مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
روش تدریس
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۲)
61 - 94
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد کتاب درسی به دلیل جایگاه آن در دستیابی به اهداف نظام های آموزشی و آتار آن در کیفیت بخشی به محتوا های آموزشی و تربیتی، اهمیت ویژه ای دارد. بنابراین ارزیابی این منابع با بهره مندی از ملاک های دقیق ضرورت دارد. پژوهش حاضر مبتنی بر شاخص های علمی، کتاب" روش های تدریس تعلیمات دینی(هدیه های آسمانی) ، که توسط سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی در علوم اسلامی و انسانی (سمت) برای رشته علوم تربیتی درسال1392منتشر شده را نقد کرده است . شاخص های منتخب شاملِ شاخص محتوایی، ساختاری، شکلی، زبانی و روشی است. نتایج پژوهش نشان می دهد: این کتاب نقاط قوت محدودی در شاخص های شکلی و زبانی دارد. اما نقاط ضعف بسیارجدی کتاب در همه شاخص های شکلی، زبانی، محتوایی، ساختاری و روشی کاملا آشکار است. از جمله می توان به عدم روز آمدی داده ها، اشکالات علمی، استنادات نادرست، عدم انسجام محتوا و غیر کاربردی بودن اشاره کرد. فقدان این شاخص ها به میزانی است که"علمی و آموزشی بودن " کتاب را رد می نماید. بنابراین این کتاب فاقد اصلی ترین ممیزه های کتاب درسی دانشگاهی است.پیشنهاد می شود مبتنی بر شاخص های کتاب درسی دانشگاهی و برنامه درسی تعلیم و تربیت دینی دوره ابتدایی، برای این درس کتاب جدیدی تالیف شود.
بررسی اثر روش معکوس در کلاس برخط بر یادگیری و رضایت دانشجویان در ایام دنیاگیری کووید-19- مطالعه موردی:درس زبان تخصصی مهندسی عمران دانشگاه بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۹
113 - 132
یکی از موانع یادگیری عمیق دانشجویان در مقطع کارشناسی، نقش منفعلانه آنها در کلاس است. در ایام دنیاگیری کووید-19 و با برگزاری کلاس های برخط، که نقش مخاطب در آن کمتر از کلاس های حضوری است، این مشکل نمود بیشتری پیدا کرده است. در این مقاله، تأثیر کلاس درس معکوس برخط بر یادگیری و رضایت دانشجویان مهندسی عمران در مقطع کارشناسی که درس زبان تخصصی مهندسی عمران در دانشگاه بناب را اخذ کرده بودند بررسی شد. این طالعه نیمه تجربی با حضور 35 دانشجو در نیم سال دوم سال تحصیلی 99-98 برگزار شد. کلاس مربوط به همین درس که در گذشته توسط همین مدرس و به شیوه سنتی ارائه شده بود، به عنوان کلاس کنترلی جهت مقایسه نتایج انتخاب گردید. داده های حاصل از نمرات آزمون های کلاسی و پایا نی به همراه پرسش نامه های تکمیل شده توسط دانشجویان به روش های آماری تحلیل شد و نتایج نشان داد که در جلسات آغازین، میانگین نمرات آزمون های کلاسی در روش معکوس نسبت به کلاس تدریس سنتی اختلاف چشم گیری نداشت. در کلاس برخط معکوس، اختلاف آماری معناداری میان نتایج آزمون های کلاسی آغازی نسبت به آزمون های کلاسی بعدی وجود داشت. با وجود اینکه نمرات آزمون های کلاسی بعدی و آزمون پایانی در کلاس معکوس نسبت به کلاس سنتی بالاتر بود اما این افزایش از لحاظ آماری معنادار نبود. اظهارات دانشجویان حاکی از رضایت آنها از برگزاری کلاس برخط به روش معکوس نسبت به دیگر کلاس های برخط سنتی بود. البته از نظر دانشجویان ایرادهایی به کلاس معکوس برخط وارد بود که اغلب ناشی از تجربه اندک افراد در به کارگیری این روش می شد.
عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت تدریس در آموزش مهندسی: مطالعه ای مبتنی بر روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۶
53 - 67
هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت تدریس در آموزش مهندسی: مطالعه ای مبتنی بر روش فراترکیب است. این پژوهش کیفی با استفاده از روش هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو انجام شده است. گروه فراترکیب متشکل از سه نفر متخصص برنامه ریزی درسی و یک نفر متخصص در روش پژوهش فراترکیب بود. 27 منبع پژوهشی مرتبط، مبنای تحلیل قرار گرفت که نتیجه آن استخراج 5 مضمون ویژگی های فردی دانشجویان، شایستگی های حرفه ای اساتید، وضعیت طرح درس، نیازها و ارزش های جامعه و عوامل محیطی و سازمانی است. اعتبار داده ها با استفاده از فنون اعتبارپذیری، انتقال پذیری و هم سوسازی داده ها و اعتمادپذیری به داده ها نیز با هدایت دقیق جریان جمع آوری اطلاعات و هم سوسازی پژوهشگران تأیید شد. نتایج نشان دادند که برای جهت دادن به علم و هنر آموزش، می توان عوامل مؤثر بر کیفیت تدریس را با موقعیت های تدریس واقعی ارتباط داد تا یادگیرندگان با استفاده از آن بتوانند اطلاعات، رفتارها و مهارت های جدیدی همراه با درک کامل آن ها کسب کنند. با بررسی مؤلفه های مؤثر بر بهبود کیفیت تدریس آموزش مهندسی و اعمال آن ها در تدریس، تعامل سازنده ای بین استاد و دانشجو شکل می گیرد که منجر به یادگیری عمیق در یادگیرندگان می شود.
تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر عملکرد عمومی نوآموزان زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
155 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر عملکرد عمومی یادگیری زبان انگلیسی در نوآموزان ده و یازده ساله بوده است. نوع پژوهش کاربردی با رویکرد کمی و روش آن نیمه آزمایشی با طرح پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری آن نوآموزان مؤسسه زبان بود که از میان آنها تعداد 42 دانش آموز ده و یازده ساله (پایه چهارم و پنجم ابتدایی) بدون سابقه زبان آموزی قبلی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جای داده شدند. کتاب First Friends 1 به همراه کتاب های داستان و شعر به مدت یک ترم تحصیلی برای گروه کنترل با رویکردهای سنتی (ارائه، تمرین، تولید) و برای گروه آزمایش با رویکردهای مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه آموزش داده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون استاندارد پیشرفت تحصیلی با پایایی 0.72 با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل و با آزمون t مستقل مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که عملکرد عمومی زبان انگلیسی (مهارت های شنیداری، واژگان، املا، آشنایی با اعداد و شمارش ریاضی، آشنایی با حروف الفبا) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بهتر بود. نتایج این مطالعه از این ایده حمایت می کند که بهتر است یادگیری زبان انگلیسی از دوره ابتدایی به روش های مختلف و بر اساس علایق زبان آموزان در برنامه درسی گنجانده شود. نتایج این پژوهش می تواند به طور کلی برای مدرسان زبان، آموزشگاه ها و مؤسسات آموزش زبان در انتخاب راهبردهای آموزشی مؤثر برای دستیابی به موفقیت در آموزش زبان انگلیسی و به طور ویژه، در آموزش زبان انگلیسی نوآموزان ده و یازده ساله مفید باشد. این نتایج همچنین، از شروع برنامه درسی زبان انگلیسی در دوره ابتدایی حمایت می کند.
