مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
بافت فرسوده
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱
51 - 70
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهری، محدوده فرسوده در فضای شهری هستند که مسائل پیچیده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را به دنبال دارند. این محدوده ها از یک سو دارای ریشه های سکونتی ارزشمند با غنای فرهنگی – اجتماعی و یا معماری هستند و از سوی دیگری به جهت فرسودگی شدید، نبود خدمات مطلوب و مناسب، دسترسی و بهداشت دچار مشکلات و آسیب های گسترده شده اند؛ بنابراین بایستی ضمن بهره برداری از ارز ش های تاریخی – فرهنگی آن، مشکلات و مسائل موجود در این بافت ها را به حداقل ممکن رساند، بدین جهت نیز تحقیق حاضر باهدف بازآفرینی بافت های فرسوده نواحی شهر سنندج و با تأکید بر الگوی شهر رویداد مدار سعی داشته است راهبردهای بازآفرینی بافت فرسوده نواحی شهر را شناسایی کند. در همین راستا ازآنجاکه پژوهش حاضر مبتنی بر نظر خبرگان بوده است، نمونه تحقیق 20 نفر از افراد ساکن در بافت فرسوده و به روش هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شده اند و برای تجزیه وتحلیل داده از مدل FME: برای شناسایی آسیب های خاص از بافت های فرسوده و شناسایی راه حل ساماندهی، از مدل SOAR برای شناسایی نقاط قوت-فرصت – خواسته ها و نتیجه راه حل شناسایی شده و از ANSOFF برای تعیین راهبردهای بازآفرینی در بافت های فرسوده نواحی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که باوجود پیشینه تاریخی طولانی شهر سنندج، 28 آسیب در نواحی موردبررسی (1، 2، 3، 4، 5، 6، 9 و 10) شناسایی شده اند که مقدار RPN آن ها بیشتر از 300 و در سطح خطر بارزی بوده است که بر اساس نظر خبرگان، بازآفرینی رویدادمحوری بافت های تاریخی مبتنی بر رقابت پذیری گردشگری به عنوان راه حل کلیدی جهت ساماندهی بافت های فرسوده نواحی موردمطالعه انتخاب شده است که درنهایت راهبردهایی پیشنهادشده است.
بررسی و ارزیابی تاب آوری مؤلفه های کالبدی بافت فرسوده شهری (مطالعه موردی؛ بافت فرسوده شهر مسجدسلیمان)
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلات جدی که بسیاری از شهرهای ایران با آن روبه رو هستند، فرسودگی بافت های شهری است. فرسودگی معرف وجود شرایطی است که زندگی انسان را در ابعاد مختلف تهدید می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی تاب آوری مؤلفه های کالبدی بافت فرسوده ی شهری در شهر مسجدسلیمان است. این پژوهش به عنوان یک مطالعه نظری کاربردی بر مبنای شیوه ی توصیفی – تحلیلی انجام شد. شیوه جمع آوری اطلاعات تلفیق دو روش کتابخانه ای و میدانی می باشد. در این مطالعه، از منابع علمی معتبر داخلی و خارجی و گفت وگو با افراد متخصص بهره گرفته شد. به علاوه، با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته و بهره گیری از روش وزن دهی سلسله مراتبی فازی (FAHP) و استفاده از تکنیک میانگین هندسی باکلی، اوزان نسبی معیارها محاسبه گردید. براساس نتایج به دست آمده، اغلب متغیر های مؤثر بر تاب آوری کالبدی مانند: اسکلت ساختمان، جنس مصالح، تعداد طبقات، قدمت ساختمان، کیفیت ابنیه، تعداد واحد و عرض معابردر بافت فرسوده شهر مسجدسلیمان غیر تاب آور و یا با تاب آوری کم هستند و بر اساس شاخص های 7 گانه مورد مطالعه، محدوده مورد مطالعه در شهر مسجدسلیمان در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. در واقع می توان گفت که بیش از نیمی از بافت فرسوده در شهر مسجدسلیمان (80.2 درصد)، دارای تاب آوری نامطلوبی است. ترتیب تأثیر مؤلفه های تاب آوری کالبدی در بافت فرسوده شهر مسجدسلیمان، بر اساس اوزان آن ها، به ترتیب از کم به زیاد عبارت است از: تعداد واحد، تعداد طبقات، عرض معابر، قدمت ساختمان، کیفیت ابنیه، اسکلت ساختمان و جنس مصالح.
