مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نحو فضا
حوزه های تخصصی:
در دورة معاصر روش های مختلفی برای تحلیل فضای معماری به کار گرفته شده است. روش اسپیس سینتکس که در فارسی به «نحو فضا» ترجمه شده است، قرابت موضوعی و مفهومی به شیوة دسته بندی واژه ها در ادبیات دارد که آن را نحو می نامند. مطابق نظریة چیدمان فضایی، ترتیب قرارگیری فضاها در کنار یکدیگر، تأثیری مستقیم بر نحوة استفاده از فضاها دارد. روش اسپیس سینتکس، بیشتر در حوزة شهرسازی به کار گرفته می شود، اما از آنجاکه شهر از بناهای داخلش جدا نیست، در این مقاله از این روش در حوزة معماری بهره گرفته شده است. این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی نوشته شده و پس از توضیح چگونه خواندن و ترسیم نمودار توجیهی، با توجه به روابط، چیدمان فضایی برای مسجد- مدرسه ها تنظیم شده است. جامعة آماری شامل مسجد- مدرسه های شهر قزوین به نام های سردار و صالحیه است که در دورة قاجار بنا شده اند و با روش استدلال استنتاجی، به نحو فضایی آن ها پرداخته شده است.اهمیت انجام این پژوهش، شناسایی ارزش های روابط اجتماعی و تأثیر آن ها در طراحی معماری است و هدف نهایی،اثبات وجود رابطه میان فضاهای مسجد- مدرسه های دورة قاجاریه براساس روابط اجتماعی است. بررسی نمودارها نشانگر تراکم نظام گردشی در بناست. همچنین مطابق این نمودارها فضاهای مفصلی و مرکزی، عوامل اصلی ارتباط دهندة فضاها هستند. در این مقاله، نظام گردشی ارتباطی و مدول پنهان مسجد- مدرسه های دورة قاجار به دست می آید.
بررسی نحو فضایی ساختار محله های سنتی با نگرش محرک توسعه (نمونه موردی: محله حاجی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه محله ها در سطح شهرها، همواره بسیار مهم و تأثیرگذار بوده است و محله های سنتی به علت داشتن قدمت طولانی در معادله های شهری، اهمیت بیشتری داشته اند. امروزه به علت توسعه های شهری بی برنامه، لجام گسیخته و منقطع، محله های سنتی نیز کارکردهای پیشین، پویایی، سرزندگی و منحصربه فردی خود را ندارند؛ ازاین رو، بازگرداندن کیفیت های مطلوب محلی، رونق فعالیت های منسجم اجتماعی و بهبود شرایط کالبدی، اقتصادی و فرهنگی محله های سنتی بسیار ضروری است. محرک توسعه به عنوان رویکردی مؤثر و منعطف در حوزه بازآفرینی شهرها در پی پاسخ مناسبی برای کیفیت بخشی دوباره محله های سنتی است. مداخله های هدفمند و حداقلی، مشارکت کنشگران اصلی و جامعه محلی، کوچک مقیاسی و زمینه گرایی از ویژگی های اصلی محرک های توسعه با عنوان سیاست های نوین شهری هستند؛ ازاین رو، روش پژوهش حاضر تحلیلی- تفسیری و مبتنی بر مطالعه های کتابخانه ای است که برای دستیابی به چارچوبی هدفمند در تحلیل نمونه موردی به روش نحو فضا با بهره گیری از نرم افزار اگراف و دپس مپ برای تفسیر چیدمان فضایی انجام شده است. هدف اصلی پژوهش، بررسی پیکره بندی فضایی در راستای شناسایی محدوده های اساسی، تأثیرگذار و مستعد برای تحریک توسعه ای هماهنگ با هویت و ساختار کالبدی، اجتماعی و اقتصادی محله است و نتایج پژوهش به اهمیت ویژه پیوندهای فضایی - عملکردی در ساختار اصلی محله های سنتی اشاره دارند. اتصال های قوی و منسجم کریدور اصلی محله از یک سو و هم پیوندی و یکپارچگی زیاد سازمان فضایی مرکز محله از سوی دیگر، شرایط مطلوب استخوان بندی محور اصلی بافت مسکونی محله حاجی برای تحریک توسعه را نشان می دهند. به نظر می رسد اقدام های محرک توسعه منطبق بر پیکره بندی فضایی، بازآفرینی بهتر و سریع تر محله های سنتی را رهنمون می شوند.
بررسی تأثیر رؤیت پذیری بر الگوهای مکث در میدان های شهری (مطالعه موردی: میدان نبوت نارمک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده فراگیر افراد از فضا به منظور فعالیت های اختیاری و اجتماعی بیانگر میزان موفقیت فضاهای شهری است. الگوهای استفاده از فضا شامل الگوهای مکث و حرکت استفاده کنندگان، عوامل تعیین کننده کارآمدی این فضاها محسوب می شود. بررسی رابطه پیکربندی فضایی و الگوهای رفتاری استفاده کنندگان نشان می دهد این عوامل از ساختار فضایی بستر پیرامونی فضا و میدان های دید ناشی از پیکربندی فضا متأثر هستند. در این میان، کارآمدی فضاهای شهری از دو عامل جذابیت فضا برای حضور و مکث و پشتیبانی ویژگی های بصری از فعالیت های افراد تأثیر می پذیرد. این نوشتار بر یافتن ارتباط ویژگی های بصری پیکربندی فضایی و کیفیت حضور انتخابی و ایستای افراد در میدان ها متمرکز است. این رابطه به کمک داده های حاصل از جریان طبیعی حرکت افراد، میزان دسترس پذیری و وضوح فضا در محدوده نارمک شهر تهران سنجش می شود. در این راستا، پس از مقایسه تطبیقی میدان های شهری شناخته شده محدوده و انتخاب میدان نبوت به عنوان نمونه مطالعه، با تقسیم فضای میدان به ریزفضاهای کوچک تر، رابطه میان ویژگی های پیکربندی فضایی شامل شاخص های ارتباط پذیری، هم پیوندی بصری، آنتروپی بصری، کنترل و کنترل پذیری بصری و کیفیت حضور انتخابی و ایستای افراد در فضا مطالعه شده است. به منظور دستیابی به این هدف، این نوشتار بر هم زمانی مشاهدات و مطابقت نتایج حاصل تأکید دارد و از تکنیک های مشاهده، ثبت الگوهای رفتاری و تحلیل بصری در روش نحو فضا با استفاده از نرم افزار Depthmap بهره می گیرد. نتایج این پژوهش بیان کننده رابطه شاخص های کنترل و کنترل پذیری بصری و الگوهای حضور ایستا در بخش میانی میدان نبوت است.