چالش ها و آسیب های آموزش تاریخ در دانشگاه
حوزههای تخصصی:
تاریخ به عنوان یک درس مستقل از دوره قاجاریه جزو برنامه درسی مدرسه ها قرار گرفت؛ لیکن ساماندهی شیوه های تدریس و تدوین متون درسی از همان آغاز آسیب هایی داشت و اکنون نیز با چالش هایی همراه است. هدف این نوشتار مرور پیشینه تأسیس رشته تاریخ در دانشگاه و شناخت روش استادان تاریخ و اشاره به آفت های تدریس تاریخ در گذشته و حال است که با رویکرد «توصیفی- تحلیلی»[1] و مراجعه به برخی آرای استادان تاریخ، به روش «کتاب خانه ای»[2] و «تاریخ شفاهی»[3] انجام گرفته است. پرسش اصلی این است که آموزش تاریخ دانشگاهی از گذشته تا امروز با چه آسیب ها و چالش هایی روبه رو بوده است؟ فرض می شود: تداوم مشکلات ساختاری تعلیمات سنتی در دانشگاه ها و نداشتن ارتباط پایدار برای بهره گیری از تجربیات مؤسسات آموزشی پیشرفته جهانی از آفت های توسعه این دانش بوده است. نتیجه این تحقیق نیز نشان می دهد: درک نادرست از حیطه دانش تاریخ، حافظه گرایی، باستان گرایی افراطی و استفاده تبلیغاتی از تاریخ، جزو مهمترین موانع تدریس دانشگاهی تاریخ بوده و آشفتگی در سرفصل درس ها، کمبود متون درسی، کاهش ارتباط دوسویه استاد و دانشجو، رویکرد باستان ستیزی، رنگ باختن نقش راهنمایی استاد در تحقیقات دانشجویی و نیز نبود پیوند سازمان یافته بین پژوهش و تدریس از مهمترین چالش های کنونی تدریس دانشگاهی تاریخ است.
بررسی شیوه های آموزش دروس معارف اسلامی در دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه دانشجو معلمان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دانشجو معلمان در مورد شیوه های آموزشی دروس معارف در دانشگاه فرهنگیان است. روش پژوهش کمّی و پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان مرکزی به تعداد 1711 نفر است، که با روش نمونه گیری طبقه بندی شده چند مرحله ای و براساس جدول مورگان، 313 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه حلیمی جلودار (1394) استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد 83% دانشجو معلمان استفاده از روش های نوین آموزش معارف اسلامی را ضروری می دانند. همچنین دانشجو معلمان تمایل به تنظیم دروس معارف اسلامی و آموزش آن متناسب با رشته های تخصصی خود دارند. 7/27% دانشجویان، کیفیت متون آموزشی معارف اسلامی را در سطح متوسط دانسته و عملکرد استادان دروس معارف اسلامی را 46% ارزیابی کرده اند. دانشجو معلمان خواستار آموزشی عمیق و کاربردی در دروس معارف اسلامی هستند و برای آموزش این دروس بر عناصری مانند تجزیه و تحلیل، نقد موضوعات در جهت رشد و تعالی دانشجویان، تاکید دارند.
مقایسه تاثیر روش تدریس یادگیری مشارکتی (همیاری) و سخنرانی بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی به درس دین و زندگی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه میزان اثربخشی روش تدریس یادگیری مشارکتی(همیاری) در مقایسه با روش سخنرانی، بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به درس دین و زندگی است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری پژوهش نیز شامل دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان مه ولات است که از طریق روش نمونه در دسترس، تعداد 104 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان حضرت حجت شهرستان مه ولات انتخاب شدند و از این میان تعداد (26 نفر گروه آزمایش و 26 نفر گروه گواه) نمونه گیری شدند. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر و ارزشیابی درس بعد از هر دو شیوه تدریس می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارspss، آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که تدریس دروس دین و زندگی به شیوه مشارکت گروهی، براساس تحلیل آماری، بر متغیر انگیزش و پیشرفت تحصیلی اثر معنی داری دارد. این تأثیر باعث افزایش معنادار متغیرهای انگیزش و پیشرفت تحصیلی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. با توجه به مجذور اتا می توان گفت، 7/52 و 5/43 درصد از تفاوتی که در میانگین نمرات تعدیل شده پس آزمون متغیرهای انگیزش و پیشرفت تحصیلی در دو گروه کنترل و آزمایش وجود دارد، به وسیله روش تدریس مشارکت گروهی تبیین می شود. دروسی که براساس شیوه سخنرانی تدریس می شوند، در کاهش انگیزش و عدم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مؤثر هستند. در نتیجه دانش آموزان به یادگیری دروس علاقه چندانی نشان نمی دهند و دچار افت تحصیلی می شوند. ولی اگر معلم جهت تدریس از شیوه های نوین تدریس استفاده کند، نتایج پژوهش نشان دهنده ایجاد انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. از آنجایی که نیاز است در تدریس کتب دین و زندگی، شیوه های فعال تدریس ازجمله روش یادگیری مشارکتی (همیاری) مورد توجه قرار گیرد، پیشنهاد می شود، کلاس های ضمن خدمت برای فرهنگیان جهت فراگیری روش های نوین و فعال تدریس برگزار شود.
