اطلاعات جغرافیایی (سپهر)
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره 33 تابستان 1403 شماره 130 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این تحقیق از داده های تصاویر فراطیفی پریسما برای پایش وضعیت سلامتی جنگل و مناطق ریسک پذیر جنگلی از لحاظ تنش های آبی، عدم رشد کافی، آفت و بیماری های گیاهی و میزان سبزینگی بخشی از جنگل های رودسر، رامسر و تنکابن در شمال ایران در سال 2020 پرداخته است. برای این منظور، ابتدا با ترکیب شاخص های سنجش از دوری با رویکردهای مختلف، مناطق جنگلی از لحاظ ریسک پذیری، به پنج منطقه مختلف تقسیم بندی و سپس نتایج حاصل در هر مرحله با روش های مختلف وزن دهی در سیستم اطلاعات جغرافیایی ترکیب شده و نقشه نهایی مناطق ریسک پذیر جنگلی حاصل شده است. در پژوهش حاضر، از ترکیب دوازده شاخص گیاهی از سه گروه شاخص های مختلف شامل: سبزینگی، شاخص های رشد و رنگدانه های برگ گیاهان و شاخص های رطوبت سطح برگ و همچنین چهار شاخص انفرادی دیگر مورد استفاده قرار گرفت. بر این اساس، شانزده نقشه ریسک پذیر جنگلی در پنج کلاس با پتانسیل ریسک پذیری مختلف استخراج، سپس این لایه های اطلاعاتی با روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی شدند و در ادامه نقشه نهایی بر اساس وزن های اختصاص یافته تولید شد. مقایسه میانگین نتایج شاخص های ترکیبی و شاخص های منفرد، با نقشه حاصل از طبقه بندی نشان داد که شاخص های ترکیبی نسبت به شاخص های منفرد از دقت بالایی برخوردارند. مقادیر کمّی نتایج نشان دادند تقریباً در دو کلاس پرریسک منطقه جنگلی شاخص های ترکیبی دارای خطای 11 درصد و شاخص های منفرد دارای خطای تقریباً دو برابری آنها - 21 درصد - هستند. لذا به کارگیری شاخص های ترکیبی تقریباً 50 درصد خطای تخمین مناطق ریسک پذیری جنگلی را کاهش داده و با دقت بهتری پایش مناطق ریسک پذیر جنگلی را رقم می زنند. بنابراین استفاده ازترکیب شاخص ها با رویکردهای مختلف در تصاویر فراطیفی نسبت به روش شاخص های منفرد برای پایش کاربردهای مختلف پوشش گیاهی توصیه می شود.
مکان یابی بهینه احداث کارخانه تصفیه روغن خوراکی در ایران در شرایط عدم قطعیت با روش ترکیبی D-AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی سرمایه گذاری و انتخاب مکان مناسب برای احداث کارخانه از مسائلی است که به موجب اهمیت حیاتی برای کارخانجات، شرکت ها یا سازمان ها به دلیل تأثیرات آن بر عواملی مانند عملکرد، سودآوری، رقابت پذیری، بقا و معیارهای مختلفی از جمله اجتماعی، اقتصادی، محیطی، کیفی و کمی و اهداف دیگر همواره موردتوجه سرمایه گذاران و مدیران قرار گرفته است. از آنجایی که تصمیم گیری در این زمینه استراتژیک بوده و در نتیجه اطلاعات ناقص کارشناسان در شرایط عدم قطعیت ممکن است موفقیت در بهره برداری آتی را کاهش دهد؛ از اینرو محققان روش های مختلفی را برای انتخاب مکان مناسب معرفی کرده اند. تئوری اعداد D به عنوان بسطی از نظریه دمپستر– شافر در مکان یابی ضمن برطرف کردن نواقص موجود در نظریه دمپستر– شافر، نقصان اطلاعات کارشناس را در پیش بینی لحاظ می کند. در این پژوهش به دلیل میزان قابل توجه تقاضا و حساسیت در جهت دهی صحیح منابع سرمایه ای با توجه به حجم بالای سرمایه مورد نیاز و اهمیت فراوان در انتخاب مکان مناسب در جغرافیای ایران برای حصول موفقیت و اینکه همواره سرمایه گذاری در این صنعت جذابیت داشته است ضمن انتخاب معیارهای با اهمیت، بررسی انتخاب مکان مناسب برای احداث کارخانه تصفیه روغن خوراکی در سی و یک استان کشور با روش ترکیبی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تئوری اعداد D (D-AHP)، به دلیل توانایی آن در تحلیل داده ها در شرایط عدم قطعیت که می تواند برآورد واقعی تری را فراهم کند، مورد بررسی قرار گرفته است. عوامل مؤثر بر مسئله تحقیق این پژوهش در قالب روش ترکیبی (D-AHP) و بر مبنای اجماع نظرهای ده نفر از کارشناسان و افراد خبره به کمک طوفان فکری کمک گرفته شده است که این عوامل شامل: دسترسی به مواد اولیه، تقاضای استانی، هزینه های سرمایه ای ثابت مانند زمین و ... و ظرفیت های (کارخانجات) تولیدی موجود در منطقه و فراوانی مصرف در همسایگی استان و تهدید بالقوه برای صنعت در صورت تمرکز مطلوب بر مبنای رفتار مصرف کنندگان و عوامل سیاسی و اجتماعی هستند.
