روزبهان بقلی شیرازی از پرآوازه ترین عارفان قرن ششم است. یکی از مهم ترین آثار فارسی او عبهرالعاشقین است که جدا از اهمیتی که در شناخت عرفان عاشقانه دارد، از نظر نثر برجسته و شاعرانه اش نیز در خور توجه و تامل است. این مقاله سبک نثر شاعرانه عبهرالعاشقین را از سه منظر موسیقی و نظم در بیان، زبان اسلوب بیان و تخیل ـ که مهم ترین عناصر شاعرانگی کلام محسوب می شوند ـ بررسی کرده و نمونه هایی از کلام شاعرانه روزبهان را در معرض دید و داوری مخاطبان قرار داده است. بر اساس یافته های این پژوهش جلوه های گوناگون موسیقی کلام، صور خیال، عاطفه ای عمیق که بازتاب تجربه های عرفانی نویسنده است، زبان برجسته و خاص و ابهام برخاسته از آن، از جمله عناصری هستند که از نثر عبهرالعاشقین آشنایی زدایی کرده و آن را به نثری شاعرانه مبدل ساخته که در میان تمامی آثار منثور عرفانی فارسی متمایز و برجسته است. روزبهان با استفاده از این عناصر ظرفیت های عادی زبان معیار را برای ثبت یا بیان بخشی از تجربه های روحانی اش که عمدتا منطق گریز و بیان ناپذیرند افزایش داده است. از سوی دیگر به نظر می رسد ذهن و جان زیباپسند روزبهان در این آثار در پی شهود و ادراک زیبایی بر پهنه نثر فارسی نیز بوده است.