مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۲۱.
۷۲۲.
۷۲۳.
۷۲۴.
۷۲۵.
۷۲۶.
۷۲۷.
۷۲۸.
۷۲۹.
۷۳۰.
۷۳۱.
۷۳۲.
۷۳۳.
۷۳۴.
۷۳۵.
۷۳۶.
۷۳۷.
۷۳۸.
۷۳۹.
۷۴۰.
افسردگی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه معنویت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و تأثیرشان بر بهبود احساس چندش و اختلال افسردگی زنان مبتلا به وسواس فکری و عملی انجام شد. بدین منظور، از طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه استفاده شد. برای این پژوهش، 45 زن بیمار مبتلا به وسواس به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آنها به وسیله پرسش نامه های عمل به باورهای دینی، وسواس ییل براون، مقیاس چندش و پرسش نامه افسردگی بک ارزیابی شدند. آزمودنی ها هرکدام چهارده جلسه گروهی معنویت درمانی دینی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها حاکی از این است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنویت درمانی دینی به شیوه گروهی، در کاهش احساس چندش و اختلال افسردگی زنان مبتلا به اختلال وسواس مؤثر است (05/0>P). همچنین تحلیل ها نشان داد که بین دو روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنویت درمانی تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین معنا که معنویت درمانی دینی نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، در کاهش احساس چندش و اختلال افسردگی زنان مبتلا به اختلال وسواس اثربخشی بیشتری داشته است.
اثربخشی طرحواره درمانی بر تاب آوری روان شناختی و توانمندی اجتماعی دانش آموزان با نشانه های افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
73 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر تاب آوری روان شناختی و توانمندی اجتماعی دانش آموزان با نشانه های افسردگی بود. طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش 28 دانش آموز مبتلا به نشانه های افسردگی پایه ده تا دوازده دوره متوسطه شهرستان رشت در سال تحصیلی 98- 1397 بودند که به طور در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 14 نفر) جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تاب آوری روان شناختی کانر و دیویدسون و پرسشنامه توانمندی اجتماعی گرشام و الیوت در مراحل قبل و بعد از درمان استفاده شد. طرحواره درمانی به صورت گروهی در 10 جلسه برای گروه آزمایش ارایه شد ولی گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که اثربخشی طرحواره درمانی بر بهبود تاب آوری روان شناختی و توانمندی اجتماعی دانش آموزان با نشانه های افسردگی تأثیر دارد. لذا، طرحواره درمانی به عنوان یک تکنیک می تواند در بهبود تاب آوری و تعاملات اجتماعی این دانش آموزان مؤثر باشد.
اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف پذیری شناختی، کنترل عواطف و سازگاری اجتماعی بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
183 - 216
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف پذیری شناختی، کنترل عواطف و سازگاری اجتماعی بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی شهر ایلام انجام گرفت. روش پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی شهر ایلام در سال 1397 بودند؛ که با روش نمونه گیری تصادفی ساده، نهایتاً 30 نفر به عنوان اعضاء نمونه انتخاب شدند و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010)، کنترل عواطف (ویلیامز و چمبلز، 1997)، پرسشنامه سازگاری (بل، 1961) و پکیج درمان پردازش مجدد هولوگرافیک (کاتز، 2005) بودند. نتایج آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که بین انعطاف پذیری شناختی، کنترل عواطف و سازگاری اجتماعی در گروه آزمایشی (درمان پردازش مجدد هولوگرافیک) و گروه کنترل تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده می شود (502/70F=، 000/0p <). همچنین نتایج آزمون آنکوا در متن مانکوا نشان داد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل موجب افزایش انعطاف پذیری شناختی (338/304F=، 000/0p <)، کنترل عواطف (377/1047F=، 000/0p <) و سازگاری اجتماعی (324/1725F=، 000/0p <) در بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی می شود. با توجه به نتایج این پژوهش می توان از درمان پردازش مجدد هولوگرافیک برای درمان اختلالات طیف افسردگی و مداخله در شرایط بحرانی نظیر اقدام به خودکشی استفاده کرد.
