مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
مدل سازی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین راه کارهای مدیریتی مناطق خشک و نیمه خشک، شناخت و به کارگیری اصول محیطی حاکم بر رفتار ماسه های متحرک به ویژه تپه های برخانی است. برخان ها یکی از رایج ترین اشکال تراکم بادی بوده که از کنش متقابل جریان باد و بستر ماسه نشأت می گیرند. تحرک و پویایی این عوارض در مناطق تحت استیلا، کانون تهدید و بحران مراکز سکونتی و ارتباطی بوده و حجم رسوبات، شاخصی از میزان جابجایی آن محسوب می گردد؛ بنابراین دستیابی به میزان حجم برخان می تواند به عنوان شاخصی در جهت شناخت رفتار، نحوه عملکرد و تعیین وضعیت سیستم برخانی عمل نماید. هدف از این پژوهش مدل سازی برآورد حجم تپه-های برخانی جنوب کویر حاج علی قلی با استفاده از مولفه های مورفومتری آن ها و از طریق روش تحلیل آماری رگرسیون غیرخطی ساده و چندگانه است. نتایج مدل سازی حاکی از ارتباط معنی دار توانی بین مولفه های عرض، طول، ارتفاع و مساحت با حجم برخان می باشد که حداکثر ارتباط معنی دار توانی بین حجم و مساحت برخان با ضریب تبیین 993/0 و انحراف معیار برآورد 169/0 وجود دارد. نتایج مدل سازی رگرسیون غیرخطی چندگانه نیز حاکی از روابط معنی دار پارامترهای مورفومتری برخان جهت محاسبه حجم آن می باشد که حداکثر ارتباط معنی دار حاصل ضرب بین حجم با مولفه های مساحت و ارتفاع با ضریب تبیین 999/0 وجود دارد، بنابراین در صورت دستیابی به یکی از پارامتر های مورفومتری، می توان حجم برخان را با استفاده از مدل-های توانی ارائه شده، برآورد کرد و در صورت دستیابی به دو مولفه، حجم برخان را از طریق مدل های مناسب غیرخطی حاصل ضرب با دقت بیش تری محاسبه نمود.
تلفیق تکنیک های سنجش از دور، GIS و مدل LCM با رویکرد مدل سازی توسعه شهری (نمونه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۵ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۷
87 - 100
حوزه های تخصصی:
برای رسیدن به توسعه پایدار شهری و همچنین تصمیم گیری بهتر برای جهت دهی توسعه در آینده، بازبینی دائمی فرآیندهای دینامیک شهری با توجه به توسعه در گذشته و پیش بینی آن در آینده، اجتناب ناپذیر است. هدف پژوهش حاضر، مدل سازی توسعه کلان شهر تهران با استفاده از مدل LCM در دوره 11 ساله 1385_1374 است. برای این منظور ابتدا، معیارهای موثر در این فرآیند از سازمان های مربوطه جمع آوری، آنالیز و آماده سازی شدند و نقشه های کاربری زمین از تصاویر ماهواره لندست با ضریب کاپای 765/0 برای هر نقشه استخراج گردید. سپس با استفاده از داده های اتوکد سازمان نقشه برداری و نقشه های موجود (2000/1) تا ضریب کاپای 885/0 بهبود داده شدند. در مرحله بعد صحت سنجی نقشه ها و آشکارسازی تغییرات صورت گرفت. نتایج آشکارسازی تغییرات با ضریب کاپای 85/91 % نشان می دهد که بیش ترین افزایش مساحت در مناطق ساخته شده (68/4603 هکتار) و بیش ترین کاهش مساحت در زمین باز (47/4561 هکتار) رخ داده است. بر مبنای این تغییرات، 11 متغیر مستقل به عنوان ورودی مدل انتخاب شده و سپس، پتانسیل تبدیل کاربری و پیش بینی برای سال 1396، با استفاده از روش MLP و زنجیره مارکوف، مدل سازی شدند. مقایسه نتایج پیش بینی با جدیدترین داده های زمینی و مطالعات گذشته نشان می دهد که نتایج تحقیق حاضر به واقعیت های زمینی نزدیک تر است. همچنین نقشه پیش بینی شده گویای این است که بیش ترین میزان توسعه در سال 1396 به ترتیب در بخش های غرب و شرق کلان شهر تهران رخ می دهند.
