مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
بافت تاریخی
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
53-63
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، تعیین محدوده و مقایسه وضعیت آسایش حرارتی فضاهای باز محدوده باغ فین و بافت تاریخی شهر کاشان بر اساس شاخص جهانی اقلیم گرمایی ( UTCI ) می باشد. مواد و روش ها: مکان های پر تردد محدوده مورد مطالعه به مدت 18روز از ابتدای شهریور97 مورد بررسی قرار گرفتند. پس از انجام مطالعات کتابخانه ای، حضور فیزیکی در بافت و انجام مطالعات میدانی(مشاهده و ثبت اطلاعات سایت ها) همزمان با پاسخ تعداد 788 نفر از ساکنان و گردشگران به پرسشنامه ها(وضعیت حرارتی و محیطی)، پارامترهای اقلیمی(دما، رطوبت، سرعت جریان هوا، مقدار co و 2 co )ثبت گردید . سپس نرخ لباس و متابولیسم افراد با نرم افزار 10 Deltalog محاسبه و پس از گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار 24 Spss ، محدوده آسایش حرارتی پاسخ دهندگان بر اساس شاخص جهانی اقلیم گرمایی ( UTCI ) با نرم افزار Ray Man مشخص گردید. یافته ها: پاسخ دهندگان در کل محدوده مورد مطالعه، بین 20.23 تا 35.61 درجه سانتیگراد ( UTCI ) احساس آسایش حرارتی داشتند. همچنین محدوده آسایش حرارتی در باغ فین بین 19.45 تا 37.63 و در بافت تاریخی بین 18.5 تا 35.16 درجه سانتیگراد ( UTCI ) می باشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد دامنه آسایش حرارتی در باغ فین به اندازه 1.52 درجه سانتیگراد ( UTCI ) بیشتر از بافت تاریخی کاشان می باشد.
تبیین مکانیزم احیاء بافت های تاریخی با استفاده از رویکرد بازآفرینی (نمونه موردی: محله حاجی در محدوده تاریخی شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی شهرها میراثی گرانقدر هستند که در هویت بخشی به حیات شهری در طول تاریخ نقش قابل توجهی ایفا میکنند. این بخش از شهر تجلی گاه ابعاد فرهنگی-اقتصادی و اجتماعی مردمانی است که در دوره های تاریخی در این بخش از شهر روزگار سپری کرده و هویت فرهنگی آن را به ثبت رسانده اند. امروزه این بافت های تاریخی به ویژه در شهرهای با قدمت تاریخی که زمانی سرزنده ،جذاب و با کیفیت بوده اند، به دلایل مختلف دچار افول حیات شهری، اقتصادی و فرهنگی شده اند و بر این اساس جذابیت وکیفیت گذشته خود را از دست دادند. مقاله ی حاضر با هدف بهبود وضعیت موجود محدوده ی محله حاجی شهر همدان، سعی دارد در زمینه ی بازآفرینی آن راهبردهایی را ارائه نماید . اطلاعات این پژوهش به صورت اسنادی و کتابخانه ای، مصاحبه و مطالعه های میدانی فراهم شده است. با تعیین موقعیت محدوده ی مورد مطالعه در ماتریس (SWOT) نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها شناسایی شده و در ادامه با استفاده از ماتریس ارزیابی (EI) راهبردهای قابل قبول برای بازآفرینی محدوده موردنظر، مشخص شده اند. علاوه بر آن با کمک روش QSPM اولویت بندی راهبردهای ارایه شده در مرحله قبل به انجام رسیده است. نتایج نشان می دهد، نقش عوامل درونی و راهبرد های رقابتی یا قوت-تهدید و همچنین برخی راهبردهای محافظه کارانه در راستای رسیدن به اهداف برنامه ریزی بازآفرینی این محله مؤثرتر می باشد.
سنجش شاخص های سرمایه اجتماعی در محلات بافت تاریخی شهر یزد (نمونه موردی: محله پشت باغ)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۵
۹۳-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
روابط اجتماعی در بافت تاریخی شهر یزد بر اساس هویت محله ای شکل گرفته اند. انباشت این روابط در طی سالیان، مجموعه گسترده ای از پیوندهای اجتماعی را در بین ساکنان سبب شده است. از آنجا که در چند دهه اخیر به دلایلی، مفهوم سرمایه اجتماعی در بافت تاریخی شهر یزد رو به نزول نهاده، ضروری است تا با تعیین سطح سرمایه اجتماعی در این محلات، نسبت به تقویت شاخص های آن اقدام گردد. هدف اصلی از این پژوهش، اندازه گیری سرمایه اجتماعی در محله تاریخی پشت باغ یزد است. روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شد. پس از بررسی منابع معتبر در این زمینه و با توجه به شرایط و مقتضیات جامعه موردمطالعه، تعداد 12 شاخص مشتمل بر ظرفیت پذیرش تفاوت ها، اطلاعات و آگاهی از محله، احساس امنیت، فعالیت گروهی و هدف مشترک، مشارکت در اجتماع محلی، توانمندسازی، حس اعتماد، شبکه های حمایتی، ارزش ها و هنجارهای جمعی، حس تعلق، پیوندهای همسایگی و بها دادن به زندگی تعیین گردید. در این پژوهش جهت نمونه گیری از روش تصادفی مرحله ای استفاده شد. بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه متشکل از 333 نفر از ساکنین محله پشت باغ است که هرکدام یک خانوار را نمایندگی می کند. نتایج نشان می دهند با توجه به سطح معنی داری شاخص ها تمامی آن ها بر روی سرمایه اجتماعی تأثیرگذارند و بین آن ها با سرمایه اجتماعی رابطه چندگانه وجود دارد. همچنین سرمایه اجتماعی در بافت تاریخی محله پشت باغ در سطح متوسط قرار دارد که عامل اصلی آن را می توان خالی از سکنه شدن محدوده مورد مطالعه در پی مهاجرت ساکنین اصلی به حومه شهر و جایگزینی آن ها با اتباع بیگانه و اقشار کم درآمد دانست.
