر و مقایسه اثربخشی آن با روان درمانی شناختی رفتاری و روان-درمانی مثبت در کاهش علائم افسردگی بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکپارچه سازی نظری و تکنیکی می توان افزایش داد. هدف این پژوهش تدوین مدل درمانی یکپارچه نگر و مقایسه آن با رواندرمانی مثبت و درمان شناختی رفتاری در درمان افسردگی می باشد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه ی افراد مبتلا به افسردگی اساسی در شهر مشهد بود. صد و چهل و پنج فرد مبتلا به افسردگی اساسی به صورت داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند. شرکت کنندگان در سه گروه رواندرمانی مثبت یکپارچه، رواندرمانی مثبت، و رواندرمانی شناختی رفتاری و گروه گواه قرار گرفتند و پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس نگرشهای ناکارآمد (بک و وایسمن ، 1978)، و سیاهه افسردگی بک (بک، استیر و براون ، 1996)، و مقیاس هیجان های اساسی (پاور ، 2006) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تفاوت معناداری در اثربخشی سه گروه مداخله در پس آزمون وجود نداشت اما هر سه گروه مداخله از گروه گواه اثربخشی بیشتری داشتند (001/0> p ). در پیگیری شش ماهه رواندرمانی مثبت یکپارچه نگر نسبت به سایر روشهای درمانی در کاهش عود مجدد اثربخشی بیشتری داشت (001/0> p ). نتایج این پژوهش نشان دادند که کاربست بالینی برخی توانمندیهای شخصیت موجب بهبود اثربخشی درمان در عود مجدد افسردگی می شو د.
اثربخشی آموزش مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران دارای فرزند با نشانه های تضادورزی گستاخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش گروهی با روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران دارای فرزند با نشانه های تضادورزی گستاخانه بود. روش این پژوهش شبه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. 4 مدرسه ابتدایی پسرانه دولتی با روش خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند، سپس با روش غربالگری بر اساس سیاهه نشانه های مرضی کودک فرم های معلم و والدین (اسپرافکین، گادو، سالیسبری، اشنایدر و لانی، 2002)، 40 مادر دارای فرزند با نشانه های تضادورزی گستاخانه، نمونه پژوهش را تشکیل دادند و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه ها به تصادف به دو گروه مداخله و گواه نامگذاری شدند. گروه مداخله، آموزش مدل شش وجهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد. شرکت کنندگان در سه مرحله سیاهه نشانه های مرضی کودک (اسپرافکین و دیگران، 2002) و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که در گروه مداخله، نشانه های افسردگی، اضطراب، و تنیدگی به طور معناداری کاهش یافته است. نتایج تحلیل کواریانس برای نشانه های تضادورزی گستاخانه فرزندان نیز نشان دهنده کاهش این نشانه ها در فرزندان بود. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آموزش مدل شش وجهی درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد، افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران و نشانه های تضادورزی گستاخانه فرزندان را کاهش می دهد. بنابراین، درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر متغیرهای مرتبط با سلامت مادران و فرزندان آن ها تأثیرگذار است.
تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر راهبردهای مقابله ای، افسردگی و افکار خودکشی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (اسفند) ۱۳۹۹ شماره ۹۶
1557-1568
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و بررسی راهبردهای مقابله ای، افسردگی و افکار خودکشی پرداخته اند. اما پیرامون بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر راهبردهای مقابله ای، افسردگی و افکار خودکشی دانشجویان شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر راهبرد های مقابله ای، افسردگی و افکار خودکشی دانشجویان بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی دختر و پسر دانشگاه پیام نور کرمانشاه در نیم سال دوم تحصیلی 98-1397 بود. 24 دانشجو به صورت نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (12 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴)، افسردگی بک ویرایش دوم (۱۹۹۶)، افکار خودکشی بک (1979) و جلسات شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (ون سون، نیکلیک، پوپ و پاور، 2011). داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری منجر به کاهش راهبردهای هیجان مدار، افسردگی و افکار خودکشی در دانشجویان شد (0/01 > P ). نتیجه گیری: دانشجویانی که در جلسات شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت داشتند نمرات پایین تری در راهبردهای مقابله ای، افسردگی و افکار خودکشی کسب کردند.