شناسایی و تدوین راهبردهای نوسازی بافت فرسوده با تلفیق مدل های استراتژیک و تحلیل شبکه (SWOT - ANP) (مطالعه موردی: محله دردشت اصفهان)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه به لحاظ ساختاری و عملکردی بافت های فرسوده دچار کمبودهایی شده اند که نمی توانند پاسخگوی نیازهای امروزی ساکنان نیز باشند. با وجود ناکارآمدی بافت های فرسوده شهری امروزه می توان با کمک روش های استراتژیک و تحلیل شبکه به ارائه راهبردهای مختلف جهت نوسازی بافت های فرسوده پرداخت. هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه راهبردهای نوسازی بافت فرسوده با تلفیق مدل های استراتژیک که تحلیل شبکه در محله دردشت اصفهان صورت گرفته است.روش بررسی: روش مورد استفاده در این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و شیوه مطالعه برحسب روش و ماهیت، توصیفی – تحلیلی می باشد. برای گردآوری اطلاعات در این مطالعه از روش های کتابخانه ای و اسنادی، روش مشاهده مستقیم و مطالعات میدانی و پیمایشی مانند مصاحبه با مردم، کارشناسان و نخبگان شهری و تهیه ی پرسشنامه به روش دلفی استفاده شد. پرسشنامه نیز بصورت محقق ساخته و با سوالات بسته در قالب طیف لیکرت با گویه های پنج گزینه ای تنظیم شد. جامعه آماری این پژوهش شامل مسئولان و کارشناسان سازمان ها و نهادهای مرتبط با نوسازی و بهسازی شهری می باشد.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد WO1 , SO2, WT1 سه راهبرد اصلی برای نوسازی بافت فرسوده محله دردشت می باشند که عبارت اند WT1 بهبود یافتن معابر تنگ و باریک و افزایش کیفیت، SO2 احاطه شدن محله با شبکه ارتباطی مهم و تاثیر ویژه آن در بهبود کیفیت کاربری های محله و راهبردهای بازنگری، WO1 فرصت مناسب وجود اراضی بایر و مخروبه جهت بکارگیری در راستای پیشبرد سریع برنامه ها و طرح های کالبدی به ترتیب اولویت اول تا سوم را جهت نوسازی بافت فرسوده محله دردشت را به خود اختصاص داده است.
ارزیابی اثرات دسترسی به امکانات و خدمات شهری بر حس تعلق مکانی در بافت های فرسوده کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهری به دلیل ارزش های تاریخی - فرهنگی نیازمند حفظ، احترام و بازآفرینی است. امروزه احیای این بافت ها با اصل قرار دادن نیاز ساکنین در برقراری ارتباط با فضای کالبدی و مباحثی چون تعلق به مکان، مورد توجه بسیاری از طراحان قرار می گیرد. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر ارزیابی ارتباط دسترسی به خدمات شهری و حس تعلق مکان در بافت فرسوده محلات شش گانه (عامری، یوسفی، آخر آسفالت، زرگان، حصیرآباد و لشکرآباد) است.. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی - تحلیلی است و جهت رسیدن به هدف مطرح شده از آزمون های کروسکال والیس، T ساده، همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS و مدل FAHP استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان داد سه محله آخر آسفالت، یوسفی و عامری به لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات شهری در وضعیت مطلوبی قرار داشته و در طرف مقابل محله حصیرآباد وضعیّت نامناسبی دارد. همچنین بررسی ارتباط بین خدمات شهری و حس تعلق مکان به بافت فرسوده با ضریب 0/371 حاکی از ارتباط مستقیم دو متغیر ذکر شده بوده است و نشان می دهد می توان با افزایش امکانات و خدمات شهری و همچنین تقویت فضاهای عمومی، بافت های کالبدی و فیزیکی، و بافت های فرسوده، حس تعلق مکان در این مناطق را افزایش داد.
نقش مدیریت شهری در بازآفرینی بافت فرسوده شهری (مطالعه موردی: محدوده اطراف بازار مرکزی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از چالش های اساسی در نظام توسعه پایدار شهرها بافت های فرسوده شهری به عنوان مناطق کمتر توسعه یافته هستند که به دلایل مختلف شکل گرفته و امروز دچار مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی، زیست محیطی و ... هستند که بی توجهی و عدم برنامه ریزی صحیح برای آن می تواند کل شهر را دچار بحران نماید.هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مدیریت شهری در بازآفرینی بافت فرسوده محدوده اطراف بازار مرکزی شهر رشت صورت پذیرفت.روش شناسی تحقیق: روش تحقیق در پژوهش حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد که از نظر هدف کاربردی و به لحاظ گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه، مشاهده میدانی و بهره گیری از منابع اسنادی بوده است. نمونه تحقیق 100 نفر از متخصصین مرتبط با موضوع تحقیق در سازمان های راه و شهرسازی، شهرداری، شورای شهر و ... و همچنین 325 نفر از شهروندان ساکن در محدوده اطراف بازار مرکزی شهر رشت می باشند که به صورت تصادفی نمونه گیری شده اند. در ادامه پس از بررسی روایی و پایایی ابزار اندازه گیری تحقیق، به جهت بررسی نقش و تاثیر مدیریت شهری در بازآفرینی بافت مرکزی شهر رشت با استفاده از نرم افزارهای متنوع از جمله SMART PLS استفاده گردید.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر رشت می باشد. یافته ها: با توجه به تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه ها، 30 درصد از کارشناسان مورد مطالعه در این پژوهش زن و 70 درصد مرد بوده اند که از این میان، 25 درصد از آنها دارای سن کمتر از 28 سال، 28 درصد بین 29 تا 39 سال، 22 درصد بین 40 تا 50 سال و 25 درصد نیز بین 51 تا 61 سال سن داشته اند. از این میان 57 درصد از آنها دارای واحد مسکونی شخصی، 40 درصد استیجاری و 3 درصد نیز سازمانی بوده اند. در ارتباط با سابقه سکونت آنها در این محدوده نیز 15 درصد از افراد مورد مطالعه کمتر از 5 سال، 22 درصد بین 6 تا 10 سال، 28 درصد بین 11 تا 15 سال، 19 درصد بین 16 تا 20 سال و 16 درصد نیز بیشتر از 20 سال سابقه سکونت در این محدوده را داشته اند.نتایج: نتایج حاصل از معادلات ساختاری نشان داد که عملکرد مدیریت شهری در این زمینه مطلوب بوده و میزان رضایت شهروندان از این پروژه بازآفرینی با اختلاف میانگین 0.566 و آماره آزمون 41.467 بیشتر از حد متوسط می باشد. در واقع مدیریت شهری در شهر رشت با باززنده سازی خیابان علم الهدی اولین قدم در مسیر بازآفرینی شهر رشت را پیمود.