ارزیابی، مدل سازی و پیش بینی توسعه ی شهری نیشابور با تأکید بر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
16 - 31
حوزه های تخصصی:
در روند توسعه ی شهری بسیاری از زمین های کشاورزی اطراف و حاشیه شهرها تغییر کاربری یافتند و از طرفی مکان گزینی و توسعه ی بی برنامه شهرها در بسیاری از موارد منجر به نادیده گرفتن مخاطرات طبیعی گردید و مخاطرات طبیعی از عوامل تهدیدکننده ی امنیت شهرها هستند که یکی از مهم ترین این مخاطرات طبیعی، زلزله است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با تأکید بر زلزله در شهر نیشابور انجام گرفته است که از نظر هدف، کاربردی بوده و از تصاویر سنجنده ی ETM مربوط به سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۹ و سنجنده ی OLI مربوط به سال 2018 از ماهواره ی لندست بهره گیری شده است و برای تجزیه وتحلیل داده ها در محیط نرم افزاری Arc GIS استفاده گردید. همچنین از مدل IDW جهت پهنه بندی، از مدل AHP < /span>برای وزن دهی نظرات کارشناسان و برای پیش بینی توسعه ی شهر تا سال 2030 از مدل زنجیره ی مارکوف و CA مارکوف استفاده شد. نتایج تحقیق نشانگر آن است که سمت توسعه ی آینده ی شهر نیشابور بیش تر تمایل به سمت شمال و شمال شرق دارد؛ درحالی که محدوده ی مذکور در پهنه ی خطر متوسط زلزله قرار دارد و جنوب و جنوب غربی شهر در پهنه ی خطر کم بوده، درحالی که سمت توسعه ی آینده نخواهد بود و تا سال 1409 (2030 میلادی) بهترین جهت برای توسعه ی شهر به سمت جنوب و جنوب غربی است. به طورکلی قسمت شمالی شهر که عمده محدوده ی شهر و سمت توسعه ی شهر است، دارای خطر بیش تری است؛ چراکه در پهنه زلزله های با عمق کم قرار بوده و در پهنه ی زلزله های بیش از 7/4 ریشتر بوده و فاصله ی کم تری را با گسل های فعال دارد و سمت جنوب که سمت توسعه ی شهر هم نیست دارای خطرات احتمالی کم تری است
آنالیز وضعیت بیلان منابع آب زیرزمینی به منظور بررسی تنش واردشده بر آبخوان در مناطق خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
36 - 25
حوزه های تخصصی:
با توجه به خشک سالی های اخیر و کاهش ریزش های جوی، برداشت های بی رویه از منابع آب زیرزمینی و فشار بر آبخوان ها افزایش یافته است. در این مطالعه به بررسی وضعیت تغذیه و تخلیه ی آبخوان اصفهان-برخوار پرداخته شده است. این امر به مدیریت بلندمدت آبخوان می انجامد و موجب تصمیم گیری مناسب توسط برنامه ریزان می شود. با بررسی های صورت گرفته و با رسم آبنمود آبخوان موردنظر مشخص گردید که سطح تراز ایستابی در طول دوره ی آماری منتخب به طور دائم سیر نزولی دارد و به ازای هر سال، معادل 46/0 متر سطح آب سفره کاهش یافته که بیان کننده ی این واقعیت است که آبخوان در شرایط بحرانی به سر می برد. در این مطالعه با استفاده از مدل سه بعدی آب زیرزمینی تفاضل محدود MODFLOW در حالت پایدار، میزان تغذیه توسط سه عامل نشت از رودخانه، نفوذ از بارندگی و تغذیه توسط پساب آبیاری کشاورزی تعیین گردید و ضریب همبستگی بالای 97 درصد نشان دهنده ی دقت بالای شبیه سازی بود. با توجه به نتایج به دست آمده، مشخص شد که از کل میزان تغذیه توسط بارش و پساب کشاورزی، بیش ترین سهم مربوط به پساب آبیاری کشاورزی بوده است (حدود 32 درصد کل آب آبیاری) که این امر به دلیل نوع آبیاری در منطقه (آبیاری از نوع کرتی) بوده و پس ازآن، نفوذ از طریق بارش صورت می گیرد (حدود 10 درصد کل حجم بارندگی دشت) که سهم کم نفوذ از این بخش به دلیل نرخ بالای تبخیر در سطح منطقه است. بدین ترتیب، می توان نتیجه گرفت که مهم ترین منبع تغذیه ی آبخوان، پساب ناشی از آبیاری کشاورزی است که لازم است در مطالعات مدل سازی هیدروژئولوژیکی منطقه به طور دقیق با توجه به نوع محصول، نوع آبیاری، ویژگی های خاک و شرایط آب و هوایی محدوده ی مطالعاتی محاسبه گردد. در محدوده ی مطالعاتی اصفهان-برخوار با توجه به کاهش مداوم سطح تراز آب زیرزمینی که در آبنمود آبخوان به وضوح مشهود است و نیز بیلان منفی منابع آب زیرزمینی، امکان توسعه ی بهره برداری از آبخوان وجود ندارد.
مدل سازی توسعه و گسترش شهر تبریز با تأکید بر تحولات جمعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
139 - 168
حوزه های تخصصی:
رشد روزافزون شهرها که متأثر از رشد جمعیت و مهاجرت است، منجر به ساخت وسازهای بدون برنامه ریزی و تغییرات زیاد در ساختار فضایی شهرها و توسعه فیزیکی شده است. یکی از مشکلات عمده در برنامه ریزی شهری با توجه به رشد جمعیت و کمبود امکانات زیربنایی، تعیین فضای مناسب توسعه فیزیکی شهر برای جواب گویی به نیازهای فعلی و پیش بینی برای نیازهای آینده است؛ بنابراین توجه به جمعیت به عنوان اصلی ترین محرک تغییرات در آینده شهر بسیار حائز اهمیت است؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت توسعه و رشد فیزیکی شهر تبریز با توجه به جمعیت و همچنین موانع رشد شهر تبریز بود که به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحلیلی - کاربردی بود. برای گردآوری داده ها از تصاویر ماهواره ای شهر تبریز و مطالعات اسنادی -کتابخانه ای بهره گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از طرح جامع تبریز و نقشه کاربری اراضی سال 1395 تبریز استخراج شده 1996 تا 2022 و نرم افزار GIS,ENVI و TERRSET و از روش LCM برای پیش بینی رشد شهری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که از جهت توسعه شهر تبریز با توجه به عوامل طبیعی و انسانی به شدت تحت تأثیر قرار می گیرد و جهت توسعه در آینده را تغییر خواهد داد. با بررسی نقشه خروجی جهت توسعه مشخص شد که توسعه شهر تبریز در آینده در جهت شمال و شمال غرب خواهد بود. درنهایت با پیش بینی جمعیت شهر تبریز میزان رشد آن ها با جمعیت پیش بینی شده تطبیق داده شد. در خاتمه برای بهبود وضع موجود راهکارهایی ارائه شد که نیازمند توجه جدی مدیران و برنامه ریزان شهری است.