مقایسه میزان اثر بخشی روش تدریس با نقشه مفهومی در مقایسه با روش سنتی در آموزش زیست شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه میزان موثر بودن روش تدریس نقشه مفهومی در مقایسه با روش تدریس سخنرانی در آموزش زیست شناسی می باشد. در این پژوهش از روش سنجش میزان یادگیری با استفاده از پرسش نامه و اخذ آزمون استفاده گردید. جامعه آماری در این مطالعه دو گروه شاهد و گروه آزمایش، دانش آموزان پسر دو کلاس دوازدهم رشته علوم تجربی شهر تبریز به تعداد 72 نفر بوده است. موضوع با روش سخنرانی برای گروه اول و روش تدریس نقشه مفهومی برای گروه دوم مورد استفاده قرار گرفت و میزان اثربخشی این دو روش در یاددهی موضوع مورد تدریس با اخذ پیش آزمون و پس آزمون، مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss تجزیه و تحلیل شدند. براساس نتایج، عملکرد دانش آموزان در نمرات پس آزمون گروه آزمایش بهتر از عملکرد دانش آموزان گروه کنترل بوده، یادگیری و یادداری به دنبال تدریس به روش نقشه مفهومی، به طور معناداری بیشتر بود (005/<P ) بر اساس نتایج حاصل، تدریس به روش نقشه مفهومی علاوه بر افزایش میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان، در ایجاد ارتباط بین مفاهیم مختلف و نظم بخشیدن به جریان منطقی مفاهیم مفید بوده است. لذا این شیوه آموزشی در یاددهی برای دبیران توصیه می گردد.
تأثیر داستان سرایی در تدریس و یادگیری درس تاریخ در مقاطع پایین تر
حوزههای تخصصی:
تاریخ به عنوان حافظه فرهنگی جامعه انسانی و یکی از دروس مهم رشته انسانی، نقش مهمی را در جهت مطالعه و تغییر و تحولات جامعه انسانی ایفا می کند. امروزه اکثر دانش آموزان و حتی دانش پژوهان نسبت به کتاب تاریخ و مباحث مربوط به آن رغبت کمتری دارند. به همین جهت یکی از روش های بسیار موثر در جهت یادگیری مفیدتر و و علاقه مندی بیشتر محصلان به درس تاریخ، داستان گویی می باشد. نوع بیان معلم و استاد در این امر بسیار حائز اهمیت می باشد. یکی دیگر از عواملی که در اثر آن محصلان نسبت به درس تاریخ بی رغبت می باشند، این است که که معلمان به شیوه ی سنتی و طوطی وار این درس را آموزش می دهند و با سطحی تدریس دادن آن باعث خواهند شد تا دانش آموزان فقط به حفظ کردن این درس و کسب نمره در پایان سال تحصیلی قناعت کنند. هدف پژوهش تاثیر داستان گویی در یادگیری درس تاریخ می باشد. روش پژوهش به صورت تحلیلی- مروری و از نوع کیفی می باشد که در این بین، از مقالات و کتب معتبر در این زمینه استفاده شده است. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که اگر معلمان و اساتید از روش های بروز و جدید برای بهتر شدن عملکرد خود در درس تاریخ استفاده کنند، نه تنها علاقه مندی محصلان را نسبت به این درس دو چندان می کنند، بلکه موجب پویایی و فعالیت بیشتر آنها نیز خواهد شد
اثر بخشی استفاده از نقشه مفهومی در آموزش تاریخ 3( ایران و جهان معاصر ) -( یادگیری معنادار )
حوزههای تخصصی:
نقشه مفهومی یکی از راهبردهای یادگیری است که می تواند یادگیری معنادار را در فراگیران آسان کند. نقشه مفهومی روابط بین مطالب درسی را به صورت سلسله مراتبی نمایش می دهد. این پژوهش با هدف تأثیر کاربرد استفاده از نقشه مفهومی به همراه سخنرانی در یادگیری معنادار به عنوان یکی از راهبردهای یاددهی یادگیری و در مقایسه با روش سخنرانی در درس تاریخ 3( ایران و جهان معاصر ) رشته ادبیات و علوم انسانی انجام گرفته است. پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و از روش نیمه آزمایشی استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان پسر سال دوازدهم رشته ادبیات و علوم انسانی دبیرستان امام صادق( ع ) شهر اهرم( Ahram ) مرکز شهرستان تنگستان در استان بوشهر و در سال تحصیلی 1401-1400 بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تأثیر آموزش به شیوه ی نقشه مفهومی بر یادگیری معنادار و پیشرفت در مقایسه با روش سخنرانی تأثیر بیشتری دارد.
