مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
توسعه یافتگی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴
437 - 455
حوزههای تخصصی:
نابرابری در بهره مندی از امکانات و عوامل توسعه در مناطق گوناگون پهنه یک سرزمین مانعی، جهت رشد و توسعه همه جانبه به شمار آمده است. لذا در فرآیند برنامه ریزی و مدیریت کشورهای در حال توسعه، موضوع کاهش نابرابری و ایجاد تعادل در روند توسعه مناطق مختلف از اهمیت برجسته ای برخوردار است. آشکار است که توسعه متعادل و متوازن فضاهای جغرافیایی، مستلزم بررسی دقیق و همه جانبه مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شناخت بهتر نیازهای جامعه و بهبود آن هاست. هدف از این مقاله بررسی وضعیت شاخص های جمعیتی، آموزشی، اقتصادی، فرهنگی- مذهبی ، زیربنایی، بهداشتی- درمانی، بازرگانی- خدمات، ارتباطات و حمل و نقل و سیاسی- اداری دهستان های شهرستان مشهد و رتبه بندی آن ها از نظر برخوداری است. در این تحقیق با استفاده از تکنیک ویکور، درجه برخورداری هر یک از نواحی محاسبه شده.است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که براساس مدل ویکور دهستان تبادکان در 4 بعد؛ برق و گاز، بهداشتی و درمانی، بازرگانی و خدمات و ارتباطات و حمل و نقل دارای بالاترین ارزش و دهستان طوس در 3 بعد آموزشی، مذهبی وسیاسی و اداری بعد از دهستان تبادکان در رتبه دوم شناخته شده است. همچنین دهستان پایین ولایت در 5 بعد ؛ آموزشی، سیاسی و اداری، برق و گاز، بهداشتی و درمانی، بازرگانی و خدمات دارای کمترین ارزش می باشد و بعد از این دهستان، دهستان کارده در ابعاد فرهنگی و ورزشی، مذهبی و ارتباطات و حمل و نقل دارای کمترین ارزش می باشند. اگرچه شکاف و نابرابری بین دهستان های شهرستان از نظر دسترسی به امکانات مختلف کاهش یافته است اما نقاط روستایی این شهرستان هنوز برای دستیابی به توسعه متوازن و یکپارچه و برخورداری از خدمات راه درازی را پیش رو دارد.
مطالعه وضعیت مهاجرت در شهرستان های مرزنشین ایران و اثرات سطح توسعه یافتگی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۸
109 - 144
حوزههای تخصصی:
شهرستان های مرزی کشور مناطقی استراتژیک و حیاتی هستند که تعادل جمعیتی این مناطق نقشی مهم در حفظ امنیت داخلی کشور دارد. متأسفانه بسیاری از شهرستان های مرزی توان و پتانسیل حفظ جمعیت خود را ندارند و با روند مهاجرفرستی فزاینده روبه رو هستند. این پژوهش به تحلیل عوامل مؤثر بر شاخص های مهاجرت 118 شهرستان مرزنشین پرداخته است. قلمرو زمانی پژوهش شامل روند تغییرات مهاجرت بر اساس داده های سرشماری در فاصله سال های 95-1390 است. برای آزمون فرضیات تحقیق از الگوی تحلیلی تاپسیس، آزمون-های معناداری پیرسون و رگرسیون، آزمون های موران عمومی، الگوی فضایی بر اساس نقاط داغ و تحلیل کلاستر استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که میان مهاجرپذیری، خالص مهاجرت، ناخالص مهاجرت و توسعه شهرستان های مرزنشین رابطه مثبت و معناداری برقرار است. توسعه یافتگی قادر به تبیین بیش از 19 درصد تغییرات خالص مهاجرت این شهرستان ها است. همچنین آزمون خوشه ای ماتریس دووجهی متغیرهای توسعه-یافتگی و خالص مهاجرت نشان داد که عمدتاً شهرستان های مرزنشین مهاجرفرست بوده و از نظر توسعه یافتگی نیز در خوشه های سوم و چهارم (پایین ترین سطح توسعه) قرار دارند. میزان خالص مهاجرتی تمایل به متمرکز شدن در فضا دارد. به طوری که تجمع فضایی لکه های سرد (مهاجر فرستی بیشتر) متعلق به برخی شهرستان های مرزنشین استان های اردبیل، کرمانشاه، ایلام و خراسان جنوبی است.