بررسی تاب آوری کالبدی-اجتماعی بافت فرسوده تاریخی با تأکید بر فرم شهری پایدار با روش میانگین فاصله از حد بهینه (نمونه موردی: محلات بافت تاریخی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مشکلات بافت های شهری فرسودگی است. تاب آوری سعی در پیش بینی آسیب ها و پایدارسازی سیستمی دارد و زمانی که موضوع بافت تاریخی باشد، مسئله اهمیتی دوچندان دارد. فرم شهری به عنوان یک ساختواره جامع، شکل یافته از تمامی عناصر قابل رؤیت شهر و تبلور فضایی و شکلی فعالیت های شهری است. هدف پژوهش با روش تحقیق تحلیلی-توصیفی تبیین ساختار و مدل بهینه از نگرش تاب آوری در فرم شهری در محلات فرسوده تاریخی است؛ لذا می توان این میزان عددی را در سطح مقایسه ای با نمونه های جهانی، تحلیل کرده و تاب آوری فرم شهری را با تأکید بر دو بعد اجتماعی و کالبدی موردسنجش قرار داده و بعد از تحلیل یافته ها، راهبردهای لازم را جهت تبیین و مستندسازی در پروژه های شهری ارائه کرد. نتایج نشانگر این است که تاب آوری فرم شهری محلات، دارای فاصله نامناسب از حد بهینه مطلوب بوده و تاب آور نیستند؛ اما محله دولت با میزان ARI، 65/0می تواند نمونه مناسب تری در تبیین رویکرد بازآفرینی باشد.
ارزیابی و تحلیل تأثیر خیابان های معاصر ایجاد شده بر نظام ساختاری فضایی بافت های تاریخی در منطقه 3 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
73 - 90
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در پروژه های شهری داشتن رویکردی کل نگر ضروری به نظر می رسد. به این ترتیب که حدود و خط پروژه نمی تواند دلیلی بر نادیده گرفتن کنش متقابل آن با حوزه فراگیر خود در ساختار شهری گردد. در طرح های توسعه شهری، عدم توجه به ساختار قدیمی شهر با تحمیل شبکه خیابان های جدید، آسیب های جدی به یکپارچگی بافت های شهری وارد می سازد. در شهر اصفهان و به ویژه در منطقه تاریخی آن، پروژه های احیای میدان عتیق (کهنه - امام علی)، ایجاد محورهای باغ گلدسته، شهید مقدم و نظام الملک به عنوان پروژه های معاصر مصداق اینگونه مداخلات بوده اند که بر این ساختار تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم داشته اند. هدف: در پژوهش حاضر، تحلیل بر شبکه شهری متمرکز شده و تلاش دارد دریابد پروژه های توسعه جدید به ویژه توسعه های مرتبط با شبکه های آمد و شد، به چه ترتیب توانسته بر نظام ساختاری – فضایی محدوده ی تاریخی شهر اصفهان تاثیر گذارند. روش: در پژوهش کاربردی حاضر، داده ها به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده و با به کارگیری ابزار چیدمان فضا تحلیل شده اند. پس از تحلیل ساختار فضایی محدوده تاریخی شهر در مهمترین دوره های تحولات کالبدی شامل دوره های سلجوقی، صفوی و پهلوی و معاصر، تاثیر احیای ساختاری میدان و سایر پروژه ها درلایه های کاربری و حمل و نقل نیز بررسی شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که انسجام ساختار و سازمان فضایی شهر تنها در دوران سلجوقی و صفوی وجود داشته و بر خلاف دوران صفوی که ساختار جدید با احترام به بافت قدیم و در ارتباط با آن ایجاد گردید، شبکه خیابان کشی های جدید دوران پهلوی بدون توجه به زمینه به منزوی نمودن هرچه بیشتر بافت انجامیده و با فاصله گرفتن هم پیوندی این محورهای جدید ایجاد شده از گذرهای درونی بافت ارتباط فضایی عناصر فضایی موجود در دوران پیشین را از بین برده است.
خوانش بینامتنی و نقش آن در بازسازی بافت تاریخی آیات قرآن(مطالعه موردی داستان هابیل و قابیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال هجدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
203 - 236
حوزه های تخصصی:
بازسازی بافت تاریخی آیات یعنی موقعیتی که در آن متن قرآن شکل گرفته است از وجوه گوناگون، به ویژه تبیین معنای دقیق آیات، مسأله ای خطیر،دشوار و سودمند است. بااینحال شواهد و مستندات موثقِ اندکی برای این مقصود در دسترس محققان قرار دارد. می دانیم که قرآن در موارد متعدد، ناظر به سنتها و تعالیم مذکور در متون مقدس یهودی-مسیحیِ پیش از خود سخن می گوید که در افواه مردم عصر نزول جاری بوده است. از این رهگذر خوانش بینامتنی در بازیابی متن قرآن به مثابه یک سند تاریخیِ موثق و به تَبَع،بازسازی بافت تاریخی آیات و شناخت مخاطبان عصر نزول بسیار کارآمد است.در پژوهش حاضر مبتنی بر این رهیافت به خوانش بینامتنی آیات 32-27 سوره مائده پرداخته ایم که به داستان هابیل و قابیل مرتبط است. بازخوانی قرآن و متون مقدس یهودی-مسیحی، مشتمل بر عهد قدیم، عهد جدید و تلمود نشان میدهد که داستان پیش گفته، در این متون، به شیوه ای مشابه و با زبانی تمثیلی روایت شده است. بااین همه، قرآن به بازخوانی صِرف داستان اکتفا نمیکند بلکه متناسب با مخاطبان خود در عصر نزول،این متون را تعدیل میکند و مفاهیمی نو می آفریند. خوانش بینامتنی نشان میدهد که آیات 32-27 سوره مائده به تنش میان یهودیان عربستان با پیامبر(ص) و مومنان مرتبط است و یهود قصد خیانت دوباره به پیامبر(ص) و کشتن وی را دارند. افزون بر خوانش بینامتنی، با بهره مندی از برخی گزارشها و روایات تاریخی میتوان به این نظر دست یافت که آیات مذکور با موقعیتی در حدود سال 7 هجرت،پس از صلح حدبیه و پیش از خیانت یهودِ خیبر،مرتبط است.