پیش بینی افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد بر اساس استرس ادراک شده و ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
217 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد بر اساس استرس ادراک شده و ناگویی خلقی می باشد. روش پژوهش حاضراز نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل دارای همسر معتاد در شهرستان پارساباد در سه ماهه سوم سال 1398 بود (N=216). 124 زن دارای همسر معتاد به عنوان نمونه و با روش در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ناگویی خلقی تورنتو بگبی و همکاران (1994)، استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، افسردگی بک و همکاران (1996) و افکار خودکشی بک (1961) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با آزمونه ای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام و نرم افزار 20-SPSS تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که استرس ادراک شده و ناگویی خلقی می توانند، افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد را به طور معنی دار پیش بینی کنند (05/0>P). با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد که استرس ادراک شده و ناگویی خلقیاز عوامل دخیل در افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد می باشند که می توان در برنامه های پیشگیری از این آسیب روان شناختی و اجتماعی، این متغیرها را موردتوجه جدی قرارداد.
مقایسه پریشانی روانشناختی و پرخاشگری در دانشجویان دارای کیفیت خواب مطلوب و ضعیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات خواب در میان دانشجویان پدیده بسیار رایجی است که بر عملکرد آنان تأثیر منفی می گذارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه پریشانی روانشناختی و پرخاشگری در دانشجویان با کیفیت خواب مطلوب و ضعیف انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی با طرح علی - مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال 1397بود. تعداد 246 دانشجو (145 دختر و 101 پسر) با روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه ای (متناسب با جنسیت) از سه دانشکده دانشگاه کاشان انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های کیفیت خواب پیتزبورگ ( PSQI ) ، مقیاس اضطراب، افسردگی، استرس لوی باند و لوی باند ( DASS )، پرسشنامه پرخاشگری بای و پری ( AQ ) و سؤالات دموگرافیک پاسخ دادند . داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری ( MANOVA ) از طریق از نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که افراد با کیفیت خواب ضعیف در مقایسه با افراد دارای کیفیت خواب مناسب سطوح بالاتری از پریشانی روانشناختی شامل اضطراب (001/0 p< )، افسردگی (01/0 p< ) و استرس (01/0 p< ) و همچنین، پرخاشگری (05/0 p< ) را تجربه می کنند. بنابراین، کیفیت خواب ضعیف در دانشجویان می تواند با بروز و تشدید پریشانی های روانشناختی و پرخاشگری در آنان همراه باشد. ازاین رو، ضروری است طراحی و اجرای برنامه های مناسب به منظور بهبود کیفیت خواب دانشجویان در کنار سایر مداخله های ارتقاء بهداشت روانی آنان مورد توجه جدی قرار گیرد.
تهیه بسته روانی-آموزشی مبتنی بر مدرسه و بررسی اثربخشی آن بر آشفتگی روانشناختی دانش آموزان دختر پایه دوازدهم متوسطه پیش کنکوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تهیه بسته روانی-آموزشی مبتنی بر مدرسه وتعیین اثر بخشی آن بر آشفتگی روانشناختی دانش آموزان دخترپایه دوازدهم متوسطه در حال آمادگی برای کنکور بود. در راستای این هدف از روش تحلیل اسنادی و روش آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل استفاده شد.ازجامعه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم متوسطه در حال آمادگی برای کنکور شهر اردبیل در سال تحصیلی 97-96 با استفاده از روش دردسترس،تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفره) و کنترل (15 نفره) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه اضطراب، افسردگی و استرس ۴۲ سوالی لویندا (DASS) استفاده شد. برای تهیه بسته روانی- آموزشی مبتنی بر مدرسه، از روش تحلیل اسنادی با تمرکز بر مطالعات پیشین استفاده شد. پس از تهیه بسته آموزشی ، طی 8 جلسه مداخلات آموزشی در گروه آزمایش به مرحله اجرا گذارده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد،مداخله روانی-آموزشی مبتنی بر مدرسه در کاهش آشفتگی روانشناختی دانش آموزان پشت کنکور اثر بخش است.این یافته تلویحات عملی برای مداخلات تربیتی در موقعیت های آموزشی داشته که به تفصیل مورد بحث واقع شده است بنابراین توصیه می شود مشاوران مدارس از آن در مدارس استفاده نمایند.