بازنگری الگوی عمومی تدریس، مبتنی بر مطالعات علوم اعصاب تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بازنگری الگوی عمومی تدریس بر اساس مطالعات علوم اعصاب تربیتی انجام شد.
مواد و روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای قیاسی انجام گردید. در این مطالعه با مطالعات گسترده، منابع دیجیتالی، مجلات، کتب و پایان نامه ها از تاریخ 1990 تا 2021 با استفاده از پایگاه هایی مانند ERIC, Springer, Sciencedirect, Wiley, Google Scholar, Library, Genesis Libdl, Knowledge E, SID بررسی شد و از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی؛ teaching method، Brain-based learning، educational neuroscience در جستجو استفاده گردید. تعداد 183 مقاله و کتاب مرتبط به دست آمد که از این تعداد آن منابعی که به نوعی به یادگیری سازگار با مغز پرداخته بودند، انتخاب شدند. پس از جمع آوری اطلاعات برخاسته از متون و تحلیل محتوای آن و حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه 1416 کد به دست آمد که با قرار گرفتن در 109 طبقه اولیه و 31 طبقه فرعی در 4 طبقه اصلی الگوی عمومی تدریس شامل مراحل قبل از تدریس، قبل و ضمن تدریس، ضمن تدریس و بعد از تدریس، جایگزین شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش، 28 اقدام آموزشی را با رویکرد مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس تبیین نمود که با روش تحلیل عاملی تأییدی، مورد اعتباربخشی خبرگان و متخصصان علوم اعصاب تربیتی (روان شناسی، علوم شناختی و علوم تربیتی) قرار گرفت و برازش آن تأیید شد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که به کارگیری اقدامات حاصل از مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس بتواند در بهبود عملکرد مغز فراگیران و در نتیجه افزایش یادگیری آن ها تأثیرگذار باشد.
بررسی وضعیت موجود و مطلوب برنامه درسی کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی از دیدگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۱
123 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی وضعیت موجود و مطلوب فرآیند برنامه درسی کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی در سه زمینه روش های تدریس، استفاده از رسانه ها و ابزارهای آموزشی و راهبردهای آموزش الکترونیکی است. روش این پژوهش، توصیفی پیمایشی است و جامعه آماری این پژوهش 290 نفر شامل دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی دانشگاه های اراک، علامه طباطبایی و تربیت معلم تهران و همچنین دانشجویان ترم آخر مقطع کارشناسی رشته تکنولوژی آموزشی دانشگاه های اصفهان، اراک، علامه طباطبایی و تربیت معلم بودند. از بین آنها150 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شد. برای اجرای این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته با عنوان بررسی وضعیت موجود و مطلوب برنامه درسی رشته تکنولوژی آموزشی در سه حیطه (روش های تدریس، ابزارها و رسانه ها و راهبردهای نوین آموزشی از جمله فنون آموزش الکترونیکی) دارای 48 سئوال بسته پاسخ از نوع پنج درجه ای لیکرت در دو بخش وضعیت وجود و مطلوب تهیه شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ 96%درصد برآورد گردید. داده ها با spss و با استفاده از دو روش توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. در روش توصیفی از محاسبه میانگین ها و در روش استنباطی از Tstd، واریانس چند راهه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه درسی کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی به طور کلی در این سه زمینه ضعیف عمل می کند و دانشجویان خواستار بهبود و تغییر در برنامه درسی این رشته هستند. همچنین بر اساس یافته ها، برنامه درسی رشته تکنولوژی آموزشی در زمینه استفاده از راهبردهای آموزش از راه دور و آموزش الکترونیکی، بسیار ضعیف تر از سایر زمینه هاست