ارزیابی نقش عوامل کالبدی و عملکردی در اجتماع پذیری بازارهای سنتی ایران با استفاده از تکنیک نحو فضا نمونه موردی: بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۸۵
67 - 82
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: اجتماع پذیری از مفاهیم مهم در فضاهای شهری چندمنظوره، جهت برقراری روابط مناسب اجتماعی در میان مردم است. یکی از نیازهای اساسی انسان، نیاز به برقراری ارتباط با دیگران است. پاسخگویی به نیازهای اجتماعی انسان و وقوع روابط اجتماعی، نیاز به یک مکان و فضای تعریف شده دارد. فضایی که بتواند مجموعه ای از روابط اجتماعی و فرهنگی میان گروه های مختلفی از مردم در مکانی خاص، برقرار کند. توجه به ابعاد اجتماعی فضا در بناها و یافتن ارتباط بین کیفیت های فضایی و مفاهیم اجتماعی از جمله اجتماع پذیری، در موفقیت این فضاها اهمیت زیادی دارد. بازاره ا از جمله فضاهای جمعی با پتانسیل اجتماع پذیری بالا در جامعه شهری بوده اند، به طوری که حیات شهر و بازار همواره به هم پیوندخورده و در بسیاری از موارد شهرها با بازارها معنی و مفهوم پیدا می کردند. امروزه به دلیل تغییر در ساختار فضاهای شهری، دگرگونی الگوهای زندگی مردم و عدم انطباق مناسب با فضای کالبدی سنتی، بازار درمعرض خطر تبدیل به فضای موزه-بازار بدون توجه به جنبه های کالبدی و عملکردی گذشته آن، قرار گرفته است.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف سنجش میزان اجتماع پذیری در بازار، شناخت بستر اجتماعی آن و عوامل مؤثر در کیفیت اجتماعی آن، با تحلیل ساختار، هم پیوندی، انسجام بازار و اولویت قراردادن جنبه های کالبدی-عملکردی انجام شده است.روش تحقیق: این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و میدانی، و با استفاده از تکنیک نحو فضا (و نرم افزار دپث مپ) انجام شده است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد ارزش های فضایی و چیدمان فضا در قسمت های مختلف بازار، تفاوت های اساسی دارد، به طوری که ساختارمندی و انسجام اجتماعی بازار به شدت کاهش یافته و میزان هم پیوندی خیابان های تازه احداث شده، افزایش یافته است. در نتیجه، لزوم توجه به تغییرات و پیامدهای حاصل از توسعه شهری از جنبه کالبدی و عملکردی، برای افزایش ویژگی اجتماع پذیری بازار مشهود و ضروری است.
ارزیابی شیوه های محدبی و متقاطع تئوری گراف در تحلیل فضای معماری نمونه موردی: خانه های جهانبانی، نشاسته پور ، و آزادمنش کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
33-48
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های اولیه مطرح در تئوری گراف که بیش از سه دهه است که در تحلیل روابط فضایی در معماری و برنامه ریزی شهری به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد شیوه تحلیل فضای محدب است. در مقابل، یکی از روش های این تئوری که در تحلیل های معمارانه کمتر مورد استفاده قرار گرفته تحلیل نقطه تقاطع است. با این وجود که روش نقطه تقاطع چندین مزیت بالقوه بر روش های قدیمی در تئوری گراف دارد اما تا کنون مقایسه متقاعد کننده ای بین این شیوه و سایر روش ها صورت نگرفته است. در این مقاله 3 نمونه از خانه های سنتی هم دوره در شهر کاشان، که وِیژگی مشترک هرسه بهره گیری از یک و فقط یک حیاط مرکزی می باشد، مورد بررسی قرار می گیرند و نتایج حاصل از تحلیل به شیوه فضای محدب و نقطه تقاطع در آن ها با یکدیگر مقایسه می شوند. شیوه نقطه تقاطع خود به دو روش تقسیم می شود: نقطه پایانی و نقطه تقاطع. این دو روش به ترتیب با شمول یا عدم شمول ریشه در یک گراف در ارتباط است. ریشه، بخشی از نقشه های محوری است که برای تولید گراف نقطه تقاطع مورد استفاده قرار می گیرد. نتیجه نشان می دهد که روش نقطه تقاطع در شناسایی مفهوم فضا از منظر حرکت و مسیریابی نسبت به روش فضای محدب تواناتر است و نیز شمول یا عدم شمول ریشه ها بر درجه همپیوندی تاثیر محسوس می گذارد. در نهایت می توان گفت پژوهش پیش رو در عین اینکه به طور عمده به کاربرد و ارزیابی دو روش تحلیل تئوری گراف می پردازد، نمونه هایی از معماری سنتی ارزشمند شهر کاشان را، مختصرا معرفی می نماید.
