مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۰۱.
۴۰۲.
۴۰۳.
۴۰۴.
۴۰۵.
۴۰۶.
۴۰۷.
۴۰۸.
۴۰۹.
۴۱۰.
۴۱۱.
۴۱۲.
۴۱۳.
۴۱۴.
۴۱۵.
۴۱۶.
۴۱۷.
۴۱۸.
۴۱۹.
۴۲۰.
بافت فرسوده
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
149 - 172
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرها با چالش های بسیاری در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مواجه شده اند، درعین حال افزایش جمعیت به همراه نسبت روزافزون شهرنشینی پیامدهای زیان باری برای شهرها به ارمغان آورده است. سیاست بازآفرینی شهری، رویکرد جدیدی در روند سیر تحول نوسازی بافت های مسئله دار شهری است. رویکرد زیست پذیری شهری به موازات توسعه پایدار، به دنبال ایجاد محیط زیست پایدار در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، مدیریتی، کالبدی و فرصت های برابر زندگی برای همه ساکنان شهرهاست؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی بازآفرینی بافت فرسوده با تأکید بر شاخص های زیست پذیری شهری انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. در پژوهش حاضر جامعه مورد نظر در بخشی از مطالعه و تحلیل در این پژوهش اهالی شهر مرودشت است. برای مشخص شدن حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است؛ بنابراین با توجه به جدول مورگان و نامحدودبودن حجم جامعه، افراد نمونه 384 نفر است و پرسشنامه ها براساس نمونه گیری به صورت غیرتصادفی دردسترس بین افراد جامعه توزیع شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد بازآفرینی و شاخص های زیست پذیری شهری است. روایی پرسشنامه ها از نظر محتوایی حاصل شده و پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ تعیین شده است. برای تجزیه وتحلیل داده از تحلیل عاملی و مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس و اسمارت پی.ال.اس استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین شاخص های اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی، زیست محیطی و کالبدی و زیست پذیری بافت تاریخی رابطه وجود دارد.
بررسی راهکارهای بهبود و سازماندهی یکپارچه بافت فرسوده ساحلی؛ نمونه موردی بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۹۲-۸۱
حوزه های تخصصی:
بافت ساحلی بندر عباس به عنوان لبه یک شهر ساحلی و از آن مهم تر به مثابه پیشانی ارتباطات برون مرزی ایران از اهمیت بسزایی برخوردار است. این بافت به دلیل موقعیت سوق الجیشی خود می تواند به عنوان تجلیگاه فرهنگ و تمدن ایرانی مطرح گردد. علیرغم طرح های موضوعی و موضعی متعددی که در سال های اخیر در ساحل بندر عباس تعریف شده و نیز برخلاف تلاش های بی شائبه طراحان و سازندگان در راستای به روز کردن طرح های در دست احداث ساحلی، سیمای فرسوده و آکنده از اغتشاش این بخش از سواحل کشور نشان از فقدان مدیریت یکپارچه در سازماندهی این بافت دارد. آگاهی از مقتضیات طراحی در بافت های ساحلی، مشخصات فرهنگی، شرایط اقلیمی، مسائل هویتی، ملاحظات اقتصادی و الزامات زیست محیطی و همچنین اشراف به فناوری های روز و مصالح نوین در سازماندهی بافت فرسوده و واجد ارزش تاریخی ساحل بندر عباس بسیار حائز اهمیت است. بدین منظور مقاله حاضر اقدام به بررسی شرایط وضع موجود ساحل بندر عباس در کلیه محورهای فوق نموده و سعی دارد در راستای سازماندهی ساحل با رویکرد مدیریت یکپارچه راهکارهایی را ارائه دهد. روش تحقیق مبتنی بر مطالعه میدانی و هدفمند در شهر بندر عباس است. در این مقاله پس از معرفی الگوها و معیارهایی چند، ارزیابی و تحلیل داده ها بر اساس جدول SWOT صورت گرفته و در نهایت براساس این معیارها مبادرت به استخراج چند استراتژی اساسی شده است. سپس به منظور تحقق بخشیدن به استراتژی ها در بازه های زمانی کوتاه، میان و بلند مدت به تعیین راهکارها و اقدامات اجرایی پرداخته ایم.
تحلیل کیفیت زندگی در بافت فرسوده شهر میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۲۴۰-۲۲۳
حوزه های تخصصی:
شهر به عنوان عالی ترین نمود تمدن بشری، نقش بنیادینی در ایجاد زندگی خوب برای تمام شهروندان را دارد. اما در عین حال تاکید بر ابعاد کمی رشد در بسیاری از کشورها بویژه در کشورهای در حال توسعه منجر به دو قطبی شدن شهرها گردیده است. و از این روی برای حل مشکلات بشر شهرنشین و ارتقاء ابعاد کیفی زندگی او مفهومی تحت عنوان کیفیت زندگی مطرح و مورد تحقیق قرار گرفت. در واقع هدف مقاله تبیین سطوح کیفیت زندگی در بافت فرسوده شهر میاندوآب بر مبنای 6 شاخص اقتصادی، اجتماعی، مسکونی، دسترسی به تسهیلات و امکانات شهری، دسترسی به حمل و نقل عمومی و کیفیت بهداشت محیط می باشد. روش به کار گرفته در این مقاله توصیفی تحلیلی می باشد. ابتدا مطالعات اکتشافی به صورت کتابخانه ای و بازدید مقدماتی صورت گرفته و مطالعه میدانی با استفاده از روش پرسشنامه ای انجام شده است. برای تعیین حجم نمونه مورد مطالعه از تکنیک کوکران استفاده شده و در نهایت برای تحلیل و رتبه بندی محلات، روش آنتروپی و SAW به کار گرفته شده است. بر مبنای بررسی های صورت گرفته شاخص فضای سبز با امتیاز 477/0 و اختلاف چشمگیری نسبت به بقیه شاخص ها از اهمیت بالایی برخوردار بود. در کل میانگین هریک از عامل ها محاسبه شده است که عامل خدمات و تسهیلات شهری با امتیاز 138/0 در رتبه اول قرار گرفت که نشان دهنده عدم رضایت ساکنین بافت فرسوده از این شاخص می باشد که در برنامه ریزی های آینده باید به آن توجه زیادی شود. بر اساس نتایج بدست آمده از تکنیک SAW محلات 21، 19 و 20 از نظر شاخص های مورد مطالعه در بهترین شرایط و محلات 11، 10 و 12 در بدترین شرایط و پایین ترین رتبه قرار دارند.