سنتزپژوهی متغیرهای پیش بین و ملاک در پژوهش های همبستگی حوزه روش تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
89 - 120
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف سنتزپژوهی متغیرهای پیش بین و ملاک در پژوهش های همبستگی حوزه روش تدریس اجرا شد. جامعه پژوهش، تمام پژوهش های همبستگی بانک های اطلاعاتی داخلی (Magiran و SID) و خارجی (Taylor & Francis و Science Direct) در زمینه روش تدریس بود. معیار شمول پژوهش ها، مرتبط بودن با هدف پژوهش و بازه زمانی برای پژوهش های داخلی از سال 1390 تا 1396 و برای پژوهش های خارجی از سال 2010 تا 2017 بود. برای جست وجوی پژوهش ها از واژه کلیدی روش تدریس استفاده شد. درمجموع تعداد 47 پژوهش داخلی و 44 پژوهش خارجی از بانک های اطلاعاتی دریافت شد. متغیرهای پیش بین و ملاک استخراج و فراوانی آنها محاسبه شد. نتایج نشان می دهد که در پژوهش های داخلی روش مشارکتی، کاوشگری و حل مسئله و در پژوهش های خارجی روش مشارکتی، استفاده از رایانه در آموزش، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و آموزش مجازی مهم ترین متغیرهای پیش بین هستند. همچنین در پژوهش های داخلی یادگیری، رضایت مندی و پیشرفت تحصیلی و در پژوهش های خارجی یادگیری، نگرش و پیشرفت تحصیلی مهم ترین متغیرهای ملاک هستند. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که در پژوهش های آینده، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای بهبود روش های تدریس به عنوان متغیر پیش بین و نگرش به عنوان متغیر ملاک بیشتر در نظر گرفته شود.
توسعه و اعتباریابی روش تدریس وارونه برای بهبود یادگیری عمیق دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۸ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۴
205 - 233
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف توسعه روش آموزش وارونه در جهت بهبود یادگیری عمیق دانشجویان انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، آمیخته از نوع جایگذاری و جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی به تعداد 2340 نفر و نیز 15 نفر از استادان حوزه علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا بود. از این جامعه در بخش کمی 36 دانشجو با روش نمونه گیری تصادفی و در بخش کیفی 20 دانشجو و 5 استاد به صورت هدفمند انتخاب شدند. در بخش کیفی، برای گرد آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی از آزمون محقق ساخته استفاده شد. روایی آزمون با نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از ضریب کاپای کوهن 89% به دست آمد. پس از تحلیل داده ها در بخش کیفی، برای مدل آموزش وارونه توسعه داده شده، 7 مؤلفه اصلی شامل انعطاف پذیری محیط، فرهنگ یادگیری، محتوا و فعالیت های آموزشی، معلم در نقش مربیگری، مسئولیت و فعال بودن یادگیرنده، یادگیری در حد تسلط و مدیریت زمان استخراج شد. اعتبار درونی این مدل توسط متخصصان و اعتبار بیرونی با استفاده از روش پژوهش تکوینی ارزیابی شد که درنهایت، یافته ها بیانگر تأثیر مدل به دست آمده روی یادگیری عمیق دانشجویان بود.