داده کاوی ساختار فضایی مسکن بومی قاجار؛ نمونه موردی: خانه جنگجویان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
163-171
حوزه های تخصصی:
اهداف: فضا هسته اولیه و اصلی در چگونگی رخدادهای اجتماعی و فرهنگی است. همچنین ارتباط بین فعالیت و فضا بیش از آن که در خصیصه های فضا به صورت انفرادی قابل تعریف باشد در ارتباطات موجود بین فضاها و نیز ارتباطات بین مخاطبان و تعاملات اجتماعی قابل درک و تعریف است. این پژوهش سعی دارد ضمن آشنایی با نظریه گراف و مبانی افزونه اسپیس سینتکس، با تشریح روابط ریاضی آن به ارزیابی معماری دوره قاجاریه پرداخته و رابطه بین همنشینی فضاها را در نمونه ای از خانه های قاجاریه اصفهان (خانه جنگجویان) مورد ارزیابی قرار دهد. روش ها: روش به کارگرفته شده در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی با راهبرد نمونه موردی است؛ که برای کمی کردن آن از افزونه گرس هاپر و اسپیس سینتکس بهره گرفته شده است. پژوهش پیش رو برای اولین بار به معرفی ارزش کنترل در فضا می پردازد که دلالت بر تطبیق پذیری فضا به عنوان یکی از شاخص های انعطاف پذیری دارد. یافته ها: حیاط به عنوان نفوذپذیرترین فضا دارای بالاترین قابلیت در ایجاد انسجام فضایی و از بیشترین میزان کنترل بر دیگر فضاها برخوردار است و در نقطه مقابل فضاهای خدماتی از کمترین میزان انعطاف پذیری برخوردار است. نتیجه گیری: قرارگیری حیاط در لایه های میانی و ارتباط آن با فضاهای واسط از جمله راهروها، پلکان، فضاهای تقسیم کننده نقشی بی بدیل برای آن خلق کرده و منجر به انعطاف پذیری آن در پیکره بندی فضایی شده است؛ در حالی که در خانه های معاصر، قرارگیری حیاط در لایه های ابتدایی از اهمیت آن کاسته و این نقش به دیگر فضاها واگذار شده است.
تحلیل پارک های شهری از منظر جرم شناسی با استفاده از تکنیک چیدمان فضا مطالعه موردی: پارک لاله تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
15 - 26
حوزه های تخصصی:
کیفیت کارکردی فضاهای تجمعی در طراحی محیطی و شهری دارای جایگاه ویژه ای می باشد و در راستای ارتقای عملکرد مطلوب این دست از فضاهای شهری، لحاظ نمودن مؤلفه های امنیتی، اهمیتی خاص دارد . این مؤلفه ها شامل شاخص های عینی و ذهنی می شوند که عدم تعبیه آنها در فضاهایی با تعداد کاربران نا محدود، عملکرد کلی فضا را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی برخی از مؤلفه های عینی یا به عبارتی کالبدی در یکی از این فضاهای جمعی یعنی پارک هاست. به منظور تدقیق یافته های حاصل و بررسی ترجیحات کاربران، به ارزیابی مؤلفه های ذهنی (ادراک کاربران از فضا) نیز پرداخته خواهد شد. در تحقیق حاضر کیفیت عینی فضا با توجه به ویژگی های نظریه نحوفضا که به بررسی شاخص های کالبدی فضا می پردازد، به وسیله شاخص های نحوی ارزیابی می شود. ابزار دیگر پژوهش، روش تحقیق میدانی (برداشت های میدانی و محیطی) و پرسشنامه ، مصاحبه و مشاهدات عینی پژوهشگران خواهد بود. بنابراین ویژگی های ذهنی و ادراکی کاربران از منظر "امنیت" بدین وسیله مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش با طرح مسئله و معرفی روش چیدمان فضا در تحلیل محیط مورد نظر خود، سعی بر آن دارد که موضوع جرم خیزی (امنیت و یا عدم امنیت) یک محیط را فارغ از مسائل تأثیرگذار بر ادراک استفاده کنندگان مورد تحلیل قرار دهد (البته در گام نخست). با این حال پس از بررسی موضوع با این روش، برای اعتبارسنجی یافته های به دست آمده، از راهبرد پیمایشی نیز به منظور تطبیق یافته ها با نقطه نظرات استفاده کنندگان از فضا نیز بهره برده است (در گام دوم). بر این اساس و به منظور دستیابی به هدف پژوهش، پس از معرفی ابزارهای مورد نظر تحقیق، ابتدا کل محوطه پارک به وسیله مؤلفه های نحوی مورد سنجش قرار خواهد گرفت و در کنار آن از فرایند پرسشنامه باز، مشاهدات میدانی و نقشه های شناختی نیز استفاده خواهد شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که جامعه آماری مورد نظر تحقیق، به دلایل ذهنی مختلف از حضور در برخی از نقاط پارک پرهیز می کنند. در برخی مواقع کیفیت محیط و در مواردی دیگر ویژگی های ذهنی محیط بر ایجاد حس ناامنی فضا دامن می زند و به نظر می رسد که نهایتاً فاکتورهای ذهنی بر شاخص های محیطی در انتخاب فضا در اولویت قرار دارد.