ارزیابی شاخص های تاب آوری کالبدی بافت های فرسوده در برابر زلزله (مطالعه موردی: محله قلعه شهرستان دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شهرها به عنوان گسترده ترین ساخته دست بشر، همواره در معرض بلایا و سوانح طبیعی و انسانی بسیاری بوده اند. در این میان، زلزله اغلب تلفات جبران ناپذیری را بر این سکونتگاه ها و به ویژه بافت های فرسوده آن تحمیل کرده که لازم است تا مفهوم تاب آوری برای کاهش آثار زیانبار زلزله بیشتر مورد توجه قرار گیرد. هدف: در این راستا، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی شاخص های تاب آوری کالبدی بافت های فرسوده در برابر زلزله های احتمالی صورت گرفته است.روش شناسی پژوهش: روش این پژوهش آمیخته و در دو فاز کیفی و کمی است . فاز کیفی، با استفاده از روش شناسی نظریه داده بنیاد و مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با24 نفر از خبرگان انجام شده است. در فاز کمی از آزمون t تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شده است. در انتها نیز به منظور شناخت بیشتر از وضعیت شاخص های تاب آوری کالبدی، از طریق برداشت میدانی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه های مربوط به شاخص های تاب آوری کالبدی ارائه شد.قلمرو جغرافیایی پژوهش: منطقه پژوهش محله قلعه در شهرستان دزفول واقع در شمال استان خوزستان بوده است.یافته ها: تحلیل داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام پذیرفت و به ظهور 97 کد باز، 18 مفهوم در قالب 4 مقوله اصلی منجر گردید. نتایج نشان داد تاب آوری کالبدی بافت های فرسوده در برابر زلزله در محله قلعه شامل چهار مؤلفه افزونگی، تنوع، اتصال و استحکام می باشد.نتایج: بررسی وضعیت شاخص ها و مؤلفه های تاب آوری کالبدی محله قلعه شهرستان دزفول در برابر زلزله از دیدگاه کارشناسان، حاکی از این بود که تاب آوری کالبدی محله قلعه شهرستان دزفول و مولفه های آن در سطح نامناسبی قرار دارند و از نظر سطح تاب آوری، مولفه اتصال در رتبه اول، مولفه تنوع در رتبه دوم، مولفه افزونگی در رتبه سوم و مولفه استحکام در رتبه چهارم قرار دارد.
بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت مالکان و ساکنان به منظور تأمین مالی کاربری های مسکونی طرح نوسازی و بهسازی بافت پیرامون حرم مطهر امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
99 - 112
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین و حیاتی ترین بافت های فرسوده در کشور مجموعه پیرامون حرم مطهر حضرت رضا (ع) است که اکنون با گذشت بیش از بیست سال از آغاز طرح نوسازی و بهسازی این بافت، مشارکت نکردن مالکان و ساکنان در امر نوسازی و سرمایه گذاری از مهم ترین چالش های پیش روی این طرح عظیم است. بدین منظور عوامل مؤثر بر مشارکت مالکان و ساکنان در تأمین مالی کاربری مسکونی، ازطریق چهار عامل مهم متغیرهای اجتماعی (شامل گویه های اعتماد اجتماعی و احساس تعلق)، متغیرهای اقتصادی (شامل گویه های درآمد، مخارج و ارزش ملک مسکونی)، متغیرهای روانشناختی (شامل گویه های انگیزه های روانشناختی برای ماندن در محیط بافت فرسوده و انگیزه های روانشناختی برای ترک محیط بافت) و متغیرهای جمعیت شناختی (شامل گویه های سن و تحصیلات) بررسی شدند. گردآوری داده ها و اطلاعات با استفاده از روش مصاحبه و پرسشنامه، انجام و حجم نمونه براساس فرمول کوکران با 5 درصد خطا و سطح اطمینان 95 درصد برابر با 508 خانوار انتخاب شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری رگرسیون چندمتغیره و مدل تحلیل مسیر بیان می کنند متغیر های احساس تعلق به محل زندگی، اعتماد به نهادهای شهری، انگیزه های روانشناختی، آشنایی با طرح نوسازی و بهسازی و نگرانی از آینده مشارکت، اثر مستقیم بر مشارکت دارند و متغیر قدمت سکونت، تأثیر غیرمستقیم بر آن دارد. بیشترین ضریب تخمین زده شده مربوط به اثر منفی اعتماد به نهادهای شهری بر نگرانی از آینده مشارکت است؛ بنابراین، افزایش اعتماد نه تنها به طور مستقیم بر مشارکت تأثیر دارد، به دلیل کاهش نگرانی از آینده مشارکت باعث ایجاد انگیزه بیشتر برای مشارکت می شود.