بررسی رابطه بین افسردگی و قلدری: نقش میانجی سبک های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (اسفند) ۱۳۹۹ شماره ۹۶
1625-1636
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی به بررسی رابطه دوطرفه بین افسردگی، قلدری و سبک های هویتی پرداخته اند؛ اما پژوهشی که به بررسی رابطه بین افسردگی و قلدری با نقش میانجی گری سبک هویت پرداخته باشد مغفول مانده است . هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین افسردگی و قلدری با نقش میانجی گری سبک هویت در دانش آموزان دوره متوسطه دوم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پایه دهم و یازدهم شهرستان دامغان در سال تحصیلی 99-98 بود. 350 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از: پرﺳﺸﻨﺎﻣﻪ اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﮐﻮدﮐﺎن ﻣﺎریﺎ ﮐﻮاس (1985)، پرسشنامه استاندارد قلدری ایلی نویز (2001) و پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (1989) . تحلیل داده ها با استفاده از ماتریس همبستگی انجام شد. یافته ها: رابطه بین افسردگی با متغیرهای قلدری و قربانی معنادار و مثبت داشت و رابطه بین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد با قلدری و قربانی منفی و در مقابل رابطه بین سبک هویت اجتنابی با قلدری و قربانی مثبت بود (0/001 P< ). همچنین مشخص شد افسردگی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم با میانجی گری سبک های هویت، متغیرهای قلدری و قربانی را پیش بینی می کند. همچنین واسطه گری سبک هویتی را در رابطه بین افسردگی و قلدری تأیید می کند . نتیجه گیری: رابطه بین افسردگی و قلدری در دانش آموزان یک رابطه ساده نیست و این رابطه تا حدودی از طریق میانجی گری بعضی از عناصر مهم مانند سبک هویت شخص، تحت تأثیر قرار می گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی در بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (خرداد) ۱۴۰۰ شماره ۹۹
341-352
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به تأثیر درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی پرداخته اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، مردان بالای 18 سال مبتلا به اعتیاد جنسی ساکن شهر تهران در سال 1398 بودند. تعداد 30 بیمار به روش گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (10 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از: جلسات درمان شناختی رفتاری (مکانتی، 2014)، جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (کراسبی، 2011)، پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1961) و پرسشنامه فزون کنشی جنسی (رید و همکاران، 2011). تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس چند متغیری، آزمون بونفرونی و آزمون توکی انجام شد. یافته ها: درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش افسردگی و فزون کنشی جنسی این بیماران تأثیر داشتند (0/05 > P ). بین دو روش درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: بیمارانی که در جلسات درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند علایم افسردگی و فزون کنشی جنسی کمتری داشتند.
تاثیر درمان کوتاه راه حل محور (SFBT) بر کاهش اضطراب و افسردگی زنان سرپرست خانوار
حوزههای تخصصی:
در کشورهای درحال توسعه، اکثریت خانواده هایی که به وسیله زنان اداره می شوند دارای مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و اختلالات روانی هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان کوتاه راه حل محور بر کاهش افسردگی و اضطراب زنان سرپرست خانوار شهر تهران انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر تهران بود. روش نمونه گیری، خوشه-ای چندمرحله ای بود، و 2 کلینیک مددکاری که به زنان سرپرست خانوار، خدمات روانشناختی ارائه می دادند، انتخاب شد، سپس از هر کلینیک 15 نفر (جمعاً 30 نفر) به صورت تصافی انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پرسشنامه اضطراب عمومی (ANQ) و افسردگی بک (BAI) استفاده بود. گروه آزمایش درمان کوتاه راه حل محور را دریافت کردند، در حالی که به گروه گواه هیچ درمانی داده نشد. برای تجزیه تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که روش درمان کوتاه راه حل محور (SFBT) بر اضطراب و افسردگی زنان سرپرست خانوار مؤثر بود (05/0>p). این نتایج مبین این است که درمان کوتاه راه حل محور منجر به کاهش میزان افسردگی و اضطراب زنان سرپرست خانوار شده است.
بی خوابی و رابطه آن با اضطراب
حوزههای تخصصی:
بی خوابی همچنین به عنوان یک اختلال خواب شناخته می شود که در آن افراد، مشکل خوابیدن دارند. در این مقاله علمی طبی شرح مفصلی از انواع مختلف بی خوابی را مورد بحث علمی قرار می دهم و دلایل بی خوابی، علائم و نشانه های مختلف این اختلال با اضطراب آن موردبحث قرار می گیرد. تمرکز عمومی بر روی تشخیص اختلال خواب هست که عوامل خطر بی خوابی توصیف می شود، هدف اصلی این تحقیق روش های درمانی جایگزین بی خوابی و چگونگی پیشگیری از ابتلا به این اختلال است. همچنان اختلال بی خوابی بخش عمده ای جمعیت از مردم را به صورت موقعیتی یا مزمن تحت تأثیر قرار داده و ازجمله شایع ترین شکایات در علم طبابت است. این اختلال عمدتاً با عدم رضایت از مدت زمان خواب یا کیفیت و مشکلات شروع یا حفظ خواب همراه با پریشانی قابل توجه و اختلال در عملکرد روز مشخص شده و به عنوان شکایت اصلی رونما گردیده یا بیشتر اوقات با سایر اختلالات طبی یا روانی، مانند درد و افسردگی اتفاق می افتد. بی خوابی دوامدار با عوارض نامطلوب درازمدت سلامت روحی، ازجمله کاهش کیفیت زندگی و عوارض جسمی و روانی مرتبط است.