مکان یابی پارکینگ های عمومی با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی و فرایند تحلیل شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۲۹
79 - 89
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت و توسعه شهرها، استفاده ی روز افزون از خودروها، افزایش تعداد خودروهای شخصی، همچنین عرض کم خیابان ها و کمبود عرضه ی فضای پارک حاشیه ای به ویژه در بخش های مرکزی، مشکلات فراوانی را برای شهرهای بزرگ و پرجمعیت در پی داشته است. پارکینگ ها به عنوان یکی از مهم ترین زیرساخت های شهری نقش عمده ای در کاهش این مشکلات ایفا می کنند. امروزه در شهرهای بزرگ با مکانیابی صحیح پارکینگ های عمومی می توان با افزایش خدمات دهی به حجم زیادی از وسائط نقلیه اقدام به مدیریت بهینه ترافیک شهری نمود. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی معیارهای مؤثر در مکان یابی پارکینگ های عمومی با استفاده از نظرات کارشناسی و در نهایت شناسایی مکان های مناسب برای ایجاد پارکینگ های عمومی در محدوده ی شهر بابل با استفاده از مدل تحلیل شبکه (ANP) است. در این پژوهش، ابتدا با توجه به نظر خبرگان و کارشناسان شهرداری بابل، معیارهای مؤثر استخراج شدند. پس از تهیه ی لایه های اطلاعاتی هر معیار در محیط GIS، به منظور یکسان سازی لایه ها، هر معیار طبقه بندی شد. سپس با بکارگیری تکنیک ANP و به کمک نرم افزار Super Decision، معیارهای شناسایی شده وزن دهی و سپس مقایسات زوجی انجام شد. مقدار ضریب ناسازگاری به دست آمده 0.07 بوده است. لایه های وزن دار توسط روش ANP ترکیب شدند و براساس میزان تأثیر گذاری هر لایه (وزن نسبی) در محیط GIS روی یکدیگر قرار گرفتند و نقشه مناطق بهینه برای احداث پارکینگ های عمومی به دست آمد. اولویت بندی معیارها نشان داد که، معیارهای « فاصله از جاده»، « فاصله از کاربری اداری» و « فاصله از کاربری تجاری» به ترتیب با میزان ضریب اهمیت 0.25، 0.24 و 0.15 دارای بیشترین وزن ها بوده اند. برای تهیه ی نقشه های نهایی از نرم افزار Arc GIS بهره گرفته شد. درنهایت با اعمال وزن نهایی معیارها و همپوشانی لایه ها، مکان های مناسب برای ایجاد پارکینگ های عمومی مشخص شدند. با توجه به نقشه مکانیابی نهایی مناطق با قابلیت خیلی زیاد، مناطق با قابلیت زیاد و مناطق با قابلیت متوسط هر کدام به ترتیب 3.11، 55.75 و36.56 درصد از اراضی شهری را به خود اختصاص داده اند. مناطق با قابلیت خیلی زیاد و زیاد، بیشتر در بخش های شمال غربی، شمال شرقی، جنوب غربی و مرکزی شهر بابل قرار گرفته اند.
مدل سازی پیشران های ایجادکننده آلودگی هوا در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
151 - 163
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مدل سازی پیشران های ایجادکننده آلودگی هوا در شهر تهران با رویکرد ساختاری_ تفسیری است. به منظور رسیدن به این هدف، پیشران های شناسایی شده ایجادکننده آلودگی هوا در شهر تهران با رجوع به نظر خبرگان و استفاده از رویکرد ساختاری_ تفسیری در ابعاد جدیدی سطح بندی شد و روابط میان آن ها مشخص گردید و سپس نسبت به تجزیه وتحلیل قدرت نفوذ و میزان وابستگی با استفاده از ابزار MICMAC اقدام شد. بر اساس نتایج به دست آمده پیشران ها، در هفت سطح دسته بندی شد به شکلی که تحقق سطح بالاتر منوط به تحقق سطح پایین تر است. نتایج نشان داد که سیاست های کلی دولت در سطح هفتم و در پایین ترین سطح قرار دارد و به ترتیب در سطوح بعدی دخالت های دولت، مسئولان پشتیبان محیط زیست، تحقیق و توسعه، نوآوری در مدیریت شهری، نظارت بر تولید آلاینده ها، نرخ رشد جمعیت، اصلاح الگوی مصرف قرار گرفتند و بالاخره در سطح اول تعداد وسایل نقلیه، قیمت حامل های انرژی، کیفیت صنایع، سرمایه گذاری انرژی پاک قرار گرفتند. در این تحقیق برای شناخت و ساختاردهی به مسئله و نیز پاسخ به سؤال پژوهش از رویکرد ساختاری_تفسیری که از روش های نرم تحقیق در عملیات است، استفاده شده است. همچنین پیشران های اثرگذار و وابسته شناسایی شد به طوری که هرگونه تغییر بر روی پیشران های اثرگذار باعث تغییر بر روی پیشران های وابسته خواهد شد و نمود عینی تغییرات بر روی پیشران های وابسته بروز خواهد کرد. از نتایج به دست آمده در این تحقیق می توان برای شناسایی ذینفعان و تأثیرگذاران بر مسئله و وظایف آن ها و نیز اولویت بندی در سیاست گذاری ها کلان در جهت حل مسئله آلودگی هوا و نیل به سمت وضعیت مطلوب در شهر تهران استفاده کرد.
