مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نثر
حوزه های تخصصی:
منشآتقائم مقام فراهانی، تابعی از نثر گلستانسعدی شمرده شده است. منشآت، مجموعه ای از نامه ها، دیباچه ها، رساله ها و... است که قائم مقام در موافقت یا مخالفت به رجال عصر قاجار نوشته و به خاطر نثر شیوا و صحیحی که دارد، به عنوان نمونه یک نثر عالی در عصر قاجار، موردتوجه کارشناسان و منتقدان قرار گرفته است. صاحب نظران، بیشتر، جنبه های بلاغی منشآترا در زمینه سجع های دلپذیر و جملات کوتاه موردتوجه قرار داده، آن ها را با نثر گلستانمقایسه کرده اند، لیکن موضوع ابعاد و شیوه استشهاد به عنوان یک آرایه تعلیمی موردتوجه قرار نگرفته است. اگر ادبیات تعلیمی را نوعی آموزش پذیری فرض کنیم، آرایه استشهاد بیشترین نقش را در انتقال تعالیم ادبی بر عهده داشته است که در هر دو نثر منشآتقائم مقام و گلستانسعدی دیده می شود؛ تعالیمی که روشن کننده حقایق دیگری از تأثیرپذیری نثر قائم مقام از نثر گلستاناست. آرایه استشهاد که آن را ذکر آیه، حدیث و یا بیتی در تأیید دیدگاه نویسنده یا شاعر برشمرده اند، در نثر منشآت، در مقایسه با نثر گلستان، با تفاوت ها و مشابهت هایی همراه است و هریک از این تفاوت ها و مشابهت ها به منزله ترسیم خطی است که سطح تأثیرپذیری منشآترا از گلستانمشخص می کند. در این نوشتار، تفاوت ها و مشابهت های مورد ذکر عمیقاً موردبررسی قرار گرفته و در نهایت مشخص شده که نثر قائم مقام در منشآتدر زمینه استفاده از آرایه استشهاد به عنوان یک آرایه تعلیمی تا چه اندازه به هم نزدیک و یا از هم دور هستند.
جایگاه روایت در متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
25 - 50
حوزه های تخصصی:
روایت در جلوه های گوناگون فرهنگ بشری دیده می شود. آنگاه که از این دیدگاه به متون فارسی منثور بازمانده از قرن چهارم تا هفتم هجری بنگریم؛ این پرسش مطرح می شود که: «کدام یک از اشکال روایی در کهن ترین متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری دیده می شود؟» هدف این پژوهش رسیدن به شناخت کلی از پیشینه حضور اشکال گوناگون روایی در متون دوران آغازین زبان فارسی است. بررسی توصیفی- تحلیلی صدها متن منثور بازمانده از این دوران شکوفایی نثر نشان می دهد که محتوای متون این دوره از موضوعات گوناگونی چون نجوم، بلاغت، فلسفه، سیاست، جغرافیا، تاریخ، اساطیر، سفرنامه، منشآت، تفسیر، دانشنامه، تذکره، اخلاق، کلام، تعبیر خواب، موسیقی، هندسه، طلسمات و... سخن می گوید. مهم تر آنکه در 85% متون مورد بررسی، شکلی از اشکال روایی دیده می شود و فرم های روایی چون گزارش، حکایت، قصه و داستان بلند کاربردهای مهمی در متن دارد. از جمله گزارش و نقل رخدادهای گذشته، توصیف موقعیت ها، خلق تمثیل های استشهادی، بیان اندیشه ها، روشنگری اندیشه های مبهم و پیچیده، بیان مشاهدات، ثبت تجربیات و روایت داستان. یافته ها همچنین نشان دهنده تنوع موضوع و کاربردهای گوناگون و گسترده گونه های روایی در زندگی اجتماعی پارسی زبانان قرن چهارم تا هفتم هجری است. وجود چنین خزانه ای سرشار از اشکال روایی در دوران آغازین نثر خود گواه آن است که پیشینه سنّت روایت پردازی، در زبان فارسی، به دورانی بسیار کهن تر از قرن چهارم بازمی گردد. این میراث گرانبار پشتوانه نویسندگان خلاق این دوران شده تا با دگرگون کردن فرم های ساده به فرم های پیچیده تری از روایت دست بیابند.