تحلیل برنامه ریزی استراتژیک مرزی تمرچین و اثرات آن بر میزان توسعه یافتگی شهرپیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱۶
131 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل اولیه مؤثر مرز تمرچین بر ارتقا توسعه یافتگی شهر پیرانشهر است. در این راستا از مطالعات توصیفی - تحلیلی، اسنادی و پرسشنامه در چارچوب مدل دلفی و تحلیل های نرم افزاری برنامه ریزی استراتژیک استفاده گردید. پس از گفتمان و رایزنی در چهارچوب دیالکتیکی در باب مسائل شهری با افراد نخبه و آکادمیک و آشنا با وضعیت و شرایط منطقه، 50 نفر به عنوان جامعه ی آماری تحقیق، تعداد 23 متغیر در قالب 8 طبقه بندی کلّی به عنوان متغیرهای اوّلیه ی پژوهش شناسایی شدند. به منظور اجرای فرآیند کار متغیّرهای اوّلیه، در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع در نرم افزارهای متاسوات برای برنامه ریزی راهبردی، میک مک و سناریو ویزارد برای آینده نگاری تعریف شدند. شاخص برازش مدل به دست آمده در سطح بالا می باشد. همچنین با اتّکا به یافته های به دست آمده، مرز سیرانبند بانه با بیشترین میزان امتیاز بزرگ ترین رقیب و شاخص های افزایش کیفیت زندگی مرزنشینان و اتخاذ سیاست های اقتصادی منطبق با سیاست های اقتصاد کلان کشور در افق 1404 بالاترین ارزش را نشان دادند. در نهایت، با در نظر گرفتن نیروهای پیشران کلیدی شناسایی شده، سناریوهای مطلوب، میانه و فاجعه ارائه گردید.
تحلیل میزان احساس خوشبختی و توسعه یافتگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مفهوم توسعه بسیار گسترش یافته و در کنار ابعاد اقتصادی، ابعاد متنوّع دیگری را در بر می گیرد که یکی از مهم ترین آن ها احساس خوشبختی است. این مقاله در پی آن است که بر اساس تازه ترین یافته های منتشرشده توسّط مؤسسه گالوپ جایگاه ایران را از نظر احساس خوشبختی در میان سایر کشورها مشخّص کند و به تحلیل آن بپردازد. یافته ها حکایت از آن دارد که وضعیّت احساس خوشبختی در ایران بحرانی است، حال آن که ایران از نظر شاخص های دیگر توسعه بر اساس یافته های گالوپ و بانک جهانی، جایگاه بهتری در رتبه بندی جهانی دارد. برای درک فاصله موجود میان احساس خوشبختی و شاخص های دیگر توسعه شامل: تولید ناخالص داخلی سرانه، ضریب جینی، میزان حمایت اجتماعی، امید به زندگی سالم، آزادی انتخاب روش زندگی، بخشندگی و تصوّر فساد، سه تحلیل پیشنهاد شده است که عبارت اند از تحلیل فرهنگی تاریخی، تحلیل بر مبنای گفتمان سیاسی حاکم و تحلیل بر اساس جوّ رسانه ای. نتیجه این مطالعه اینست که برای فائق آمدن بر بحران عدم احساس خوشبختی در ایران، لازم است در سیاست های فرهنگی بازنگری شود، گفتمان سیاسی کشور به سمت یک گفتمان ملایم و همدلانه با فضای باز برای رقابت سالم سیاسی سوق داده شود و انحصار رسانه ای برداشته شود تا گروه های مختلف نخبگان ایرانی بتوانند فضای رسانه ای حرفه ای را در جهت منافع ملّی برای اقناع افکار عمومی به کار گیرند.
تحلیلی بر چالش ها و فرصت های پیشِ روی توسعه یافتگی پایدار روستاهای نواحی کوهستانی و جلگه ای شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
115 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی توسعه، رشد و تعالی همه جانبه جوامع انسانی بوده و وجود نابرابری فضایی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و... از نشانه های توسعه نیافتگی است. مناطقی که امروزه توسعه یافته شناخته می شوند، از شاخص های اقتصادی و اجتماعی بالایی برخوردار هستند. توزیع درآمد و امکانات نیز در این مناطق عادلانه تر هستند. هدف پژوهش حاضر، بررسی چالش ها و فرصت های پیشِ روی توسعه یافتگی پایدار روستاهای کوهستانی و جلگه ای شهرستان گرگان بوده و به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر از دو روش کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه محقق ساخته) استفاده شد. جامعه آماری، روستاهای بخش مرکزی گرگان است که 4 روستای کوهستانی و 7 روستای جلگه ای با 5145 خانوار روستایی انتخاب و حجم نمونه با فرمول کوکران 358 خانوار به صورت روش تصادفی ساده مورد پرسشگری قرار گرفت. به منظور سنجش متغیرهای تحقیق از آزمون های آماری T مستقل، مان وایتنی و کروسکال والیس استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون های مذکور بیانگر تفاوت معنادار تا سطح اطمینان 99 درصد، بین اکثر شاخص های اقتصادی، کالبدی، اجتماعی در روستاهای کوهستانی و جلگه ای ناحیه مورد مطالعه است و گویای وضعیت چالش برانگیز عدم توسعه یافتگی و نشانگر وجود تفاوت های بارز در میان روستاهای کوهستانی و جلگه ای به لحاظ سطح برخورداری است. با بررسی امکانات و زیرساخت های توسعه یافتگی در روستاها می توان اذعان داشت که مناطق جلگه ای به لحاظ جمعیت بیشتر، شرایط مساعد طبیعی، شیب ملایم و اراضی بیشتر برای کشت و زرع، سطح دسترسی بالاتر برای ساکنان و ارتباط بیشتر با شهر گرگان از سطح توسعه یافتگی بالاتری نسبت به مناطق کوهستانی برخوردار است. اصلاح و مرمت راه های روستایی و جمع آوری آب شیرین به خصوص در نواحی کوهستانی؛ همچنین توجه به صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی پیشنهاد می شود.