ارزیابی علل عدم استفاده از فناوری های نوین ساختمانی در نوسازی بافت های فرسوده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
۲۳۴-۲۱۳
حوزه های تخصصی:
صنعت ساختمان و پروژه های عمرانی به گواهی آمار و ارقام، از لحاظ سرمایه و حجم نیروی انسانی درگیر، بزرگ ترین صنعت در کشور می باشد. رشد سریع جمعیت و افزایش تقاضا، نیاز به کاهش زمان تحویل پروژه های عمرانی و کاهش زمان برگشت سرمایه سرمایه گذاران و عواملی از این قبیل باعث شده اند تا ضرورت ایجاد تحول در شیوه های سنتی صنعت ساختمان روزبه روز بیشتر شود. نیاز به بهره گیری از تکنولوژی های ساخت متناسب با رشد هر جامعه و بهره گیری از فناوری در سایر صنایع و توانایی های اجرای آن جامعه متغیر است. چنین نیازهایی است که بعضاً به نوآوری ها و یا انتقال فناوری می انجامد. وسعت عظیم بافت های فرسوده با معضلات فراوان و نبود استراتژی های روشن درخصوص برنامه ریزی و مدیریت طرح و اجرا در نوسازی این گونه بافت ها، سبب شده تازمینه های تحقق قوانین و مصوبات هر چند اندک موجود نیز فراهم نشود و بافت های فرسوده شهری با روندی افزایشی به مهم ترین چالش شهر تهران تبدیل شود. مباحث مربوط به زلزله و مدیریت بحران در وهله نخست و ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کیفیت های قابل ارتقا کالبدی و کارکردی – فضایی این بافت ها در مراتب بعدی، نیاز به رویکردهای ویژه جهت نوسازی آنها را اجتناب ناپذیر می نماید. در این مقاله سعی شده است تا ضمن تعریف دقیقی از تکنولوژی های نوین ساختمانی، به اهمیت علل عدم گسترش فناوری های نوین در صنعت ساخت و ساز و شناسایی ریسک های ناشی از استفاده از این فناوری ها در پروژه های نوسازی بافت های فرسوده پرداخته شود و در ادامه ضمن دسته بندی و مشخص نمودن هریک از این عدم قطعیت ها به ریشه یابی علل بروز مهم ترین این عوامل پرداخته خواهد شد.
ارزیابی شیوه های تأمین مالی در طرح های نوسازی بافتهای فرسوده شهری؛ نمونه موردی: محله حمزه آباد واقع در منطقه 20 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
۲۴۶-۲۳۵
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در روند رو به افزایش فرسودگی و متروک شدن بافت های فرسوده شهری و عدم تحقق پذیری طرح های نوسازی، نبود منابع مالی مورد نیاز است. هدف این پژوهش ارزیابی شیوه های تأمین مالی قابل اجرا در نوسازی بافتهای فرسوده شهری است. محله حمزه آباد شهر تهران یکی از محلات فرسوده شناسایی شده در منطقه 20 این شهر است که طرح نوسازی آن تهیه شده و پروژه های اجرایی نوسازی برای آن تدوین گردیده اند. جهت اجرای پروژه های نوسازی این محله نیاز به منابع مالی است که در حال حاضر یکی از دلایل اصلی عدم اجرای آن است. با توجه به نقاط قوت و ضعف هر یک از رو شهای تأمین مالی، لازم است معیارهای مؤثر در انتخاب از میان آنها مشخص شود. در این پژوهش 6 شیوه تأمین مالی مناسب برای نوسازی بافتهای فرسوده شهری با استفاده از سه شاخص مشارکت، سهولت اجرایی و بازدهی اقتصادی طرح مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت الویت بندی روش ها بر اساس هر یک از این شاخص ها از آزمون فریدمن (Freidman Test) و نرخ بازدهی داخلی (IRR) استفاده شد و تحلیل داده ها توسط نرم افزارهای SPSS و CAMFAR صورت گرفته است. با توجه به نتایج بدست آمده از تحلیل داده های تحقیق سطح مشارکت ساکنین محله حمزه آباد از مقبولیت نسبی برخوردار است. روش مشارکت مدنی در بین روش های تأمین مالی مورد نظر از بیشترین سطح مشارکت ساکنین برخوردار است و در رتبه های بعدی به ترتیب دریافت تسهیلات بانکی، سهامدار پروژه، روش فروش متری و اوراق مشارکت قرار دارد. از نظر مدیران شهری شیوه فروش متری زمین در مدیریت شهری در حال حاضر بهترین شیوه از نظر سهولت در اجراست. روش های اوراق مشارکت و سایر روش ها در رتبه های بعدی از نقطه نظر اجرایی قرار دارند. روش انتشار اوراق مشارکت با بیشترین نرخ بازدهی داخلی، بهترین روش تأمین مالی است. روش فروش متری، BOT، مشارکت مدنی، دریافت وام از مؤسسات و بانک های داخلی، سهامدار پروژه در رتبه های بعدی از نظر بازدهی اقتصادی طرح قرار گرفته اند.
نگاهی ساختاری به اصلاح شبکه معابر در بافت های فرسوده جهت حل مشکل نفوذپذیری و انزوای فضایی این محلات؛ نمونه موردی: بافت های فرسوده شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۱۷۸-۱۶۳
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله تحلیل ساختار شبکه معابر در بافت های فرسوده به منظور بررسی مشکل نفوذپذیری کم و انزوای فضایی این بافت ها از کل شهر و بافت های اطراف آن است. مطالعات انجام شده بر روی سرانه های شهری در محدوده های فرسوده شهری نشان می دهد که این مسأله در بافت های فرسوده مربوط به سطح اشغال معابر نمی باشد، بلکه معضل اصلی عدم توجه به ساختار کلان معابر شهر در توسعه بافت های جدید و یا احیای بافت های فرسوده است که موجب شکل گیری گذرهای زیاد ولی فاقد کارایی مناسب گشته است. با این وجود طرح های بهسازی و نوسازی شهری برای رفع مشکل نفوذپذیری کم به بافت های فرسوده راه حل مناسب را تعریض شبکه معابر و ایجاد شبکه معابر جدید دانسته اند. بر این اساس، مطالعات انجام شده در زمینه کمبود دسترسی و جداافتادگی بافت های فرسوده از نداشتن برخوردی روشمند در شناسایی دقیق معضلات موجود و ارائه راهکارهای کاربردی رنج میبرد. بر این اساس، این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سوالات است، که چگونه می توان ساختار شبکه معابر را در بافت های فرسوده با توجه به ساختار کلان شهر آسیب شناسی و اصلاح نمود؟ و آیا مسأله نفوذناپذیری در تمامی بافت های فرسوده، به یک شکل در ساختار کلان شهر نمود پیدا می کند؟ برای پاسخگویی به این سوالات، ساختار شبکه معابر شهر مشهد به روش چیدمان فضا مورد بررسی قرارگرفته و موقعیت بافت های فرسوده شناسایی شده در مصوبات طرح های توسعه شهری در این ساختار مشخص و تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد میان ارزش های فضایی چیدمان فضا در بافت های فرسوده شهر مشهد نسبت به سایر بافت ها، تفاوت های اساسی وجود دارد و این ارزش ها می توانند به آسیب شناسی ساختار شبکه معابر بافت های فرسوده با توجه به ساختار کلان شهر کمک نمایند. همچنین تحلیل های ساختاری به خوبی نشان می دهند دلایل ضعف دسترسی و مشکل نفوذپذیری کم میان بافت های فرسوده به ویژه میان بافت های فرسوده مرکزی و حاشیه، متفاوت است و نمی توان برای حل این مشکل در تمامی این بافت ها یک راه حل را در نظر گرفت.