مضامین نفس ستیزی در اشعار آثار منثور عرفانی از سده پنجم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعلیم و تربیت یکی از اهداف تصوف است و مذمت دنیا و خواهش های نفسانی از تعالیم اولیه متصوفه به شمار می آید بحث و تکرار این مسئله چه در حوزه نثر و چه در حوزه نظم، نشان دهنده اهمیت موضوع است هدف از این پژوهش، معرفت نفس و معرفی راههای مبارزه با آن در اشعار آثار منثور عرفانی است. در این تحقیق با فرض بر این است که نفس بزرگترین دشمن انسان است و اشعار متصوفه در جهت تعلیم راههای مبارزه با نفس در آثار منثور عرفانی بکار رفته است وبا به روش توصیفی تحلیلی و شیوه کتابخانه ای به بررسی مضامین نفس ستیزی در اشعار سده پنجم تا هشتم هجری می پردازد بررسی مضامین اشعار موجود در آثار منثور عرفانی نشان می دهد که متصوفه در میان اقسام گوناگون نفس بیشتر به نفس اماره پرداخته اند و با معرفی صفات نفس همچون خودبینی، وابستگی، حرص و شره، کسالت و تنبلی و... سعی در شناساندن نفس کرده اند و ریاضت و مخالفت با هواجس نفسانی را بهترین راه مقابله با آن دانسته اند رعایت اصول اخلاقی و مکارم و فضایل اخلاقی چون تواضع، صدق و اخلاص و وارستگی را از بهترین راههای تهذیب نفس عنوان نموده اند.
سیری در کتاب «چمنستان» اثر آنندرام مخلص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
253 - 268
آنندرام (Anand Ram)، متخلّص به «مخلص»، شاعر و نویسنده پارسی گوی قرن دوازدهم هجری، در سیالکوت لاهور به دنیا آمد. مخلص در شاعری ، از استاد خود بیدل دهلوی پیروی می کرد و از بهترین شاگردان او بود. علاوه بر قریحه آنندرام در شاعری ، ذوق نکته یابى و نقّادی وی نیز شایسته توجه است و سبک نگارش او در نثر هم به متانت و روانى مشهور بوده است؛ به گونه ای که مخلص را یکی از بهترین نویسندگان آن روزگار خوانده اند. «چمنستان» یکی از آثار منثور آنندرام، مجموعه ای است از لطیفه ها، کنایات و نکات ظریف ، اشاراتى بر احوال بعضى از معاصران و توصیفاتى از درختان ، گل ها و میوه ها که در چهار «چمن» و هر چمن در دو «گل دسته» ترتیب یافته و در سال 1159ﻫ.ق نگاشته شده است. این مقاله که به روش توصیفی نوشته شده، به دنبال پاسخ به این سؤال خواهد بود که چمنستان شامل چه مطالب، موضوعات و نکات برجسته ای بوده و نثر مخلص در این اثر چگونه است. در چمنستان با نکات و اشارات ارزشمند تاریخی، ادبی، اجتماعی و زبانی روبه رو می شویم که مطالعه و بررسی آن می تواند به شناخت بیشتر ویژگی های نثر نویسندگان هندی پارسی گوی آن دوره و نیز آگاهی از برخی اصطلاحات، آداب و رسوم و نکات تاریخی و ادبی کمک کند.