تأثیر اقلیم بر سازمان فضایی مسکن روستایی بر اساس نظریه نحو فضا (مورد مطالعه: روستاهای استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
746 - 765
حوزه های تخصصی:
مساکن روستایی جدید به سرعت درحال تغییر چهره دادن و شبیه شدن به معماری شهری هستند. دراین روند تنوع اقلیمی حاکم بر سطح مناطق مختلف نادیده گرفته شده و عموماً مساکن روستایی با سازمان فضایی یکسان برای مناطق اقلیمی متنوع ساخته می شود. هدف از این پژوهش، شناخت سازمان فضایی مسکن روستایی استان آذربایجان شرقی بر اساس تنوع اقلیمی حاکم بر این استان است. در پژوهش اخیر از روش تحلیلی نحو فضایی (چیدمان فضایی)، به منظور بررسی سازمان فضایی مسکن روستایی استفاده شده است. برای انتخاب نمونه های مورد بررسی، ابتدا روستاهای مورد مطالعه بر مبنای پهنه بندی اقلیمی استان به روش خوشه ای به تعداد 9 مورد گزینش شده و سپس تمام خانه های بومی موجود در روستاهای منتخب مورد برداشت دقیق میدانی قرار گرفته اند. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از مطالعات میدانی این خانه ها به وسیله نرم افزار «دپت مپ» و «ای-گراف» بوده است. برخلاف تصور رایج مبنی بر حضور همزمان سه الگوی فضای باز، نیمه باز و پوشیده در مساکن روستایی استان، الگوی حاکم بر ارتباط فضایی خانه های روستایی استان از ترکیب فضاهای باز و پوشیده تشکیل شده است که به ندرت و با معتدل شدن شرایط اقلیمی در برخی از مناطق خاص، الگوی فضای نیمه باز به این سازمان افزوده می شود. شرایط اقلیمی بیشترین تاثیر را بر روی مولفه هم پیوندی و عمق فضایی مساکن روستایی داشته است به طوری که گونه های مساکن روستایی از منظر میزان عمق و اندازه هم پیوندی به شرایط اقلیمی مختلف پاسخ می دهند. همچنین کمترین تأثیر شرایط اقلیمی مربوط به مؤلفه عرصه بندی خانه های روستایی است که سلسله مراتب استقرار فضاهای مختلف در آن ها تقریباً در سراسر استان یکسان است.
بازتاب ساختار اجتماعی در پیکره بندیی فضایی مسکن با تاکید بر تئوری نحو فضا (مطالعه موردی:خانه های سنتی و معاصر بافت فرهنگی تاریخی تبریز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
47 - 64
حوزه های تخصصی:
خانه ها بعنوان اصلی ترین مکان زندگی انسان معاصر، می بایست به نیازها، ﺑﺎورﻫﺎ وارزشﻫﺎی ساکنان آن پاسخ دهند. شکل و کالبد فضا بر شیوه زندگی و رفتار انسان تاثیر می گذارد. دراین تحقیق به واکاوی پیچیدگی های روابط اجتماعی و فرهنگی در ساختار فضایی خانه های دوره سنتی و معاصر شهر تبریز، با استفاده از تئوری نحو فضا پرداخته شده است. تحقیق پیش رو تلاش می کند تا ازمنظر معیارهای نحو فضا، تغییرات عرصه بندی و ساختار فضایی خانه ها را استخراج و معرفی نماید. برای تحقق این هدف، پس از انتخاب نمونه موردی از بافت فرهنگی و تاریخی شهر تبریز، از نرم افزار ای گرف برای ترسیم و دسته بندی نمونه ها و تحلیل ساختار فضایی، و نمودار توجیهی آنها استفاده شده است. سپس شاخص های همپیوندی و عمق نسبی فضاها با استفاده از روابط ریاضی نحو فضا و شاخص های قابلیت دید، مخروط دید با استفاده از نرم افزار دپس مپ برای هر نمونه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه ای مستقیم میان متغیر ساختارهای اجتماعی با متغییر چیدمان فضا وجود دارد.این امر بدان معناست که شاخص های ساختارهای اجتماعی حاکم بر جامعه از جمله تعاملات، سلسه مراتب و محرمیت از ارزش های مهم معماری خانه های سنتی بوده ولی در خانه های معاصر به علت داشتن دیدگاه کالبدی صرف و عدم شناخت کافی از ساکنین و نیازهای آنها، تغییرات زیادی در بحث مسکن به وقوع پیوسته که منجر به عدم تعلق ساکنین به خانه شده است.
واکاوی رابطه مواجهه با فضا و حرکت در مجتمع های تجاری نمونه موردی: مجتمع تجاری کیان سنتر 2
حوزه های تخصصی:
معماران و محققان حوزه معماری همواره کوشیده اند نحوه حرکت افراد در فضا، آن چیز که می بیند و آنچه درک می کند را بدانند. پیش بینی شیوه و مسیر حرکت در بنا همواره چالشی برای طراحان بوده است. دانستن چگونگی حرکت افراد، این توانایی را در اختیار طراح قرار می دهد که در راستای اهداف طرح، درک فرد از فضا و به تبع آن عملکرد او را شکل دهد. پس از ورود به فضا این کالبد فضایی و جاذبه های محیطی هستند که به شیوه حرکت افراد و درنتیجه وضعیت پراکندگی آنان شکل می دهند. چیدمان فضا و نحوه ورود به این چیدمان، حرکت کاربر را تحت تأثیر خود قرار می دهد. نظریه نحو فضا مجموعه ای از تئوری ها، روش ها و نرم افزارها است که به منظور شناسایی ساختار پیکره بندی فضاها به کار برده می شود. این نظریه بستر مناسبی برای پیش بینی و مطالعه رفتار انسان در فضاهای معماری و شهری را برای طراحان و برنامه ریزان فراهم آورده است. پژوهش حاضر تلاشی است با هدف بررسی حرکت در مجتمع های تجاری با توجه به چیدمان فضایی آن که بر پایه نظریه نحو فضا و با استفاده از نرم افزار DepthmapX شکل گرفته است. در این پژوهش با استفاده از مؤلفه های نحو فضا، چگونگی حرکت افراد در مجتمع تجاری کیان سنتر 2 مشهد با توجه به نحوه ورود به فضا مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج تحلیل های نرم افزاری تفاوت های شیوه حرکت افراد بر اساس دسترسی به فضا از واسط های ورود به فضا، ورودی ها و دسترسی های عمودی، را در اختیار قرار می دهد و نشان می دهد پیکره بندی فضایی و نحوه مواجهه با بنا چگونه بر دسترسی به واحدهای تجاری تأثیرگذار است.