پایش و مدل سازی بارش دشت اردبیل در دهه های آینده بر اساس خروجی برخی GCMها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
99 - 81
حوزه های تخصصی:
پایش تغییرات و نوسانات بارش مناطق جغرافیایی می تواند دید بهتری از رفتار این پدیده در سال های آینده داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت بارش دشت اردبیل (ایستگاه های اردبیل، بیله درق و کلور) و پیش نگری آن در سال های آینده بر اساس برونداد مدل های CMIP6 توسط مدل مقیاس کاهی CMhyd می باشد. سپس با استفاده از سنجه های آماری R2، MAE، MSE، RMSE و دیاگرام تیلور، به مقایسه داده های مشاهداتی دوره پایه با داده های تاریخی 5 مدل GCM از CMIP6 پرداخته شد و برای هر ایستگاه مورد مطالعه، مدل برتر انتخاب گردید. خروجی مدل های برتر با روش linier scaling تصحیح اریبی گردیدند و بر اساس سناریو های SSP126، SSP245 و SSP585، بارش سال های 2023-2050 برای هر ایستگاه، پیش نگری و روند آن با آماره من - کندال ترسیم شد. نتایج نشان داد در نواحی شرقی و غربی دشت اردبیل (منتهی به ارتفاعات کوه های تالش و سبلان)، تغییرات بارش افزایشی بوده است (80/2 میلی متر). در ایستگاه اردبیل، مدل MIROC6 با ضریب همبستگی 94/0 درصد و در ایستگاه های بیله درق و کلور، مدل MPI-ESM1-2-HR با ضریب همبستگی به ترتیب 88/0 و 92/0 درصد، بیش ترین دقت را در شبیه سازی بارش داشته اند. همچنین نتایج سناریو ها نشان دادند که تغییرات بارش در ایستگاه اردبیل در دوره آینده نسبت به دوره پایه تحت سناریو های SSP126، SSP245 و SSP585، به ترتیب 24/0، 36/6- و 2- درصد خواهد بود.
کاوش درک معلمان دوره دوم متوسطه از مدل و بکارگیری مدل ها در تدریس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل سازی قسمت جدانشدنی آموزش علوم است و معلمان نقش برجسته ای در آموزش مدل سازی و استفاده از آن دارند. مدل سازی به ایجاد، ارزیابی و بازنگری مدل هایی اشاره دارد که پدیده های علمی را تبیین می کنند و فرامدل سازی به تأمل و استدلال درباره ماهیت، هدف، محدودیت ها و پیامدهای مدل ها و مدل سازی اشاره دارد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی میزان درک معلمان از مدل و همچنین، دیدگاه آنان درباره به کارگیری مدل در تدریس علوم بود. در این پژوهش کمّی که جامعه آماری آن معلمان علوم (فیزیک، شیمی و زیست شناسی) دوره دوم متوسطه ایران بودند، نمونه ای 295نفری که در دسترس پژوهشگران قرار داشتند، انتخاب و به کمک پرسشنامه، از آن ها پرسش هایی درباره شیوه ادراک و همچنین، امکان استفاده از مدل ها در تدریس پرسیده شد. نتایج پژوهش نشان داد معلمان به دانش محتوایی و موضوعی بیشتر از فرایند مدل سازی و دانش فرامدل سازی اهمیت می دهند و مشارکت دادن دانش آموزان در فعالیت های مدل سازی بیشتر با هدف توصیف پدیده هاست و نه فرایندهای مهم تر شناختی مثل پیش بینی پدیده ها، حل مسئله و یا استدلال علمی. همچنین، معلمان از فرایند طراحی، ارزیابی و بازنگری مدل ها براساس پرسش های خود دانش آموزان، به ندرت استفاده می کنند و فرایند مدل سازی نقش جزئی در عملکرد آن ها هنگام تدریس دارد. ارتقای شایستگی معلمان در دانش مدل سازی، حمایت و تشویق آن ها برای تدریس مبتنی بر مدل سازی، بازنگری برنامه درسی معلمان علوم درجهت توجه به مهارت های شناختی و فراشناختی ازجمله دانش مدل و فرامدل سازی می تواند هم به بهبود کیفیت تدریس معلمان کمک کند و هم موجب رشد سواد علمی در دانش آموزان شود.
بررسی تاثیر بورس های اوراق بهادار هند و چین بر بورس اوراق بهادار ایران در سال های 2012-2000 با استفاده از یک مدل ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مقداری دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
83 - 103
حوزه های تخصصی:
در حوزه مالی، ریسک سیستماتیک، می تواند به صورت سقوط سیستم مالی نمایان شود. این ریسک که کلیه ی شرکت های بورسی را تحت تاثیر قرار می دهد، می تواند منجر به بی ثباتی در بازارهای مالی شود. در حالی که قبل از حرکت بورس های دنیا به سمت جهانی شدن، عمدتاً نوسانات اقتصادهای داخلی منشاء ایجاد ریسک های سیستماتیک بود، با افزایش ارتباط بین اقتصادهای دنیا و بالطبع بورس های اوراق بهادار، ریسک سیستماتیک دیگر صرفاً منشاء داخلی نداشته و تحولات در سطح اقتصادهای دنیا می تواند منشاء ریسک سیستماتیک باشد. بنابراین بخشی از ریسک سیستماتیک می تواند ناشی از گسترش ارتباطات جهانی بورس های اوراق بهادار باشد. بورس تهران به علت اهمیت و اثرگذاری نرخ برابری ارز و افت و خیز قیمت جهانی نفت و فلزات اساسی و مواد خام تحت تاثیر نوسانات بازارهای جهانی قرار می گیرد. بدین سبب در این مقاله سعی شده با استفاده از یک مدل ریاضی با پایه واکنش شیمیایی ، میزان ارتباط بورس اوراق بهادار ایران با بورس-های هند و چین مورد بررسی قرار گیرد. نتایج نشان داد، بورس ایران تحت تاثیر نوسانات بورس اوراق بهادار دو کشور هند و چین قرار نگرفته؛ زیرا نوسانات بورس اوراق بهادار ایران عمدتاً دارای منشاء داخلی است و این به سبب ارتباطات اندک اقتصاد ایران با اقتصادهای دنیا است.