جستاری در موانع نظری رشد و گسترش آثار غنایی منثور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۱
141-161
حوزه های تخصصی:
گستردگی و عمق مفاهیم ادبیات غنایی در کنار تنوع مصادیق این نوع ادبی، از درخشان ترین ویژگی های ادبیات فارسی به شمار می رود. درحالی که آفرینش سایر انواع ادبی در دوره هایی از تاریخ، ضعف هایی از خود نشان می دهد، ادب غنایی، با اقبالی رو به رشد و تکاملی روزافزون مواجه بوده است. لیکن آنچه در شناخت جوانب گوناگون این نوع ادبی به صورت یک نقطه ابهام، قابلیت طرح و پیگیری دارد این است که تحت تأثیر چه موانعی، آثار منثور مستقل و غنایی محض نسبت به اشکال و انواع منظوم آن، از کم شماری چشمگیری برخوردارند. فقدان نظریه ای مشخص و مطرح در باب اسلوب نثر فارسی، یافتن پاسخی برای پرسش فوق را دشوار می کند؛ بنابراین در این پژوهش تلاش شد در درجه نخست با مراجعه به دیباچه آثار منثور و کتب ترسلی، برخی از تعاریف و ملاک های نثر فارسی احصا شود تا از رهگذر برابر نهادن بایسته های ارائه کلام غنایی با چهارچوب های انشای نثر فارسی، موانع نظری رشد و گسترش آثار غنایی منثور، وضوح بیشتری پیدا کند. ازآن رو که پژوهش حاضر بر مؤلفه های نظری متمرکز است، از نقد و تحلیل ادبی متون و قطعات نثر غنایی صرف نظر و چهار عامل نظری به عنوان مقدمه ای در شناخت عوامل احتمالی مؤثر در کم شماری نثر غنایی در ادبیات فارسی معرفی شد.
چندگانگی سبکی در کهن متن«نامه تنسر»
منبع:
قند پارسی سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷
82-94
حوزه های تخصصی:
نثر فارسی، از اندیشه و سبک نویسندگان ایرانی شکل می گیرد. در برخی از نوشته ها، بیش از یک اندیشه و سبک در نگارش آن دیده می شود. نامه تنسر، اثری به زبان پهلوی است که ابن مقفع به عربی و ابن اسفندیار آن را به فارسی ترجمه و مطالبی به نامه اضافه کرده اند. این نامه، نمونه ای از چندگانگی سبکی را در یک اثر فارسی نشان می دهد. پرسش قابل طرح این است که ساختار این متن با وجود تحریرهای سه نگارنده، چه ویژگی هایی را از نظر سبکی پدیدار می نماید؟ نامه تنسر، درمحتوا تاحدودی یکدستی را حفظ کرده است، اما از نظر ساختاری، نثری متفاوت دارد. هدف مقاله این است که چندگانه های سبکی را در نامه تنسر شناسایی کند. این جستار، به روش اسنادی بررسی می شود. براساس یافته پژوهش، نویسندگان نامه، در ساختار نگارشی متن، دخل و تصرف هایی داشته اند؛ چنانکه، مقدمه، محتوا و واژگان و اصطلاحات کهنه، متعلق به سبک نویسنده نخست، دخل و تصرف ها برای نزدیک نمودن نامه به متن های دوران اسلامی، به ویژه آمیختگی با حکایات و تمثیلات از ابتکارات نویسنده دوم، و به روزرسانی زبان نوشته با زیبایی های ادبی، تفصیل جمله ها و استشهاد به امثال و ابیات، از ویژگی های سبکی نویسنده سوم است.
تحلیل سبک لایه نحوی زین الاخبار گردیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ زین الاخبار تألیف ابوسعیدعبدالحی گردیزی است که تاریخ عمومی و حوادث و وقایع ایران را تا 443 که سال تألیف آن است، بیان می کند. کتاب سبکی ساده، و موجز دارد که بیشتر به سبک سامانیان می ماند. دارای جمله های کوتاه و مرتبط است که با حرف عطف «و» به هم پیوسته و اصطلاح «سبک همپایه» را به خود اختصاص داده است. بسامد واژه های عربی در آن کمی بیشتر از نثر عصر سامانی است ولی از جهت ویژگی ها و مختصات سبکی از جمله: تکرار، ترکیبات، کهنگی متن و الگوهای نحوی، ادامه نثر عصر سامانی است. روش گفتار در این گفتار ،توصیفی و تحلیلی خواهد بود.