آسیب ها و راهکارهای قانونی- اجرائی تملک املاک واقع در طرح های ساماندهی بافت های فرسوده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۲۵۶-۲۴۱
حوزه های تخصصی:
ساماندهی بافت های فرسوده، موضوع چند وجهی و چند نظمی است. در این بین، نظام حقوقی ساماندهی بافت های فرسوده که از مهمترین وجوه و زمینه های تحقق پذیری آن به شمار می رود، تاکنون در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به طوری که یکی از بزرگترین مشکلات اجرایی ساماندهی آن بافت ها در شهر تهران، موانع قانونی و عدم امکان تملک به موقع املاک واقع در طرح های مربوط است. از اینرو این پژوهش به منظور پاسخگویی به این سئوال اساسی انجام شده است که آسیب های قانونی- اجرایی تملک املاک واقع در طرح های ساماندهی بافت های فرسوده شهر تهران چیست و چه راهکارهایی را برای بهبود آن ها می توان ارائه نمود؟ جامعه آماری این پژوهش، کلانشهر تهران است. رویکرد نظری این پژوهش، ساختاری- کارکردی می باشد؛ به گونه ای که ضمن توجه به مبانی قانونی و ساختار مدیریتی، به فرایندها و سازوکارهای اجرایی تملک املاک واقع در طر ح های ساماندهی بافت های فرسوده شهر تهران می پردازد. نوع این پژوهش، کاربردی-راهبردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. در انجام این پژوهش، علاوه بر مطالعات کتابخانه ای، بیشتر از روش مطالعات پیمایشی استفاده شده است. برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات پیمایشی این پژوهش، تکنیک Delphi و ابزار پرسشنامه به کار گرفته شده است. اطلاعات این پژوهش با استفاده از تکنیک SWOT تحلیل شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، تعدّد قوانین موضوعی ملاک عمل، فقدان مدیریت یکپارچه و رویه های قانونی و اجرایی مختلف، مهمترین آسیب ساختاری و کارکردی نظام تملک املاک واقع در طرح های ساماندهی بافت های فرسوده شهر تهران است. در این شرایط، راهبرد حمایت و بهبود شرایط درون سازمانی مدیریت شهری تهران، از امکان اجرایی بیشتری برخوردار می باشد.
تحلیلی بر شاخص های کالبدی بافت فرسوده مرکزی اهواز با استفاده از مدل برازش رگرسیونی و تحلیل سلسله مراتبی فازی FAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۳ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۱
93 - 111
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهری در کشور ما به عنوان نقطه آغاز رشد و تحوّلات شهری نشانگر تاریخ شهرهای و فرهنگ و بینش مردمان ما در طول دوره حیات شهر می باشند. این بافت-ها به علّت رواج رویکرد نوگرایی از اوایل قرن حاضر و عدم همخوانی با وضعیّت نوگرایی حاکم بر ساخت و ساز شهرها در اکثر شاخص های کالبدی به عنوان بافت های ناکارآمد و مسأله زا تلّقی گشته و مورد مداخلات کالبدی قرار گرفته اند. یکی از راهکارهای اصلی شناخت مداخلات صحیح در راستای نگرش پایدار در بافت های فرسوده شناخت نقاط ضعف و قوّت این بافت ها به خصوص در زمینه شاخص های کالبدی است. پژوهش حاضر«توصیفی تحلیلی» است. اهداف پژوهش، آگاهی از وضعیّت محلّات پنجگانه بافت فرسوده مرکزی اهواز بر اساس تقسیم بندی طرح تفصیلی بافت مربوط در شاخص های چها-رگانه ی کالبدی تراکم ساختمانی، نوع مصالح به کار رفته در بنا، کیفیّت ابنیّه و عمر بنا با 24 شاخص فرعی و میزان تأثیر این شاخص ها در پایداری شرایط کالبدی بافت می باشد. جهت تحقّق اهداف یاد شده، داده های به دست آمده برای شاخص های منتخب کالبدی از طرح تفصیلی بافت فرسوده مرکزی اهواز بوده که با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی FAHP و مدل برازش رگرسیونی در محیط نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد: بر اساس انجام تجزیه و تحلیل فازی روی محلّات پنجگانه بافت به صورت جداگانه برای هر کدام از شاخص های منتخب، محلّه CBD نسبت به سایر محلّات در زمینه شاخص های پژوهش شرایط مناسب تری را به خود اختصاص داده است. هم چنین تحلیل این شاخص ها در مدل برازش رگرسیونی در قالب نرم افزار اس پی اس اس جهت مشخص ساختن میزان تأثیر آن ها در پایداری کالبدی بافت تأثیرگذاری آن ها را در روند پایداری شرایط کالبدی بافت فرسوده اهواز نشان می دهد.
تحلیل عوامل اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مؤثر بر بازآفرینی شهری، مورد پژوهش: محلات بافت مرکزی شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیش تر ش هرهای ق دیمی ای ران، بافت های دارای ارزش ت اریخی به وفور دی ده می شوند ک ه ب ا ویژگی های مختلف ی نظی ر ریزدانگ ی، مش کلات دسترس ی و ناپای داری ش ناخته می شوند ب ا در نظر گرفتن مش کلاتی از قبیل رش د منف ی جمعی ت، نداش تن دسترسی های درون محله ای لازم، گس ترش روزاف زون فض اهای مخروبه و متروکه، نداشتن تس هیلات موردنیاز، بای د حرک ت در راس تای رف ع ای ن مش کلات ص ورت گیرد. این پ ژوهش با هدف تحلیل عوامل مؤثر مانند اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بر بازآفرینی محلات بافت مرکزی شهر کاشان (شامل هفت محله) انجام و روش پژوهش توص یفی، تحلیلی و اطلاعات مورد نظر به صورت پیمایشی جمع آوری شد، جامعه آماری تحقیق ساکنین محلات مرکزی شهر کاشان یه تعداد حدود 44 هزار نفر بود. حجم نمونه تحقیق با استفاده از فرمول کوکران تعداد 385 نفر برآورد گردید. برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که دسترسی به خدمات و امکانات، هویت و سرمایه اجتماعی و مالکیت مسکن و درآمد از عوامل مؤثر بر بازآفرینی بافت های فرسوده بود و در محله های سلطان میراحمد و درب اصفهان که از امتیازات نامبرده برخوردار بودند، ساکنان تمایل بیش تری به بازآفرینی بافت های فرسوده دارند.