بررسی رفتار توده وار قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مقداری دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
1 - 34
حوزه های تخصصی:
گستردهمعرفی:گرچه رفتار توده وار در نظریات موجود عمدتاً بر اساس نوعی تقلید و تکرار رفتار تعریف می شود، ارائه مدل ریاضی که توانایی شناسایی این پدیده را داشته باشد، با دشواری همراه است. متدولوژی:در تحقیق حاضر تلاش می شود، با استفاده از روش مونت کارلو و داده های قیمت سهام شرکت های بورس و فرابورس تهران، طی سال های 1390 تا 1398، رفتار توده وار در بین شرکت های نمونه بررسی شود. نظر به این که بازار سرمایه ایران با پدیده بسته شدن نماد مواجه است و این امر می تواند مقادیر رفتار توده وار قیمت را تحت تأثیر قرار دهد، نتایج با بازار سهام نیویورک به عنوان یک بازار توسعه یافته از حیث رفتار توده وار قیمت، مقایسه شده اند. یافته اول بیانگر وجود رفتار توده وار در 29٫6 درصد از موارد ممکن در نمونه تحقیق است. یافته دوم از وجود رفتار توده وار به مقدارمتوسط 4٫0۷ درصد حکایت دارد. یافته سوم، منعکس کننده افزایش مقدار رفتار توده وار همراه با افزایش بازده مطلق است که نشان می دهد با افزایش تغییرات قیمت در سطح شرکت ها، مقدار رفتار توده وار نیز افزایش می یابد. یافته ها:نتایج برآوردها همچنین نشان می دهد رفتار توده وار تقریباً به صورت متقارن رفتار می کند و با افزایش مقدار مطلق بازده سهام، مقدار رفتار توده وار ابتدا کاهشی و سپس افزایشی است. بر این اساس، در روزهایی که تغییرات قیمت چندانی رخ نمی دهد، مقدار رفتار توده وار اندک است؛ اما با افزایش مقدار بازدهی، میانگین رفتار توده وار نیز مثبت و صعودی می شوند و بالغ بر 16 درصد می شود. این موضوع بیان می کند که در هنگام افزایش قیمت یک سهم، قیمت سهم های دیگر نیز تمایل به افزایش پیدا می کنند و هرقدر افزایش قیمت شدیدتر باشد، مقدار تقلید رفتار قیمت ها نیز بیشتر می شود. در هنگام کاهش قیمت ها، روندی مشابه ملاحظه می شود. با کاهش قیمت ها و شدت گرفتن بازدهی منفی، میانگین نرخ رفتار توده وار نیز افزایش می یابد و هرقدر کاهش قیمت ها بیشتر شود، مقدار رفتار توده وار نیز افزایش می یابد. درنتیجه هرقدر مقدار مطلق بازده قیمت افزوده شده)، مقدار رفتار توده وار نیز افزایش یافته است. یافته چهارم تحقیق بیانگر احتمال وجود ارتباط بین مقدار رفتار توده وار حجم معاملات است. برای بررسی این ارتباط در شرایط افزایش شدید حجم و تعداد معاملات، داده های قیمت بر اساس تعداد و حجم معاملات در 20 گروه طبقه بندی شده اند. سپس مقدار رفتار توده وار هر گروه محاسبه شد. نتایج نشان می دهد ارتباط بین رفتار توده وار با هر دو شاخص مقدار معاملات مثبت و معنی دار است و با افزایش شدید تعداد یا حجم معاملات، رفتار توده وار به حداکثر مقدار خود نزدیک می شود. کسب نتایج مشابه در بورس نیویورک در ادامه توصیف می شوند. نتیجه:شواهد رفتار توده وار در بورس نیویورک نیز نشان می دهد، این پدیده در بورس نیویورک تقریبا دوبرابر بازار سرمایه ایران رخ می دهد. انتشار سریع تر و هماهنگ اخبار بنیادی و عکس العمل سریع تر به آن ها در بازار می تواند دلایل اصلی بروز این امر باشد. این نتایج با مطالعه وانگ و سالمون (2004) مطابقت دارد که در آن مقدار رفتار توده وار بازار امریکا بیشتر از مقدار مشابه در بورس کره جنوبی به دست آمده است. به نظر می رسد باتوجه به مقدار اندک بسته بودن سهام در بورس نیویورک، معنادار بودن مقادیر رفتار توده وار قیمت در آن بازار به معنی آن است که، مقادیر به دست آمده برای بازار تهران نیز احتمالاً چندان تحت تأثیر بسته بودن نمادها نیست و می توان به رفتار توده وار شناسایی شده در بازار اتکا کرد.
تعیین کننده های اجتماعی سلامت روان مثبت در بزرگسالان ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف باتوجه به اهمیت ارتقاء سلامت روان مثبت در پیشگیری از اختلالات روانی اجتماعی، افزایش سلامت فیزیکی و بهره وری و شناسایی مؤلفه های اجتماعی مؤثر بر آن به منظور اجرای مداخلات لازم در جهت ارتقاء سطح سلامت روان جامعه، ضروری است و از اهداف مطالعه حاضر بود.
مواد و روش ها این مطالعه از نوع کمی و همبستگی بود و بر روی افراد بزرگسال 30 تا 60 ساله ساکن در مناطق 22 گانه شهرتهران انجام شد. حجم نمونه براساس نرم افزار جی پاور، تعداد 547 نفر تخمین زده شد. نمونه ها براساس روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابتدا باتوجه به مرور منابع و برگزاری جلسات گروهی با صاحبنظران، لیست تعیین کننده های اجتماعی مؤثر بر سلامت روان مثبت استخراج و مدل مفهومی ترسیم شد. معیار ورود هریک از تعیین کننده ها به مرحله مدل یابی، سطح معناداری 0/2≥P در نظر گرفته شد و درانتها این مدل با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری نهایی شد. ابزار به کارگرفته شده شامل ابزار پیوستار سلامت روان- فرم کوتاه، پرسش نامه سنجش وضعیت اقتصادی اجتماعی، پرسش نامه حمایت اجتماعی چند بعدی، پرسش نامه استرس ادراک شده، پرسش نامه بین المللی فعالیت بدنی، پرسش نامه امنیت شغلی نیسی، پرسش نامه امنیت شغلی تنهورن، مقیاس دیداری رضایت شغلی، مقیاس دیداری استرس شغلی، چک لیست بررسی وضعیت محله زندگی، چک لیست استفاده از اینترنت و چک لیست پوشش بیمه بود. داده ها با استفاده از برنامه SPSS نسخه 21 و لیزرل نسخه 8/8 تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها داده های مربوط به 607 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میانگین سن شرکت کنندگان مطالعه 9/4±44/04 و میانگین نمره سلامت روان مثبت آن ها 8/65±45/96 بود. از گروه تعیین کننده های ساختاری، متغیرهای طبقه اجتماعی (0/181=B)،وضعیت اقتصادی اجتماعی (0/114=B)، رده شغلی(0/08=B) و سرانه سطح زیربنا (0/290=B) دارای اثر منفی بر سلامت روان مثبت بود. از گروه تعیین کننده های بینابینی که تمامی متغیرهای آن معیار ورود به مدل را دارا بودند، تعیین کننده های بینابینی رضایت شغلی (0/61=B)، حمایت اجتماعی (0/32=B) و رضایت از بیمه (0/41=B)دارای اثر مثبت و استرس درک شده (B=-0/62) دارای اثر منفی بر سلامت روان مثبت بوده و واسطه انتقال اثر تمامی تعیین کننده های ساختاری بر سلامت روان مثبت بوده است.