تحلیل و بررسی سبک نگارش طالبوف؛بر پایه سه اثر مسالک المحسنین، ایضاحات در خصوص آزادی و سیاست طالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دگرگونی سبک نثر در نیمه دوم پادشاهی قاجار در آثار آغازگرانی چون حاج زین العابدین مراغه ای، طالبوف، میرزا ملکم خان، احمد روحی کرمانی و میرزا حبیب اصفهانی، در منابع مختلف مورد بررسی قرار گرفته و ما از بین نام های یاد شده، بنا داریم سه اثر عبدالرحیم طالبوف را مورد بررسی قرار دهیم. طالبوف یکی از نویسندگان روشنفکری است که با آثار خود که در نثری شیوا پدید آمده، تأثیر شگرفی بر روشنگری عصر خود گذاشته است. آثار وی بازتاب دهنده اوضاع و احوال جامعه و بازگوکننده افکار و عقاید و مهارتش در پرداخت و ساختار ادبیات داستانی است. وی که از پیشروان داستان نویسی محسوب می شود، به علت آشنایی اش با زبان های فارسی، ترکی، روسی و عربی، تحول مطلوب و تأثیرگذاری در حوزه نثر فارسی و اندیشه، ایجاد کرده که به همین منظور، مهم ترین آثار او را در زمینه داستان نویسی (مسالک المحسنین) و اندیشه سیاسی (ایضاحات در خصوص آزادی) و واپسین اثری که بعد از مرگ وی منتشر شده (سیاست طالبی) مورد بررسی قرار داده ایم.
ابوحیان توحیدی برفراز تقابل های دوگانه نظم و نثر در سنت ادبی- بلاغی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴ (پیاپی ۸۹)
۷-۲۷
حوزه های تخصصی:
نظم و نثر در سنت ادبی ما در طول تاریخ طرفداران و مخالفانی داشته و هرکدام دلایلی را له یا علیه دیگری اقامه کرده اند. دراین میان، ابوحیان توحیدی، با فراروی از تقابل های دوگانه، بی آنکه جانب نظم یا نثر را بگیرد، با رویکردی فلسفی و زیبایی شناختی، سویه های دیگری از نسبت میان نظم و نثر را آشکار کرده است. این نوشتار، با روش توصیفی تحلیلی، ضمن نقل عینی آرای طرفداران نظم و نثر، به تحلیل رویکرد فراثنویت انگار توحیدی در الامتاع و المؤانسه می پردازد. نتایج بررسی ها حاکی از این است که توحیدی، با بازخوانی اقوال طرفداران نظم و نثر، معتقد است که درباب شعر و نثر نمی توان حرف آخر را زد. آن گاه، پس از تبیین ماهیت سخن و انواع آن، به نقل امتیازات نظم و نثر از زبان طرفداران آنها می پردازد؛ ازجمله اینکه نظم صناعت است و دست عامه مردم به آن نمی رسد، درحالی که نثر زودیاب تر است و عامه سخنوران را به جهت سهولت به خود متوجه می کند. نثر برای آراستگی به شعر نیازمند است، اما شعر به نثر نیازی ندارد. شاعر افق بی کرانه در پیش دارد و نویسنده میدانی کران مند، و در مقابل، نثر بنیاد سخن است و نظم فرع آن. نثر عاری از تکلف است و شعر مشحون از الزامات شعری؛ نثر از خرد وام می گیرد و نظم از احساس. با وجود زیبایی صوری نظم، نثر اصیل تر و شریف تر است. سرانجام، نتیجه می گیرد که هم نظم و هم نثر فضیلت های انکارناپذیر دارند و بهترین نوع سخن آن است که صورت آن بین نظم و نثر باشد، ولی نه نظم باشد و نه نثر.