مقایسه کارایی روش های جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان، به منظور پتانسیل یابی ذخایر معدنی مس؛ مطالعه موردی دهج - بزمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ب ا توج ه ب ه وس عت زی اد کش ور ایران و گس تردگی من اطق پتانس یل دار ذخ ایر مع دنی (وج ود کمربن د ولک انیکی ارومی ه دخت ر) و ل زوم شناس ایی و م دیریت ص حیح ای ن ذخ ایر، اس تفاده از سیستم اطلاع ات مکانی به همراه مدل های پیش بینی کننده داده و دانش محور، نقش بس یار مهمی به منظور تهیه نقشه پتانسیل از احتمال یافتن ذخایر معدنی در یک مکان خاص دارد. هدف این تحقیق پیش بینی ذخایر مس پورفیری در منطقه دهج - بزمان استان کرمان با استفاده از دو روش جنگل ها ی تصادفی[1] و ماشین بردار پشتیبان[2] است. به این منظور، از یک پایگاه داده مکانی متشکل از نقشه ها ی جنس واحدهای سنگی، ساختارها، آلتراسیون، ژئوشیمی، ژئوفیریک و موقعیت 24 کانسار مس پورفیری شناخته شده در منطقه استفاده شد. با توجه به نتایج حاصل شده، مدل جنگل ها ی تصادفی توانست با صحت 93.33 درصد مناطق امید بخش ذخایر مس پورفیری را پیش بینی کند. همچنین، در نقشه پتانسیل بدست آمده از این مدل، مناطق هدف 14 درصد از منطقه مورد مطالعه را در برگرفته است، که در آن 92 درصد ذخایر شناخته شده مشخص شده اند. علاوه بر این، به منظور مقایسه نقشه پتانسیل ذخایر مس پورفیری منتج از روش جنگل های تصادفی، از روش ماشین بردار پشتیبان و روش های دانش محور همپوشانی شاخص و منطق فازی استفاده شد. در نقشه های پتانسیل ذخایر مس پورفیری بدست آمده از سه روش ماشین بردار پشتیبان، همپوشانی شاخص و منطق فازی به ترتیب مناطق هدف 17،16،14 درصد از منطقه مورد مطالعه را در برگرفته است که در آن ها 79،83،87 درصد ذخایر شناخته شده وجود دارند. براساس نتایج این تحقیق، مدل جنگل ها ی تصادفی از نظر صحت پیش بینی از کارایی بالاتری نسبت به مدل های دیگر برخوردار بوده و مدل های ماشین بردار پشتیبان، همپوشانی شاخص و منطق فازی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند. [1] Random Forest (RF)[2] Support Vector Machine (SVM)
شناسایی مناطق فعال تکتونیکی ساحل شرقی خزر با استفاده از سنجش از دور راداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مورفوتکتونیک، دانش کاربرد اصول ژئومورفیک در حل مسائل تکتونیکی است. رقابت مداوم بین فرآیندهای تکتونیکی که تمایل به ایجاد توپوگرافی دارند و فرآیندهای سطحی که تمایل به فرسایش و متلاشی کردن آنها دارند، اساس علم مورفوتکتونیک است. جلگه های ساحلی به دلیل عملکرد همزمان فعالیت های تکتونیکی بر دو محیط خشکی_آبی، دارای لندفرم ها و چشم اندازهای نوزمین ساختی قابل تمایزی هستند. مناطق ساحلی شمال ایران به دلیل تراکم بالای جمعیت و قابلیت رشد و توسعه اقتصادی و کشاورزی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. یکی از روش های شناسایی و اندازه گیری تغییرات زمین استفاده از دورسنجی راداری است. اصول این تکنیک برای اولین بار توسط گراهام در سال 1974 بیان شد. در این پژوهش نوار ساحل شرقی دریای خزر از گمیشان تا جویبار از نظر فعالیت های تکتونیکی با استفاده از تکنیک های دورسنجی راداری در بازه