نتیجه گیری بهبود وضعیت اقتصادی اجتماعی از طریق افزایش حمایت اجتماعی و رضایتمندی شغلی موجبات افزایش سطح سلامت روان مثبت بزرگسالان ایرانی شده است و از طرفی کاهش استرس درک شده هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم اثر تعیین کننده های اجتماعی ساختاری را بر سلامت روان مثبت تبیین می کند.
کاربرد رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) در مدل سازی فضایی بیماری کووید 19 و سیاستگذاری شهری در گروه های سنی مختلف در شهر گراش استان فارس
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 82
حوزه های تخصصی:
همه گیری کووید 19 به دلیل نرخ بالای انتقال و گسترش سریع آن در سراسر جهان به یک مشکل بهداشتی تبدیل شده است. بنابراین در سال های اخیر بسیاری از پژوهشگران جهت مدیریت بهتر این شرایط با روش های مختلف به بررسی و تجزیه و تحلیل فضایی بیماری کووید 19 با عوامل مختلف پرداخته اند. از این رو در این تحقیق سعی شد با انتخاب شهر گراش در استان فارس به عنوان نمونه ای از شهرهای جنوبی کشور کارایی مدل GWR برای تعیین مناطق پرخطر مرگ و میر بر اثر بیماری کرونا در گروه های سنی مختلف، سنجیده شود.
در این تحقیق برای بررسی رابطه بین مرگ و میر ناشی از کرونا در شهر گراش و گروه های سنی مختلف و مدل سازی مکانی جهت سیاستگذاری شهری از مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) استفاده شده است. نتایج نشان داد که از بین 10 گروه سنی، یکی از آن ها یعنی گروه سنی 61-70 سال با تعداد مرگ و میر رابطه معنی دار دارند و بیشترین میزان همبستگی در غرب شهر گراش قابل مشاهده می باشد و پس از آن بیشترین میزان همبستگی به ترتیب مربوط به شمال با 97/0، مرکز با 92/0 و جنوب با 88/0 است. مکان های مشخص شده نسبت به نقاط دیگر شهر از لحاظ اقتصادی ضعیف تر می باشند و اقشاری از جامعه که از نظر اقتصادی ضعیف تر می باشند نسبت به قشرهای دیگر آسیب پذیرترند. همچنین نتایج کاربردی مدل GWR و قدرت بالای آن جهت مدل سازی به مدیران و برنامه ریزان کمک می کند تا نقاط حساس شرایط پاندمی را شناسایی و برای مدیریت و سیاستگذاری هرچه بهتر به کار گیرند.
مدل سازی مکانی سازند زمین شناسی بر اساس پارامتر های کیفی آب در حوضه آبریز پریشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
86 - 65
حوزه های تخصصی:
حفاظت کیفی آب های سطحی و زیرزمینی به عنوان یکی از با ارزش ترین منابع ملی امری حیاتی می باشد. بدین منظور در این پژوهش حوضه ُی پریشان به عنوان نمونه ای از حوضه های نیمه بسته داخلی زاگرس انتخاب شد و با استفاده از تعداد 25 حلقه چاه مشاهداتی ارتباط بین پارامترهای کیفی آب با سازند های زمین شناسی، مدل سازی رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) انجام گرفت. در این مدل پارامترهای کیفیت آب مانند (EC،TDS ،SAR ،CL ، Na ،K ، 4SO) به عنوان متغیرهای وابسته و از سازندهای زمین شناسی به عنوان متغیر مستقل استفاده شده است. نتایج مدل سازی نشان داد که بیشترین میزان همبستگی بر اساس پارامترهای کیفی مانند پتاسیم، کلر و هدایت الکتریکی مربوط به مرکز و شرق حوضه پریشان است که گستره ی سازند های گچساران و رسوبات تبخیری (گچ و نمک) سطح وسیعی از تالاب پریشان را تشکیل می دهد و در تغییر کیفیت آب نیز مؤثر هستند. در ادامه با تشکیل ماتریس خود همبستگی شاخص موران ارتباط بین پارامتر های کیفی آب با سازند های زمین شناسی مورد ارزیابی قرار گرفت که مدل با دقت تغییرپذیری بالا ارتباط مستقیمی بین این دو پارامتر برقرار کرد و با انجام این مرحله ی صحت سنجی مدل مورد تأیید قرار گرفت. در نهایت با استناد به نقشه های تهیه شده و قدرت بالای مدلGWR ، مدیران و برنامه ریزان می توانند برای شناسایی نقاط حساس تغییر منابع آبی جهت مدل سازی مکانی از آن استفاده کنند.