داده کاوی هندسی و گرامر شکلی رابطه ساختار فضایی مسکن و سبک زندگی اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1-14
حوزه های تخصصی:
اهداف: فناوری های نوین معماری، درک از مسکن ایرانی را متحول کرده اند. اصل مجموعیت در دستگاه نظریه معماری سرآمد نشان می دهد که اجزاء مسکن ایرانی در عین کثرت به عنوان واحد کلی در نظر گرفته می شود که همه اجزا در خدمت این کل می باشند. هدف از پژوهش شناخت و معرفی مفهوم شاخصه های اصلی شکل دهنده ساختار مسکن ایرانی مبتنی بر سبک زندگی ایرانی اسلامی از دیدگاه کل نگر است. روش ها: نمونه ها به صورت غیراحتمالی هدفمند با پیمون بندی و مساحت و دوره ساخت متفاوت از فلات مرکزی ایران و شهرهای اصفهان، کاشان، یزد و اردکان انتخاب شده اند. ابزار گردآوری شامل منابع مکتوب و میدانی؛ شیوه تحلیل داده ها مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی مبتنی بر یک فرآیند علی براساس روابط ریاضی نحو فضا می باشد. یافته ها: مقایسه اصول در نظر گرفته شده در نمونه های انتخابی بوسیله ابزارهای نحوی فضا، نشان داد که این اصول در ساختار فضایی مسکن ایرانی همواره جاری و ساری بوده است. یافته های پژوهش بر چهار شاخصه اصلی نظریه معماری سرآمد شامل 1- سلسله مراتب فضایی، 2- درونگرایی، 3- شفافیت، 4- مرکزگرایی اشاره دارد. نتیجه گیری: ساختار فضایی مسکن ایرانی ساختاری کاملا یکپارچه است، و دارای ساختار فضایی مشخص با یک حیاط مرکزی. البته مفهوم مسکن ایرانی با توجه به اقلیم متفاوت، نمود متفاوتی نیز در نقاط مختلف کشور ایران داشته است. مسکن ایرانی تفسیری فنی-اقلیمی از سبک زندگی ایرانی است.
بررسی عامل تفاوت فضا و ارزش فضایی در خانه های سنتی ایران با استفاده از روش چیدمان فضا
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاه نظریه پردازانی چون راپاپورت، در هر دوره تاریخی مسائل فرهنگی-اجتماعی روز هر جامعه بر کالبد معماری فضاهای ساخته شده در آن جامعه تأثیرگذار است. گهگاه این موضوع به قدری پررنگ است که وجود بسیاری از کاربری ها در فضا را تحت الشعاع خود قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان ارزش فضایی در فضاهای مختلف خانه است که درنهایت منجر به کشف منطق فرهنگی-اجتماعی حاکم بر فضاهای موردنظر است. به منظور به آزمون گذاشتن فرضیه های موردنظر پژوهش، چهارخانه سنتی به عنوان نمونه های موردی انتخاب گردید. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی است و با استفاده از دو راهبرد کمی و کیفی به توصیف احتمالات وجود منطق فرهنگ-اجتماعی فضا پرداخته شد. در روش کمی از رابطه ریاضی نحو فضا استفاده گردید و در روش کیفی، از بررسی دو شاخص "عمق"و"حلقه" استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که روابط فرهنگی-اجتماعی تأثیرات عمیقی بر ساختار کالبدی و پیکره بندی فضایی خانه های سنتی ایران داشته است. با استفاده از اطلاعات کالبدی معماری مانند پلان و ترسیم نمودار توجیهی آن و اطلاعات مستخرج از آن، می توان احتمالات مربوط به ارزش فضا را اثبات نمود و به میزان تفکیک فضایی و یا یکپارچگی آن با استفاده از روابط مربوطه پی برد.