تبیین اولویت های مؤثر بر افزایش مشارکت اجتماعی در توسعه معماری میان افزا در بافت های تاریخی (مطالعه موردی: گذر تاریخی محمدیه شهر قزوین)
حوزه های تخصصی:
رشد روزافزون جمعیت شهرنشین ، گسترش افقی شهرها و فرسودگی بافت های شهری ، سبب اتلاف سرمایه های اجتماعی ، اقتصادی و هدررفت زمین می شوند امروزه توسعه معماری میان افزا به عنوان راهکاری جهت احیاء و پویایی بافت های شهری و صرفه جویی در سرمایه ها مورد توجه قرار می گیرد. در مسیر تحقق "توسعه معماری میان افزا"، شرکت ارادی و آگاهانه افراد تحت عنوان"مشارکت اجتماعی" در امور، بسیار تسهیل کننده است که می تواند در قالب مشارکت محلی و ساده سازی فرایند معماری بروز یابد. در این پژوهش با فرض بر همبستگی دو متغیر فوق، سعی بر آن است تا عوامل افزایش دهنده مشارکت اجتماعی در توسعه معماری میان افزا، ضمن تبیین، اولویت بندی شوند. بدان سبب که توسعه معماری میان افزا با درنظر داشتن تنوع فرم و ظاهر ابنیه، اختلاط کاربری ها و افزایش حس تعلق، به عنوان راهکارهای توسعه، به ایجاد اعتماد در مردم ، کاهش تمرکزگرایی ، مشارکت و حضور مؤثر افراد در تمامی مراحل کمک می نماید. پس از مطالعات کتابخانه ای و میدانی، برای متغیرهای فوق؛ شاخص ها، مؤلفه ها و برای هر مؤلفه، گویه هایی و سپس با توجه به گویه ها، پرسشنامه ای تدوین و با استفاده از نرم افزار spss، پایایی پرسشنامه و در ادامه ضریب فریدمن برای تمامی مؤلفه های هر دو متغیر به صورت جداگانه محاسبه شد. با توجه به ماحصل تحقیق، جهت بهره مندی از مشارکت اجتماعی مردم در امور، لازم است آنان را مورد تشویق و توانمندسازی قرار داد. بنابر مطالب منتج از نمونه ی مورد مطالعه، شاخص کارکردی – عملکردی در متغیر توسعه معماری میان افزا به عنوان مؤثرترین عامل، مؤلفه وضعیت موجود محله(تأمین نیاز کاربران) در دومین رده و پس از آن گویه توجه به هویت تاریخی محل که میان هر دو متغیر مشترک بوده در سومین رده قرار داشته و پس از آن ها سایر گویه های مشترک میان دو متغیر ، نظیر حس تعلق مؤثر بوده و عوامل دیگر در رتبه های بعدی قرار خواهند گرفت.
بافت تاریخی به مثابه موزه هنرهای بصری جهت گردشگری تاریخی با تأکید بر نمونه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴
21 - 30
حوزه های تخصصی:
بافت تاریخی به مثابه مکانی با کالبدی تاریخی و محوطه میراثی در شهرها شناخته می شود و سالانه گردشگران زیادی به بافت های تاریخی شهرها سفر می کنند و در کشورهای در حال توسعه مثل ایران مکان های مهمی جهت جذب گردشگر محسوب می شوند. عنوان بافت قدیم شیراز از زمان رضاشاه در اسناد مربوط به توسعه شهر و تخریب بافت قدیم با نوسازی های دوران پهلوی اول باب شد که هم اکنون با عنوان محدوده تاریخی شناخته می شود. تغییرات بنیادین در ساختار شهرهای سنتی منجر به فرسودگی این بافت ها شده و جمعیت ساکن در بافت قدیم شیراز به عنوان نمونه در این تحقیق، به بافت اطراف مهاجرت کردند. از طرفی طبق تعاریف سازمان جهانی یونسکو، گردشگر فرهنگی با هدف آشنایی با فرهنگ جامعه میزبان عازم مقصد می شود. با مهاجرت پذیری بافت تاریخی شهرها و تغییر اساسی در ساختار جمعیتی، آیا میراث فرهنگی ناملموس بافت، که به عنوان مثال در بافت تاریخی شهر شیراز حدود هزارسال هویت فرهنگی آن را شکل داده است، به حیات خود ادمه می دهد؟ نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که از دوره پهلوی اول تا کنون اقدامات صورت گرفته در بافت تاریخی شیراز در قالب حفاظت و توسعه منجر به تحول در ساختار جمعیتی بافت تاریخی و در نتیجه تغییر اساسی در «میراث فرهنگی ناملموس» بافت شده است و هم اکنون بافت تاریخی شیراز به استثنای بازار، علی رغم برخورداری از پتانسیل برای توسعه گردشگری فرهنگی، مکان بازنمایی هویت فرهنگی شهر شیراز نیست و به مثابه موزه هنرهای بصری است که گردشگران از بخشی از «میراث ملموس» به جای مانده از گذشته بازدید می کنند.