بررسی نقش سرمایه اجتماعی بر مشارکت شهروندان در بازسازی بافت فرسوده شهری (مطالعه موردی شهرهای گرگان و گنبد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
319 - 336
حوزه های تخصصی:
بافت فرسوده، مشکلات و مسائل کالبدی، زیست محیطی و اجتماعی را در فضای شهری شهرهای گرگان و گنبد به وجود آورده است. مشارکت در بازسازی بافت های فرسوده تحت تاثیر عوامل مختلفی است که سرمایه اجتماعی مهم ترین پیش نیاز آن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی بر مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده گرگان-گنبد انجام شده است. چارچوب نظری تحقیق عمدتا مبتنی برنظریات پاتنام؛ کلمن و بوردیو است. روش انجام پژوهش؛ از نظر هدف، کاربردی، از نظر ماهیت، توصیفی همبستگی و از حیث روش شناسی، پیمایشی است ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است. نمونه گیری به روش خوشه ای و حجم نمونه382 نفر از ساکنین بافت فرسوده می-باشد. یافته ها نشان می دهد سرمایه اجتماعی بر مشارکت ساکنین در پروژه های بازسازی تاثیر مثبت داشته است. شاخص اعتماد اجتماعی؛ حس همکاری اجتماعی؛ انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی درون گرا و برون گرا که تبدیل به مولفه های شناختی و ارتباطی و ساختاری شدند؛ بیشترین تاثیر را بر مشارکت ساکنین در بازسازی بافت فرسوده داشته اند.یافته ها نشان می دهد سرمایه اجتماعی بر مشارکت ساکنین در پروژه های بازسازی تاثیر مثبت داشته است. شاخص اعتماد اجتماعی؛ حس همکاری اجتماعی؛ انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی درون گرا و برون گرا که تبدیل به مولفه های شناختی و ارتباطی و ساختاری شدند؛ بیشترین تاثیر را بر مشارکت ساکنین در بازسازی بافت فرسوده داشته اند.یافته ها نشان می دهد سرمایه اجتماعی بر مشارکت ساکنین در پروژه های بازسازی تاثیر مثبت داشته است. شاخص اعتماد اجتماعی؛ حس همکاری اجتماعی؛ انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی درون گرا و برون گرا که تبدیل به مولفه های شناختی و ارتباطی و ساختاری شدند؛ بیشترین تاثیر را بر مشارکت ساکنین در بازسازی بافت فرسوده داشته اند.
نقش حکمروایی خوب شهری در مدیریت بافت های فرسوده، مطالعه موردی: محدوده بافت فرسوده شهر مشهد
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
926 - 939
حوزه های تخصصی:
حکمر,وایی خوب شهری به عنوان شیوه جدیدی از مدیریت شهری می باشد که در آن به واسطه بهبود چندین عامل می تواند توسعه پایدار اقتصادی و کیفیت بالای زندگی را در بر داشته باشد.از طرف دیگر یکی از دغدغه های مدیران و برنامه ریزان شهری در شهرهای بزرگ کشور از جمله شهر مشهد که نیازمند برنامه ریزی برای حل آن می باشد ، بافت های فرسوده شهری است اکنون باید دید که حکمرانی خوب شهری چگونه می تواند در جهت نیل به ساماندهی بافت های فرسوده شهری گام بردارد. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی وضعیت شاخصه های حکمروایی خوب شهری در بافت فرسوده شهر مشهد از دید شهروندان و شناسایی وضعیت شاخصه های حکمروایی خوب شهری در هر یک از حوزه های بافت فرسوده می باشد. روش بررسی در تحقیق حاضر آن مبتنی بر روش توصیفی -تحلیلی است. و اطلاعات مورد نیاز از دو روش اسنادی و میدانی(پرسش نامه) جمع آوری شده است. و با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون های t-test ،تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.جامعه آماری این پژوهش براساس سرشماری 1395حدود 519924 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری کوکران، حجم نمونه 384 محاسبه شده است. نتایج حاصل از آزمون t-test بیانگر این است که شاخصه های حکمروایی خوب در شهر مشهد در وضعیت مطلوبی قرار ندارند. نتایج از آزمون تحلیل واریانس نشان می دهد که از بین حوزه های بافت فرسوده شهر مشهد حوزه.6و 10به ترتیب با میانگی در بدترین وضعیت قرار دارند در پایان نیز با توجه به نتایج حاصل از پژوهش ، پیشنهاداتی جهت بهبود وضعن 1.92و 2.04یت این شاخص ها در بافت فرسودهده شهر مشهد ارائه می گردد.
بررسی مقاومت سازه ای در مقابل لرزه خیزی (مطالعه موردی: شهر کرمان)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ﺷﻬﺮ کﺮﻣﺎن ﺑﻪ دﻟیﻞ وﺟﻮد ﮔﺴﻞﻫﺎى ﻓﻌﺎل و وﻗﻮع زﻣیﻦﻟﺮزهﻫﺎى ﺑﺎ ﺗﻠﻔﺎت اﻧﺴﺎﻧی زیﺎد ﺑﻪ زﻟﺰﻟه ﺧیﺰﺗﺮیﻦ اﺳﺘﺎن کﺸﻮر اﺳﺖ. از کﻞ ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺑﺎﻓﺖ ﻓﺮﺳﻮده اﺳﺘﺎن کﺮﻣﺎن کﻪ ﺣﺪود 4062 ﻫکﺘﺎر ﻣیﺑﺎﺷﺪ، که ۱۵۸۹ﻫکﺘﺎر آن در ﺷﻬﺮ کﺮﻣﺎن ﻗﺮار دارد. هدف ﺗﺤﻘیﻖ ﺷﻨﺎﺳﺎیی و ﺳﻄﺢﺑﻨﺪى ﻣیﺰان آﺳیﺐﭘﺬیﺮى بافتهای ﺷﻬﺮ اﺳﺖ. ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺷﻬﺮ کﺮﻣﺎن ﻣﻨﺎﻃﻖآﺳیﺐﭘﺬیﺮ زیﺎد است و ﺷﻨﺎﺳﺎیی ﺳﻄﻮح آﺳیﺐﭘﺬیﺮ و کﺎﻫﺶ ﺿﺮیﺐ آﺳیﺐﭘﺬیﺮى ﻣیﺗﻮاﻧﺪ کﻤک ﻣﺆﺛﺮى ﺑﻪ ﻣﺪیﺮیﺖ ﺑﺤﺮان ﻧﻤﺎیﺪ.