سیری در راحه الصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۸۴ شماره ۱
69 - 87
مسأله مهمی که از دیرباز درباره راحهالصدور راوندی مطرح گردیده اقتباسی بودن و اصالت مطالب تاریخی است. بنابر نظری که اسماعیل افشاری (مصحح سلجوق نامه ظهیری نیشابوری) ابراز داشته و دیگران هم گفته اند، راحهالصدور اقتباس یا انتخابی است از کل مطالب سلجوق نامه. نگارنده در این مقاله ضمن پرداختن به این مسأله و نشان دادن نمونه هایی از آن و اشاره به سخن خود راوندی در اینکه از سلجوق نامه استفاده کرده، ابراز داشته است که اقتباس در بین نویسندگان قدیم در حوزه ها و قلمروهای مختلف علوم و ادبیات، کاری ناپسند محسوب نمی شده و امری رایج بوده است. در عین حال که همه صاحب نظران اتفاق دارند که قسمت آخر راحهالصدور اصیل و معتبر است. راحهالصدور واجد دوگونه نثر فنی و مرسل، دارای شماری از اشعار شاعران عهد سلجوقی، ترجمه های دقیق و زیبا از امثال و اشعار عربی و ارائه پاره ای از اصطلاحات دیوانی عهد سلجوقی است.
سیر تحوّل «تشبیب» در شعر سبک های خراسانی و عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
117 - 138
حوزه های تخصصی:
قصیده که از کهن ترین قالب های شعر فارسی است، از دیدگاه بلاغیون به چهار بخشِ «تشبیب»، «تنه ی اصلی»، «تخلّص» و «شریطه» تقسیم می شود. این پژوهش در پی بررسی سیر تحوّل تشبیب قصیده در دو سبک خراسانی و عراقی است و برای دست یابی به نتیجه ی مطلوب، این موضوع را از جوانب گوناگون مطالعه خواهد کرد؛ بنابراین با بررسی آثار منظوم و منثور دو سبک خراسانی و عراقی در پی پاسخ به پرسش هایی از این قبیل است: تشبیب قصاید در طول دوره ی مطالعاتی این پژوهش چه تغییر و تحوّلاتی یافته است؟ تحوّل تشبیب بر چه اساسی بوده و چه عناصری در این زمینه مؤثر بوده اند؟ دیدگاه شاعر به عنوان یک شعرشناس درباره ی مقدّمه ی قصاید چه بوده است؟ آیا تشبیب از دیدگاه نویسندگان متون منثور با دیدگاه شاعران متفاوت است؟ «وجود مضامین اشعار فارسی در محتوای تشبیب در متون سده های ششم تا هشتم هجری علاوه بر تأثیرپذیری و پیروی از مضامین اشعار عرب»، «معرّفی و شناسایی تشبیب»، «بررسی تحوّلی نو در شناخت تشبیب در اواخر قرن هشتم» و «شباهت ساختاری و محتوایی تشبیب در متون منثور» از نتایج این پژوهش به شمار می آیند.
ریخت شناسی ادبیات داستانى و عناصر و انواع آن در ادبیات عرب
حوزه های تخصصی:
این مقاله با عنوان "ادبیات داستانى" به بررسى عناصر داستان، ویژگی های داستان، شعر و نثر داستانى در ادبیات عرب و ادبیات جهان و انواع آن در ادبیات عرب می پردازد. عرب های قدیم، داستان و قصّه را به عنوان نوع مستقلى از انواع ادبیات نمی دانستند و از آن به عنوان ابزارى براى انتقام خود بهره می بردند؛ به همین دلیل است که قصه در ادب قدیم عرب با تاریخ همراه است، همچنین با کتب سیره دینى و ادبى و کتب نوادر و شرح اَسْمَار (داستان های شبانگاهى) و حکایات خبرى و .... بعدها فنون داستان و قصه نویسی کم کم مستقل شد و آن را در انواع خاصى از تألیفات می توان یافت. در این پژوهش ضمن گذرى بر تاریخچه ادبیات داستانى در ادبیات عرب، به بررسى اشکال و انواع آن، شعر و نثر داستانى و قالب های آن با محتواى داستان و عناصر موجود در آن پرداخته شده است و این نتیجه حاصل شد که داستان نویسان عرب در آغاز، بیشتر داستان ها را ساده بیان می کردند و نوگرایى پس از حمله ناپلئون به مصر در سال 1798 م شروع شد.