ارزیابی قابلیت های گردشگری بافت های تاریخی در جهت بازآفرینی شهری (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
201 - 232
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی گنجینه گران بهای شهرهایی هستند که نمود تمدن چندین هزارساله می باشند. گاهی این گنجینه ها آن گونه که باید موردتوجه قرار نمی گیرند و از بین می روند برای اینکه بافت ها به عنوان میراث باقی بمانند باید بتوان آن ها را غنا بخشید و به جهانیان معرفی نمود. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی قابلیت های گردشگری بافت های تاریخی در جهت بازآفرینی شهری است که در پی پاسخ به این سؤال هستیم که «قابلیت های گردشگری بافت تاریخی شهر تبریز در جهت بازآفرینی در چه وضعیتی قرار دارد؟» برای پاسخ به این سؤال پس از شناسایی معیارها و شاخص های بازآفرینی شهری با رویکرد گردشگری در سه بعد اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و زیست محیطی پرسشنامه ای برای ارزیابی قابلیت های گردشگری بافت تاریخی ازنظر گردشگران تنظیم گردید. نتایج از طریق نرم افزار "اس پی اس اس" و با کاربرد آزمون خی دو مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که گردشگری بافت تاریخی تبریز در جهت بازآفرینی از بعد اجتماعی- فرهنگی در حد مطلوب، در بعد زیست محیطی و کالبدی در حد نسبتاً مطلوب است.
ارزیابی عوامل موثر بر گردشگری در بافت تاریخی با رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا (محدوده مورد مطالعه: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
265 - 292
حوزه های تخصصی:
یکی از اجزای طرح های بازآفرینی گسترش گردشگری فرهنگی و بازاریابی مکان است که موجودیت بافت های تاریخی را به عنوان بستر واجد ارزش های تاریخی-فرهنگی موردتوجه قرار می دهد. درکنار چنین رهیافتی، حفظ، احیا و به روزرسانی ارزش های فضایی-کالبدی، بصری و زیبایی شناسانه بافت های شهری کهن برای مطلوبیت بخشیدن به آن هاست که در این مقاله به آن پرداخته شده است. شهر بابلسر به عنوان یکی از شهرهای ایران با قابلیت گردشگری در شمال کشور در حوزه عوامل مؤثر توسعه گردشگری در بافت های تاریخی را موردمطالعه قرار گرفته است. لذا هدف پژوهش، کاربردی و روش گردآوری داده ها کمّی با بهره گیری از پرسشنامه بوده و تجزیه وتحلیل داده ها نیز از طریق آزمون رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر انجام شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بازآفرینی فرهنگ مبنای بافت تاریخی شهر، عاملی در توسعه گردشگری پایدار شهر بابلسر است و از طریق تقویت عوامل مؤثر بر آن (فرهنگ بومی و صنایع خلاق محلی، هنر، صنایع دستی سنتی و حفظ ساختمان های تاریخی) تحقق پذیر است. همچنین بازآفرینی بافت فرهنگی-تاریخی شهر با رویکرد توسعه گردشگری شهری در ایران به طور عام و در شهر بابلسر به ویژه ارتباط تنگاتنگی دارد. هم زمان باوجود فرصت های منحصربه فردی این بافت ها چه از منظر جاذبه های کالبدی و معماری و چه از منظر آیین ها و سنن تاریخی، مشکلات بازآفرینی بافت، کمبودهای شدید زیرساخت های گردشگری و دیدگاه های محدود و گذرای مدیریت شهری می توانند از بزرگ ترین موانع فعال سازی ظرفیت های آن ها در این زمینه باشند.
قرائتی بر بازآفرینی شهری پایدار در بافت های تاریخی با تحلیل و ارزیابی تحقق پذیری معیارهای آن در محلات بافت تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی تحقیق حاضر، تحقق پذیری شاخص ها و مؤلفه های بازآفرینی پایدار شهری شیراز است که به منظور رسیدن به اهداف، وضعیت شاخص های بازآفرینی شهری پایدار (اقتصادی، مدیریتی، حقوقی، قانونی، مشارکتی، اجتماعی-جمعیتی، فرهنگی-گردشگری و کالبدی–عملکردی) در محلات هدف بافت تاریخی شیراز (درب شازده، سردزک، اسحاق بیک، بازارمرغ و سنگ سیاه) که به علت وجود اسناد و مدارک طرح ها و برنامه های بهسازی، نوسازی و بازآفرینی و همچنین در دسترس بودن ذینفعان، بازیگران و عوامل اصلی طرح ها و برنامه ها به صورت هدفمند به عنوان محله هدف ارزیابی شاخص های بازآفرینی و پایداری انتخاب شدند، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش را ساکنین پنج محله منتخب از منطقه هشت شهرداری بافت تاریخی شهر شیراز معادل 26069 نفر تشکیل می دهند که با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر انتخاب و پرسشنامه به روش تصادفی ساده در سطح محلات توزیع و تکمیل شد. داده های مورد نیاز تحقیق، از طریق روش تجزیه و تحلیل FMEA و مطالعات اسنادی و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) گردآوری و با نرم افزار SPSS، آزمون آماری T تک نمونه ای، تحلیل واریانس، آزمون پس از تجربه (LSD) و فریدمن تجزیه و تحلیل شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد در شرایط موجود شیراز، شاخص کالبدی-عملکردی با میانگین 443/3 بالاترین میانگین و شاخص مشارکت عمومی-مردمی با میانگین 232/2 کمترین میانگین را به خود اختصاص داده است. نتایج حاصل از تحلیل واریانس حاکی است که در میان محلات پنج گانه بافت تاریخی شهر شیراز به لحاظ شاخص های بازآفرینی پایدار شهری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، با توجه به نتایج آزمون فریدمن، محله سردزک با میانگین 53/3، کمترین رتبه و محله بازارمرغ با میانگین 17/12، در رتبه اول قرار گرفته است.