عوامل موثر بر مشارکت مردم در نوسازی و بهسازی بافت فرسوده1(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۹
۲۵۳-۲۸۶
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ناکارآمدی بافتهای فرسوده بر فرم، عملکرد، کیفیت و امنیت شهرها تأثیر اساسی دارد. ازاین رو برای ارتقاء کیفیت زندگی و رفاه شهروندان، نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده ضرورت دارد. وسعت زیاد این بافتها و پیچیدگی ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن، نوسازی و بهسازی را جز با حضور و درگیر کردن مردم در این فرایند غیرممکن می نماید. موضوع این مقاله تحلیل عوامل مؤثر بر این حضور و مشارکت شهروندان در بازسازی بافتهای فرسوده تهران است. روش: این پژوهش با تلفیقی از روشهای کیفی (مصاحبه با ده نفر از صاحب نظران و مدیران اجرایی مرتبط با نوسازی) و کمی (پیمایش در بین 362 نفر از ساکنان محله های تهران در بازسازی بافتهای فرسوده نقش داشته اند) صورت گرفته است. یافته ها: میزان و شدت تأثیر عوامل فردی بر مشارکت بیشتر از عوامل ساختاری، نهادی و سازمانی است. ارزیابی اهمیت شاخصهای مورد بررسی نشان داد که شاخصهای مشارکت شهروندان در تعیین اهداف، اعطای تسهیلات و سطح تحصیلات ساکنان از میانگین بالاتری نسبت به سایر شاخصها برخوردار هستند. هفت عامل؛ درگیر کردن مردم در نوسازی، تأمین و توزیع منابع مالی، ساختار حقوقی، نهادسازی در اطلاع رسانی، ترویج و اطلاع رسانی، آموزش و رعایت حقوق شهروندی در مشارکت مردم در نوسازی و بهسازی بافت فرسوده تأثیر داشته اند. بحث: برای تحقق مشارکت مؤثر و پایدار باید عوامل ساختاری، نهادی، سازمانی و فردی، توأمان و همزمان مورد توجه قرار گیرند. با این وجود عوامل فردی جایگاه ویژه ای دارند. تغییر نگرش افراد برای مشارکت مستلزم توجه به عوامل فردی است. با وجود این تنها تغییر نگرش برای مشارکت مردم در طرح های نوسازی و بهسازی کافی نیست. در کنار عوامل فردی، ساختارها و بسترهای سازمانی و حقوقی در بسترسازی برای مشارکت ضروری است.
عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان اردبیل در ساماندهی بافتهای فرسوده شهری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۳
۲۵۹-۲۲۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از پدیده های بحث برانگیز، بحرانی و تاکنون وانهاده شهری، بافت فرسوده و چالش ها و مشکلات مترتب بر آن و نیز دغدغه های مدیریت شهر در این زمینه است؛ بنابراین پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت مردمی در راستای ساماندهی بافت های فرسوده شهری در سطح منطقه سه شهر اردبیل می باشد. روش: از نظر شیوه گرد آوری داده ها از نوع پژوهش های میدانی و از نظر گردآوری اطلاعات از نوع روش پیمایشی است. حجم نمونه محاسبه شده از طریق فرمول کوکران 384 نفر می باشد که با هدف پوشش هرگونه خطای احتمالی به 400 نفر ارتقاء داده شد. شیوه نمونه گیری به صورت تصادفی ساده می باشد. در نهایت برای تجزیه وتحلیل اطلاعات جمع آوری شده از مدل های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، آزمون t و مدل رگرسیون در قالب نرم افزار آماری Spss و جهت ترسیم نقشه از نرم افزار GIS استفاده شده است. یافته ها: با توجه نتایج تحقیق بیشترین مقدار ضریب بتا مربوط به اعتماد به مدیران شهری با 76/0 و بعد از آن مربوط به پایگاه اجتماعی- اقتصادی با 13/0 است. بنا براین از بین متغیرهای موردمطالعه بیشترین تأثیر بر مشارکت شهروندان در ساماندهی بافت های فرسوده، متعلق به اعتماد به مدیران شهری می باشد. بحث: اعتماد به مدیران شهری، افزایش سطح تحصیلات و آگاهی شهروندان، مالکیت مسکن و مدت زمان ماندگاری در یک منطقه، از عوامل موثر در مشارکت شهروندان هستند که با اتخاذ تدابیر و برنامه جامع آگاهی بخشی و ارتقای سطح آن توسط رسانه های گروهی به ویژه صداوسیما، می توان جهت افزایش مشارکت به کار گرفت. در نهایت پیشنهاداتی با توجه به نتایج پژوهش ارائه شده است.
درس ها و آموزه های مهندسی جنگ در دفاع مقدس: الگوی مدیریت جهادی- علمی برای نوسازی بافت های فرسوده شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۸
۴۸-۳۱
حوزه های تخصصی:
تاریخ ایران، همواره سرشار از تجارب ارزشمندی است که در حوزه های گوناگون اقتصادی، اجتماعی، جنگ و دفاع، مدیریت، معماری و شهرسازی و نظایر آن مشهود است. انتقال این تجارب به نسل های بعد و کاربست آموزه های حاصله، گام مهمی به سوی اعتلای کشور محسوب می شود. دفاع مقدس، به عنوان تجربه ای موفق در مدیریت و حرکتی ملی، گنجینه پرباری است که بیش از سایرین ایفای نقش می نماید. تجربیات مهندسی جنگ در در این دوران، می تواند تاثیرات قابل توجهی درعرصه های فعالیتی و مدیریتی کشور به ویژه مدیریت شهری و بالاخص نوسازی بافت فرسوده داشته باشد. این نوشتار با استناد به سابقه میدانی و مطالعات انجام شده توسط نگارنده، امکان مستندسازی وقایع را فراهم آورده و تکمیل مطالعات مرتبط با نوسازی بافت های فرسوده شهری و غنابخشی به ظرفیت برنامه ریزی های نوسازی، با بهره گیری از تجربیات مهندسی جنگ در ۸ سال دفاع مقدس، هدف تحقیق را تشکیل می دهد. یافته های حاصل و مهم ترین آموزه های برگرفته از مهندسی جنگ را می توان در تبیین رویکردی جهادی- علمی در مدیریت نوسازی بافت های فرسوده خلاصه نمود و ایمان، اعتقاد نسبت به حرکت جهادی، به کارگیری علم و دانش تخصصی، تفکر پیشرو و اندیشه خلاق، مشارکت تعاملی، پایایی در مسیر عمل، یادگیری حین عمل و باز تعریف مبانی و تحول در شیوه ها را عناصر اصلی این رویکرد برشمرد.