تحلیل فضایی و سطوح توسعه یافتگی استان گیلان در شاخصهای اقتصادی، اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری روش های علمی به منظور بررسی و سطح بندی مناطق منجر به شناخت میزان نابرابری ها شده و معیاری برای تلاش در حوزه کاهش و رفع نابرابری های موجود میان آن هاست. هدف از مقاله حاضر بررسی وضعیت برخورداری شاخص های اقتصادی، اجتماعی شهرستان های استان گیلان است. روش انجام تحقیق توصیفی و تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای است. به منظور رتبه بندی از مدل سطح بندی تاپسیس و ویکور و برای ترسیم و تهیه نقشه ها از GIS و همچنین از روش کرجینگ برای مشخص نمودن توزیع فضایی شهرستان ها و در نهایت از ازمون ANOVA برای تحلیل واریانس بین دو جامعه شهرستان های حاشیه دریای خزر و دیگر شهرستان ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که در میان شهرستان های استان گیلان در بخش شاخص های ترکیبی، بندرانزلی توسعه یافته ترین شهرستان و شهرستان تالش در پایین ترین رتبه توسعه یافتگی قرار داشته است. در بخش شاخص های اجتماعی-فرهنگی، آموزشی، شهرستان بندرانزلی توسعه یافته ترین و شهرستان تالش توسعه نیافته ترین شهرستان می باشد. همچنین در بخش شاخص های اقتصادی، شهرستان بندرانزلی توسعه یافته ترین و شهرستان رودسرتوسعه نیافته ترین و در نهایت در بخش شاخص های بهداشتی-درمانی، شهرستان لاهیجان توسعه یافته ترین و رضوانشهرتوسعه نیافته ترین شهرستان استان گیلان از نظر دسترسی به شاخص های بهداشتی-درمانی می باشد.یافته ها همچنین نشان می دهد که نواحی مرکزی استان در راس آن شهرستان بندر انزلی از شرایط مساعدتری به نسبت سایر شهرستان ها برخوردار بوده و بین شهرستانهای ساحلی و غیر ساحلی تفاوت وجود دارد.
ارزیابی ظرفیت قابل تحمل در محیط روستاهای هدف گردشگری مطالعه موردی: منظومه روستاهای هدف گردشگری شهرستان نطنز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۵
20 - 29
حوزههای تخصصی:
یکی ازعمده ترین چالشهای توسعه گردشگری، تعیین ظرفیت قابل تحمل در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی، مبتنی بر ویژگیهای مناطق میزبان است. این امر در محیطهای روستایی که از ماهیت و الگوی متفاوتی تبیعت می کنند، از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا درصورت عدم ارزیابی ظرفیت قابل تحمل محیطهای روستایی در توسعه گردشگری، احتمال تغییرات غیر قابل قبول محیطی و برآشفتگی سیستمهای اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی بسیار زیاد خواهد بود. عنوان پژوهش حاضر ارزیابی ظرفیت قابل تحمل گردشگری در محیط روستاهای هدف گردشگری شهرستان نطنز استان اصفهان است. هدف از این پژوهش، تعیین ظرفیت قابل تحمل منظومه روستاهای هدف گردشگری روستایی می باشد. این پژوهش با هدف کاربردی و براساس ماهیت و روش تحلیلی می باشد .نتایج این پژوهش که مبتنی بر تعریف سازمان جهانی گردشگری از ظرفیت قابل تحمل گردشگری و با استفاده از روش اتحادیه جهانی حفاظت ازطبیعت و منابع طبیعی در تخمین ظرفیت قابل تحمل صورت گرفته، نشان می دهد ظرفیت قابل تحمل موثرهر یک از شش روستای هدف مورد مطالعه، همچنان از تعداد گردشگر در سالهای گذشته بیشتر بوده است. بیشترین ظرفیت قابل تحمل فیزیکی با 27800 نفر در سال مربوط به روستاهای هنجن و کمجان و کمترین ظرفیت قابل تحمل فیزیکی با 9628 نفر درسال مربوط به روستای چیمه می باشد. مجموع ظرفیت قابل تحمل فیزیکی، واقعی و موثر منظومه روستاهای هدف گردشگری شهرستان نطنز به ترتیب 108124، 69830 و17660نفر در سال می باشد.