مقایسه و بررسی سبک شناسانه عناصر زبانی، بلاغی و محتواییِ قصیده و نامه ای از خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
307 - 331
حوزه های تخصصی:
سبک شناسان بر اساس تقسیم بندی ادوار مختلف، سبک شعریِ شاعران قرن ششمِ حوزه گنجه و ارّان را «آذربایجانی» نام نهاده اند که از نظر مختصات با سبک «خراسانی» متفاوت است. جریان نثرنویسی حاکم بر این دوره نیز اندک تفاوتی با دوره قبل داشت و نویسندگان تلاش می کردند تا به تقلید از زبان عربی، اندک اندک به ویژگی های موجود در سبک فنی چنگ زنند و آن ها را در نوشته های خود دخیل کنند که این حرکت در پایان قرن هفتم به نثر مصنوع و متکلّف منجر شد. با وجود عقب بودن بیش از یک قرنِ جریان نثرنویسی از جریان شعرگویی در قرن ششم با پدید آمدن «شاعرانِ نثرنویس»، فاصله زمانی از بین رفت و شتاب آمیختگی مختصاتِ سبکی شعر و نثر بیش از بیش شد. خاقانی شاعری نثرنویس است که بدون در نظر گرفتن ویژگی های نثری دوره خود و عقب بودن بیش از یک قرنِ نثر از شعر در شعر و نثر خود به یک شیوه عمل کرد و به تقلید از مصنوع گویی خود در شعر در سرعت بخشیدن حرکت نثر «مرسل» به سوی «فنی نویسی» نقش مهمی را ایفا کرد و روند حرکتِ نثر مُرسل به سوی نثر فنی و مصنوع را بیش از بیش شتاب بخشید. بنابراین، در این پژوهش برآن شدیم تا با مقایسه سبک شناسانه عناصر زبانی، ادبی و محتواییِ نامه و قصیده ای از خاقانی که هر دو در باب امام عمده الدین حفده است به اثبات مدعای خود بپردازیم.
تحلیل محتوای غنایی منشآت خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منشآت خاقانی نمونه ای فاخر از کیفیت نثر فارسی است که با وجود اهمیت بسیار، پژوهشگران کمتر به آن توجه کرده اند. ازسوی دیگر، ادبیات غنایی منثور نیز در مقایسه با نوع منظوم آن، مغفول مانده است و برخی این نوع کلام را برای ادب غنایی، کارآمد ندانسته اند. این پژوهش با تکیه بر روش تحلیل محتوا و با بررسی جنبه های غنایی متن منشآت ، پرتوی بر شناخت ادب غنایی منثور می افکند. با این هدف، نخست با توجه به گونه های شناخته شده ادب غنایی، مانند حسب حال، مدح، هجو، شکواییه و...، متن کتاب بادقت مطالعه و قطعات دربردارنده محتوای غنایی استخراج و براساس فراوانی معرفی شد. برپایه نتایج، همان اندازه که نثر به طبیعت زبان نزدیک تر است، منشآت نیز سیمای عاطفی خاقانی را آشکارتر بازمی تاباند؛ حسب حال ها، مدایح، هجویه ها و شکواییه ها به ترتیب بیانگر تنهایی و سرگشتگی خاقانی، طبع والایش، ناسازگاری او با محیط پیرامونش و خاطر نازک و سریع التأثیر اوست. نمونه های به دست آمده بیانگر آن است که بر خلاف تصور رایج، نثر فارسی هیچ نقصانی در بیان محتوای غنایی ندارد و گاهی بنابر مقیدنبودن نویسنده به محدودیّت رعایت وزن، نثر غنایی تأثیرگذاری و برجستگی ادبی بیشتری نیز دارد.