تحلیل رویکرد مشارکت جویانه در ساماندهی بافت های فرسوده منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۱
۳۰۸-۲۹۷
حوزه های تخصصی:
نوسازی بافت های فرسوده در سالیان گذشته به گونه ای عمل شده است که گویا شهرداری بدون مشارکت مردم قصد نوسازی بافت های فرسوده، آن هم از طریق تملک محل های کسب و سکونت مردم را دارد و تنها حق قانونی مردم واگذاری خانه های خود به قیمت روز و کوچ اجباری از منطقه خود که سالها بدان تعلق خاطر داشتند و را در آن جستجو می کردند. منطقه 12 با توجه به فرسودگی بافت ها رو به زوال است. اگر تا چند سال آینده شهرداری با استفاده از مشارکت ساکنان و بر اساس طرح تفصیلی منطقه به ساماندهی بافت های فرسوده نپردازد بسیاری از آثار و بناهای تاریخی و همچنین بناهای مسکونی تخریب می شوند. هدف از این پژوهش بررسی رویکرد مشارکت جویانه در ساماندهی بافت های فرسوده منطقه 12 شهر تهران است. پژوهش حاظر از نوع کاربردی توصیفی- تحلیلی می باشد و اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان می باشد و از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شده است و اطلاعات یدست آمده با استفاده از روش تاپسیس، تحلیل شده است و نتایج نشان می دهد که معیار بی دوام و قدیمی بودن ساختما نها و خطر تخریب در اثر زلزله با امتیاز (0.735193) توانسته است رتبه اول را به خود اختصاص دهد و به منظور عملیاتی نمودن رویکرد مشارکت جویانه در ساماندهی بافت های فرسوده می توان از فرآیند همکاری پایدار به عنوان روشی جامع استفاده نمود.
رهبری و همکاری در کنترل حوادث ناشی از بافت فرسوده شهری
حوزه های تخصصی:
ایمنی شهرها به ویژه بافت فرسوده و تاریخی در برابر مخاطرات و مدیریت حوادث آن یکی از اهداف برنامه ریزی شهری بوده و در این راستا اولین گام، اطلاع از میزان تاب آوری محلات بافت فرسوده و مدیریت آن در برابر مخاطرات است. در گذشته شکل گیری بافتهای شهری با توجه به نیازهای زمانی- مکانی و شاخصه های فرهنگی- هویتی دوره خود بوده، وطبعاً این شکل گیری در زمان خود بسیار مطلوب و موجبات آسایش ساکنین را فراهم آورده بود، ولی با گذشت زمان و بهوجود آمدن تکنولوژیهای نوین و پیشرفت انسان به سوی زندگی ماشینی، این بافتها که زمانی خود از مطلوبترین زیستگاه های شهری بوده اند مبدل به بافتهای فرسوده گردیده اند، بافتهای فرسوده به قسمتی از شهر اطلاق می گردد که ارزشهای زندگی شهروندی آن کاهش یافته و ساکنین آن از شرایط زندگی در محل خود رضایت نداشته و نیازهای اساسی آنان نیازهایخدماتی و فرهنگی برآورده نمی گردد. بخش عمده ای از سطح شهر های بزرگ و تاریخی ایران، دچار فرسودگی و ناکار آمدی است. در این محدوده ها سرمایه های انسانی، مالی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهرها در معرض خطر قرار دارند. بر اساس شاخص های مصوب شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، بافت فرسوده شهری به محدوده یا بلوک شهری اطلاق می شود که بیش از 50 درصد بناهای آن ناپایدار، معابر آن نفوذ ناپذیر و املاک آن ریزدانه باشد. راهکارهایی که مدیریت بحران زلزله به منظور کاهش آسیب پذیری بافت های شهری ارائه می دهد، در ارتباط با زمینه هایی است که در نظام شهرسازی و مخصوصاً برنامه ریزی بهسازی بافت های فرسوده، مورد بررسی قرار می گیرد. زمینه هایی که به طور مشترک میان برنامه ریزی بهسازی و مدیریت بحران زلزله مورد توجه است، در چهار محور کاربری زمین، دسترسی، تراکم و فضای باز می باشد.