روش بررسی: روش ﺗﺤﻘیﻖ ﺗﻮﺻیﻔی- ﺗﺤﻠیﻠی اﺳﺖ، دادهﻫﺎى ﺗﺤﻘیﻖ ﺑﻪ روش اﺳﻨﺎدى و میداﻧی و مراجعه به سازمان ها ﺗﻬیﻪ ﺷﺪه. انواع کاربری ها در سطح شهر کرمان مورد بررسی قرار گرفت و نسبت هر یک به دست آمد. برخی از شاخص های انسانی موثر بر مقاومت سازه در شهر کرمان مورد بررسی و شرح داده و تعداد و درصد انواع سازه ها در شهر کرمان با استفاده از نرم افزار GISو نقشه ها و منابع و اطلاعات و روش پیمایشی به دست آمده که در جدول مربوطه آورده شد.
یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که در مجموع 83 درصد سازه های شهر کرمان دارای آسیب پذیری بیش از 50 % است و4% از سازه های شهر کرمان دارای مقاومت کافی در برابر زمین لرزه احتمالی نسبتا شدید است. و با بررسی های انجام شده در تحقیق حدود 53 % جمعیت شهر کرمان در نواحی با خطر بیش از 50 % زندگی می کنند. و در نهایت فاکتورهایی چون استحکام، مقاومت و شکل پذیری عناصر سازنده، منظم بوده سازه، سختی و دوام سازه و وجود مسیرهای پیوسته انتقال بار در راستای افزایش مقاومت سازه ای در برابر زلزله بررسی گردید.
نقش مدیریت شهری درتوسعه بافت های فرسوده با رویکرد توسعه پایدار از دیدگاه شهروندان، مطالعه موردی: بافت تاریخی بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۰
55 - 71
حوزه های تخصصی:
مدیریت شهری در راستای توسعه پایدار به طور خاص در بافت های فرسوده یکی از مباحث مهم و اساسی قلمرو مطالعات شهری در کشورهای مدرن و درحال توسعه ازجمله کشور ایران به شمار می آید که مشکلات خاصی را در دل خود دارا هستند. بر این اساس پژوهش حاضر با نام تحلیل و نقش مدیریت شهری درتوسعه بافت های فرسوده با رویکرد توسعه پایدار(مطالعه موردی بافت تاریخی بوشهر) مورد بررسی قرار گرفته است. وشاخص های توسعه پایدار آن مورد بررسی قرار گرفته اند. تحقیق حاضر که با استفاده از مطالعات پیمایش میدانی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی انجام شده،به کمک ابزار پرسشنامه الکترونیکی از میان نمونه آماری 381 نفر با فرمول کوکران تعیین شده و پایایی آن با آلفای کرونباخ 6/90 مورد تأیید قرار گرفته است همچنین تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، شاخص های گرایش به مرکز (میانگین، میانه و نما) و شاخص های پراکندگی (واریانس، انحراف معیار، کشیدگی و چولگی و ...) استفاده شد. سپس با استفاده از نرم افزار(SPSS) نسخه 22، برای آزمون فرضیه ها از روش های آماری ضریب همبستگی، رویکرد پیشرفته معادلات ساختاری (تحلیل عامل تأییدی مرتبه دوم) استفاده گردیده است. یافته های تبیینی از آزمون T-Test تحقیق نشان داد که از دید ساکنان وضعیت شناسی نقش مدیریت شهری در راستای توسعه پایدار بافت فرسوده شهر بوشهر نشان می دهد که میانگین محاسبه شده نمره آزمودنی ها در فاصله اطمینان 95 درصدی آزمون t و در حد بالای آن قرار دارد؛ می توان نتیجه گرفت که وضعیت مدیریت شهری در راستای توسعه پایدار بافت فرسوده در محدوده موردمطالعه در وضعیت مطلوب قرار دارد و این یافته در سطح (01/α=) معنادار است.
تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در نوسازی بافت های فرسوده شهر تبریز (نمونه موردی: محلات ویجویه، بهار، قراملک، بارنج، شمس تبریزی و منجم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
192 - 207
حوزه های تخصصی:
مقدمه امروزه مشارکت در شکل های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی روانی مورد توجه سیاست گذاران قرار گرفته است، زیرا مشارکت می تواند باعث ارتقای کیفیت توسعه جامعه و به مراتب آن، کیفیت زندگی شهروندان و تعالی رشد و توسعه انسانی شود. مشارکت شهروندان در طرح های نوسازی شهری می تواند در تأمین منابع اقتصادی، کاهش هزینه خدمات، افزایش انسجام اجتماعی، کاهش آسیب ها و تنش های ناشی از زندگی شهری و رضایت شهروندان مؤثر باشد. بنابراین مشارکت شهروندان در نوسازی بافت های فرسوده شهری می تواند به ارتقای کیفیت بافت های فرسوده بینجامد و رضایت شهروندان را به همراه داشته باشد. یکی از شهر های ایران که از مشکلات ناشی از بافت های فرسوده رنج می برد، تبریز است که در گذر زمان محله های فرسوده را در ساختار خود پذیرا شده است. تبریز بعد از کلان شهر تهران رتبه دوم را از نظر مساحت بافت فرسوده در کشور دارد و 44 درصد سطح کل بافت فرسوده استان آذربایجان شرقی در شهر تبریز واقع شده است. بافت های فرسوده یک پنجم از مساحت کل شهر تبریز یعنی حدود 2530 هکتار را به اشغال خود درآورده است. بر اساس آخرین برآوردها، حدود 500 هزار نفر از شهروندان در این بافت ها سکونت دارند. جمعیت چند صد هزار نفری ساکن در این مناطق از یک سو از ناایمن بودن سکونت گاه هایشان رنج می برند و از سوی دیگر، به دلیل فقر مالی و نیز ماهیت بافت اطراف محل زندگی شان بدون حمایت و کمک دیگران امکان نوسازی آن را ندارند. امروزه این شهر حدود 28 محله فرسوده دارد. نوسازی این بافت ها بدون در نظر گرفتن ویژگی های اقتصادی اجتماعی ساکنان این محلات و مشارکت آن ها امکان پذیر نیست. در نهایت سؤال تحقیق حاضر به این صورت مطرح می شود: چه عواملی مؤثر بر مشارکت شهروندان در نوسازی بافت های فرسوده شهر تبریز هستند؟