کاربست آینده پژوهی در برنامه ریزی حفاظتی بافت تاریخی (مورد نمونه: عرصه ثبت جهانی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
417 - 437
حوزه های تخصصی:
حفاظت از بافت های با ارزش تاریخی تحت تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی قرار دارد که با شناسایی این عوامل می توان تأثیرات واردشده بر بافت های با ارزش تاریخی را شناخت و برای هر شرایطی برنامه ریزی کرد. حفاظت از بافت های تاریخی و میراثی، از ضرورت های برنامه ریزی برای این نوع بافت ها است، اما وجود محیطی پیچیده و در حال تغییر، حفاظت را دچار چالش می کند که ازجمله این چالش ها می توان به تداوم فرسودگی و ازدست دادن جمعیت بومی اشاره کرد. استفاده از روش های نوآورانه آینده پژوهی، این امکان را برای برنامه ریزان شهری فراهم می کند تا با چالش ها و عدم قطعیت های محیطی مقابله کنند؛ بنابراین، به منظور تدوین ادبیاتی آینده محور برای مواجهه و حفاظت از بافت های تاریخی، این تحقیق با به تصویرکشیدن آینده های بافت تاریخی شهر، ابتدا به شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر حفاظت بافت تاریخی یزد می پردازد. سپس با تجزیه وتحلیل این عوامل و استفاده از روش تحلیل اثر متقابل، سناریوهای آینده بافت تاریخی را تدوین می کند. روش جمع آوری اطلاعات، اسنادی و میدانی (مصاحبه) است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 10 نفر از متخصصان شناسایی شدند که دارای دانش و تجربه در موضوع تحقیق هستند. این افراد شامل اعضای هیئت علمی (در حوزه شهرسازی، مرمت و آینده پژوهی)، مهندسان مشاور در حوزه بازآفرینی و مرمت بافت تاریخی یزد، اعضای پرونده ثبت جهانی و مسئولان در پایگاه بافت تاریخی یزد و مسئولان بافت تاریخی در شهرداری یزد هستند. با بررسی مطالعات اسنادی و توصیفی، عوامل کلیدی مؤثر بر حفاظت بافت تاریخی یزد شناسایی و با نظر متخصصان تحقیق، این عوامل کلیدی تدوین و تنظیم شدند. 22 عامل کلیدی شناسایی شده به وسیله متخصصان تحقیق، ارزش گذاری شد که به کمک نرم افزار میک مک، داده های تحقیق از نظر تأثیرگذاری و تأثیرپذیری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان می دهد مهم ترین پیشران های مؤثر بر آینده بافت تاریخی، میزان وابستگی درآمد دولت به اقتصاد نفتی، توان رقابت پذیری بین المللی و الگوی مصرف است که از برخورد این پیشران ها، هشت سناریو برای بافت تاریخی یزد می توان متصور شد. با درنظرداشتن منطق هر سناریو، فضای موجود در آن سناریوها تدوین شده است که در این میان، ارکان شهرسازی بافت تاریخی یزد (حفاظت، دسترسی، حفظ عملکردهای با ارزش، توسعه کالبدی، پویایی اجتماعی-فرهنگی، بهبود اقتصادی، هم زیستی با محیط زیست و حفظ ارزش های انسانی) در هر سناریو بررسی شد.
تحلیل بافت های تاریخی شهری برای مقابله با مخاطرات انسانی مطالعه موردی: منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
589 - 613
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی شهری دربرگیرنده آثار جایگزین ناپذیری از گذشته هستند که می توانند در آگاهی جوامع از ارزش های فرهنگی پیشینیان مؤثر باشند. حفظ آن ها علاوه بر برانگیختن غرور ملی و ایجاد حس هویت، بر کیفیت زندگی نیز می افزاید. هدف از این پژوهش، تحلیل بافت های تاریخی شهری برای مقابله با مخاطرات انسانی است و منطقه 12 شهر تهران که یکی از مناطق قدیمی و مرکزی این شهر محسوب می شود، به دلیل وجود بناها و آثار تاریخی ارزشمند و متعدد، به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. این تحقیق از نوع اکتشافی است که با هدف کاربردی به بررسی داده ها پرداخته است. براساس اهداف و پرسش های تعیین شده برای تحقیق، به طور عمده مطالعات اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفت و با استفاده از روش پرسشنامه و مصاحبه برای آگاهی از نظرات، افکار و اندیشه های گروه های هدف استفاده شد. با بهره گیری از تکنیک ها و روش های معمول در مطالعات جغرافیایی، داده های جمع آوری شده، رتبه بندی، وزن دهی و دسته بندی و سپس تحلیل شدند. برای تهیه نقشه های موضوعی براساس داده های گردآوری شده و همچنین تجزیه و تحلیل و ترکیب لایه های اطلاعاتی و تهیه نقشه های استنتاجی از سیستم های اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. مهم ترین نکته قابل توجه در پژوهش حاضر، تلفیق اصول اساسی رویکرد «پدافند غیرعامل» و پارادایم «توسعه پایدار شهری» در تحلیل بافت های تاریخی برای مقابله با مخاطرات انسانی است؛ چرا که دو رویکرد فوق، تضاد مفهومی و عملکردی با هم دارند و تاکنون نیز در تعامل با یکدیگر مطالعه نشده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد بافت های تاریخی شهری در منطقه 12 تهران به شدت در برابر مخاطرات انسانی آسیب پذیر هستند. عامل «انسان» به همان میزان که قادر است بافت تاریخی را با انواع خطرات جدی مواجه سازد، به دلیل نقش تأثیرگذار خود در محافظت از این بافت، توان مقابله با انواع مخاطرات، به ویژه مخاطرات انسانی را نیز دارد؛ بنابراین پارادایم توسعه پایدار شهری به منظور حفظ تعادل بین سه رکن «فضا»، «جمعیت» و «فعالیت» و رویکرد پدافند غیرعامل با تأکید بر توانمندی عاملیت مقوله انسانی، علی رغم پارادوکس هایی که در معیارهای پایداری شهر با یکدیگر دارند، برای حفاظت بافت های تاریخی شهر باید در کنار یکدیگر استفاده شوند.