ظرفیت شناسی مطالعات میان رشته ای علوم قرآن و حدیث (مطالعه موردی تحلیل محتوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تکنیک روش تحلیل محتوا از جمله مطالعات میان رشته ای علوم قرآن و حدیث در دوره اخیر است که از حوزه علوم اجتماعی به عرصه مطالعات قرآنی- حدیثی راه یافته و با هدف ارائه چارچوب منسجم و مدل منطقی در مطالعات با شیوه تحلیلی- ساختاری، متون دینی را پردازش می کند. این مقاله در سه بخش اصلی به معرفی، مبانی و کارکردهای روش تحلیل محتوا در مطالعات متون دینی به عنوان یکی از ظرفیتهای مطالعات میان رشته ای علوم قرآن و حدیث پرداخته است. روش: این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، ظرفیتها و کارکردهای روش تحلیل محتوا را در مطالعات علوم قران و حدیث بررسی کرده است. یافته ها و نتیجه گیری: مهم ترین یافته های این مطالعه از رهگذر استخراج مبانی مطالعات میان رشته ای تحلیل محتوا این است که روش تحلیل محتوا از دو مبنای خاص روش شناختی و معرفت شناختی برخوردار است. کثرت گرایی و ترکیب همگرایانه از مهم ترین مبانی روش شناختی روش تحلیل محتواست. همچنین پرهیز از یکسونگری در قبال پدیده ها و متون، از جمله مبانی معرفت شناختی مطالعات میان رشته ای تحلیل محتواست. کاربست این روش در متون دینی دارای کارکردهای متنوّعی از جمله تنقیح مطالب، پایایی، تقلیل گرایی، نگرش چند سطحی، لایه شناسی متون، مقایسه متون مشترک و از همه مهم تر، تخریج مدل منطقی است که از طریق این کارکردها می توان مطالعات میان رشته ای در علوم قرآن و حدیث را توسعه و تعمیم بخشید.
تدوین مدل خودکارآمدی مدیران عالی ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۳
113 - 132
هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل خودکارآمدی مدیران عالی ورزش بود. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و رویکرد چارمز گراندد تئوری انجام پذیرفت. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید برجسته و مسئولان ورزش کشور (وزیر، معاونان وزیر و سایر سیاست گذاران ورزش کشور) بود که به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار و روش گردآوری داده ها، مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته فردی بود. داده ها بعد از انجام 13 مصاحبه به مرحله اشباع نظری رسید و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی و با استفاده از نرم افزار ماکس کیودا تحلیل شدند. پس از کشف کدهای باز در مرحله اول، 14 مفهوم اصلی با عناوین عوامل سازمانی، عملکرد سازمانی، سبک تفکر، کارراه شغلی، اعتماد، ترغیبات، عملکرد فردی، توسعه حرفه ای، هوش هیجانی، یادگیری، عملکرد گروهی، تجربیات، خودکارآمدی جمعی و خودکارآمدی فردی تشکیل گردید. سپس با بررسی هم پوشانی مفاهیم استخراج شده، مقوله های اصلی تحقیق شامل مؤلفه های خودکارآمدی، عوامل مؤثر (پیشایندها) و پیامدهای مطلوب به دست آمد. در نهایت، نظریه پردازی شد و مدل نهایی پژوهش طراحی گردید. بر اساس نتایج پژوهش، مطالعه و تقویت مولفه های اثرگذار بر خودکارآمدی می تواند در سطح فردی و جمعی، خودکارآمدی مدیران ورزشی را تحت تاثیر قرار دهد و منجر به بهبود عملکرد در سطوح مختلف سازمانی گردد.
مطالعه ساختاری تفسیری تبلیغات الکترونیک در جهت توسعه کسب و کار در کارآفرینان جوان در شرایط پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این پژوهش، مطالعه ساختاری تفسیری تبلیغات الکترونیک در جهت توسعه کسب وکار در شرایط پاندمی کرونا بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها از نوع پژوهش های میدانی بود. روش انجام پژوهش، آمیخته کیفی (روش تحلیل تم) و کمی(مدل سازی) بود. جامعه آماری این پژوهش در هر دو بخش کیفی و کمی شامل خبرگان و کارشناسان فروشگاه های اینترنتی بود. با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، آگاهی دهندگان کلیدی شامل 15 نفر از خبرگان و کارشناسان فروشگاه های اینترنتی برای شناسایی چارچوب مدل تبلیغات الکترونیک در کسب وکار کارآفرینان جوان در شرایط کرونا انتخاب شده اند و با آن ها مصاحبه نیمه ساختارمند) با گروه های کانونی( به عمل آمد و مؤلفه ها و عوامل تبلیغات الکترونیک در کسب وکارهای نوظهور کارآفرینان جوان شناسایی شد. سپس الگوسازی ساختاری تفسیری نیز به عنوان یکی از روش های اجماعی مورد استفاده قرار گرفت. از نرم افزار MaxQDA نسخه Pro به منظور تحلیل مصاحبه ها استفاده گردید. از نرم افزار SPSS به منظور توصیف ویژگی های جمعیت شناختی و از نرم افزار MicMac برای طراحی مدل بهره گیری شد.
نتایج پژوهش نشان داد که ویژگی های فردی مخاطبان و زیرساخت ها در منطقه مستقل، ویژگی های تبلیغ، کانال های تبلیغ، شناخت و اعتبار برند و ایجاد ارزش به مشتری در منطقه وابسته و سرانه استفاده از نت در منطقه خودمختار قرار دارند. بنابراین چارچوب پیشنهادی تبلیغات الکترونیک در کسب وکار، درکی عمیق نسبت به عوامل مؤثر بر تبلیغات الکترونیک به دست می دهد و زمینه رشد و توسعه کسب وکار در شرایط پاندمی کرونا را ایجاد می نماید.