مواد و روش هااین تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و توسعه ای بوده و از جنبه روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری درنظر گرفته شده شامل 767 پلاک به همراه مالکان بوده که در محدوده بافت های فرسوده شهر تبریز اقدام به نوسازی آن ها کرده اند. حجم نمونه انتخابی براساس جدول مورگان بوده است که برابر 167 پلاک به همراه 167 مالک به دست آمد که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. جدول 2 از طریق آمارهای ارائه شده توسط سازمان نوسازی و برداشت های میدانی نویسندگان تهیه شده است. متغیرهای این پژوهش، در رابطه با مشارکت مردم در نوسازی بافت فرسوده محدوده مورد مطالعه با استفاده از طیف پنج گزینه ای لیکرت در نظر گرفته شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. داده ها به دو صورت توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند و متناسب با نوع داده ها از آزمون های توصیفی شاخص های پراکنش مرکزی (میانگین، مد و میانه) و شاخص های پراکندگی (دامنه تغییرات، واریانس و انحراف معیار) استفاده شده است. در رابطه با تحلیل استنباطی هم از روش رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شد. برای روایی سؤالات از روایی صوری و برای پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی داده ها برابر 0/86 به دست آمد. با توجه به اینکه پایایی داده ها بالاتر از 0/7 شد. بنابراین داده ها از پایایی بالایی برخوردارند. یافته هایافته های تحقیق نشان می دهد ضرایب استاندارد و غیراستاندارد برای متغیرهای مستقل (سابقه سکونت، روحیه مشارکتی، میزان تعلق خاطر، تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی و تمایل به سکونت) و وابسته (مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده) ارائه شده است. با توجه به آزمون معناداری ضرایب نتیجه گرفته می شود که متغیر میزان تعلق خاطر ساکنان محلات با ضریب استاندارد تأثیر قابل توجهی در مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده (محلات ویجویه، بهار، قراملک، بارنج، شمس تبریزی و منجم) شهر تبریز داشته است و میزان همبستگی و روحیه مشارکتی با ضریب استاندارد 0/394- و تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی با ضریب استاندارد 0/125- تأثیر معناداری در متغیر وابسته میزان مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده محلات مورد مطالعه در شهر تبریز ندارد. همچنین با توجه به جدول 12 به جز متغیرهای همبستگی و روحیه مشارکتی با ضریب تعیین 0/133 یعنی 13 درصد واریانس و تمایل به مشارکت در امر بهسازی با ضریب تعیین 0/141 یعنی 14 درصد واریانس متغیر وابسته مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده در محلات شهر تبریز را پیش بینی نکرده و هیچ تأثیری نداشته اند. اما بقیه متغیرها (سابقه اقامت، میزان تعلق خاطر شهروندان، تمایل به سکونت) روی متغیر وابسته مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده تأثیر داشته و پیش بینی کرده اند. که در میان همه متغیرهای پیش بین متغیر میزان تعلق خاطر با ضریب تعیین 0/836 که 83/6 درصد متغیر واریانس مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده شهر تبریز را در محلات مورد مطالعه تبیین می کند. در نهایت مقدار ضریب تعیین (R2) برابر 0/751 به دست آمده که نشان می دهد 75/1 درصد متغیر واریانس مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده شهر تبریز پنج متغیر مستقل (سابقه سکونت، روحیه مشارکتی، میزان تعلق خاطر، تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی و تمایل به سکونت) تبیین می کند که مقدار قابل توجهی است. نتیجه گیریبررسی های انجام شده در پژوهش نشان می دهد از جمله مهم ترین عوامل مؤثر در مشارکت مردم می توان به افزایش حس تعلق مردم رابطه با بهسازی بافت های فرسوده، سابقه سکونت ساکنان محلات مورد مطالعه، تمایل به سکونت و ماندگاری ساکنان، تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی و همبستگی و روحیه حس مشارکت ساکنان از روش های مشارکت در زمینه بهسازی بافت فرسوده اشاره کرد.نبود یا کمبود تشکل های مردمی فرهنگی اجتماعی در محله مورد نظر، کمبود اعتبارات مخصوص توسعه بافت های فرسوده، عدم امکان دسترسی به بافت مرکزی محله از تمام نقاط شهر، عدم اطلاع رسانی به موقع و دقیق دولت درباره روش های بهسازی و بازسازی بافت های فرسوده، عدم برگزاری جلسات گفت وگوی مسئولان با مردم در رابطه با بهسازی بافت های، عدم توانایی مالی ساکنان در بازپرداخت تسهیلات، عدم آگاهی ساکنان از تسهیلات ویژه بهسازی بافت های فرسوده، هزینه زیاد مصالح ساختمانی و ساخت و ساز از مهم ترین عواملی است که مانع از تحقق مشارکت مردم می شود، که بخشی از آن ها به مدیران و بخشی دیگر نیز به شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم باز می گردد. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده مشارکت شهروندان در بهسازی و نوسازی بافت فرسوده محلات مورد مطالعه شهر تبریز کوچک تر از حد متوسط ارزیابی شده، بنابراین مشارکت شهروندان در بهسازی و نوسازی بافت فرسوده محلات مورد بررسی در سطح مناسبی نیستند.