تحلیل وضعیت عدالت اجتماعی در ساختار فضایی درون شهری (مطالعه موردی: شهر مراغه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۱
91 - 112
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان یکی از مهم ترین دستاوردهای فرهنگ و تمدن بشری و از فراگیرترین پدیده های اجتماعی عصر حاضر است. نگاه از منظر عدالت اجتماعی به شهر، شاید یکی از نگرش های بسیار کمیاب و بنیادین محسوب شود. عدالت نوعی سلوک مساوی با افراد است و عدالت فضایی برگرفته از آن یعنی اینکه با ساکنین در هر مکانی باید به صورت برابر رفتار شود و هیچ فرد یا جایی بر افراد و جاهای دیگری برتری نداشته باشد. خدمات عمومی شهر به عنوان مهم ترین ابزار در دست مدیریت شهری، برای برقراری عدالت فضایی است. با توزیع مناسب این خدمات، شهر می تواند به عنوان بستر تحقق عدالت فضایی مطرح گردد. در این پژوهش شهر مراغه که همانند سایر شهرهای کشور بستر نابرابری فضایی نواحی در بهره مندی از خدمات عمومی شهری است با هدف ارزیابی چگونگی توزیع این خدمات در نواحی شهری مراغه بر اساس جمعیت نواحی و همچنین سطح بندی این نواحی شهری از نظر میزان بهره مندی از خدمات عمومی شهری مورد بررسی و سطح بندی قرارگرفته است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است، در این راستا پس از تعیین شاخص های تحقیق (آموزشی، فرهنگی، ورزشی، مذهبی، جاذبه های فرهنگی، بهداشتی، درمانی،تأسیسات شهری، حمل ونقل، اداری، انتظامی و فضای سبز) و محاسبه سرانه آن ها، با استفاده از مدل های تاپسیس، ویکور و الکتر در چهار سطح؛ کاملاً برخوردار، برخوردار، نیمه برخوردار و محروم، ازلحاظ میزان برخورداری از خدمات عمومی شهری مورد سطح بندی قرار گرفتند و در پایان از مدل تلفیقی کاندرست، برای دست یافتن به یک سطح بندی واحد استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان دهنده این است که نواحی 5 و 2 کاملاً برخوردار، نواحی 3 و 6 برخوردار، ناحیه 1 نیمه برخوردار و نواحی 4 و 7 محروم هستند.
سنجش نابرابری فضایی توسعه یافتگی صنعتی استان خوزستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۳
81 - 94
حوزههای تخصصی:
شناخت نابرابری ها و بی تعادلی ها در چارچوب محدوده های جغرافیایی مختلف (کشور، استان، شهرستان و بخش) و در نتیجه پی بردن به اختلافات و تفاوت های موجود و سیاست گذاری در جهت رفع و کاهش نابرابری ها از وظایف اساسی متولیان توسعه مناطق به شمار می آید. بررسی شاخص های صنعتی، اقتصادی و تعیین وضعیت برخورداری مناطق در راستای تعیین راهبردهای توسعه امری ضروری است. هدف از مقاله حاضر، سنجش نابرابری فضایی توسعه یافتگی صنعتی استان خوزستان با استفاده از تکنیک کپ لندمی باشد. روش این پژوهش، بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی–موردی و تحلیلی است. جامعه آماری 24 شهرستان استان خوزستان می باشد که با استفاده از شانزده متغیر نرم سازی شده با بهره گیری از مدل های تصمیم گیری چندشاخصه ویکور و الکتر و ادغام نتایج با تکنیک کپ لند به تحلیل و سنجش درجه توسعه یافتگی صنعتی شهرستان های استان خوزستان پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اختلاف قابل ملاحظه ای از نظر سطوح توسعه یافتگی صنعتی بین شهرستان های استان خوزستان وجود دارد و شهرستان های استان از لحاظ توسعه صنعتی نسبت به یکدیگر در وضعیت مناسبی قرار ندارند. به طوری که 8 شهرستان از مجموع شهرستان های استان بسیار برخوردار و برخوردار و بقیه نیمه برخوردار تا بسیار محروم می باشند و این نابرابری به دلیل عدم توزیع یکنواخت شاخص های صنعتی در استان می باشد و لازم است در راستای تامین عدالت فضایی در برنامه ریزی ها، شهرستان های محروم در اولویت قرار گیرند.
پهنه بندی مناطق مستعد حرکات دامنه ای (مطالعه موردی: شهرستان ماکو)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۴
193 - 205
حوزههای تخصصی:
ناپایداری دامنه های طبیعی بوسیله حرکات توده ای از جمله پدیده هایی می باشد که پس از سیل و زلزله بیشترین خسارت را به انسان وارد می نماید، این حرکات تحت تاثیر پارامترهایی نظیر اختلاف دما، بارش، یخبندان، ارتفاع، شیب، زمین شناسی، لند فرم، فاصله از گسل، فاصله از رود، فاصله از جاده و ... رخ می دهد. بنابراین در این مطالعه سعی شده تا با استفاده از اطلاعات فوق و با کمک روش های مدلسازی AHP و TOPSIS علاوه بر شناسایی سطوح با خطر بالای حرکات دامنه ای مناسب ترین مدل در شناسایی این پهنه ها با کمک داده های میدانی مورد ارزیابی قرار گیرد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مدل AHP مناسب ترین پهنه بندی از حرکات دامنه ای را ارائه می دهد. بر اساس نقشه بدست آمده بوسیله این مدل سطوح با پتانسیل بالای حرکات دامنه ای دارای شیبی بین 10 تا20 در صد و ارتفاع حدود 1600 تا 1900 متر می باشند و اغلب از سنگ آهک تشکیل گردیده اند و در مجموع حدود 28 درصد محدوده را شامل می شوند و در مجموع حدود 28 درصد مساحت محدوده را شامل می شوند.
