آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

گستردگی و عمق مفاهیم ادبیات غنایی در کنار تنوع مصادیق این نوع ادبی، از درخشان ترین ویژگی های ادبیات فارسی به شمار می رود. درحالی که آفرینش سایر انواع ادبی در دوره هایی از تاریخ، ضعف هایی از خود نشان می دهد، ادب غنایی، با اقبالی رو به رشد و تکاملی روزافزون مواجه بوده است. لیکن آنچه در شناخت جوانب گوناگون این نوع ادبی به صورت یک نقطه ابهام، قابلیت طرح و پیگیری دارد این است که تحت تأثیر چه موانعی، آثار منثور مستقل و غنایی محض نسبت به اشکال و انواع منظوم آن، از کم شماری چشمگیری برخوردارند. فقدان نظریه ای مشخص و مطرح در باب اسلوب نثر فارسی، یافتن پاسخی برای پرسش فوق را دشوار می کند؛ بنابراین در این پژوهش تلاش شد در درجه نخست با مراجعه به دیباچه آثار منثور و کتب ترسلی، برخی از تعاریف و ملاک های نثر فارسی احصا شود تا از رهگذر برابر نهادن بایسته های ارائه کلام غنایی با چهارچوب های انشای نثر فارسی، موانع نظری رشد و گسترش آثار غنایی منثور، وضوح بیشتری پیدا کند. ازآن رو که پژوهش حاضر بر مؤلفه های نظری متمرکز است، از نقد و تحلیل ادبی متون و قطعات نثر غنایی صرف نظر و چهار عامل نظری به عنوان مقدمه ای در شناخت عوامل احتمالی مؤثر در کم شماری نثر غنایی در ادبیات فارسی معرفی شد.

تبلیغات