طراحی مدل ساختاری تفسیری مدیریت اثر بحران اقتصادی بر حوزه ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۵)
179 - 156
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مطالعه مدیریت اثر بحران اقتصادی بر حوزه ورزش با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری(ISM) بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع آمیخته (کیفی و کمی) است. در فاز اول روش تحقیق کیفی با استفاده از تحلیل مضمون و در فاز دوم روش کمی بر اساس مدلسازی ساختاری تفسیری انجام گرفت. جامعه آماری در هر دو بخش کیفی و کمی با توجه به خبره محور بودن رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری، خبرگان تشکیل دادند. جامعه آماری تحقیق نیز شامل صاحب نظران اقتصادی در حوزه ورزش (مدیران سازمان های ورزشی، استادان دانشگاهی با گرایش صنعت ورزش، صاحبان کسب وکار ورزشی) بود که مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه بود. روایی و پایایی داده ها تأیید شد. از دو روش تحلیل مضمون (نرم افزار مکس کیودی ای) و مدلسازی ساختاری تفسیری (نرم افزار اکسل) برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها: پنج مضمون اصلی برای مدیریت اثر بحران اقتصادی ورزش کشور شناسایی شده است: 1. مدیریت بودجه بندی و هزینه ها؛ 2. مدیریت بازاریابی؛ 3. ساختار سازمانی؛ 4. مدیریت منابع و 5. مدیریت منابع انسانی. این مضامین در مدل ساختاری تفسیری جایگذاری شدند.
کاربرد سنجش از دور در مدل سازی اثرهای فاصله از جاده بر تجمع فلزات سنگین در برگ و خاک گونه بلوط ایرانی - مطالعه موردی: جنگل کاکارضا خرم آباد، لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
179 - 196
حوزه های تخصصی:
آلودگی فلزات سنگین چالش بزرگی برای محیط زیست است. با افزایش سطح آلودگی، روش های پایش سنتی نمی توانند به سرعت اطلاعاتی در مورد آلودگی مناطق بزرگ به دست دهند. با توجه به پرهزینه و زمان بر بودن روش های آزمایشگاهی استفاده از تصاویر ماهواره ای و روش های سنجش از دور با در نظر گرفتن دقت کافی می توانند مکمل مناسبی در این زمینه باشند.پژوهش حاضر با هدف بررسی آلودگی فلزات سنگین سرب، روی و مس در خاک و برگ جنگل های بلوط ایرانی واقع در جنگل کاکارضا، استان لرستان با بکارگیری فن آوری سنجش از دور و تصاویر ماهواره Sentinel-2 به کمک شاخص های آلودگی (NDVI، HMSSI، SAVI و PSRI) انجام شد.نتایج پژوهش نشان داد که غلظت فلزات سنگین در خاک با افزایش فاصله از جاده کاهش می یابد. بین مواد آلی و مس خاک در سطح پنج درصد همبستگی منفی معنی داری وجود دارد. مقادیر غلظت فلزات سنگین در برگ درختان بلوط ایرانی از مقادیر استاندارد جهانی کمتر است. در بخش نتایج شاخص تجمع زیستی نیز میزان فاکتور تجمع زیستی به ترتیب برای سرب، روی و مس (0.0،5.2 ،0.2) میلی گرم برکیلوگرم حاصل شد. در مقایسه پنج الگوریتم ناپارامتریک GAM، ANN، RF، SVM و KNN ، مدل (ANN) به ترتیب برای سه فلز Pb، Zn و Cu بالاترین مقادیر ضریب تبیین (0.85، 0.88 و 0.97) به دست آمد. به طور کلی نتایج نشان داد تصاویر Sentinel-2 به همراه مدل شبکه عصبی مصنوعی قابلیت خوبی در مدل سازی میزان شاخص تجمع زیستی دارند.
شناسایی گستره پیدایش فروچاله ها به روش مدل سازی رابطه ای در اَلَموت، شمال استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
139 - 156
حوزه های تخصصی:
شناسایی فروچاله ها از دید زمینریخت شناسی و آبشناسی دارای اهمیت بسزایی است. فضاهای زیرزمینی و مناطق امید به وجود منابع آب کارستی کم ژرفا، گستره هایی هستند که در آنها احتمال فروریزش مواد پوشاننده ی سازندهای انحلال پذیر و پیدایش فروچاله وجود دارد. جستجوها بر پایه نقشه مناطق امید به وجود منابع آب کارستی کم ژرفا، برای شکل گیری فروچاله ها انجام گرفت و با دخالت دادن نقش عوامل تاثیر گذار، مانند دما، بارش و تمرکز جریان سطحی آب و فشردگی خطواره های زمین شناسی، مناطق دارای توان پیدایش فروچاله ها بر فراز مناطق امید، شناسایی شدند. برای انجام این پژوهش از لایه های اطلاعاتی مناطق امید به وجود منابع آب کارستی کم ژرفا، نقشه گسل ها و خطواره های زمین شناسی، نقشه های پهنه های اقلیمی و همدمای تهیه شده توسط اداره کل هواشناسی استان، تصاویر لندست سنجنده ETM+ و نقشه تمرکز جریان سطحی آب بهره گیری شد. در این پژوهش، از روش تلفیق لایه های اطلاعاتی با بهره گیری از معیارهای تصمیم گیری، استفاده شد. برای این کار، لایه های پهنه های اقلیمی و پهنه های هم دما و لایه های فشردگی خطواره ها و تمرکز جریان، دو به دو و نتایج به دست آمده باهم قطع داده شدند. به هریک از حالتهای پیش آمده ناشی از قطع لایه های اطلاعاتی، در قالب جداول دو بعدی، متناسب با ماهیت و اثرگذاری هریک از اجزای آنها بر انحلال سنگهای کربناته، وزن متناسب اختصاص داده شد. انطباق نسبی مناطق دارای توان پیدایش فروچاله ها با برداشت های میدانی و نقشه فروچاله های محاسبه شده از طریق مدل رقومی ارتفاع، درستی یافته ها را ثابت نمود.