کارکرد پل به عنوان فضای شهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال چهارم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۶
23 - 34
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش ابعاد گوناگون ارتباطات انسانی و تاثیرات آن بر اهداف توسعه شهری نقش پل ها به عنوان بخشی از کالبد شهر امروزی شکلی فراتر از ارتباط کالبدی صرف به خود گرفته و با توجه به نیاز پیوندهای اجتماعی، خلق خاطره ذهنی، هویت معنوی و کارکرد پویا برای پایداری شهرها، لزوم تعریف مفهوم و چارچوبی مناسب جهت دست یابی به اهداف ونیازهای ذکر شده اهمیت یافته است. بنابراین مفهوم پل- فضا که در گذشته جایگاه واجد ارزشی داشته می تواند در این رابطه مورد باز تعریف و تدقیق بیشتر قرار گیرد. لذا در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای، و با بهره مندی از مطالعات اسنادی و متون موجود، به بررسی سیر شکل گیری و تغییرات مفهومی و کالبدی پل از زمان آغازین ایجاد آن تا تکامل امروزی آن پرداخته شده، و به روش تفسیری تاریخی اقدام به بازیابی ویژگی های برجسته و قابل سرمایه-گذاری پل نظیر ویژگی های با ارزش کالبدی، اجتماعی، نمادی، کارکردی و هویتی نموده است. هم چنین در راستای دست یابی به ارتباطات مطلوب انسانی با توجه به مفاهیم مشترک پل با فضای شهری پویا؛ مفهوم پل- فضا معرفی گردیده است.
مقایسه الگوی کاربری زمین، پراکنده رویی و رشد هوشمند درتوسعه پایدار (مطالعه موردی :منطقه یازده شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۵
57 - 72
حوزههای تخصصی:
تحولات افزایش سریع جمعیت در اغلب شهرهای جهان سوم ناشی از بی برنامگی در بهره برداری مناسب از زمین شهری و بی توجهی به اصل طرح کاربری زمین و الگوی آتی استفاده از زمین در شهر است که گسترش پراکندگی شهری را به دنبال داشته و می تواند عوارض جانبی را بر سلامت عمومی و محیط زیست بوجود آورد؛در این راستا بسیاری از طرفداران بهداشت عمومی ، رشد هوشمند را به عنوان یک راه حل بالقوه برای حل مشکل پراکنده رویی توصیه می کنند،چرا که با توجه به هدف مشترکی که با الگوی کاربری زمین یعنی تحقق توسعه پایدار شهری دارد، می تواند شکل پایداری از کالبد و عملکرد شهری را ایجادکند. هدف اصلی این تحقیق،بررسی الگوهای پراکنده رویی و رشد هوشمند و انتخاب الگوی مناسب برای کاربری زمین است.روش تحقیق بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی و ابزار اندازه گیری در این پژوهش استفاده از مدل های آنتروپی و هلدرن می باشد، نتایج حاصله نشان می دهد الگوی رشد هوشمند در منطقه یازده شهر اصفهان موثرتر از پراکنده رویی زمین عمل نکرده و منطقه دارای رشد هوشمند نمی باشد، همچنین ، بهره گیری بهینه از فضاها و نظام برنامه ریزی بر تحقق رشد هوشمند و ممانعت از گسترش پراکنده منطقه موثر خواهد بود و از سوی دیگر نیز رشد فیزیکی این منطقه در راستای توسعه پایدار در حال عبور از الگوی پراکنده به سوی الگوی رشد هوشمند می باشد.
عوامل موثر بر طراحی و توسعه شبکه معابر از منظر مدیریت روستایی (محدوده مورد مطالعه: سکونتگاههای روستایی شهرستان شاهین شهر و میمه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
47 - 60
حوزههای تخصصی:
شبکه معابر تاثیر بسزایی در توسعه کالبدی-فضایی سکونتگاه ها دارند، به شرطی که از آنها بهینه و مطلوب استفاده شود. نبود طرح جامع و منسجم برای طراحی معابر سکونتگاههای روستایی شهرستان شاهین شهر و میمه، زمینه را برای در هم تنیدگی ساختارهای روستایی، عدم نظم در ساماندهی شریانهای درون ساختی و عدم تناسب معابر با کاربری های هم طراز آن زمینه را برای مشکلات مختلف در روستاها ایجاد کرده است که نیازمند شناخت عوامل و استانداردهای موثر و راهکار عملیاتی برای ایجاد معابر مناسب می باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین مهمترین عوامل موثر در طراحی شبکه معابر روستاها و اولویت بندی آنها از منظر مدیران روستایی شهرستان شاهین شهر و میمه بوده است. پژوهش حاضر از نظر نوع تحقیق، توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات به روش پیمایشی و پرسشنامه ای بوده است. جامعه نمونه 86 نفر بوده که شامل (30) نفر مسئولین مرتبط با مسائل روستایی در سطح شهرستان (متخصصان و اساتید دانشگاهی)، دهیاران (14نفر) و شوراهای اسلامی روستاها (42 نفر) بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آمار استنباطی همچون آزمون T تک نمونه ای توسط نرم افزار SPSS22 انجام شده است. نتایج برگرفته از تجزیه و تحلیل آماری بیانگر این مطلب است که بکارگیری هریک از معیارهای پنجگانه در طراحی شبکه معابر روستاهای مورد مطالعه مطلوب بوده است ولی شدت مطلوبیت برخی از عوامل بیشتر از بقیه بوده است. براساس نتایج تجزیه و تحلیل آزمون T تک نمونه ای «عرض شبکه معابر» با مقدار T(123/3) و «سطح و پوشش شبکه معابر» با مقدار T (874/2) بیشترین تاثیر را در طراحی شبکه معابر روستاهای مورد مطالعه از دیدگاه مسئولین روستایی داشته اند و همچنین«الگوی ساخت معابر» با مقدار T(785/1) و «معماری و سیمای شبکه معابر» با مقدار T(654/0) در آخرین رتبه قرار داشته اند در واقع وضعیت بکارگیری آنها نسبت به سایرین نامطلوب تر بوده است.