تبیین چارچوب بهینه تحقق پذیری بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
615 - 635
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های مهمی که بسیاری از مراکز شهرها و به ویژه بافت های تاریخی با آن مواجه اند، عدم انطباق ساختار فضایی این بافت ها با نیازها و فعالیت های امروزی است. در سال های اخیر، بی توجهی به بافت های تاریخی، آن ها را از جریان زندگی دور کرده است. این بافت ها از یک سو با فرسودگی و چالش های بسیاری از جنبه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند و از سوی دیگر ظرفیت ها و ارزش های هویتی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و اقتصادی بسیاری دارند که این امر بازآفرینی را به اقدامی مهم و ضرورتی انکارناپذیر در مواجهه با آن ها تبدیل کرده است. این بافت ها از ظرفیت های بی نظیری برای ساخت و احیای فضاهای خلاق، شکل گیری صنایع خلاق و جذب و نگه داشت گروه های خلاق برخوردار هستند. به همین سبب الگوی بازآفرینی خلاق مبتنی بر ارتباط میان اقتصاد و فرهنگ و تولید مکان های خلاق در زمینه مراکز شهری به ویژه مراکز تاریخی از ظرفیت قابل توجهی برخوردار است. هدف این پژوهش تبیین چارچوب تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران است؛ چرا که این بافت علی رغم ارزش های هویتی با فرسودگی مفرط به ویژه در سال های اخیر روبه رو بوده است. رویکرد این پژوهش آمیخته است و از روش دلفی به منظور تدوین شاخص ها و از روش تحلیل محتوای کیفی داده های متنی حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در تبیین چارچوب تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی شهر تهران استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بافت تاریخی تهران با دوگانه ای از دارایی ها و محدودیت های ساختاری در مواجهه و تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق روبه رو است که نتیجه آن همچنان افت کیفیت بافت و عدم بهره گیری حداکثری از توان و ظرفیت های موجود در بافت بوده است. در چنین شرایطی رویکرد بازآفرینی خلاق می تواند به الگویی مناسب برای بافت تاریخی و به موتوری برای توسعه اقتصادی و فرهنگی شهر تهران تبدیل شود. در این پژوهش به منظور ارائه چارچوب تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران، شاخص ها و مفاهیم استخراج شده در قالب مفاهیم در ارتباط با فرایند بازآفرینی و مفاهیم مربوط به محتوا و محورهای موضوعی بازآفرینی، در سه بخش شاخص های بازآفرینی خلاق، ساختارهای پیشران و محدودکننده تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق و راهکارهای مواجهه بازتنظیم می شوند.
تحلیل کاربست رویکرد انتقال حق توسعه (TDR) جهت حفاظت از بافت های تاریخی (مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
21 - 39
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بافت های تاریخی از اجزاء و بخش های اصلی و مهم شهرها هستند که دارای ارزش های منحصربه فرد تاریخی و فرهنگی می باشند. امروزه شهرها شاهد از بین رفتن این میراث ارزشمند از طریق ساخت وسازهای بی رویه و بدون ملاحظه ارزش های فرهنگی و تاریخی هستند. به منظور جلوگیری از بین رفتن این بافت ها به کارگیری یک روش مؤثر و کاربردی ضروری است. هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر تحلیل و بررسی سازوکار رویکرد انتقال حق توسعه (TDR) به عنوان یک روش حفاظتی و امکان سنجی کاربست آن جهت حفاظت از بافت تاریخی شهر ارومیه است. روش: پژوهش ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی و ازنظر ماهیت و روش نیز پژوهشی توصیفی– تحلیلی است. مبانی نظری تحقیق از طریق مطالعات اسنادی-کتابخانه ای به دست آمده و جهت بررسی محدوده موردمطالعه، ابتدا معیارهای تعیین پهنه های ارسال (حفاظت) و دریافت (توسعه) استخراج و با استفاده از روش دلفی و AHP، اهمیت معیارها مشخص شده سپس با استفاده از نرم افزار GIS، پهنه های ارسال و دریافت تعیین و اولویت بندی شده اند. پس ازآن با تدوین و طراحی مدل برنامه انتقال حق توسعه به برنامه ریزی در پهنه های تعیین شده پرداخته شده است. یافته ها و نتیجه گیری : نتایج تحقیق حاکی از آن است که رویکرد انتقال حق توسعه با شناسایی پهنه های مستعد توسعه در سرتاسر شهر ارومیه و انتقال حق توسعه مالکان بافت تاریخی به این مناطق و در صورت رعایت تراکم ساختمانی پایه 120 درصد و نسبت حق توسعه 20 به 80 درصد، قابلیت اجرایی و محافظت از بافت تاریخی شهر ارومیه را خواهد داشت و یک روش مطمئن جهت حفاظت از این بافت است.