درآمدی به نظریه نثر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
191 - 210
حوزه های تخصصی:
کاربرد فراگیر نثر در زبان گفتار و نوشتار باعث نشده است تا صاحب نظران عملاً آن را هم ارز نظم تلقی کنند. براین پایه، هنوز یک تعریف مشخص از نثر در اختیار نداریم. شاید دلیل این کاستی، دشواری تعریف این نوع سخن یا بداهت وجودی آن باشد؛ اما فیلسوفان، بلاغیان، عروضیان، سبک شناسان، منتقدان و زبان شناسان، ضمن بحث های عام تر یا خاص تر، کمابیش به توصیف و گاه تعریف نثر تمایل نشان داده اند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی کوشیده است پس از واکاوی تعریف های پیشین نثر به تعریف منطقی آن بپردازد این مقاله به دنبال نقد دیدگاه های پیشینیان، سرانجام نتیجه می گیرد که نثر عبارت است از «کلام متّصل»، ولی مشخصه ممیّز بارز نثر در مقابل نظم، این است که در نثر، قوانین آوایی- نحوی زبان بر چیدمان سخن حکم می راند و در نظم، قوانین وزنی- موسیقایی از بیرون روی آن قوانین بار می شود و چیدمان سخن را دگرگون می کند. همچنین نثر موزون، شعر منثور، نثر ادبی و نثر مسجع از جهت عوامل نثریت و نظمیت آنها مورد بحث قرار گرفته اند.
تحلیل عکس با گونه های زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به خصلت بازنمودی و ماهیت ارتباطی عکس و از دیگر سو، قابلیت بیان گرایانه و زیبایی شناسانۀ عکاسی، می توان اظهار داشت همان طور که انسان از زبان به شیوه های مختلف بهره می گیرد و بدین وسیله یکی از گونه های زبانی یعنی نثر، نظم و شعر را می آفریند، عکاس نیز به واسطۀ قوای فکری و احساسی خویش و به کمک امکانات فنی و قابلیت های بیانی دوربین و ویرایش عکس، می تواند عکس هایی با کارکردها و کیفیت هایی شبیه گونه های زبانی خلق نماید. به عبارت دیگر، عکس نیز به مانند زبان می تواند کارکردها و نقش های استنادی، ارتباطی، حدیث نفس و هنری به خود بگیرد. از این رو، تحلیل عکس با گونه های زبانی، هدف این پژوهش است. هم چنین پرسش مطرح شده این است که عکاس، به واسطۀ چه عواملی می تواند عکس هایی شبیه گونه های زبانی خلق نماید؟ روش این پژوهش، توصیفی_تحلیلی و تطبیقی و شیوۀ جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که برخی خصلت های گونه های زبانی، در عکس قابل شناسایی است؛ بدین شکل که برخی از عکس ها به مانند نثر، کارکردی ارجاعی، گزارشی و استنادی داشته و اطلاعاتی به مخاطب عرضه می کنند؛ برخی دیگر، شبیه نظم، به واسطۀ فرم و صورت خود، حظی بصری به او می بخشند و دسته ای دیگر، هم چون شعر، کیفیتی مبهم داشته، مخاطب را به تأمل و تفکر وا می دارند. عکاس، به واسطۀ قاب (افقی یا عمودی)، زاویۀ انتخابی (بالا یا پایین و چپ یا راست) و به مدد سایر قابلیت های بیانی دوربین (دیافراگم، سرعت شاتر و ...) و از دیگر سو، چگونگی ویرایش عکس (کنتراست کم یا زیاد، کلوین رنگ و ...) می تواند عکس هایی با خصوصیات و حالت های گوناگون شبیه گونه های زبانی خلق نماید.