اثرگذاری مؤلفه های توانمندسازی در بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
197 - 215
حوزه های تخصصی:
شهر سنندج در استان کردستان با دارا بودن بخش عظیمی از بافت های فرسوده شهری در هسته و بخش مرکزی شهر نیازمند توجه جدی در امر مدیریت و برنامه ریزی شهری است. هدف این پژوهش این است که تأثیر مؤلفه های توانمندسازی در بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهر سنندج را بررسی و تحلیل نماید. پ ژوهش حاض ر از نظ ر روش، توص یفی – تحلیل ی و به لحاظ هدف، کاربردی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، ساکنان بافت فرسوده سنندج (328250 نفر) هستند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 308 نفر محاسبه شد و جهت تکمیل پرسشنامه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردید. یافته-های حاصل از آمون T نشان داد که وضعیت توانمندسازی در بازآفرینی پایدار بافت فرسوده شهر سنندج در وضعیت نامناسبی قرار دارد. همچنین، براساس نتایج به دست آمده، مؤلفه آموزش برابر 81/0 بیشترین تأثیر در بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهر سنندج دارد. بعد از آن، به ترتیب مؤلفه های؛ شفاف سازی با میزان اثر و سطح اطمینان (001/0 =P، 74/0=β)، مؤلفه اعتماد بخشی (001/0 =P، 69/0=β)، تشکل ها (001/0 =P، 43/0=β) و دسترسی به منابع (004/0 =P، 29/0=β) دارای اثر معنادار بر بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهر سنندج بودند. بنابراین می توان چنین استنباط کرد که وضعیت مؤلفه های توانمندسازی در بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهر سنندج در سطحی نامناسب قرار داشته و در راستای بازآفرینی پایدار این بافت ها مؤلفه های آموزش، شفاف سازی و اعتمادبخشی دارای نقش شگرفی هستند که نیازمند توجه بیشتر در برنامه های توسعه شهری در جهت رسیدن به پایداری هستند
تحلیل کیفیت کالبدی مسکن در محلات متأثر از سیاست های نوسازی بافت فرسوده شهری- مورد مطالعه: محله وحیدیه تهران
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
17 - 33
حوزه های تخصصی:
حوزه مسکن به واسطه ارتباط مستقیم آن با بهره برداران، از مهمترین بخشهای سیاستگذاری شهری به شمار می آید. در این میان طرح های نوسازی بافت فرسوده از طریق بسته های تشویقی، به عنوان الگویی با مزایایی نظیر توجیهات فنی، اقتصادی وزمانی مورد توجه قرار گرفته و واحدهای مسکونی فراوانی نوسازی شده است. اما نکته ای که در بررسی نوسازی واحدهای مسکونی در ایران و خصوصاً شهر تهران مشاهده می گردد، این است که اهداف کمی (مانند تعداد پروانه های صادره در بافت یا تعداد املاک تجمیع شده)در مقایسه با اهداف کیفی برنامه ریزی مسکن در اولویت قرار گرفته اند، این مسئله با سنجش شاخص هایی چون سرانه ها، اندازه واحد مسکونی، تعداد پارکینگ و... قابل لمس است. در این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی سعی شد با بررسی ویژگی های کیفی مربوط به تناسبات کالبدی مساکن نوسازی شده در محله وحیدیه- نظام آباد تهران (به عنوان یکی از محلات بافت فرسوده که آمار نوسازی معناداری پس از ابلاغ ضوابط تشویقی بافت فرسوده داشته است) میزان انطباق کیفیت تناسب کالبدی این مساکن با نیاز ساکنان آنها ارزیابی گردد. پس از جمع آوری داده ها از طریق ابزار پرسشنامه ( بر گرفته از مدل نظری پژوهش)، تحلیل توصیفی و استنباطی از طریق آزمون های آماری انجام پذیرفت. با تحلیل نتایج پرسشنامه مشخص گردید که در وحیدیه تناسب کالبدی واحدهای مسکونی نوساز، نتوانسته سطح انتظار معناداری با رضایتمندی ساکنان داشته باشد. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد معیار زیست محیطی و اقتصادی کمترین رتبه را در بین معیارهای بررسی شده در حوزه تناسب کالبدی داشته است. این معیارها به پایین بودن نرخ شاخص هایی چون فضای سبز داخل ساختمان ها، منظر و فضای سبز محله و تناسب قیمت مسکن با شرایط کالبدی ملک در محدوده مورد مطالعه دلالت دارند و اطلاعات عینی نیز این کمبودها را تایید می کند. در تعمیم نتایج این پژوهش، اهمیت توجه به ویژگی های کیفی مسکن در سیاستگذاری های مدیریت و برنامه ریزی شهری، جهت نیل به رضایتمندی ساکنین، برجسته می نماید.
بازآفرینی سلامت مبنا، مفاهیم و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
18 - 38
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: معضل سلامت شهروندان در طی سال های متمادی در کشورهای در حال توسعه مورد بی توجهی واقع شده و پیچیدگی مسائل و مشکلات شهرها در سال های اخیر نقش راهبردی بازآفرینی و سلامت شهری رابیش از پیش پررنگ کرده است. لذا نیاز به اتخاذ رویکردی جامع و یکپارچه جهت مقابله و پاسخ گویی به مشکلات و مسائل شهرها و خصوصا بافت های فرسوده و مساله دار مورد نیاز می باشد.هدف: بررسی رویکردهای نظری سلامت شهری و بازآفرینی شهری و تدوین چارچوب مفهومی بازآفرینی سلامت مبنا می-باشد.روش تحقیق: روش تحقیق، از نوع آمیخته کمی و کیفی مبتنی بر تحلیل محتوا و دلفی می باشد. پژوهش از نوع بنیادی بوده و در بخش نظری بر اساس روش فراترکیب 91 مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.یافته ها ونتایج: بازآفرینی سلامت مبنا را می توان در چهار حوزه تعریف نمود. در حوزه کالبدی-عملکردی، دسترسی عادلانه به خدمات، شرایط مناسب مسکن و دسترسی به حمل ونقل عمومی بیش ترین اهمیت را دارد. در حوزه اجتماعی-اقتصادی، عوامل متعددی تاثیر گذار هستند که مهم ترین آن ها هویت و سرزندگی، توزیع مناسب درآمد و اشتغال می باشد. در حوزه زیست محیطی عواملی همچون دسترسی به فضاهای سبز، مدیریت آلودگی ها مورد توجه قرار گرفته است. درنهایت در حوزه جسمانی- روانی عواملی همچون فعالیت فیزیکی، کاهش بیماری هایی همچون چاقی، دیابت و..، کاهش افسردگی، اضطراب و .. شناسایی شده اند. بازآفرینی سلامت مبنا به عنوان رویکردی یکپارچه و پیشرو در بازآفرینی که به دنبال درگیر کردن اقشار جامعه می باشد و ارتقای کیفیت ها ی کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است.
شناسایی و ارزیابی عوامل کلیدی مؤثر بر میزان تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
133 - 152
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر برنامه ها و اقدامات بعضاَ مناسب برای تقویت زیر ساخت ها، مقاوم سازی و نوسازی بافت های فرسود و آسیب پذیر شهری و اصلاح سیستم های مدیریت بحران عملیاتی شده است. ولی در عین حال در مدیریت شهری، رویکرد تاب آوری و حفظ تعادل در مواقع بحرانی طراحی نشده است و صرفا اکثر برنامه ها و اقدامات متمرکز بر ایمنی کالبدی شهر بوده و پرداختن به زیرساخت ها و ابعاد اجتماعی، اقتصادی و مدیریت بین نهادی که ابعاد تاب آوری شهری هستند، مغفول مانده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل کلیدی موثر بر میزان تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان می باشد. مطالعه حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش شناسی توصیفی - تحلیلی است. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و اسنادی و تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MICMAC استفاده می شود. در نهایت 17 متغیر موثر بر تاب آوری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سازمانی- نهادی وکالبدی-محیطی مشخص و در فالب نرم افزار میگ مگ تحلیل و رتبه بندی می شوند. جامعه آماری تحقیق، 20 نفر از کارشناسان و متخصصان در زمینه های برنامه ریزی شهری، مدیریت بحران و آینده پژوهی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که الگوی کلی پراکندگی پیشران های بافت فرسوده شهر بهبهان از نظر تحلیل اثرات متقابل، در مجموع بیانگر وضعیت یک سیستم محیطی ناپایدار است. بنابراین از میان 17 نیروی پیشران، 7 پیشران در تاثیرگذار بر وضعیت آینده تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان اثر کلیدی دارد.