ارزیابی پیامدهای مداخلات کلان مقیاس شهری در بافت تاریخی با تأکید بر اثرات اقتصادی (نمونه موردی: بافت حوزه بلافصل مجموعه صاحب الامر شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد از مهم ترین عوامل مؤثر بر سرزندگی و ادامه حیات بافت های تاریخی است. کم توجهی به بافت تاریخی شهر عواقبی چون کاهش تمایل به سرمایه گذاری و فرسودگی را به دنبال دارد. نحوه مواجهه با بافت تاریخی و اجرای پروژه های شهری با اقتصاد بافت رابطه متقابل دارد و یکی از نمودهای تأثیر آن، قیمت اراضی است که نشان دهنده خصوصیاتی چون ارزش اجتماعی و اقتصادی یک بافت شهری می باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی پیامدهای برنامه ریزی و طرح های شهری بر حوزه بلافصل مجموعه صاحب الامر تبریز به عنوان نمونه ای از بافت تاریخی، به صورت مؤکد چگونگی تأثیر اقتصادی پروژه های شهری بر این محدوده را بررسی نموده است. مجموعه صاحب الامر بخشی از ارسن صاحب آباد در هسته کهن شهر است. صاحب آباد از ارسن های مهم و ارزشمند معماری و شهرسازی ایران به لحاظ قدمت، الگو و ساختار فضایی و کالبدی می باشد که طی سیر تحولات تاریخی شهر شکل گرفته و تطور یافته و با وجود برخورداری از ارزش تاریخی به مرور زمان دچار افول شده است. در این پژوهش از روش تحقیق ترکیبی کمی و کیفی استفاده شده است و داده های کمی مرتبط با قیمت اراضی شهری در محدوده مطالعاتی، در بازه زمانی سال های 1371 تا 1393 خورشیدی جمع آوری و تحلیل گردید. همچنین به صورت همزمان داده های کیفی مرتبط با مؤلفه عملکردی یعنی کاربری اراضی و فعالیت واحدهای عملکردی، داده های مرتبط با مؤلفه کالبدی فضایی و اشکال و الگوی مالکیت به عنوان یکی دیگر از نمودهای اقتصادی، از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد شهری و داده های تصویری همچون طرح توسعه و عمران شهر تبریز و عکس های هوایی محدوده مطالعاتی و همچنین مشاهدات و مطالعات میدانی و با استفاده از استنباط، تحلیل و تفسیر گردید. نتایج نشان می دهد که اجرای پروژه های توسعه ای کلان مقیاس در بافت تاریخی منجر به افزایش اختلاف قیمت بین املاک مسکونی و تجاری و کاهش ارزش سکونت در بافت شده است. همچنین اجرای چنین پروژه هایی در محدوده مطالعاتی، باعث از بین رفتن هم پیوندی بافت شده و عدم موفقیت آن ها در جذب سرمایه و فعالیت اقتصادی، رکود اقتصادی در بافت تاریخی را تشدید کرده است.
شناسایی معیارهای ذهنیت اصیل در معماری جدید بافت های باارزش تاریخی در جهت ارتقای هویت کالبدی بافت تاریخی (نمونه موردی بافت تاریخی عودلاجان محله امامزاده یحیی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی یادآور دوره ای است؛ که شهرها براساس نیازها، اهداف و سلایق ساکنان آنها برپا شده اند. به عبارتی، دنیای ذهنی سازندگان و ساکنان با یکدیگر قرابت داشت. اما مداخلات امروز بدون توجه به یادها و تعلقات شهروندان و نیازهای ذهنی آنها با توسعه های سریع در بافت های تاریخی به خاطره زدایی و نابودی هویت شهرها منتج گردیده است. ازاین رو، معماری به عنوان بخش مهمی از کالبد شهری، گسیختگی را نه تنها در بافت شهری، بلکه با ذهنیت اصیل ساکنان بافت تجربه می کند. این نوشتار علاوه بر روشن ساختن اهمیت ذهنیت اصیل در رویکرد طراحی معماری جدید در بافت های تاریخی، در تحلیل های صورت گرفته، به این پرسش پاسخ داده است؛ که با توجه به رویکردهای مختلف معماری از تضاد تا تشابه در بناهای میان افزا، چگونه می توان با استخراج کیفیت های بافت از ذهنیت های اصیل، رویکرد معماری را در فضاهای میان افزا تبیین کرد؟ روش تحقیق پژوهش کیفی، با رویکرد موردپژوهی است. گردآوری داده ها از طریق بررسی کتابخانه ای و منابع دیجیتال به روند رویکرد معماری در بافت های تاریخی و نیز نحوه هویت بخشی بافت های تاریخی می پردازد. سپس از طریق مصاحبه با اهالی قدیمی محله امامزاده یحیی به عنوان یکی از سه محله عودلاجان، خاطرات مشترک شناسایی گردیده است. نتیجه آن به صورت پرسش نامه بین اهالی امامزاده یحیی توزیع گردید؛ تحلیل نتایج از طریق نرم افزار Spss و در تست Tukey، نشان دهنده تفاوت معنادار پاسخ گروه اهالی با قدمت سکونت بالای 40 سال با سایر گروه ها بود. لذا این گروه، مرجعی جهت رجوع رویکرد طراحی معماری شناسایی شدند. سپس نتیجه این گروه جهت تبیین رویکرد طراحی معماری های جدید در بافت بررسی شد. براساس نتایج این گروه معماری در بافت های تاریخی وابسته به کاربری، مجاورت با دانه های باارزش، رویدادهای ناملموس مشترک و... است؛ که همگی از ذهنیت های اصیل بافت، قابل استخراج است. همچنین، لازم است در طراحی معماری در بافت های تاریخی درراستای ارتقای هویت کالبدی مورداستناد قرار گیرد.
احیای یک هویت؛ امکان سنجی باززنده سازی حمام تاریخی خسروآغا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درپی افزایش روزافزون زندگی متکی به خودرو، هر روزه نیاز به معابر و مسیرهایِ سواره رو جدیدی احساس می گردد. به همین دلیل بناها و میراث های ارزشمند تاریخی که در مسیر احداث این گذرها واقع اند، در معرض تخریب قرار دارند. این گونه برخوردهای نسنجیده که تنها زاییده یک نوع تفکر و نیاز کارکردی است؛ باعث شکل گیری مفاهیمی ناشناخته از بافت های تاریخی شهرها می گردد. دستاورد این بی توجهی خدشه دارشدن هویت تاریخی و فرهنگی فضاهای شهرهای تاریخی ازجمله شهر تاریخی اصفهان است. یکی از نابهنجارترین نمونه این اقدامات و محور بحث اصلی این پژوهش، تخریب شبانه حمام تاریخی خسروآغا، برای احداث خیابان حکیم است؛ خیابانی که سال ها در کش و قوس احداث شدن، مترصد تخریب بنایی ارزشمند و تاریخی در محدوده دولت خانه صفوی و به انزواکشیدن آن بود. این پژوهش کیفی که با رویکردی تاریخی- توصیفی، براساس مطالعات کتابخانه ای و میدانیِ روند چگونگی احداث خیابان حکیم، دریده شدن بخشی از بافت تاریخی شهر اصفهان و تخریب بنای ارزشمند حمام خسروآغا را تشریح کرده با این هدف که خطوط معماری و تاریخی اش برای بار دیگر خوانا گردد. همچنین، هدف اصلی آن وجود امکان باززنده سازی حمام تاریخی خسروآغا با استناد به اسناد و مدارک به جامانده با توجه به قواعد و ضوابط منشورهای مرمتی است. با عنایت به این موضوعات، دستاورد پژوهش حاضر تأکید بر بازگرداندن هویت پایمال شده بخشی از تاریخ معماری سرزمینمان با یکی از شیوه های علمی امکان سنجی شده است.