بررسی سطح توسعه یافتگی روستاها با استفاده از مدل های SWOT و AHP (مطالعه موردی: دهستان پسیخان بخش مرکزی رشت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
65 - 76
حوزههای تخصصی:
روستاها نقش مهمی در توسعه مناطق را ایفا می کنند. هدف این پژوهش بررسی سطح توسعه یافتگی روستاها با استفاده از مدل های SWOT و AHP و (مطالعه موردی: دهستان پسیخان بخش مرکزی رشت) است. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی - تحلیلی و از نظر هدف یک پژوهش کاربردی است. جامعه آماری پژوهش را مسئولین و روستاییان دهستان پسیخان بخش مرکزی رشت تشکیل می دهند. روش جمع آوری اطلاعات بصورت میدانی و کتابخانه ای است. جهت بررسی از آمار و اطلاعات موجود در فرهنگ آبادی ها در طی دوره های آماری 1395-1385 استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های SWOT و AHP استفاده گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که روستای صف سر در سطح یک توسعه یافتگی قرار داشته و جز روستاهای توسعه یافته دهستان می باشد و روستای کلش طالشان و آتشگاه از روستاهای نسبتاً توسعه یافته و سایر مناطق روستایی از روستاهای توسعه نیافته دهستان می باشند. اگرچه مطالعات نشان می دهد که توان های زیادی در سطح روستاهای دهستان پسیخان در جهت رسیدن به توسعه روستایی وجود دارد؛ اما در وضعیت فعلی سکونتگاه های روستایی شهرستان رشت دچار عدم تعادل و توازن در سطح توسعه یافتگی بوده و توسعه روستاهای این شهرستان با چالش ها و موانع جدی مواجه است. این امر حاکی از آن است که سکونتگاه های روستایی شهرستان رشت دچار عدم تعادل و توازن در سطح توسعه یافتگی بوده است و باید با توجه به نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهای موجود در منطقه در صورت امکان به کمک دهیاری ها و شوراهای روستایی روستاها برخوردار از خدمات گردند.
بررسی موانع اقتصادی توسعه یافتگی در استان ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۴
20 - 43
حوزههای تخصصی:
در میان مباحث متعددی که در چند دهه اخیر در حوزه علوم اجتماعی مطرح شده، بحث توسعه از گستردگی و اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. از این رو مقاله حاضر به بررسی موانع اقتصادی توسعه یافتگی در استان ایلام و درک و تفسیر مردمان آن دیار از توسعه می پردازد. روش شناسی پژوهش کیفی است. از روش مردم نگاری برای گردآوری داده ها و از نظریه زمینه ای برای تحلیل و بررسی داده ها استفاده گردیده است. در این پژوهش، اطلاعات مشاهده ای و اسنادی توسط محقق گرد آوری و اطلاعات مصاحبه ای از 56 نفر از مشارکت کنندگان ساکن در میدان مطالعه به عمل آمد. برای تعیین افراد مورد مصاحبه، از روش نمونه گیری کیفی- هدفمند و برای تعیین تعداد مصاحبه شوندگان از منطق اشباع نظری در نمونه گیری نظری استفاده شده است. سپس عملیات تحلیل اطلاعات در سه مرحلهْ کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شده و در نهایت از ترکیب کلیه مقوله ها، مدل نهایی تحقیق استخراج شد. نتایج بررسی نشان می دهد که مهم ترین موانع اقتصادی توسعه یافتگی در این استان، مشکلات اکولوژیک، فقر اقتصادی مزمن، نبود بخش خصوصی قوی و فقدان زیر ساخت های اقتصادی می باشد. براساس مدل نهایی توسعه به مثابه پدیده ای دوگانه و تقابل گرا درک، ارزیابی و تفسیر شده است که توانسته از یک طرف استان ایلام را توانمند ساخته و بسیاری از مسایل و مشکلات زندگی آنان را در ابعاد مختلف تغییر و نوسازی مشخص کند و از طرف دیگر، موجب تضعیف سنت ها می شود که از دید مردم استان ایلام به عنوان نتایج نامطلوب توسعه تلقی می گردد.