آسیب شناسی نوسازی بافت های فرسوده شهری در ایران از منظر نظریه نوسازی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال اول زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
40 - 45
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهری در چند دهه اخیر به صورت مشکل حادی در کشور بروز کرده است. از یک سو، گسترش فرسودگی بافت های شهری و از سوی دیگر، روند کند نوسازی این بافت ها به صورت نامتوازن موجب پیدایش مشکلات جدیدی برای شهرهای کشور شده است. آنچه در آسیب شناسی نوسازی این بافت ها روشن می شود این است که عدم توازن و ناهماهنگی در ابعاد مختلف اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و عوامل دیگر مشابه آن موجب بروز اختلال یا قطع اتصال با شبکه ها و جریان های توسعه شهری شده و فرسودگی در مناطق آسیب پذیر و مستعد را رقم زده است. به این ترتیب، می توان گفت که بافت های فرسوده شهری یا پهنه های شهری جامانده، مولود شهرسازی ناعادلانه و توسعه شهری نامتوازن است. به همین دلیل نیز تاکنون در مجموع، نتوانسته است روند نوسازی را با روند فرسودگی، متوازن سازد. چهار مانع اصلی عدم موفقیت نوسازی متوازن عبارت اند از: ابهام درشناخت مفاهیم اساسی و مبنایی نوسازی (فقر دانش و نبود پشتوانه های نظری)، وجود تعارضات درنظام حکمرانی مدیریت نوسازی و نبود برنامه راهبردی- اجرایی نوسازی، نبود مشارکت فعال (کنشگران) جوامع مخاطب نوسازی به ویژه مردم در سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرای طرح ها (بی اعتمادی به وعده ها، برنامه ها و مدیریت نوسازی) و بی ثباتی رویکردهای مدیریتی، ناتوانی در هماهنگی بخش ها و ضعف متولیان در هماهنگ سازی بخش ها و دستگاه های متولی (عدم شفافیت فرایندها). با این روند می توان نتیجه گرفت که تداوم جاماندگی بافت فرسوده از سایر بافت های شهری منجر به «واماندگی»، «زوال» یا «فروپاشی» بافت های جامانده می شود. به عبارت دیگر، زوال یا فروپاشی بافت درچنین حالتی به معنای قرارگرفتن این بافت ها در نقطه بی بازگشت نوسازی است. به همین جهت، نیازمند گشودن راهی به منظور مداخله عقلانی، علمی و هوشمندانه در بافت های فرسوده شهری کشور هستیم که با تکیه بر سه بینش و خِرد پایه نوسازی «عدالت بنیان»، نوسازی «مردم پایه» و نوسازی «محله محور»، نوسازی متوازن بافت های فرسوده شهری بافت های فرسوده را سامانی نو بخشد. با توجه به بینش های اساسی و خِردهای پایه سه گانه، نوسازی متوازن که در پی گشودن راهی به منظور مداخله عقلانی، علمی و هوشمندانه در بافت های فرسوده شهری کشور باشد، نیازمند تدوین اصولی است. اصولی که می توان کلیه هدف گذاری ها، برنامه ریزی ها، اقدامات و عملکرد های نوسازی بافت های فرسوده شهری را در آن چهارچوب مورد عمل و ارزیابی قرار داد. نظام تدبیر مدیریت نوسازی بافت های فرسوده شهری بیش از هر چیز نیازمند اصول «همه جانبه نگری»، «توازن فکری و عملی» و «عقلانیت توأم با هوشمندی» در برون رفت از معضل بافت های فرسوده شهری کشور و رونق بخشی نوسازی این بافت هاست. در این صورت دست یابی به هدف نوسازی متوازن بافت های فرسوده محقق و توسعه شهری نیز متوازن می شود.
واکاوی بازآفرینی بافت های فرسوده از منظر برندسازی شهری (مطالعه موردی: بافت فرسوده شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
163 - 186
حوزه های تخصصی:
رویکرد بازآفرینی شهری به عنوان یکی از نوین ترین پارادایم های باززنده سازی بافت فرسوده تأثیر شگرفی در کیفیت زندگی و پایداری ساکنان آن دارد که تلفیق آن با رویکردهای خلّاقانه ای نظیر برندسازی شهری می تواند باعث رشد و تعالی بافت فرسوده و افزایش ضریب رقابت پذیری شهر شود. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر تحلیل و مدل سازی بازآفرینی بافت های فرسوده شهری شهرکرد از منظر برند سازی شهری است که برای این منظور بافت فرسوده شهرکرد به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر هدف توصیفی-همبستگی و نحوه گردآوری داده ها به صورت اسنادی و میدانی است. جامعه آماری شامل ساکنان بافت فرسوده شهرکرد به تعداد 8292 نفر است که بر اساس فرمول کوکران تعداد 367 نفر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه برای تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای و طبقه بندی ساده تکمیل شد. برای تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف - اسمیرنوف، تحلیل عاملی و معادله های ساختاری در نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بیشترین تأثیرگذاری را مؤلفه مداخله های کالبدی فضایی (با ضریب مسیر 508/0) بر بازآفرینی مؤثر بافت فرسوده شهرکرد دارد و پس از آن به ترتیب مؤلفه های بازاریابی و ارتقا مکان با ضریب 355/0، مداخله های غیرفضایی با ضریب 214/0 و تأثیرات غیرمستقیم بازاریابی با ضریب 180/0 در رده های بعدی تأثیرگذاری قرار می گیرند. افزون بر این، نتایج به دست آمده از پژوهش نشان از تأثیرگذاری مثبت، قوی و معنا دار متغیر برندسازی بر بازآفرینی بافت فرسوده شهری با ضریب تأثیر 833/0 دارد؛ بدین معنا که با تغییر یک واحد در عوامل و مؤلفه های برندسازی شهری، متغیرهای بازآفرینی شهری نیز به صورت زیادی در جهت موافق تغییر می کنند.