تمثیل در نثر دوره مشروطه با تکیه بر نثر میرزا فتح علی آخوندزاده
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
106 - 118
حوزه های تخصصی:
روشن فکران، آزادی خواهان، علما و روحانیون و حتی تجار عصر قاجار، شکل جدیدی از ادبیّات ملّی و سیاسی را پدید آوردند. آنان با سلاح اندیشه و گفتار به مبارزه سیاسی پرداختند و در مطبوعات و روزنامه نگاری و یا با استفاده از استعداد شعر و شاعری و نویسندگی در راستای ابلاغ افکار و عقاید سیاسی و ملّی، خواستار قانون طلبی و مشروطه خواهی شدند و به اقتضای آن که اکثر مخاطبانشان جوانان و توده مردم بودند، به سادگی و بی پیرایگی کلام و تمثیل روی آوردند. تمثیل های این دوره معادل مفاهیم غربی آن، حکایت، مَثَل و حکمت است. آخوندزاده تمثیل را معادل درام برای اصلاح اخلاق و عبرت گرفتن خوانندگان و شنوندگان می داند. روی آوردن به طنز در این دوره سبب رواج تمثیل های طنزآمیز گردید. نماد در دوره مشروطه پیوند محکمی با تمثیل دارد. پیشینه پژوهش، با توجه به واژگان کلیدی، دربردارنده آثار باارزش و علمی مختلفی است اما در عنوان پژوهش، تمثیل در نثر آخوندزاده، در نوع خود تازه و نو است. ضرورت و اهداف اصلی و فرعی مقاله در آشنایی با نثر مشروطه و شناخت تمثیل در نثر آخوندزاده شکل گرفته است. این پژوهش به شیوه استنادی - کتاب خانه ای با رویکرد تحلیلی با دامنه دار کردن گستره مقاله به نثر دوره مشروطه و حوزه نثر این دوره را به نثر آخوندزاده محدود نموده، و در آثار وی به بررسی و کارکرد تمثیل در نثر آن دوره پرداخته است.
بررسی محتوایی اخوانیات منثور فارسی از میانه قرن پنجم تا دوره معاصر (با رویکرد سیاسی، اجتماعی، ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
1853 - 1872
حوزه های تخصصی:
مکاتیب و ترسلات و آداب کتابت ، در ایران قبل و بعد از اسلام ، سابقه ای دیرینه دارد. ( اخوانیات ) یا نامه های دوستانه ، نوع خاصی از منشآت بود که دبیران و منشیان ، آن را برای دوستان صمیمی و نزدیکان خود می نوشتند و برای آن نیز ارکانی مشخص کرده بودند که تا دوره مشروطه و آغاز نهضت ساده نویسی ؛کمابیش به رعایت ارکان مورد نظر پایبند بودند.گرچه شیوه جدید نویسندگی ، بر ساختار ارکان اخوانیات اثر گذاشت و آن را از قالب کهنه و سنتی خارج کرد ؛ اما محتوای اخوانیات به لحاظ ادبی ، سیاسی و اجتماعی از گذشته تا دوران معاصر موضوعات مشترک زیادی را در خود حفظ کرده است .در این پژوهش سعی شده است که موضوعات ادبی ، سیاسی و اجتماعی مشترک در میان اخوانیات منثور فارسی از نیمه قرن پنجم تا دوران معاصر ، به اجمال مورد بررسی قرار گیرد.روش انجام کار بر اساس تحقیق کتابخانه ای صورت گرفته است . به این صورت که محتوای اخوانیات موجود درمکاتیب و منشآت منشیان و مترسلان نامدار در ادوار مختلف بررسی گردیده و مضامین مشترک که بیشترین بسامد را داشته استخراج شده و مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهدکه در این بازه زمانی، علیرغم تغییرات و تحولات چشمگیری که در ارکان و ساختار اخوانیات رخ داده است؛ محتوای اخوانیات کمابیش حفظ شده و موضوعات مشترک فراوانی را در ادوار مختلف می توان باز یافت.