تعیین سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان مرزی کردستان با تأکید بر شاخص های توسعه شهری با استفاده از تلفیق تکنیک های AHP و TOPSIS
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان است.در این پژوهش جهت تعیین درجه اهمیت شاخص ها از روش دلفی استفاده گردید، به طوری که پرسشنامه هایی بین 35 نفر از متخصصان رشته های مختلف مرتبط با موضوع پژوهش توزیع گردید و داده های حاصل با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و در نرم افزار Expert Choice مورد مقایسه زوجی قرار گرفتند. برای تعیین سطح توسعه یافتگی شهرستان ها هم از روش تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS بهره گرفته شد و درنهایت جهت نمایش فضایی نتایج از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) استفاده گردید.نتایج پژوهش نشان داد که شهرستان سنندج (با امتیاز 989.)در رتبه اول قرار دارد.به ترتیب شهرستان سقز(با امتیاز 165.)در رتبه دوم، شهرستان بانه(با امتیاز 1307.)در رتبه سوم، شهرستان مریوان(با امتیاز 1302.)در رتبه چهارم،شهرستان قروه(با امتیاز 114.)در رتبه پنجم،شهرستان بیجار(با امتیاز 088.)در رتبه ششم، شهرستان کامیاران(با امتیاز 051.)در رتبه هفتم، شهرستان دیواندره(با امتیاز 016.)در رتبه هشتم،شهرستان دهگلان(با امتیاز 011.)در رتبه نهم و درنهایت شهرستان سروآباد(با امتیاز 006.)در رتبه دهم قرار دارد.
ارزیابی سطوح توسعهیافتگی بخش مسکن در بین شهرستانهای استان مازندران با استفاده از تاپسیس فازی (Fuzzy TOPSIS)
حوزههای تخصصی:
یکی از بخش هایی که برنامه ربزی در آن بایست با تاکید بر توسعه انجام شود ، بخش مسکن است. وضعیت مسکن در شهرهای کشورهای جهان سوم یکی از شاخص های توسعه اقتصادی- اجتماعی در کشورهای جهان محسوب می شود. به همین منظور برنامه ریزی در امر مسکن در جهان دارای ارزش و اهمیت به سزایی می باشد. در این بین توجه به شاخص ها و متغیر ها نیز دارای اهمیت است چرا که، می تواند در مسیر انجام پژوهش ها مؤثر باشد. در استان مازندران به عنوان استانی که در آینده نزدیک به قطب جمعیتی شمال کشور تبدیل خواهد شد، مسکن از جمله نیاز های مبرم جمعیت آینده خواهد بود که باید با شناخت درست نسبت به متغیر های مختلف آن بتوان برنامه ریزی جامع و فراگیری را برای آن ترتیب داد. در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، متغیرهای مختلفی در زمینه وضعیت مسکن در استان مازندران انتخاب و با استفاده از مدل تاپسیس فازی مورد ارزیابی قرار گرفته و نسبت به دسته بندی شهرستان های این استان اقدام شده است. آنچه از برآیند این پژوهش پیداست ، پنج متغیر مساکن بادوام ، نیمه با دوام ، تاسیسات ، بهداشت و شبکه فاضلاب به عنوان متغیر های این پژوهش در حوزه مسکن انتخاب و پس از جمع آوری داده های مربوط به آنها از مرجع مرکز آمار ایران در سطح شهرستان نسبت به پیاده سازی مدل تاپسیس فازی مثلثی بر روی آن ، اقدام گردید که نتایج بیانگر وضعیت خوب مسکن در شهرستان های بهشر ، نکا ، قائم شهر ، تنکابن بوده است که این شهرستان ها به نوعی در سطح اول دسته بندی شده اند. پس از آنها شهرستان های ساری ، آمل ، بابل ، چالوس و نوشهر در دسته نیمه مطلوب و سایر شهرستان های استان نظیر جویبار ، سواد کوه ، جویبار ، رامسر و.. در وضعیت نامطلوب از منظر این شاخص ها به سر می برند.
تحلیل تطبیقی سطح توسعه یافتگی سکونتگاههای شهری با تآکید بر شاخص بهداشتی و درمانی (مطالعه موردی: شهرستان های استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل افزایش جمعیت، گسترش روزافزون شهرنشینی و افزایش سطح پیچیدگی نیازهای بشری، ضروری است توزیع امکانات شهری جهت بهره مندی شهروندان از نیازهای اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و... بصورت عادلانه و هماهنگ صورت گیرد تا شرایط متناسب و متعادل برای زندگی سالم همه افراد جامعه فراهم گردد. توسعه پایدار شهری، برقراری حالت توازن، تعادل و یکپارچگی در میان پراکنش جمعیت و توزیع خدمات و تسهیلات شهری در ابعاد مختلف توسعه است که هدف اصلی آن تامین رفاه و آسایش و ارتقاء و بهبود سطح کمی و کیفی زندگی انسان است. عدم تعادل در ساختار فضایی-کالبدی مناطق یکی از رویدادهای اساسی کشورهای در حال توسعه محسوب می گردد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف کاربردی و ماهیت توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از تکنیک های توسعه یافتگی موریس (Morris) و شاخص ترکیبی توسعه انسانی (HDI)، سعی در سنجش سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان غربی بر اساس میزان برخورداری از خدمات بهداشتی و درمانی (تعداد 17 متغیر) و ارائه پیشنهاداتی جهت کاهش نابرابری ها و شکاف های موجود در منطقه می باشد. شیوه گردآوری اطلاعات از مطالعات اسنادی-کتابخانه ای و با استفاده از داده های سالنامه آماری و دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان آذربایجان غربی در سال 1396 و سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 اتخاذ گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده عدم تجانس و ناهماهنگی در سطح توسعه یافتگی و نحوه توزیع متعادل امکانات و تسهیلات بهداشتی و درمانی بر اساس فاکتور جمعیت در برخی از شهرستان ها می باشد. یافته های پژوهش بیانگر این است که شهرستان ارومیه در میان سایر شهرستان ها بالاترین سطح توسعه یافتگی را به خود اختصاص داده است. همچنین شهرستان های خوی، میاندوآب، مهاباد، بوکان، سلماس، سردشت و نقده در رده های بعدی توسعه قرار دارند. شهرستان چایپاره نیز در پایین ترین سطح توسعه استان جای گرفته است. در نهایت جهت افزایش سطح تعادل و حذف نابرابری های توسعه یافتگی به ارائه پیشنهاداتی پرداخته می شود.