روابط ساختاری سبک های دلبستگی با افسردگی: نقش میانجی نظریه ی ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین روابط ساختاری سبک های دلبستگی با افسردگی با توجه به نقش میانجی نظریه ی ذهن در دانشجویان بود. این مطالعه از نوع توصیفی همبستگی بود که در راستای آن تعداد ۳۰۰ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 96-97 به شیوه ی نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای انتخاب گردیده و پرسش نامه های افسردگی بک، دلبستگی بزرگسالان ، تکلیف داستان های عجیب و تکلیف تشخیص اشتباهات سهوی را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل اندازه گیری شده با مدل نظری برازش نسبتاً مطلوب دارد (RMSEA=0.07,CFI=0.87,IFI=0.87) ، به نحوی که سبک های دلبستگی ناایمن علاوه بر نقش مستقیم، توانستند به واسطه ی نظریه ی ذهن نشانه های اختلال افسردگی را به طور معنی دار پیش بینی کنند. مبتنی بر این یافته ها می توان نتیجه گرفت که کیفیت رابطه با مراقبان، توانایی کودک برای درک و فهم حالات ذهنی و هیجانی دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد. از سوی دیگر، نقایص نظریه ی ذهن، ظرفیت شناختی فرد را تحت تأثیر قرار داده و فرد درکی منفی از دیگران و حالات ذهنی آن ها داشته و در نتیجه استعداد فرد برای ابتلا به افسردگی افزایش می یابد. با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت که اتّخاد روش های مناسب جهت شناسایی عوامل خطر و تداوم بخش افسردگی و نهایتاً پیشگیری یا تعدیل این عوامل خطر از طریق ملاحظات بالینی، مفید و سودمند به نظر می رسد.
اثربخشی ایمن سازی روانی بر افسردگی و اضطراب کودکان مبتلا به دیابت نوع 1(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۱۱۸-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری دیابت یکی از شایع ترین اختلالات متابولیکی در سراسر جهان است که شیوع آن در حال افزایش است و به یکی از نگرانی های سلامت عمومی در قرن حاضر تبدیل شده است. باید توجه داشت که عوامل شناختی، رفتاری، هیجانی و اجتماعی در سیر ابتلاء به دیابت، تنظیم، و مهار آن نقش دارند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان ایمن سازی روانی بر افسردگی و اضطراب کودکان مبتلا به دیابت بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه بود .جامعه آماری پژوهش شامل همه کودکان 12-8 سال مبتلا به دیابت بودند که در سه ماهه نخست سال 1397 به مراکز درمانی شهر اهواز مراجعه کردند که از بین آنها تعداد 30 کودک به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های افسردگی کودکان (رینولدز، 1989) و اضطراب کودکان (بک،1990) بود. ابتدا برای دو گروه پیش آزمون اجرا شد و سپس مداخله ایمن سازی روانی در مقابل تنیدگی برای کودکان و مادران گروه آزمایش به مدت 10 جلسه60 دقیقه ای به صورت گروهی اجرا شد (در طول دو ماه، هفته ای دو جلسه) و گروه گواه در نوبت مداخله قرار گرفت. در پایان برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد و داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ایمن سازی روانی بر افسردگی (0/001>P؛ 21/04=F) و اضطراب (0/001>P؛ 19/43=F) کودکان مبتلا به دیابت، تأثیر مثبت معنادار داشته است. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان داد مداخلات مبتنی بر ایمن سازی روانی با تأثیرگذاری بر والدین و فرزند آنها برکاهش نشانه های افسردگی و اضطراب کودکان مبتلا به دیابت نوع 1، اثر دارد.