بررسی مطلوبیت فضایی خانه های سنتی بر اساس مؤلفه های راندمان عملکردی (مطالعه موردی: خانه های دوره قاجار در شهر یزد)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۳
۱۰۷-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
خانه های سنتی ایران نمونه ای از مسکن بومی است که دارای خصوصیات کالبدی و عملکردی متفاوتی است. توده و فضا در این خانه ها به دلایل گوناگونی شکل می گرفته است ، که از این میان می توان به ، اقلیم و اب و هوا، مناسبات فرهنگی، ویژگی های اجتماعی و .. اشاره کرد. عوامل دیگری نیز در شکل گیری گونه های مختلف این مسکن بومی نیز دخالت داشته است چرا که شکل گیری ساختاری و فضایی این نوع مسکن علاوه بر اقلیم می تواند متاثر از ویژگی های عملکردی باشد و این موضوع می تواند تاثیر بسزایی در کیفیت عملکردی و کارکردی این خانه ها داشته باشد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی راندمان عملکردی و نقش حیاط در خانه های سنتی و بررسی ان در این خانه ها می باشد . در این خصوص منظور از راندمان عملکردی مطلوب فضا، یکپارچگی فضایی،سیرکولاسیون حرکتی،نفوذ پذیری و انعطاف پذیری فضایی در خانه ها تعریف شده است. برای دستیابی به این منظور که تعداد حیاط چه تاثیری در این مطلوبیت فضایی دارد ،ابتدا نمونه های موردی در شهر یزد بر اساس تعداد حیاط (1حیاطه،2حیاطه،چندحیاطه) انتخاب شد. ابزار مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل خانه ها نحو فضا است که در ان با استفاده از نمودارهای توجیهی به تجزیه و تحلیل روابط فضایی خانه پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که خانه های یک حیاطه با حیاط مرکزی که اطراف ان را توده و فضا تشکیل داده است بنا به دلایلی ، از میزان نفوذپذیری بیشتری (وجود عمق نسبی کمتر نسب به نمونه های دو حیاطه و چند حیاطه) برخوردار است و همچنین انعطاف پذیری و اتصال فضایی بالاتری نسبت به سایر نمونه های دیگر را داراست. و همچنین به دلیل دسترسی مناسب تر فضاها و ارتباط موثر تر این فضاها در خانه های یک حیاطه نشان می دهد که این خانه ها در مقایسه با سایر نمونه ها از مطلوبیت فضایی بیشتری برخوردار می باشند.
بررسی تأثیر تغییرات نظام فضایی خانه های مشهد بر سبک زندگی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که سبک زندگی ناشی از رفتارها و فعالیت ها است، پژوهش در این زمینه تغییراتی را که در طول زمان رخ داده اند و همچنین فاصله میان آنچه نظام ارزشی در گذشته یاد می شد با آنچه امروزه تحقق می یابد را آشکار می سازد. بدین منظور این پژوهش تلاش می کند تا با استفاده از روش نحو فضا در خانه های برداشت شده از شهر مشهد در سده اخیر، به تحلیل نتایج حاصل بپردازد تا از این طریق تاثیر تداوم و تغییر در نظام کالبدی فضایی خانه های مشهد بر سبک زندگی مردم را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با استفاده از روش ترکیبی شامل روش های توصیفی، تحلیلی و در نهایت استدلال منطقی با بهره گیری از ابزار مشاهده، برداشت، مطالعات کتابخانه ای و شبیه سازی به کمک نرم افزار تخصصی نحو فضا (UCL Depthmap) صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد در دوره پهلوی اول و نیمه اول پهلوی دوم، در هر دو سازماندهی مرکزی و محوری بیشترین تغییرات در فضای باز (حیاط و تراس-ایوان) و کمترین تغییرات در این دوره مربوط به فضای نشیمن و اتاق بوده است؛ لیکن از دوره نیمه دوم پهلوی دوم تاکنون، توجه از فضای باز و بیرون به فضای درون به خصوص فضای عمومی و نیمه عمومی مانند نشیمن و پذیرایی معطوف می گردد. بنابراین در خانه های قبل از سال1340ه.ش، عملکرد حیاط به عنوان فضایی که بخشی از فعالیت های فرهنگی، اعتقادی، رسوم سنتی و فعالیت اجتماعی، تفریحی و سرگرمی در آن رخ می داد تغییر کرده و همان طور که نتایج حاصل از پرسشنامه ها نشان می دهند، از نیمه دوم پهلوی دوم به بعد این فعالیت ها در فضاهای دیگر خانه مانند پذیرایی- مهمان خانه و نشیمن رخ می دهند. از سال 1340ه.ش به بعد با ایجاد فضایی بعنوان اتاق کار، فضایی مختص فعالیت های معیشتی در خانه ها ایجاد گردید که این فضا در خانه های قبل از سال 1340ه.ش مشاهده نمی شود. همچنین در خانه های بعد از سال 1340ه.ش به بعد فضایی بعنوان نهارخوری نیز به خانه ها افزوده می شود که قسمتی از فعالیت های زیستی در آن رخ می دهد.
بررسی ساختار مساجد سنتی، معاصر و پس از انقلاب اسلامی با روش نحو فضا (نمونه مورد مطالعه: مسجد جامع اصفهان، مسجد دانشگاه تهران، مسجد الغدیر، مسجد شهرک غرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شهرهای اسلامی، مساجد، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده اند. مسجد از دیرباز، به عنوان عنصری اساسی در جامعه بشری و به صورت های گوناگون مطرح بوده است. این پژوهش بر آن است تا با بررسی معماری مساجد سنتی، به معرفی برخی از نگرش های موفق ارتباطات فضایی در مقیاس معماری مساجد امروزی بپردازد. در نگرش نحو فضا، با استفاده از سه شاخص "ارتباط"1، "هم پیوندی"2 و "عمق"3، به بررسی ویژگی های فضایی نمونه ها پرداخته می شود؛ لذا هدف از این پژوهش، بررسی و شناخت ارتباط های فضایی در معماری مساجد سه دوره سنتی4، معاصر5 و بعد از انقلاب اسلامی6 است. روش کار در بخش اول، به روش توصیفی- تحلیلی و جستجو در ادبیات پژوهش و در بخش دوم، به روش تحلیل الگوها و مقایسه تطبیقی بوده و از طریق روش آزمایشی (تحلیل الگوی فضایی) در نرم افزار "Space Syntax7"، پلان چهار مسجد در سه دوره ذکرشده، مورد آنالیز قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند که سازمان دهی مرکزی با بهره گیری از حیاط مسجد جامع اصفهان با الگوی ارتباط فضایی (فضا در درون یک فضا)، در مقایسه با سه مسجد دانشگاه تهران (مجموعه ای/ فضای مشترک بین دو فضا)، مسجد شهرک غرب (مجموعه ای/ فضای متداخل) و مسجد الغدیر (خطی/ فضای مجاور)، از لحاظ ارتباط بیشتر است و در مقایسه با جانمایی ریزفضاها در سازمان دهی مسجد جامع اصفهان، ارتباطات در حیاط با سایر فضاها بیشتر هستند. همچنین، هم پیوندی فضاها در مسجد جامع اصفهان با توجه به بالا بودن آن، میزان یکپارچگی و دسترس پذیر بودن فضاها را بازگو می کند. در رابطه با شاخص عمق در هر چهار مسجد، فضاهای خدماتی، دارای بیشترین عمق و دید نسبت به فضای اصلی مسجد (حیاط/ ورودی و گنبدخانه) هستند. این کیفیت در پلان هر چهار مسجد، با کیفیت های مختلف سازمان دهی شده است.