سنجش کیفیت منظر مسیرهای پیاده با استفاده از تکنیک یادداشت برداری و تحلیل عناصر بصری منظر (نمونه موردی: بافت تاریخی هارونیه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت تاریخی و قدیمی شهرها در اغلب موارد هسته اولیه و جزء میراث فرهنگی و تاریخی شهرها است. امروزه نقشی که منظر شهری در بافت های تاریخی و مسیرهای پیاده دارد، مورد توجه پژوهشگران حوزه ی منظر، طراحی و برنامه ریزی شهری قرار گرفته است. منظر شهری از سرمایه های فرهنگی شهرهاست و عابران پیاده به آن علاقه مندی و توجه خاصی دارند. میزان مؤثر بودن منظر یک مسیر بر عابران پیاده، بستگی به میزان ادراک فرد دارد که خود به آمادگی وی برای ادراک، ظرفیت ادراکی و شرایط محیطی ادراک وابسته است. این پژوهش بر اهمیت منظر بافت های تاریخی، مسیرهای پیاده و نقشی که منظر شهری می تواند بر ادراک عابران پیاده داشته باشد، تأکید می کند. با توجه به اینکه در پژوهش های حوزه ی منظر شهری، تأکید بر نقش منظر در بافت های تاریخی و مسیرهای پیاده کمتر به چشم می خورد، و همچنین شهر اصفهان که یکی از شهرهای تاریخی و گردشگری ایران است، بدین ترتیب در این مقاله محور هارونیه که در داخل بافت تاریخی هارونیه و یکی از مسیرهای مهم ارتباط دهنده میدان نقش جهان و میدان امام علی (ع) (میدان عتیق) است و سالانه گردشگران زیادی از این محدوده بازدید می کنند، به عنوان نمونه موردی انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش، سنجش کیفیت منظر محور هارونیه شهر اصفهان است. سوالی که در پایان این پژوهش به آن پاسخ داده می شود، این است که کیفیت منظر محور هارونیه اصفهان چگونه است؟ روش پژوهش در این مقاله توصیفی-تحلیلی است. برای تحلیل منظر در این پژوهش از تکنیک یادداشت برداری فیلیپ تیل و تحلیل عناصر بصری منظر سایمون بل استفاده شده، که به صورت کمی و کیفی هستند. نتایج تحقیق نشان می دهد، سکانس های نزدیک به میدان امام علی (ع)، به دلیل وجود عناصر شاخص و مناظر مطلوب از وضوح بالاتری برخوردارند.
سنجش و رتبه بندی حس تعلق مکانی محلات بافت تاریخی گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس تعلق به مکان به عنوان حسی بالنده میان مردمی که از اهداف مشترکی برخورداند، متضمن علاقه و دلبستگی افراد به آن مکان است و فضاهای دارای این کیفیات در ذهن فرد نقش بسته و منجر به بازگشت فرد به آن مکان می شود. جاری کردن احساس تعلق به زیستگاه های شهروندان، رویکرد نسبتا جدیدی در مدیریت فضاهای عمومی شهر است که به دنبال مکان های سرزنده است. بافت تاریخی گرگان بعنوان هسته اصلی شهر، در معرض مشکلات زیادی قرار دارد که بخشی از آن ناشی از کاهش حس تعلق مکانی ساکنان است. در این میان، پی بردن به عوامل تشکیل دهنده حس تعلق و جایگاه محلات بافت تاریخی گرگان اهمیت دارند. لذا با مطالعات کتابخانه ای، هنجارهای موثر گردآوری شده و با بکارگیری تکنیک سلسله مراتبی فازی (FAHP)، وزن دهی شده اند. در مرحله بعد گویه های مورد سنجش از طریق پرسش نامه در محلات ارزیابی شده و نتایج حاصل با روش TOPSIS رتبه بندی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد در رابطه با هنجارهای بررسی شده نسبت به تعلق مکانی بیشترین اهمیت را به ترتیب معیارهای سرزندگی، دلبستگی به مکان، رضایتمندی از مکان و خاطرات جمعی کسب کرده اند. همچنین رتبه بندی با روش تاپسیس نشان می دهد که به ترتیب محلات سرچشمه (681/0)، نعلبندان (662/0)، پاسرو (625/0) و دباغان (533/0) دارای بیشترین نمره نهایی تعلق مکانی هستند. و از سوی دیگر محلات باغ پلنگ و شازده قاسم، میر کریم و چهارشنبه ای دارای کمترین نمرات نهایی تعلق مکانی هستند. محلات سرچشمه، نعبندان و پاسرو در بخش هایی از بافت تاریخی قرار گرفته اند که دارای بیشترین سرزندگی هستند و مجموعه ای از فعالیت های متنوع که در ساعات مختلف فعال هستند در آنها استقرار پیدا کردند. همچنین ابعاد ذهنی (خاطرات جمعی، دلبستگی و وابستگی به مکان) و فعالیتی (رضایتمندی و سرزندگی)، بیشتری تاثیر را در سنجش حس تعلق مکانی محلات بافت تاریخی گرگان داشته اند.