تأثیر درمان ذهن آگاهی کودک محور بر اضطراب کودکان 8 تا 12 سال دارای علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۳۳۱-۳۵۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افسردگی به عنوان اختلال روانی رایج، می تواند فرایند ارتباطی، تحصیلی، تحولی، و روان شناختی کودکان را با آسیب جدی مواجه کند. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان ذهن آگاهی کودک محور بر اضطراب کودکان ۸ تا 12 سال دارای علائم افسردگی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی کودکان دختر و پسر دارای اختلال افسردگی (8 تا 12 سال) شهر اصفهان در سال 1396 بودند که به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی آموزش و پرورش مراجعه کرده بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 30 کودک از جامعه آماری مذکور بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخلات درمانی 10 جلسه ای مربوط به ذهن آگاهی را در طی دو ماه و نیم دریافت کردند؛ این در حالی است که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را در طول پژوهش دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه افسردگی کودکان (کواکس، 1992) و اضطراب کودکان (مارچ و همکاران، 1997) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب کودکان 8 تا 12 سال دارای علائم افسردگی تأثیر معناداری داشته است(p<0.001). علاوه بر این نتایج نشان داد که این درمان توانسته تأثیر خود را در زمان نیز به شکل معناداری حفظ کند (p<0.001). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که که چون ذهن آگاهی، احساسی بدون قضاوت و فراتر از آگاهی است که به دیدن واضح و پذیرش هیجانات و پدیده های بدنی همان گونه که اتفاق می افتند، کمک می کند؛ بنابراین کودکانی که از اختلال روان شناختی و اجتماعی ناشی از افسردگی رنج می برند، از طریق آموزش ذهن آگاهی فرا می گیرند که احساسات و نشانه های بدنی، روان شناختی، و هیجانی خود را پذیرفته و در نتیجه، توجه و حساسیت بیش از حد نسبت به این نشانه ها در آنان کاهش می یابد.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه بر کاهش افسردگی در جمعیت غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
81 - 98
حوزههای تخصصی:
مقدمه:افسردگی شایع ترین اختلال روانی در دنیا است. شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی یکی از درمان های مؤثر، و تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه یکی از درمان های جدید برای افسردگی است. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی این دو شیوه درمانی بر کاهش افسردگی انجام شده است. روش : این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. آزمودنی ها 60 نفر از دانشجویان دارای علائم افسردگی بودند که پس از غربال با پرسش نامه سلامت عمومی با روش هدف مند، بر اساس نمرات پرسشنامه افسردگی بک(نمره بالای 15) انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه 15نفری شامل گروه شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه، گروه شم(تحریک ساختگی) و گروه کنترل جایگزین شدند و در مرحله پس آزمون مجدداً با پرسش نامه افسردگی بک مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو گروه آزمایش کاهش معنی داری(05/0 P< ) در نمرات افسردگی در پس آزمون داشتند، در حالی که در گروه شم و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بین دو گروه شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه تفاوت معنی داری وجود نداشت(05/0P> ). نتیجه گیری: شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه در کاهش افسردگی در جمعیت غیربالینی مؤثر هستند..