زمانی 2014 تا 2021 مورد پایش قرار گرفت. اگرچه بازه زمانی انتخابی در مقیاس زمانی زمین شناسی کوچک محسوب می شود، اما شدت عملکرد فرایندهای تکتونیک در منطقه امکان تمایز مناطق فعال ساحلی را مشخص می کند. نتایج بدست آمده از تداخل سنجی راداری بیانگر آن است که بخش شرقی ساحل خزر بیشتر تحت تأثیر بالاآمدگی بوده و این روند تا خلیج گرگان ادامه دارد بطوری که محدوده شهر گرگان نرخ بالا آمدگی 20 تا 40 میلی متر در سال را تجربه کرده است. روند تغییرشکل به سمت ناحیه ساحلی معکوس شده و فرونشستی معادل 10 تا 52 میلی متر در سال را داشته است. با نزدیک شدن به کرانه خزر این نرخ کمتر شده و به 10 میلی متر در سال می رسد. با توجه به اینکه در نوار ساحلی خزر آب های سطحی فراوان بوده و بهره برداری از آب زیرزمینی در این مناطق بسیار اندک است، از این رو با اطمینان بالایی می توان عامل رخداد بالاآمدگی و فروافتادگی (گمیشان) در این مناطق را به سازوکار تکتونیک و فعالیت گسل های فعال منطقه نسبت داد.
آشکارسازی مکانی- زمانی تغییرات ارتفاعی یخچال های طبیعی علم کوه با استفاده از داده های لیزراسکنینگ هوایی (LiDAR) و عکسبرداری با پهپاد (UAV)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یخچال های طبیعی و تغییرات کوتاه مدت و بلند مدت آن ها، از مهم ترین سنسورهای اقلیمی برای پایش روند تغییرات آب و هوایی هستند. در تحقیق حاضر به منظور آشکار سازی مکانی- زمانی تغییرات ارتفاعی دماغه یخچال؛ مدل های رقومی ارتفاعی حاصل، داده های لیزراسکنینگ هوایی (LiDAR) سال 1389و تصاویر پهپاد سال های 1397 و 1399 مورد استفاده قرار گرفتند. دقت مدل های رقومی ارتفاعی (DEM) استخراج شده از پهپاد، در سال های 1397 و 1399 به ترتیب با استفاده از حدود 40 و 20 نقطه کنترل زمینی تقریباً 15 سانتی متر برآورد شد. همچنین دقت برآورد تغییرات ارتفاعی بر اساس ارزیابی تغییرات ارتفاعی در منطقه غیر یخچالی در این بازه زمانی نشان دهنده دقت بالای نتایج است. بطوری که مقادیر میانگین و انحراف معیار در منطقه غیریخچالی به ترتیب برابر با 0.05± و0.34 سانتی متر است که مقادیری قابل قبول در مطالعه تغییرات ارتفاعی یخچال به شمار می روند. نتایج حاصل از تفریق دو به دوی DEM های یاد شده نشان دهنده تغییرات ارتفاعی بسیار زیاد دماغه یخچال علم کوه از سال 1389 الی 1399 است. چنانچه میانگین نرخ تغییرات ارتفاعی شکاف اصلی دماغه یخچال در این مدت حدود 0.8 – متر در سال (.m/yr) و بیشترین مقدار نرخ تغییر ارتفاعی حدود 2.31- (.m/yr) است. عمده تغییرات ارتفاعی این منطقه در بازه زمانی 1389 تا 1397 بوجود آمده و میانگین نرخ تغییرات ارتفاعی شکاف اصلی یخچال در این مدت 1.03- (.m/yr)و حداکثر آن 2.77- (.m/yr) است. تغییرات ارتفاعی در بازه زمانی 1397 تا 1399 کمتربوده و میانگین نرخ تغییرات ارتفاعی 0.1+ (.m/yr)و حداکثر آن 1.85- (.m/yr)است. با توجه به اینکه این منطقه به عنوان خروجی و محلّ تخلیه یخچال نیز شناخته شده و حجم زیادی از واریزه ها و یخرفت ها ی یخچالی را به ارتفاعات پایین تر سرازیر می کند، تغییرات ارتفاعی شدید این منطقه ناشی از ذوب برف و یخ است و همین امر، عامل اصلی وقوع سیلاب عظیم تیرماه سال 1390 در رودخانه سردآبرود بوده است.