بررسی نقش سرمایه های فرهنگی و اقتصادی خانواده و نوع مدرسه در عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی و پیش دانشگاهی منطقه 14 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی پدیده های انسانی ویژگی خاص علوم اجتماعی است و از آنجا که این پدیده ها دارای ابعاد پیچیده و چندبعدی اند، علوم اجتماعی جایگاه و اهمیت ویژه ای در زندگی روزمره می یابد. از این رو، مقاله حاضر درصدد است که زوایای پنهان ناکارآمدی مدرسان و متولیان امر آموزش علوم اجتماعی در ایران را تحلیل کند. در این پژوهش، چالش های اصلی آموزش علوم اجتماعی در ایران به شش دسته تقسیم بندی شدند: چالش های مربوط به حوزه روش تدریس، سطح آموزش معلمان، ارزشیابی و شیوه های آن در دروس علوم اجتماعی، ترغیب دانشجویان به تفکرات انتزاعی محض، یکسان بودن نحوه آموزش علوم اجتماعی و علوم پایه، و ضعف تکنولوژی آموزشی . در بخش نتیجه گیری، با تأکید بر این امر که تقویت بینش جامعه شناختی در بهبود کیفیت آموزش علوم اجتماعی در ایران تأثیر مستقیم دارد، سه راهکار برای ایجاد و تقویت چنین بینشی ارائه شده است .
تاثیر روش تدریس بارش مغزی بر عزت نفس دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
129 - 143
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش تدریس بارش مغزی بر عزت نفس دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 524 دانش آموز دختر پایه ششم ابتدایی بهشهر در سال تحصیلی 96–1395 بود. از میان مدارس ابتدایی سطح شهر، یک مدرسه به روش تصادفی ساده انتخاب شد. سپس از بین دو کلاس پایه ششم، یک کلاس 20نفره بعنوان گروه آزمایش و کلاس 20 نفره دیگر بعنوان کنترل انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت 6 جلسه تحت آموزش با روش تدریس بارش مغزی قرارگرفتند. ابزار سنجش عزت نفس، پرسشنامه کوپر اسمیت بوده که روایی صوری و محتوایی آن مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ 0/85 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به دو روش آمار توصیفی(میانگین وانحراف معیار) و آزمون تحلیل کوواریانس از طریق نرم افزار SPSS 18 انجام شد. نتایج نشان داد روش تدریس بارش مغزی بر افزایش عزت نفس دانش آموزان تاثیر دارد. روش بارش مغزی در عزت نفس عمومی، خانوادگی و اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان نیز تاثیر داشت.
تاثیر روش تدریس بارش مغزی بر عزت نفس دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۳ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
128 - 141
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش تدریس بارش مغزی بر عزت نفس دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 524 دانش آموز دختر پایه ششم ابتدایی بهشهر در سال تحصیلی 96–1395 بود. از میان مدارس ابتدایی سطح شهر، یک مدرسه به روش تصادفی ساده انتخاب شد. سپس از بین دو کلاس پایه ششم، یک کلاس 20نفره بعنوان گروه آزمایش و کلاس 20 نفره دیگر بعنوان کنترل انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت 6 جلسه تحت آموزش با روش تدریس بارش مغزی قرارگرفتند. ابزار سنجش عزت نفس، پرسشنامه کوپر اسمیت بوده که روایی صوری و محتوایی آن مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به دو روش آمار توصیفی(میانگین وانحراف معیار) و آزمون تحلیل کوواریانس از طریق نرم افزار SPSS 18 انجام شد. نتایج نشان داد روش تدریس بارش مغزی بر افزایش عزت نفس دانش آموزان تاثیر دارد. روش بارش مغزی در عزت نفس عمومی، خانوادگی و اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان نیز تاثیر داشت.
واکاوی تجارب زیسته معلمان با سبک یادگیری واگرا در فرایند کلاسی: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معلمان، کارگزاران اصلی حوزه تعلیم و تربیت هستند. سبک یادگیری آن ها می تواند به اقداماتی منجر شود که کلاس درس آن ها را از سایر کلاس ها متمایز کند. هدف پژوهش حاضر شناسایی فرصت ها و چالش های فرایند کلاسی معلمان دارای سبک یادگیری واگرا است. در همین راستا از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش از میان معلمان دوره ابتدایی استان مرکزی در سال 1401-1400 بودند که 15 نفر از آنان به طور هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند و جهت تحلیل داده های پژوهش از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. تحلیل عمیق مصاحبه ها به بازنمایی 8 مضمون و 20 زیرمضمون مرتبط منتج گردید. براساس یافته های پژوهش، فرصت ها در شش مضمون شامل کاربرد روش-های تدریس مسئله محور، نتایج مثبت آموزشی، نتایج مثبت تربیتی، تقویت ظرفیت های زیباشناسانه، ارزشیابی به منزله یادگیری دانش-آموزان، مدیریت منعطف کلاس و چالش های پژوهش در دو بخش شامل بازخورد منفی ذینفعان به معلم و انتظارات ناهمسوی معلم با وضعیت موجود دسته بندی شدند. با توجه به نتایج پژوهش، به معلمان توصیه می گردد با شناخت و آگاهی نسبت به سبک یادگیری خود و فرصت ها و چالش هایی که در کلاس ایجاد می کند، عوامل سبب ساز نارضایتی ها را کنترل کرده و در جهت تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف گامی موثر بردارند.