بازخوانی درمان های روانشناختی، زیستی و اجتماعی افسردگی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال سوم مرداد ۱۳۹۹شماره ۲۶
111 - 132
حوزههای تخصصی:
اختلال افسردگی، شایع ترین بیماری قرن و یکی از بزرگ ترین چالش های بهداشتی مدرن قلمداد می شود، به دلیل شیوع و اهمیت این اختلال روانی، هدف از این پژوهش، بازخوانی درمان های روانشناختی، زیستی و اجتماعی افسردگی است. درمان های روانشناختی متعددی برای افسردگی استفاده شده، که سودمندی بسیاری از آنها توسط تحقیقات مورد تایید قرار گرفته است. مهم ترین آنها عبارتند از : درمان های وجودی، درمان درمانجومدار،گشتالت درمانی، رفتاردرمانی، رفتاردرمانی عقلانی – هیجانی، درمان شناختی، تغییر رفتار شناختی، واقعیت درمانی، درمان راه حل مدار کوتاه مدت، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش و تعهد، روان درمانی بین فردی و فعال سازی رفتاری. که در این نوشتار، به تشریح روان درمانی بین فردی، درمان شناختی و فعال سازی رفتاری اکتفا شد. داروها و شوک الکتریکی رایج ترین درمان های زیستی افسردگی هستند؛ سه طبقه از داروهای نسبتا موثر برای درمان افسردگی بکار می رود؛ که شامل ضد افسردگی های سه حلقه ای، بازدارنده های مونو آمین اکسیداز و باز جذب کننده های انتخابی سرتونین می باشد. علاوه بر این، امروزه درمان افسردگی با پروبیوتیک ها و فعالیت بدنی نیز مورد توجه است. حمایت خانوادگی و حمایت اجتماعی نیز از عوامل اجتماعی مهم در درمان بیماران افسرده به شمار می آید.
تأثیر آموزش مهارت خودافشایی بر کاهش افسردگی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال سوم مرداد ۱۳۹۹شماره ۲۶
165 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش مهارت خودافشایی بر کاهش افسردگی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان ایذه در سال تحصیلی 98-1397 بود. جامعه آماری در تحقیق حاضر کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر ایذه در سال 98-1397 که تعداد آنها 750 نفر است. حجم نمونه نیز از بین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر ایذه 30 نفر که بر اساس نقطه برش پرسشنامه افسردگی دارای این اختلالات تشخیص داده شدند به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند بدین صورت که از بین مدارس دخترانه مقطع متوسطه اول دو مدرسه و از هر مدرسه 15 نفر بعنوان نمونه انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش(15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. روش این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه وگروه آزمایش بود. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (لاویبوند و لاویبوند، 1995) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش های توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد)، از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره با استفاده از نرم افزار SPSS22 استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت خودافشایی بر کاهش استرس، اضطراب و افسردگی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان ایذه در سال تحصیلی 98-97 مؤثر بوده است.
تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی دوره متوسطه تحصیلی آموزش وپرورش ناحیه سه شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف : تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی هدف این پژوهش بود. روش : روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود . جامعه آماری این تحقیق مادران دانش آموزان کم توان ذهنی دوره متوسطه تحصیلی در آموزش وپرورش ناحیه سه شیراز بودند. ابزار این پژوهش مقیاس افسردگی بک بود. از بین این مادران به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه به تعداد مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای تحت تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. یافته ها : داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روش تجزیه وتحلیل، تحلیل کوواریانس بود. میانگین پس آزمون گروه آزمایش کمتر از میانگین پیش آزمون بود . این تفاوت معنادار بود (P<0/001). نتیجه گیری : براساس این یافته ها فرض صفر آماری رد شد و می توان استنباط نمود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی در آموزش وپرورش ناحیه سه شیراز مؤثر است.