سنجش سطوح توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان و ارتباط آن با مخاطرات انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله عدم توازن جریان های سرمایه در بین مناطق مختلف جغرافیایی در جریان توسعه یافتگی، موجب ایجاد شکاف و تشدید نابرابری منطقه ای می شود که خود مانعی در مسیر توسعه و میل به توسعه نیافتگی است. بدین سان، پژوهش حاضر با هدف سنجش سطوح توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان و ارتباط آن با مخاطرات انسانی به بررسی این مهم پرداخت. این تحقیق از نوع کاربردی و به روش توصیفی تحلیلی بود. برای سنجش سطوح توسعه یافتگی از مجموعه داده های موجود در مرکز آمار استفاده شد. برای تعیین رتبه بندی شهرستان های استان کردستان از لحاظ سطوح توسعه یافتگی از روش ویکور، و تحلیل سلسله مراتبی استفاده گردید. یافته ها نشان داد به ترتیب شهرستان های کامیاران (1)، سنندج (211/0)، دهگلان (221/0)، بیجار (2549/0)، دیواندره (3425/0)، قروه (3483/0)، مریوان (3671/0)، سروآباد (4860/0)، سقز (6152/0)، بانه (9060/0) به ترتیب رتبه های 1 تا 10 را از لحاظ توسعه یافتگی به خود اختصاص دادند. در ارتباط با توسعه یافتگی و مخاطرات انسانی نتایج حاصل از اولویت بندی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها و همچنین ارزیابی حاصل از ماتریس ارزیابی عوامل درونی و بیرونی نشان می دهد که در جدول نقاط قوت S1 یعنی بهره گیری از ظرفیت های زیرساختی، اقتصادی در افزایش شاخص های توسعه در جدول نقاط ضعف W1 یعنی افزایش ناپایداری اجتماعی در شهرستان به دلیل افزایش بیکاری، فقر و اعتیاد، در زمینه عوامل فرصت ها O1 یعنی بوجود آمدن حس مشارکت و همدلی در بین مردم جهت گسترش توسعه شهر و در زمینه تهدیدها نیز T4 یعنی ایجاد فقر بالاترین وزن را به خود اختصاص دادند.
تاثیر متغیرهای منتخب کلان بر کارآیی بازار اختیارات؛ رویکرد فراتحلیل نقض محدودیت های آربیتراژ قیمت گذاری اختیارات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
81 - 98
حوزههای تخصصی:
کارآیی بازار اختیار معامله به دلیل نقش موثری که در شفاف سازی اطلاعات اقتصادی دارد و به خاطر تخصیص بهینه سرمایه که از آن ناشی می شود، اهمیت ویژه ای در ملاحظات علمی و اجرایی مد نظر مدیران و دانشگاهیان دارد. در این پژوهش به منظور بررسی نقش رشد بازار سرمایه، رشد تولید ناخالص داخلی و توسعه یافتگی کشور بر کارآیی بازار اختیارات تلاش شده است ابتدا میزان کارآیی بازار اختیارات در هر کشور-سال با رویکرد فراتحلیل و بر اساس آزمون های تجربی صورت گرفته در مطالعات گذشته اندازه گیری و با رگرسیون کردن آن روی متغیرهای مذکور که اطلاعات آن از بانک جهانی گرفته شده است، به کمک رگرسیون تابلویی نامتوازن فرضیه های پژوهش آزمون شود. به دلیل اینکه داده های آماری در مورد کارآیی بازار اختیارات تاکنون وجود نداشته، در این مطالعه برای اولین بار در جهان عوامل موثر بر کارآیی بازار اختیارات سنجیده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که از سه متغیر مستقل مورد بررسی (رشد تولید ناخالص داخلی، رشد بازار سرمایه و توسعه یافتگی) فقط رشد بازار سرمایه و توسعه یافتگی بر کارآیی بازار اختیارات تاثیر دارد. ضمناً در مطالعاتی که هزینه مبادله و سود تقسیمی دارایی پایه در تشکیل نامعادلات آربیتراژی مربوط به قیمت اختیارات در نظر گرفته شده است، کارآیی بازار اختیارات کمتر ارزیابی شده است. از طرف دیگر در کشورهای با بازارهای سرمایه رشد یافته و در کشورهای توسعه یافته، کارآیی بازار اختیارات بیشتر است.