بازشناسی مؤلفه های راهبردهای یاددهی - یادگیری در آموزش وپرورش بر مبنای فلسفه هستی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
242 - 221
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، طراحی راهبردهای یاددهی - یادگیری در آموزش وپرورش بر مبنای فلسفه هستی گرا بوده است روش ها : رویکرد پژوهش حاضر، کیفی و روش مورداستفاده، مطالعه موردی کیفی است. مشارکت کنندگان؛ استادان، متخصصان و معلمان آشنا به مکتب هستی گرایی بودند که به صورت هدفمند با 25 نفر به اشباع نظری رسید. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مضمون (فراگیر، سازمان دهنده و پایه) صورت گرفت. به منظور اعتبار داده ها در پژوهش حاضر از مسیر ممیزی استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده در قالب 123 مضمون پایه، 11 زیرمؤلفه، 4 مضمون سازمان دهنده (فضای آموزشی، معلم، دانش آموز و روش تدریس هستی گرا) و یک مضمون فراگیر استخراج و طبقه بندی شدند. زیرمؤلفه ها شامل؛ فضای آموزشی موقعیت محور و اصیل، اجتناب از فضای استاندارد و قالبی، فضای انعطاف پذیر و همدلانه، تعامل انسانی بین معلم و دانش آموز و حفظ کرامت ذاتی دانش آموز، معلم به مثابه فردی تسهیلگر و بسترساز، معلم به مثابه ی فردی مسئول و مثبت اندیش، اولویت داشتن دانش آموز نسبت به برنامه درسی و روش، ظرفیت انتخاب گری دانش آموز، دانش آموز به عنوان فردی مسئول، اولویت داشتن دانش آموز نسبت به برنامه درسی و روش تدریس، تنوع روشی بر اساس موقعیت و شرایط، تأکید بر روش های تعامل محور و انسان گرا است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها پیشنهاد می گردد که برنامه درسی نظام آموزشی به صورت گام به گام از حالت رفتار گرا به سمت برنامه درسی هستی گرایانه تغییر جهت دهد.
اثربخشی برنامه آموزش فلسفه در حلقه های کندوکاو بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
119 - 128
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رسالت اصلی نظان تعلیم و تربیت ایجاد بستری مناسب برای شناسایی استعدادهای دانش-آموزان و کمک در جهت بروز آنها و شکوفایی استعدادها با توجه به تفاوت های فردی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو به عنوان یک روش تدریس بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با بهره گیری از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفی آزمودنی ها بود. جمعیت مورد مطالعه، شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم بخش سنگر از توابع شهرستان رشت در سال تحصیلی1402-1401 بود. نمونه گیری به صورت در دسترس و تعداد نمونه 40 نفر بود که به صورت تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (مارتین و مارش، 2006) استفاده شد. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو در درس تفکر و پژوهش قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 و با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو بر سرزندگی تحصیلی دانش-آموزان تاثیر مثبت داشته است (001/0P<).نتیجه گیری: به نظر می رسد یادگیری تکنیک های آموزش فلسفه که به طور مثبتی با باورها، هیجان ها و رفتارهای مربوط به پیشرفت مرتبط است منجر به ایجاد یک جو عاطفی مثبت در موقعیت های یادگیری و در نهایت سبب سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان می شود. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده استفاده از روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو برای بهبود سرزندگی تحصیلی توصیه می شود.