ارزیابی کارائی مدل های یادگیری ماشین در برآورد ارتفاع ژئوئید محلی با اندازه گیری های GPS/Leveling(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کارائی مدل های شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، سیستم استنتاج عصبی-فازی سازگار (ANFIS)، رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) و مدل شبکه عصبی رگرسیون عمومی (GRNN) در تعیین ارتفاع ژئوئید محلی مورد ارزیابی قرار می گیرد. برای انجام اینکار، مختصات ژئودتیکی 26 ایستگاه از شبکه شمال غرب ایران که ارتفاع اورتومتریک (Ho) آنها نیز با ترازیابی درجه یک توسط سازمان نقشه برداری کشور (NCC) اندازه گیری شده، مورد استفاده قرار گرفته است. در این ایستگاه ها، تفاضل ارتفاع اورتومتریک از ارتفاع نرمال (h)، به عنوان ارتفاع ژئوئید (N) در نظر گرفته شده است. بنابراین ورودی مدل های ANN، ANFIS، SVR و GRNN مختصات طول و عرض ژئودتیکی ایستگاه ها بوده و خروجی متناظر با آن، ارتفاع ژئوئید است. آموزش مدل ها با استفاده از 22 و 19 ایستگاه انجام گرفته است. به عبارت دیگر تعداد ایستگاه های آموزش متغیر بوده تا بتوان آنالیز دقیق تری از دقت مدل ها را ارائه نمود. به منظور ارزیابی دقیق تر، نتایج با ژئوئید حاصل از مدل IRG2016 که توسط سازمان نقشه برداری کشور تولید شده، مقایسه می شوند. ارزیابی های انجام گرفته نشان می دهد که در حالت 22 ایستگاه آموزش و 4 ایستگاه آزمون، RMSE مدل های ANN، ANFIS، SVR، GRNN و IRG2016 در مرحله آزمون به ترتیب برابر با 37/32، 19/83، 49/34، 53/82 و 29/65 سانتی متر شده است. اما در حالت 19 ایستگاه آموزش و 7 ایستگاه آزمون، مقادیر خطای مدل ها به ترتیب برابر با 36/63، 58/31، 39/64، 41/29 و 24/68 سانتی متر به دست آمده است. مقایسه RMSE نشان می دهد که مدل ANN با تعداد ایستگاه های آموزش کمتر، دقت بالاتری نسبت به مدل های ANFIS، SVR و GRNN ارائه می دهد. نتایج این مقاله نشان می دهد که با استفاده از مدل های ANN و ANFIS می توان ارتفاع ژئوئید را با دقت بالایی به صورت محلی برآورد کرده و مورد استفاده قرار داد.