اثربخشی الگوی نگارش بیانگر در کاهش نشخوار فکری، افسردگی و استرس زنان مطلقه
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نشخوار فکری یکی از مهم ترین مؤلفه های افسردگی است که طی دو دهه گذشته به عنوان سازه ای مهم در فهم چگونگی ایجاد و تداوم خلق افسرده مورد توجه قرار گرفته است. هدف: هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی الگوی نگارش بیانگر در کاهش نشخوار فکری، افسردگی و استرس زنان مطلقه شاهین شهر بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی زنان مطلقه تحت پوشش سازمان بهزیستی بودند که در سال ۱۳۹۶ به مراکز مشاوره شهرستان شاهین شهر مراجعه نموده بودند. نمونه ها به روش نمونه گیری ساده انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش در ۴ جلسه تحت آموزش گروهی الگوی نگارش بیانگر قرار گرفتند. آزمودن های هر دو گروه در دو مرحله ) پیش آزمون و پس آزمون) از طریق پرسشنامه های نشانگان افسردگی، اضطراب و استرس و نشخوار فکری- تامل مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل آماری توسط آزمون های، تی زوجی، تی مستقل و تحلیل کواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش الگوی نگارش بیانگر موجب کاهش معنی داری در میزان افسردگی، استرس و نشخوار فکری در زنان مطلقه شده است (۰/۰۰۱>P). نتیجه گیری: مداخله الگوی نگارش بیانگر نقش مؤثری بر درمان افسردگی، استرس و نشخوار فکری زنان مطلقه دارد؛ بنابراین می توان از این روش برای درمان و کاهش پیامدهای روانی طلاق استفاده کرد.
بررسی و مقایسه ی ناهماهنگی شناختی و سبک های تبادل اجتماعی در بیماران زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و زنان سالم
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اتخاذ سبک های تبادل اجتماعی ناکارآمد و ناهماهنگی شناختی می تواند موجب هیجان های منفی گردد. هدف: هدف پژوهش حاضر عبارت بود از مقایسه ی ناهماهنگی شناختی و سبک های تبادل اجتماعی در بیماران زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و افراد سالم. روش: در این طرح پژوهشی علی مقایسه ای ابتدا از میان مراکز روان درمانی شهر تهران، سه کلینیک انتخاب و از مراجعه کنندگان زن مبتلا به اختلال افسردگی ۶۰ نفر به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، سپس از زنانی که در نواحی مختلف شهر رفت وآمد داشتند،۶۰ نفر تصادفاً گزینش و در نهایت ۱۲۰ نفر مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ناهماهنگی شناختی و سبک های تبادل اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های کلموگراف اسمیرنوف و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (آنوا) در نسخه ۲۰ نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که افراد افسرده گرایش بیشتری به ماندن در حالت برانگیختگی شناختی قرار دارند (۰/۰۵>P) این در حالی است که افراد بهنجار بیشتر توانسته بودند ناهماهنگی شناختی را کاهش دهند. همچنین درسبک های تبادل اجتماعی، اختلاف میانگین پیگیری و فردگرایی در دو گروه بهنجار و افسرده معنی دار است (۰/۰۵>P)؛ اما در زیر مقیاس های انصاف، منفعت طلبی و سرمایه گذاری افراطی تفاوتی بین دو گروه وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها توصیه می شود در درمان زنان افسرده نقش برانگیختگی و کاهش ناهماهنگی شناختی مورد توجه قرار گیرد.
بررسی تأثیر درمان شناختی– رفتاری بر افسردگی و پروتئین واکنش دهنده ی سی در بیماران کرونری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری های قلبی- عروقی در صدر عوامل مرگ و میر دنیا قرار داشته و اختلال افسردگی شایع ترین اختلال روانی بیماران قلبی است. اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی و کاهش مرگ و میر ناشی از افسردگی در بیماران قلبی مورد بحث و اختلاف است. هدف: مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و پروتئین واکنش دهنده ی سی فوق حساس در بیماران کرونری انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و گروه کنترل فعال بود. جامعه آماری کلیه مراجعه کنند گان به پژوهشکده قلب و عروق اصفهان در سال ۱۳۹۷ بود. ۵۰ بیمار به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش وکنترل فعال اختصاص یافتند. گروه آزمایش به مدت ۸ هفته تحت آموزش گروهی شناختی– رفتاری و گروه کنترل تحت آموزش های معمول پزشکی قرار گرفتند. ابزارها شامل پرسشنامه افسردگی بک و کیت تشخیص کمی پروتئین واکنش دهنده ی سی بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه های مکرر و نرم افزار SPSS نسخه ی ۲۴ استفاده شد. یافته ها: افسردگی و پروتئین واکنش دهنده ی سیتفاوت معنی داری در دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل اندازه گیری نداشته اند (۰/۰۵<P) ؛ بنابراین درمان شناختی– رفتاری بر کاهش افسردگی بیماران کرونری و پروتئین واکنش دهنده ی سی تأثیر معنادار ندارد (۰/۰۵<P). نتیجه گیری: طبق نتایج درمان شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی بیماران کرونری و نیز پیش آگهی منفی در این بیماران تأثیری ندارد. این نتایج می تواند موجب اتخاذ رویکردهای درمانی جایگزین از سوی روانشناسان قلب و عروق گردد.