وظیفه مدیریت واحد شهری در مقابله با حوادث شهری با رویکرد (آتش سوزی در محلات حومه نشین)
حوزه های تخصصی:
توسعه روز افزون و رو به رشد جمعیت شهرها و ایجاد کلانشهرها موجب تکامل مدیریت شهری شده است. چالش و مشکلات شهرها، موجب تغییر رویکرد در مدیریت شهری مسئولین و مدیران شهری به منظور مقابله خردمندانه با مسائل شهرها و توسعه پایدار شده و آنها را به سمت مدیریت یکپارچه شهری سوق داده است. هدف پژوهش حاضر نقش مدیریت یکپارچه شهری در مقابله با بحران آتش سوزی در محلات حاشیه نشین با مطالعه کتابخانه ای و اسنادی می باشد. چالش اداره شهرها به واسطه گسترش شهرنشینی و گستردگی و پیچیدگی مسائل شهری نسبت به گذشته بیشتر شده است که این خود لزوم تغییر در نظام مدیریتی و برنامه ریزی را انکارناپذیر می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد. هر گونه اقدام در جهت ساماندهی پهنه های فرسوده از یکسو مستلزم سیاست گذاری، برنامه ریزی و برخورداری از مدیریت اجرایی هماهنگ است و از دیگر سو نیازمند مشارکت فعالانه و همه جانبه مردم با مدیریت شهری است. همچنین نظارت ارگان های فعال در امر ساخت و سازهای شهری و ارتقاء آگاهی ساکنین در به کارگیری مصالح بادوام، مهمترین راهکارها بوده که از اولویت های اجرایی برتر می باشند. مدیریت یکپارچه شهری، ازاین رو ضروری است که شهروندان و شهرداری ها به دلیل عدم وجود هماهنگی میان دستگاه های مختلف در شهرهای بزرگ، هزینه های زیادی را متحمل می شوند. مدیریت شهری باید برای شهر برنامه ریزی کند، فعالیتهای شهر را سازمان دهد، بر فعالیتهای انجام شده نظارت کند، حتی برای انجام بهینه امور، انگیزش لازم را در سازمان مدیریت شهری؛ سایر نهادها؛ بخش خصوصی و شهروندان ایجاد نماید.
طراحی و سامان دهی محلات و بافت های فرسوده با رویکرد پدافند غیرعامل (نمونه موردی: بافت فرسوده محله اوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
36 - 55
حوزه های تخصصی:
شهرها به عنوان مرکز تجمع سرمایه های مادی و انسانی، در زمان تهدیدات انسان ساخت به هدفی اصلی مبدل می شوند. این در حالی است که روند شهرنشینی در ایران روندی فزاینده داشته به گونه ای که در حال حاضر حدود 75% از جمعیت کشور شهرنشین هستند. از طرف دیگر 13% از کل محدوده های شهری را بافت های ناکارآمد تشکیل می دهند که بیش از 15% از جمعیت کشور در این مناطق سکونت دارند. بافت های مسکونی موجود در شهرهای ایران در برابر تهدیدات به شدت آسیب پذیر و نیازمند توجه بیشتری هستند. تدابیر پدافند غیرعامل می تواند آسیب های احتمالی این بافت ها را در مواقع بحران کاهش داده و حفظ سرمایه ها و ارزش های موجود در آن را رقم بزند. هدف اصلی این تحقیق طراحی و سامان دهی بافت فرسوده محله اوین شهر تهران با رویکرد پدافند غیرعامل است. بر اساس این هدف، ارزیابی ریسک برای 7 بلوک واحد همسایگی این محله انجام درنهایت با توجه به نتایج به دست آمده از ارزیابی ریسک، راهکارهایی برای کاهش ریسک این محله در احیا و ساماندهی آن پیشنهاد شده که در قالب نظامات حرکت و دسترسی، ایمنی و امنیت، اجتماعی، عرصه همگانی، کاربری، کالبدی و پدافند غیرعامل می باشد.
ارزیابی آسیب پذیری بافت فرسوده با رویکرد پدافند غیرعامل با استفاده از روش IHWP (نمونه موردی محله خوبخت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
66 - 78
حوزه های تخصصی:
افت های فرسوده باتوجه به بافت ارگانیک و نامنظم، تراکم بالای جمعیتی، عرض کم معابر، دسترسی های مناسب و غیره، نسبت سایر مناطق شهری در هنگام وقوع تهدیدات انسان ساخت عمدی از آسیب پذیری بیشتری برخوردار هستند. هدف از این تحقیق ارزیابی آسیب پذیری محله شهید خوب بخت منطقه 15 شهر تهران از دیدگاه پدافندغیرعامل می باشد. تحقیق حاضر از نظر نوع تحقیق در زمره تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت تحقیق در زمره تحقیقات توصیفی-تحلیلی محسوب می شود. از روش کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهده (کیفی) بهره برده شده و به منظور ارزیابی آسیب پذیری محله نیز از روش پرسش نامه دلفی (کمّی) استفاده می شود. روش تجزیه و تحلیل این تحقیق عبارت از روش فازی IHWP در نرم افزار GIS می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد؛ آسیب پذیری محله در بخش مرکزی و جنوب شرقی و خیابان شهید ابراهیمی و خیابان شهید بنی هاشم زیاد می باشد و کمترین آسیب پذیری محله در شمال آن در حد فاصل خیابان قربانی و حاشیه بزرگراه امام علی می باشد. از دلایل آسیب پذیری محله می توان به کیفیت نامطلوب و فرسوده بافت محله، نبود مراکز چندمنظوره جهت کارکرد پناهگاهی و انبار اقلام ضروری و نبود فضاهای سبز کافی جهت اسکان موقت در مرکز و جنوب محله، عرض معابر کم و تراکم جمعتی بالا در جنوب شرقی محله اشاره نمود