تحلیل فضایی فقر و شکاف اجتماعی در کلان شهرهای ایران، مطالعه موردی: منطقه 11 شهرداری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها با چالش های بسیاری مواجه هستند، اما می توان گفت مهمترین مشکلی که آنها را تهدید می کند، فقر است. وجود فقر در شهرها منجر به بروز مسائل اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شده و پایداری و توسعه این شهرها را با مشکلاتی مواجه نموده است. فقر می تواند منجر به بیکاری، بی خانمانی، جرم و جنایت و افزایش نرخ بیماری ها شود. بنابراین، رفع فقر در شهرها نقش بسیار مهمی در ایجاد جوامع سالم و پایدار بازی می کند. هدف از پژوهش حاضر تحلیل پراکنش فضایی شاخص های فقر شهری در منطقه 11 شهرداری اصفهان و آشکارسازی شکاف اجتماعی در میان ساکنان این منطقه است. پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. بر اساس داده های بلوک آماری منطقه 11 شهرداری اصفهان، تحلیل های هات اسپات و خودهمبستگی فضایی موران در محیط جی آی اس انجام گرفت. برای استخراج شاخص های فقر شهری از نرم افزار اکسل استفاده شد. برای تحلیل عاملی شاخص های تعریف شده از نرم افزار اس پی اس اس استفاده شد. نتایج نشان داد فقر در منطقه 11 شهرداری اصفهان الگوی توزیع خوشه ای و خود همبستگی فضایی دارد. بنا بر پهنه بندی های صورت گرفته، قسمت های مرکز، شرق، شمال شرق و قسمت هایی از جنوب شرق و جنوب غرب را بلوک های فقیر و خیلی فقیر در برمی گیرد و در قسمت های شمال و شمال غرب و غرب منطقه 11 بلوک های خیلی مرفه و مرفه دیده می شود. با این وجود در منطقه 11 شهرداری اصفهان شاهد شکاف طبقاتی هستیم. از طرفی، می توان بیان نمود که توزیع فضایی فقر در منطقه 11 شهر اصفهان از الگوی خاصی پیروی می کند، به گونه ای که هر چه از سمت جنوب به شمال و از سمت شرق به سمت غرب نزدیک می شویم فقر کاهش پیدا می کند. این تحقیق در توسعه دانش در زمینه فقر شهری و برنامه ریزی اجتماعی شهری مشارکت می نماید. نتایج آن می تواند اطلاعات لازم برای تصمیم گیری در پرداختن به مسئله فقر شهری ارائه دهد.
تحلیل اثرات خشکسالی بر تغییرات سطح آب دریاچه های بختگان، طشک و مهارلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از مهم ترین مخاطرات اقلیمی است که تأثیرات زیادی بر بخش های مختلف طبیعی و فعالیت های انسانی دارد. از مهم ترین اثرات خشکسالی تأثیر آن بر کاهش آب های سطحی در حوضه های آبریز است که نهایتاً با کاهش ورودی رودخانه ها به دریاچه ها، سبب خشک شدن تدریجی آنها می شود. بر این اساس در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است تا اثر خشکسالی بر روی دریاچه های بختگان، طشک و مهارلو استان فارس در طی دوره 2021-2000 مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور از تصاویرماهواره لندست 5 تا 8 استفاده شده است. هم چنین به منظور پایش خشکسالی از شاخص پالمر استفاده شده و بر اساس این شاخص فراوانی و شدت وقوع خشکسالی در ایستگاه های منتخب برای هر سه دریاچه استخراج شده است. به منظور برآورد مساحت دریاچه ها، از شاخص استخراج خودکار آب (AWEI) بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از ارزیابی خشکسالی نشان می دهد که در 22 سال مورد مطالعه، در دو ایستگاه منتخب طشک و بختگان 15 سال و در ایستگاه منتخب مهارلو 14 سال خشکسالی با شدت های مختلف اتفاق افتاده است. طولانی ترین خشکسالی با تداوم شش ساله بین سال های 2008 تا 2013 به وقوع پیوسته که در این دوره سطح آب دریاچه ها به شدت کم شده است. تحلیل تغییرات سطح آب در این دریاچه ها نیز نشان داد که بیشترین مساحت دریاچه ها را رودخانه های فصلی به خود اختصاص داده اند. این موضوع نشان می دهد سطح آب این دریاچه ها به شدت از بارش های فصلی تبعیت می کند. در بررسی تصاویر ماهانه نیز مشخص شد در هر سه دریاچه سطح آب فصلی در بین ماه های آبان تا اردیبهشت افزایش پیدا می کند. میزان ماندگاری آب فصلی نسبت به سال های مختلف در دریاچه ها متفاوت بوده ولی میزان آن به طور کلی بین 3 تا 7 ماه است.