تحلیل راندمان عملکردی خانه های دوره قاجار شهر تبریز بر اساس شاخص کیفیت دسترسی به فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکرد یک فضا در یک بنا تا حد زیادی، به موقعیت آن فضا در نظام پیکره بندی آن بنا بستگی دارد. بنابراین، عملکرد مطلوب یک فضا زمانی حادث می شود که در ارتباط با سایر بخش های موجود در بنا بتواند انتظارات کاربران خویش را تأمین نماید. این موضوع در ادبیات مربوطه، تحت عنوان راندمان عملکردی شناخته می شود. به همین منظور، پژوهش حاضر با انتخاب 18 خانه از دوره قاجار در شهر تبریز، تحولات راندمان عملکردی این خانه ها را همگام با تحولات ساختاری - فضایی آنها مورد بررسی قرار داده است. کیفیت دسترسی که در این پژوهش تحت عنوان متغیر مستقل شناخته می شود، در قالب چهار شاخص؛ نفوذپذیری، انعطاف پذیری، یکپارچگی فضایی و ارتباط میان اجزا مورد سنجش قرار گرفته و تأثیر هر کدام از شاخص های مذکور بر راندمان عملکردی خانه های مورد نظر، تحلیل شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در خانه های ساخته شده در اوایل و اواسط دوره قاجار، شاخص های دسترسی پذیری در سطح بالایی قرار داشتند؛ این در حالی است که در اواخر دوره قاجار، این شاخص ها رو به کاهش نهاده که مهم ترین عامل در این خصوص، تغییر نظام معماری از حالت درون گرا به برون گرا و تغییر کارکرد حیاط از یک فضای سرویس دهنده به یک فضای صرفاً عبوری بوده است.
کاربرد و بسط نظریه گراف در روش نحو فضا تدوین مدل کاربردی تحلیل در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، روش های مختلفی برگرفته از دانش ریاضیات جهت طراحی و تحلیل فضاهای معماری به کار رفته اند. در این میان نظریه گراف، مدلی انتزاعی برای مطالعه سازمان یابی فضایی ارائه می دهد؛ به طوری که یک چارچوب ریاضی ساده و انعطاف پذیر جهت تحلیل ویژگی های توپولوژیک فضایی و ارتباط آنها با مفاهیم اجتماعی و کارکردی در فضاهای معماری و شهری حاصل می شود. قضیه اویلر در قرن هجدهم، پایه اصلی تئوری گراف بود و بعدها منجر به شکل گیری مدل نحو فرم، دستور زبان شکل و نحو فضا شد. سؤال اصلی پژوهش آن است که طراحان و پژوهشگران چگونه می توانند تکنیکی مناسب از نحو فضا را برای دست یابی به اهداف خود انتخاب کنند؟ فرآیند تحقیق، از رویکرد کیفی و شیوه توصیفی-تحلیلی بهره می برد. با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، به مرور نظریات و تجارب مختلف در مورد کاربرد نحو فضا در حوزه معماری می پردازد و آخرین دستاوردها در تکنیک های نحو فضا بیان می شود، سپس قابلیت ها و کاستی های هر یک شناسایی و به شیوه قیاسی تحلیل می شوند. هدف آن است که با مطالعه اصول نظریه گراف و بسط آن در تکنیک های نحو فضا، مدلی برای کاربرد بهینه آن در طراحی و تحلیل آثار معماری ارائه دهد. این رویکرد، به طراحان و معماران کمک می کند تا میزان کارآیی طرح های پیشنهادی را در مراحل طراحی ارزیابی کنند و یا ویژگی های ساختار فضایی بناهای موجود را تحلیل نموده و در هر شرایط، راهکارهای مناسب جهت حل مسائل مختلف ارائه دهند. یافته های پژوهش حاکی از آن هستند که تکنیک های فضای محدب، خط محوری و نقطه تقاطع، زمینه را جهت بررسی ارتباط ساختار فضایی با مفاهیم و کارکردهای اجتماعی، سلسله مراتب دسترسی، مدل سازی الگوهای حرکتی و بررسی نقاط شاخص فضایی فراهم می سازند و تکنیک ایزوویست و گراف های دید، قابلیت های بصری و ادراکی فضا را مد نظر دارند. در نهایت، مدلی جهت کاربرد هوشمندانه روش نحو فضا توسط طراحان و معماران و دست یابی به نتایج تحلیلی دقیق تر و سودمندتر ارائه شده است.