پیش بینی وابستگی به نیکوتین بر اساس افسردگی، اضطراب و تنیدگی؛ بررسی اثر تعدیلی ابعاد شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۹ شماره ۹۲
935-944
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به پیش بینی افسردگی، اضطراب ، تنیدگی و بررسی ابعاد شخصیت در افراد وابسته به مواد پرداخته اند. اما پیش بینی وابستگی به نیکوتین بر اساس افسردگی، اضطراب و تنیدگی؛ بررسی اثر تعدیلی ابعاد شخصیت مغفول مانده است. هدف: تبیین وابستگی به نیکوتین بر اساس نقش اضطراب، افسردگی و تنیدگی، و ارزیابی اثر تعدیلی ابعاد شخصیت بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی مقطعی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان پسر دانشگاه تهران در سال 1398 بود که از میان آنان، ۲۰۰ نفر به صورت در دسترس به عنوان انتخاب شده و در دو گروه سیگاری و غیرسیگاری مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای سنجش، عبارت بودند از: مقیاس نشانگان وابستگی به نیکوتین ( NDSS )(شیفمن و همکارا، 2004)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی ( DASS-21 )(لاویبوند، 1995) و پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر TCI-56) )(کلونینجر، 1987). داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل رگرسیون لجستیک بررسی شدند. یافته ها: اثر میانجی ابعاد شخصیت معنادار بود (0/001 p< ). تفاوت تنیدگی بین دو گروه، با مؤلفه های شخصیتی خودهدایت مندی، پشتکار و آسیب گریزی تعدیل می شود، و تفاوت افسردگی، با خودهدایت مندی و پاداش وابستگی؛ و تفاوت اضطراب با خودهدایت مندی نیز معنادار بود (0/01 p< ). نتیجه گیری: کسانی که دارای ابعاد شخصیتی خودهدایت مندی پایین، پشتکار و آسیب گریزی بالا هستند، بیش از دیگران به مصرف سیگار گرایش و وابستگی پیدا می کنند.
تبیین علائم وسواسی– جبری بر اساس سبک های دلبستگی و بیگانگی با نقش میانجی افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواسی – جبری یکی از اختلال های شایع روانشناختی است که در نوجوانان و جوانان شیوع نسبتاً بالایی دارد. این اختلال هزینه های اجتماعی و اقتصادی بسیاری را برای افراد مبتلا و جامعه ایجاد می کند و بر کارکردهای اجتماعی، تحصیلی و شغلی این افراد تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین علائم وسواسی – جبری براساس سبک های دلبستگی و بیگانگی با نقش میانجی افسردگی انجام گرفته است. روش: روش تحقیق توصیفی - همبستگی می باشد. جامعه ی آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی 98-97 بود. نمونه آماری شامل 344 نفر از اعضای جامعه آماری مذکور است این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه وسواس فکری - عملی مادزلی، پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید، مقیاس روابط موضوعی بل و پرسشنامه افسردگی بک می باشند. داده ها با استفاده از روش آزمون تحلیل معادلات ساختاری تحلیل شدند. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 20 و نرم افزار Lisrel نسخه 10.20 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر مستقیم و غیر مستقیم بیگانگی، سبک ایمن، سبک دوسوگرا و افسردگی بر علائم وسواس تأیید می شود. جهت تأثیر بیگانگی مثبت و جهت تأثیر سبک ایمن منفی و جهت اثر سبک دوسوگرا مثبت و جهت رابطه افسردگی مثبت است. همچنین شاخص های برازش بدست آمده در مجموع نشان از برازش قابل قبول داده ها با مدل دارد. نتیجه گیری: از اینیافته ها می توان نتیجه گرفت تجارب اولیه مناسب در زمینه دلبستگی می توانند از اختلال وسواس در بزرگسالی جلوگیری کند. همچنین امکان ابتلای فردی که دچار بیگانگی است به اختلال وسواس زیاد است و افسردگی بخشی از مکانیسم اثرات این عوامل در بروز وسواس را تبیین می کند.