پایش تغییرات دینامیک زیر حوضه تالاب میانگران با استفاده از سامانه گوگل ارث انجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات محیطی، از بحرانی ترین چالش های دستیابی به توسعه پایدار هستند. نظارت، مدیریت و کمک در تصمیم گیری و سیاست گذاری تغییرات آب های سطحی را با توجه به در دسترس بودن داده های ماهواره ای می توان انجام داد. سامانه ی گوگل ارث انجین شرایط مناسب پردازش تصاویر ماهواره ای برای پایش و تحلیل محیطی را ایجاد می کند. هدف از این پژوهش، پایش تغییرات دینامیک زیر حوضه تالاب میانگران در بازه زمانی (2022-2013) است. ساخت یک مدل هارمونیک به دلیل انعطاف پذیری آن در محاسبه چرخه ای با اشکال ساده و قابل تکرار در این پژوهش استفاده شد. سری زمانی هارمونیک پهنه ی آبی و پوشش گیاهی با استفاده از شاخص های NDWI و NDVI در بستر گوگل ارث انجین استخراج شد و آزمون روند من کندال برای آن ها در اکسل با افزونه XLSTAT محاسبه گردید. درنهایت از داده های جهانی آب برای تأیید و تکمیل نتایج تحلیل سری زمانی بهره گرفته شد. نتایج سری زمانی هارمونیک پهنه آبی روند کاهشی و منفی و تغییرات بیشتر در زیر حوضه را نشان داد. برای داده های مشاهده شده پوشش گیاهی بیانگر عدم وجود روند در سری زمانی هارمونیک بود. در مقایسه با نتایج و تجزیه و تحلیل پژوهش های دیگر به نظر می رسد دخالت های انسانی و تغییر کاربری ها می تواند علت عدم روند در زیر حوضه تالاب میانگران باشد. همچنین تغییر اقلیم و خشک سالی سهم عمده ای در تغییرات زیر حوضه تالاب میانگران داشته است. بررسی داده های جهانی آب نیز نشان داد که وقوع آب ازنظر مکانی- زمانی کاهشی و شدت تغییر وقوع آب در زیر حوضه ی تالاب میانگران بحرانی است. همچنین بیشترین تغییرات مربوط به حاشیه ی تالاب میانگران است. درنهایت تخصیص حق آبه، وضع قوانین و تعیین حد بستر محیط زیستی و استفاده از قابلیت های گوگل ارث انجین برای پایش تغییرات محیطی (کاربری، دما، بارش، تبخیر و...) زیر حوضه تالاب میانگران پیشنهاد شد.
کاربرد سنجش از دور در مدل سازی اثرهای فاصله از جاده بر تجمع فلزات سنگین در برگ و خاک گونه بلوط ایرانی - مطالعه موردی: جنگل کاکارضا خرم آباد، لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلودگی فلزات سنگین چالش بزرگی برای محیط زیست است. با افزایش سطح آلودگی، روش های پایش سنتی نمی توانند به سرعت اطلاعاتی در مورد آلودگی مناطق بزرگ به دست دهند. با توجه به پرهزینه و زمان بر بودن روش های آزمایشگاهی استفاده از تصاویر ماهواره ای و روش های سنجش از دور با در نظر گرفتن دقت کافی می توانند مکمل مناسبی در این زمینه باشند.پژوهش حاضر با هدف بررسی آلودگی فلزات سنگین سرب، روی و مس در خاک و برگ جنگل های بلوط ایرانی واقع در جنگل کاکارضا، استان لرستان با بکارگیری فن آوری سنجش از دور و تصاویر ماهواره Sentinel-2 به کمک شاخص های آلودگی (NDVI، HMSSI، SAVI و PSRI) انجام شد.نتایج پژوهش نشان داد که غلظت فلزات سنگین در خاک با افزایش فاصله از جاده کاهش می یابد. بین مواد آلی و مس خاک در سطح پنج درصد همبستگی منفی معنی داری وجود دارد. مقادیر غلظت فلزات سنگین در برگ درختان بلوط ایرانی از مقادیر استاندارد جهانی کمتر است. در بخش نتایج شاخص تجمع زیستی نیز میزان فاکتور تجمع زیستی به ترتیب برای سرب، روی و مس (0.0،5.2 ،0.2) میلی گرم برکیلوگرم حاصل شد. در مقایسه پنج الگوریتم ناپارامتریک GAM، ANN، RF، SVM و KNN ، مدل (ANN) به ترتیب برای سه فلز Pb، Zn و Cu بالاترین مقادیر ضریب تبیین (0.85، 0.88 و 0.97) به دست آمد. به طور کلی نتایج نشان داد تصاویر Sentinel-2 به همراه مدل شبکه عصبی مصنوعی قابلیت خوبی در مدل سازی میزان شاخص تجمع زیستی دارند.