مقایسه تطبیقی تخلفات ساختمانی در خیابان های جمع کننده با خیابان های محلی در بافت های فرسوده (نمونه موردی: منطقه 10 شهرداری تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
50 - 68
حوزه های تخصصی:
تخلفات ساختمانی در کشورهای در حال توسعه به تبع مسائل اقتصادی و اجتماعی یکی از اصلی ترین چالش نظام معماری و شهرسازی است که در بخش های مرکزی و به خصوص در حواشی شهرها در اثر مهاجرت های روستا – شهری زیاد به چشم می خورد. هدف این پژوهش مقایسه تطبیقی تخلفات ساختمانی منطقه 10 شهرداری تبریز به عنوان بافت فرسوده در خیابان های جمع کننده با خیابان های محلی است. محدوده مورد مطالعه به دو بخش تقسیم شد که به ترتیب دارای خیابان های جمع کننده با 80 و خیابان های محلی با 25 بنا هستند. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است. بناهای مورد پژوهش، به صورت میدانی مطالعه و عکاسی شدند و با کمک سازمان های مربوطه شناسنامه ی تک تک بناها با مطالعه پرونده آنها استخراج گردید و ساختمان های مورد مطالعه به چهار گروه بناهای دارای ساخت وساز مجاز، بناهای دارای ساخت وساز مجاز با رأی کمیسیون ماده 100 و بناهای مجاز با اصلاح پروانه و بناهای دارای ساخت وساز غیرمجاز تقسیم شدند. یافته ها حاکی از آن است که در دو خیابان جمع کننده و محلی به ترتیب، 23.75 و 20 درصد بناها دارای ساخت وساز مجاز، 27.5 و 36 درصد دارای ساخت وساز غیرمجاز، 47.5 و 36 درصد دارای ساخت وساز مجاز با رأی کمیسیون ماده 100 و 1.25 و 8 درصد دارای ساخت وساز مجاز با اصلاح پروانه است. نتایج نشان می دهد ساختمان هایی که در جداره های خیابان جمع کننده قرار می گیرند به علت اینکه در دید مستقیم قرار دارند امکان تخلف در آنها کمتر است ولی ساختمان هایی که در داخل کوچه ها و خیابان های محلی هستند به علت اینکه دور از معرض دید قرار دارند امکان تخلف در آنها بیشتر است؛ بنابراین ضمن آموزش و ارتقا آگاهی های عمومی، اعمال کنترل و نظارت توسط نهادها و سازمان های ذی نفوذ می تواند حائز اهمیت بسیار باشد.
شناسایی پیشران های کلیدیِ موثر بر ارتقاء بافت های ناکارآمد شهری با رویکرد آینده پژوهی (مورد مطالعه: محله سرتپوله، سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افت منزلت اجتماعی و اقتصادی و نابسامانی های کارکردی و کالبدی این بافت ها به همراه افت بسیار شدید کیفی محیط شهری از جمله دلایلی است که سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری را مجاب به ارائه راهبردها و راهکارهای نوینی در مواجهه با مسائل و مشکلات آن کرده است. بر این اساس، رویکرد آینده پژوهی می تواند چشم مردم را نسبت به رویدادها، فرصت ها و مخاطره های احتمالی آینده باز نگاه دارد؛ ابهام ها، تردیدها و دغدغه های فرساینده مردم را می کاهد، توانایی انتخاب هوشمندانه جامعه و مردم را افزایش می دهد. در همین راستا هدف این پژوهش واکاوی پیشران های کلیدیِ موثر بر ارتقاء بافت های ناکارآمد شهری با رویکرد آینده پژوهی در محله سرتپوله ی شهر سنندج می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی – تحلیلی می باشد و از تکنیک پویش محیطی و دلفی برای شناسایی متغیرها و شاخص ها استفاده شده است. سپس پرسشنامه ی نیمه ساختاریافته بین 45 کارشناس متخصص و خبره در حوزه ی مسائل شهری توزیع شد. و داده های بدست آمده از طریق نرم افزار MICMAC تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که سیستم شهری بخصوص در بخش بافت فرسوده ی محله ی سرتپوله (در شهر سنندج) شرایط ناپایداری را سپری می کند. همچنین بر اساس تحلیل های انجام گرفته، 19 عامل به عنوان پیشران های کلیدی مانند روش های آمرانه مدیریتی به منظور نوسازی بافت فرسوده، تمرکزگرایی، تزریق به موقع اعتبارات هنگام نوسازی بافت فرسوده ناحیه به صورت مستقیم و متغیرهای توجه به بهسازی و نوسازی در طرح های جامع و تفصیلی، حق مداخله شهروندان در ساخت و سازه، بسترسازی جهت ورود بخش خصوصی و تعادل بخشی و تحقق عدالت اجتماعی به صورت غیرمستقیم برای ارتقای کیفیت و عملکرد بافت های فرسوده معرفی شدند.