مقایسه اثربخشی بسته درمانی مبتنی بر تجارب با درمان مبتنی بر شفقت ورزی بر شادکامی و نشخوار فکری در بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
99 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت شادکامی و نشخوار فکری در افزایش سطح خلق، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بسته درمانی مبتنی بر تجارب با درمان مبتنی بر شفقت ورزی بر شادکامی و نشخوار فکری در بیماران افسرده صورت گرفته است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش سه گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را بیماران افسرده مراجعه کننده به مرکز خدمات بهزیستی سپاهان در شهر اصفهان در بهار و تابستان سال 7 139 تشکیل دادند که در نهایت از بین آنها 45 نفر به شیوه دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش 1(بسته درمانی مبتنی بر تجارب)، گروه آزمایش 2(بسته درمانی مبتنی بر شفقت ورزی) و گروه کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش 1 طی 16 جلسه 45 دقیقه ای و گروه آزمایش 2 طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر شفقت ورزی و بسته درمانی مبتنی بر تجارب قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه شادکامی آکسفورد، پرسشنامه سبک های پاسخ و پرسشنامه شفقت به خود فرم کوتاه بود و در نهایت به تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری پرداخته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در پس آزمون و پیگیری پس از کنترل پیش آزمون، بین گروه آزمایش 1، گروه آزمایش 2 و گروه کنترل در شادکامی و نشخوار فکری تفاوت معناداری وجود دارد ولی تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش 1 و گروه آزمایش 2 وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان های مبتنی بر تجارب و درمان مبتنی بر شفقت ورزی در افزایش شادکامی و کاهش نشخوار فکری از استفاده از هر یک از دو رویکرد می تواند مفید و اثربخش باشد. با توجه به تعداد و طول جلسات متفاوت در هر رویکرد استفاده از رویکرد خاص بسته به شرایط می تواند مدنظر درمانگران قرار گیرد، باشد.
بررسی نقش استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و تصویر بدن در پیش بینی شدت علائم افسردگی در بیماران استومی شهر تهران در سال 1397(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و تصویر بدن در پیش بینی شدت علائم افسردگی بیماران استومی است. مواد و روش ها: در این تحقیق توصیفی، همبستگی و مقطعی، از طریق نمونه گیری دردسترس ۱۲۰ نفر از بیماران استومی در انجمن استومی ایران به پرسش نامه های استرس ادراک شده، تصویر بدن، حمایت اجتماعی و افسردگی پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سه متغیر پیش بین استرس ادراک شده، تصویربدن و حمایت اجتماعی به ترتیب توانستند 21 درصد، 10 درصد و 11 درصد، از پراکندگی نمرات شدت علائم افسردگی را پیش بینی کنند و همچنین سه متغیر پیش بین استرس ادراک شده، تصویربدن و حمایت اجتماعی با هم 42 درصد از پراکندگی نمرات شدت علائم افسردگی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با توجه به نقش استرس ادارک شده، تصویر بدن و حمایت اجتماعی در شدت علائم افسردگی، می توان برنامه های درمانی و پیشگیری از افسردگی در بیماران استومی را با کار روی این متغیرها تسهیل کرد.