بررسی تأثیر «نوع نحو فضا» بر «میزان اجتماع پذیری» مراکز اجتماعی از منظر فلسفه اخلاقی «رو-در-روییِ» لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
21 - 34
حوزه های تخصصی:
تشدید روزمرگی و کاهش حیات اجتماعی، توجه به بستر مناسب برای حضور طیف وسیعی از گروه های مختلف اجتماعی در طراحی فضاهای عمومی را ضروری می سازد. هدف تحقیق کشف کیفیات فرمی است که در طراحی مرکز اجتماعی بتواند کیفیت اجتماع پذیری فضا را افزایش دهد. برای پرداختن به این هدف، لویناس به عنوان فیلسوفی مطرح در حوزه اخلاق در کنار نظریات تخصصی مطرح در معماری و شهرسازی انتخاب شده است. در این راستا، پس از شناسایی مؤلفه های اجتماع پذیری و نحو فضا، مبتنی بر موافق و غیر موافق با دیدگاه لویناس سه سناریو مختلف از مؤلفه های نحو فضا در محیط مجازی طراحی شد. سپس داده ها در سطح ترتیبی از میان گروهی که در سناریو های مجازی پیمایش کرده اند جمع آوری و با نرم افزار spss تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد سناریوی دارای کیفیات ارتجال، پیچیدگی، بی نظمی و کنترل ناپذیری، ظرفیت بیشتری برای اجتماع پذیری موردنظر لویناس در طراحی مرکز اجتماعی دارند.
ارزیابی مفاهیم کالبدی و فضایی بناهای مسکونی با رویکرد توسعه پایدار (نمونه موردی: تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاورد های تکنیکهای نحو فضا جهت تحلیل روابط فضایی ساختمان ها، ترسیم نمودار توجیهی می باشد. هدف این پژوهش نمایش نحوه استفاده از تکنیک چیدمان فضا در تحلیل روابط خاص معماری خانه های سنتی و مدرن شهر تبریز می باشد. در این پژوهش فرض بر این است که پیکره بندی فضایی خانه که تا اوایل پهل وی دارای ت داوم و استمرار بوده از اواخر این دوره دچار تغییرات شده و تداوم و استمرار در پیکره بندی فضایی موجود تا قبل از این زمان، در دوره های بعدی از میان رفته است که این خود میتواند بر فرهنگ و نظام رفتاری ساکنان اثرگذار باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان ارزش فضایی در فضاهای مختلف خانه است که درنهایت منجر به کشف منطق فرهنگی-اجتماعی حاکم بر فضاهای موردنظر است. به منظور به آزمون گذاشتن فرضیه های موردنظر پژوهش، پنج خانه از هر دوره به عنوان نمونه های موردی انتخاب گردید. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی است و با استفاده از دو راهبرد کمی و کیفی به توصیف احتمالات وجود منطق فرهنگ-اجتماعی فضا پرداخته شد. در روش کمی از نرم افزار نحو فضا (Ucl depth map) استفاده گردید و در روش کیفی، از بررسی سه شاخص "عمق"و"هم پیوندی" و "ارتباط" استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که روابط فرهنگی-اجتماعی تاثیرات عمیقی بر ساختار کالبدی و پیکره بندی فضایی خانه های سنتی تبریز داشته است.
بررسی تغییرات سبک زندگی و تأثیرات آن بر کالبد معماری و پیکره بندی فضایی خانه های بومی (مطالعه موردی: خانه های بومی دوره قاجار و پهلوی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیکره بندی فضای خانه در یک منطقه می تواند متأثر از سبک زندگی ساکنان آن منطقه باشد راپاپورت و الیور زمینه های اجتماعی- فرهنگی را به عنوان عامل مؤثری در شکل گیری معماری بومی می دانند و همان گونه که راپاپورت بیان داشته است، فضا دارای معنی است. از این رو بایستی الگوی سازمان دهی فضا و پیکره بندی آن به منظور فهم ارتباط بین طراحی فضاهای ساخته شده و ابعاد متأثر از نحوه زندگی ساکنان آن، مورد بررسی قرار گیرد . بنابراین می توان مسئله اصلی پژوهش حاضر را به این صورت بیان نمود که: سبک زندگی و الگوی رفتاری ناشی از آن و همچنین بررسی روابط اجتماعی، روابط خویشاوندی، ساختار خانواده و... چگونه بر شکل گیری فرم و پیکره بندی فضایی خانه های بومی تأثیرگذار بوده است . با توجه به جامعه آماری خانه های بومی شیراز که اکثراً در محله سنگ سیاه بافت قدیمی این شهر واقع شده اند با هدف خوانش نحوی و بهره گیری از نرم افزار نحو فضا(Space Syntax)،آنالیزهای تحلیلی گرافیکی ( SPSS ) که با توجه به استدلالهای منطقی که از اطلاعات کمی حاصل از گرافهای نمایانی خروجی نرم افزار Ucl Depthmapبه دست می آید نق اط قوت و ضعف آن را با تحلیل کیفی و کمی پیدا کرده، و جایگاه تغییرات شیوه زندگی را در کالبد معماری و پیکره بندی فضایی تفسیر می کنیم . خروجی این تفسیرها نتایجی است که از تعامل کیفیت های سبک زندگی و کمی شدن این کیفیتها با نرم افزار نحو فضا که در خانه های بومی شهر شیراز در دوره قاجار و پهلوی مورد بررسی قرار گرفته است، بدست می آید.