ارزیابی نقش مشارکت مردمی در نوسازی بافت فرسوده (مورد مطالعه: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده و قدیمی شهرهای کشور با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی شده است. شهر رشت نیز همانند این شهرها از بافتی قدیمی برخوردار است. این شهر با مشکلاتی از قبیل نابسامان بودن عرض شبکه معابر، فرسودگی شدید بناهای مسکونی،دانه بندی قطعات کوچک و خیلی کوچک مواجه است. در این راستا، هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش مشارکت مردمی در نوسازی بافت فرسوده شهر رشت است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است که برای گردآوری اطلاعات از روش اسنادی کتابخانه ای و میدانی استفاده است. ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق حاضر نیز پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده، و مطالعات میدانی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شهروندان ساکن بافت فرسوده شهر رشت هستند که با استفاده روش نمونه گیری کوکران 384 نفر به عنوان نمونه آماری و به روش تصادفی انتخاب گردید. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد که بررسی مقدار سودمندی (s) و مقدار نارضایتی (R) در شاخص های تحقیق برای منطقه 2 شهر رشت (با مقدار سودمندی 389/0) نشان می دهد که این منطقه با دارا بودن کمترین فاصله از نقطه ایده ال و با مقدار 177/0 کمترین مقدار تأسف ( نارضایتی) نسبت به سایر مناطق در زمینه مشارکت مردمی رتبه بالای را برای ارتقاء شاخص های مشارکت مردمی در راستای نوسازی بافت های فرسوده به خود اختصاص داده است.
ارزیابی بافت های فرسوده شهری براساس رویکرد بازآفرینی پایدار (مطالعه موردی: بافت فرسوده منطقه 4 کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
121-133
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان شهرنشینی با گسترش بی رویه کالبدی و استقرار نامتعادل جمعیت در مراکز شهری همراه بوده است. در فرایند این رشد بی سابقه جمعیت و شهرنشینی شتابان، بافت های ناکارآمد شهری گسترش یافتند و در حال حاضر به عنوان جزئی از پیکره شهر به شمار می آیند. این بافت ها در مقایسه با سایر پهنه های شهر از جریان توسعه و چرخه تکاملی حیات عقب افتاده اند و به کانون مشکلات و نارسایی های کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و مدیریتی تبدیل شده اند. در دهه های اخیر، رویکرد بازآفرینی شهری با عنوان رویکردی جامع برای حل نارسایی های بافت های ناکارآمد شهری مطرح شده است. این رویکرد با در نظر گرفتن همه ابعاد توسعه پایدار شهری، دیدگاهی جامع، یکپارچه و پایدار برای بهبود وضعیت کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و مدیریتی بافت های ناکارآمد دارد. این پژوهش با هدف شناخت عوامل مؤثر بر ناکارآمدی و ارزیابی میزان پایداری و ناپایداری بافت فرسوده منطقه 4 کلانشهر تبریز انجام گرفته است. روش تحقیق در پژوهش حاضر کیفی- کمی است که در بخش اول داده های پژوهش با مطالعه مبانی نظری، معیارها و شاخص های مؤثر بر بازآفرینی پایدار استخراج و در قالب پرسشنامه، در اختیار 20 نفر از خبرگان (مدیران شهری اساتید دانشگاهی) قرار گرفت. در بخش دوم (پژوهش کمی) نیز به روش پیمایشی، 383 پرسشنامه میان ساکنان منطقه تکمیل و با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج کمی پژوهش نشان می دهد بافت فرسوده منطقه 4 کلانشهر تبریز در وهله نخست از نظر اقتصادی و در مراحل بعدی از نظر اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و مدیریتی ناپایدار است. بنابراین رویکرد بازآفرینی شهری پایدار به دلیل چشم انداز جامع و یکپارچه خود می تواند راه حلی مناسب برای دستیابی به سرزندگی اقتصادی، برابری اجتماعی و سلامت اکولوژیکی در منطقه برای حل معضلات پیچیده و چند بعدی این بافت ها باشد.
تبیین نقش و جایگاه حکمروایی شهری در فرایند مداخله در بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری (نمونه مورد مطالعه: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
141 - 168
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های اساسی شهرها به ویژه شهرهای بزرگ، وجود بافت های فرسوده و ناکارآمد و مشکلات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در این محدوده های شهری است. مواجهه با این فرایندها، مستلزم استفاده از رویکردهای مناسب و متناسب با این چالش ها است. این موضوع می تواند در قالب فرایندهای مدیریتی و حکمروایی شهری که به اتخاذ این رویکردها منجر می شود، بررسی شود. تبیین نقش و جایگاه حکمروایی شهری در فرایند مداخله در محدوده بافت های فرسوده و ناکارآمد شهر مشهد هدف اصلی این پژوهش است. در این مقاله تلاش شده است تا به این سؤالات پاسخ داده شود که ویژگی و رویکردهای غالب در هر دوره چیست؟ کنشگران اصلی هر دوره کدم اند و چگونه در این فرایند نقش آفرینی می کنند؟ این پژوهش با رویکردی کیفی و در راستای تعیین نقش و جایگاه حکمروایی شهری در این فرایند انجام شده است. برای گردآوری اطلاعات موردنیاز از تکنیک های مشاهده، مصاحبه و پرسش نامه (نمونه گیری هدفمند) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، در بررسی دوره سی ساله (1400-1370) دو رویکرد متفاوت و متمایز تشخیص دادنی است: در دوره اول، رویکرد غالب مداخله در این بافت ها، نوسازی توأم با نگاه اقتصادی و پروژه محور، بدون در نظر گرفتن مشارکت ساکنان و اجتماع محلی در این فرایند است؛ در دوره دوم، رویکرد بازآفرینی شهری با نگاه جلب مشارکت ساکنان و اجتماع محلی از طریق تسهیلگری و ایجاد دفاتر توسعه محله و تغییر نگرش در دولت و بخش عمومی از نوسازی و پروژه محوری به بازآفرینی پایدار شهری صورت گرفته است. با توجه به ویژگی های کنشگران هر دوره، منافع و علایق متفاوت و همچنین قدرت اثرگذاری بر سایر کنشگران بررسی و تحلیل شده است.